۱۰ بازی ویدیویی شگفتانگیز که در اولین برخورد افتضاح به نظر میرسند
گاهی اوقات پیش میآید که یک بازی ویدیویی شگفتانگیز در اولین برخورد و مواجهه تاثیر بسیار بدی از خود به جای میگذارد، اما در ادامه مسیر به طرز قابل توجهای بهتر میشود. در این مطلب قصد داریم تا به معرفی چنین بازیهایی بپردازیم.
شکی نیست که برداشت اولیه ما از هر چیزی اهمیت به سزایی در احساس ما نسبت به آن دارد. چه به سراغ یک مصاحبه کاری بروید، قصد انجام استند-آپ کمدی را داشته باشید یا هر چیز دیگری، باید مطمئن شوید که قوی آغاز میکنید. در غیر این صورت، در ادامه مسیر باید تقلای بیشتری کنید. این مشکل تنها مختص به انسانها نیست و مدیومهای سرگرمی هم از این مشکل رنج میبرند. یک بازی ویدیویی هم از این قاعده مستثنی نیست.
بسیاری از مخاطبان گیمینگ به عنوان راهی برای فرار از زندگی روزمره و مشکلات شخصی به سمت آن میروند. به همین سبب، رها کردن بازیهایی که از همان اول شما را جذب نمیکنند رخداد نادری نیست. هیچ کس هم نمیخواهد که زمان آزاد خود را صرف انجام فعالیتی کند که لذتبخش نیست.
در حالی که اکثر بازیهای ویدیویی سعی میکنند تا از همان ابتدا شما را درگیر کرده و پای خود نگه دارند، برخی به خاطر طیفی از دلایل مختلف، چالشبرانگیز آغاز میشوند. چه این دلیل یک بخش آموزشی طولانی یا دشوار، یک تصمیم داستانی بحث برانگیز یا صرفا طراحی ضعیف باشد، این بازیها در شروع به بازیکنان ایده درستی از خود نمیدهند. این مسئله تاسفبار است. چرا که تمام این بازیها ارزش وقت شما را دارند. البته اگر بتوانید برداشت اولیه خود از آنها را کنار بگذارید.
Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain
از هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) چیزی جز سخت گرفتن به بازیکن انتظار نمیرود. آخرین بازی اصلی Metal Gear Solid یک اثر تحسین شده، به شدت پیچیده و رضایتبخش در این فرنچایز نمادین محسوب میشود. این بازی بدون شک یکی از بهترین تجربهها در فرنچایز Metal Gear Solid برای هر طرفداری است. خصوصا با توجه به سیستم مخفیکاری بهبود یافته و رویکرد جهان بازی که The Phantom Pain دارد. با این وجود چند ساعت اول این بازی اصلا چنین چیزی را به شما نشان نمیدهند.
طرفداران قدیمی Metal Gear Solid بدون شک مقدمه این بازی را تحمل خواهند کرد، چرا که میدانند کیفیت آن در ادامه بهتر خواهد شد. اما برای بازیکنان تازهوارد به این سری قطعا تحمل ساعات اولیه دشوار خواهد بود. اما اگر این مقدمه را تحمل کنید، اوضاع نه تنها خوب، بلکه عالی خواهد شد.
Cruelty Squad
هر کسی که صاحب یک نینتندو سوییچ است به شما خواهد گفت که گرافیک همه چیز نیست (خصوصا آنهایی که Mortal Kombat 1 را روی این کنسول خریداری کردهاند). با این وجود، ظاهر و جلوه بصری بازی حائز اهمیت زیادی است و اگر یک بازی ظاهر جذابی نداشته باشد، بسیاری آن را قضاوت خواهند کرد. پس چه میشود وقتی یک بازی از عمد گرافیک افتضاحی را به شما ارائه دهد و سپس با مکانیکهای شوتر درگیرکننده و روایت عجیب اما جذاب، این کمبود را جبران کند؟ نتیجه اثری به نام Cruelty Squad است.
اگر این بازی را بدون دانستن نیتش شروع کنید، احتمالا به این نتیجه خواهید رسید که پول خود را هدر دادهاید. چرا که جلوههای بصری بازی میتوانند به طرز تهوعآوری بد باشند. ظاهر بازی پر از مدلهایی است که شمار پلیگان کمی دارند، به شکلی غیر طبیعی حرکت میکنند و ترکیب رنگهایشان عجیب است.
با این حال هر چه بیشتر Cruelty Squad را تجربه کنید، بیشتر غرق در جهان روانیکننده آن میشوید. این بازی طراحی مراحل قدرتمندی دارد و هماهنگی خوبی بین جلوههای بصری و گیمپلی آن شکل گرفته است. Cruelty Squad یک شوتر اول-شخص است که قصد بازسازی بازیهای سه-بعدی دهه ۹۰ خصوصا LSD: Dream Simulator را دارد. شما به خوبی میتواند اثر LSD را روی این بازی ببینید و Cruelty Squad بیشتر مثل GoldenEye روی اسید است.
اگر بتوانید از جلوههای بصری Cruelty Squad چشمپوشی کنید، با یکی از منحصر به فردترین تجارب گیمینگ خود مواجه خواهید شد.
Final Fantasy XIII
اکثر بازیهای Final Fantasy آنقدر در ساعات اولیه خود جذاب ظاهر میشوند که مجاب به تجربه ادامه دادنشان میشوید. البته Final Fantasy 13 هم وجود دارد. اثری که در آن سازندگان تصمیم گرفتهاند تا مقدمهای ۲۰ ساعته را در مقابل بازیکن قرار دهند.
Final Fantasy 13 قطعا یکی از بحث برانگیزترین شمارهها در این فرنچایز نقشآفرینی است. چیزهای زیادی از جمله سیستم Paradigm، شخصیتهای دوستداشتنی، جهان منحصر به فرد Gran Pulse و گرافیک تحسینبرانگیز برای دوست داشتن در آن وجود دارند. اما بسیاری از طرفداران سرسخت Final Fantasy بی برو برگرد از این بازی نفرت دارند. یکی از دلایل اصلی این امر ریتم بد و خستهکننده داستان بازی است.
تا شروع واقعی Final Fantasy 13 خیلی باید صبر کنید و ویژگیهای مهمی در سری Final Fantasy مثل قابلیت شخصیسازی گروه همراهان خود تا ساعتها بعد از آغاز بازی در دسترس نیست. اگر در میانه راه مشغول انجام کار سرگرمکنندهای بودید، این مورد شاید خیلی بد نمیبود؛ اما در مقدمه بازی کار خیلی جذابی از چکپوینت به چکپوینت برای شما در نظر گرفته نشده است.
Final Fantasy 13 بدون شک بازی ارزشمندی است، اما اگر به دنبال سرگرمی سریع هستید، بهتر است به دنبال نسخه دیگری در این فرنچایز بروید.
Ōkami
Okami یک اثر هنری عمیق و جذاب در مورد فولکلور و افسانههای محلی ژاپنی است. گیمپلی درگیرکننده و سبک هنری آن هم میتوانند گاها اشک شوق را در چشمان شما جمع کنند. البته این احساس وقتی بازی را به اتمام برسانید با شما خواهد بود؛ در ساعت اولیه ممکن است بیشتر به خاطر سر رفتن حوصلهتان اشک بریزید.
این اثر کلاسیکِ دورانِ پلی استیشن ۲، با بخش آموزشی شروع میشود تا شما را وارد جهان خود کند. تا اینجا همه چیز خوب به نظر میرسد. اما این مقدمه توضیحات زیاد و خستهکنندهای را مستقیما به سمت شما پرت میکند و آن قدر بین گیمپلی و دیالوگ جابهجا میشود که بعید نیست خیلی زود رو به دندان قروچه کردن بیاورید. این قرار بود یک بازی ویدیویی باشد، نه مشق. پس چرا انقدر چیز برای یاد گرفتن وجود دارد؟
طبیعتا بازیکنانی که در این مقدمه حوصله به خرج داده باشند، پاداش خود را دریافت خواهند کرد. اما اگر دیسک بازی را از پلی استیشن ۲ در آوردهاید و به سراغ بازی سرراستتری رفتهاید هم کسی شما را سرزنش نمیکند.
مورد بعدی شامل اسپویل میشود
The Last of Us Part 2
آیا The Last of Us اول را دوست داشتید؟ البته که اینطور است. همه عاشق آن بازی هستند. چه چیزی باعث شد که آن بازی را دوست داشته باشید؟ جدا از گیمپلی، پاسخ شما احتمالا رابطه مرکزی بین دو شخصیت اصلی یعنی Joel و Ellie است. پس چه خوب میشود اگر بازی دوم را با کشته شدن بیرحمانه و خشن یکی از این دو و ناتوانی کامل شما برای توقف آن آغاز کنیم!
بدون شک کشتن Joel در مقدمه بازی تصمیم جسورانهای از سوی سازندگان بوده است. این تصمیم آن قدر جسورانه است که عده زیادی از طرفداران خشمگین شده و علاقهای به ادامه بازی نداشتند. البته آنهایی که تصمیم به توقف بازی پس از این صحنه دلخراش گرفتهاند، موفق به تجربه داستان زیبای The Last of Us Part 2 در مورد بیهودگی انتقام نشدند.
Days Gone
این هم یک بازی به شدت بحثبرانگیز دیگر که هیچ کس ظاهرا نمیتواند در مورد آن به توافق برسد. آیا این بازی خوب است؟ آیا این بازی افتضاح است؟ ممکن است که به صورت همزمان هر دوی اینها باشد؟ راستش را بخواهید احتمالا همینطور است. چیزهای شگفتانگیز زیادی در Days Gone وجود دارند، اما انگار بازی قصد دارد تا اخذ تعهد کامل شما آنها را مخفی کند.
وقتی اول این بازی را آغاز میکنید، چندان شگفتزده نخواهید شد. جلوههای بصری بازی خوب هستند، اما خصوصا به هنگام عرضه، این بازی پر از مشکلات فنی بود. همچنین در ساعات اولیه بازی هیچ چیزی به شما ارائه نمیشود که این جهان باز زامبیمحور را از سایرین متمایز کند. شما با خودتان فکر خواهید کرد که صرفا با یک بازی جهان باز زامبیمحور دیگر طرفم.
با وجود اینکه Days Gone هرگز تبدیل به اثری فوقالعاده نمیشود، اما هر چه بیشتر در بازی پیشروی کنید شاهد بهبود آن خواهید بود. داستان بازی پس از چند ساعت سرانجام واقعا شروع میشود، خصوصا وقتی به منطقه Lost Lake میرسید. گانپلی متوسط بازی هم با دریافت آپگریدهای بیشتر به سطح بهتری میرسد. جهان خالی آن هم آشنا و آرامبخش میشود. آیا این بازی بینقص است؟ خیر، اما قطعا ارزش تجربه کردن را دارد.
Armored Core VI: Fires Of Rubicon
عرضه اخیر جدیدترین نسخه از فرنچایز Armored Core، با واکنشهای مثبت زیادی از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شده است. با این وجود، یک چیز در مورد بازی وجود دارد که باعث سر و صدای زیادی شده و آن این است که بخش آموزشی بازی همه را تار و مار کرده است.
ماموریت Illegal Entry به عنوان یک مقدمه استاندارد برای گیمپلی و مکانیکهای پیچیده بازی آغاز میشود. این ماموریت بخشهای چالش برانگیز خود را دارد، اما تقریبا همه چیز به روانی پیش میرود. اما ناگهان AH12: HC Helicopter ظاهر میشود.
این باس غولآسا به همراه خود موشکها و تیربارهای زیادی را دارد و اگر سرعت عکسالعملتان کند باشد، خیلی زود شما را با خاک یکسان خواهد کرد. به علاوه، حملات شما آسیب زیادی به آن وارد نمیکنند، این یعنی قرار است مبارزه طولانیای را پیش روی خود داشته باشید و یک اشتباه کوچک میتواند تمام زحمتهای شما تا آن نقطه را بیهوده کند.
از آن جایی که اکثر بازیکنان تا آن نقطه با مکانیکهای بازی آشنایی زیادی ندارند، این باس اعتماد به نفس همه را نابود خواهد کرد. طبیعتا رخ دادن این اتفاق در ده دقیقه اول بازی برای هیچ کس لذتبخش نیست، اما این مقدمه با برند FromSoftware همخوانی دارد.
Starfield
وقتی صحبت از Starfield، جدیدترین ساخته استودیوی بزرگ Bethesda Game Studios، میشود، به نظر میرسد که یک الگو در حال شکل گرفتن است. هر نقدی را که بخوانید یا از هر دوستی در مورد تجربهاش از بازی سوال بپرسید، احتمالا جمله «Starfield پس از X-ساعت خوب میشود» را خواهید شنید. خب، این واکنشها بیدلیل نیستند. Starfield اثری نیست که بهترین محتوای خود را از همان ابتدا در دسترس شما قرار دهد.
این اثر حماسی، شروع کندی دارد و چند ساعت اول آن به شکل دردناکی متوسط است. ایده گشت و گذار در جهانی عظیم و کهکشانهای مختلف بدون شک جذاب است، اما رسیدن به اولین رویداد در بازی که حقیقتا حماسی باشد طول میکشد. اکثر بازی در ساعات اولیه بیش از حد ساده است و محیطها و گیمپلی آن، چندان جذاب نیستند.
شما سرانجام به یک توانایی دست پیدا خواهید کرد که همه چیز را کاملا تغییر خواهد داد و به شما دلیلی برای بازی کردن میدهد. این توانایی به شما اجازه میدهد تا با روش کاملا متفاوتی با جهان بازی تعامل داشته باشید و وارد مسیر هیجانانگیزی شوید.
متاسفانه رسیدن به این نقطه، بسته به علاقه شما به ماموریتهای جانبی، بین ۵ تا ۱۵ ساعت زمان خواهد برد. به همین سبب اگر به دنبال سرگرمی سریع هستید، این بازی ممکن است مناسب شما نباشد. با این اوصاف، کسانی که حاضر به تحمل کردن این دشواریهای اولیه باشند ارزش واقعی Starfield را درک خواهند کرد.
Driver
شما میتوانید از یک کودک خردسال در مورد ملزومات یک بخش آموزشی خوب سوال کنید و احتمالا جواب قابل قبولی دریافت خواهید کرد. دانستن اینکه هدف یک مرحله آموزشی نشان دادن راه و روش بازی به بازیکن است کار دشواری نیست. پس هر کسی که این بخش آموزشی بدنام را طراحی کرده احتمالا درک درستی از اوضاع نداشته است.
بخش آموزشی بازی Driver شما را در یک پارکینگ زیرزمینی قرار میدهد و از شما میخواهد تا یک سری حرکات را در یک محدوده زمانی خیلی دشوار انجام دهید. آیا توضیحی در مورد ماهیت این حرکات و نحوه انجام دادنشان وجود دارد؟ البته که نه! پس شما مدت زیادی را صرف راندن بیهدف و امتحان کردن هر دکمهای خواهید کرد. اگر اینها به تنهایی کافی نیست، باید گفت که شما به جای چهار شهر زیبای بازی، در یک پارکینگ تاریک قرار گرفتهاید. با این اوصاف Driver اصلا برای جذب شما از همان آغاز تلاش نمیکند.
رد شدن از مرحله آموزشی کار آسانی نبود و در حالی که خود بازی ارزشش را دارد، افراد زیادی موفق به رسیدن به آن بخش اصلی نشدند.
Deadly Premonition
تمام بازیها تا اینجای کار، صرفا در ارائه یک یا دو مورد از جزئیات آغازین خود در زمینه داستان، ریتم، گیمپلی یا جلوههای بصری ضعیف ظاهر شدهاند. حالا بگذارید Deadly Premonition را به شما معرفی کنم که به نوعی موفق میشود تا تمام این گزینهها را تیک بزند. با تجربه اوایل این بازی، احتمالا به این نتیجه خواهید رسید که با یک آشغال تمامعیار طرف هستید.
Deadly Premonition برخلاف ادامه بازی به طرز دردناکی حوصله سر بر آغاز میشود. در مرحله اول شما در یک جنگل بارانی که از نظر بصری به اندازه یک آلونک متروکه جذاب است سردرگم هستید و باید با مکانیکهای تیراندازی افتضاح بازی هم دست و پنجه نرم کنید. آیا بازی از نظر بصری جذاب است؟ نه! از نظر گیمپلی چطور؟ نه! آیا حداقل با داستان خوبی سر و کار داریم؟ در ابتدای کار نه! پس چرا وقت خودمان را با این بازی تلف کنیم؟
خب، آنهایی که کمی حوصله به خرج دادهاند احتمالا پاسخ خوبی برای این سوال شما دارند. جهان دیوانهوار و لینچی Deadly Premonition مثل Twin Peaks روی کوکائین است.
منبع: WhatCulture
پر بحثترینها
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- گزارش: Final Fantasy 16 روی PC تنها ۲۸۹ هزار نسخه فروخته است
نظرات
Driver یادش بخیر. نمیدونم چرا ادامش ندادن یه زمانی خیلی محبوب بود. Driver، مدال افتخار و igi جزو بازیایی هستن که همیشه حسرت میخورم چرا ادامشون ندادن
igi3 رو دارن میسازن ولی خیلی وقته طولش دادن دیگه ناشناخته مونده
igi مثل اینکه کنسل شده
استدیوی سازنده igi origins درش تخته شد!!!
سرنوشت پروژه هم نامشخصه ولی متاسفانه بنظر میاد ریق رحمتو سر کشیده!!
بنظر من متال گیر ۵ اولش خیلی با هیجان شروع میشه و کسی که متال گیر باز نباشه وسطاش از بازی خسته میشه میزاره کنار از طرفی الان استارفیلد بازی میکنم اصلا مشکله لودینگ ندارم بازی مثله فال اوت و الدر بعد ی مدتی برات تکراری میشه جذابیته اول رو نداره و مکانیزم بتسدا همینه نواوری جدیدی نداره , ولی باز من این سبک رو دوس دارم ادامش رو میرم
من خودم برگام ریخت از اوپنینگ متال گیر ۵ و در نهایت کل بازی هم شد یکی از بهترین تجربه هام. پایان بازی هست که بیشتریا باهاش مشکل دارن چون فصل دوم بیشترش ماموریت های تکراری با درجه سختی بالاتر هست و پایان اصلی هم، هم خود ماموریتش که تکرار ابتدای بازی هست و هم پلات توئیستش خیلی جنجال به پا کرد. حذف پایان لیکوئید اسنیک و مواردی دیگری که حذف شدن هم خیلی رو مخ طرفداران رفت.
Harvest moon
رو یادت رفت…
تبریک میگم
دوران کودکی بسیار خوبی داشتید!!
بزرگ ترین ایراد استارفیلد از نظر من لودینگ هاشه که فقطم به همون اول بازی محدود نمیشن همیشه هستن این موضوع بشدت به حس اکتشاف و فضا نوردی که احتمالا بزرگترین مزیت بازی قرار بود باشه ضربه میزنه no mans sky تو این مورد خیلی بهتر عمل کرده و سفر بین سیاره ها و کهکشان ها به فست ترول محدود نشده در کل no man’s sky برای کسایی که دنبال فضا نوردی هستن بیشتر پیشنهاد میشه
منم توی استارفیلد چیزی که خیلی منو اذیت میکنه و نمیذاره لذت کافی رو ببرم همین لودینگ هاشه
مخصوصا موقعی که میخوای وارد یه سیاره بشی یا بری فضا
اینجوری نمیتونی از سفینت لذت کافی رو ببری
یه چیز دیگه هم که منو اذیت میکنه اینه که توی شهر هاش پلیس های زیادی نیست
یه دو دقیقه باهاشون مبارزه کنی تموم میشن و اون حس اکشن خوب منتقل نمیشه
استارفیلد رو هستم.
۲ ماه دیگه که دوباره میرم سمتش قطعا میتونم بیشتر لذت ببرم ازش علاوه بر اینکه اون لودینگ ها و فست تراول هاش که من بخاطر همونا بازی رو میکوبم با یه سری مادهای عالی به طور کامل حذف میشن و ادم لذت کاوش در کیهان رو به سبک بتسدا میبره👌🏻
سلام
لودینگ ها رو هیچ جوره با ماد نمیشه حل نمیشه
همین اسکایریم که برا ۲۰۱۱ عه
لودینگ هارو برداری سر جمع دو سه تا اف پی اس نمیگیری
دیگه استارفیلد جای خود دارد
منظورم الزام استفاده از فست تراول بود وگرنه لودینگ که بله.بدون فست تراول عمرا بتونی از اینجا به اونجا بری ولی یه مادی هست که فواصل بین سیاره هارو در حد ۵ دقیقه کم کرده 👌🏻ممنون از تذکر شما
ازون مقاله هاست که همه رو میندازه به جون هم =)
اکثرش درسته واقعا
البته بعضی موارد مثل ارمورد کور در اولین برخورد بد نیستن
سخت و غیرممکن بنظر میرسن …
یکی از مثلا منتقدای استارفیلد هم کلا ۵ ۶ ساعت بازیو تجربه کرده و طبق اون نمره داده …
حرفهای کذب نزنید لطفاً. من اصلا استارفیلد رو بازی نکردم
🤣🤣🤣🤣🤣
میگن حرفو که بزاری زمین ، صاحابش میاد بر میداره – اشارهٔ ایشون اصلا به شما نبود ، بلکه به یکی از منتقدای خارجی بود که اتفاقا تأیید کرده بود فقط شش ساعت اول بازی رو رفته و بهش نمرهٔ ۶ اختصاص داده ؛ عین شما که از دو هفته قبل از لانچ بازی رو هیت میدادی ، بعدم رفتی روی بدترین پلتفرم برای تجربهٔ بازی نقدش کردی ، ایرادهای اون نسخه رو به خود بازی چسبوندی و دادی ۷.۹ 😉 مسئله پلی دادن یا پلی ندادنش نیست ؛ مسئله زاویه دید طرفه ، که شما از وقتی تو این وبسایت تشریف فرما شدی هیتر اکس باکس بودی ، اعتراض فن هاشو هم با توهین لفطی و تهدید به بن ساکت کردی
حرف کذب نزنید. من از همون ۲۵ سال قبل که تاد هاوارد این ایده به ذهنش رسید، به اذن طبیعت مطلع شدم و نمره دادم به بازی فرزندم
ته خنده ای
🤣🤣🤣
اقای ملکی خودتو درگیر حرف این و اون نکن اخه حتی استدلال هم ندارن🤣🤣🤣
نرو بالا داداش! خود شیرینی ام نکن عاقبت نداره
من شوخی میکنم با دوستان و اتفاقا خوشحال میشم اگه استدلالی داشته باشن و به خود نقد ایراد وارد کنن
نقد شما منطقی نبوده که انتظار استدلال منطقی داشته باشی!
اره مخصوصاً وقتی بزرگواری که طبق تاریخچه پروفایلش، آخرین کامنتهاش داره از مایکروسافت تمجید میکنه این حرف رو میزنه، نقد من حتماً و مسلماً هم با این ذهنیت ارزش کمتری پیدا میکنه اما فقط برای افرادی که مثل خود شما فکر میکنن
دوست من، ما یه دلیلی داشتیم که تاریخچه و همچنین صفحه قواعد نقد و بررسی رو به سایت اضافه کردیم. کسی که دنبال ارزیابی نقد من و حواشی پیرامونش باشه، خودش میره اینجور چیزها رو میخونه و میبینه و نتیجهگیری میکنه. با نظر جهتدار یا حرفهای طرفداران که به نظر میرسه برای شما هم همینطور باشه که کسی تصمیمگیری نمیکنه. حالا شما داخل هر پستی بیا همین حرف رو بزن و بدون اشاره به مشکلات نقد، بگو نقد منطقی نبود. برای کی چه اهمیتی داره؟
۲۵ سال پیش 🥴 سنتو ضربدر چند کردی به این عدد رسیدی ملکی جون
🤣🤣🤣🤣🤣🤣
به کسی بگید فرزندم که سنش از خودتون بیشتر نباشه🌹🌹
پدرام جان رفیق قدیمی خودم
چرا اینقدر سر بازی های ایکسباکس حساسیت به خرج میدین؟ چرا فقط انحصاری های ایکسباکس رو میبینید بقیه رو نه
علاقه کاری کرده ضعف های ی انحصاری ایکسباکس رو نبینید به هیچ وجه
اصلا اینجور بحث کردن بین کاربرا و نویسنده ی سایت خوب نیست. برای وجهه سایت هم خوب نیست
برعکس، این نهایت تعامل نویسنده و کاربره. نویسنده مگه از کدوم سیاره ظهور کرده که نتونه با کاربر یا سوژههای دنیای بازی به شکل متعارف شوخی کنه؟ اصلاً چه کسی تعیین میکنه چه چیزی در اینباره خوبه یا بد؟ مگه ژورنالیسم و فرهنگ رسانه چقدر در ایران جا افتاده و یه پیشفرضهای صحیحی رو به وجود آورده که شما چنین فرضی دارید؟ اکثر پیشفرضهای رسانهای ایران از بیخ و بن غلطه و با مقایسه با رسانههای انگلیسی چپ و راست به سادگی عقب ماندگی ما رو نظاره میکنید
انقدر یه رسانههایی تعامل و قواعد عجیب و غریب اخلاقی رو به کف حالت ممکن رسوندن که فرهنگ ژورنالیسم توی ایران به قهقرا رفته. کافیه یه بار یکی از قسمتهای Extra Punctuation از Yahtzee Croshaw رو که توسط رسانه The Escapist منتشر میشه تماشا یا مطالعه کنید تا بفهمید فرهنگ رسانهای مخصوصاً ویدئوگیم که باید یه حالت دوستانه داشته باشه توی ایران بیمعنا شده. از کجا میاد آخه این پیشداوریها و نظرات شما درباره تعامل نویسنده و کاربر؟
دور هر کس یه حصار بکشید که یه وقت ما چیزی گفتیم ناراحت نشن یا کلا ما هم چیزی رو نخونیم که مبادا بهمون برنخوره؟ کجا اینجوری مسئله حل میشه؟
اشتباه نشه اتفاقا تعامل تو این سایت باعث جذب مخاطب شده.
اصلا تعامل با رسانه یه نیاز چندین سالست که خیلی وقت نیست که به لطف اینترنت امکان پذیر شده یه زمان رادیو تلویزیون خبر رو میگفتن و تمام الان میشه نظر داد و تو این سایت با نویسنده هم تبادل نظر میشه.
بنظر من بحث زیاد درمورد نقد که حتی به پست های غیر از خود اون پست کشیده شده باعث پیش داوری درمورد نقد های بعدی میشه حتی دیدم یکی درخواست کرده بود منتقد اوود یکی دیگه باشه.من اینو گفتم بده اگه قبول میکنید آخه همیشه یه جبهه گیری در مورد انتقاد کردن دارید
ندارم دوست من. اگه قرار بود مشکلی داشته باشم با انتقاد، اصلاً منتقد نمیشدم. جدای از اون اگه مشکلی داشتم با این قضیه، به همه جواب نمیدادم و نمیگفتم اگه مسئلهای با نقد دارید، به خود محتوای نقد ارجاع بدید تا من بررسی کنم. همین صفحه هم چند تا نظر پایینتر یکی از یوزرها یه نقدی از من انجام داد که کاملاً هم منطقی بود و پذیرفتم
بحث علاقه نیست داداش. بحث دلیل منطقیه! که تو اون نقد هیچ اثری ازش نبود. ضمنا همه که طرفدار استارفیلدن فن کنسول نیستن. من بازی رو بازی کردم از منتقد بازی ام بیشتر سابقه ی بازی دارم و میگم با یه شاهکار طرفم. واسه همین امتیاز عجیب غریب ۷ منو نا امید میکنه!
گرامی من خودمم اگه نقد می کردم هیچ وقت به این بازی نمرهٔ کامل نمی دادم ؛ باگ هاش جوری نیست که گیم بریکر باشه ، ولی مثلا لودینگ های پی در پی یه ضعف غیر قابل چشم پوشی هست – انیمیشن چهره ها برای یه گیم آر پی جی شاید مشکل جدی ای نباشه ، ولی مشکل در هر صورت مشکله و می تونست بهتر باشه – یه چیزی هم که میگن و حقه ، اینه که سفر فضایی به صورت ناپیوسته اگه وجود می داشت خیلی بهتر بود – شروع داستان «باید» قوی تر می بود و اینم چیزیه که همه می دونن – بحث من این نیست که «بازی مشکلی نداره» ، چون این جمله کذب محضه ، ولی چیزی که در این وبسایت اغلب رعایت نمیشه ، اصل نقد بی طرفانه ست که فقط هم دربارهٔ این بازی نیست – به طور کلی اگه بگم ، پیشفرض غالب نقدها در این وبسایت ، بیش از تجربهٔ شخصی ، بازخورد مدیاست
سنگین بود
😂😂😂😂😂
برعکس خواهشمندیم از این به بعد سراغ نقد بازیهایی برید ک حداقل چهارتا ازش تو همون سبک رو پلی داده باشید
. میتونم قسم بخورم اسکایریم رو پلی بدید همونم هفت میدید 😂😂
شما فکرکنم قبل نقد رفتید نقدهای سایت هارو خوندید و بازیو استارت زدید چشم بصیرت رو روشن کردید و بجای بازی کردن دنبال ایرادات بازی بودید
من نمیدونم چجوریه ک یکی از مهم ترین بازیهای ایکس باکس باید نقدش با شما باشه ک تنها نقدی ک ازتون دیدیم های فای بوده ک اونم با یه ایراد خنده دار زورتون اومد ده رو به بازی بدید
کل این سایت یه نویسنده RPGباز داشت ک همونم معلوم نیس بیرونش کردید .
الان نویسنده هایی هستن ک هورایزن رو بهتر از استارفیلد ، فیبل ، اوود میبینن و سطح سایت رو به رخ کاربران میکشن 👌
با تشکر از شما جناب ملکی ، خواهشاً از الان دنبال نقد اوود نباشید . هلبلید۲ بیشتر با روحیتون سازگاره
با بقیه بخشهای خندهدار نظر شما کاری ندارم، فقط با خندهدارترین قسمت کار دارم که گفتید نقد Hi-Fi Rush با من بوده در حالی که نقد اون بازی با من نبوده. از طرفی نسخه AE اسکایریم هم خودم نقد کردم و امتیاز ۸.۸ بهش دادم
بنابراین اکثر کسانی که به نقد من انتقاد میکنن، نه تنها من رو نمیشناسن، بلکه خود استارفیلد رو هم تجربه نکردن و فراتر از اون، احتمالاً چیزی هم از صنعت ویدئوگیم نمیدونن. متاسفانه مجبورم این رو هم بهش اشاره کنم که چنین رفتاری از افرادی که به سن بلوغ نرسیدن زیاد سر میزنه و ما هم انتظاری غیر از این نداریم و میدونیم که با چه چیزی طرف هستیم
این دسته از دوستان عزیز ما هرگز بخشی از نقد و بررسی من رو مورد اشاره قرار نمیدن و فقط با نفرتپراکنی به خود من حمله میکنن و من هم هر چقدر ساده باهاشون شوخی میکنم، بیشتر از مواجهه با این حقیقت خشمگین میشن و ناخواسته تایید میکنن که نقد و بررسی من به شدت توی زندگیشون تاثیرگذار بوده
سر تا پا حق
آقای ملکی منتقد meristation واقعا بازیو همین مقدار بازی کرده بود
خیلی از نکات بازی رو نمیدونست این دوستمون اون اقا رو گفت که به بازی داد ۵۸
چرا انقدر گارد میگیرید :/
شما از گوشه ذهنمم رد نشدین
تو این سایت چخبره
منظورم اون سایتی بود ۵۶ داده یا ۶۵ اگه اشتباه نکنم
اسمش یادم نیست
حس میکنم خیلی دلتون خونه از کامنتای پست نقد
وگرنه این حجم از حساسیت خیلی غیرطبیعیه
حرفی ندارم واقعا …
دلش خون نیست ، به خودش گرفت چون خودش میدونه تروله – مثه اینه که بری تو جمع سبزی فروشا بگی سبزی میخوام ، همه دستشونو میارن بالا
چه حرفی میخوای داشته باشی دوست من و چه گاردی دیدی از سمت ما؟ وقتی من به شوخی یه کامنتی میزارم ولی زیرش انواع و اقسام نفرتپراکنیها حتی بدون ۱ خط دلیل منطقی برای ایراد گرفتن از نقد ما ارسال میشه و باز هم ما عموماً به هیچ کدوم جوابی نمیدیم یا به شوخی بسنده میکنیم، چه حساسیتی وجود داره؟ ما اصلاً چه سخنی غیر از شوخی با شما داشتیم که شما قرار باشه حرفی داشته باشید؟
از طرفی اگر حساسیت هم باشه اصلاً غیرطبیعی نیست. من تعجب میکنم از شما و استدلال شما که «این حجم از حساسیت غیرطبیعیه»! مجدداً تکرار میکنم، کدوم حساسیت و علاوه بر اون، چرا غیرطبیعی؟ بزرگترین انحصاری چند سال گذشته ایکس باکس عرضه شده، یه نقد ازش منتشر شده و هنوز اکثریت افرادی که نظر میزارن به خودشون زحمت نمیدن تا نقد رو بخونن و به خود نقد ایراد بگیرن، در عین حال موضوعات قدیمی رو هم پیش میکشن و نارواترین اتهام رو به تیم نسبت میدن. تنها چیزی که اینجا غیرطبیعیه، انتظار شما از غیرطبیعی بودنه!
متوجه شدم که منظورتون شوخی بود ولی از کامنتتون اینطور برداشت میشه کرد که فکر کردید من شمارو مخاطب قرار دادم و اون حساسیت رو بخاطر این گفتم
به شخصه هیچ کاری به نقد شما نداشتم که بخام تخریب یا تاییدش کنم
و اونایی که بخاطر نمرتون توهین میکنن و جو رو متشنج میکنن واقعا دارن زیاده روی میکنن
یکم زیادی واکنش نشون دادم و بیشتر دلیلش بقیه کاربرا هستن که خودشونو نخود هر آش میکنن که توی همین ریپلای ها پره :)
کامنت این دوست عزیز در خصوص نقد The So Videogames Podcast بود که به بازی نمره ۶۵ داده بود و در پادکستشون به این اشاره کردن که بازی رو حدود ۶ ساعت تجربه تست کردن. بعد عنوان انحصاری ایکس باکس به هایپ شدیدی داشت منتشر شده و مشخص بود که نمره این سایت قراره حساسیت زیادی رو ایجاد کنه. اون اشخاص فنبوی همه جا هستن و مطمئنا نه بازی رو تجربه کردن و نقد رو خوندن. فقط به نمره نگاه میکنن و نظر میدن. ولی خب از شما چنین انتظاری نمیره که غیرحرفه ای عمل کنین. مثلا یادم میاد که هفته قبل از انتشار استارفیلد بحثی شکل گرفته بود و یکی از کاربران از DF نقل قولی کرد درخصوص سری اس برای تقابل با نظر شما. شما هم در جوابشون مستقیما ایشون رو عقب مونده خطاب کرده بودید. توهین از کسی با مسئولیت شما انتظار نمیره. مخصوصا اگه در جواب کسی باشه که به شما توهینی نکرده باشه. در اینجا هم بنظر میاد که برداشت درستی از پیام این دوستمون نداشتین که میتونم با توجه به حجم انتقاداتی و توهینهایی که به شما شده درخصوص نقد استارفیلد درک کنم و طبیعیه نسبتا ولی خب باید قبول کنید اندک اشتباهاتی هم داشتید در گذشته
در پاسخ به کاربر @Manny Calavera
بله کاملاً با نظر شما موافقم. البته که خیلی بیشتر از اندک اشتباهات بوده
نام کاربری شما رو هم دوست دارم. Grim Fandango یکی از آثار مورد علاقه منه
این اتفاقات سر نقد رگناروک برای کریمی هم افتاد…
من خودم مخالف نمره رگناروک بودم با این حال وقتی فن های تعصبی هیت میدن بدونید کارتون رو به بهترین شکل ممکن انجام دادید…
فکر نکنم منتقدی باشه به لودینگها و روایت داستانی و بقیه موارد گفته شده استارفیلد ایراد نگرفته باشه از نمراتشم مشخصه…
حرف این دوستمون در خصوص نقد The So Videogames Podcast بود که به بازی نمره ۶۵ داد. در پادکستشون گفته بودن که ۶ ساعت بازی کردن و انگار Fallout فضایی بود. نمره استارفیلد هم از ۸۵ به ۸۴ بخاطر همین نقد کاهش یافت. هیچ نیش و کنایه ای به نقد سایت گیمفا نبود
بعد از ده ساعت، phantom pain همچنان واسه من خواب آور بود
به نسبت تمام بازی های سال ۲۰۱۵ از ویچر و فالوت و تامب رایدر و….
به نظرم شروع فانتوم پین از همشون بهتر بود نمیدونم چجوری خواب باور حساب میشه
ولی فقط شروع خوبی داشت
“فقط شروع خوب” هم دردی رو دوا نمیکنه
.
.
اشتباه تایپی داشتم تو اون کامنت :
ده ساعت=ده ها ساعت
فانتوم پین خیلی مبارزات و مخفی کاری هاش جذاب بود
ولی متاسفانه دشمناش توی مپ بنظرم خیلی کم هستن
تنها مشکل من نبود دشمن های کافیه
اخه یه اوپن ورلد خیلی خالی درست کرده که ماموریت جانبی هاش همش یک نواختو مسخرس
بعنوان کسی که سال ۹۶ معتاد اون بازی شده بودم و چند هفته تو تابستون اون سال تقریباً هیچ کاری جز بازیش نمیکردم، اصلا ارتباط برقرار نمیکنم با این کامنت! این توصیف بیشتر به بازی death stranding میخوره که البته اونهم خودش یه تجربه یونیک هست و خیلی ها شاهکار میدوننش.
غیر از days gone با همشون موافقم، چون دیز گان هیچ وقت به نقطه اوجی توی گیم پلی و لول دیزاین و گان پلی نمیرسونتت به طور کلی از اول تا انتها بازی با یه عنوان کاملا متوسط طرفیم که نه پیشرفت میکنه در طول گیم پلی و نه پسرفت
okami برای من خیلی غیرقابل تحمل بود و دلیلش هم صدای عجیب دیالوگهاش بود. وقتی یکی شروع به صحبت می کرد دلم میخواست مغزمو بیرون بکشم و با لگد لهش کنم. خب چرا مثل آدم از زبان ژاپنی یا انگلیسی استفاده نکردید؟ یا حتی میشد اصلا هیچ صدای حرف زدنی برای دیالوگها قرار ندید مثه خیلی دیگه از بازیها. تمام مدت حس میکردم یه آدمی که کرولاله داره تلاش میکنه به زور به حرف بیاد.
از بازیای این لیست دیزگان رو ۱۰ ساعتی بازی کردم و خیلی باهاش حال نکردم حتی در ادامه و دراپش کردم فانتوم پینم چند ساعتی بیشتر نتونستم تحمل کنم شاید بعدا دوباره برم سراغش اما لست ۲ اون اتفاق زود هنگام بازی بیشتر منو تشویق کرد برای ادامه دادن بازی با اینکه واقعا اعصابم خورد شده بود اما کنجکاو بودم ببینم بازی در ادامه چی میشه و تهش چی میشه برا همین ادامه دادم و تجربه فراموش نشدنی برام رقم زد
یعنی واقعا days gone اولش افتضاحه؟
درسته چیزی نداره که متمایزش کنه
ولی واقعا من شروع بازیو دوست دارم
Metal gear هم با اینکه سن کمی داشتم ولی بازم عشق کردم از اول تا اواخر بازی!
Days Gone کلاً از شروعش تا پایانش چیز خاصی نداره. یه بازی بسیار کلیشهایه که فقط تم بسیار محبوبی برای جذب بازیکن داره و من برای اینکه کاملاً بر این نظرم (و نظر دیگهام که تمام بازیهای جهان بازی سونی کلیشهای هستن) اشراف داشته باشم، حتی تروفی پلاتینیوم بازی رو هم گرفتم. به همین ترتیب Ghost of Tsushima هم که وضعیت بهتری نسبت به این بازی داره رو ساعتها تجربه کردم و تروفی پلاتینیومش رو گرفتم. یک اثر بسیار معمولی ولی خوشساخت
البته که این استدلال برای آثار جهان باز سونیه. آثاری از سونی که هاب ورلد دارن (مثل Tlou 2 یا GOW 2018) ماجراجوییهای بهتری رو ارائه میدن. چه بسا که Uncharted 4 هم توی یه بخشهایی فلسفهای از این طراحی رو خیلی زیرپوستی انجام میده و خیلی هم موفق میشه. تنها بازی جهان باز سونی که به ذهنم میرسه مشکلات عمده این ژانر رو نداشته باشه، Shadow of the Colossus هستش که اون هم به شیوه نامتعارفی جهان باز خودش رو ارائه میده و جهان باز بودن هم بیشتر یه مولفه داستانیه تا مولفه مکانیکی
اما این چه ربطی به افتتاحیه داره؟ در واقع اگه افتتاحیه قابل توجه MGS V: TPP رو در نظر بگیریم با یه ایدهای مواجه میشیم که اگر بازی خطی یا حتی اصطلاحاً نیمهجهان باز بود، چه اتفاقی میفتاد؟
آیا بازیهای جهان باز در خلق افتتاحیههای جذاب موفق ظاهر میشن یا اگر هم ظاهر میشن، به راستی افتتاحیههای اونها خطی و محدود به یک منطقه و محدوده نیست؟ همین مسئله در ادامه بازیهای جهان باز، یه بحث عمیقتر رو پیش میکشه که اصلاً طراحی مراحل بازیهای جهان باز چه زمانی از پتانسیل یه جهان باز استفاده کرده؟ اینطور نیست که ما اکثراً مراحل خطی رو در جهانهای غیرخطی طی میکنیم؟
به همین ترتیب، شاید به همین خاطره که بازیهای جهان باز کلیشهای خطاب میشن. اون دسته از آثار جهان باز بهتر میتونن یه سرگرمی معنادار و غیرکلیشهای باشن که در شیوه ارائه مراحل از پتانسیل جهان بزرگشون بهره ببرن
این اُکامی واقعا انگار همه جا بوده و در عین حال هیچ جا نبوده متاسفانه !
فکر می کنم تنها فاینال فانتزیای که هنوز ریمستری براش نیومده همین نسخه ۱۳ باشه متاسفانه !
خود فینال ۱۳ سه قسمته
اگر ریمستر کنن مجبورا سه تا نسخه رو ریمستر کنن
یه فلسفه درازی داره tlou 2 واقعا ، هرکی یه نظری داره و با هر نظر هم کلی لایک و دیسلایک همراهه ، ولی اینکه اون اتفاق افتاد توی بازی بخشی از داستان بود و اگه اتفاق نمیوفتاد داستانو باید عوض میکردن که بازم معلوم نبود میتونست انقد موفق شه یا بدتر میشد ، ولی از نظر خودم خیلی بازی شاهکاری بود
call me ramin@
.
هشدار اسپویل🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
.
.
.
.
.
.
.
.
مشکل میدونی چیه دوست من مشکل اینه که همه انتظار دارن تو بازی ها همه چی گلو بلبل باشه آغاز و پایان خوش باشه خب اونطوری که باشه میشه کلیشه و هیچ پیشرفتی اتفاق نمیوفته همین ریسک کردنا باعث تفاوت و موفقیت میشه، تو دنیای لست اف آس هم این چیزا طبیعیه یک دنیای آخرالزمانیه بازی واقع گرایانس داستانش هم همینطور میخواد بگه هیچکس در این دنیای آخرالزمانی در امان نیست و هر اتفاقی ممکنه بیوفته حتی واسه یکی از محبوب ترین شخصیت های اصلی دنیای گیم، طبیعی هم هست که یک سریا مخالف باشن با داستانش یا سریا بیان دراکمن و بازیگر نقش ابی رو تهدید به مرگ کنن، همین مخالفتا و اعتراضاس که ثابت میکنه بازی تاثیر خودش رو گذاشته و به موفقیت رسیده از همین ریسک پذیری و خونسردی دراکمن خوشم میاد و اینکه اهمیت نمیده به عده مخالف ترسی نداره کار خودش رو میکنه، یا کوجیما سر دث استرندینگ کلی هیت گرفت ولی اهمیتی نداد حالا هم داره نسخه دومش رو میسازه
.
امثال دراکمن، کوجیما، بارلوگ، میکامی، میازاکی، جوزف فارس و… اسطوره هستن سازنده هایی هستن که اون چیزایی که از بچگی آرزوشونو داشتن میسازن یعنی برای پول بازی نمیسازن ایده هایی که دارن مختص خودشونه یعنی عاشق کارشون هستن اون چیزی که دوست دارن میسازن واسه همینه که به همون اندازه که طرفدار دارن بازیاشون به همون اندازه مخالف دارن بخاطر اینکه برای فهمیدن بازیاشون درک بالایی باید داشته باشی، ارزش این بازی ها ۱۰ سال دیگه مشخص میشه چیزی که خود کوجیما هم تاکید کرد ارزش بازی هایی مثل دث استرندینگ ۱۰ سال بعد مشخص میشه کلا مردم از چیزایی که نمیبینن یا درکشون نمیکنن میترسن و مخالفت میکنن چون یک چیز جدیده مثلا دث استرندینگ یک سبک جدیده یا اون اتفاقی که تو لست ۲ افتاد یک اتفاق نادر و غیرقابل پیش بینی بود واسه همین خیلیا بخاطر تعصب یا بخاطر درک پایین نمیخوان قبولش کنن براشون سخته
بله دوست عزیزم مسئله اینه که اون افرادی که اطلاع ندارن از واقع گرایی دنیای اخرلزمان به اینه که خطر مرگ ، گاز گرفتگی توسط الوده شده ها ، مرگ از گشنگی ، تشنگی ، افتادن از ارتفاع ، تیر خوردن ، و هر بلای دیگه تو این دنیا هست و طبیعیه یه کرکتر اصلی بازی که یه ادم عادیه و شخصی نیست که رمز جاودانگی رو بزنه واسه خودش و هیچیش نشه ، دنیای gta نیست که هیچ بلایی سر کسی نیاد و یه سری کرکترای محبوب تا ۱۰۰ سالگی عمر کنن ، همینجوریش هم تو دنیای واقعی خیلیا تا ۸۵ سالگی با هزارتا مریضی و ناسلامتی زندگی میکنن خب دیگه معلومه تو دنیایی که پر از خطرات بیشتر از دنیای واقعیه احتمال مرگ و از دست دادن سلامتی( مثل اون نزدیک اخرای tlou 2 که الی رفت رو تله و چوبه درخت رفت تو کلیهش و از دست دادتش و کلی خون از دست داد و اخرای بازی هم ابی دوتا انگشتش رو قطع کرد) و همه اینا تو این دنیاس و ایده های ذهن کارگردان طبیعی و واقع گرا بود که اومد اینکارو کرد و جدا از اون جزوی از داستان و برنامه ریزی خودشون بود که جای الی باشیم و باید یه جوری این اتفاقو رخ میدادن که اگه اینجوری نبود داستان مثل نسخه قبل تکراری میشد و اینبار برعکس ما جای الی بودیم و همون داستان قبلی رخ میداد که تو دنیای اخر الزمانی بچرخیم دنبال درمان بدون مرگ یا غیر از این داستان
احسنت بر شما. واقعا لذت بردم از کامنتت.
برای من اون اتفاق تو لست ۲ برعکس یه بهونه شد که ببینم بعدش چی میشه و تا آخرش رفتم و آخرشم لست ۲ شد یکی از بهترن تجربه های عمرم. همونطور که شمام گفتین، نمیشه همیشه همه چیز گل و بلبل بشه، اونم تو یه بازی آخر الزمانی. دنیای لست خیلی شبیه دنیای ماست، تو دنیای ما هم همیشه همه چی گل و بلبل نیست. بنظر من ما حق نداریم که به سیاه بودن داستان ایراد بگیریم. مهم اینه که این سیاه بودن درست پیاده شده و داستان بازی به بهترین شکل روایت میشه.
MaxPayne17@
.
زنده باشی عزیز ممنون ❤️
دقیقا همینطوره مختصر و مفید 👍
دمت گرم
وقعا الان نصف کسایی که ایراد میگیرن فکر میکنن یه بازی باید خیلی اروم شروع بشه
یه دفعه وسط داستان سختی ها و مشکلات بیاد سراغ طرف که قهرمانمون ناگهان نا امید میشه
ولی یه تلنگر بهش زده میشه که دوباره قوی تر راهشو ادامه بده
و در اخر همه چی به خوبیو خوشی تموم بشه
انقدر بازیا اینجوری بودن همه به این مدل عادت کردن
در طول روایت لست ۲ فرازو نشیب های زیادی هست
یه جا همه چی ارومو گلو بل بل
یه دفعه یه چک میخوابونه تو گوشت میگه بلند شو
Tom@
.
هشدار اسپویل🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
قربونت دقیقا دادش گلم همینطور که میگی متاسفانه خیلیا دوست دارن که همیشه قهرمان داستان پیروز بشه یا نمیدونم همه چی به خوبیو خوشی تموم بشه این وسط هم کسی زخم بر نداره، خیلیا فکرمیکنن ما دیگه خیلی بی رحمیم و سنگدل هستیم و دوست داشتیم همچین اتفاقی بیوفته نه ما هم به شدت ناراحت شدیم الخصوص خود من که بهترین کاراکتر مورد علاقم به طرز فجیحی کشته بشه من خودمم به سختی بازی رو ادامه دادم مخصوصا اینکه دیدم باید با قاتل کاراکتر موردعلاقم بازی رو دنبال کنم بعد که جلوتر رفتم و پازل ها کم کم چیده شدن کنار هم بعد فهمیدم عه پس اینطور این دختر هم حق داشته و پایان تاثیر گذارشو این حرفا که دیگه بارها راجع بهش صحبت کردیم، اینه قدرت ناتی داگ جوری همه چی رو کنار هم استادانه چیده که همه چی سرجاشه هیچ جایی برای اشتباه نزاشته، ریسک کردن لازمه پیشرفته این که همش کلیشه باشه و همه چی آروم و زیبا باشه که آدم از بازی ها زده میشه و همونطور که گفتی خیلیا عادت کردن
همه ی بازی ها گل بلبل نیستن درسته جول مرد خیلی ناراحت شدم و اینکه آخرش نتونستم اون قول بی شاخ دم ابی رو بکشم بازم ناراحت شدم ای کاش آخر بازی رو میزاشتن به عهده ی بازیکن چه تصمیمی بگیری
اکثریت بچهها قطعا ابی رو به بدترین شکل میکشتن ولی کاری به اون بچه نداشتن و حتی نجاتش میدادم
درضمن بت پیشنهاد میکنم the darkness 2 پلی کن آخرش خیلی تلخه
من اتفاقا تصمیم های روایی رو درکل شجاعانه و قابل احترام میدونم. اونجایی که مشکل دارن هم بخشیش بخاطر مسائل و پیام های آشکار و نهان سیاسی هست. بازی از نظر گیم پلی من رو به شخصه اونقدرا تحت تأثیر قرار نداد. ورژن یه خورده پیشرفته تر از همون چیزی هست که تو قسمت اول بود. عمده کاری که انجام میدی همون جمع کردن اسکرپ، مبارزه به صورت مخفی یا علنی با دشمن انسانی یا غیر انسانی هست. پیشرفت ها در انیمیشن های مرگ و هوش مصنوعی دشمنان رو البته نمیشه انکار کرد. ولی طراحی مراحل پویایی یه بازی مثل آنچارتد ۴ رو ندارن.
اتمسفر سنگین و افسرده کننده بازی (که البته بعضی ها ظاهراً خیلی برخلاف من ازش لذت بردن!) تجربه نسبتا طولانی در مقایسه با قسمت اول رو فرسایشی کرد برام و به پایان رسوندش چالش بود. برخلاف قسمت اول که اگر ضعفی هم در گیم پلی داشت، بار حسی در نهایت مثبت سفر داستان (به جای بار منفی قسمت ۲) آدم رو تا پایان همراه میکرد.
خسته نباشید آقای بوالحسنی بابت مقاله ❤️👍
.
به نظرم تو تیتر اگر به جای افتضاح از کلمه بهتری استفاده میکردید خیلی بهتر بود مثلا ناراحت کننده یا غیر منتظره و… وگرنه یه سری از بازی هایی که نام بردید بیشتر ناراحت کننده، غیر قابل پیش بینی و… بودن، چون اینطوری هرکسی تیتر رو بخونه و این بازی هارو تجربه نکرده باشه ناخودآگاه تو ذهنش این سوال پیش میاد که یعنی چی افتضاح؟ یعنی انقدر افتتاحیه ضعیفی دارن؟
.
من از این بازی ها فقط لست ۲، دیزگان و درایور رو تجربه و تموم کردم استارفیلد رو هم بعد مقدمش دیگه ول کردم که اونم رو کنسول دوستم بود اول راجع به درایور بگم که واقعا تو نسل پنجم یکی از بهترین بازی های PS1 بود یعنی هوش مصنوعی پلیساش فوق العاده بود جوری بود که عین سیریش میچسبیدن به آدم و دنبالت میکردن اون بخش آموزشش هم بد نبود درواقع ما چون اون زمان بچه بودیم و انگلیسی بلد نبودیم برامون مشکل بود واسه همین شانسی یکی یکی حرکتا رو میرفتیم
.
دیزگان هم که بگم فقطو فقط چوب مشکلات فنیش رو خورد وگرنه من با نصب تمام آپدیتاش یک بازی فوق العاده میشد دوستان این نظر شخصیه منه فکت نیست پس نریزین سرم D: میخوام بگم خیلی ازش لذت بردم جوری که بازی رو پلات کردم من هیچوقت هیچ بازیی رو پلات نمیکنم مگر اینکه ازش لذت ببرم دیزگان همه چیش برای من فوق العاده بود گیم پلی، داستان، موسیقی، گرافیک و…
.
لست ۲ رو هم که سکوت میکنم چون کلمه یا جمله ای در وصف این اثر هنری فوق العاده ندارم، فقط میخوام بگم خیلیا از گیمرا که بخاطر همین اتفاق اول بازی کلا ولش کردن که واقعا اشتباه بزرگی کردن و تند تند رفتن نمره صفر دادن به بازی همین اتفاق خیلی به فروش بازی لطمه زد اما خب چیزی از ارزش این بازی کم نشد و به حقش رسید چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ افتخارات
.
استارفیلد هم که گفتم اصلا منو درگیر نکرد و کلا ولش کردم افتتاحیش هم خیلی کند و خواب آوار بود
استارفیلد اوایل بیشتر گیج کننده هست و زمان میبره پلیر بهش مسلط بشه، ولی وقتی بازی دستش بیاد از بازی واقعا لذت میبره
شروع استارفیلد برخلاف نظر اکثر منتقدها، به نظر من مشکل بهخصوصی نداشت و با ذهنیتی که برای کلیت بازی در نظر گرفته بودن، در تناسب بود. مشکل داستانی استارفیلد در ادامه و درون جزئیات به چشم مییاد و از یه جایی به بعد اساساً تکرار میشه و آدم رو مات و مبهوت میزاره که واقعاً سازندهها چطور به این نتایج رسیدن که چنین کاری رو انجام بدن
حتی من با شروع GOW 2018 که بسیار هم تحسین شده و شیوه مواجهه با باس بازی بیشتر از استارفیلد مشکل داشتم، چرا که هیچ منطق روایی داخلش وجود نداشت و طی ساعات بعدی بیشتر هم این موضوع ثابت میشد، اما روایت بازی و تمرکز صحیح روی شخصیتپردازی، حداقل توی همون نسخه ۲۰۱۸ این موضوع رو کماهمیت جلوه میداد. یعنی GOW 2018 بیشتر توی کلیات مشکل داشت ولی چنان توی جزئیات خوب عمل کرده بودن که اون مسئله برای افرادی که تخصصی هم به قضیه نگاه میکردن دیده نمیشد. همین جزئینگری توی نسخه بعدی GOW هم تقریباً نادیده گرفته شد تا کلیت روایت بازی هم تحت تاثیر قرار بگیره و دیگه هیچکس از «افتتاحیه» تمجید بیخود نکنه
با احترام به مترجم و منبع خبر من در مورد بازی متال گیر ۵ فانتوم پین کاملا مخالفم. چون برعکس متن بالا چند ساعت ابتدایی این نسخه روایت بسیار خوب و هیجان انگیز و نوید ادامه ای عالی برای این فرانچایز رو میداد . تا اینکه وارد افغانستان میشیم و بازی رفته رفته از نظر روایت داستان و لول دیزاین به شدت افت میکنه و تا آخر بازی با تکرار چندین باره ی مراحل حوصله سر بر میشه. ای کاش این نسخه اپن ورلد ساخته نمی شد.
کاملا موافقم من هیچکدوم از نسخه های متال رو بازی نکردم ولی تنها نسخه ای که بازی کردم همین بود و به شدت افتضاح بود به نظرم
مراحل تکراری
دشمن های تکراری
هلیکوپتر سواری قبل از هر مرحله که به شدت حوصله سر بر و مسخره بود
داستان مسخره و بی سر و ته که اصلا دلچسب نبود و معلوم نمیشد کی به کیه
یهو آخرش یه بچه رفت سوار روبات شد
خیلی چرت بود واقعا
یادم میاد عصبی میشم
دقیقاً همینطوره. افتتاحیه بازی در نوع خودش بینظیره
به نظر من ورود به افغانستان هم بسیار عادی و قابل قبول انجام میشه و تا ساعات نخست هم کماکان امید و اشتیاق زیادی برای اوج گرفتن بازی وجود داره. بسیاری از مواردی هم که برای نقاط اوج بازی در نظر گرفتن، میتونست داخل یه بازی نیمه جهان باز، به خوبی بیشتر بدرخشه اما به شرط اینکه واقعاً یه پایانی برای اثر در نظر گرفته میشد و یه محصول ناقص رو عرضه نمیکردن که به هر حال مشکلات توسعه بازی هم محرزه. بحث تکرار چپتر دوم هم حرفی برای گفتن نمیزاره و تصمیم عجیبی بود
از بعد داستان متال گیر بدجور زمین میخوره
ولی از بعد گیمپلی و شخصی سازی و مخفی کاری حقیقتا بازی در حدش نیست
لامصب متال گیر ۵ شروعش طوفانی و عالی بود. فازت چیه برادر آرش ؟
اتفاقا پرولوگ لست۲ بیشتر تحریکت میکنه بازی رو ادامه بدی تا اینکه ولش کنی
قبل از هرچیزی، اگه فکر میکنید فانتوم پین بازی فوقالعادهای هست، تبریک میگم شما یکی از عوامل وضع فعلی کونامی هستید،
این بازی حتی موفق نمیشه خودشو به سطح گروند زیرو که به اصطلاح دموی این نسخه هست برسونه، نقطه اوج بازی که اولش شما خیال میکنین پایان طوفانی مقدمه است، در واقع تنها نقطه عطف بازیه، بعد از اون داستان فقط کندتر میشه و در نهایت هم به همون پایانی میرسه که از قبل میدونستیم قراره بهش برسه، (لعنتی حتی یه باس فایت هم از اون پایان در نیاوردن)
در نکته بعدی در مورد آرمورد کور کسی انتظار دیگری از بازی نداشت و البته اونقدرم سخت نیست اون باس
در مورد لست ۲ هم دو حالت داره، یا شما کلا از همون اول از داستان بازی و حضور در نقش ابی و الی خوشتون میاد یا علاقهای به داستانهای آرمانگرایانه و naive ندارین و بازی رو میذارین کنار و بیشتر triggered نمیشین (این بخش نظر شخصی منه ولی اگه به ابی برای انتقام حق بدین، انتقام الی هم کاملا منطقیه و چرخه نفرت هم به این راحتی قابل شکستن نیست، نه بعد از اون همه کشت و کشتاری که تا قبل از فایت آخر اتفاق افتاده و اگر تصوری غیر از این دارین به شدت سادهانگارید)
نیئر اتوماتا هم اینجوریه
مرحله اولش خیلیها رو متعجب و ممکنه ناامید کنه ، ولی کافیه ادامه بدیش تا بفهمی چه جواهریه 💎
ممنون بابت مقاله
ولی تیتر به نظر من خیلی جالب نیست یا حداقل کلمه “افتضاح”
در مورد بازی های که گفتین به جز ۳ تای آخر همه رو تجربه کردم و من خودم به عنوان یه TLOU فن میگم اول بازی افتضاح نبود اتفاقی که افتاد شوکه کننده بود نه افتضاح .گیم پلیش هم تو کل بازی از ابتدا تا انتها عالی بود.
در مورد MGS هم ابتداش و تو بیمارستان به نظرم جالب بود و مخفی کاریش و دوست داشتم (البته این یکی نظر کاملا شخصی خودمه).
Dasy Gone هم تغریبا تو کل بازی ریتمش یکی بود البته بعضی جاها که کمپ زامبیها رو باید پاک میکردی خصوصا تو درجه های سختی بالا حسابی ترس و اضطراب می نداخت به جونت.
در مورد AC6 هم دقیقا مشابه بازی های سولز لایک فرام سافتویر باس اول معمولا بعد یه محیط تغریبا آرامش بخش و روان ظاهر میشه و کاری میکنه چنتا فحش آبدار نثار سازنده ها بکنی ولی بعد پیروزی و کلی کیف کردن میگی دمشون گرم عجب باس باحالی ساختن 🙂
مقدمه متالگیر سالید ۵ واقعا افتضاح بود!
خیلی خیلی بد بود!
البته در ادامهاش خیلی بهتر میشه
فانتوم پین رو بازی کردم، خوب بود، میخواستم پلاتش کنم.
ولی فاینال فانتزی ۱۳ از همون اول جذابیت داشت برای من،که دو نسخه ی بعدشم رفتم، اسمشون بود فاینال فانتزی۱۳-۲ و لایتنینگ ریترن
بنظرم باید یه ریمستر ازش میزدن.
با استارفیلد موافقم اوایلش به طور فوق ماورایی کند پیش میره
ممنون بابت لیست. فقط با یه مورد مخالفم. بنده به عنوان فردی که سری MGS رو از نسخه فانتوم پین شروع کرده از بازی خوشم اومد در ابتدا و همون چند ساعت اول بازی خیلی عالی بود. در کل بازی عالی بود و فقط بخاطر کونامی بود که ضربه خورد. اولش که بازیو انجام دادم چون بقیه نسخه هارو بازی نکرده بودم قائدتا فانتوم پین تو صدر لیست بهترین بازی سری متال گیر برای من بود. بعدش دیدم که دوستانی که فن های قدیمی هستن گفتن که بازی خوب بوده ولی مث قبلیا نبوده، منم رفتم و نسخه های قبل رو همشونو بجز نسخه ۴ پلی دادم و دیدم که کاملا حق با دوستان هست و نسخه های قبل واقعا شاهکار هستن، مخصوصا نسخه سوم که بهترین سری بود بنظرم. فانتوم پین بازی فوقالعاده ای هست ولی مث نسخه های قبل نیست، و اگه کونامی میذاشت بنظرم قطعا فانتوم پین هم به جمع بقیه بازی های سری میپیوست.
ای کاش این فرانچایز دست کونامی بد ذات نبود تا انحصاری ps3 متال گیر ۴ رو حداقل ریمستر رو اکس باکس یا پلی استیشن نسل ۸ و ۹ تجربه میکردی. یک شاهکار به تمام معنا از استاد کوجیمای افسانه ای. تنها ایرادی که میشه به بازی گرفت کوتاه بودن تایم گیم پلی بی نظیرش نسبت به کات سین های طولانی و بسیار بیاد ماندنی بازی بود.
اگه تو امکانت هست حتما یه ps3 گیر بیار تجربه ش کن.
آره واقعا، تعریفشو خیلی شنیدم و دوست داشتم که تجربه کنم اما خب ps3 نداشتم. حالا اگه کونامی ریمستری چیزی منتشر نکرد دیگه مجبورم یجوری ps3 گیر بیارم و پلیش بدم، خیلی زیاد تعریفش شنیدم مخصوصا درمورد کات سین های طولانیش.
مقاله جذابی بود ، وسوسه شدم شماره اخرو دانلود کنم.
به جز استار فیلد و لست ۲ و اون پیشگویی مرگبار مزخرف که همشون جز حروم کردن وقت چیزی نداشتن بقیه تجربه های خوبی هستن. البته فانتوم پین هم با ارفاق رد میشه.
okami دوست داشتم خیلی دنیای زیبایی داشت.
من سر فالوت ۳ همین نظر داشتم
میگفتم این چه گرافیکیه چرا تیر اندازیش انقد بده
بعد یکم که رفتم عاشقش شدم و تمومش کردم
۱۰۰ درصد نکردن ولی بیشتر ماموریت ها رو رفتم
یادش به خیر درایور اون موقع ها بچه بودیم تو کلوپ یا همون گیم نت های اون موقع ساعتی بازیش میکردیم همیشه هم یه نفر حرفه ای تو کلوپ بود که بتونه اون گواهینامه لعنتی رو تو پارکینگ بگیره که بشه بازی رو شروع کرد.
Armored core هم اون هلی کوپتره بدجوری تو مخ بود مخصوصا که همون ۱۰ دقیقه اول میومد و بجز حملات نزدیک تیر و موشک تقریبا روش بی اثر بود
ولی شروع متال ۵ و بیدار شدنه اسنیک و کشته شدن اون بیملرستانی ها بهترین قسمته بازی بود
کاری به هیچکدوم ندارم جز فنتوم پین
ضعیفترین اپن ورلد تاریخ رو فکر کنم داشت.
ضعیفترین Open Worldهای تاریخ رو عناوین یوبیسافت و در وهله بعدی تقریباً تمام آثار شبیه به اونها از جمله بازیهای سونی به دوش میکشن مصطفی جان و MGS V: TPP هم از این قضیه مستثنی نیست. بخش Open World این بازی چه بسا شاید از برخی آثار یوبیسافتی در بعضی بخشها حتی قویتر هم باشه اما با توجه به اون چیزی که ما از سری MGS میدونیم، قضیه وارون دیده میشه و با توجه به اون چیزی که از یوبیسافت انتظار داریم، تفاوت چندانی نمیکنه. اینو هم در نظر بگیر که تو کلاً با بازیهای مخفیکاری مشکل داری و از فرمت تیپیکال سری MGS هم لذت نمیبری چه برسه به MGS V که مشکلات زیادی داشت
شما این رو با ویچر ۳ در نظر بگیر که به سادگی همون موارد رو طوری جلوه میده که ما به سختی میتونیم متوجه بشیم و آثار یک دهه قبل بتسدا (و نه بازیهای جدیدش، بالاخص Fallout 4 و Starfield) هم به شکلی مشابه، در ارائه تجربهای معنادار از یک جهان آزاد موفق عمل میکنند. من بین فان بودن یک بازی Open World و معنادار بودن یا، فان بودن و در عین حال معنادار بودنش یه تمایز بزرگی قائلم و مسلماً یوبیسافت یا بازیهایی که با فرمت مشابه ساخته میشن، اکثر مواقع خیلی هنر میکنن که فقط فان باشن
در انتها چیزی مثل دو نسخه اخیر زلدا رو در نظر بگیر که سعی میکنن اکثر این کلیشهها رو بیرنگ یا کمرنگ کنن، به شیوهای که جهان باز بازی هم معنادار و هم فان باشن
مهدی مشکل فنتوم پین خیلی عمیقتر از این حرفاست. بازیای یوبیسافت هر چقدر بد باشن، حداقل چندتا اصل کلی جهان آزاد رو رعایت میکنن، ولو پر از کلیشه.
خالیترین دنیای جهان آزاد رو داره فنتوم پین، طراحی مراحل بازی ضعیفه و باید مراحل رو تکرار کنی تا بازی پیشروی کنه توی داستان و هزارتا مشکل دیگه…
مصطفی قبلاً در اینباره که مفصل حرف زدیم
همونطوری که گفتم MGS V مشکلات زیادی داره اما وقتی پای مقایسه میاد وسط، یوبیسافت حتی در مقایسه با MGS V هم نمیتونه ورق رو برگردونه. در بدترین حالت وضعیت جهان باز MGS V و بازیهای یوبیسافت در یه سطح قرار میگیرن. تکرار عینی مراحل MGS V کمی بدتر از فرایندهای تکراری همیشگی اونم به مدت بیش از یک دهه در بازیهای یوبیسافته، در مجموع هم با این تفاوت که MGS V توی همون داستان نصفه و نیمه و شخصیتپردازیهای بعضاً عجیب، چند سطح بالاتر از یوبیسافت عمل میکنه
به عنوان بازیهای جهان باز، هم این ساخته کوجیما و هم ساختههای یوبیسافت حداقل از این حیث اصلاً چیزی ندارن که ما بخوایم به یکی برتری بدیم. «هزار تا مشکل دیگه» اگه برای MGS V در نظر بگیری، با این معیار تو میشه ده هزارتا مشکل از بازیهای یوبیسافت گرفت
دیگه در این حدم نیست جناب زاهدی !!!
میشه از استخراج حیوانات مختلف، تو مادربیس باغ وحش درست کرد!
یعنی اون مرحله اول درایور ۱ یکی از دهن مسواک کن ترین مرحله های عمرم بود🤣، بدبختیم بود چون نمیدونستی باید چیکار کنی، البته انصافا هم خودش هم دوش بعضی مراحل واقعا سخت و غیر منصفانه داشتن وقت بدجور کممیاوردی ولی انصافا درعین حال یکی از خاطره انگیز ترین بازیهای عمرم بودن ، که متاسفانه بعد از نسخه سه سری رفت تو جاده خاکی، دیزگان هم به نظرم بازی خوبی بود منتهی ( جدا از باگاش) تکراری و بد تر از اون شدیداً طولانیه، از بین بقیشون که بازی نکردم اگه عمری برام موند یکی دوست دارم starfield رو پلی بدم ( بدبختی پلتفرمشو ندارم ) یکی هم Armored core که البته اون انشاالله قطعیه
درایور شروعش کثافت بازی بود رسما. اونقدری که مرحله اول بازی ازم وقت گرفت بقیه بازی وقت نگرفت!
پ. ن. فاینال ۱۳ کلا بازی بدی بود. فقط شروعش نبود که بد بود.
استارفیلد در نیو گیم پلاس یه بازی دیگه میشه و واقعا جالب هست(درواقع استارفیلد دوتا بازیه!) اما مثل فینال فانتزی ۱۳ نیست که درست بشه و به اهدافش برسه. استارفیلد در بدترین حالت یک بازی بتسدا شروع میشه. شروع شلخته ی داره، درحالی که کلنگ زنی بیشرفته! رو با حوصله بهتون آموزش میده اما بی مقدمه میندازه تو دل درگیری و پشت اون هم میفرسته فضا! و اونجا هم بلافاصله درگیری فضایی رخ میده. انگار ما مادرزاد تفنگدار فضایی هستیم که برای یادگیری نحوه ی کار با بیل و کلنگ به یک سیاره ی دیگه رفتیم.
بازی برخلاف سایر بازی های بتسدا هیچ نقطه ی عطفی نداره و همه چیز سریع رخ میده و سریع هم از روند خارج میشه و چند ساعتی ول معطل میکنه.
داستان بازی جالب نیست اما به لطف کارگردانی حرفهای، گیمر رو به ادامه تشویق میکنه و لحظات و وقایعی رو در مواقع ضروری پیش روی گیمر میزاره تا دست از ادامه دادن نکشه.
شخصیتهای استارفیلد از نقاط قوت بازی هستند. چیزی که انتظارش رو داشتم و موفق هم شد، اکثر شخصیت های بازی نظر شما رو جلب میکنن و برخی از اون ها طی ده دقیقه و به لطف سناریو های جالب کاملا نظر گیمر رو به خودشون جلب و اونو نسبت به گذشته و آینده خودشون کنجکاو و مشتاق میکنن.
اما از داستان اصلی که بگذریم بخش فکشن های بازی داستان ها و اهداف خودشون رو دارن که اونا هم بخاطر حجم زیادشون کیفیت همیشگی رو ندارن. در مجموع بخش داستانهای استارفیلد نه مثل الدر اسکورولز ها حماسی اند نه مثل فال اوت ها سیاسی/اجتماعی. داستان های استارفیلد فقط کار میکنن D: درگیر نمی کنن.
بخش داستانی بطور خجالت آوری دارای فچ کوئست هایی هست که این مهم از ویلیام شین بعید بود!!!
بخش ساخت و ساز ، فوقالعاده زیبا اما بی ارزش هست.
شما میتونی ساعت ها ،ده ها ساعت وقت صرف خلاقیت در ساخت کشتی کنی اما به لطف محدودیت های عجیب غریب بازی عملا ارزش چنین اتلاف وقتی رو نداره. شما کشتی میسازی که باهاش چیکار کنی؟ درسته اکتشاف فضایی! خلی خوب وقتی اکتشافی در کار نباشه آیا حاضری وقتت رو هدر بدی؟به همین واسطه بخش ساخت بیس و استخراج منابع هم بی ارزش و وقت تلف کردن هست. درواقع اگر بخوام کل اتلاف وقت های بازی رو بشمارم استارفیلد میتونه «بزرگ ترین اتلاف وقت تو فضا» باشه.
اکتشاف تو استارفیلد برخلاف اسکایریم یا فال اوت کاملا بی معنا و boring هست.جهان بازی رو صفحه شطرنج در نظر بگیرید که خونه خونه هست و هر خونه(سیاه یا سفید) دوباره به ده ها خونه ی جدا از هم تفکیک شدن که با لودینگ های پی در پی ظاهراً به هم متصل هستن، در چنین شرایطی اکتشاف معنا نداره با این که سیستم تصادفی بازی واقعا خوب کار میکنه اما به لطف این قطعه قطعه شدن بازی، عملا بی ارزش هست.بتسدا یک جهان باز خلق میکرد و روایتی سندباکس رو در دل اون جهان دنبال میکرد در عین حال که جهان پیرامون همچنان در دسترس و در جریان بود، استارفیلد از این روش پی روی نمی کنه و به همین دلیل توهمی از آزادی رو دارید، در اصل داخل یه دایره دور خودتون میچرخید.
سیستم رول پلی بازی جالب اما سطحی هست، برای مثل سیستم متقاعد کردن افراد خیلی خوب ساخته شده اما به لطف آلزایمری بودن شخصیت ها اون هم بی ارزش میشه. برای مثل من سارا رو تو نیون طی یک دزدی تو شهر ول کردم و رفتم، اون همون جا موند وقتی بعد چند ساعت برگشت اون منو ول کرد و حاضر به همکاری نبود، با چند تا دروغ متقاعدش کردم. بعد سیو بازی رو از اول آوردم و این سری متقاعدش نکردم و گذاشتم بهرحال خودش، در کمال تعجب بعد چندتا ماموریت برگشتم پیشش و دیدم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. بخاطر ضعف در تنبیه و عواقب عمل، وجود صحبت های طولانی و حل و فصل کردن موضوعات از طریق گفت و گو آخرین کاری هست که من حاضرم در استارفیلد بهش تن بدم.
در مجموع زیاد میشه راجع بهش حرف زد خیلی چیزا هست که نگفتم. ۱۴۰ ساعت با روش ها و تست های مختلف بازی رو آزمایش کردم و خروجی کلی اون با این که خوب هست اما نمی تونه بیشتر از یه بازی ۵/۵ از ۱۰ برام باشه.استارفیلد قطعا بزرگ ترین ناامیدی امسال هست.
استارفیلد ۵/۶ تا بازی مختلف در قابل یک بازی هست که درنهایت انسجام خودش رو از دست میده و در هر ۵/۶ مورد سرگردان و اندر خم یک کوچه باقی می مونه.
اگر بخوام استارفیلد رو صادقانه توصیف کنم باید بگم:
اگر گاد هاوارد هم باشید، زمانی پیش میآید که انگشتی در دماغ خود کنید!
استارفیلد دقیقا خروجی دماغ تاد هاوارد در هوای مرطوب پاییزی در یک کلان شهر با هوایی آلوده و کثیف است.
۵/۵از ۱۰
هیچ کسی بیشتر خودت از این بازی طرفداری نکرد و بیشتر کسی هم که هایپ کرد خودت بودی , یعنی غیر ممکنن بود خبری از این بازی میومد و کامنت نمیدادی
من همون اولش گفتم بازی بی روح هست و ایراداتی داره
باز به شما که بازی رو تا انتها تجربه کردین و به مشاهدات جالبی رسیدین!
من دو ساعت تقریبا نشستم کنار یه دوستی و دیدم که چه کارایی داره می کنه. نمی دونمم که دقیقا کجای بازی بود. حتی اسم کاراکترایی که باهاشون حرف میزد و جاهایی که میرفتم یادم نمونده. اما تو همون مدت کوتاه اینقدر structure آشنا و همیشگی بتزدا رو داشت که رغبتی برام نموند که بخوام بیشتر برم دنبالش.
با MGSV کاملا مخالفم. همون ساعات ابتداییش شاهکار بود فقط
این منبع که ترجمه کردید خیلی حرف مفت زده! پرولوگ فانتوم پین یکی از بهترین های تاریخه! حس تعلیقش رو تو هیچ بازی ای ندیدم!
لست ۲ هم شروع بسیاااار خفن و شوک آوری داره! اصلا همون ساختار شکن بودنش خفنش کرده بود ولی این مقاله میگه عیبه!!!!
استارفیلد؟
جدا؟حتی ماست پلی هم نیست…
لست اف اس ۲ رو خودم تمومش کردم .. در شاهکار بودنش که شکی نبود ولی داستانش واقعا به پای نسخه اول نمیرسه
Metal Gear Solid 5: The Phantom Pain
برعکس به نظرم اولش خیلی خوب بود ولی بعدش… بازی یک نقشه خالی و بیابانی با گرافیک نسل ششمی جلوی من گذاشت اون هم با کنترل های عجیب غریب که بعد از چند دقیقه پاکش کردم.
به نظرم همینا میتون چیزایی باشن که باعث شن کسی بازیو ادامه نده و میتونن چیزایی باشن برای اینکه بیشتر کسی مشتاق به ادامه بازی باشه. تجربه شخصیمو فقط دارم میگم من چه لست ۲ چه متال ۵ رو همون اول شروعشم باهاش حال کردم و همون اولش سره اتفاقاتشون و گیمپلیشون بیشتر ترغیب شدم تا ادامه بدم بازیو. با اینحال هر کسی یه جوره.
من برای تجریه Deadly Premonition یه نینتندو سوییچ خریدم یادمه میگفتن قراره کلا برای نینتندو سوییچ انحصاری بشه و فقط روی pc بیاد نسخه دوش هم البته اومده به صورت نیمه انحصاری ، نسخه نینتندو سوییچ یه سری جاهاش فریم خیلی افتصآح بود ولی در کل منو یاد بتزی های ps1 و ps2 مینداخت و خیلی از اینجور بازی ها خوشم میاد.
ولی مرحله اولش خیلی جالب نبود همه چی یهویی بود (=
فکر کنم شما هه اصلا این بازی رو حتی یک بار هم روی pc انجام نمیدید.
یه مورد بخام اضافه کنم witcher 2 هست
اون prologue نسبت به چپترای یک تا سه خیلی گنگ و عجیب بنظر میرسید و یکم زیادی خطی بود(هرچند کلا گیم میزان ازادی و جهان بازیش پایین بود)
مخصوصا منی که نسخه اول رو بازی نکردم
هرچند چیدمان کلیش بنظرم خیلی خلاقانه و جالب هست ولی من حال نکردم شاید بار دوم که پلی بدم نظرم عوض بشه
اوایل میخاستم دراپ کنم ولی جلوتر که رفتم واقعا عاشقش شدم و بنظرم یکم اندرریتده
وقتی اسم ویچر میاد ویچر ۳ هست که به ذهن همه میاد و زیر سایه اون دیده نمیشه …
از مقالات سایت WhatCulture متنفرم !
من بازی رد دد ۲ رو وقتی بازی کردم ( مراحل اولش) به نظرم کسل کننده اومد تا اینکه اومدیم مراحل وسط تا اینکه عالی شد . کلا آدم حداقل باید یه ۱۰ ساعت اولو تجربه کنه تا ببینه اوضاع چجوریه
منی که با ماد و ترینر همون اولش واسم لذت بخش شد😁😁
Days gone که به نظرم برعکس بود.اولش خفن طور میزد کم کم افتاد تو دس انداز وسطاش خودشو یکم کشید بالا دوتا نفس عمیق کشید ولی خیلی زود باز با مغز خورد زمین.تمومش کردم فقط ببینم ته قصه ش چی میشه.سونی کار خوبی کرد ادامه شو کنسل کرد.لابد سازنده ها باز میخاستن.پرش کنن با مراحل تکراری محض دل خوشیم یه کلوپ موتور سواری تو بازی بذارن.بازی کلن سه تا mission بیشتر نداشت.سیصدتا مرحله دیه ش کپی پیست همین سه تا بود.ینی خار تنوع مراحل و ….بله
در مورد MGS V TPP برای من کاملا برعکس بود. اوایلش خوب بود اخراش که دیدم کلا بازی شده تکرار قبلیا ازش داشتم خسته میشدم.
با همشون موافقم به جزء Days Gone و Starfield
بعد از گذشت ۳ سال از انتشار لست آف آس ۲ هنوز هشدار اسپویل میزنید🤣
این یعنی تورم کمر شکن
انتظار داشتم دارک سولز ها هم توی لیست باشن
ویچر ۳ هم همینطوریه, بازی اروم شروع میشه و لی اگر بهش فرصت بدین و ولش نکنین میتونه به یکی از بهترین بازیای عمرتون تبدیل بشه.
لست اتفاقا پرولوگ طوفانی داره
درایور یادش بخیر عجب بازی بود
بنظرم خسته کننده بودن اوایل استارفیلد چیز عیجیبی نیست
کلا دو ساعت اول بازیای بتسدا به شدت خسته کنندهان مخصوصا فالوت ۴ و اون را رفتن ۳۰ دقیقه ای با مینتمن ها به sanctuary hills