دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ چیزهایی که ما گیمرها از آنها متنفریم!
با سلام خدمت گیمفاییهای عزیز و گل، امیدوارم تنتون سلامت، لبتون خندون و جیبتون پر پول باشه. با قسمت جدید دل نوشتههای یک گیمر خسته در خدمت شما عزیزان هستیم.
در این قسمت از دل نوشتههای گیمر خسته، به سراغ مواردی رفتم که خون ما گیمرها را به جوش میارن و روی اعصاب ما راه میرن.
نکته: طبیعتا اگر میخواستم تمام موارد ممکن رو ذکر کنم، باید دهها هزار کلمه مینوشتم و صدها مورد رو اشاره میکردم. به همین دلیل به موارد مهمتر و کلیتر اشاره کردم و شما عزیزان میتونین موارد بیشتر رو از طریق کامنتها به اشتراک بذارین.
۱- کاتسینهای غیر قابل Skip قبل از باس فایت
مطمئنم امکان نداره حداقل یک بار با این مشکل بزرگ رو به رو نشده باشین. حتی اگه اهل بازیای هاردکور هم نباشین، این مورد رو قطعا توی بازیای مختلفی که باس فایت دارن تجربه کردین. وارد محیط باس فایت میشیم، باس عزیزمون شروع میکنه به سبک شاهنامه رجز خوندن که: پوستت رو میکنم، چشماتو در میارم، پشیمون میشی چرا اومدی پیش من و از این حرفا، معمولا هم یکی دو بار اول حریف باس نمیشیم و شکست میخوریم چون ناسلامتی دست گرمیه! اما مشکل جایی شروع میشه که این باس محترم، از اون سگ جوناست و دمار از روزگارمون در میاره.
اون وقته که هر بار وارد Arena باس میشیم، آقا باسه یا خانوم باسه، دوباره طوطی وار دیالوگاشو تکرار میکنه و ما هم هر چی اسپیس و X و مربع و کوفت رو فشار میدیم خبری از Skip شدن سینماتیک نیست و باید سخنان گوهربار باس رو بشنویم. به شخصه بعد چند بار کامل دیالوگ باس رو حفظ میشدم و از شدت عصبانیت تکرار میکردم. البته حقیقتا چند سالیه توی باس فایتها به این مشکل نخوردم ولی به جاش توی بعضی از قسمتای سخت بازیا این مشکل رو حس کردم. مثال بارزش A Plague Tale: Innocence بود که یه سکانس سخت داشت که باید واگن رو هل میدادیم. اینقدر اونجا مردم تا همین الان هم دیالدگاشون یادمه!
۲- گیر کردن درون اجسام!
اینم یکی از مشکلات کلاسیکه دنیای گیمه که از موقع سه بعدی شدن بازیا همراه ما بوده! خوش و خرم داریم میپریم و میدویم که یهو یه بشکه از خدا بیخبر یا یه دیوار نامرد، ما رو گیر میندازه و هر چی تلاش میکنیم و دکمهها را فشار میدیم و جیغ و داد و فریاد میزنیم، کارکتر ما انگار نه انگار. در حالت عادی خب مشکلی نداره، سیو قبلی رو لود میکنیم یا بازی رو میبندیم، اما مشکل جایی میره روی اعصاب آدم که سیو و چکپوینت بازی با فاصله باشه و مجبور بشیم ده دقیقه فایت و پیشروی رو تکرار کنیم!
کلا این قضیه گیر کردن به شدت روی اعصاب آدم تاثیر منفی میذاره. آخرین نمونهای که خودم تجربه کردم، بازی Atomic Heart بود که وسط سنگ گیر کردم و آخرین سیوم هم مال حداقل بیست دقیقه پیش بود! خدا قسمتتون نکنه که این اتفاق رو برای بدترین دشمنم هم آرزو نمیکنم!
و نکته مهمتر این جاست که این مشکل و باگ، مهمون همیشگی ما هست و بعید میدونم بشه از شرش خلاص شد به طور کامل! اما خب دیگه گیم رو با تلخ و شیرینش دوست داریم!
۳-نیازمندی به اتصال مداوم به اینترنت
فقط همین تیتر بالا به نظرم کافیه تا حس نفرت و عصبانیت درونتون شکل بگیره. یعنی این نیازمندی اتصال به اینترنت، فقط مشکل ما نیست و حتی در کل، توی کشورای دیگه هم مخاطبا حس بسیار بدی نسبت به این قضیه دارن چون شرایط گیمینگ رو محدود میکنه. ما آدمای زیاده خواهی نیستیم. طبیعتا بازیای سرویس محور یا چند نفره محور باید آنلاین باشن، ولی خب آنلاین کردن بازیای داستانی یا کواپ یا آثار مشابه واقعا آدم رو آزار میده. نمونه آخرش هم همین دیابلو چهار که خب به علت تحریم نمیتونیم بازیش کنیم و نیازمندی اتصال به اینترنت ضربه بزرگی به ما زده!
ولی خب طبیعتا دلایل مختلفی پشت این تصمیمه. از جلوگیری از کرک شدن بازی گرفته، تا یکپارچگی دنیا و محتویات موجود توی بازی، ولی خب گیمر جماعت لزوما این چیزا تو گوشش نمیره و تقریبا همه ما متفقالقول، از این مسئله تنفر داریم!
۴- پرداختهای درون برنامهای!
به صورت طبیعی، به شخصه مشکلی با پرداختای درون برنامهای ندارم، به شرط این که تزیینی و Cosmetic باشن و به Skin و Effect و این چیزا خلاصه بشن. مثلا به عنوان کسی که بالای هزار و هشتصد ساعت وارزون بازی کرده، حتی از این پرداختهای درون برنامهای استفاده هم میکردم و لذت هم میبردم. اما این مسئله جایی مشکل ساز میشه که عملا ساختار بازی، بر اساس این پرداختها و خریدها تنظیم شده و برای پیشروی یا رقابت، چارهای جز هزینه کردن و پول دادن ندارید و عملا با بازی Pay 2 Win طرف هستیم. اون وقته که واقعا لذت بازی به آدم تلخ میشه و فقط اعصاب خردی و خاطره بد از بازی به یاد آدم میمونه.
البته از طرف دیگه طبیعتا کسی تفنگ روی سر کسی نذاشته که حتما فلان اسکین رو بخر یا فلان شخصیت رو بگیر تا قویتر بشی! ولی خب اگه بازی ذاتا جذاب باشه و سیستم پیشرفتش هم کند، اونوقت آدم از اینکه میبیته با پول پلههای پیشرفت رو بعضیا طی میکنن واقعا ناراحت میشه!
۵- مشکلات بهینه سازی (مخصوصا PC)
به به. این مشکل بزرگ رو هم توی نسل هشت و نه کامل تجربه کردیم و میکنیم. از بازیای به اصطلاح سی فریمی گرفته که افت فریم شدید دارن رو کنسول تا بازیای سنگینی که قویترین سیستما هم نمیتونن یه فریم ریت پایدار بدن از بس بهینه سازی بازی افتضاح! همین سال گذشته، کالیستو پروتکل عملا موقع لانچ روی پیسی غیر قابل بازی بود و فریم حتی تا زیر ۱۵ هم میومد پایین (روی سیستمهای قوی و High End). از طرف دیگه Star Wars Jedi: Survivor هم فارغ از کیفیت خود بازیش، بهینه سازیش واقعا تو در و دیوار بود و هم روی کنسول و هم روی پیسی زمان لانچ وضع زیاد جالبی نداشت. هر سال، بازیای و بزرگ کوچیک به شدت از مشکل بهینه سازی رنج میبرن و این وسط ما گیمرا هستیم که ازش آسیب میبینیم و سازندهها هم که چند ساله یاد گرفتن، یه عذرخواهی کوچیک میکنن و بعد توی آپدیتای بعدی کم کم شروع میکنن به پولیش کردن بازیشون! انگار نه انگار باید قبل عرضه این مسئله رو حل کنن!
این معضل در کل گریبانگیر همه ما با هر پلتفرمی میشه و از اون جایی که نحوهی اجرا و خروجی بازی، خیلی خیلی روی تجربه نهایی اثر میذاره، واقعا به راحتی میشه گفت این بهینه سازیای ضعیف و افتضاح، یکی از بزرگترین چیزاییه که ما ازش بدمون میاد!
۶- عدم وجود Performance Mode ( کنسول)
این مورد رو خودم به شخصه خیلی تجربه کردم و خاطرات بدی هم ازش دارم. وقتی با هزار ذوق و شوق منتظر عرضه بازی مورد انتظارتی و اونوقت میفهمی که بازی مود Performance یا همون ۶۰ فریم نداره! درسته خیلیا میگن آره سی فریم هم خوبه و توقع ما بالاست و این حرفا، ولی به شخصه خیلی به ندرت پیش میاد بتونم بازی ۳۰ فریم رو تحمل کنم، اون هم فقط در شرایطی که واقعا یه سیفریم تر و تمیز باشه. مثل The Last of Us Part Two یا Red Dead Redemption 2. در غیر این صورت اولویت همیشگی من به شخصه حالت پرفورمنس و اگه یه بازی مورد انتظار، حتی زمان لانچ این ویژگی رو نداشته باشه، واقعا دلسرد میشم.
یادمه A Plague Tale Requiem رو تجربه نکردم و صبر کردم تا مود پرفورمنس براش عرضه بشه و کاملا هم از تصمیمم راضیام! حالا نمیگم همه، ولی قطعا برای تعداد قابل توجهی از گیمرایی که کنسول دارن و استفاده میکنن، نبود حالت گرافیکی پرفورمنس یه نکته منفی به شمار میاد. حداقلش داشتن حق انتخاب از نداشتنش بهتره! مگه نه؟
۷- مراحل Filler
این مورد رو هم سالهاست تجربه کردیم و همچنان تجربه میکنیم. بازی یه هدف اصلی و کلی داره که مثلا کشتن فلانی یا رسیدن به یه مکان خاصه. اونوقت پس از پیشروی تو داستان، به نقطهای میرسیم که عملا دیگه نمیشه خط اصلی داستانی رو پیش برد و دو حالت پیش میاد. اول اینکه بازی، یه سطح خاص یا محدودیت برای مرحله اصلی و داستانی تعریف میکنه (مثلا لول ۴۰ یا Power خاص) و تا وقتی که به اون سطح نرسیم، اصلا اون مرحله اصلی باز نمیشه و قابل انجام دادن نیست. که خب طبیعتا مجبوریم توی دنیای بازی بچرخیم و مرحله فرعی بریم و لول آپ کنیم. مورد دوم این جوریه که لزوما محدودیتی وجود نداره، ولی مراحل اصلی داستانی خودشون حالت Filler دارن و به جای مراحل داستانی جذاب و پر از اتفاق، بازی یه سری مرحله تکراری و کم اهمیت رو قرار میده که کاملا مشخصه هدف از این کار طولانیتر کردن طول داستان بازیه و واقعا هیچ هدف دیگهای پشتش نیست! هیچوقت یادم نمیره استاد کوجیما این حرکت رو با MGS: Phantom Pain زد و مخاطب مجبور بود مراحل قبلی رو تکرار کنه تا داستان بره جلو!
طبیعتا این مورد نه همیشه ولی نود و نه درصد مربوط به بازیای جهان آزاد یا نقشآفرینیه. البته لزوما نمیگم این مسئله خیلی آزار دهندس، ولی خب اجبار و محدود کردن مخاطب، با این که بعضی وقتا واقعا ضروریه، توی این مورد اونقدرا واقع مهم نیست. البته طبیعیه سازندهها دوست دارن مخاطب محتوایی که براش آماده شده رو تجربه کنه و فرصت تجربهی خیلی چیزا رو از دست نده. ولی خب گاهی اوقات اونقدر بازی حالت تکراری به خودش گرفته که گیمر فقط میخواد خط داستانی رو تموم کنه. مثلا یادمه آخرین منطقه Assassin’s Creed Valhalla، اگه اشتباه نکنم Power بالای ۳۰۰ میخواست و من اگه میخواستم به این سطح برسم باید حداقل شیش هفت ساعت اضافه بازی میکردم که واقعا رغبتی به انجامش نداشتم و البته خوشبختانه آخرش با کمی خوش شانسی و صد البته مهارت با همون سطح پایینتر از حد نیاز بازی رو تموم کردم!
۸-مراحلی که در توهم یا خیال اتفاق میافتن
یادمه از بچگی، از این مراحل که توی توهم و رویا و خیال اتفاق میوفتن، متنفر بودم. یه نمونه خوبش مکس پین یک و دو بودن که هر کدوم یکی دوتا مرحله اینجوری داشتن. خدا میدونه چقدر بدم میومد از این مراحل. بعدها هم فار کرای خیلی از این تکنیک استفاده میکرد و میکنه و تقریبا توی اکثر نسخههای این فرنچایز، چندتا مرحله تو توهم و خیال اتفاق میوفته. مشکلی که با این مراحل دارم اینه که لزوما هیچ چیزی برای عرضه ندارن و صرفا یه هدف ساده رو دنبال میکنن، اونم با کار ها و فعالیت های تکراری و احمقانه!
نمیدونم چه حکمتیه این قدر سازندهها به این جنس مراحل علاقه دارن و همش ازش استفاده میکنن، ولی تقریبا مطمئنم مخاطبا اصلا ارتباط خوبی با این جنس مراحل برقرار نمیکنن و عملا فقط خدا خدا میکنن است جور مراحل رو سریعتر تموم کنن. از Ghostrunner گرفته تا Far Cry، هیچوقت این مراحل خیال و توهم و خودآگاهی، طراحی جذابی نداشتن و اکثرا خسته کننده بودن. اگه یادتون باشه، مراحل زمان حال سری Assassin’s Creed با این که از جنس توهم و خیال نبودن هم شرایط مشابهی داشتن و فقط سریعتر میخواستیم اون بخشا رو بریم تا برگردیم سر اصل مطلب!
۹- دشمن یا باسفایتهای تکراری
این مسئله توی اکثر بازیای اکشن و یا نقشآفرینی دیده میشه. معمولا چندتا دشمن اصلی وجود داره (مثل Troll تو God Of War) که مدام این دشمنا جلوی راه ما قرار میگیرن و از یه جایی به بعد، واقعا تکراری بودنشون آدم رو اذیت میکنه. از طرف دیگه یه چیزی که به شخصه اصلا با اون ارتباط برقرار نمیکنم، اینه که اوایل بازی با یه باس رو به رو میشیم و در ادامه، اون باس به عنوان دشمن عادی مناطق بعدی استفاده میشه! این حرکت، خاص بودن و جذابیت این باس رو از بین میبره و یه حس نه چندان خوشایند به گیمر منتقل میکنه. احتمالا توی بازیای فرام سافتور یا بازیای JRPG، خیلی این مسئله رو مشاهده کردین. حتی یادمه توی الدن رینگ، باس فایت های داستانی هم بعضا تکرار میشدن که واقعا نه از لحاظ داستان منطقیه نه از لحاظ ساختار. از طرف دیگه یه سری بازیا به شدت مشکل تنوع دشمن دارن و کل مدت بازی، با چند نوع دشمن ثابت باید بجنگیم که باعث میشه بازی به سرعت تکراری بشه.
۰۱- معماهای بیش از حد آسان یا بیش از حد سخت
طراحی بالانس و استاندارد، با این که شاید توی وهلهی اول ساده به نظر بیاد، حقیقتا یکی از سختترین کارای گیم دیزاین و لول دیزاین به شمار میاد. یکی از بخشای بازیای ماجراجویی، ترسناک و سبکای مختلف دیگه، معما و پازلهاییه که توی قسمتای مختلف بازی تجربشون میکنیم. یکی از مشکلاتی که اکثر پازلها و معماها دارن، بالانس نبودن این معما هاست. یعنی یه سریاشون واقعا طراحی سخت و پیچیده و عجیبی دارن و بعضا آدم رو مجبور میکنن به گوگل و یوتیوب سر بزنیم و یسری دیگه از معماها اونقدر ساده و بعضا احمقانه هستن که آدم توی چند ثانیه حلشون میکنه و پوکر فیس به صفحه مانیتور یا تلویزیون خیره میشه.
۱۱- اچیومنت/تروفیهای آنلاین یا نیازمند Grind
اگه تروفی هانتر هستین یا هر از چندگاهی به گرفتن اچیومنت و تروفیا علاقه پیدا میکنین، حتما پیش اومده براتون که دوست دارین بازی مورد علاقتون رو پلات کنین یا اگه روی پلتفرم دیگه هستین، تموم اچیومنت های بازی رو کسب کنین. همه چیز طبق برنامه پیش میره تا اینکه میرسین به یه تروفی که برای به دست آوردنش، صبر ایوب و زحمت فرهاد کوه کن نیازه! تروفیایی مثل: بازی رو ۱۰۰ درصد کن، به یه لول خیلی خیلی بالا برس، تموم مراحل فرعی رو انجام بده و یه سری کارای زمانبر و اصطلاحا مراحلی که نیاز به Grind دارن. همین چند وقت پیش بود که اتفاقا میخواستم دارم سولز ۳ رو پلات کنم که تروفیای مربوط به Covenant کاملا منو پیشمون کردن. ده تا دوازده ساعت تلاش، برای گرفتن یسری آیتم با شانس Drop شدن زیر پنج درصد!
یه درصد دیگه از تروفی و اچیومنتهای اعصاب خرد کن، مربوط به تروفیای آنلاین یا چند نفره میشن. دوتا مشکل این جا پیش میاد. ممکنه سرورای بازی خلوت باشن یا کلا حتی بسته شده باشن و حالت دوم هم اینه که گیمر به هر دلیلی نتونه بخش آنلاین رو تجربه کنه و از این قضیه محروم بشه.
به عنوان کسی که تا حدی تروفی هانتر به شمار میاد، سختی بیش از حد تروفیای بازی، واقعا یکی از موارد ناامید کننده به شمار میاد.
۱۲- انحصار، انحصار و انحصار
اول از همه بگم تو شرایط فعلی، پیسی بازا تنها کسایی هستن که میتونن از انحصارگرایی توی دنیای گیم فرار کنن چون هر دو قطب سونی و مایکروسافت ازش پشتیبانی میکنن. اما پیسی بازا رو بذاریم کنار، حقیقت اینه که برای هممون پیش اومده دوست داشته باشیم عنوانی رو تجربه کنیم، اما به خاطر انحصاری بودن، دستمون کوتاه بمونه. نمونه جدیدش هم طبیعتا Starfield که کسایی که پلیاستیشن دارن، نمیتونن تجربش کنن. البته طبیعیه که انحصار گرایی، یکی از تکنیکای رقابت تو هر صنعتی به شمار میاد و نه غیر اخلاقیه نه غیر قانونیه و خیلی هم منطقیه، اما خب مخاطب و مصرفکننده، قطعا اون قدر سیاست و استراتژی براش اهمیت نداره و فقط میخواد از حداکثر ظرفیت صنعت گیم، نهایت استفاده رو ببره.
۱۳- تاخیرهای پیاپی
این مسئله توی نسل هشت بود که کم کم فراگیر شد و کرونا و مشکلات بعدی اون هم به تشدید این اتفاق کمک کردن. بازی معرفی میشه، مدام تریلر جدید ازش میاد، مخاطبا انتظار میکشن و ناگهان، بازی یک سال تاخیر میخوره. یک سال بعد دوباره منتظر عرضه بازی هستیم که دوباره شیش ماه تأخیر میخوره و تا آخر (مدیونین فکر کنین منظورم Cyberpunk 2077!). متاسفانه بازیایی که توی این لوپ تاخیر گیر میکنن، نتیجه خروجیشون اونقدرا جالب توجه نیست و در کل، گیمرا رو ناامید میکنن. البته چند وقتیه که ناشرا تصمیم گرفتن از رونمایی چند سال زودتر بازیاشون خودداری کنن و با فاصله زمانی معقولتر، بازیا رو معرفی کنن. ولی با این وجود، هنوزم تاخیر خوردن بازیا امری عادی شده برای ما و تقریبا امکان نداره یه بازی، توی همین تاریخی که اولین بار اعلام میشه، عرضه بشه. میخود یه بازی AAA باشه یا یه بازی ایندی و کوچیکتر.
۱۴- لاکپشت یا NPC؟
میخوام یکم باهاتون خاطره بازی کنم. با NPC توی یه بازی جهان آزاد حرف میزنین، بهتون یه ماموریت یا Quest میده، قراره دنبالش برین و همراهیش کنین. اون وقته که بازی قابلیت دویدن و حتی راه رفتن سریع رو از ما میگیره و ما مجبوریم کنار NPC، با سرعت لاکپشت آروم آروم توی کوچه و خیابون حرکت کنیم و به مقصد نهایی برسیم. آشنا بود نه؟ یعنی از Assassin’s Creed گرفته تا بازیای نقشآفرینی یا ماجراجویی دیگه، این اتفاق رو همگی تجربه کردیم. در کل قفل شدن قابلیت دویدن یا Sprint، چیزیه که ما همه ازش بدمون میاد. یادتون میاد توی رد دد دو هم توی کمپ آرتور نمیتونست سریع بدوه یا حرکت کنه؟ هر چند یه سری جاها این محدودیت به خاطر روایت داستان، صحبتهای کارکترا یا دلایل منطقیه دیگس، ولی خیلی وقتا این سرعت لاکپشت وار ما یا شخصیتهای همراه، به جز راه رفتن روی اعصاب ما گیمرای بدبخت، هدف دیگهای نداره!
۱۵- مرگهای احمقانه
به غیر از دشمنای عادی و باسفایتها، ما گیمرا با زمین و زمان هم سر جنگ داریم و به انواع و اقسام روشهای سامورایی، کشته میشیم. افتادن از بلندی، مرگ به خاطر ارتفاع، سوختن توی آتیش، غرق شدن. له شدن توسط اجسام مختلف و هزار تا روش دیگه وجود داره که ما گیمرها با افتخار همشون رو تجربه کردیم! به شخصه خاطرات زیادی از مرگ به خاطر ارتفاع دارم و هزاران بار قربانی شدم! یسری دفعات هم حتما براتون پیش اومده که توی یه محیط، فکر میکنین اگه مثلا دو متر بپرین پایین، یه منطقه یا یه خونه برای کاوش و اکتشاف وجود داره، غافل از این که اون محیط جزو مناطق قابل بازی نیست و پریدن همانا و صفحهی Game Over همانا!
از طرف دیگه یه سری مرگها واقعا تقصیر مخاطب نیست و ما بیگناهیم. حتما پیش اومده که کنار دیوار بین یه جسم و دوتا دشمن گیر افتادین و نه میتونین جا خالی بدین، نه حمله کنین و نه حرکت کنین. دشمنا هم شیک و مجلسی اینقدر ما رو میزنن تا عزراییل بیاد به ملاقاتمون. خلاصه مرگهای محیطی که ما توش نقش خاصی نداریم، واقعا جزو موارد آزار دهنده برای ما گیمرا به شمار میاد.
۱۶- دنیاهای پر از خالی!
متاسفانه از اون روزی که نصف ناشرا و سازندهها کلا زدن تو کار بازیای جهان آزاد، این مسئله خیلی خیلی بیشتر اتفاق میوفته و شاهدش هستیم. یه دنیا و جهان بزرگ ولی خالی و عاری از محتوای جذاب و مراحل فرعی سرگرمکننده. بازی فوق شاهکار Forspoken یه نمونه عالی از این دنیاهای خالی و پوچه که عملا هیچ رغبت و انگیزهای برای مخاطبا خلق نمیکنه تا ما رو به گشت و گذار و کاوش، مشتاق کنه. یه مدت یادمه سازندهها روی وسعت دنیای بازیشون مانور میدادن و میگفتن دنیای بازی ما، فلان مقدار کیلومتره و کلی هم برای خودشون غش و ضعف میکردن.
بعد ولی وقتی بازی عرضه میشد، ما بودیم و یه دنیای پوچ بدون محتوا که یه سری مرحله و فعالیت تکراری و کپی پیست شده رو جلوی ما قرار میداد…
امیدوارم یه روزی همه سازندهها به این درک برسن که وسعت و بزرگی نقشهی بازی، توی اولویت مخاطبا قرار نداره بلکه داستان، روایت، محتوای موجود، مراحل فرعی و گشت و گذار با پاداش برای ما خیلی مهمتر و جذابتره.
۱۷- پایانهای ناامیدکننده یا وابسته به DLC
یکی از مشکلاتی که بعضا بازیا با اون دست و پنجه نرم میکنن، پایان بندی آبکی و ناامید کنندس. چهل ساعت بازی رو تجربه میکنیم، با شخصیتها آشنا میشیم، توی دنیای بازی غرق میشیم و باهاش ارتباط برقرار میکنیم. اونوقت پایان بازی نه اکثر سوالات داستان رو جواب میده و نه حتی سرنوشت خیلی از شخصیتها رو نشون میده. از طرف دیگه یه چیزی چند ساله سازندهها یاد گرفتن، اونم اینه که پایان بازی رو با یه سکانس هنری ولی نسبتا گنگ تموم کنن.
یه یارویی که داره با اسب رو به غروب حرکت میکنه، یا یه سکانس مرموز از سنگ قبر قهرمان یا ضدقهرمان بازی و حتی بعضا بدون کات سین و صرفا با عکس و نوشته، پایان بازیا روایت میشه! به نظرم پایانبندی و Closure، خیلی توی تجربهی کلی یه اثر تأثیر میذاره و هر وقت به شخصه توی فیلم، سریال یا بازی با یه پایان کوتاه، گنگ و مینیمالیستی تموم میشه، اصلا راضی نیستم و ناامید میشم. انگار که یه چیزی کمه و من به اون چیز نرسیدم!
یه حرکت دیگه هم که سازندهها چند ساله استفاده میکنن، اینه که پایان بازی رو نیمه باز میذارن و ادامهی اتفاقات رو توی بسته الحاقی پولی بعد عرضه روایت میکنن که به شخصه معتقدم کار بسیار کثیف و ناجوانمردانهایه. نمونه بارزش، بازی کالیستو پروتکل.
۱۸- تغییر سبک یا دور شدن از ریشهها
خب این مورد رو باید بگم شخصا همیشه باهاش مخالف نیستم، اما خب اکثر اوقات سازندهها، تحول و تغییر مثبت رو با نابود کردن هسته یه فرنچایز اشتباه میگیرن و دودمان یک بازی با اصل و نسب و پرطرفدار رو به باد میدن! حالا میتونه تغییر ژانر از ترسناک به اکشن مطلق باشه، یا تغییر سبک از ماجراجویی به نقشآفرینی. در هر صورت هر فرنچایز، یه سر مخاطب کلاسیک و قدیمی و دو آتیشه داره که اصلا با تغییرات عظیم و کلی ارتباط برقرار نمیکنن و پذیرش این تحولات براشون سخته. دلیلشون هم منطقیه.
هر بازی، هر اثر و هر عنوانی، یه هویت درونی و یه هسته مرکزی داره که هویتش رو شکل میده. وقتی اون اساس و هسته تغییر میکنه، کل بازی تغییر پیدا میکنه و ممکنه تغییرات جدید اصلا به مذاق گیمرا خوش نیاد. در هر صورت چه موافق باشیم چه مخالف، اکثریت گیمرا با تغییرات بنیادین فرنچایزهای مورد علاقشون مخالفن.
۱۹- تریلرهای فریبنده!
یوبیسافت استاد و پدر تریلرهای اغراق شدس. کلا دنیای گیم توی تریلرها یه دنیای دیگس. داره برگهای پاییزی روی زمین میوفتن. کیفیت چهرهها بینظیره. یه نبرد حماسی شکل میگیره و گیمرایی که تریلر رو میبینن کف و خون قاطی میکنن. بعدش بازی عرضه میشه و یه آب سردی روی همه ریخته میشه. مبارزات شبیه تریلرها نیست، بازی از لحاظ گرافیکی داونگرید شده و حتی یه سری از ویژگیهای وعده داده شده، اصلا وجود نداره!
چند سالیه که البته اکثرا عادت کردیم به این موضوع و مثل قبل به راحتی گول نمیخوریم. نکته جالب هم اینه که اون بازیایی که تریلر معرفی برگ ریزونی دارن، احتمال تاخیر خوردنشون بیشتره و حتی بعضا دچار Development Hell میشن. در هر صورت این سازندههای از خدا بیخبر اگه نصف جذابیت تریلر رو توی بازی اصلی قرار میدادن، خدا میدونه چه شاهکارهایی میتونستیم تجربه کنیم!
۲۰- تناقضات شخصیتها در کات سین و در بازی!
این مورد هم احتمالا چند باری حداقل تجربه کردین. توی بازی شخصیت اصلی یه پا گیگا چد تشریف دارن و به صغیر و کبیر رحم نمیکنه و همه رو سلاخی میکنه، بعد زمان کات سین یا لحظات مختلف داستان، یهویی تبدیل میشه به یه آدم بزدل، ترسو و بدبخت و داره گریه میکنه! یادمه Tomb Raider 2013 دقیقا همین مشکل رو داشت و لارا کرافتی که توی بازی میدیدیم، دنیایی با لارای توی سینماتیکها فرق داشت و کلا یه آدم دیگه بود!
کلا تناقضات شخصیتی و رفتاری، چیزیه که باعث میشه مخاطب نتونه اون حس عمیقی که باید رو با بازی یا شخصیتها برقرار کنه!
در پایان نظر شما عزیزان در مورد این موارد چیه؟ چه موارد بیشتری میتوانید به لیست اضافه کنین؟
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
عجب مطلب پر و پیمونی بود
لذت بردیم 🪴
من که با خوندن هر کدوم یاد لحظاتی میفتادم که تو گیم ها تجربه کردم و فشار میخوردم و حتی قصد خود کشی، آخه لامصب من از تو جلو زدم رسیدم به ماموریت تو هنوز نرسیدی 😐 (خطاب به npc ها
فقط اون اسکیپ موقع باس!
اصن اعصاب نمیمونه برا آدم…
اسم بازی شماره ۸ چی بود؟
فک کنم فارکرایه ولی شک دارم
فارکرای ۵
۳ هم داشت
فارکرای ۵
فار کرای ۵
ای بابا آدم قبل مبارزه با باس اصلی یعنی نباید یک ویدئو چیزی ببینه هیجان به خونش تزریق بشه ؟:)))
مورد ۸ اتفاقا من موافق ام با بودنش اما نه دیگه کلا گیم رو توهم باشه مثلاً مترو خیلی خوب از توهم استفاده میکنه ولی کالاف دیوتی بلک اپس ۳ دیگه شورشو دراورده بود:)))
بلک اپس ۳ اصلا داستان اونی نبود که ما بازی میکردیم (کمی اون تاثیر داشت) در اصل نوشته هایی که اول مراحل تند تند رد میشن و اطلاعات مراحل از داخلش در میاد متن اصلی داستان بازی بود واقعا آدم سرگیجه میگیره اصلا چرا باید داستان بازی اینجوری باشه
سر Dead Space Remake تجربه ش کردم😑
البته باس که حرف نمیزد اما کات سین قبلش رو مجبور شدم چندباری تحمل کنم
من تنها چیزی که رو اعصابم میره هوش مصنوعی ضعیفه npc هاس که باعث میشه بازی یرات راحتر بشه , هوش مصنوعی تو بازی خیلی اهمیت داره , هرچی بازی چالش برانگیزتر سخت تر باشه ( با اینکه اعصابه خودم میریزه بهم دیوونه میشم ) برام جذاب تره
farcry5
نصف farcry 5 یارو حالش خوش نبود
یجا میرفتی کویر یهو حالش بد میشد میرفت دوباره تو خیال با اون دختره حرف میزد یهو میپرید یجا دیگه
رو مواد بوده یارو
میگه بده بزنیم
اینا رو ولش کو
خدمتم افتاده پلیس آگاهی لا این کارآگاه ها فاز مکس پین برداشتم
God damn
واااااای
چه جایی
منم دارم میرم خدمت
جهنمه
۲۰ ساعت تو ادارم ۴ ساعت خونه
ولی اینقدری که بالا سر جنازه و صحنه های خفن رفتم خود مکس پین نرفته
صحنه های خفن😐😐😐
دل این چیزا رو ندارم خدایی
معمولا محل های ممنوعه (مُردن) رو کاری میکنن کاراکتر نتونه واردشون بشه، ولی بعضی بازیا هم هستن این قابلیتو نداره
.
یه مورد دیگه زدن دکمه توی فیلمای آنلاینه بازیه. نمونه بخوام بگم گاد آو وار نسخه اول/ اون قسمت گربه آتشین، دکمه ها به صورت چرخوندن آنالوگ دسته بود، یه اشتباه الکی باید از اول میرفتی بازیو
.
مشکل فریم هم بیشتر به چشم آدم بستگی داره. یه مدت روی ۶۰ بازی کنی و بخوای برگردی به ۳۰ فریم، انگار داری تصویر آهسته میبینی ولی یه مدت بگذره چشم عادت میکنه
۲۱- برتری دشمنان خارجی به دلیل پینگ کمتر (خیلی کمتر) در بازی های انلاین .اومدن مهمان وسط بازی انلاین یا صدا زدنه افراد خانواده وسط بازی انلاین یا قطع شدنه برق یا اینترنت . یا یک اپدیت سنگین همون ابتدای کار وقتی تازه میخوای شروع کنی به بازی . هم تیمی هایی که وسط بازی انلاین دسته رو گزاشتن و رفتن و ما شاهد حرکت نکردنشونیم .
یا وقتی تر.روریستیم و در مپ دی داست ۲ بعد از خریدن اسلحه و مهمات ، اولین قدرم رو به سمت در a ور میداریم اما توسط حریف از لای در راش وسط اسنایپ میشیم .😁 (کلا بازی انلاین رو اعصابه . مخصوصا در ایران با این اینترنت شگفت انگیز)
پیرامون صحبت های سوسمار عزیزمون اضافه کنم ناتوانی در کشتن انمی که به شکل سرو ته شده در هوا پرواز میکنه و با شلیک به آسمان همرو هد شات میکنه و ez میگه و معتقده ما نوبیم🗿ودر آخر گیم مارو بدلیل فحاشی بن میکنه و خانواده که درکی از عصبانیت ناشی از چیتر کش شدن ندارن میگن دیدی بازی خشنت میکنه🦏
این عادیه برام تقریبا مثل قالیچه سولیمون میان پرواز می کنن از سرت رد میشن.
منی که هر دفعه می افتم و از شانس بدم طرف از تو دیوار با اسنایپ همرو هدشات می کنه یا از زیر زمین کلاش برداشته همرو سلاخی می کنه.🗿🗿
خدای من ، قدرت خدارو میبینی داداش🗿مورد داشتیم طرف با ak تیر میزد به جای تیر نایف شلیک میکرد🗿و اون نایف هم هدشات میکرد ، آنتی چیت در این لحظات: نه داداش اینا مهارته اسکیله🗿
من که در یک کلام وقتی با این حیوانات آشنا میشم تو بازی:فحش خاندان بهشون میدادم دیگه.
Pure skill
بازی انلاین استاپ کن
نگاه ما با این پینگ چیتر میتر پرو نوب بات همه رو میکشیم حالا فک کن به ما اینترنت پر سرعت بدن
خیلی چیزا داداش خیلی چیزا رو نداریم و همچنان سرمون بالاست
حق ترین کامنت
پ ن : این تیک لنتیو چطوری باید بگیریم🗿
یک سال داخل سایت بودن و ۱۰۰۰ کامنت (شایدم ۵۰۰ کامنت درست یادم نمیاد)
تیک ؟ خدا رو شکر کن که نداریش . همش درد سره . همش مسعولیته . از وقتی تیکدار شدم ، خواب و خراک ندارم . به جان خودم بعد از گرفتنه تیک ، ۱۷ کیلو کم کردم . زندگیم داره از هم میپاشه . 🤪😜
ای مارمولک
جدی گفتم 👺😲😜
اتفاقا منم نیاز دارم یکم آب کنم
تیک بگیرم ۱۷ کیلوام من کم کنم عالی میشه
اینم بگم . اینطور نیست که فقط با تیک وزن کم کنی . هفته ای ۲ بار هم باید هوازی کار کنی . تیکه خالی وزن کم نمیکنه . میکنه ولی برگشت داره .
هر که بامش بیشتر برفش بیشتر
از coordinator واست نگم
بعدیش : وقتی یکی وسط CS:GO یا یه بازی شوتر زنگ میزنه به قدری اعصاب ادم خورد میشه که حد نداره. اخه عزیز من، برادر من، خواهر من، هموطن گرامی، ……
سوسمار جان بزار چند مورد هم من لیست کنم :
1- Tank یا Healer باشی زیر باس raid یا M+ ِیهو Disconnect بشی
2- ٍتو بازی های MOBA هم تیمی Toxic گیرت بیاد که البته conduct summary تا حدودی این قضیه رو حل و فصل کرده
3- تو Arena طرف CR رو دروغ گفته باشه
4- از Account buyer نگم که هممون زخم خوردیم
5- Exitlag هم که همه باهاش آشنایی دارن اوضاعش چجوریه
6- روس هایی که خارج از سرور خودشون و توی اروپا بازی می کنن که نگم برات
7- بازی هایی که Currency خاصی دارن و میشه ازشون کسب درآمد کرد رو، دعا کنید که چینی ها تو اون بازی نباشن (گرونی خفتتون رو میگیره)
8- Smurf ها هم معرف حضورتون هستند
9- Grinding تو یک سری بازی ها همینطور
10- Latency بالا هم که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
11- unbalance ّبودن در spell ها یا ….
12- ایرادات در برخی از launcher ها
13- Meta های خانمان سوز در MMORPG ها
و …… اگه بخوام لیست کنم حالا حالا ها باید بنویسم ولی چیزهایی نوشتم که هممون تقریبا ۱ بار تجربه کردیم
اینایی که گفتی نفهمیدن چی اند ولی محض احتیاط ، خودتی 😜😁
اشتباه تایپی بود و اصلاحش بلا فاصله :
اینایی که گفتی رو نفهمیدم چی اند ولی محض احتیاط ، خودتی 😜😁
اگزیت لگ مشکلش چیه؟ من تازه باهاش آشنا شدم ولی تهیه نکردم.
شما گادپینگ تست کردی؟ خیلی ارزونتره
Exitlag خیلی حیاتی نیست و میشه گادپینگ رو جایگزین کرد اما متاسفانه تو WoW می تونه باعث بن شدن بشه… ولی در کل با اوضاع اینترنت یه چیز واجبی شده تهیه یکی از سرویس های کاهش پینگ یا تانلینگ.
اخ داداش گفتی من دیشب داشتم efootball میزدم حریفم برزیلی بود خیلیم ضعیف بود ولی بخاطر اینترنت راحت بازی میکرد ولی من ی پاس میخواستم بدم ۵ ثانیه طول میکشید , منو برد بعد طرف فکر میکنه بازیش خوبه منو برده ولی در واقع اگه نتم درست کار میکرد با اختلاف میبردمش
پینگ رو کاملا باهات موافقم آقای سوسمار، یه ایرانی مثلا چند ساله داره کالاف بازی میکنه بعد ممکنه یه خارجی که ممکنه نصف ایرانیه هم تجربه نداشته باشه بخاطر پینگ بزنه ایرانی رو😑خیلی رو اعصابه
این پینگ ها مثل این چیتر های لعنتی می مونن انگار لگد قاتر بهت بخوره اونجاست که کبودیش روی هر جات+… می مونه.
یکی از مواردی که گفتی کم شده چون ی
یه سالی میشه که دیگه نمیشه از t side کسایی که از میدل رد میشن رو زد
مگه جر کانتر یک و شیش ، کانتر دیگه ای هم اومده من خبر ندارم 🤔😁
ohhhh
اصن زدی تو خال من تو بازی های آنلاینی مثل دوتا تو وارزون و پابجی موبایل حس کردم😪😭خیلی حس بدیه خدایی ولی حداقل دوتا خوب شده بخاطر رادار گیم
آخ این دری که میرسی به لانگ خیلی جای دردناکیه انقدر والبنگ شدم از اینجا
وای چقدر خوب بود این مقاله
کاملا حق گفتید جناب زاهدی 👌
برای مثال در بازی دو گانه نورث گاد اف وار اگر برای بار اول بازی رو به اتمام برسونید همه چیز عالیه و هیچ مشکلی نیست
ولی اگر بخواید برای بار دوم بازی هارو تجربه کنید دوباره باید بشینید یک مشت کاتسین تکراری رو ببینید ( همین مورد توی مقاله هم بهش اشاره شده که یک کاتسین غیر قابل اسکیپ رو قبل از باس فایت می بینیم و حالا اینجا باید کل بازی رو تحمل کنیم ) که خیلی هم روی مخ هست این قضیه به شخصه برای بنده
خسته نباشید 🙏
سلام
در مورد گاد او وار اگه نیو گیم پلاس رو شروع کنین، میشه همه کاتسینا رو اسکیپ کرد
نیو گیم پلاس همون اول نیومد برای بازی
منظور این دوستمون هم فک کنم نیو گیم پلاس نبود
از پینگ بالا تو بازیای آنلاین ، از اهمیت ندادن به بهینه سازی ، از خیلی طولانی بودن در شرایطی که داستان کشش رو نداشه باشه و…
هیچ کدوم از اینها بیشتر از یه یار نوب روی اعصاب نیستش ,
توی ایپکس میرم فایت میدم دوتا از دشمنان میزنم بعد یارام میشنند نگاه میکنن و اصلا کمکی هم نمیکنند !!!
امتیاز به لحاظ اعصاب خرد کن بودن
کاتسینهای غیر قابل Skip قبل از باس فایت
(۹) مخصوصا اگه بازی جذابیتی هم نداشته باشه.
مراحل Filler
(۱۰) این یکی واقعا خیلی رو مخه.
دشمن یا باسفایتهای تکراری.
(۷ تا ۹) بستگی به بازی داره در سطح الدن رینگ قابل چشم پوشی هست.
تغییر سبک یا دور شدن از ریشهها.
(۹) تغییر سبک و سیاق بازی رو رسماً دوست ندارم خیلی باید استثنا باشه تا راضی کنه.
نیازمندی به اتصال مداوم به اینترنت.
(۱۰)این یکی گاهی منجر به از دست دادن کامل یک بازی برای بسیاری میشه . شخصا دیابلو ۴ رو به همین دلیل نتونستم تجربه کنم.
۲۱:ping