۲۰ بازی اقتباسی از فیلمهای سینمایی که کمتر دیده شدهاند
در صنعتی مملو از بازی های از یاد رفته، عناوینی هستند که لیاقتشان پیش از آن چیزی بوده که به آنها بها داده شده است.
تا به امروز تاریخچه اقتباس آثار سینمایی و سریالی در قالب بازیهای ویدیویی، پر از فراز و نشیب ظاهر شده؛ البته در مواردی، بازیهای اقتباس شده توانستهاند تا در حد و اندازه عناوین مورد اقتباس خود قرار بگیرند و حتی از آنها فراتر بروند. اما در موارد دیگر، شاهد ارائه بسیار ضعیف چنین آثاری بودهایم. با این حال، تمام این آثار اقتباسی وجه اشتراکی دارند که آنها را از سایر بازیهای ویدیویی متمایز میکند.
این عناوین به دلیل ارتباط مستقیم با آثار نام آشنای دنیای سینما و تلویزیون، به نحوی خود را در کانون توجه رسانهها و طرفداران این آثار قرار خواهند داد. با این اوصاف، عناوینی هستند که آنطور که باید و شاید مورد تشویق و توجه گیمرها قرار نگرفتهاند. در حقیقت، مجموعهای از عوامل توانستند تا روی آن درخششی که درخور کیفیت این بازیها بود، سایه بیندازند. امروز قصد داریم تا ۲۰ بازی اینچنینی را که با چنین سرنوشت تلخی روبهرو شدهاند، با یکدیگر مرور کنیم.
۲۰. Scarface: The World is Yours
فیلم سینمایی اسکارفیس (Scarface) محصول سال ۱۹۸۳ میلادی، بازگوکننده بخشی از داستان زندگی تونی مونتانا (Tony Montana) است. مونتانا یک پناهنده کوبایی است که به آمریکا آمده و طی سلسله اتفاقاتی، به گانگستر شماره یک میامی تبدیل میشود. سکانس نهایی فیلم، مبارزه حماسی مونتانا در یک تیراندازی نفسگیر را به تصویر میکشد و در نهایت، با مرگ شخصیت اصلی داستان خاتمه پیدا میکند.
دقیقا از همینجا، داستان بازی Scarface: The World is Yours آغاز میشود؛ آن هم با طرح این سوال که چه میشد اگر تونی مونتانا از آن مهلکه انتهای فیلم جان سالم به در میبرد؟ در طول داستان بازی، مونتانا در صدد احیای امپراطوری مواد مخدر خود است و میخواهد از دشمنان خود انتقام بگیرد.
کلیت و پایه بازی، شباهت غیرقابلانکاری با عناوین محبوبی از جمله Grand Theft Auto: Vice City دارد. در این بازی، بازیکنان میتوانند آزادانه به گشتوگذار در نسخهای دیجیتالی از شهر میامی بپردازند و با مدیریت کارتل مواد مخدر تونی مونتانا، رقبایشان را از صحنه روزگار محو کنند. مدیریت این کارتل مواد مخدر بخشی مهم، تاثیرگذار و درگیرکننده در بازی به شمار میرود؛ چراکه بازیکنان باید زمان زیادی از تجربهشان را به بستن قرارداد با شرکای مختلف و گسترش آوازه تونی مونتانا در شهر میامی اختصاص بدهند. هرچند Scarface: The World is Yours میتواند تحت شرایطی مضحک به نظر برسد، اما همچنان در انتقال حس و حال فیلم مورد اقتباس خود موفق عمل میکند.
۱۹. Buffy the Vampire Slayer
با پایان فصل آخر سریال Buffy the Vampire Slayer در سال ۲۰۰۲، بازی اقتباس شده از این سریال با همین نام روانه بازار شد. عرضه دیرهنگام و انحصار این عنوان برای کنسولهای ایکس باکس، تاثیر انکارناپذیری در عدم موفقیت این بازی داشتند. عده کمی زحمت تجربه بازی را به خود دادند و نمرات نسبتاً خوب بازی هم نتوانستند آن را از منجلابی که در آن گرفتار شده بود، نجات دهند. با تمام این تفاسیر، بازی Buffy the Vampire Slayer را میتوان یکی از بهترین عناوین اکشن ادونچر و حتی یکی از بهترین بازیهای دوران آغازین فعالیت ایکس باکس در صنعت بازی قلمداد کرد.
بازی Buffy the Vampire Slayer با وفاداری کامل به سریال مورد اقتباسش، توانست حال و هوای خاص به کار رفته در تولید سریال را با سبکی جدید به مخاطبان خود ارائه دهد. با این حال، این گیمپلی بازی بود که بیش از سایر بخشهای آن میدرخشید. پازلهای الهام گرفته از سری بازیهای Tomb Raider و مبارزات سنگین Buffy the Vampire Slayer که به خوبی حس مبارزه با خون آشامها را به بازیکن منتقل میکردند، ترکیبی خاص و البته خوشایند را به طرفداران Buffy تحویل دادند. با وجود نقصهای ریز و درشتی که در گوشه و کنار بازی به چشم میخوردند، بیشک Buffy the Vampire Slayer اقتباسی فوقالعاده برای سریال مورد اقتباسش به شمار میرود.
۱۸. Stranger Things 3: The Game
مطمئناً یکی از محصولات قابل توجه و محبوب پلتفرم استریم نتفلیکس، سریال استرنجر سینگز (Stranger Things) ساخته برادران دافر (Duffer brothers) بوده؛ این محصول به قدری معروف و شناختهشده بود که نتفلیکس را مجاب کرد با بستن قراردادی در راستای توسعه چند بازی، این سری را به صنعت بازیهای ویدیویی بیاورد. وظیفه ساخت این بازیها برعهده استودیو Bonus XP بود که پس از توسعه اولین بازی اقتباسی سریال استرنجر سینگز برای پلتفرم موبایل، با اعتماد به نفسی بیشتر به سراغ توسعه Stranger Things 3: The Game رفت.
Stranger Things 3: The Game حاصل کمال فرمول بکار رفته در توسعه بازی اول است. اینبار اکشن سریعتر بوده به طور کلی، با اثری بازتر و آزادی عمل بیشتر روبهرو هستیم. همانطور که از نام بازی هم پیدا است، Stranger Things 3: The Game براساس وقایع و داستان فصل سوم سریال استرنجر سینگز ساخته شده است. همچون بازی اول، شاهد آرتاستایل پیکسلی و شخصیتهای متنوعی هستیم که هرکدام، قدرتها و تواناییهای بخصوص خود را دارند. در نهایت باید گفت که بازی Stranger Things 3: The Game هم جزو آن دسته از آثاری است که به آنچه لایقش بود، دست پیدا نکرد.
۱۷. Kamen Rider: Memory of Heroez
معمولاً محصولات اقتباسی از تولیدات لایسنس شده در ژاپن، تنها مختص به بازار ژاپن هستند. با این حال بندای نامکو (Bandai Namco) با معرفی Kamen Rider به بازار غرب، خود را از این اصل کلی مستثنا کرد. Kamen Rider: Memory of Heroez یک بازی نقش آفرینی بیتام آپ و سرگرمکننده است که عرضهاش به دوران طلایی پلی استیشن ۲ باز میگردد. علیرغم طراحی خطی مراحل، بازیکنان میتوانند تجربههای کاملاً متفاوتی از یکدیگر را تجربه کنند؛ چرا که قابلیت جابهجایی بین شخصیتها و تواناییهایشان میتواند هر بازیکنی را به سوی بازی با یک شخصیت خاص سوق بدهد.
بجای اقتباس از تنها یکی از آثار سری کمن رایدر، توسعهدهندگان از سه عنوان OOO،Kamen Rider W و Zero-One الهام گرفته و شخصیتهای اصلی آنها را به بازی آوردهاند. بازیهای اقتباس شده از سری کمن رایدر، بیشتر به شخصیتهای قابل بازی بیشتر تکیه میکردند اما در عوض، Kamen Rider: Memory of Heroez با ارجح قرار دادن کیفیت بر کمیت، توانسته سطح خود را از سایر عناوین مشابه خود جدا کند.
۱۶. Power Rangers: Battle for the Grid
فرنچایز پاور رنجرز (Power Rangers) از زمان شروع کار خود در دهه ۹۰ میلادی، محبوبیت فراوانی را به دست آورد و در ادامه توانست به کمک ریبوتها و اسپینآفهای مختلف، این محبوبیت را در محدوده نسبتاً ثابتی حفظ کند. پاور رنجرز جزو معدود نمونههایی است که توانسته راه خود را به بازیهای رومیزی و و کیمک بوکها باز کرده و حتی با ورود به حیطه بازیهای ویدیویی، پای خود را فراتر بگذارد.
بازی فایتینگ Power Rangers: Battle for the Grid تمام ویژگیهای استاندارد بازیهای فایتینگ امروزی را شامل میشود. کنترلهای بازی کارآمد هستند و کمبوهای متنوعی برای اجرا در بازی تعبیه شدهاند. با این وجود مقایسه چنین عنوانی آن هم با بودجه به نسبت محدود با بازیهای بزرگی از جمله Mortal Kombat و Street Fighter منطقی نیست؛ اما این بدین معنی نیست که Battle for the Grid به خودی خود حرفی برای گفتن ندارد.
همانطور که از قبل میتوان حدس زد، Power Rangers: Battle for the Grid از پروتاگونیستها و آنتاگونیستهای سری پاور رنجرز به عنوان مبارزهای بازی استفاده کرده و در برخی مواقع، سراغ شخصیتهایی از کمیک بوکهای فرنچایز هم رفته است. البته توسعهدهندگان با انتشار بستههای الحاقی دیگری که شخصیتهای ریو (Ryu) و چانلی (Chun-Li) را به بازی اضافه میکردند، توانستند بازیکنان خود را شگفتزده کنند.
۱۵. Scooby-Doo! Night of 100 Frights
شاید عجیب باشد اگر برای تعریف و تمجید از یک بازی ویدیویی، بگوییم که گیمپلی بازی ضعیفترین بخش آن محسوب میشود؛ اما این قضیه کاملاً درخور اثری همچون Scooby-Doo! Night of 100 Frights است. شاید استفاده از لفظ ضعیف برای گیمپلی این بازی درست نباشد، اما دقیقا با چیزی طرف هستیم که از یک بازی پلتفرمر در سالهای ابتدایی نسل ششم کنسولهای بازی انتظار میرود. با این وجود، میتوان گفت سادگی بیش از حد گیمپلی بازی مربوط به جامعه هدف آن بوده که عموماً سنین کمتر را هدف قرار داده است.
اما جا دارد بگوییم که در نهایت، این بزرگسالان هستند که میتوانند بیشترین لذت را از تجربه این بازی ببرند. بازی Scooby-Doo! Night of 100 Frights، ادای احترام فوقالعادهای به سریال تلویزیونی اسکوبیدو (Scooby-Doo) است که نه تنها میتواند تعدادی از بهترین لحظات و هیولاهای سریال را از نو بسازد، بلکه در ارائه ایدههای جدیدی که با سبک و سیاق سریال هم راستا هستند هم موفق ظاهر میشود. Scooby-Doo! Night of 100 Frights یکی از بهترین اقتباسهای تلویزیونی است که صنعت گیم به ما هدیه کرده است.
۱۴. X-Men Origins: Wolverine
پس از موفقیت قسمتهای اول سری فیلمهای ایکسمن (X-Men)، 20th Century Fox تصمیم گرفت با ساخت پیش درآمدهایی از شخصیتهای این سری، بازگوکننده داستان و ریشه ظهور آنها باشد. طبیعتاً شروع این داستان، با شخصیت ولورین (با بازی Hugh Jackman) بود. اولین فیلم از این مجموعه با نام X-Men Origins: Wolverine، با فروشی ضعیف و نقدهای منفی متعدد تمام ایدههای 20th Century را نقشه بر آب کرد.
اما اوضاع در صنعت گیم به نحوی دیگر رقم خورد. بازی X-Men Origins: Wolverine اقتباسی از داستان فیلم نام برده بود. با وجود داستانی که تقریباً تکرار شده، نقطه قوت اصلی بازی گیمپلی اکشن و پرهیجان آن شمرده میشود. X-Men Origins: Wolverine یک بازی هک اند اسلش با اکشنی سریع و مبارزاتی خونین بود که درجه سنی بزرگسال آن، نشان میداد که این بازی همان چیزی است که طرفداران ولورین از بازی آن انتظار داشتند.
۱۳. Tron 2.0
بازی Tron 2.0 دنبالهای نامتعارف برای فیلم اکران شده در سال ۱۹۸۲ بود. شاید این همان دلیلی بود که باعث نادیدهگرفته شدن بازی در بازه عرضهاش در سال ۲۰۰۳ شد. فیلم ترون جزو آن دسته آثاری بود که در میان دوستداران سینما تفرقه انداخت و از همان زمان، اشتیاق چندانی برای تجربه مستقیم ترون در قالب یک بازی ویدیویی وجود نداشت. اما این مسئله نتوانست استودیو افسانهای Monolith Productions را از توسعه چنین تجربهای باز دارد.
با آنکه در نگاه اول طراحی بصری عجیب و منحصر به فرد ترون ۲ باعث جلب توجه بازیکنان شده بود، امروز هم میتوان از آن به عنوان عاملی خاص و الهامبخش در بازی Tron 2.0 نام برد. از منظر گیمپلی، بازی توانسته تا همزمان با بازسازی اتمسفر و روح فیلم Tron، تجربهای لذتبخش و بهیادماندنی را به مخاطبان خود ارائه دهد. المانهای RPG اعمال شده در بازی، به شما این امکان را میدهند که شخصیت خود را تقویت کنید؛ لازم است تا در برخی مواقع و با Technobabbleهای مناسب، تعاملاتی با دشمنان و محیط اطرافتان داشته باشید و در نهایت مینیگیمهای بازی، مهر تاییدی بر این عبارتاند که: Tron 2.0 بهترین چیزی بود که میتوانست برای فرنچایز Tron اتفاق بیفتد.
۱۲. Jurassic World Evolution
عشق و علاقه طرفداران سری پارک ژوراسیک به فیلمهای آن، معمولاً بخاطر تماشای مردمی است که در حال فرار از دایناسورها هستند؛ نه آنهایی که مشغول مدیریت پارکهای تفریحیاند! به همین دلیل اغلب بازیهای اقتباس شده از پارک ژوراسیک، روی المانهای اکشن فیلمها تمرکز میکنند و آنها را به صورت یک بازی درمیآورند. با این حال، سازندگان Jurassic World Evolution تصمیم گرفتند تا راه جدیدی را در پیش بگیرند و عنوانی را با تمرکز بر مدیریت یک پارک تفریحی پر از دایناسورها بسازند.
Jurassic World Evolution و دنبالهاش، شبیهسازهای مدیریت یک پارک تفریحی هستند که مثل عناوینی از جمله RollerCoaster Tycoon، به بازیکنان اجازه ساخت و گسترش یک پارک تفریحی را میدهند. با این تفاوت که اینبار به جای سورتمهها، باید با دایناسورها سروکله بزنید.
Jurassic World Evolution مثل عناوین شبیهساز مشابهش، جزئیات ریز و درشتی را در درون خود جای داده تا بتواند طرفداران بازیهای شبیهساز را تا ساعتها مشغول و سرگرم نگه دارد. بازیکنان حتی میتوانند در طول تجربه خود با دستکاری DNA دایناسورها، نژادهای جدیدی از آنها را بسازند. اما همچنان باید در نظر گرفت که وقایع و اتفاقات در بازیهای اینچنینی، همیشه آنطور که میخواهیم پیش نمیروند و اگر کنترل اوضاع از دستانتان خارج شود، ممکن است شاهد تکرار حوادث فیلمهای پارک ژوراسیک باشید!
۱۱. Animaniacs (SNES)
معمولاً بازیهای اقتباسی از برنامههای تلویزیونی، جزو آثار اقتباسی کمیاب طبقهبندی میشوند؛ مخصوصاً اگر برنامههای مورد اقتباس، مربوط به کودکان باشند. حالا اگر دوره ساخت این اقتباسها را هم در نظر بگیریم، وضعیت نور الی نور میشود! به همین دلیل، پیش از عرضه Animaniacs هیچکس انتظار خاصی از آن نداشت. علیالخصوص با در نظر گرفتن برنامهای که از آن اقتباس شده بود.
با این حال، Animaniacs موفق شد از تمام انتظارات فراتر ظاهر شود. در آن زمان، کونامی (Konami) مسئول توسعه بازی بود؛ زمانی که این شرکت ژاپنی، در صنعت بازیهای ویدیویی اسم و رسمی داشت. نتیجه یک اکشن پلتفرمر رنگارنگ، خلاقانه، و به طرز تعجبآوری هوشمندانه بود که توانست از سطح محبوبیت عناوین مشابه خود فراتر برود. فقط کافی است سختی مراحل بازی را نادیده بگیرید تا به راحتی بتوانید از طنز کمنظیر، مکانیک تغییر شخصیت فوقالعاده، مراحل دوستداشتنی و ارجاعات متعدد به منبع اقتباسش لذت ببرید. Animaniacs جواهری گمشده در میان آثار SNES محسوب میشود.
۱۰. Peter Jackson’s King Kong
پیش از آنکه Legendary Pictures کینگ کونگ را احیا و این غول بیشاخ و دم را با گودزیلا روبهرو کند، پیتر جکسون (Peter Jackson) تصمیم گرفت شانس خود را برای احیای داستان ابرهیولای نیویورک سیتی امتحان کند. نتیجه، فیلمی سینمایی بود که به واسطه جلوههای ویژه و بازی باکیفیت بازیگرانش، توانست تلاشهای جکسون را به ثمر برساند.
بازی Peter Jackson’s King Kong، بازگوکننده وقایع و اتفاقات همین فیلم سینمایی است که از دو زاویه دید اولشخص در هنگام تیراندازی و سومشخص در طول صحنههای اکشن دنبال میشود. در هنگام بازی از زاویه دید اولشخص، بازی شما را در نقش جک دریسکول (Jack Driscoll) قرار میدهد. اما در زاویه دید سوم شخص، کنترل گوریل عظیمالجثه هالیوود بر عهدهتان خواهد بود.
با آنکه امروز بازی به زیبایی و عظمت دوران انتشارش به چشم نمیآید، اما بازی همچنان توانایی خلق لحظات هیجانانگیز و دلهرهآور را در خود نگه داشته؛ به علاوه، کار تیم توسعه بازی در ساخت جهانی پویا با موجوداتی که به طعمهها و تلههای کار گذاشته شده توسط بازیکن واکنش نشان میدهند، شایسته تقدیر است.
۹. Ghostbusters: The Video Game
قبل از آنکه Ghostbusters: Afterlife به ادامه داستان دوگانه بپردازد (بیاید فرض کنیم گوست باسترز ۲۰۱۶ وجود ندارد)، برخی از مغزهای متفکر پشت فیلمهای اورجینال تصمیم گرفتند تا گوست باسترز ۳ را بسازند. اما اینبار بهجای استفاده از بازیگران قبلی برای ساخت یک اثر سینمایی جدید، به سراغ ساخت این عنوان در قالب یک بازی ویدیویی رفتند.
بازی گوست باسترز (Ghostbusters: The Video Game) یک شوتر سومشخص است که بازیکنان را در نقش عضو جدید و تازهکار گروه گوست باسترز قرار میدهد. از دید گیمپلی، گوست باسترز حاصل تقلید و الگوبرداری از سری گیرز آف وار (Gears of War) بود که اینبار بجای شلیک گلوله به دشمنان، باید از اسلحهها و تلههای مخصوص ارواح استفاده میکردید.
با آنکه گیمپلی و مبارزات بازی گوست باسترز مفرح و لذتبخش هستند، این سبک ارائه و روایت داستان بازی است که آن را به اثری منحصر به فرد تبدیل میکند. اعضای اصلی تیم بازیگران فیلمهای گوست باسترز به ایفای نقش در بازی پرداختهاند و روایت طنزآمیز بازی، همان چیزی بود که طرفدارانش میخواستند؛ چون نویسندگان فیلمهای اورجینال، باری دیگر و برای نویسندگی بازی دست به قلم شده بودند. بازیهای زیادی از سری گوست باسترز ساخته شدهاند اما Ghostbusters: The Video Game تنها اثری است که در آن، شکار ارواح حس خوبی دارد.
۸. John Wick Hex
حقیقت این است که توضیح دلیل نادیدهگرفته شدن بازی John Wick Hex در زمان عرضهاش، کار چندان سختی نیست. بالاخره وقتی صحبت از یک بازی اقتباسی از فیلمهای جان ویک باشد، همه به اثر اکشن و پرهیاهویی همچون مکس پین (Max Payne) فکر میکنند. نه یک بازی استراتژیک! اگر شما نتوانید با کاری که این بازی قصد انجامش را دارد ارتباط برقرار کنید، احتمالا قرار نیست از آن لذت ببرید.
اما اگر بازی را همانطور که هست بپذیرید، متوجه خواهید شد که John Wick Hex (در حد خودش) یک بازی استراتژیک بینقص است. بازی در مراحل مختلف از شما میخواهد تا صحنههای خارقالعاده مبارزات جان ویک با دشمنانش را بازسازی کنید. شاید چنین تجربهای نتواند آنطور که باید و شاید فانتزی «جان ویک بودن» را برایتان تداعی کند، اما پشت سر گذاشتن مراحل سخت و چالش برانگیز بازی در قامت جان ویک، حس و حال بینظیری دارد. بهتر است هرکس که به عناوین مشابه XCOM علاقه دارد، نیمنگاهی هم به John Wick Hex داشته باشد.
۷. Terminator Resistance
استودیوی بازیسازی Teyon در اکثر دوران فعالیتش، در رادار دید رسانهها و بازیکنان قرار نداشت. این شرکت تا سال ۲۰۱۴ توجه خاصی را به خود جلب نکرده بود تا اینکه افتضاحی به نام Rambo: The Video Game را روانه بازار کرد. اما در ادامه، بازی Terminator Resistance ثابت کرد که توسعهدهندگان استودیوی Teyon، حسابی از اشتباهات خود درس گرفتهاند.
Terminator Resistance بجای الهام از یک فیلم مشخص از سری ترمیناتور، المانهای مختلفش را از آثار متعددی از سری وام گرفته است. همچنین میتوان گفت که بازی به نوعی یک پیشدرآمد برای اولین فیلم سینمایی ترمیناتور محسوب میشود. براساس تصمیمات بازیکن، پروتاگونیست بازی با اتفاقات و «سفر در زمان» در فیلم ترمیناتور مرتبط خواهد شد.
ساخته Teyon یک شوتر اولشخص جهانباز و مملوء از ماموریتهای فرعی است و بازیکنان را درگیر موقعیتهای مخفیکاری، تیراندازی و جمعآوری سلاحها میکند. در نهایت، میتوان گفت که Terminator Resistance یک تجربه بسیار خوب و مشابه سری بازیهای فار کرای (Far Cry) را ارائه میدهد که در آن بهجای از پا در آوردن نیروهای کماندو، با رباتهای T-800 روبهرو خواهید شد؛ همه چیز دست به دست هم میدهند تا نتیجه نهایی، بهتر از آن چیزی باشد که در ابتدا به نظر میرسد.
۶. Star Trek: Elite Force 2
فرنچایز استار ترک (Star Trek) همیشه راجع به جستوجو و اکتشاف جهانهای عجیب و تمدنهای جدید بوده است. به همین خاطر، اینکه دیپلماسی سلاح اصلی فدراسیون محسوب میشود چندان غیر منتظره به نظر نمیرسد. با این حال، همه موجودات فضایی طرفدار مذاکره و گفتوگو نیستند؛ در نتیجه بد نیست اگر شما هم اسلحهای مخفی در آستین خود داشته باشید. این همان فلسفهای است که ستون توسعه بازی Star Trek: Elite Force 2 قرار گرفته و بنا به شواهد و قرائن، نتیجهبخش هم ظاهر شده است.
در سالهای ابتدایی دهه ۲۰۰۰، اکتیویژن (Activision) دو بازی اقتباسی از مجموعه Star Trek Voyager را منتشر کرد: Star Trek: Elite Force و Star Trek: Elite Force 2. هردو بازی عناوین خوبی هستند؛ اما الیت فورس ۲ با طراحی بصری، جزییات گرافیکی و داستان بهتر، گوی سبقت را از برادر بزرگترش میرباید.
از منظر گیمپلی، الیت فورس ۲ با اسلحهها و دشمنان متنوع، بهترین شکل الگوبرداری از سری بازیهای کوئیک (Quake) به حساب میآید. برای درک بهتر این قضیه فقط کافیاست که بورگ (Borg) را جایگزین استراگ (The Strogg) کرده و بهجای assault rifle، از phaserهای تایپ ۳ استفاده کنید. حالا شما تصویر نسبتا دقیقی از الیت فورس ۲ در ذهن دارید! به لطف صداپیشگی و نویسندگی با کیفیت، الیت فورس ۲ مثل یک اپیزود تعاملی از سری استار ترک عمل میکند. مشخصاً، الیت فورس ۲ اپیزودی است که روی المانهای اکشن تمرکز کرده اما همچنان اپیزود بسیار باکیفیتی به حساب میآید.
۵. The Thing
فیلم سینمایی The Thing اثر جان کارپنتر (John Carpenter)، پایانبندی بینظیری دارد؛ دو شخصیت باقیمانده از حوادث و سوانح فیلم، در قطب جنوب گیر افتادهاند و در حال انجماد، نمیدانند که نفر دیگر هنوز انسان است یا نه. بینندگان هم سر نخی از ماجرا ندارند و این قضیه، حس درگیری با پارانویا را به مخاطبان فیلم تزریق میکند. اما چه میشد اگر این پایان درگیرکننده، تنها شروع یک ماجراجویی جدید میبود؟
بازی The Thing محصول سال ۲۰۰۲ از استودیوی کامپیوتر آرتوورکس (Computer Artworks)، یک بازی ترسناک سومشخص است که در عین حال، هم به عنوان دنباله فیلم سینمایی و هم با دربرداشتن جادوی آن، اثری شایسته تقدیر محسوب میشود. اغلب مراحل بازی، مربوط به جستوجو در مخفیگاه قطب جنوب، تیراندازی به موجودات فرازمینی و حل پازلهای نسبتاً ساده هستند. اما، در جهان The Thing، هیچ چیز لزوماً همانطور که به نظر میرسد نیست.
همچون فیلم سینمایی کارپنتر، پارانویا در تار و پود داستان و روایت بازی نیز نهادینه شده است. بازیکنان باید حواس خود را به سطح اعتماد NPCهای اطرافشان جمع کنند؛ چرا که ممکن است همین افراد از پروتاگونیست داستان رو برگردانند. با تمام این تفاسیر، چندان مشخص نیست که چرا The Thing چنین پتانسیلی را در بازیهای ترسناک دارد؛ اما قطعا بازی ساخته شده به دست کامپیوتر آرتوورکس، به نحو احسن از پتانسیل این آیپی استفاده کرده است.
۴. Transformers: Devastation
در اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی، اکتیویژن حقوق مربوط به توسعه سه بازی لایسنس شده را به استودیوی پلاتینیوم گیمز (PlatinumGames) اعطا کرد. اولین بازی، برگرفته از افسانه کورا (The Legend of Korra) بود که نتوانست حداکثر استعداد و توانایی این استودیوی ژاپنی را به نمایش بگذارد. اما بازی دوم، یعنی Transformers: Devastation، بسیار نزدیک به چیزی بود که طرفداران پلاتینیوم گیمز از بازیهایش انتظار داشتند.
بازی Transformers: Devastation، مثل یک نامه عاشقانه به کارتون نسل اول Transformers قلمداد میشود. داستان بازی، همان روایت کلاسیک از اوتوباتهایی است که میخواهند با بدیها بجنگند؛ اما مشخصاً تمرکز سازندگان، بیشتر روی نحوه ارائه و صحنههای اکشن اعمال شده در بازی قرار داشته است.
جهان بازی Transformers: Devastation، به لطف گرافیک سلشید (Cel-shaded Graphics) و چشمنواز همراه با شمار زیاد بازیگران اصلی کارتون Transformers که در بازی هم ایفای نقش میکنند، لذتبخش و البته راضیکننده واقع شده است. درباره گیمپلی و مبارزات بازی هم باید گفت که Devastation، سبک کامبومحور به علاوه جاخالی دادنهای متعدد را از ساخته دیگر پلاتینیوم گیمز، یعنی بایونتا (Bayonetta) قرض گرفته و مشخصاً توصیفی اینچنینی از یک بازی، امتیاز و تمجید بزرگی محسوب میشود. همه اینها دست در دست موسیقی فوقالعاده بازی، یکی از بهترین ساختههای اقتباسی در جهان بازیهای ویدیویی را تقدیم مخاطبان میکنند.
۳. Mad Max
در سال ۲۰۱۵، فیلم سینمایی مد مکس: جاده خشم (Mad Max: Fury Road) توانست مخاطبان خود را به نحو احسن شگفتزده کرده و در عین حال، ثابت کند که میتوان روایتی درگیرکننده و جذاب را از دل یک صحنه تعقیب و گریز عظیم استخراج کرد. اما سوال اینجاست که چطور یک بازی ویدیویی میتواند در سطح چنین فیلم سینمایی منحصر به فردی ظاهر شود؟ شاید بدون سعی در ایجاد ارتباط مستقیم با این فیلم!
با وجود اینکه بازی Mad Max هم مثل فیلم مورد اقتباس خود در سال ۲۰۱۵ روانه بازار شد، بیشتر از هر اثر دیگری، از همین فیلم سینمایی الگوبرداری کرده بود. اینبار شخصیت اصلی داستان بازی در فکر نجات جهان نیست؛ بلکه تنها میخواهد ماشینی بسازد تا با آن برای خود، یک زندگی بیدردسر داشته باشد. شاید این واقعنگرانهترین هدف یک انسان در جهانی خشن و پساآخرالزمانی باشد!
بازی Mad Max، ساخته استودیوی آوالانچ (Avalanche Studios)، عنوانی اکشن ماجراجویی و جهانباز در وسعت سرزمین پساآخرالزمانی استرالیا است. بازیکنان با پیشروی در بازی، به پناهگاه دشمنان حمله میکنند و ماشین خود را ارتقا میدهند. راههایی که آوالانچ از آنها برای ادغام المانهای درگیرکننده و تاثیرگذار گیمپلی با سایر المانهای جهان بازی استفاده کرده، بازی Mad Max را به سطحی فراتر از بازیهای جهانباز بزرگتر از خودش رسانده است.
۲. The Mummy Demastered
اغلب بازیهای مرتبط با فیلمها، معمولاً یا چنگی به دل نمیزنند و یا نهایتاً از کیفیتی هم سطح با عنوان مورد اقتباسشان بهره میبرند. به طوری که هرچه که یک فیلم بدتر باشد، حدس بر این است که بازی اقتباس شده از آن نیز بدتر خواهد بود. اما The Mummy Demastered مثال نقضی بر این ادعا است.
بازی The Mummy Demastered یک مترویدوینیای پیکسلی و اقتباس شده از فاجعه سال ۲۰۱۷، فیلم سینمایی مامی (The Mummy) بود که در ابتدا به عنوان آغازگر دنیای تاریک استودیوهای یونیورسال (Universal Studios) در دست ساخت قرار گرفت. استودیوی Wayforward تصمیم گرفت تا طرح اولیه پشت فیلم مامی را به یک بازی ویدیویی تبدیل کند و در این امر، موفقتر از اثر مورد اقتباسش ظاهر شد.
در بازی The Mummy Demastered، بازیکنان کنترل سربازی را برعهده میگیرند که پس از هربار مرگ، تمام ارتقاها و مهماتش را از دست میدهد و به یک زامبی تبدیل میشود. بازیکنان هم برای بازپس گرفتن مهمات از دست رفتهشان، باید این زامبی را از سر راه خود بردارند. این مکانیک و المانهای طراحی مترویدوینیا، بازی را به تجربهای لذتبخش تبدیل کرده که از منبع اقتباسش هم فراتر میرود.
۱. Scott Pilgrim vs. The World: The Game
در سال ۲۰۱۰، یونیورسال یک فیلم لایواکشن از رمان گرافیکی اسکات پیلگریم (Scott Pilgrim) منتشر کرد و یک سال بعد، یوبیسافت (Ubisoft) اقتباسی از این فیلم را در قالب یک بازی ویدیویی به بازار عرضه داشت. بازی به دلیل مشکلاتی در بحث لایسنسینگ، شش سال از دسترس خارج شده بود اما حالا، بهتر از همیشه است.
در حالیکه بازی Scott Pilgrim vs. The World نام یکسانی با فیلم ساخته شده توسط یونیورسال دارد، سبک و طراح هنری آن مستقیماً از کامیکهای اسکات پیلگریم الگوبرداری کرده است. از قضا، این تصمیم بسیار درستی بوده؛ چراکه رمان گرافیکی مذکور هم مملوء از اشارات مختلف به مدیوم بازیهای ویدیویی بوده است.
از منظر گیمپلی، Scott Pilgrim vs. The World حاصل تکرار فرمولهای جواب پسداده در بازیهای بیتمآپ بوده و از اکشنی روان و در عین حال چالشبرانگیز بهره میبرد. همچنین اگر هوس کردهاید با دوستانتان بازی کنید، بد نیست اگر نیمنگاهی هم به حالت چندنفره این بازی داشته باشید.
نظر شما چیست؟ به نظرتان چه عناوین دیگری استحقاق حضور در این فهرست را داشتهاند؟
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
نظرات
من اصلا تو تخیلات خودم هم بازی شماره ۵ رو نمیتونستم تصور کنم 🥲 مگه میشه از اون فیلم بازی ساخت
فیلمشو هرچقدر ببینم بازهم جذاب و عالی هست.
خیلی تمیز ساختندش…
بازیشو اگر ریمیک کنن خیلی خوب میشه…
من بازی کردم جالب نبود
🟢🟢
اگر بازی Mad Max رو تجربه نکردین، حتما برید سراغش…
فقط حیف که سازندگان در انتشار بازی عجله کردند، وگرنه اثری به شدت خفنی میشد…
….
بازی Scarface هم فقط حیف شد که درست و حسابی بهش نپرداختند تا جذاب بشه، اما همچنان پتانسیل اینو داره تا باز جدید بسازندش یا ریمیکش کنن.
….
فیلم Mad Max و Scarface هم هرچقدر ببینی، بازهم ارزش دیدن دارند، چون شاهکار به تمام هستند😍
کینگ کانگ این لیست از چیزی که سال ۲۰۲۳ ساختن از نظر بصری قشنگ تره
wanted: weapons of fate 💗💗
بله بازی wanted هم نویسنده فراموش کرده گویا…
عالی بودش😍
هم فیلم هم گیم اشغال
Strangelehold
جاش تو این لیست بشدت خالیه
واقعا بازی قشنگی بود زمان خودش
Wanted هم خیلی خوب بود
James bond blood stone چون داستان مستقلی داشت نمیدونم اقتباس حساب میشه یا نه ولی اونم عالی بود
هنوزم دیسک ولورین رو دارم واسه PS2 :))
داره کنار بقیه دیسک هام خاک میخورن،دیگه پیر شدن
مگه نسل ۷ نبود
نمیدونم من دیسکش رو دارم از اون دیسک هایی هم هست که چند تا گیم باهمه انتخاب میکنی کدوم باز بشه
اون ولورین با این فرق میکنه
این نسل ۷ اومد
به شک افتادم
جفتشون اقتباس از فیلمن
ولی با هم فرق دارن 😂
جفتشونم فکر کنم اکتی ساخته
کینگ کونگ و اسکارفیس خیلی خوب بودن
امیدوارم یک روزی بازی های این لیست ریمیک یا ریمستر شود.
من شماره ۱۱ رو بازی کردم 🤗
اولین
اسکارفیس ، ایکس من اورجینز و مدمکس رو بازی کردم خیلی خوب بودن
یکی از دلایلی که این بازی ها دیده نمیشن یا شکست میخورن اینه که بودجه کمی بهشون اختصاص میدن
شما بودجه کال آو دیوتی رو به این بازی ها اختصاص بده ببین چجوری یه بازی AAA میشن!
بابا بیشتر اینا واسه من نوستالژیه🥲
این مد مکس کلا یه چیز خیلی باحالی بود من هرچقدر بازیش میکردم بیشتر توش غرق میشدم. فقط حیف که بخش مولتی پلیر یا آنلاین نداشت وگرنه با پتانسیلی که این بازی داشت میتونست با جی تی ای آنلاین رقابت کنه.
اسکارفیس تو این لیستم ته لیسته
بنده خدا هیچوقت دیده نمیشه
بازی خیلی خفنی بود
گوست رایدر & پانیشر
یه بازی جهانباز بود به نام Wheelman که وین دیزل پروتاگونیستش بود که البته فیلمش تقریبا یه دهه بعد از بازیش ساخته شده بود 😂😂
ولی فکر می کنم هیچ کدام از همدیگه اقتباس نکرده بودند !
بازی ونهلسینگ خیلی خوب بود توی ps2 نسل ۶ پلی دادم جالب بود
مکس دوس داشتنی فقط
John Wick Hex رو یادمه از ی جا به بعد مغزم هنگ کرده بود واقعا
به طرز جالبی هم حین بازی کردنش هرجا رو میرفتم میگفتن کاش جان ویک بازی داشت اینو نشون میدادم میگفتن نه این حساب نیست باید اکشن خفن باشه :/
از همه اینا فقط اسکارفیس تجربه شد جالبم بود روی پیسی چند دیسک بود با پیسی زغالی هرجور بود نصبش کردم فقط چون عاشق تونی مونتانا بودم و هستم
مبدل ارث شدو آف وار و یا موردور هم میتونست توی لیست باشه چون یه اقتباس از سری فیلم های ارباب حلقه ها و کتاب های اون حساب میشه
The thing شاهکار بود فیلمش و روحمم خبر نداشت از این شاهکار بازی ساختن ، کاش دوباره بسازن پتانسیل بالایی داره از نظر داستانی 🤝❤️
و دنیایی که هنوزم یه بازی خفن از مندلورین به ما بدهکاره
The things و scarface رویه ps2 😥 یادش بخیر ۱۷ سال پیش اینارو من بازی میکردم .
Alien: Isolation >>>> کل لیست