نقد فیلم Sisu | پیرمرد نامیرا
Sisu فیلمی اصالتاً فنلاندی (هرچند به زبان انگلیسی) به کارگردانیِ «جالماری هلاندر» و با نقشآفرینی بازیگر کهنهکار خود در قامت نقش اول «یورما تومیلا» میباشد که تاریخ انتشار اصلیاش در کشور فنلاند به اوایل سال ۲۰۲۳ میلادی (پنج ماه قبل) باز میگردد اما به تازگی و کمتر از پنجاه روز پیش در ایالات متحده نیز به اکران عمومی درآمد و خیلی زود بر سر زبانها افتاد و اینچنین به مشهوریت و تا حدودی محبوبیت قابل توجهی نزد علاقهمندان به سینما و البته برخی از منتقدین دست یافت.
«سیسو» عنوانی استعاریست که خود فیلم در تیتراژ ابتدایی توضیحاتی درباره آن میدهد که به طور خلاصه واژهایست که برای «جانسختی» بکار میرود و به کسی اطلاق میشود که با وجود موانعِ طبیعی و انسانی که مقابل راهش قرار میگیرد، اما او یک جنگنده و نجاتیافتهی بالذات است.
فیلم «سیسو» به سبک آثار «کوئنتین تارانتینو» به چند بخش یا فصول داستانی تقسیم شده است و حتی تایتل و فونت این بخشها همراه با عناوینش ما را یاد آثاری مانند «جنگوی زنجیر گسسته» یا «حرامزاده های لعنتیِ»ِ تارانتینو میاندازد اما باید گفت از نظر پیچش داستانی که شامل خرده داستان یا کاراکترهای پیچیده باشد ابدا با فیلمهای تارانتینو قابل قیاس نیست و به همین خاطر هم هست که تایم کوتاه نود دقیقهای دارد همراه با یک قصه سرراست و کاملا خطی.
همچنین اگر فیلم «هیچکس» (Nobody) محصول ۲۰۲۱ آمریکا را دیده باشید که نقش اصلی آن بر عهدهی «باب ادنکیرک» میباشد، شباهت قابلتوجهی میان پلات اصلی آن فیلم با فیلم «سیسو» پیدا خواهید کرد که اصلیترین آن نیز پا به سن گذاشتن و کارکشتگی و البته به نوعی بازنشستگی قهرمان اصلی فیلم است که بر سر ماجرایی کاملا خلاف انتظار با دشمنانش به تقابلهایی خونین و جذاب برای طرفداران سینمای اکشن میپردازند.
البته این دو فیلم تفاوتهای فاحشی نیز دارند، یکی اینکه کاراکتر «هاچ» (ادنکیرک) در فیلم «هیچکس» دارای خانواده و البته طنازیهای خاصِ بازیگر از نوع آمریکاییاش بود اما «سیسو»ی این فیلم یکّه و تنها و با سکوت قابلتوجهی در طول فیلم پیش میرود.
جانسختیِ «سیسو» رگههایی از فیلمهای سردمداری چون «جان ویک» را نیز با خود به همراه دارد. بحث و اِلمان انتقام اصلیترین عامل تحرکشان میباشد با این تفاوت که فیلم «سیسو» با بودجهای اندک نسبت به آثار مشابه آمریکاییاش ساخته شده و البته شماتیک ظاهری با وجههی اصلی آن یعنی پیریِ قابلتوجه کاراکتر اصلی «سیسو» در قیاس با فیلمهای «هیچکس» یا «جان ویک» یک نقطه مثبت و قابل توجه در جذابیت این فیلم میان مخاطبان آمریکایی خود محسوب میشود که میبینند پیرمردی با په سن گذاشته با سر و صورتی موی سپید کرده و اندامی لاغر (هرچند چابک و ماهر) چگونه فعلِ مقاومت، مبارزه و انتقام را آن هم با تمام سختیها و بلاهایی که بر سرش میآید، از خود نشان داده و اصطلاحاً صرف میکند.
فیلم با یک مقدمهی گویندگی راوی از پلات اصلی فیلم که مربوط به زمان جنگجهانی دوم میباشد، آغاز میشود و در ادامه پنج بخش دارد: بخش اول (طلا) – بخش دوم (نازیها) – بخش سوم (میدان مین) – بخش چهارم (اسطوره) و بخش پنجم (زمین سوخته) که البته باید متذکر شد چهار بخش ابتدایی، نیمهی نخست فیلم را تشکیل میدهند و بخش پنجم به تنهایی نیمهی دوم فیلمِ «سیسو» را.
همانطور که پیشتر گفته شد فیلم «سیسو» قصهی سرراستی که در جنگجهانی دوم میگذرد را روایت میکند از درگیری و تقابل یک پیرمرد پا به سن گذاشته اما کارکشته و چابک اندام با یک جوخهی ارتش نازی که سر راهش قرار میگیرند و بر سر طلایی که این پیرمرد فنلاندی که با نام «آتامی کورپی» (در یک نقطه از فیلم مورد خطاب قرار میگیرد و در بخش سوم -اسطوره- از گذشتهی او در دیالوگ پردهبرداری میشود) به تقابلهای خونین و بیپرده با نازیها میپردازد.
در اینجا اما باید اذعان کرد که فیلم هرچند با سرراستی قابلتوجهی پیش میرود اما اصلیترین ضعف فیلم نیز در همین خطی پیش رفتن آن است به طوری که فیلم را در یک حالت تکبُعدی از نظر شخصیتپردازی قرار داده و تمام هزینه و تلاشش را برای سکانسهای اکشن و تقابلهای خونینِخود میکند که البته از حق نگذریم فیلم در اینموارد به خوبی عمل کرده است و با بلاهای خونینی که بر سر راه «سیسو» قرار میدهد هیجان خاصی را به خود تزریق کرده و مخاطبان خود را تهییج میکند هرچند که در بخشهایی از فیلم آن همه سختکوشی و مرگگریزی از جانب کاراکتر اصلی کمی خود را غیرقابل باور مینماید به گونهای که حتی تا پای مرگ با چوبهی دار میرود اما با فدا کردن بخشی از بدن خود تا صبح دوام آورده و با کمی خوددرمانی دوباره سرحال و آمادهی مبارزه میشود.
علاوه بر کاراکتر اصلی (سیسو) کارکترهای دیگر فیلم شامل جوخه ارتش نازی که در رأس آنها فرماندهی طماع و بیروح آنها قرار دارد که تقابل اصلی فیلم طی پیگیری و تعقیب گریزی که او برپا میکند شکل میگیرد، همچنین افسر زیردستش که یک تکتیرانداز میباشد که ویژگیهای رفتاری او هم منشعب از وجه عام و تیپیکال نازیها (بیرحمی و درندهخویی) میباشد.
علاوه بر اینها یک گروه پنج-شش نفره از زنهای فنلاندی و اسیر شده در دست نازیها نیز در فیلم هستند که در دو جا از فیلم مورد ظلم قرار گرفتنشان را میبینیم یکی اوایل فیلم که گویا یکی از آنها مورد تعرض قرار گرفته و دومی در بخش میدان مین که فرماندهی نازیها دو نفر از آنها را به عنوان سپرهای انسانی در میدان مین استفاده میکند. اما در اواخر فیلم صرفاً جنبه دکوراتیو دارند و در محدودهی کمک به «سیسو» عرض اندام میکنند.
با همه اینها اما باید گفت کاراکتری که بتوان او را یک شخصیت ساخته شده و قابل سمپات یا آنتیپات (ارتباط برقرار کردنِ عمیق) در فیلم مشاهده کرد در این فیلم وجود ندارد و همانطور که گفته شد فیلم تمام هزینهاش را بر تقابل خونین و البته بعضاً جذاب سیسو با نازی ها گذاشته است؛
حال چرا میگویم «بعضاً» زیرا فیلم اگر از شخصیت پردازی خوبی برخوردار نباشد این تقابلها صرفا برای یکی دو بار اول تماشا جذاب به نظر میآیند یا نهایتا قدرت جذبشان در همین حد است ولی وقتی ما ویژگیهای قابل پیگیری در کاراکترها از جمله اهداف، آمال و آرزوهایشان را در طول فیلم احساس نمیکنیم، پس آن زد و خوردهای خونین وجههی عمیق و قابل ردیابی برای ما نمیتوانند داشته باشند.
برای نمونه خود کاراکتر اصلی «سیسو» را مثال میزنیم که هم و غمش همان طلاییست که در اوایل فیلم پیدا کرده. ما او را تنها در محدودهی تلاشهایش برای کشف طلا میبینیم بعد از آن بدون پیچیدگی یا فراز و نشیب خاصی تنها تقابل و فرارهایش از دست نازیها با چاشنی خونریزی و اکشن را به نظاره مینشینیم. دیگر نه وجه مثلا وطندوستی در او قابل مشاهده است، نه حتی انساندوستانهی خاصی مثلا برای آن زنهای اسیر. تنها چیزی که هست یک حیواندوستی عامیانه و تشخصنگرفته (خاص نشده) از او نسبت به اسب و یک سگ همراهش میبینیم همین.
البته در اواسط فیلم یک ناامیدی از او سر میزند که صبح بعد از اعدامش خود را برای لحظاتی شکستخورده و ناامید میبیند و حتی تنها تکه طلای خود را از فرط ناامیدی خاک میکند اما سریعاً خود را ریکاوری کرده و واژهی «سیسو» را نزد مخاطبان مبنی بر سختکوشیاش بیش از پیش صرف مینماید.
در مجموع فیلم «سیسو» اثر نسبتاً متوسط و قطعا برای بار اول یا دوم تماشا جذاب میباشد مخصوصا برای طرفداران ژانر اکشن اما اگر میخواهد با عنصر زمان خود را همراه سازد و قابلیت جاودانگی پیدا کرده و جذابیتش را به آن گره بزند باید علاوه بر اکشنهای صرف، به شخصیتپردازی نیز توجه کند و اِلا همانطور که پیداست، چشم امید عوامل و دستاندرکارانِ فیلم به گیشههای سینماهای آمریکاست تا اگر فروش و مقبولیتشان بیشتر شد، نسخه های بعدی «سیسو» را هم تولید کنند هرچند قابل پیشبینی است که چرا و چگونه.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
وقتی داشتم ایی فیلم ره ودیدم یاد قدرت بدنی خدم ویفتادم.
اصلا هم فیلم هندی نقد. آخه تو کدوم فیلم هندی دیده بیدی یارو مین پرت وکنه یا دارش وزنن تا صبح با همون دار وخوابه 😐😐😐
جنگ بین فنلاند و آلمان بید ولی همه باهم اونگلیسی صحبت وکردن. حتی نازی ها باهم اونگلیسی صحبت وکردن
فیلم حتی نوخواسته ایمرسیو وشد
ای که وگفتی ای یعنی چه
وچوک اسی قلابی وچووووک تا نصفت نوکردم
یارو رو دار زدن بجای اینکه بمیره روی چوبه دار گرفت خوابید 😐 اونم یه شب کامل 😐
لعنتی مگه اومدی هتل 😐😐
خو برای چی هر آشغالی رو تماشا میکنی؟
میدونی چرا چند وقت یه فیلم درست حسابی نیومد ببینیم همش شد مزخرف
اگه قشنگ فیلم میدیدی متوجه میشدی در اصل باید میمرد چون پاش تیر خورد با با اون نفس میکشید از سوراخ پاش
دوستان به درستی به سکانس دار زده شدن اشاره کردن ولی صحنهای که اعصاب من رو خورد کرد اونجا بود که از زیر آب میاد بالا و یارو هد شاتش میکنه و شما قشنگ بر خورد گلوله به سرش رو اگه دقت کنی میبینی و خون جمع میشه رو آب منتها این بابا سالمِ سالم باز میزنه همه رو غرق میکنه!
درکل با همه مسائل فیلم متوسط و سرگرم کننده ای هست. بیشتر از اینکه بخواد یه کار دقیق تاریخی باشه، اسطوره سازی ملی هستش. مثل RRR هندی منتها واسه فنلاندی ها.
اون به کنار چطوری با کلنگ از هواپیما اویزون شد به تام کروز گفته زکی😂
برای چشای قشنگتون ارزش قائل باشید … طرف به شخمی ترین روش های موجود زنده می مونه و اوج فیلم این بود که طرف رو دار زدن و تا صبح روی چوبه دار گرفت خوابید ، بعد کمرشو فرو کرد توی میخ تا بیاد پایین …
به فیلم هندی گفته زکی …
پیرمرد پرحاشیه 😂
میخای واست جوان بزارن 😂
میگن بعد دیدن این فیلم جان ویک اعلام بازنشستگی زودتر از موعد کرد 😂😂
فکر میکردم این خوبه ولی تهش شد سینگهام 😂
اون قسمتی که حاج خانوما شده بودن کماندو فقط
خیلی سم بود نیگا
فقط اونجا ک با کلنگ چسبید به هواپیما 😂😂😂
ناموسا فازشون چیه از این فیلما؟