یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا

یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید

حسین غزالی
۱۶:۴۹ ۱۴۰۲/۰۳/۱۳
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا

روزهایی که در شبانگاه کودکی به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه نمی‌کردیم نوشته‌هایی روی باد بودند.

این نوشته صاف و ساده است و کوتاه و روراست و صریح و زود هم تمام می‌شود. از این لحاظ، کسانی که احتمالاً می‌خواهند قید خواندن را بزنند، می‌توانند اندکی تأمل کنند. چون می‌خواستم بگویم برای مدتی هم که شده، دور من جمع شوید رفقای خوب؛ می‌خواهم یک داستان کوتاه بگویم. داستانی دربارۀ «حبیب»؛ پسری که همیشۀ عمرش عاشق بازی‌های ویدیویی بود. از همان کودکی و روزگارانی که نمی‌دانست چگونه دست‌هایش را بشوید ولی می‌توانست با چشم‌های بسته جای دکمه‌های دوال‌شاک ۲ را مشخص کند.

حبیب پسر خوبی بود؛ این را انصافاً می‌گویم. یک روز که حبیب کار اشتباهی انجام داد، سریع دوید و سراغ دفتر کوچکش رفت و یک تصمیم مهم گرفت. تصمیم گرفت تا کارهای خوبش را با علامت‌های ضربدر و مربع، و کارهای بدش را با علامت‌های مثلث و گاهی هم دایره یادداشت کند و تلاش کند تا براساس یک آمارگیری مسئولانۀ علمی، سطح کیفی اخلاقیاتش را به‌عنوان یک مرد افزایش دهد. این‌طور بود که حبیب تقدم قلبی‌اش بر این بود که حقیقتاً در هر مسئلۀ ممکنی آدم خوبی باشد؛ آدم خوش‌قلبی باشد. قلب حبیب برای خیلی چیزها می‌تپید. به‌هرحال روزگار می‌گذشت و سال‌ها می‌رفتند و حبیبِ تک‌گنجشککِ کوچک، وقتی بزرگ‌تر شد و از کارتریج تاینی‌تونز گذشت، فارغ از حال دنیا، درحالی که احتمالاً بازهم غروب‌هنگام، احدالناسی را نداشت که با او بازی کند، به دستگاه سونی سفید رنگِ مایل به نقره‌ایِ پر از خشی که داشت رجوع می‌کرد.

ولی در این میانۀ میانه‌ها، یک چیزی همیشه گوشۀ قلب حبیب را آزار می‌داد: حبیب همیشه از این‌که مجبور بود در بازی‌های ویدیویی چیزهایی را ببیند که کودکان نباید می‌دیدند کمی دلهره و ناراحتی داشت. حتی یک روز صبح، با این‌که هیچ اجباری برای او نبود، او یکی از بازی‌هایش را که احساس می‌کرد با اصول اخلاقی و رفتاری و قلبی‌اش سازگاری نداشتند به سطل زباله انداخت. با این‌حال مثل این‌که نمی‌شد برای آن چارۀ خاصی اندیشید. بازی‌ها بازی بودند و حبیب هم کودک بود و باید بازی می‌کرد. نمی‌دانست آن مربع کوچک گوشۀ بازی‌ها چه می‌گفتند؛ نمی‌دانست.

وقتی حبیب بزرگ‌تر شد و هنوز هم بازی می‌کرد و اتفاقات عجیب و غریب پیرامون دنیای سرگرمی‌های تعاملی را می‌دید، تجربۀ یک بازی به‌خصوص باعث شد تا گوشه‌ای بنشیند و نگاهی دوباره به بازی‌های گذشته داشته باشد. وقتی با تاریخ ویدیوگیم آشناتر شد، این فکر به خاطرش خطور کرد که احتمالاً بازی‌های زیادی را به‌علت فقط «بچه بودن» از دست داده؛ این‌طور شد که به گذشته بازگشت. حبیب اما فکر می‌کرد که فقط بازی‌های تجربه نشده‌ای که از کودکی روی دستش مانده بودند را از دست داده؛ کمی که گذشت، فهمید که حتی آن‌هایی را که بازی کرده بود، و چه‌بسا آن‌هایی را که تمام کرده بود هم با بزرگ شدن از دست داده. حبیب دیگر آن حبیب کوچک نبود؛ حبیب کوچک دکمه‌های دوال‌شاک را از حفظ بود اما واقعیات جهان را هیچ‌گاه از حفظ به‌قلب نسپرده بود. این‌طور شد که حبیب، به‌اجبار فهمید که معنای واقعی بسیاری از بازی‌های کودکی‌اش را نفهمیده و حقیقتاً که آن‌ها را از دست داده است. بازی‌های از دست رفته، حبیبِ مشوش، تأثیر عجیب بازی‌های کودکی، نفهمیدن معنی‌ها، حبیب را دوباره گوشه‌ای کشاندند. او گوشه‌ای نشست. می‌دانست که احتمالاً خوش‌شانس است که برگشته؛ وگرنه خیلی‌ها بازی‌هایی که در کودکی بازی کرده بودند را هیچ‌گاه نمی‌فهمیدند.

حبیب جلوی اشک‌ها را گرفت؛ تصمیم گرفت که ببیند در بازی‌های قدیمی‌تر برای پسربچه‌هایی که می‌خواستند مرد شوند چه باقی مانده بود. می‌خواست از بازی‌ها بپرسد: «این‌همه مدت را که من را رها کرده بودید چه می‌گفتید؟» شب که شد، GTA San Andreas را اجرا کرد و فهمید که زمان نبودش، و زمان کودکی‌اش و زمان نفهمیدنش، سی‌جِی خیلی حرف‌ها زده بود که او نمی‌فهمید. سی‌جی خیلی تلاش می‌کرد که به او بفهماند ولی او نمی‌فهمید. وقتی زمانش نرسیده باشد، هیچ‌شخصی معنی واقعی بازی‌های ویدیویی را نمی‌فهمد.

این داستان، داستان حبیب بود و آن‌چه که بر او در طی سال‌ها از ندانستن معنی و دلیل حضور «رده‌بندی سنی» گذشت. داستان خوبی است. به ما یاد می‌دهد که مسئلۀ رده‌بندی سنی، اصولاً مشکلش فقط محتوای خشونت‌آمیز یا محتوای بزرگ‌سالانه نیست؛ مشکلش آن واکنشی است که مخاطب در قبال محتوای خشونت‌آمیز یا بزرگ‌سالانه نشان می‌دهد. ممکن است البته شخصی هم به این نوع برداشت از رده‌بندی سنی ایراد بگیرد؛ بگوید که حالا کودک دوازده ساله چه واکنشی دارد که به خشونت نشان بدهد؟ یا حتی محتوای بزرگ‌سالانه. ممکن است شخصی بگوید کودک‌ که اصلاً مغز ندارد. با این‌وجود، حتی اگر شخصی دوست نداشته باشد که به این «دلایل فرعی» در باب رده‌بندی سنی توجه کند، پاراگراف و بخش پایانی داستان حبیب، به «دلیل اصلی» حضور رده‌بندی سنی می‌پردازد. یعنی: فهمیدن «معنی حقیقی» بازی‌ها در زمان و مکان درست.

بازی‌های ویدیویی جدی هستند؛ یعنی نیازی نیست که لزوماً آن‌ها را هنر بدانیم تا متوجه این موضوع باشیم که بازی‌ها حرف می‌زنند. بازی‌ها حامل معانی و کلیدواژه‌ها و مضامین بزرگ‌سالانه‌ای هستند که برای شنیده شدن طراحی می‌شوند. طراح یک بازی ویدیویی، همیشه وقتی درحال طراحی بازی جدیدش، روی صندلی استودیو نشسته، به مخاطبی فکر می‌کند که قرار است این بازی دستش برسد. مخاطب، شخصی است که حرف‌های بازی را می‌شنود. اما حرف‌ها خیلی عجیب هستند. نکتۀ عجیب حرف‌ها، این است که تا جای درست را پیدا نکنند، آن‌جا نمی‌روند. حرف و خیال باطل سراغ قلب راستین و خوش و پرمحبت نمی‌رود چون آن‌جا جایی ندارد. سخن بیهوده بر زبان مرد صادق نمی‌نشیند چون آن‌جا استراحت‌گاه حرف حق است. بنابراین، حرف‌ها هم به‌قدر فهم و درک شنونده، و به‌قدر مکانی که شنونده برایش مشخص کرده شنیده می‌شوند.

حالا از چند جملۀ سابق، می‌شود این‌طور برداشت کرد که اگر بازی‌ها، احیاناً حرف خطا یا درستی بزنند، شخصی می‌تواند معنای واقعی نهفته در آن حرف‌ها را متوجه شود که قبلاً مکان و جایگاه‌های قلب و دل و زبانش را مشخص کرده و ساخته باشد. کودکان که هنوز مصالحش را ندارند و نوجوانان اما، هنوز در حال ساخت هستند. بنابراین، بسیاری از بازی‌های با محتوای بزرگ‌سالانه، اگر به‌سراغ کودکی بروند، احتمالاً هیچ جایی برای حرف‌شان پیدا نکنند و اگر سراغ نوجوانی بروند، می‌توانند به‌سادگی آب خوردن در جایگاهِ نیمه‌ساختۀ اشتباهی بنشینند که نوجوان هنوز آن را کامل نکرده.

معادله ساده است: «بازی‌های بزرگ‌سالانه مخاطب بزرگ‌سال می‌خواهند.» دلیلش این است که مخاطب بزرگ‌سال بازی بزرگ‌سالانه را می‌فهمد و می‌تواند در قبال محتوایی که می‌بیند، تصمیم مستقل بگیرد. تا پایان دهۀ دوم زندگی یا در موارد درست‌تری زودتر از آن، هر فردی که با اصل و اصول زندگی کرده باشد، به‌احتمال زیاد تصمیم خودش را دربارۀ راه زندگی‌اش گرفته است. پس از گذر از هجده سالگی، فرصت‌های تغییر کم‌تر و کم‌تر می‌شوند. نه این‌که فرصتی نباشد؛ فرصت هست اما دوران نوجوانی دوران مهم یادگیری هستند و ساختن انسانی که بتواند در دوران بزرگ‌سالی مقابل محتوایی که در جهان می‌بیند، پاسخ درست بدهد. فرد بزرگ‌سال به‌این دلیل بزرگ‌سال خطاب می‌شود که «جایگاه‌های قلبش را برای دریافت حرف‌ها» ساخته است. بزرگ شدن به این معنی است که فرد تصمیم بگیرد چه‌گونه زندگی می‌کند. شخصی که هنوز تصمیم نگرفته چه‌گونه زندگی کند، به‌واقع که هیچ‌گاه بزرگ نشده.

این تصویر مربوط به سال ۲۰۱۲ است؛ میانگین سنی بازیکنان بازی‌های ویدیویی از آن سال تا هم‌اکنون، هنوز هم بین ۳۰ تا ۳۹ سال جابه‌جا می‌شود. برای مطالعۀ منبع به تصویر پایین رجوع شود.

به‌همین خاطر است که نوجوانی که هنوز ساختمان فکر و ذهنش را نساخته، احتمالاً مقابل محتوا عاجزانه تصمیم بگیرد یا اشتباه تصمیم بگیرد. ممکن است برخی بگویند که جناب محترم نگارنده از کجا می‌داند که کدام نوجوان مبانی ذهنش را ساخته و کدام یک نساخته؛ شاید اصلاً یک نوجوان بیش‌تر از سن خودش متوجه شده و زودتر از باقی افراد مراحل زندگانی‌اش را طی کرده باشد. اما این ضرب‌المثل قدیمی «من بیش‌تر از سن خودم می‌فهمم.» احتمالاً فارغ از صحیح یا غلط بودنش، توسط اغلب نوجوانان در طول تاریخ بشریت تکرار شده باشد. واقعیت آن است که سن و سال، ظرف رشد است و اگرچه هیچ محدودیتی برای علم‌اندوزی نیست، اما کماکان هر سنی و هر دوره‌ای، برای یک انسان معمولی از نوع انسان‌هایی که نمی‌دانند پشت‌سرشان چیست، دارای نوعی ظرف جداگانه‌ است که به‌مرور زمان پُر می‌شود.

اگر نوجوان هستید، نباید نگران عقب ماندن از هم‌سن‌وسالان‌تان باشید؛ حدود ۷۶ درصد از بازی‌های ویدیویی به افرادی بالای ۱۸ سال می‌رسند.

یک صحبتی که احتمالاً زیاد در این باب تکرار شود هم بازمی‌گردد به تفاوت یک سال و دو سال؛ فردی ممکن است بپرسد که «حالا فرق شانزده سال با هجده سال مگر چه‌قدر است که این‌همه سروصدا می‌کنی؟» چنین فردی احتمالاً به‌طرز غیرقابل‌تصوری هیچ‌گاه نوجوان نبوده. هر شخص خوش‌نیتی که نوجوانی را تجربه کرده باشد، می‌داند که در ایام نوجوانی، تفاوت یک سال و دوسال برای یک نوجوان، مثل تفاوت ده سال و بیست سال برای فرد بالغ است. برای یک نوجوان، دنیا ممکن است شنبه یک شکل باشد و چهارشنبه کلاً یک شکل دیگر. نوجوان ممکن است صبح یک روز یک آدم باشد و تا عصر همان روز تبدیل به یک آدم دیگر شود.

بنابراین توجه به این اصل و اساس زندگانی واقعاً شایستۀ اهمیت است هرچند میزان توجه به آن در اقشار عمومی نزدیک به صفر باشد. فارغ از همۀ این «تأثیرات مدیا» بر زندگی، نکتۀ اساسی اما آن است که بازی‌های ویدیویی با این‌همه کمالات، دلیل بزرگ‌سالانه بودن‌شان در بسیاری از مواقع آن است که نیازمند میزان قابل توجهی از دانش و اطلاع عمومی و در برخی از موارد مشخص، دانش آکادمیک و پژوهشگرانه هم هستند تا درست فهمیده شوند. اگر روزی یک پسربچۀ شانزده ساله داشتید، می‌توانید «بایوشاک» را به‌بهانۀ روایت‌گری عمیق و پردازش دقیق از حالات انسانی به‌عنوان هدیۀ تولد برایش بخرید و بعد هم افتخار کنید که در حال ساخت یک اندیشمند هستید؛ واقعیت اما آن است که احتمالاً پسر شانزده سالۀ شما چیز خیلی خاصی از بایوشاک نصیبش نشود و فرداروزی هم اگر آمد و وقتی بزرگ شد و دانش لازم را کسب کرد، دیگر حوصلۀ تجربۀ دوبارۀ یک بازی قدیمی را نداشته باشد. ضمن آن‌که بازی‌های ویدیویی از شما اندیشمند نمی‌سازند؛ بازی‌های ویدیویی فقط اشاره می‌کنند و کماکان لازم است که فردی به دیدگاه و مبانی مستقل خودش رسیده باشد تا بتواند تصمیم بگیرد کدام اشاره را دنبال کند.

حتی دیدن این فانوس دریایی در شب خودش به‌تنهایی آدم بالغ را می‌ترساند.

مشکل پاراگراف قبل زیاد پیش می‌آید؛ نباید این مسئله را که سرگرمی تعاملی توانایی ابراز و بیان عمیق دارد را با توانایی راهنمایی کردن در امورات زندگی اشتباه گرفت. بازی‌های ویدیویی اگر شبیه به‌هرچیز باشند، می‌توانند شبیه به «کاتالیزور»‌ باشند در یک واکنش شیمایی. کاتالیزور آن ماده‌ای است که با اضافه شدن به واکنش شیمایی اولیه به آن سرعت می‌بخشد ولی نقشی در تعیین جهت واکنش ندارد.

اما برای آن دسته از نوجوانانی که این متن را می‌خوانند چه برای گفتن هست؟ فردی می‌پرسد که «ای محترم‌جان، اگر این‌همه دلیل آوردی که نوجوانان نباید بازی‌های بزرگ‌سالانه بازی کنند، پس شما بفرما بگو که این نوجوانان چه‌کار کنند؟»

پاسخ صمیمانۀ رفیقانۀ حبیبانه به دوستان نوجوان این است که: «نگران نباشید!» اگر روزی دیدید که بر سر یک بازی دعوا هست و ناگهان احساس کردید که چه‌قدر حیف که جزئی از آن مشاجره و دعواهای بیهوده و بی‌اساس و بی‌معنی نیستید، نگران نباشید. چراکه بازی‌های خوب هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند، دعواها هم احتمالاً حالا‌حالاها ادامه دارند و بازی‌های ویدیویی واقعاً خوب، هیچ‌گاه و هیچ‌گاه تاریخ مصرف‌شان تمام نمی‌شود. اگر از یک بازی ویدیویی خوش‌تان آمد و گذرتان به یک نام مشهور خورد، مسئله‌ای نیست؛ نام بازی را در یک دفترچۀ یادداشت کوچکِ دوست‌داشتنی بنویسید، و تا آمدن روز مناسبش، بازی‌هایی که بهتر از همۀ زمان‌ها، مناسب این زمان هستند را تجربه کنید. یادتان باشد؛ همۀ بازی‌های خوب لزوماً بازی‌های ردۀ سنی بزرگ‌سال نیستند. بخش عظیمی از بزرگ‌ترین و بهترین بازی‌های تاریخ ویدیوگیم همیشه مربوط به ردۀ سنی نوجوان بودند.

آرتور مورگان می‌داند که بچه‌ها نباید شاهد بعضی از اتفاقاتِ بد باشند؛ با این‌وجود در زندگی سخت مورگان و خانواده‌اش، فرصت‌های زیادی باقی نمانده بودند. بسیاری از گیمرها حالا این فرصت را دارند تا به کودکان‌شان چیزهایی را یاد بدهند که خود هیچ‌وقت یاد نگرفتند.

می‌دانم که خیلی سخت است؛ اما باید باور کنید که ارزشش را دارد. یک بازی فوق‌العاده خوب و ارزشمندی مثل Red Dead Redemption 2 که حرف‌های خوبی هم راجع به معنا در زندگی آدم‌ها می‌زند، اگرچه بازی خیلی شیک و دوست‌داشتنی و قابلی است، اما حقیقتاً ارزش واقعی تجربه‌اش را زمانی پیدا می‌کند که فردی در دوران لزوم به آن بپردازد. حتی اگر فردی در روز هجده سالگی‌اش هم به تجربۀ چنین اثر صمیمانه‌ای بپردازد، خیلی بهتر از آن است که در چهارده سالگی وقتش را با هفت‌تیرکشی‌های بیهوده بر سر بدبختان روستایی و کندن پوست گاوهای بیچاره تلف کند. همین موضوع با شدت بیش‌تری راجع به بازی‌هایی از قماش «بایوشاک» هم صدق می‌کند. فهمیدن معنای واقعی یک بازی ویدیویی فقط در ظرف زمانی مخصوص به‌خودش اتفاق می‌افتد. شاید حتی نیاز باشد که برای برخی از بازی‌ها، علاوه‌بر مقولۀ سن، سطحی از پژوهش هم درنظر گرفته شود.

اگر هنوز هم باور ندارید، می‌توانید سال‌ها بعد از تجربۀ فعلی‌تان از بازی‌هایی این‌چنینی، بعد از بالغ‌‌تر شدن و فهمیده‌تر شدن به چنین آثاری بازگردید و از این‌که تاچه‌حد واقعیت موجود در بطن مسئله راجع به آن‌ها تفاوت داشت تعجب کنید. آدمی که کمی سال‌خورده‌تر می‌شود، کم‌کم می‌فهمد که زمان از دست رفته، و مرگ بیهوده زمان یکی از بدترین حسرت‌های دنیا است که هیچ جایگزینی برای آن نیست. این‌روزها، شیوه‌های بازی‌سازی ناجوان‌مردانه و زوری و تبلیغاتی بیش‌تر از هر زمان دیگری در دنیای بازی‌های ویدیویی تکرار می‌شوند ولی آدم‌های خوش‌قلب‌تر همیشه می‌‌توانند انتخاب کنند.

خلاصه آن‌که: «هدیه‌ها را به‌موقع باز کنیم.»

دراز گربه آزارJin sakainobodySkyrim : The Elder Scrolls Vامیرعلی مسیArianHaj_Hosseinدکتره گیمفاایمان غلامی مهرآبادیThe greatلئوناردو داوینچیArmanprsتنها اکانت رسمی ( شب دشنه های بلند )pro_gamer93MISTER Xوالتر وایتDARKSIRENA Slash𝕄𝕄𝔻 ℝ𝔼ℤ𝔸Nimamore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا
یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • 30nabhl گفت:

    از لحاظ خشونت:
    بنظرم بازیایی مثل کالاف یا گاد یا dmc که نسبتا حالت وحشیانه ای دارن حداقل تا قبل ۱۲ سالگی نباید گذاشت جلو بچه. یادمه پسرداییم یجوری موقع کالاف بازی میکردن سرشو تکون میداد و تاخ تاخ میکرد انگار یه چیزی مصرف کرده 😂
    هرچند بزرگ شد درست شد ولی خب شاید یه اثرایی به جا بمونه بالاخره تو بعضی خلقیات آدم. جنبه همه آدما هم که یه اندازه نیستن.
    تو سن پایین سونیک و ماریو و گیمای ریسینگ و انگری بردز و اینا خوبن

    از لحاظ داستانی هم:
    الان زبانم خوبه بازیا رو میفهم. به قدیما که فک میکردم همش میگم کاش اونموقع هم زبانم خوب بود
    مس افکت ۳ کامل و l.a noire ناقص بازی کرده بودم وقتی زبانم ضعیف بود. الکی گزینه هارو میزدم 😅
    خدایی حیفه آدم گیم بزنه اصلا ندونه چی به چیه

  • mehrdadPS گفت:

    زمان ما اوج خشونت بازی ماهیگیری و هواپیمای آتاری بود

  • سلام و خسته نباشید خدمت آقای غزالی بخاطر این مقاله فوق العاده
    یه بخش هایی از مقاله واقعا شرح حال زندگی منه
    قطعا همه ما بازی های بزرگی رو توی دوران کودکی انجام دادیم که چیزی ازشون نفهمیدیم
    وقتی بچه بودم یادمه توی یه تایمی همه بچه های گیمر فامیل gta sa بازی میکردن و خلاصه که توی فامیل ترند شده بود (:
    منم برای اینکه از قافله عقب نمونم رفتم و خریدمش و نصبش کردم
    هیچی از بازی واسم مفهوم نبود
    حتی با اینکه بازی دوبله فارسی بود
    تنها چیزی که میفهمیدم این بود که میتونستم به قول خودمونی “رمز” بزنم و جهان بازی رو به آشوب بکشم (:
    اون موقع چیزی نمیفهمیدم ولی لذت میبردم
    چیزی که الان دیگه وجود نداره و هرچقدر هم که gta sa برای من با ارزش باشه و جایگاه بالایی داشته باشه، مثل قبل واسم لذت بخش نیست…
    شاید چونکه بدون توجه و قواعد، فقط خوش میگذروندیم و از بازی لذت میبردیم
    مثال برای این موضوع خیلی خیلی زیاده
    جایی که یه اثر خوب رو در زمان نامناسب انجام دادیم
    این اتفاق برای من در سنین بالا تر هم افتاد
    جایی که در زمان نه چندان مناسب، سمت مثال متن رفتم
    یعنی رد دد ۲
    به نسبت سنم بالا تر بود وقتی سمت رد دد رفتم
    حتی تا حدود زیادی داستانش رو فهمیدم
    ولی نهایت جذابیت بازی برای من این بود که وقتی با شات گان به دست و پای کسی شلیک میکنی، اون عضو قطع میشه.
    حتی احساسی ترین صحنه بازی هم برای من صرفا یه صحنه غمگین بود، نه بیشتر
    همین چند وقت پیش که دوباره این اثر رو انجام دادم به قدری تغییر کرده بودم و بهتر اصل موضوع رو میفهمیدم که همون صحنه ای که تا چند سال پیش برام یه صحنه غمگین ساده بود، جوری من رو از لحاظ احساسی نابود کرد که تا چند روز بهش فکر میکردم.
    یا بازی اسسینز کرید ۱.
    بازی که اون زمانی که بازیش کردم خیلی برام مفید بود
    چون یه دید جدید به بازی ها بهم داد و فهمیدم یه بازی میتونه چقدر خلاقانه و جذاب باشه
    اما بازم وقتی توی دوران تعطیلات کرونا سمت این بازی رفتم، فهمیدم از پیچیدگی های خاص داستانی بازی که ریشه در تاریخ و دین و … داره هیچی نفهمیدم
    از این لحاظ منم جمله آخر متن رو شدیدا بهتون پیشنهاد میکنم (:
    یه صحبت جالب دیگه ای که زدید که شدییییییدا درد دل منه اونجاست که گفتید: “اگر روزی دیدید که بر سر یک بازی دعوا هست و ناگهان احساس کردید که چه‌قدر حیف که جزئی از آن مشاجره و دعواهای بیهوده و بی‌اساس و بی‌معنی نیستید……..” من به دلایل مختلف مثل اینکه یه تایم طولانی بخاطر اینکه pc ذغالیم رو فروختم و پول خرید pc یا کنسول نداشتم و یکسری دلایل دیگه، از تجربه خیلی بازی ها جا موندم! یکیشون که همیشه حسرتش رو میخوردم witcher 3 بود که هیچوقت نتونستم بازیش کنم و همیشه حسرت میخوردم چرا وقتی یه بحث خفن و داغ درباره ویچر ۳ یا هر بازی دیگه ایه من تجربه نکردم، نمیتونم توی اون بحث باشم
    کلا حضور نداشتن توی بحث های داغ بخاطر همچین دلیلی برام آزار دهنده بود
    اما جای نگرانی نیست
    به قول خودتون بحث درباره بازی های بزرگ همیشه داغ و ادامه دار هست و بازی خوب هم تاریخ مصرفش تموم نمیشه
    الان چندین ماهه که ویچر ۳ رو روی یه هارد آرشیو کردم و منتظر وقت خالی هستم تا تجربش کنم
    هم الان شرایط بهتری برای تجربش دارم، هم اینکه بهتر و بیشتر میفهممش. و البته خوشحالم که قبلا و در سن کمتر تجربش نکردم
    بلایی که بخاطر رد دد ۲ سر من اومد این بود که من چون یبار بازیش کرده بودم اکثر اتفاقات رو میدونستم و خیلی صحنه ها من رو سوپرایز نمیکرد و این خیلی اعصاب من رو خورد میکرد و هر دفعه به خودم میگفتم که: “چرا زمانی که بازی رو نمیفهمیدی رفتی بازی کردی و الکی خودتو اسپویل کردی؟”
    خلاصه که الان با خیال راحت، پای تجربه این بازی میشینم (:
    ببخشید که طولانی شد
    حرف های دلم بود که دوست داشتم بالاخره یجا بزنمشون

    حسین غزالیFarid
    • Farid گفت:

      شدیدا با حرفات موافقم آقا امیر
      این تله که باید بیشتر یا اکثر بازی های خوب رو تجربه کنیم دامیه که بیشتر گیمر ها توش افتادن
      چند وقت پیشم یک صحبتی شده بود مبنی بر این تو همین گیمفا
      آقای کریمی اونجا هم اشاره کردن که نیاز نیست ما همه بازی های خوب رو پلی کنیم قطعا اگر این رویه رو پیش بگیریم هیچ موقع وقت نمیشه که همه بازی های خوب رو تجربه کنیم
      بهتره طبق سلیقه خودمون یک بازی رو انتخاب کنیم و بیشترین لذت رو از اون بازی ببریم بعد از اینکه دیگه تکراری شد بریم سراغ بازی بعدی
      نیاز نیست صرفا به خاطر اینکه دایره تجربیاتمون از بازی هایی که تجربه کردیم و گسترش بدیم هی از این شاخه به اون شاخه بپریم و کل هدفمون همین باشه که مراحل یک بازی تموم شن

      حسین غزالیAMIR WAZOWSKIمحمد حسین کریمی
      • حرفت درسته فرید جان
        یه نکته دیگه هم هست درباره تجربه همه بازی های بزرگ
        اونم اینه که اگه یه بازی مطابق سلیقه شما نباشه یا شرایط خوبی برای تجربه اون بازی نداشته باشید، اون بازی توی ذهنتون خراب میشه و تصوراتتون نصبت به اون بازی منفی میشه و ممکنه دیگه سمتش نرید حتی اگه اون بازی خیلی خوب باشه
        مثلا خودم وقتی که skyrim رو بازی کردم زمانی بود که وقت کافی براش رو نداشتم
        بخاطر همین نتونستم ازش لذت ببرم و بخاطر همین اونقدری که باید و شاید از اسکایریم خوشم نیومد
        باید از بازی ها لذت برد و وقت کافی براشون گذاشت تا خودشون رو ثابت کنن
        وگرنه اگه به قول شما فقط بخوایم دایره بازی هایی که تجربه کردیم رو گسترش بدیم، فقط تجربیات بد برامون به جا میمونه

        Farid
        • Farid گفت:

          درسته باید به سلیقه ها احترام گذاشت بازی ها جوری نیستن که وقتی به مذاق اکثریت خوش اومدن به مذاق ما هم خوش بیان اینکه اکثریت از بازی تعریف می کنن ولی ما از همون بازی بدمون میاد دلیل بر بد بودن بازی نیست و اینکه اکثریت یک بازی رو می کوبن ولی ما باز هم از بازی خوشمون میاد هم دلیل خوب بودت بازی نیست
          هرکس یک سلیقه ای داره بازیا هم هرکدوم یک طعمی دارن نمیشه از بقیه انتظار داشته باشی همون طعمی که تو دوست داریو و دوست داشته باشن
          خودم به شخصه از بازیایی لذت بردم و توشون غرق شدم که وقتی رفتم و متاشون دیدم با یک متای زرد روبرو شدم

          AMIR WAZOWSKI
  • ThunderDoom گفت:

    من بعد دیدن درجه سنی روی کاور:
    خب این یک بازیه🗿

    AMIR WAZOWSKI
  • REZAGAMER گفت:

    مشکل اینه که انقدر به تجربه بازی هایی که برای سنمون مناسب نبود پرداختیم که دیگه عادت شده برامون
    نمی تونیم ترکش کنیم و بازی های مناسب سنمون بازی کنیم

  • lie?no گفت:

    یادمه ۱۳ سالم بود و سال ۱۳۹۰ بود که GTA IV خریده بودم
    وقتی بازی کردم الکی ماموریت هارو میرفتم کاتسین هارو رد میکردم و مردم رو میکشتم
    بعد ۲۰ سالم که شد دوباره نشستم بازی کردم این گیم رو تو آخرین مرحله وقتی انتقام رو از دیمیتری می‌گرفتیم اشکم در اومد و احساس سبک بودن میکردم که انگار انتقام پسر عموی خودم رو گرفتم
    در کل (سن،درک و فهم،زبان انگلیسی) خیلی رو تجربه گیم تاثیر میزاره

    AMIR WAZOWSKI
  • Taxi driver گفت:

    من که تو ۱۰ سالگی manhunt 2 رو تموم کردم

  • من خودم به شخصه به خاطر این رده بندی سنی بد تخریب شدم ولی خوب چه کار میشه کرد جوان بودم و جاهل

  • CREEPER گفت:

    حالا الان همتون فاز بزرگی گرفتینا وگرنه همه اونایی ک کامنت گذاشتن زیر ۱۸ سالگی ی بازی +۱۸ بازی کردن

    ولی خدایی جی تی ای با اون گرافیک پیکسلیش رو اون مانیتورا کجاش +۱۸ بود؟

  • Final seyed گفت:

    مثل همیشه قلم درگیر کننده ای داشتید

  • مقاله بجایی بود مثلا من تو سن ۱۳ سالگی gta iv و مافیا ۱ رو تجربه کردم و جز گیم پلی چیزی یادم نمیومد همین تازه گیا گفتم یبار دیگه gta هارو از سری اول تجربه کنم و فقط فوکوس کنم رو داستان و واقعا فهمیدم که چقدر برداشت ها متفاوت هست

  • Armanprs گفت:

    شاید باورتون نشه اما من به عنوان یه بچه از یه قسمت‌هایی از مکس پین ۱ می‌ترسیدم. البته از طرفی مکس پین تنها بازی‌ایه که الان منتظرم بازسازیش بیاد و دوباره بازیش کنم. بازی‌ها دیگه برام جذابیت سابق رو‌ ندارن.

  • شاید واقعا جاش نباشه بگم
    ولی چقد اون دختره تو عکس مقاله جیگره

  • The great گفت:

    ((هدیه ها را به موقع باز کنیم))
    چقدر زیبا بود.

  • Mr Rogers گفت:

    والا به ما میگفتن جی تی ای بازی نکن بد آموزی داره ولی با پانیشر بازی کردن ما مشکلی نداشتن و اصلا منطقیه🥸☕

  • من نزدیک ۱۳ سالگیم از بازی کردن بیشتر بازی هایی که خوشونت داشتن منع شدم به این دلیل که میگفتن خشنه ولی به صورت مخفیانه بازی میکردم همیشه اون دوره با خودم میگفتم خب الان چه اتفاقی افتاد من خوشونت توم زیاد شد؟ ولی بعد ها حدود ۱۶ سالگیم من یکسری مشکلات قلبی پیدا کردم که ترشح آدرنالین باعث میشد مدت زیادی در مواجه شدن با سردرد خیلی عجیب و بد میشد من نمیدونم دلیل ژنتیکی داشته یا هر چیز دیگه ای ولی به نظرم این به خاطر این کار هایی بود که با خودم انجام دادم بعد فهمیدن این موضوع من تونستم برگردم بازی های خیلی اکشن رو بازی کنم و مشکلی برام پیش نیاد ولی نتونستم هیچ وقت بازی های ترسناک بازی کنم و وقتی میشنیدم بایوشاک اومده خیلی خفنه یا دد اسپیس اومده خیلی باحاله فقط تنها کاری که میتونستم انجام بدم حسرت خوردن بود

  • Gray Fox گفت:

    سلام و خداقوت خدمت حسین آقای عزیز و همه دوستان.
    گپ و گفت درباره محتوای بازی ها برایم بهانه ای ایست که ساعتی به چیزهای متفاوت تر فکر کنم.حتی گاهی خستگی روزانه راهم رفع میکنه.مخصوصا که نویسنده اهل دل باشه.
    خاطرم هست سالها پیش یه بار برای تهیه بازی به مغازه بازی فروشی مراجعه کردم ومواجه شدم با پدری که باپسرو دختر ۸~۹ساله اش در فروشگاه بودن و هر دوکودک در جستجوی بازی مورد علاقشون.که به یکباره دخترک به سمت پدر اومد و با یه حالت بامزه ای بازیشو نشون دادو گفت من انتخابمو کردم،(بازی F.E.A.R که دختری باموهای بلند روی صورت با استایل فیلم حلقه روی جلد خودنمایی میکرد رو انتخاب کرده بود)اون بازی حتی برای بزرگتر از سنش هم چالش ترس بود چه برسه کودک.اروم خودمو به پدر رسوندم و گفتم جسارتا این بازی خیلی براش مناسب نیستا!گفت دیگه بچه های این زمونه قبول نمیکنن چیکار کنم؟
    نمونه دیگه ای هم اخیرا برخلافش رخ داد.
    پسر بچه ۱۰~۱۱ساله یکی از دوستانم با انجام یه بازی و تشخیص اینکه این محتوا براش مناسب نیست از والدینش خواست که بازی رو پاک کنن و دیگه نصب نکنند.(حتی بازی. و ادامه نداده بود و بالاسرشون ایستاده بود تا مطمین بشه پاک کنند،جالب تر اینکه به گفته رفیقم همیشه به درجه بندی سنی بازیها به طور خودکار توجه میکرد،ولی چون این بازی فیزیکی نبوده نتونسته تشخیص بده.
    تفاوت این دو مدل رو میشه در تفاوت تربیتی خانواده ها ومیزان اگاهی و یا عدم اگاهی اونها از محتوای بازیهای فرزندان ارزیابی کرد،همچنین شخصیت خود کودک یا نوجوان در جاییکه والدین آشنایی کمتری دارند به کمک میاد.
    برخی بازیها بود که در دوره نوجوانی و کل کل بازی بین رفقا مبنی بر نشون دادن شجاعت و نترسیدن و …. در کلوپ تجربه کردم،که اگر به اون زمان برگردم انجام نمیدم.چون علاوه برعدم درک برخی مطالب،بعضا اثرات زیانباری در روحیه انسان تا سالها برجا میذاره.

    حسین غزالی
    • سلام Gray Fox عزیز دل. شما بزرگواری رفیق خوب.
      واقعیتش خیلی این مسئله دردناک‌تر از این حرفاست. نمیدونم چه‌طور میشه این زخم رو بیان کرد از آسیب‌ها و رنج‌هایی که میشه در عصر امروز به کودک و نوجوان تنها در فضای عجیب و بی‌آدرس تبادل آیتم‌های دیجیتالی برسه. ولی مسئله سختی هستش. تجربیات قبلی کودک، فضایی که در اون بزرگ میشه، زندگیش، این‌ها میتونن خیلی قطعه‌های شکننده‌ای تشکیل بدن. ناراحت‌کننده است؛ چون بیش‌تر اوقات آدم تا وقتی که به‌اندازه کافی متوجه ریشه‌های مشکلاتش نباشه، نمیتونه تشخیص بده که چی باعث شد امروز فلان اتفاق براش بیفته. البته نه اینکه همه‌اش زیر سر بازی‌های ویدیویی باشه؛ کلاً این مسئله مواجه کودکان با محتوایی که نباید باهاش مواجه بشن همه‌جا هست. ولی ای کاش کمکشون کنیم این گل‌های خوشبو رو که نیفتن توی لجن‌زارهای کوچیک. تا وقتی که بچه‌ها بالغ نشن، دیدگاهشون دیدگاه مستقلی نیست؛ به‌خاطر همین همیشه میتونه اذیتشون کنه این مسئله روبه‌رو شدن با محتوای اشتباه.
      خیلی ممنونتون هستم بازهم Gray Fox دوست‌داشتنی و بامرام و گل.
      به خدا می‌سپارمتون.

      Gray Fox
      • Gray Fox گفت:

        سلام
        حسین اقای عزیز شما لطف دارین.ما استفاده میکنیم از محضرتون،باورم براینه که حتما میتونستید از ابعاد بیشتری به این مطلب بپردازید اما شاید بخاطر طولانی نشدن و حوصله بعضا کوتاه برخی مخاطبین مراعات فرمودین.
        درهرحال هرچه از دوست رسد نیکوست.
        ایشالا که هر روز بیشتر از پیش موفق و موید باشین.
        خدای بزرگ یارو نگهدارتون.

        حسین غزالی
  • nobody گفت:

    ” فهمیدن معنای واقعی یک بازی ویدیویی فقط در ظرف زمانی مخصوص به‌خودش اتفاق می‌افتد. شاید حتی نیاز باشد که برای برخی از بازی‌ها، علاوه‌بر مقولۀ سن، سطحی از پژوهش هم درنظر گرفته شود. “

یک توصیه: لطفاً به رده‌بندی سنی بازی‌ها توجه کنید - گیمفا