نقد انیمه Suzume | صندلی چوبی سوزومه
«ماکوتو شینکای» انیمهساز مطرح ژاپنی بار دیگر با جدیدترین اثر خود سر زبانها افتاده است، مخصوصاً پس از انیمهی «اسمِ تو» (Your Name) محصول سال ۲۰۱۶ که باعث شد بیش از پیش در سطح جهانی شناخته شود.
حال وی که برخی از او با عنوان «میازاکی جدید» یاد میکنند، در سال ۲۰۲۲ با انیمهی «سوزومه» (Suzume) که از برخی لحاظ مخصوصاً عنصر زمان با انیمه «اسم تو» شباهت مضمونی خاصی دارد، به سینماها بازگشته است.
انیمه «سوزومه» درباره دختری ۱۷ ساله به نام «سوزومه» است که در یک شهر آرام در منطقه کیوشو در جنوب غربی ژاپن زندگی میکند. داستان و ماجرا از آنجا شروع میشود که او با مردی جوان با نام «سوتا» آشنا میشود. پس از این آشناییِ تصادفی، فیلم جهانِ فانتزی خود را به مای مخاطب معرفی میکند.
و موضوع از این قرار است که «سوتا» به عنوان یک «دَر بسته کُن» (Closer) وظیفه دارد تا دَر ها یا بهتر بگوییم مدخلگاههایی را قفل کند که از طریق این “ورودیها” امواجِ نابودیِ غولپیکری بیرون میآیند که شبیه به مار هستند و کارشان نابودی تمدنها و ساکنان شهرهاست آنهم با ظاهرِ منطقی/علمیِ فجایع طبیعی همچون زلزله و زمینلرزه.
در واقع «ماکاتو شینکای» در انیمهی «سوزومه» از یک واقعیت طبیعی و زیستمحیطی کشور ژاپن همچون زلزلهها و زمینلرزههایی که به وفور در این کشور رخ میدهند، یک جهان و ماجرای تخیلی و فانتزی را استخراج کرده است و ریشهی این فجایع طبیعی را به یک دنیای خیالین تحت عنوان یک جهانِ زیرین و اساطیری ربط داده است تا از بستر این اتفاقِ فانتزی بتواند داستان خود را که اساسش بین رابطه یک دختر نوجوان و یک پسر جوان روایت میشود را برای مخاطبانش نشان دهد.
حال همین ابتدا باید گفت همراه انیمه «سوزومه» با یک دنیای دیدنی و جذاب مواجه خواهیم شد که مطمئنا پس از تماشا در یادتان خواهد ماند. انیمهی «سوزومه» به خوبی به موازات معرفی جهان فانتزیاش که ترکیبی از موجودات و اتفافات اساطیری ژاپن می باشد، یک ماجراجویی مدرن در عصر تکنولوژی را پیش میبرد، آنهم به صورتی که ارتباط تنگانگی بینشان مشاهده میکنیم.
در تشریح مرزبندی جهان فانتزی و خطکشیهای انیمه «سوزومه» میبایست مثال جهان هریپاتر را برایتان بیاوریم؛ همانطور که در دنیای هری پاتر، دنیای فانتزی با موجودات و ساکنان جادوییشان به موازات دنیای آدمهای عادی (موگولها) وجود داشتند و مرزهایی مشخصی نیز میانشان برقرار بود، در انیمهی پیش رویمان نیز با دو جهان روبرو هستیم که البته هدف از این مقایسه صرفاً مرزبندی دو جهان و تأثیر متقابل این دو بر هم مخصوصا از جانب جهانِ فانتزی بر جهان آدمهای عادی میباشد. وگرنه از نظر وسعت دو جهان، نمیتوان انیمه «سوزومه» را با جهانِ وسیعِ «هری پاتر» که کاراکترهای متعدد و زیادی دارد به مقایسه و تشبیهشان پرداخت.
حال با این توصیفات در داستانِ انیمه، ما یک جهان اساطیری و آخرتگونه به عنوان ریشه با قابلیت تأثیرگذاری مستقیم بر جهان آدمهای عادی داریم که اصلیترین اثرگذاری آن رخدادن زلزله و آوارشدن ساکنین شهرهای مختلف ژاپن میباشد، در این بین افرادی هستند به عنوان نوعی نگهبانِ دَر ها که از ورود غولهای غبارآلود و سرخ رنگِ جهانِ زیرین به جهان آدمها جلوگیری میکنند.
البته از این افراد (نگهبانان) به طور گسترده رونمایی نمیشود و ما فقط با کاراکتر «سوتا» -و کمی پدربزرگش- با وظایف و چگونگی کار این قشر خاص از آدمهای عادی مواجه میشویم که باید گفت خوبی داستان پردازی انیمهی «سوزومه» نیز در همین کنترل کردن وسعت و عمیقکردن رابطههاست.
«شینکای» (کارگردان و نویسنده) به خوبی برای تشریح و تبیینِ جهان فانتزیاش از دو کاراکتر اصلی خود یعنی «سوزومه» و «سوتا» بهره میبرد. هرچند که باید گفت این بهرهگیری در حد اعلا و مثلاً شاهکارگونه پردازش نمیشوند اما شیمیِ بینشان در ماجراجوییهایشان آنقدر خوب و پخته هست که مخاطب به خوبی و توأم با نگرانی همراهِ ماجراجوییها و دغدغههای دو کاراکتر اصلی بشود.
کاراکتر «سوزومه» از نظر پردازش، هم ماجرامحور تلقی میشود و هم شخصیتمحور یعنی هم او را با کنش و واکنشهایش در ماجراجوییها و سفرهایش همراهِ «سوتا» میشناسیم و هم میتوان او را از طریق دغدغهی شخصیاش که به رویایش در خواب، شناخت؛ هرچند که باید گفت ماجراجویی او وجه پررنگتری دارد و البته پرداخت بهتری.
در مورد رویای «سوزومه» که به کودکیاش مربوط میشود و در آن به دنبال مادرش میگردد، میتوان با آن پیش رفت اما نمیتوان عمق این رویا و وابستگی «سوزومه» به مادرش را درک کرد. این وجه از پردازشِ کاراکتر «سوزومه» که عنصرِ “بازی با زمان” را هم به خود میگیرد و شبیه به کلیتِ انیمه «اسم تو» هم میباشد وجه کمرنگی در داستان دارد هرچند که آنقدر ضعیف و سرسری هم نیست که بتوان یک ضعف بزرگ در انیمه قلمدادش کرد.
همانطور که گفتیم ماجرامحوریِ کاراکتر «سوزومه» وجه پررنگتری دارد. در واقع ما با همین ماجراجویی او هست که علاوه بر جهان فانتزی فیلم، با ابعاد شخصیتی او نیز آشنا میشویم. ابعادی که اصلیترینش علاقه به «سوتا» و کمک به انجام وظیفه او میباشد. همراهی و شیمی بین او و «سوتا» نیز قابل توجه است و جلوهای شیرین در فیلم دارد مخصوصا که «سوتا» کمی که از کالبد انسانیاش میگذرد با کالبد جالب توجهِ “صندلی چوبی” او را میبینیم.
کالبدی که اصلیترینش انجام مسئولیت کارش هست و البته میل به کمک کردنش. فیلم با اینکه «سوتا» را فراتر از وظایف سنتیِ خانوادگیاش یعنی نگهبانی از دَر ها به ما معرفی نمیکند و تا جایی که چشم کار میکند او را بیشتر با کالبدِ شیگونهاش میبینیم اما آنقدر در ماجراجوییاش همراه با «سوزومه» پویا و سرزنده است که حتی با آن کالبد «صندلی -شیرین- چوبی» هم برایمان قابل قبول جلوهکند.
البته باید گفت فیلم میتوانست بهتر از این هم در شخصیتپردازی او عمل کند؛ برای مثال زمانهایی که او با کالبدِ «صندلی چوبی» به خواب فرو میرفت، برای بار چندم یک شیفت و انتقال عالی را شاهدش هستیم و آن هم ورود داستان به درونِ خوابِ «سوتا» میباشد که متاسفانه نیازمند پرداخت بیشتری بود تا آن سرمای و یخزدگی درونِ خواب را با فرم بهتر و تبعا عمیقتری در مورد شخصیت او بتوان درک کرد.
پیشتر از کنترل وسعت در انیمه گفتیم، یکی از ویژگیهای خوب فیلم همین زومکردن کنترل شده بر روی ساکنین شهرها میباشد. در واقع زمانی میتوانیم از رخدادن زلزله نگران شویم که ساکنین شهرها از یک کلیتِ صرفاً جمعی، چند نمایندهی تیپیکال نیز داشته باشند که فیلم به خوبی در این امر موفق کار میکند. و ما در داستان میبینیم که از هر شهری که «سوزومه» و «سوتا» به آنجا سفر میکنند، یکی دو کاراکتر تیپیکال در ارتباط انسانی، دوستانه و همیارانه به مای مخاطب معرفی میشوند.
بنابراین زمانی که در شهرها، شاهد خروج “غبار نابودی” (زلزله) بر ساکنین آن میباشیم علاوه بر فعالیت همراه با تعلیق دو کارکتر اصلی، برای زندگی جمعی ساکنین شهرها نیز نگران میشویم. این نگرانیِ قابل قبول نتیجهی همین کنترل بر وسعتی هست که کارگردان به نحو احسن در داستانش پیاده میکند، حتی بهتر از انیمه «اسم تو»؛ و در نهایت بله میبینیم اینچنین کشور ژاپن هنرمندانی همچون ««ماکاتو شینکای» دارد که با خلق یک اثرِ پویانمایی آن هم در ژانر فانتزی میتواند فرهنگ، جغرافیا و شرایط زیستمحیطی کشورش را به نحو مناسبی به مخاطبانش بشناساند.
در مجموع انیمه «سوزومه» از آثار دیدنی و به یادماندنی میتواند باشد که در تاریخ انیمههای ژاپنی ماندگار شود، شاید نتوان آن را یک شاهکار دانست و ضعفهایی به آن وارد کرد (همچون اینکه ماجراجوییِ خوب فیلم به ماجراکاوی ارتقا نمییابد) اما آنقدر سرپا، پویا، ماجراجو، همیارانه و دارای تخیلی انسانی میباشد تا ما با این اثر فانتزی نگران ساکنین جمعیت شهرهای ژاپن شویم و حتی فرهنگ این کشور را بهتر بشناسیم. بعلاوه که علاقهی کنترلشدهی سوزومه به سوتا (آن هم در شمایل یک صندلی چوبی) نیز در ماجراجوییشان، بر شیرینی اثر افزوده و شما را در نهایت راضی از پیش صفحه نمایشگرتان بدرقه خواهد کرد.
پر بحثترینها
- تریلر معرفی بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، روی کانال پلی استیشن بیش از ۲۳ هزار دیسلایک دریافت کرده است
- اولین اطلاعات از بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic: The Heretic Prophet، منتشر شد
- Astro Bot بهترین بازی سال شد؛ فهرست کامل برندگان The Game Awards 2024
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- ناتی داگ از بازی جدید خود به نام Intergalactic: The Heretic Prophet رونمایی کرد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- نکات مخفی تریلر بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، که شاید متوجه آنها نشده باشید
نظرات
بریم برای دانلود
من که خوشم اومده بود بعد به طور جالبی بعد از انیمه((نام تو..)) که رده ی سوم پرفروش ترین انیمه های سینمایی قرار دارد…این انیمه پرفروش ترین است….((یعنی جایگاه چهارم))….
خیلی خوبه که سایت بیشتر در زمینه انیمه فعالیت میکنه خود من این انیمه رو ندیدم حتما اولین فرصت که گیرم بیاد تماشا میکنم
به شخصه از اثر راضی نبودم
ایده های تکراری توی اثر وجود داشت و خلاقیتی توی اثر دیده نمی شد
متاسفانه حتی این ایده های تکراری هم خیلی مسخره و بد به نمایش گذاشته شده بودن
انیمه فقط گین تاما
ندیدم پس نظری ندارم 🙂
بسی شاهکاره بهترین انیمه کمدی و همینطور سامورایی.
اینجور انیمه کلا خیلی خوبن
داستانش روون و جذب کننده روایت میشه ولی عمق و پیچیدگی که من خیلی ازش لذت ببرم رو نداشت.
یعنی واسه کسی که انیمه ندیده باشه اتفاقا داستان عجیب و حتی پیچیده هم هست ولی واسه من ایده هاش کمی تکراری و تا حدودی خام بود.
مثلا تو پرنسس مونونوکه ی میازاکی وقتی از “روح جنگل” میگن و روایت انیمه رو میبینی مو به تنت سیخ میشه ولی تو سوزومه این کرم های بزرگ که از درها بیرون میزدن، عظمتشون خیلی ملموس نبود.