فرصتها و چالشها؛ زندگی آیندگان در بازی های ویدیویی
رویای شیرین زندگی در بازی های ویدیویی آرزویی است که از دیرباز تا کنون در گوشهای همگان زمزمه شده و وجود داشته است. با ما همراه باشید
در حالی که با چهرهای مبهوت در کنار Site of Grace، با حالتی راحت و طبیعی مینشینید، ناگهان Melina برای شما ظاهر میشود! اما با تفاوتی شگرف: او یک انسان مثل شماست و دیگر آن حس قدیمیِ NPC و بیحس و کرخ بودنش را ندارد…
قسمتی از یک آینده دور یا شاید هم نزدیک
رویای شیرین زندگی در بازیهای ویدیویی آرزویی است که از دیرباز تا کنون در گوشهای همگان زمزمه شده و وجود داشته است. تا حدی که تصور چنین امری (که احتمالا غیرممکن هم نیست)، هیجان و لذت نابی را به درونمان تزریق میکند.
اما باید دانست که هرایده نیازمند بررسی کیفی و کمّی میباشد؛ به گونهای که خوبیها را دیدن، بدیها را ندیدن و بیگدار به آب زدن، موردی خطرناک به نظر میرسد.
در مقاله حقیر امروز قصد داریم نگاهی گذرا و کوتاهی به این آرزوی بزرگ بیندازیم، و فرصتها و چالشهایی که وجود این تکنولوژی خواهد آورد را اندکی تحلیل و بررسی کنیم. اگر چه حق مطلب در چنین متنی ادا نمیشود و بسیار پیچیدهتر از آن است که بخواهیم به شکلی خلاصه دربارهاش حرف بزنیم. اما لااقل میتوانیم و حق داریم که اشارههایی کوچک بدین آرزو داشته باشیم.
با ما همراه باشید…
موارد نشأت گرفته از ذهن آدمیزادی و محدود است؛ پس اصولا همان طور که هرانسانی اشتباه میکند، امکان خطا یا ناقص بودن نکات وجود دارد.
تنها یک قدم تا انفجار بزرگ
اگر اکنون حدود سال ۱۹۷۰ میلادی بود، همه چنین آرزویی را بعید تلقی میکردند. کما آنکه قبلترها کسی تصور سفر به ماه را در سر نمیچرخاند، جز او که دیوانه علم و سفرهای فضایی میبود. البته دیوانه به معنای منفی مجنون نه، بلکه آن فردی که از زیادی شوق و عشق به ایده یا از فرط مطالعه و تحقیق درباره آرزویش، توسط دیگران دیوانه رویایش خوانده میشود.
خوشبختانه همینک سال ۲۰۲۳ میلادی است. پیشرفت در صنعت گیم لحظه به لحظه، اما شاید در دید برخی کند باشد که حقیقتا بحث سرعت کم یا تند مهم نیست؛ مهم صورت مسئله امر ماست که راه حل آن را خواهیم نوشت. راه حلی که میگوید: «ما تا انفجار بزرگ این تکنولوژی تنها یک قدم فاصله داریم.»
چه مواردی ما را به تحقق آرزوی شیرینمان نزدیکتر میکنند؟
به هرحال، مروری کنیم بر تکنولوژیهایی که ما را به این امر نزدیکتر مینمایند. یعنی تجهیزاتی مثل عینک واقعیت مجازی (VR یا همان Virtual Reality) و خواص هیجان انگیز و خاصی مثل واقعیت افزوده (AR یا Augmented Reality). بدون شک اینها از اموری محسوب میشوند که در برآورده نمودن آرزویمان ما را نزدیکتر مینمایند. به علاوه، این روزها همه با هدفونهای گیمینگ آشنایی داریم که اتمسفر صداهای درون بازی را به گوشهایمان به صورتی بسیار واقع گرایانه تحویل میدهند.
البته مشخص و معلوم نیست. شاید هم تکنولوژیهایی جدید و خلاقانهتر به عرصه اختراعات بشری اضافه شوند و بساط تمام آنهایی را که گفتیم، جمع کنند. درست همانند گوشی همراه (یا به زبان متداول، موبایل) که در آغاز تنها دکمه و صفحه داشت؛ اما در نهایت دکمه نیز حذف شد و تنها صفحهای باقی ماند که به خاطر قابلیت لمسش، دیگر نیازی به حضور دکمههای یاریگرش نداشت. موبایلهای لمسی موجب انقراض گونههایی شدند که دکمه و صفحه داشتند. اما آیا در دیدگاه شما چنین چیزی برای VR و AR نیز رخ خواهد داد؟
از منظر شخصی خودم، حتما همین است. شاید یک عینک سبک و راحت یا لنز چشم جایگزین دستگاه به نسبت بزرگ و آزار دهنده VR شود؛ یا شاید حتی بدون نیاز به هیچ کدام از اینها، یک دستگاه همانند کنسول و با استفاده از هولوگرام بتواند دنیای مجازی بازیهای ویدیویی را تبدیل به واقعیت حقیقی کند.
یک تکنولوژی خاکستری
متوجه هستیم که هرتکنولوژی ویژه در زندگیمان میتواند مفید و سازنده یا مضر و مخرب باشد؛ اما اطلاق واژه بد مطلق یا خوب مطلق صحیح نیست. نمیتوانیم بگوییم AR یک تکنولوژی سفید یا سیاه خالص است. بلکه بهتر این گونه به نظر میآید که آن را یک تکنولوژی خاکستری بدانیم.
خاکستری یعنی چیزی مابین سفید و سیاه؛ نه میشود آن را سیاه کامل خواند، و نه سفید محض. به زبان دیگر، خاکستری به معنای صفتی میباشد که هم ویژگی مثبت دارد و هم منفی. به وجهی که هردو طرف فرصتها و چالشها را ایجاد میکند.
به تفسیر میشود گفت: «همان طور که VR میتواند منجر به امراض چشم شود، این امکان را هم دارد که به دانش آموزان در یادگیری کمک بسیاری ببخشد. سیاهیاش بیماری چشم و سفیدیاش کمکرسانی در یادگیری مطالب درسی است.»
فرصتها و چالشها
قضاوت برای خوب یا بد نسبی بودن (بالانس در کیفیت و کمیت خاکستری بودن) برای یک تکنولوژی، نیازمند تحلیل و بررسی جبهههایی است که لحظاتی پیش ذکر کردیم؛ فرصتها و چالشها. پس بیدرنگ به سراغ آنها میرویم و در پایان، قضاوت را به شما میسپاریم:
فرصتها
۱- تجربه یک زندگی خاص
فرض کنید زمانی که Leon S. Kennedy میخواهد به تازگی عضو نیروی پلیس راکون سیتی شود، بازی شما را در نقش او قرار دهد و در کل، داستان به کمک حضور حقیقی شما جریان یابد. البته احتمالا فرض چنین موقعیتی ترسناک به نظر آید، ولی به کام طرفداران سخت فرنچایز Resident Evil گمان نمیکنم تلخ باشد.
به خصوص که وقتی کاراکتر خودتان باشید، راحتتر هستید؛ از این لحاظ که دیگر محدودیت حرکتهای لیان در RE2 Remake را نخواهید داشت. به عنوان مثال، میتوانید ثانیههای وحشت انگیز حضور Tyrant را با پنهان شدن (مکانیکی که در بازی وجود نداشت)، تجربه نمایید. یعنی شاید یک لحظه پشت میزی بر زمین افتاده قایم شوید و مخفیانه سرتان را کمی بالا بیاورید تا آقای ایکس را ببینید، شاید هم…
افزون بر اینها، تنوع بیشتری را در گیم پلی بازی خواهیم دید. چرا که مثلا دیگر هنگام گیر یک زامبی افتادن، محدود به چاقو زدن نخواهید بود. بلکه میتوانید از تمامی وسایل موجود در محیط برای اهداف خود استفاده کنید.
دیالوگهای داستان نیز از زبان خودتان خواهد بود؛ هرچه دوست دارید میتوانید با کاراکتر محبوبتان صحبت کنید! شاید هم علاقه دارید بازی به شما مثل یک کارگردان اشاره کند که درباره چه چیزی باید صحبت کنید تا داستان به جریان خود ادامه دهد.
میبینیم که زندگی در بازیهای ویدیویی، علاوه بر یادگیری عمیق، تجربهای خاص و متفاوت خواهد شد. تجربهای یاریگر که هیچ وقت در حیات عادی آدمی اتفاق نمیافتد.
۲- تحرک و ورزش بدن
از اسب سواری با Roach و همگام با گرالت گرفته تا پیاده روی در طبیعت Red Dead Redemption 2؛ همه اینها دیگر برای ما تحرک و به نوعی ورزش بدن محسوب میگردند.
البته اینکه آیا خسته خواهیم شد یا نه، بستگی به چگونگی تکنولوژی زندگی در بازیهای ویدیویی دارد. شاید طوری طراحی شود که خستگی را در خود احساس نکنیم و با چنین اموری که ذکر کردیم، بدن خود را تقویت کنیم. آن موقع ورزشمان واقعا جذابتر و دلچسبتر خواهد شد!
۳- یادگیری عمیقتر علوم گوناگون
تصور محیط حقیقی یک بازی مثل Assassin’s Creed Origins بسیار هیجان انگیز است. چرا که ما میتوانیم در عین ماجراجویی در سرزمین مصر باستان، با تاریخ آن سرزمین به صورت Tour Guide (راهنمای گردشگری) آشنا شویم. در چنین فضایی، اگر از عجایب بصری و شنوایی بگذریم، به لمس شنهای صحرا و بوی نسیم مصر میرسیم؛ مواردی که بیتردید لذت بخش خواهند بود و تاریخ را با تمام حواسمان حس میکنیم.
حتما هم نمیخواهد چنین ژانر خاصی را به یاد بیاوریم، آخر شبیه سازها نیز برای آموزش عمیق و تجربی فوق العاده هستند و نمیتوان از آنها به سادگی گذشت. مثلا Microsoft Flight Simulator را در ذهن این گونه بگذرانید که برای آموزش خلبانها استفاده میشد؛ به گونهای که فشار هوا، دما و حس و حال ارتفاع و تمامی احساسات را منتقل کند.
حتی برای دانش آموزان هم، معلمان میتوانند از این تکنولوژی استفاده کنند. هرچند که ممکن است در وهله اول نسبته به برخورد با هرنوع تکنولوژی جدید در کلاسشان محافظهکار باشند (تجربه زمان کرونا)، و اجازه ورود چنین چیزی را به روند تدریس خود ندهند. اما احتمالا بعد از مدتی یخ سخت مقاومت، با دیدن اثرات و جذابیتش شکسته خواهد شد.
اینها تنها سه مثال محدود و کم جزئیات از دنیای زندگی در بازیهای ویدیویی هستند. ولی قطعا میدانیم و درک کردهایم که میزان آموختن همراه با تجربه تمام حواس و به صورتی حقیقی، چقدر بالاست و اثر یادگیری را همانند حکاکی بر سنگ خواهد نمود.
۴- هیجان، انرژی و نشاط
احتمال میدهم با چنین تکنولوژی عجیبی نشاط تعقیب و گریزهای Need For Speed بیشتر شود. اگر اکنون به خطر ضربات ماشینهای پلیس و مصدوم شدن فکر میکنید، باید بگویم با توجه به اینکه بحث ما درباره دنیای حقیقی شده بازی ویدیویی هست، طبیعتا حداکثر ماجرا به Game Over میرسد (البته در NFS شاهد روند Busted شدن خواهیم بود).
هیجان باس فایتهای مجموعه Dark Souls، Elden Ring، Bloodborne و Sekiro بسیار بیشتر از قبل خواهد بود. در محیط The Last of Us 1 صحنههای مخفیکاری در کنار زامبیها نفس گیرتر و هیجان انگیزتر میشود. پروازهای Horizon انرژی برتری به شما میبخشد و…
هیجان، انرژی و نشاطی که حضور در محیط بازیهای ویدیویی به ارمغان میآورد، بسیار بهتر و بیشتر از حالت مجازی آن است. موردی که هیچ شکی در آن نیست و حتی شاید بتواند تبدیل به درمانگری برای غم و افسردگی بگردد.
چالشها
۱- محدودیت در ژانر و سبک
گمان نمیکنم کسی تمایل داشته باشد که در بازیهایی مثل Mortal Kombat 11 ضربات Scorpion را با تمام حواس و احساساتش بچشد و لذت ببرد. حتی تصور Fatality و Brutality آنها در دنیای حقیقی و جلوی چشمان خود، آدمی را دچار اضطراب میکند. چرا که قطعا هیچ کسی آرزوی چنین ضرباتِ به شدت دردناکی را ندارد، مگر اینکه از جانش سیر شده باشد.
همچنین حضور در یک فضای حقیقی نیازمند وجود منطق است؛ بنابراین بازسازی محیط بازیهای Isometric (دوربین با فاصله دور) مثل Stronghold غیرممکن میباشد. چرا که اگر فرض کنیم شما بخواهید در نقش فرمانروای فلان سرزمین حکومت کنید، نمیتوانید همه چیز را همانند قبل از نظر بگذرانید یا با چند کلیک ساده، کارگرها را به کار وادارید. مگر آنکه همه به جز بازیکن، انسانهای کوچکی باشند که باز هم مورد مضحک و بیمنطقی به نظر میرسد، و یادآور داستان طنز سفرهای گالیور میشود.
افزون بر اینها، چگونه میتوان حال و هوای مطالعه لذت بخش Visual Novelها یا همان رمانهای تصویری را تبدیل به فضای حقیقی کرد؟ تصور اینکه ما در محیط حضور داشته باشیم، متن جلویمان ظاهر شود و کاراکترها ساکت منتظر بایستند تا با اشاره دستمان قسمت بعدی متن ظاهر بگردد، بیشتر شبیه بازدید از موزه و مجسمههایش است؛ مجسمههایی که حداکثر متحرک هستند و اصلا شاهد بازسازی یک محیط به جذابیتی همانند قسمت “۱- تجربه یک زندگی خاص“ نخواهیم بود.
برخی بازیها نیز مانند Wildermyth حالت کارتی و صفحه بازی (Game Board) دارند. اینکه آن همه کارت چگونه در دسترس بازیکن قرار میگیرد، و اصلا در آن فضای بزرگ کجا آنها را قرار دهد و همزمان بتواند تمام زیردستانش را زیر نظر داشته باشد، نیازمند کارهایی هستند که محیط طبیعی را تبدیل به محیط مصنوعی میکنند. به گونهای که در آن فضا زندگی، یک زندگی منطقی نخواهد بود؛ بلکه یک شهربازی را خواهد داشت که پر از کارت و همراه با صفحه بزرگ بازی، به علاوه چند عدد کاراکتر کاغذی است.
گویی تمام ژانرها قابلیت تبدیل به محیط حقیقی را ندارند و حداکثر ژانرهایی همچون RPG و شوتر بتوانند زندگیهایی منطقی و واقعی را فضاسازی کنند.
۲- احتمال غرق شدگی خطرناک در زندگی مجازی
همان طور که در فضاهایی مانند شبکههای اجتماعی و غیره احتمال غرق شدگی وجود دارد، این احتمال در دنیای حقیقی بازیهای ویدیویی به شکلی وحشتناک افزایش مییابد.
به دلیل آنکه بازیکن در فضایی خواهد بود که رویایی بوده و با کاراکترهایی روبهرو میشود که او را دچار توهم عشق، محبت، لذت، خوشی و مستی میکنند؛ توهمهایی که در ذات واقعی نیستند، پس میتوانند چیزی فراتر از واقعیات در جهان بیرون از بازی عمل نمایند.
در نتیجه ترشح دوپامین (هورمون مربوط به احساسات ذکر شده) و هورمونهای مرتبط میتواند موجبات اعتیاد را فراهم کند و بازیکن را نسبت به دنیای بیرون، بیمیل کند. در چنین وضعی اگر او را در بیرون از بازی مشاهده کنیم، بعید است که درون گرا و یا افسرده نشده باشد.
۳- ایجاد بیماری و دیگر مشکلات جسمی و روانی
با توجه به اینکه در بازیهای ویدیویی قرار است تمام حواس ما تحت تاثیر جوّ و همه موارد محرک باشند، احتمال ایجاد بیماری و مشکلات جسمی و روانی کمی نگران کننده به نظر میرسد.
چشمهایتان را ببندید و یک بازی سبک بقا را در خیالتان بگذرانید. بدبختانه دو مورد از مسائل مهم این ژانر، تشنگی و گرسنگی میباشند که این دو گاهی نیز موجب Game Over میشوند. پس زندگی سختی را در آن فضا خواهیم چشید. ضمن اینکه در بسیاری از بازیها برخلاف همین نکته ذکر شده، کاراکتر اصلی بدون هیچ حس خستگی، تشنگی و گرسنگی خاصی چندین کیلومتر پیاده روی میکند. اما آیا ما هم میتوانیم؟
افرادی هم هستند که با دیدن صحنههای خشن واقع گرایانه، مثل جدا شدن کامل فک پایین و خون ریزی شدید، دچار رعشه میشوند؛ موضوعی که اصلا دست خودشان نیست (البته منظور از واقع گرا، گرافیک بازیهایی مثل God of War نیست، لیکن حتی بیشتر از آن منظورمان است. ما درباره تکنولوژی آینده صحبت میکنیم، پس حتما گرافیک در آن زمان بسیار بسیار پیشرفتهتر از زمان کنونی خواهد شد).
جدا از چنین حرفهایی، احساس خون ریزی و درد واقعی مشکل دیگری در دنیای حقیقی بازیهای ویدیویی است که تبدیل به بدترین حس موجود در آنجا میشود و تجربه بازی را تلخ مینماید.
۴- تجهیزات مورد نیاز و دسترسی و هزینههای خرید آن
این قسمت نیاز به توضیح به خصوصی ندارد؛ همه ما از وضعیت اقتصادی و تورم در کشورهای مختلف باخبر هستیم.
تنها باید یادآور شد که برخی افراد ناتوان میتوانند بازیها را از طریق کنسول یا رایانه تجربه کنند، اما ممکن است نتوانند در درون دنیای حقیقی شده بازیهای ویدیویی زندگی کنند.
قضاوت با سازندگان تکنولوژی فردا خواهد بود
اینکه بخواهیم با هم دعوای شدیدی بر سر اینکه فلان مورد غلط یا درست است، راه بیندازیم، مسئله پوچی میباشد. چون هیچ چیز دست خودمان نیست؛ ما تنها میتوانیم درباره آنها بحث سالم، تفکر و تعقل نماییم و در حیطه خود اظهار نظر و قضاوت کنیم. یا به زبان دیگر، تنها اراده داریم سانتی مترهای اطراف خود را حرکت دهیم که گرچه کوچک هستند، اما برای افتادن قطعات دومینوهای بعدی پاسخگو میباشند.
به هروجه، سازندگان همیشه قبل از تولید یک محصول یا عملی کردن ایده، میزان بدی و خوبی نسبی (خاکستری بودن) را میسنجند و در ترازوی اخلاق و تجارت قرارش میدهند. اگر کفه مثبت سنگینتر از منفی باشد و بودجهها و هزینههایش به صرفه باشند، خروجی در نهایت ایجاد میگردد. در غیر این صورت، یا بیخیالش میشوند، و یا تا زمانی مناسب برای یک فرصت عالی و بهتر صبر میکنند.
گرچه برخی برای جیب خود و سودآوری بیشتر، از هیجانات مردم سوء استفاده میکنند؛ طوری که جنس معیوب یا درجه دو را با هزینههای کمتر تولید میکنند و به خوردشان میدهند. ولی امیدواریم در هنگام اقدام به عملی کردن ایده زندگی در بازیهای ویدیویی، زندگی و رفاه مردم را در نظر بگیرند تا با تکنولوژیهای جدید، حیات آدمی شیرینتر از قبل بگردد.
نظر شما چیست؟
اگر به جای سازندگان بودید، آیا این آرزو را عملی میکردید؟ چرا؟
ممنونم از همراهی شما دوستان گیمفایی عزیز 🌹
موفق و تندرست باشید
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
تشکر بابت مقاله بسیار خوب
یه موردی که هست در اینجور چیزا(حتی در آینده) بحث هزینه هست که دست و بال مارو همیشه میبنده 🙂
اخه مال نباشه هیچی نیست 😂
سلام رفیق
سلامت باشید 🙏🌷
😅 ان شاءالله دست و بالمون باز بشه تا اون موقع از پیشرفت تکنولوژی…
ممنونم از همراهی شما 🌹
آقای اسدی مقاله نمیدین ما میایم مقالات قدیمی چند باره میخونیم🙄♥️
اوپس! ببخشید! یه هفته پیش! اصلاح میکنم! 😁
بک گراند اخرین سوال رو خیلی دوست دارم 🤣
به نظر من بازی ها هنوز خیلی خام هستند در کل. هر وقت تونستن یه بازی بسازن که سبک skyrim و simsو gta وcod مخلوط بشن و کلا npcها هم تکراری نشن. من اینجوری دوست دارم😅
درود بر شما
نگران نباشین. فکر میکنم با وجود هوش مصنوعی بالاخره از خامی دربیان و NPCها هم درست و درمون بشن.
ممنونم از همراهیتون 🌹
🌹
حتی تصور اینکه بتونم یه روز پا بزارم توی دنیای بازی ها منو هیجان زده میکنه😯
نمیتونم برای اون روز صبر کنم…
آقای اسدی مقاله فوق العاده بود. تشکر که به عطش رویای ما افزودید❤️💐
🥰🌹💐
مقاله علمی خوبی بود👍
زندگی انسان در بازی ویدیویی پیچیده تر از اون چیزی هست که حتی فکرشو می کنیم اینم شبیه همون ماجرای ماشین زمانه که خیلی ها معتقدن اصلا ساختش غیر ممکنه اینم رویای تخیلییه که یه همچین چیزیو تصور کنیم اگر در آینده ای خیلی دور همچین چیزی به وجود بیاد دنیامون میشه دو تا(دنیای حقیقی)(دنیای مجازی یا همون بازی) ولی فعلا تکنولوژی به اون حد نرسیده
.
.
.
……هر چقدر بیشتر بهش فکر می کنم مغزم بیشتر سوت میکشه😂🤯🤯هیچی نگم بهتره😅error 404
سلام رفیق
🌹🙏👍👌🤝
ارور ۴۰۴!؟ نه به نظرم احتمالا فیلترتون کردن… درست میشه!😅
ممنونم از همراهی شما 💐
Tbh we’re far from that kind of future, what makes gaming fun RN is the obvious border between game and reality, that’s part of the reason VR games aren’t that popular
درود بر مهدی عزیز
As of 2023, there are 65.9 million VR users and 110.1 million AR users in the U.S. 😁
البته اگه منظورتون اینجاست، خب به خاطر هزینههای توی سقف آسمون هفتمه احتمالا. باید ارتفاع رو یه جوری کاهش بدن، اون وقت اینجا هم popular میشه. مطمئنم!
ممنونم از همراهی شما 🌹
با سلام علیرغم وجود تعداد زیاد دستگاههای AR و VR زیاد ساعات استفاده ازشون برای بازی به شدت پایینه و اکثر بازیهای VR با استثنای چند مورد محدود کیفیتی در حد بازیهای موبایل دارن و صد حیف که کینکت خدابیامرز شد، وگرنه با AR ترکیب خوبی ازش در میومد
خسته نباشید واقعا مقاله جالبی بود 😅
یجورایی من رو یاد فیلم redy palyer one انداخت.
سلام و عرض ادب
متشکرم 🙏🌹
جدی؟ واجب شد ببینمش پس. 🙂
ممنونم از همراهیتون 💐
https://s6.uupload.ir/files/img_20230803_214944_591_po2v.jpg
🤣🤣🤣👌👍💐🌹
دیدید حالش خوبه همتون ناراحتید ؟ 😊 ( البته فعلا 👹 )
ای عقاب بدان و اگاه باش ارتشی از بهترین جنگجویان و زبده ترین افراد فراهم خواهم کرد ب جنگت خواهم امد و سوسمار را ازاد خواهم کرد
سرت را جدا خواهم کرد استخوان هایت را خواهم شکست و جسدت را اتش خواهم زد و خاکسترت را ب دریا خواهم ریخت
سوسمار ب هر قیمتی از اسارت تو در اورده و ب عنوان پادشاه گیمفا تاجگذاری خواهد کرد
هیولا ایز کامینگ….
متاسفانه تو باختی علی کوچولو چون من اسمتو توی دفترم نوشتم 🌚
وای ابوالفضل جون لطفا منو نکش 😏
مستر کریمی نباید اسممو لو میداد 🗿
ولی این چیزی رو تغییر نمیده سوسمار خورده خواهد شد
گناه داره 😂 ولش کنین بنده خدا رو!
مقاله خوبی بود ممنون از نویسنده
🌹💐🥰
قطعا هر چه رو به جلو میریم مکانیرم ، گرافیک و تعامل بازیکن با بازی بیشتر خواهد شد ولی اینکه صنعت ویدیو گیم به سمت حضور مجازی شخص در خود بازی باشه به این زودی اتفاق نخواهد افتاد.
نه راستش این آرزو رو براورده نمیکردم خیلی خیلی اعتیاد آور و درعین حال خطرناک باعث هم میشه از زندگی واقعی آدم دور بشه درکل این افراطی بیش نیست واقعا …
ممنون حاج صالح
گذاشتن خود جای کاراکترهای بازی خیلی باحاله…. از همون اول خیلی دوس داشتم جای یکی از شخصیت های رزیدنت تو عالم واقع باشم و ببینم چند مرده حلاجم و چه تصمیماتی شخصا میگیرم
.
یا تصور اینکه جای درایور من پلی استیشن ۱ باشم در مواجهه با پلیس هایی که به قصد کشتنم اومدن
والا منم بدم نمیاد جای یکی از شخصیت های بازی بشم جدا از شوخی دوست دارم مثلا یکی از شخصیت جی تی ای وی باشم😄
سلام بر عارف عزیز
خواهش میکنم 🌹
هممم… تصورات جذاب و چالش برانگیزی هستن. 👌👍🤝
ممنونم از همراهیتون 💐🌷
مقاله هاتون هی داره جذاب و جذاب تر میشه
🌹🥰💐
یه نظرم ساخت یه بازی شبیه ساز کامل زندگی تا ۲۰ سال آینده غیرممکنه
این کار از نظر من فقط توسطراک استار شدنیه ولی راک استار هم فقط برا یه gta که شبیه ساز کامل و جامعی نیست، ۸ سال وقت گذاشته و هنوز هم یه تریلر ازش نداده.
مسائل دیگری همچون قدرت سخت افزار ها و کلاود و سرعت اینترنت بماند…
سلام و درود بر شما
مسئله کلاود و سرعت اینترنت رو فکر کنم و گمونم نیاز نشه؛ مگه اینکه منظورتون دنیای بازیهایی هست که آنلاین میشه انجامشون داد. البته اگه درست مقصودتون رو فهمیده باشم.
ممنونم از همراهیتون 🌹🌹🌹
خواهش میکنم ممنون از مقاله خوبتون
منظورم این بود که شاید لازم باشه برای اجرای بازی ها در آینده به کلاود گیمینگ و اینترنت پرسرعت نیاز بشه.
مقاله جالبی بود.
بنظرم با پیشرفت تکنولوژی و همه گیر شدنِ «متاورس» این رویا کم کم به وقوع خواهد پیوست.
تصور اینکه خودم در Night City حضور پیدا کنم و برخورد قطرات باران اسیدی رو به بدنم حس کنم و بوی دود و آلاینده های پراکنده در سطح شهر مشامم برسه و زیر یک هولوگرام با نور های نئونی مشغول نوشیدن باشم و در مقابلم ساختمان HQ ابر شرکت Arasaka باشه، میتونه خیلی جذاب و یا حتی شاید هم منزجر کننده باشه.
اگر روزی به لطف تکنولوژی این موقعیت فراهم بشه که بتونیم این گونه بازی ها را تجربه کنیم، مطمئناً شاهد یک انقلاب در صنعت گیم خواهیم بود.
👌👍🤝🌹💐
با تشکر از مقاله. واقعا تامل برانگیز بود که ی روز ما همه شرایط تو دنیای بازی رو همونجوری که شخصیت اصلی درک میکنه ماهم درک کنیم. اگه من جای سازنده های فعلی بودم سعی میکردم همین چیزی که الان هست رو ارتقا بدم . مثلا فکر کنید کنترلر ها رو به سیستمی مجهز کنیم که بتونه دما هم انتقال بده یا حتی مواردی دیوانهوار تر مثل بو.
خودم احتمال میدم روزی که تکنولوژی زندگی در بازی ویدیویی اختراع بشه یه دعوایی بین جامعه اخلاق گراها و فیلسوف ها و شاید پزشکها با موافقین این مورد پیش بیاد.
👌👍🌹💐
من تو هیچ بازی دوست نداشتم زندگی کنم ( مخصوصا بازی های ترسناک )
تنها بازی که جرات میکنم توش زندگی کنم اوورکود ۲ : دی
اونم چون هیچ خطری آدم رو تهدید نمیکنه 😁😂
ولی یه سوال کسی دوست داشته جای شخصیت اصلی pt باشه ؟
ممنون از آقای اسدی مقاله جذابی بود لذت بردیم ❤❤❤
درود بر شما
راستش منم مثل خودتونم! 😁
🌹🥰💐
ممنونم از همراهیتون
به یاد فیلم ready player one اسپیلبرگ افتادم دوستان اگه ندیدن ببینن
تا ۲۰۰ سال دیگه هم همچین چیزی ساخته نمیشه …. درسته پیشرفت تکنولوژی سریع تر شده ولی رفتن تو بازی یعنی کلا دستکاری کردن مغز که من فکر نمیکنم حالا حالا بهش برسیم خود دانشمندا هنوز نمیدونن مغر واقعا واقعا چجور کار میکنه یا عملکرد بعضی چیزاشم براشون هنوز گنگه …
با تشکر فراوان از آقای اسدی بابت مقاله عالیشون، استفاده کردیم.🙏
من در چند بخش تفاوت نظر دارم با نویسنده که جسارتا یکمش رو میگم:
“هولوگرام بتواند دنیای مجازی بازیهای ویدیویی را تبدیل به واقعیت حقیقی کند”
کلمه های واقعیت و حقیقت دو معنای متفاوت دارن و به این شکل حساب نشده و به یک معنی نباید استفاده بشن، بازی های ویدیویی در بهترین حالت میتونن تبدیل به یک حقیقت بشن، حقیقت چیزیه که درون ذهن ما وجود داره و ما بهش دسترسی داریم، درواقع درک ما از دنیای بیرون از ذهن میشه حقیقت، اما واقعیت چیزیه که بهش دسترسی نداریم و بیرون از ذهن ماست، حقیقت میتواند قسمتی یا بازتابی از واقعیت باشد یا حتی میتواند اصلا اینگونه نباشد و فقط توهم باشه اما چیزی از حقیقت بودنش کم نمیشه، برای یک بیمار اسکیزوفرنی صداهایی که میشنوه برای اون شخص حقیقته اما واقعی نع، مثلا اگر تکنولوژی ایی روزی مارو به یک دنیای مجازی قابل لمس ببرد اون دنیا حقیقیه اما واقعی نیست.
قسمت بعدی ایی که باهاش مخالفم بخش محدودیت در سبکه: لزوما مگه قراره ضربات اسکورپیون رو با نهایت شدت احساس کنیم؟؟ میشه فقط ضربات رو در حد فشاری کم که صرفا متوجه دریافت ضربه بشیم احساس کنیم، در مورد راه رفتن های در حال تشنگی: چه اصراریه که همه چیز مثل دنیای واقعی باشد؟ کار این تکنولوژی اینه که حقیقتی جدید درست کنه، این حقیقت جدید میتونه از واقعیت تاثیر بگیره اما قرار نیست که عینا منطبق باشه روش، میشه یه کوچولو حس تشنگی رو بهت بده و با زیاد شدنه یک حس دیگه که بصورت آلارم عمل میکنه افزایش تشنگی رو بهمون خبر بده. یا بازی های استراتژیک رو مثل دو تا چشم پرنده از بالا تماشا میکنیم و یا با دست یا حتی با نگاه کردن و فرمان ذهنی کنترلشون میکنیم و هروقت لازم باشه به درون جمعیت میریم و سرک میکشیم. بعید میدونم سبکی باشه که با وجود این تکنولوژی نشه تجربه ش کرد.
بازم تشکر از مقاله خوبتون
سلام رفیق
هممم… باید اعتراف کنم که الان یه حس کیش و مات شدن بهم دست داد 😅
اصلا از این بعد نگاه ننداخته بودم به مسئله. مخصوصا اون قسمت ضربه و تشنگی برام جالب بودن؛ روشهایی برای دور زدن محدودیت… 👌👍💐 Like!
مرسی که دقیق مطالعه فرمودین و نظر ارزشمندتون رو با بنده به اشتراک گذاشتید 🌷🌷🌷
و ممنونم از همراهی شما 🌹
مرسی از شما که همچین ایده جذابی رو برای یک مقاله مفید و عالی انتخاب کردین و زیبا نوشتید. 💙واقعا خیلی استفاده کردم 🙏
وقتی ۱۱ سال پیش انیمه SAO رو دیدم این حس که میخوام تو یه دنیای مجازی زندگی کنم شدت گرفت. برای خیلی ها این انیمه تاثیر زیادی داشت. بعدشم که زیر ژانر خودشو ایجاد کرد (Isekai) که معمولا مبتنی بر بازی ها ویدویی هست
به درجاتی از حکمت رسیدم دیگه…
از تیتر متوجه میشم قلم اقای اسدیه😄
سلام دانیال جان
احتمالا چهل روز درحال خویشتنداری بر لب چشمه مقالات گیمفا بودین! ولی خودمونیما… یعنی اینقدر دیگه ضایع هستم!؟ 😂😉
ممنونم از همراهی شما 🌹
سلام
دقیقا😂
نخیر نوشته شما خاص هستش🙏🏻
ممنون از این مقاله جذاب. نکته ای که خیلی ها درگیرش هستیم انحرافات جنسی هسته خیلی از جاها باعث مشکلات زیادی میشه. که مطمنن زمانی که این تکنولوژی بیاد خیلی ها درگیر انحرافات اون میشن و خودشونو به تباهی میکشن.
یکبار داشتم، تو ماجولا به سمت دریا نگاه میکردم. عمیقاً پرسیدم از خودم، آیا کرکتر هم همون احساسی رو داره که من وقتی دارم به دریا نگاه میکنم؟!
بسیار مقاله خوب و تأمل برانگیزی بود ممنون از استاد محمد صالح اسدی عزیز به خاطر نوشتن این مقاله فوق العاده
🥰💐🌹
به نظرم اگر هم این اتفاق بیفته در زمان نمیفته و ما اون رو نمیبینیم هنوز خیلی از شرکت های از فراهم سازی دیالوگ های بی پایان یا جهان شبیه واقعیت عاجزند
حتی خود جی تی ای خیلی با واقعیت فاصله داره یه نمونه اش رانندگی تو شهره که بعضی ماشین ها با سرعت حلزون میرن یا اینکه تا یه چند ثانیه پیش کسی میری سریع ازت فرار میکنن بنظرم حالا حالا ها زوده برای فکر کردن به همچین چیز هایی شرکت هایی مثل یوبی سافت و بتسدا تو پولیش کردن بازی هاشون موندن به هر حال بنظرم برای این حرف ها خیلی زوده
ترجیح میدم تو دنیای رزیدنت اویل و ارباب حلقه ها زندگی کنم
سلام بر Nemesis
دراین باره اصلا شما نباید نگران نباشین. چون از همون اول داخل Resident Evil 3 کنار جیل ولنتاین زندگی میکردین 😁
مگه اینکه کپکام شما رو اخراج کرده باشه که در این صورت با حمایت گیمفا و وکلای آکادمی آمبرلا، سریعا و بدون هیچ چک و چونهای شما رو برمیگردونیم! 😎
منتها… میدونین مشکل چیه؟ حوزه استحفاظی ارباب حلقهها از جبهه حقوقی ما خارجه! آره دیگه. خلاصه اینکه این یکی رو باید با گالم درمیون بذارین! 😉
ممنونم از همراهیتون 🌹
اوپس! اشتباه شد! گالوم اسمش بود. سوتی دادم نوشتم گالم 😁
😂😂👏👏
سلام و درود بر شما اقای اسدی گل ، شما و گیمفایی های عزیز لطف دارید و من عاشق شما ها هستم S.T.A.R.S😬😬😬😬
هیچی از تکنولوژی بعید نیست با سرعت نور به سمت جلو حرکت میکنه ، همچین تکنولوژی هایی اصلا دور از ذهن و غیر قابل تصور نیست همین الانشم ادم چیزایی های عجیبی میبینه دیگه فکن تا ۱۰ یا ۱۵ سال دیگه چی بشه وقتی تکنولوژی هایی مثل vr تکامل پیدا کنن و جا افتاده تر بشن چیزای جالب تری هم میبینیم ، مثلا فک کنید همراه با عینک vr یه لباس داشته باشیم که باهاش بتونیم برخورد گلوله به خودمون رو حس کنیم اما نه خیلی شدید یا دستکش هایی داشته باشیم که بافت اجسام داخل بازی رو حس کنیم (البته همین الانم یه vr هست که اگه باهاش تو بازی بمیرین رو سرتون میترکه و تو واقعیتم میمیرین😑😅)
به همه فیلم ready player one رو پیشنهاد میکنم موضوعش همینه تقریبا. من دوست داشتم تو دنیا های tlou, resident evil و cyberpunk حضور داشته باشم.
مقاله بسیار عالی خسته نباشید
البته این احساسات که گفتید مثل چشایی ، بویایی و لامسه ، با گجت های مختلف به نظرم امکان پذیر نیست ، چون اونوقت باید بیان کل بدن رو با دستگاه بپوشونن و … که اصلا امکان نداره ، اما تنها راهی که به ذهنم میرسه چیپ مغزی هست مثل نورالینک ، تمام احساسات از مغز که میتونن توهم احساسات رو در ما ایجاد بکنه . نظر من اینه که منطقی ترین روش هم به نظر میرسه تا کلی دستگاه
👍👌🤝🌹💐
به نظر من آرزوی جالبیه. برای کسایی که فیلم《بازیکن شماره ۱ آماده》رو تماشا کردن، این آرزو به حقیقت میپیونده و واقعا وسوسه انگیزه. همچنین مجموعه کتاب شکارچیان مجازی(که پیشنهاد میکنم حتما بخونید) سیستم اینکار رو توضیح میده و رمان جذابی هم هست
ممنون بابت مقاله
در جواب به سوال اخر باید بگم که نه من بودم نمیکردم چون لذت های دنیای واقعی در هیچ بازی ویدیو ای پیدا نمیشه
👍👌🌹🥰💐
محبوبترین ماشین در میان تمام گیمرها : The Animus!
سلام رفیق
دقیقا! 😂
منتها یادمه لیلا حسن یه بار دکترش از دنیای اودیسه کشیدش بیرون، گفت بسه دیگه زیادی ول بودی، نگرانتم!
نتیجه اینکه خطرناکه؛ مخصوصا اینکه مالکیتش میرسه به Ubisoft 😁
ممنونم از همراهی شما 🌹
درود فراوان اقای اسدی🌹
مقاله بسیار جالبی بود دمتون گرم بابت نوشتنش🌹
حتی فکر کردن به این موضوع هم ذهن ادم رو منفجر میکنه.
ولی فکر نکنم همچین چیزی به واقعیت بپیونده چون انسان هارو از زندگی واقعی خیلی دور میکنه و رسما ی زندگی شاد و خیلی خوب داریم توی بازی ولی تو واقعیت به دلیل گش.دی که از بازی گرفتیم و توی بازی بیشتر حال میکنیم همش میشینیم و فقط بازی میکنیم و حتی ممکنه از شدت افسردگی و گرسنگی بمیریم🕊️ که اگه این اتفاق بیفته دیگه رسما توی ماتریکسیم😂
بذارید یکمی خلاصه تر بگم: فکر کنید بعد از بازی کردن ویچر عینکم رو رو بردارم و برم توی خیابونا و سعی کنم ی جادو درست بکنم رسما دیگه ..خ.ل شدم😂 و همه فکر میکنن موادی چیزی زدم و وقتی بفهمن بخاطر بازی بوده اون وقت برای سی دی پراجکت رد و بقیه شرکتای بازی سازی خیلی بد میشه😂
امیدوارم منطورمو گرفته باشید🌹
دمتون گرم مقالتون خیلی جالب بود🌹
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید🌹
پی نوشت:چقدر از کلمه رسما استفاده کردم😅شرمنده اگر رفت رو مختون.
سلام رفیق
😂🤣👌👍💐
نکته بسیار حائز اهمیتی هست. همون طور که غیرمستقیم اشاره کردین، کلا مرز بین مجازی و واقعی ممکنه از بین بره.
در نتیجه بایستی قبل از تمام بازیها یه چیزی بذارن و بگن کهههه:
حاجی حواست باشه این بازیه! هرچی داخلش دیدی باید بدونی که شتر دیدی ندیدی!
موقع خروج هم بگه کهههه:
حاجی رفتی بیرون با اینجا قاطی نکنی یهو فک مردم رو به عنوان دشمن گرالت بیاری پایین! اون جادو مخ زنی هم بیرون کار نمیکنه. خلاصه از ما گفتن بود!
😁😉
ممنونم از همراهی شما 🌹
اینم فکر خوبیه که همچین چیزی رو بگن قبل و بعد از بازی ولی نکته مهم اینجاست که طرف اینارو میخونه یا نه😂
ممنون از اهمیتی که به کامنتم دادید🌹❤️
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید🌹