به یاد ماندنیترین لحظات قسمت پایانی انیمه Attack On Titan
قسمت پایانی انیمه Attack On Titan با وجود پایان تلخ و دردناکی که رقم زد اما از لحظات زیبا و ماندگاری برخوردار بود که تا ابد در یاد بینندگانش باقی خواهد ماند.
ماه گذشته حماسه Attack On Titan (حمله به تایتان) پس از گذشت ۱ دهه جنجالی به پایان رسید. اثری به شدت تماشایی، به یاد ماندنی و منحصر به فرد که پس از تغییر استودیو سازنده در فصل چهارم و بر عهده گرفتن تولید آن توسط استودیو ماپا ماجراجوییهای ارن یگری وارد فاز کاملاً متفاوت و تیره و تاریکی شد که در ظاهر برای گرفتن انتقام خون مادر خود جهان را به ویرانهای تبدیل کرد که در نهایت توسط معشوقه خود کشته شد.
در طول این ۱۰ سال شاید که Attack On Titan با برخی مشکلات و کاستیها مواجه شده باشد اما کلیت این مجموعه به حدی جذاب و تماشایی از آب در آمده که نمیتوان ارزشهای آن را نادیده گرفته و قطعاً جزو یکی از بهترین اثار تاریخ مدیوم انیمه در یادها باقی خواهد ماند. اثری که در مدیوم انیمه نمیتوان همانندی برای آن پیدا کرد و قسمت نهایی اگرچه موجب ۲ دستگی میان طرفدارانش شد اما حاوی سکانسهای زیبا، تاثیرگذار و فراموش نشدنی بود که قلب هر بینندهای را به درد میآورد.
در مقاله امروز نیز به سراغ ۱۰ سکانس و لحظه زیبا و به یاد ماندنی از قسمت پایانی Attack On Titan رفتهایم تا ببینیم که استودیو ماپا چه میراثی را از خود به یادگار گذاشته است.
آزاد شدن یمیر از نفرین چند هزار ساله
در حالی که کلیت انیمه Attack On Titan درباره چرخه خشونت و انتقام بوده و از قسمت نخست همیشه مملو از جنگ و خونریزی بوده اما یکی از نکات برجسته و منحصر به فرد آن عشق میان ارن و میکاسا بوده است.
در قسمت پایانی شاهد بودیم که بالاخره میکاسا عزم خود را جزم کرد تا به رامبلینگ پایان دهد و بدین منظور نیز علیرغم میل باطنیاش ارن را میکشد. در این لحظه شاهد رد و بدل دیالوگی بین ارن و میکاسا هستیم که ارن از وی میخواهد تا فراموشش کرده و به زندگی عادی خود ادامه دهد؛ خواستهای که به سبب عشق میان آنها با مخالفت میکاسا روبرو شده و جادو این “عشق” سبب میشود تا یمیر نیز پس از هزاران سال از اسارت نفرین خارج شده و آزاد شود. سکانس زیبا و در عین حال دردناکی که میزان عشق میکاسا به ارن را ثابت کرده و به حدی زیاد است که حتی نفرین پادشاه فریتز بر یمیر را نیز خنثی کرده است.
عشق میان ارن و میکاسا
همانطور که در مورد نخست اشاره کردیم، عشق میان ارن و میکاسا در دنیای تیره و تاریک Attack On Titan مسئله نمادین و زیبایی بود که در قسمت پایانی معنی و مفهوم خاص خودش را پیدا کرد.
میکاسا علیرغم ظاهر جدی و خشنی که داشت اما هر کاری که میکرد تنها به سبب عشقش به ارن بوده است. او حتی به سبب عشق و علاقهای که به وی داشت همراهش به ارتش ملحق شد و سالها با خطرات گوناگون دست و پنجه نرم کرد. پس از آن که لحظه موعود فرا رسید تا میکاسا مجبور شود که سر ارن را قطع نماید، شاهد حضور آنها در دنیایی خیالی و سرسبز هستیم که ارن احساسات خود را به میکاسا بروز داده و از او میخواهد تا به زندگی ادامه دهد. سکانسی که به قسمت اول Attack On Titan ارتباط داشته و نشانگر زمانی است که آنها قصد داشتند تا با یکدیکر فرار کرده و زندگی آرامی را در پیش بگیرند.
ادای احترام لیوای به یاران از دست رفته
برای رسیدن به قسمت پایانی Attack On Titan شاهد ۴ فصل پر فراز و نشیب بودیم که مملو از مرگ و میرهای دردناک و تاثیرگذاری بود که شخصیتهای دوست داشتنی این مجموعه را از داستان خارج میکرد.
لیوای آکرمن کسی که به عنوان قدرتمندترین سرباز بشریت شناخته میشود، زندگی خود را بین نیروهای دسته دیدبانی گذرانده بود و برخلاف باقی شخصیتهای داستان، او بدون حضور اعضای این دسته هیچ دوست و خانوادهای نداشت. شخصیت سفت و سختی که شاهد مرگ تک تک اعضای خانوادهاش به دست تایتانها بود و خود نیز در این جنگ جراحات به شدت سنگینی برداشت که فاصلهای تا مرگ نداشت. با این حال پس از نابودی تایتانها و مرگ ارن شاهد لیوای آکرمن تنها و خستهای بودیم که ارواح دسته دیدبانی از جمله اروین اسمیت در برابر وی صفآرایی کرده و در حالی که برای نخستینبار شاهد سرازیر شدن اشک از چشمان این قهرمان خستگی ناپذیر هستیم، ادای احترامی نمادین و زیبایی شکل میگیرد که میتواند قلب هر بینندهای را به درد آورد.
احساسات درونی ارن
در تمام طول داستان Attack On Titan شاهد ارن یگری بودیم که تنها و تنها به دنبال انتقام از باعث و بانی مرگ مادرش بوده است. این مسئله در فصل چهارم شدت پیدا کرد و در نهایت نیز رامبلینگ را به راه انداخت تا دنیا را به نابودی بکشاند.
با این حال پس از آن که از نیت واقعی وی باخبر میشویم و میبینیم که مقوله “انتقام” تنها یک بهانه بوده است، شاهد ارن یگر تنها و درماندهای هستیم که برخلاف مسئولیت سنگینی که ناخواسته بر دوش میکشید، تنها خواستهاش این بود که بتواند تا در کنار میکاسا زندگی آرام و عاشقانهای را تجربه کرده و گذر عمر را سپری نماید. او تا حدی معصومانه خواستار چنین زندگی سادهای بوده که پس از شوخی آرمین حول محور پیدا کردن مشعوقه جدید برای میکاسا، اشکهایش سرازیر شده و از بابت این که نمیتواند کنار معشوقهاش باشد، حسادت کرده و درد و غم سراسر وجودش را فرا میگیرد. تماشای ارن یگری که تا همین چند لحظه پیش قاطعانه درصدد نابودی تمام مردم جهان بود و با خشم و کینه هر موجود زندهای را نابود میکرد و حال معصومانه به مانند یک کودک برای داشتن زندگی عادی التماس میکند به حدی دردناک و تاثیرگذار است که بدون شک با وی همزاد پنداری خواهید کرد.
صحبتهای آرمین و ارن
آرمین و ارن به مانند برادران جدا نشدنی بودند که تحت هر شرایطی یکدیگر را حمایت کرده و در کنار هم حضور داشتند. خوشبختانه جزو معدود تغییرات اعمال شده در انیمه Attack On Titan سکانس مواجه نهایی آنها اصلاح شده و بهبود یافته است.
در این سکانس از ماموریت اصلی ارن رونمایی میشود و متوجه میشویم که او نه برای انتقام، برای بلکه به تاخیر انداختن چرخه جنگ طلبی مجبور بوده تا دست به چنین نسلکشی دیوانهواری بزند تا دوستانش بتوانند در صلح و آرامش به زندگی مشغول باشند و تنها راه چاره برای توقف این نسلکشی نیز آرمین و باقی دوستانش بودهاند که ارن به موفقیت آنها ایمان داشته است. مسائلی که سبب میشود تا چشمان آرمین به واقعیت باز شده و در عین درک و بخشش ارن، طی دیالوگی نمادین قول میدهند که مسئولیت این کشتار را یکدیگر با هم تحمل نمایند تا باری دیگر در جهنم ملاقات کرده و به رابطه برادری خود ادامه دهند.
مرگ زیک به دست لیوای
در انیمه Attack On Titan شاهد دشمن تراشیهای گوناگونی بودهایم؛ با این حال هیچکدام از آنها حتی به گرد پای کینه و انتقام بین لیوای و زیک نمیرسد.
در حالی که لیوای حتی توانست تا با بودن آنی کنار دوستانش کنار بیاید و او را نکشد اما کینه و دشمنی عمیقی با زیک داشت؛ زیرا او عامل مرگ عزیزترین فرد زندگیاش یعنی اروین اسمیت بود و دهها سرباز بیگناه دیگر را نیز به کام مرگ کشانده بود. در قسمت پایانی نیز با وجود جراحات سنگین و مرگبار اما به محض رویت زیک خشمی افسارگسیخته درون وی شدت گرفت و بدون ذرهای تردد سر برادر ارن را از تنش قطع میکند. او با این کار نه تنها احساس گناهش را تسکین داده و انتقام خون اروین را به عنوان آخرین ماموریتش میگیرد، بلکه سبب میشود تا رامبیلنگ متوقف شده و باقی قهرمانان داستان شانسی برای رویارویی با ارن پیدا نمایند.
ادامه چرخه خشونت و انتقام
در قسمت پایانی Attack On Titan متوجه شدیم که تمام معنا و مفهوم این انیمه حول محور خصلت تمام نشدنی جنگطلبی بشر بوده و ارن یگر نه برای انتقام، بلکه برای به تاخیر انداختن چرخه خشونت دست به چنین نسلکشی زد تا بلکه بتواند آن را به تاخیر انداخته و برای دوستانش زمان بخرد.
خوشبختانه فداکاریهای ارن حتی با وجود دیوانهوار بودنش جواب داده و لااقل دوستانش توانستهاند تا در دنیای آرام و بدون هیچ جنگی عمر کرده و از دنیا بروند. با این حال پس از آن که بشر توانست تا خود را بازیابی کرده و تجدید قوا نماید، به این چرخه بازگشته و حمله همهجانبهای را بر علیه جزیره پارادایس ترتیب دهد که طی سکانس تیتراژ نهایی Attack On Titan شاهد نابودی تمام و کمال زادگاه ارن پس از چندین و چند نسل زیر بمب و موشک بشریت هستیم. در ادامه نیز و پس از تیتراژ نهایی میبینیم که نه تنها طبیعت توانسته تا خود را بازیابی کند، بلکه این چرخه با تایتانها نیز همچنان ادامه داشته و پسری ناشناس همراه با سگ خود در همان مسیری قدم میگذارد که یمیر هزاران سال پیش به واسطه آن قدرت تایتان را به دست آورده بود.
توقف رامبلینگ به دست میکاسا
شاید که مهمترین اتفاق قسمت نهایی Attack On Titan که طرفدارن برای تماشای آن انتظار میکشیدند، مربوط به لحظه توقف رامبلینگ بوده باشد.
جایی که میکاسا بالاخره روان خود را بازیابی کرده و برای لحظه نهایی آماده میشود تا این نسلکشی خونین را پایان دهد. به همین منظور نیز با کمک لیوای به درون دهان تایتان عظیمالجثه نفوذ کرده و در حالی که ارن برای آخرینبار چشمان خود را باز کرده تا معشوقهاش را پیش از مرگ مشاهده نماید، که میکاسا سر وی را قطع کرده و رامبلینگ را پایان میدهد. برخلاف تصور برخی از مخاطبین که انتظار تغییر داستان و یا وقوع سکانسی پر زد و خورد و حماسی را داشتند، پایان رامبلینگ به شیوهای آرام و کوتاه مابین خداحافظی نهایی عاشق و معشوقی به پایان میرسد که قطعاً تضاد نمادینی با کلیت Attack On Titan داشته و استودیو ماپا موفق شده تا حماسه تایتانها را به شیوهای فراموش نشدنی و تاثیرگذار به اتمام برساند.
نابودی موجودیت تایتانها
نبرد نهایی Attack On Titan برای قهرمانان داستان بیش از پیش چالشبرانگیز میشود. زیرا برخلاف انتظارشان میبینیم که حتی مردم عادی نیز به تایتان تبدیل شده و عملاً از آسمان و زمین مورد حجوم این موجودات قرار گرفتهاند.
چنین اتفاقی برای مخاطب نیز موجب وحشت شده و این تهدید را پدید آورده بود که حتی با شکست ارن، این مردم همچنان به عنوان تایتان باقی مانده و عملاً شاهد از دست رفتن ژان و کانی خواهیم بود. با این حال با قطع سر ارن توسط میکاسا و توقف رامبلینگ میبینیم که موجودیت تایتان نیز از بین رفته و تمامی الدیاییها به فرم انسانی خود بازگشتهاند. این مسئله نه تنها موجب نجات ژان و کانی شد، بلکه حتی شخصیتهایی نظیر رینر، فالکو و آنی نیز از نفرین تایتان شیفترها آزاد شده و بدون این که خطر مرگ تهدیدشان کند، میتوانند به زندگی در کنار خانواده و عزیزانشان ادامه دهند.
زندگی همچنان ادامه دارد
مرگ قهرمان داستان به منزله پایان انیمه Attack On Titan نبوده است. زیرا با وجود فداکاری ارن حتی با به راه انداختن یک نسلکشی ویرانگر میبینیم که دوستان و عزیزانش میتوانند در صلح و آرامش زندگی نمایند.
اعمال ارن هر چقدر هم که بیرحمانه جلوه کرده باشد اما باعث شد تا مردم جزیره پارادایس برای چندین نسل در امنیت و آرامش قرار داشته باشند. مسئلهای که در سکانس نهایی Attack On Titan سبب گشت تا ببینیم که لیوای بر روی ویلچر به بازی با کودکان میپردازد، آنی، آرمین، رینر و باقی سربازان باقی مانده به سفیر صلح بدل گشته و سعی دارند تا رابطه بین جزیره پارادایس و باقی نقاط جهان را بهبود ببخشند، هیستوریا با خوشحالی فرزندش را در آغوش گرفته و در نهایت نیز میکاسا همچنان غرق در آتش عشق به ارن بوده و به تنهایی بر سر قبر وی روزهایش را سپری میکند. چنین جنگ ویرانگری اگرچه تاوان سنگینی برای قهرمانانش داشت اما فداکاری کسی که ضدقهرمان داستان پنداشته میشد، زندگی آرام و صلحآمیزی را برای باقی مردم سرزمینش به ارمغان آورد تا بلکه لاقل مشعوقهاش بتواند بدون ترس از بروز جنگی دیگر فرصت تجربه روزهایی جدید را داشته باشد.
سکانس مورد علاقه شما در قسمت پایانی Attack On Titan مربوط به کدام لحظه میشود؟ آیا این انیمه توانسته تا به حجم گستردهای از انتظارات مخاطبین پاسخ دهد؟ آیا میتوانستیم پایان عقلانی دیگری را برای حماسه ارن متصور شویم؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
به خاطرات پیوست
یازده سال سرگرم بودیم❤️
درود
بزودی قراره یه مانگای دیگه داشته باشیم با محور زندگی لیوای در گذشته
بنابراین بازم سرگرم میشیم
سلام داداش
عالیه ولی راستش با انیمه راحت ترم
حال خواندن ندارم😂
آره واقعا منم واقعا حال خواندن ندارم،
بعد ۱۱ سال یه پایان با شکوه نیاز بود
یکی از بهترین آثاری که تا حالا ساخته شده
فوق العاده و کم نظیر
نزدیک ترین تجربه به game of thrones برای من
قسمت پایانی هم که حرف نداشت
با تشکر از آقای ایسایاما بابت این تجربه و لذتی که برای ما به ارمغان آوردن
دقت کردین انیمه بقا محورطوره آخرالزمانی تو دنیای انیمه اصلا وجود نداره … ولی در عوض تا دلت بخواد تا هالیوود دارن میسازن … واسه همینه که میگم که انیمه ها به ورطه تکرار افتادن همش فانتزی جادو مادوعو … ایسکایو شیاطینو از از این چیزا … اتک هم یه انیمه بقا محور بود حداقل تا سه فصل اول فکر مکیردی کلا دنیا نابود شده .در کنار شاهکار بودنش … همینه که خاص ترش هم میکنه … انیمه ای که هرگز تکرار نمیشه
به نظر من همه جا و همه چیز به تکرار افتاده ، شما دیگه یه ایده ی خاص و منحصر به فرد نمیبینی ، حتی همون هالیوود با فیلمای ابر قهرمانی و آخر الزمانی ، حتی غیر از این ژانر ها هم تکراری شدن اونجا
ولی قبول دارم انیمه ی خیلی خوب و خاص کمتر ساخته میشه دیگه
در هر ژانری کلیشه وجود داره. اینو نمیشه به پای تکرار گذاشت. مثلاً وقتی داریم از انیمه های شونن/سوپرقدرتی مثل: ناروتو، بلیچ، وان پیس حرف میزنیم، همشون یکسری عناصر مشابه دارن. این اسمش «تکرار» نیست، بلکه «عناصر ژانری» هست. تو همون هالیوود هم فیلم و سریالهای پساآخرالزمانی/بقاء دارن از یکسری ایده و عناصره کلیشه ایی استفاده میکنن، حالا ممکنه اندک ایده تازه ایی تو برخی آثاره انگشت شمار دیده بشه، ولی بازم کلیتشون روی همون کلیشه ژانر خودشون استواره.
…
در ژانر پساآخرالزمانی انیمه های Heavenly Delusion و Gargantia on the Verdurous Planet و God Eater رو ببین.
صحیح
نظرات شما همیشه تخصصی بوده
فکر نمی کنم با این افت شدیدی که تو صنعت مانگا و انیمه ب وجود اومده اثری در سطح اتک ساخته بشه.
امیدوارم انیمه ای از برزرک با کیفیت فنی در حد دیمن اسلیر ساخته بشه.
انیمه ای بود که خیلی سنگین دنبالش میکردمو واسش سرو دست میشکوندم ولی بعد از پارت اول فصل چهارم واسم کلی افت کرد که دلایل خودمو دارم اما همچنان برام ی اثر خاص و استثنایی بود
هفت سال از عمرمو پای این انیمه گذاشتم و باید بگم یکی از بهترین اتفاقات زندگیم آشناییم باهاشه
یکی از نقاط قوت AOT تمرکز گسترده رو داستانه اونم به صورت حرفه ای و عمیق یعنی مخاطب عملا نمیتونه حس یک نواخت بودنو تو روایت بگیره
انیمه لامصب از بحث بقا سوئیچ میکنه رو کودتا و نظام داخلی دوباره برمیگرده سر بقای بشریت بعد تمرکزش میره رو جنگ جهانیو نسل کشی ، قلم ایسایاما بدون شک یکی از بهترینای مانگا حساب میشه با این حجم از گستردگی روایتی
پایانشم حقیقتا به دل من یکی خیلی نشست تمام کارکترایی که باقی موندن بلاخره به ی سرنوشتی رسیدن که برابره با به نوعی رستگاری بعد اون همه سختی بیشتر از همه سرنوشت لیوای به دلم نشست کسی که تو خط خلاف بودو یتیم بزرگ شده داره دست باقی یتیمارو میگیره جالبیش اینجاس که همچین انتظاری از لیوای نمیرفت چون ی شخصیت خشک بودو با غریبه ها خوب کنار نمیومد همینش باعث میشه سرنوشتش قشنگ تر بشه
بصورت خلاصه بخوام نظر بدم قبول دارم بعضی جاها از اوج فاصله میگرفت اما این فاصله گرفتن به منظور خیلی ضعیف شدن نبود ، مثلا اگه همیشه در اوج یا نزدیک به اوج طی میشد ، گاهی تا حد ″ خوب ″ پایین میومد ولی دوباره به اوج میرسید و دفعات خیلی کمی این اتفاق براش میوفتاد
در کل با نظرت که قسمت آخرش هم فوق العاده بود موافقم و برخلاف خیلیا که شنیدم ناراضی نبودن ، من خیلی خوشم اومد و لذت بردم
چند تا نکته در مورد انیمه بگم.
1. این که چه طوری ارن قدرت تایتان رو به دست میاره تو انیمه من یادم نمیاد نشون داده باشه ولی تو مانگا هست برای اونایی که مانگا نخوندن یا نمیخوان بخونن بگم که زمانی که غول زره پوش و عظیم الجثه پیدا میشه و به اون جا حمله میشه بعد اون پدرش ارن رو پیدا میکنه می برتش جنگل اونجا بهش آمپول رو میزنه و این طوری قدرت پدرش به پسرش میرسه.
2. سربازی که به ارن و بقیه آموزش میده دقیقا همون سربازیه که اول داستان نشون میده به دنیای بیرون میرن و با تلفات زیاد بر میگردن. اون جا مو داره این جا کچل شده.
3. به شخصه برای من پایان قابل قبولی بود نمیدونم اونایی که این پایان رو قبول ندارن دقیقا چه پایانی مد نظرشون بوده. ممنون میشم به اشتراک بزارن.
4. یکی از دلایلی که از پایانش خوشم اومد اینه که اگه دتق کرده باشید در طول سریال میخواستن قدرت ارن رو با زور به دیگران منتقل بدن و نگه اش دارن. یه چیزی مثل برده داری. به خاطر همینه که از نظر من این بهترین پایانیه اثر میتونه داشته باشه.
نکته اول و دوم به خوبی تو انیمه واسه مخاطب به نمایش گذاشته شده بودن تو فصل سوم بین قسمتای ۶ تا ۱۱ ام اگه اشتباه نکنم
بعد از ۷ سال پس از نگاه کردن این مجموعه بالاخره به پایان رسید . دلم تنگ میشه براش
بدترین انیمه ی که توی عمرم دیدم.. شاید عمرم دیگه قد نده چیزی مثل اینو ببینم.. ولی گرفیک کار عالی بود.
از من که بیش از ۴۰۰ تا انیمه دیدم بشنو: Attack on Titan جزء بهترین انیمه های ساخته شده است.
بابا دمت
دوست گرامی میتونی ۱ یا ۲ تا از انیمههایی که به لحاظ داستان و فرم بیشترین نزدیکی رو با AOT دارن به من پیشنهاد بدی؟
به لحاظ روحیهی شخصی، ارتباط عمیقی با AOT گرفتم و از اینکه محتواهای دیگه جذبم نمیکنه هم ناراحت نیستم ولی اگر محتوای مشابه و قدرتمندی باشه استقبال میکنم.
بی شک همیشه بهترینی
AOT یکی از معدود انیمه هایی هست که شخصیت بد یا انتاگونیست مطلق نداره هرکسی برای کاری که میکنه دلایل منطقی داره و اینه که واقعا شاهکارش کرده
زیباترین سکانس کل انیمه اون لحظه ای بود که ارن به میکاسا گفت من برای تو چی هستم 🥀
یعنی واقعا تموم شد؟ یک حس متضاد دارم هم خوشحالم هم ناراحت
تقریبا چه فیلم و چه انیمه اتک برام بهترین بود🙂 سال ها با این انیمه گذروندیم وآخر سر پایان واقعا اشکم دراومد و بهترین پایان ممکن بود😣
با اختلاف بهترین انیمه همین AOT استش