صندلی داغ سینماگیمفا (قسمت دوم): امیر سلمان زاده، نویسنده
در قسمت دوم صندلی داغ سینماگیمفا به سراغ یکی از نویسندهای رفتهایم که آثار مختلفی را زیر ذرهبین نقد خود قرار داده است.
با سلام و درود خدمت شما کاربران عزیز و محترم گیمفا که امیدوارم در روزهای گرم فصل تابستان، دوران خوب و خوشی را پشت سر گذاشته و با لبی خندان و انرژی دو چندان همراه ما بوده باشید.
حوزه سینما تنها مربوط به نگارش اخبار و ترجمه مقالات گوناگون نبوده و یکی از رکنهای اصلی آن، نگارش نقد و بررسی حول محور آثار گوناگون این مدیوم بوده که نیازمند قلمی سنجیده و صبور میباشد. مسئلهای که سبب شده تا به سراغ یکی از نویسندگان عزیز تحریریه سینماگیمفا آقای امیر سلمان زاده برویم که طی سالهای اخیر با نقدهای سینمایی خود حسابی آثار این مدیوم را به چالش کشیده است.
در صندلی داغ این هفته آقای امیر سلمان زاده را دعوت کردیم تا گپ و گفتمانی خودمانی با او داشته باشیم و نظر وی را درباره جنبههای مختلفی از سینما و باقی شاخههای سرگرمی جویا شویم. شما را دعوت میکنم تا در ادامه این گفتمان جذاب با ما همراه باشید.
سلام امیر جان به قسمت دوم صندلی داغ تحریریه سینماگیمفا خوش اومدی. حالت چطوره خوبی؟ احوالاتت چطوره؟ با فصل گرم تابستون چه میکنی؟
سلام جناب عسگری عزیز ممنون از تو و دوستان گل گیمفا و البته مخاطبای این سایت خوب. هی بد نیست فعلا بنا به شرایطی تابستون رو با یه کار اداری هم شروع کردم که یه مقدار سرم شلوغه.
موفق باشی. تجربه اولت تو کار ادارای محسوب میشه یا قبلاً هم تو این زمینه حضور داشتی؟
سال دوم کار اداریمه و البته بیشتر حکم کارورزی رو برام داره. کلا برخلاف خیلیا که ممکنه حوصله کاغذ بازیهای اداری رو نداشته باشن من از بچگی با این کاغذ بازیا اوکی بودم و حتی حکم سرگرمی رو برام داشتن .
خیلی خوبه. بالاخره باید از یه جایی شروع کرد و مهم تجربهای هست که تو این مسیر به دست میاری و این که شخصاً خودت به این عرصه علاقه داری خیلی میتونه کمکت کنه. اگه برات ممکنه یه بیوگرافی مختصر از خودت به کاربرای سایت بگو تا بیشتر با منتقد سختگیر سایت آشنا بشیم.
ممنون از لطف و پیامت ایلیا جان.
خب من میشه گفت از نویسندههای قدیمیه گیمفا هستم و شروع همکاریم به اواسط سال ۹۸ و با سایت سینمافارس برمیگرده که اون موقع شاخهی جداگانهای از سایت گیمفا با محور سینما بود که مخاطبای قدیمی سایت حتما میدونن که دو سال پیش سایت سینمافارس هم با گیمفا ادغام شد و به این فرمتی که الان هست در اومد.
کلا نویسندگی و تمرین نویسندگی رو با تموم نکات مثبت و منفیش به لطف گیمفا و شرایطش تونستم بدست بیارم و از این بابت واقعا قدردان هستم.
جدا از این بخش از نویسندگیم.
به طور شناسنامهای هم یه آمار کلی از خودم بگم
که متولد ۲۶ بهمن ۷۵ هستم
فارغ التحصیل رشته آموزش ابتدایی
شدیداً بارساییام و همونطور که خب واضحه عاشق سینما، سینما و سینما.
بله خودم شخصاً از خیلی وقت پیش پیگیر مطالبت بوده و هستم و گاهاً حتی شده که مطلبی از تو باعث شده به فیلم خاصی جذب بشم. چیزی که واضحه اینه که به شدت به نویسندگی علاقه داری. این علاقه از کجا شروع شد؟ آیا تو زمینه و عرصههای دیگهای هم ازش استفاده کردی یا فقط اختصاص دادی به سینما؟
ممنون از توجه تو.
خب بنظرم برمیگرده به خاطرهنویسی. من که از ۱۷ سالگی به طور ماهانه خاطرات مهم یک ماهم رو همیشه سعی میکردم به صورت یه نوشته در بیارم و خب همین یه تمرین برام بود که بتونم بهتر با دنیای قلمزنی و نویسندگی آشنا بشم اما خب باید گفت به غیر از سینما و همین خاطرهنویسیِ شخصی هیچوقت اهل قلم نبودم.
طبیعتاً اون حس و علاقهی زیادم به سینما بود که باعث شد برای این مدیوم مهم تاریخی هم دست به قلم بشم هرچند که اوایل فقط و فقط برای خودم مینوشتم چون مثل خاطرات دوست داشتم از مواجهه اولیه خودم با یک فیلم، نسخه مکتوبی داشته باشم.
قشنگترین چیزی که میشه از اطرافیان فهمید این هست که دنبال علایقشون باشن و این مسئله رو به صورت جدی دنبال کنن. چون خودمم شدیداً به سینما علاقه دارم کاملاً میتونم درکت کنم. اولین نقدت رو یادته؟ بابت چه فیلمی بود و حین نوشتنش چه احساسی داشتی؟
ممنونم ازت دقیقا.
اولین نقدم دقیقا به مهر ماه سال ۹۸ که اولین همکاریم با یک پلتفرم سینمایی که از قضا همین سایت گیمفا (سینمافارس) بود برمیگرده.
درباره فیلم «سابقه خشونت» از «دیوید کراننبرگ» یک نوشته نسبتاً مفصل و با جزییات تقریبا ۳ هزار کلمهای نوشتم و خب واقعا حس عجیب، کمی همراه با استرس و البته زیبایی بود.
نمیدونستم دقیقا بعدش چه بازخوردی میگیرم فقط میدونستم که از این فرصت برای تمرین نویسندگی در حوزهای که بهش خیلی علاقه دارم باید استفاده کنم.
وقتی نقدت منتشر شد، نظر کاربرا چقدر برات اهمیت داشت و آیا اون مطلب به عنوان نوشته سینمایی اولت، کامنتی گرفت که بابتش تعجب کنی؟ الان بعد گذشت ۴ سال چه حسی نسبت به اون نوشته داری؟ تو این سالها تونستی با مخاطبای نوشتههات ارتباط داشته باشی و دنبال بهبود ضعف و قوتهات باشی؟ و اینکه بهترین و بدترین کامنتی که گرفتی چی بوده یادته؟
خب یکم سوالا تخصصی شد.
قطعا نظر کاربرا برام مهم بودن. یادمه برای نقد اولم یکی دو کامنت گرفتم که خوشبختانه مثبت بودن و از جزئینگری من بابت نقد تشکر کرده بودن و خب قطعا این بهم امید میداد که با اعتماد به نفس بیشتری ادامه بودم. اما درکل توی بازهی دو سالی که توی سینمافارس مینوشتم هیچوقت به اندازه خود سایت گیمفا بازخورد نداشتم. البته همون موقع با مدیریت خودم یه سری پروندههای سینمایی (مثل بدترینِ فیلمِ مشهور و محبوبِ تاریخ سینما) سعی میکردم حساسیت و توجه مخاطبا رو جلب سایت کنم.
بعد از ۴ سال همچنان حس خوبی به اون نوشته دارم، و هنوز برام تازگی داره. وقتی داشتم اون مطلب رو مینوشتم البته با نگاهی که الان به نقد سینمایی دارم، سعی میکردم جزیی نگریمو کمتر کنم.
قطعا همونطور که گفتم سعی من ارتباط با مخاطبای سایت بود. در یک بازه مدیریت یک سری پرونده مشترک سینمایی همراه با نویسندهها به عهده من بود که بنظرم در نسبت با سایت سینمافارس بازخورد خوبی هم گرفت.
حتی با یکی از مخاطبای سایت طرح رفاقتی ریختم که همچنان پابرجاست و از رفقای صمیمی هم الان محسوب میشیم.
بهترین کامنت و بازخوردها بنظرم همچنان برمیگرده به سایت سینمافارس که خب یادمه یک نقد مفصل سکانس به سکانس ۱۰ هزار کلمهای برای فیلم «سرگیجه» از آلفرد هیچکاک نوشته بودم و با اینکه تا الان ۳-۴ تا کامنت بیشتر نخورده اما بازخورد مثبت اون نقد مفصل که واقعا دلیترین نوشتهی سینماییم بود همچنان برام لذت بخشه. چون معلوم میشه مخاطبی که کامنت گذاشته قطعا صبر و حوصله به خرج داده و همراهی کرده. البته که انتظاری از هر مخاطبی ندارم اما اونقدر اون مطلب رو دوس دارم که حتی امیدوار بودم کامنت منفی هم بگیرم تا بتونم به یک بحث زیر اون پست بپردازم.
درباره بدترین کامنت حقیقتاً هیچ کامنت و بازخوردی اونقدر ناراحتم نکرده که به یادم بمونه و البته کامنتهای منفی پستهام که توی سایت گیمفا بیشتره، برام جالبم هستش. میدونی که منو به نسخه کوچیک مسعود فراستی هم نسبت دادن و مثلا بعضا کامنت میذارن که دنبال توجه هستم اینا درحالیه که برام جالب و خب یه جورایی خندهداره اخه اگه زندگی شخصی خودم حتی مجازیش رو میتونستن ببینن، متوجه میشدن که به جز سایت و قلمزنی هیچ جا نظرات سینماییم رو بسط ندادم و مثلا پیج اینستاگرامم بعد از ۷ سال تنها حدود ۱۱۵ فالوور داره، پس آنچنان هم دنبال توجه نیستم که توی این زمونه راه برای جلب توجه زیاده.
فقط همیشه سعی کردم با خودم و مخاطبا صادق باشم. و هستی و ماهیت نوشتههام برای اوناست چون اول و آخر توجه اصلیم به معطوف به اوناست و قطعا همیشه نظراتشون برام مهمن چه مثبت و چه منفی.
تو دنیای واقعی چی؟ خانواده، دوستان و یا اطرافیان اطلاع دارن بابت علاقت به این عرصه و حمایت میکنن که ادامه بدی؟ یا شده که فرضاً حرفی چیزی زده بشه که سرد بشی نسبت به نویسندگی و نقد آثار سینمایی؟
بله خانواده و دوستان که قطعا اطلاع دارن از این بخش از زندگیم. اما خب اغلب موضع خنثی داشتن. چون میدونی مثل اغلب مشاغل پول و درآمد حرف اول رو میزنه، اگه از راه نویسندگی دستمزد قابل توجهی عایدم میشد قطعا میدونم که بیشتر در این بخش بهم توجه میکردن اما خب همین که البته هیچوقت دلسردم نکردن و بعضا مشوق هم بودن (بیشتر در اوایل) خودش جای قدردانی داره.
درکل نویسندگی بیشتر همیشه جنبه علاقه داشته واسم، حتی اگه در سایت مشغول به فعالیت هم نباشم، برای دل خودم ریویوهای کوتاهی مینویسم.
البته که نظر خانواده بسیار ارزشمند و مهمه ولی متاسفانه یکسری دیدگاههای سنتی هنوز وجود داره که من بخوام مرتبط با گیمفا مثال بزنم، اعتقاد دارن که شغل مرتبط با سینما و یا گیم عملاً وقت تلف کردنه!
بله متاسفانه بعضی از خانوادهها
اون علاقه و عشق رو نمیبینن که البته مختص به نویسندگی نیست.
میدونیم که بعضا فرزند خودشون رو مجبور به تحصیل در رشته یا حوزهای میکنن که کوچکترین علاقهای بهش نداره.
خوشبختانه خانواده من موضع دلسردکنندگی برام هیچوقت نداشتن و البته هرچند کم اما همچنان بعضا بهم میگن که به دنبال پیشرفت توی این عرصه باشم.
خوشحال کنندس که خانوادهای حامی داری و به نوعی مشوق علاقت محسوب میشن. راستی گفته بودی شدیداً طرفدار بارسلونا هستی. شده با طرفدار باشگاههای دیگه بحث و کل کلی داشته باشی؟ و آیا باشگاه داخلیای هم هست که تو این سالها طرفدارش بوده باشی؟ و اگه بگن بین تیم قرمز و آبی باید یکی رو انتخاب کنی، نظرت روی کدومه؟ آیا کیفیت فوتبال داخل رو میشه با خارج مقایسه کرد؟ دلیل کیفیت عجیب و غریب فوتبال لیگای به نظرت خارج چیه؟
از سوال آخرت شروع کنم. قبلا طرفدار استقلال بودم و بازیهاش رو یک به یک دنبال میکردم اما از یه جایی به بعد کلا انگار از فوتبال لیگ کشورمون یه جورایی دلزده شدم و اعصاب خوردی زیادی برام داشت که از تحمل من خارج بود. البته که قطعا طرفدارهای دو تیم پایتخت و سایر تیم ها، طرفداریشون موجه و قابل احترامه اما من شخصا دیگه اون پیگیری گذشته رو به عنوان یک طرفدار ندارم.
اما قطعا همچنان خودم رو یک استقلالی میدونم و از بابت موفقیتهاش خوشحال میشم اما همونطور که گفتم مثل سابق پیگیر نیستم.
از فوتبال داخلی فقط میشه گفت بازیهای تیم ملی رو دنبال میکنم، چه در بازی های مقدماتی، چه تورنمنتهای رسمی مثل جام ملتها یا جام جهانی.
قطعا لیگ ایران و خارج هم تفاوتهایی اساسی دارن و خب شاید نشه واضح توضیح داد اما همین تفاوتها و البته حاشیهپردازیهای بیش از حد برای لیگ خودمون بود که من رو دلسرد به این لیگ و حتی تیم مورد علاقهم یعنی استقلال کرد.
علتهای زیادی در تفاوت کیفیت لیگ خودمون و لیگای مطرح خارجی وجود داره اما چون نظر کارشناسانهای ندارم قطعا زیاد سرتونو به درد نمیارم اما فقط بگم یک حسرت عمیق و وسیع نسبت به این استعدادهای درخشان کشورم مخصوصا توی فوتبال دارم که اگه از همه امکاناتش در حد لیاقت واقعی فوتبال این مرز بوم استفاده میشد الان به جای نام بعضی کشورها، اسم کشور خودم برای نقل و انتقالات تابستونی باید در سطح جهانی شنیده میشد.
اما بارسا این عشق ابدی و ازلی
همین ابتدا بگم در حد کل کل البته هیچوقت یه فنِ حسابی نبودم و خیلی کم پیش اومده که بخوام اصطلاحا کل کلی مخصوصا توی فرمت مجازی داشته باشم اما اون شدیدنی که گفتم بخاطر پیگیری قابل توجه شرایط این تیم دوستداشتنیه که از پیگیری بازیها و نتایجش گرفته تا شرایط مالی، ورزشی و حتی سیاسیش.
بخوام راجع به این عشق ابدی بگمکه قطعا زیاد باید حرف بزنم که از حوصلهی مخاطبای سایت یحتمل خارجه فقط میگم
Forca Barca
عجیبه که شما هم به عنوان دومین نفر روی صندلی داغ استقلالی هستی و این جا حق من پرسپولیسی داره پایمال میشه! ولی الان چون شما طرفدار بارسا هم هستی و من به عنوان یک رئالی حقیقتاً دیگه باید به مسابقه گلادیاتوری دعوتت کنم! رویارویی به سبک ریدلی اسکات!
جالبه میبینم یه جا بالاخره استقلالیا بیشتراز پرسپولیسیها هستن.
امیدوارم نویسندههای بعدی هم رنگ خونشون آبی باشه.
ببینیم و تعریف کنیم. درهای میدان کولوسئوم برای همه عزیزان تحریریه بازه. خب بخوام بیشتر از علایقت بدونم. جدای سینما و فوتبال به چیز دیگهای هم علاقه داری؟ از ورزشای مختلف گرفته تا ویدیو گیم یا هر چیز دیگهای؟
دیگه علاقهی شدیدی رو شامل نمیشه جز فوتبال (بارسا) و سینما.
اما خب آرشیو کردن رو هم خیلی علاقه دارم که این مورد کلا خیلی برام شخصیه.
یعنی مثل نوشتن از خاطرات گرفته تا عکسهای خانوادگی و دوستانه (آرشیوشون از ۱۰ سال قبل) تا مثل نقدهایی که تا بحال نوشتم.
بازیهایی که از بارسا دیدم.
تعداد فیلمها یا کالکشنهای سینمایی که تماشا کردم.
این آرشیو کردن و به یک نوع آمارگیری از کارهای شخصیم از علایق شدیدم محسوب میشه.
جدای از این مورد
در حد تماشای والیبال تیم ملی هم علاقهمند و پیگیر هستم اما گیم که خودم رو یک گیمر حرفهای که اصلا نمیدونم اما همیشه بیشترین بازیای که علاقه داشتم فوتبال بود، مخصوصا توی کنسول PS1 که هنوزم فکر میکنم اگه مسابقات جهانی برگزار بشه من جز سه نفر اول میبودم از بس که اون نسخه رو بازی میکردم مخصوصا فوتبال ۹۸ معروف و نوستالژیک رو.
اما از یه جایی به بعد یعنی قبل از اومدن کنسول PS3 به بازار با توجه به شرایطم ارتباطم با گیم کم شد اما خب میشه از بازیهای محبوبم اینهارو نام برد:
فوتبال که قطعا هست و البته نسخه FIFA که بهمراتب از PES جلوتر و بهتره به نظرمن (بهطرفدارای PES امیدوارم بر نخوره که میخوره قطعا )
بعد بازیهای God of War که توی کنسول PS2 عاشقش بودم.
Mortal Kombat که همچنان تریلرهاشو دنبال میکنم.
و وای از Crash Bandicoot دوست داشتنی که پنجنسخه PS1 ش رو به مرحلهی استادی رسیدم فکر کنم.
اما در کل میدونم خیلی آثار و بازیهای مهمی هست که با جهانشون آشنا نشدم مخصوصا الان که از صنعت گیم دارن بعنوان «هنر هشتم» نام میبرن.
تو همین حوزه سینما که شدیداً علاقه داری. بیشتر تمرکز روی فیلمها هست یا سریال و انیمه رو هم دنبال میکنی؟ و تو هر کدوم از اینها، آثار مورد علاقت کدومه؟ از خود فیلم گرفته تا کارگردان و بازیگر؟
تا یک سال پیش بیشتر تمرکزم فقط روی فیلمهای سینمایی بود و خیلی وقت بود که سریالها رو دنبال نمیکردم اما از پارسال تا الان سراغ بازبینی یک سری سریالها رفتم و البته به تماشای برخی سریالایی که تابحال ندیده بودم هم نشستم.
درباره سریال به نظرم هنوز خیلی سریال هست که ندیدم و بخوام آمار کلی بگم تا بحال فقط ۲۲ سریال رو کامل تماشا کردمکه البته ۷-۸ تا از این آمار سریالهای تک فصله هستن (مثل سریالهای جهان مارول استدیوز).
اما خب سریال محبوبم میشه گفت Breaking bad هستش که بنظرم تمامی فصولش از کیفیت بالایی برخوردارن، همراه با یک تعلیق ناب بعضاً کمیک.
بعد از این سریال، تنها سریالی که اون هم تمامی فصولش سطح خوبی برام داشتن سریال Money Heist هستش.
این دو سریال رو میشه گفت بهترین سریالایی هست که تا بحال تماشا کردم و به دوستانی که هنوز ندیدن میگم «عمرتون بر فناست» پس تنبلی رو بذارین کنار و با هایزنبرگ کبیر آشنا بشین.
اما سریالهای دیگهای هم هستن که بعضا فصلهای دیدنی و خوبی داشتن اما در کلیت یک افت محسوس داشتن و نتونستن اون کیفیت خوبشون رو حفظ کنن.
مثل سریال the walking dead که دو فصل اولش به شدت تماشایی وجذابه اما بعد از این دو فصل به مرور افت میکنه به طوری که فصل ۱۱ به نظر من یک افتضاح به تمام معناست.
یا سریال Prison Break که فقط اول و دوم اون سریال هم تماشاییه اما وارد یک ورطه خودزنی قابل توجهیمیشه (هیچوقت نباید فصل پنجمش رو میساختن).
اما جدیداً در حال تماشای سریال Shameless هستم و چهار فصل ابتدایی این سریال رو دیدم و میشه گفت یک سریال کمدی تلخ آمریکایی و تماشایی هست مخصوصا (فصل سوم و چهارمش) که پیشنهاد میکنم حتما ببینید.
درباره انیمه متاسفانه هیچوقت مخاطب فعالی نبودم و طبیعتا آشنایی زیادی هم با این دنیا ندارم اماخب میشه گفت آثار «هایائو میازاکی» و «ایساهو تاکاهاتا» دو انیمه ساز معروف ژاپنی بسیار دلنشین و قابل تماشان.
درباره سینما اما… میشه گفت از یه جایی به بعد به یک نگاه اصطلاحا «کمال گرایانه» توی سینما رسیدم و عینکِ سرگرمیِ صرف رو کنار گذاشتم.
اینکمالگرایی که میگم یک بُعد شخصی داره و یک بُعد اجتماعی. یعنی در وهلهی اول یک اثر سینمایی -و حتی سریالی- از مسیر سرگرمی درست وارد میشن و با مخاطبشون ارتباط میگیرن؛ اغلب در همین حد سرگرمی باقی میمونن و نمیتونن به مرحله اعلای یکاثر سینمایی که به عقیده من اون مرحله میشه اسمش رو یک «اثر هنری» گذاشت، رسید.
این مقدمه کوتاه رو گفتم که اگه فیلمهای مورد علاقهم از سینما شاید برای مخاطبای محترم سایت یکم ناآشنا بنظر بیاد به این دلیله.
خب فیلم محبوب عمر من Rear Window (پنجره پشتی) هستش از آلفرد هیچکاک که بنظرم حد اعلای هنر رو میشه در این فیلم دید هرچند که در ظاهر اولیه شاید یک فیلم صرفا سرگرمکننده بنظر بیاد. بعد از این فیلم، آثاری مثل «روانی» (هیچکاک)، «ریو براوو» (هاکس)، «ساراباند» (برگمان)، «پدرخوانده» (کاپولا)، «ادوارد دست قیچی» (برتون)، پرندگان (هیچکاک)، «مردی که لبریتی والاس را کشت» (جان فورد)، گلادیاتور (ریدلی اسکات) و «ویپلش یا شلاق» (دیمبن شزل) رو نام برد.
اما کارگردانان محبوبم که با اغلب آثارشون همراه بودم میشه از همین «آلفرد هیچکاک» نام برد تا «جانفورد» و «اینگمار برگمان». از کارگردانان امروزی هم میشه از «جیمز کامرون»، «ریدلی اسکات»، «مایکلمان» و تا حدی «مت ریوز» نام برد.
انیمشینهای مورد علاقهم هم با اختلاف «وال-ئی» و بعد «بالا» هست. کالکشن «داستان اسباببازی» که همشون محشرن. «درون و بیرون» و «کوکو» هم هستش.
اکثر آثاری که نام بردی مربوط به گذشته سینما میشن. به نظرت سینما در دهههای گذشته از حیث کیفی، ارزشمندتر نبوده؟ امروزه قاعدتاً نمیشه چندان کارگردانان سنتشکنی مثل هیچکاک و کاپولا رو پیدا کرد. دوست دارم نظرت رو درباره وضعیت حال حاضر سینما بدونم و دلیل شرایط فعلیش که عملاً به تنها فروش و باکس آفیس و زرق و برقی نه چندان ارزشمند محدود شده رو بدونم. به نظرت ژانر ابرقهرمانی و اشباعش تو این اتفاق تاثیرگذار بوده؟ این که خیلی از سینماگرا اعتقاد دارن ژانر ابرقهرمانی، مرگ سینما رو در پی داشته، چقدر به نظرت درسته؟
به خوبی از فهرستی که دادم پی به نظرم درباره شرایط سینما بردی و سوالای خوبی رو هم مطرح کردی که البته من سعی میکنم خلاصهوار نظرمو بگم.
قطعا سینما چه در سطح داخلی و چه در سطح جهانی نسبت به قبل از قرن ۲۱ افت محسوسی داشته (البته دنیای انیمیشن همچنان قوی داره پیش میره) – برخلاف فوتبال که بنظرم به مراتب از پیش از قرن ۲۱ پیشرفت محسوسی داشته و تاکتیکهای تیمی و نگرشهای مدرن فوتبال رو جذاب تر کردن برای طرفدارا – اما سینما چون یک مدیوم بیانیه و پتانسیل های زیادی برای ارائه داره، متاسفانه به بیراهه رفته و اغلب مواقع استفادههای غلطی از سینما کردن.
سینما رو در حد یک بلندگوی بیانی دیدن که در پی شعارهای سطحی یا جهانبینیهای نامحسوس خودشون باشن درحالی که سینما توانایی اعجاز داره و میشه یک اثری هنری ازش استخراج کرد اما متاسفانه تنوعپرستی نسل امروزی که وسعت جهانی داره باعث شده همه چیز یکبار مصرف بهنظر بیاد و در نتیجه کارگردانان سینمایی هم نهایت سعیشون سرگرم کردن مخاطب در حد یکی دوبار تماشاست و اصلا جنبه هنری ماجرا رو در نظر نمیگیرن.
و این قطعا بنظرم شامل آثار ابرقهرمانی هم میشه که این یکبار مصرفی رو در مخاطبشون تشدید هم کردن و به جز تک و توک آثار قابل توجه و نسبتا تماشایی (مثل «لوگان» یا «مردان ایکس ۲۰۱۴ یا ۲۰۰۰» یا «شوالیه تاریکی» یا «مردعنکبوتی ۲ نسخه ۲۰۰۴») چیزی خاصی برای مخاطب نداشتن.
اوج جذابیت آثار ماورل در به هم متصل بودنشون در یک جهان سینماییه که باعث میشه مخاطبا بعضا پیگیرشون باشن وگرنه اگه هر اثر سینمایی رو به صورت یکه و تنها ببینی بهنظرم ضعفهاش خیلی بیشتر به چشممیاد.
اما درکل بگم با اینکه بنظرم ژانر ابرقهرمانی مسیر خوبی رو پیش نگرفته اما هیچوقت مورد شماتَتَم نبوده که هیچ، حتی از طرفدارای این ژانر هم بودم کما که از آثار دیدنی این ژانر هم نام بردم.
اما همونطور کهگفتم «تنوع طلبی» که الان «تنوع پرستی» شده و شامل مخاطب ایرانی و خارجی هم میشه (متاسفانه نسخه داخلی وضعیتش بدتره بنظرم) باعث شده که سبک زندگی تغییر کنه و این اگه دقت کنین توی زندگیای خودمون و اطرافیانمون میشه حس کرد.
از بعضا روابط گرفته که پایداری گذشته رو ندارن تا حتی نسبتمون با اشیا که خیلی زود قابلیت زنندگی برامون پیدا کرده
بعد همین سبک زندگی رو طبعا طرف به نوع نگاهش به سینما و تلویزیون هم بسط میده.
یعنی یک اثر گذاری متقابل؛ ما با مصرف زدگیمون انتظارتمون از فیلمهارو نشونمیدیم و عوامل فیلمسازی و سریالسازی هم با گسترده کردن این تنوعپرستی، این میل کاذب رو در ما تشدید هم میکنن.
من شخصا مسیر امیدوارانهای برای سینما متاسفانه نمیبینم مخصوصا که هوش مصنوعی هم بحثش جدی و جدیتر داره میشه.
امیرجان حالا که تقریبا به انتهای صندلی داغ رسیدیم من یکسری کلمات رو مطرح میکنم. میخوام که با دیدن اون کلمه هر چیزی که به ذهنت میاد رو برامون بگی.
چشم. بفرما.
هیچکاک
استاد سینما
درس
حسرت
باکس آفیس
عامل افت
بتمن
ابرقهرمان شیک
خانواده
منبع انرژی
دیسی
بتمن و لاغیر
تئاتر
مهجور و ناشناخته
پرسپولیس
ستارهای در آسیا نخواهند دید
تیم ملی فوتبال
بدشانس و امیدوار به موفقیت در جام جهانی
نویسندگی
علاقه
گیمفا
درجه یک
خیلی ممنونم که وقتت رو در اختیارم گذاشتی که بتونیم یه گپ و گفتمانی داشته باشیم. امیدوارم که تو مسیر زندگیت همیشه موفق باشی و بتونیم حالا حالاها از قلمت بهره ببریم. اگه حرفی سخنی با باقی اعضای تحریریه یا کاربرای سایت داری خوشحال میشم که درمیون بذاری.
خیلی ممنون از تو ایلیا جان و عوامل سایت خوبِ گیمفا که بستر و چالشی رو فراهم کردن تا ارتباط تحریریه با مخاطبا بهتر و بیشتر بشه.
همچنین آرزوی موفقیت متقابل برای شما و مخاطبای عزیز سایت دارم.
درآخر فقط بگم ممنونم که حوصله به خرج دادین و این چالش رو تا آخر با ما همراه بودین. چه نظر منفی و چه نظر مثبت، هستی و ماهیت امثال ما نویسندهها با تمام ضعف و قوتهامون به بودن و همراهی شماست. شما عشاق گیم و سینما نباشین قلمزنی ما هم ارزشی نداره. پس امیدوارم حقیقتا اکثر مواقع زندگیتون دلشاد باشین.
با تشکر از آقای امیر سلمان زاده که دعوت ما رو پذیرفت تا بتونیم صندل داغ جذابی رو با ایشون داشته باشیم.
در پایان نیز کاربران در بخش کامنتها میتوانند با آقای امیر سلمان زاده گفت و گو کرده و سوالات خودشان را مطرح نمایند تا ایشان نیز در صورت تمایل به آنها پاسخ دهند.
پر بحثترینها
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
نظرات
باید ویدئو باشه اینجوری که لذتی نداره.
سلام این فرصت جا داره ی خاطره از خودم تو گیمفا خدمتتون بگم.
ی مدت بود نویسندگی در خصوص بازی میخواستم شروع کنم
حتی توی همین سایت سال ۱۳۹۲ ی مقاله ای بنام بهترین کمان داران نوشتم. هرچند بانام کاربری دیگری بود ولی خاطره و فرصت جالبی بود . که لینکش ذیل میزارم
اون زمان سردبیری سایت آقای نوروزی و خردمندی بودن نمیدونم الان کجان امیدوارم هرجا هستند شاد و سلامت باشن
https://gamefa.com/67986/%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88/
عه!! کاربر playstation T هم اونجا کامنت گذاشته!
اون کاربر تقریبا از سال ۹۰ به بعد توی سایت هستند . البته بخواهیم تئوری توطئه ای نگاه کنیم خود آقای نراقی هستن شاید .
بچه ها اگه کسی می دونه آقای خردمندی کجاس بگه
چقدر پر و پیمون
جناب سلمان زاده همیشه از منتقدان خوب گیمفا بوده و هستند
چیزی که گیمفا رو از بقیه سایت های حوزه سرگرمی متمایز می کنه ارتباط خوب اعضای تحریریه با مخاطبان سایته و گیمفا از این نظر بی نظیره
از این که متوجه شدم ایشون دومین نفری هستند که بر روی دومین صندلی داغ نشستند و استقلالی هستند خوشحال ام و امیدوارم این روند ادامه پیدا کنه😀
پرسپولیس در اسیا نیازی به ستاره نداره پرسپولیس یعنی عشق یعنی تیم با اصالت یعنی تاریخ و تمدن
دلیل اینکه آقای سلمان زاده فوتبال ایران رو دنبال نمی کنن یه چیزه:
قهرمانی های پرشمار پرسپولیس در این سالها(:
احسنت به شما
این کامنت هوشمند، فلج کننده و استخوان خرد کن بود
«خب من میشه گفت از نویسندههای قدیمیه گیمفا هستم و شروع همکاریم به اواسط سال ۹۸ و با سایت سینمافارس برمیگرده»
هی
گیمفا به کجا رسیده که نویسنده سال ۹۸ بشه نویسنده قدیمی !!
سلام و خسته نباشید خدمت شما دو نویسنده بزرگوار
در شروع باید بگم که همیشه از اقای عسگری یه انرژی خوب دریافت میکردم
اصالت و پاکی همانند پیراهن سفید مادرید از کلمات ایشون موج میزد این جدای از جوشش خون قرمز و آتشین ایشون است که در کلمات حلول کرده است
اما شما جناب سلمان زاده از روز اول وقتی نقد هاتون رو دیدم شک کردم که بدنبال دیده شدن هستید و الان که اسم رقیب کوچک و رشوه دهنده رئال مادرید کبیر که پادشاه تیم های جهان هست رو آوردید از ظن خود به اطمینان رسیدم
در نهایت امیدوارم شما مراتب موفقیت رو طی کنی و ایشالا که غارسا اخ ببخشید اشتباه تایپی بود ایشالا هشتسلونا ای بابا نمیدونم این کیبورد چه مشکلی داره به هر حال همون تیمت که در چندسال اخیر جز کامبک چیزی ندیده از گروهش بتونه بالا بیاد
یه نقد از فیلم predestination هم برو جان اقا پویول
انشالله یه روز ایران با پرسپولیس به یک جایگاه و اعتباری برسه که بتونه بازیکنای درجه یک اروپا مثل هالند ، امباپه ، دیبروینه ، استرلینگ و … رو تو خودش ببینه . چه اشکالی داره ؟! لولمون مثل عربستان بره بالا مگه بدع ؟!
تا کی فقط به مقالات متنی متکی میمونید اخه. همه رقباتون دارن محتوای ویدئویی درست میکنن. یه حرکتی بزنید بابا😳
واقعا . الان این صندلی داغ یعنی پتانسیل کامل برای یه ویدیوی دو نفره با جر و بحث های دوستانه و طنز زیباش . سایت همسایه تقریبا تمام نویسنده هاش اومدن جلوی دوربین در حالیکه جز دو نفرشان حرفه ای مجری نبودند .
به به پرسپولیسی
پرسپولیسی های سایت لطفاً آروم باشید
ایشالا نفر بعدی پرسپولیسیه 😂
دلم میسوزه
اگه انقدر خانواده های ایرانی و سیستم آموزش و پرورش کشور رو استعداد های بچه ها تمرکز میکرد شاید دیگه انقدر تو جامعه شاهد آدمای افسرده نبودیم
یکی از این افسرده ها خودم!
تو این کشور استعداد ها هیچ اهمیتی ندارن چرا؟
چون اگه بری دنبال کاری که توش پول باشه میتونی زندگی عادی داشته باشی ولی با حسرت آرزو های گذشته زندگی کنی
ولی اگه بری دنبال علاقت میتونی با یه حقوق بخور نمیری به زندگی ادامه بدی
“گفتن میخوای چیکاره شی
بهش گفتم فضانورد
گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگرد
تو درساتو بخون فضا مضا پیشکشت
با دو تا جمله میخواست آرزو هام هیچ بشه
دیدم همه نمه میخندیدن زیر لبی
میخواستم آب شم برم زیرزمین
الانم زیرزمینم وقتی خوردم از همه لگد
حداقل اینجا هیچکس منو مسخره نکرد…”
سرکوب ، یاس