نقد فیلم Murder Mystery 2 | معمای سیرک
کمی از عنوان این مطلب شروع کنیم و بر آن تأکید، فلذا همین ابتدا باید ذکر کرد که با یک “سیرکِ سینمایی” مواجه هستیم و نه یک “فیلمِ سینمایی”؛ همانطور که در یک سیرک یک گرداننده اصلی داریم که گروهی از شعبدهبازان، دلقکها یا حتی حیوانات را برای سرگرمی تماشاگران هدایت و موظف به اجرای ترفندهایشان میکند، در این فیلم هم کارگردانی (جرمی گارلیک) داریم که پیشتر به همراه همکارش یعنی نویسنده اثر (جیمز ویندربیلت) دست به دست هم دادند تا تماشاگرانی را سرگرم کنند اما نکتهای که در این بین وجود دارد این است که این دو هنرمند (!) بستر سرگرمیشان را اشتباهاً بهجای یک تفریحگاه همچون سیرک به مدیوم هنریای چون سینما انتقال دادهاند و متأسفانه به کمک کمپانی طمّاعِ «نتفلیکس» اثری تصویرشده [و نه فیلمیک] را روانهی پردههای نحیف و ضعیفشدهی سینما کردهاند تا در نهایت با دومین قسمت از اثر «معمای جنایت یا قتل» روبهرو باشیم.
فیلم پیشرو یک هَزلیه (لودگی) تمام از سیرک بازیگرانی است که هیچ فیلمنامهای قطعاً دستشان نرسیده و صرفاً با یک سری متون دیالوگ محور که حتی میتوان متصور شد فرمت کاغذی هم نداشته، صرفاً برای پُرکردن حسابهای بانکی و جیبهای مبارک دور هم جمع شدهاند و با کمی تلاش کلیشهایِ جلوههای ویژه قصد سرگرمکردن مخاطبان را داشته اند.
فیلمساز محترم [که در اینجا میتوان بخوانید: سیرکساز] همراه نویسنده، لودگی مطلق را طنز و کمدی تصور کرده و چرخیدن حولِ یک معمایِ کودکانه را “کمدیِ معمایی” تصور کردهاند آنهم با مهرههایی که کاملاً، تماماً و سریعاً آمادهی حاضر شدن پیش دوربین هستند تا صرفاً یا به دیالوگگوییهای هزلطورشان بپردازند یا کتبسته آماده باشند تا زوجِ کاراگاهِ فیلم آنها را کشف کنند.
متأسفانه کسانی که سمت فیلمِ کمدی ساختن میروند اغلب با ناشیگری یا نابلدیهایشان به کاهدان میزنند و چون بنیهی طنزپردازی یا هجوپردازی ندارند، صرفاً با هزلپردازی افراطی که قطعاً به یک لودگی و مسخرهپردازیِ مطلق منجر میشود، قصد سرگرمکردن مخاطب را دارند اما نمیدانند که با لودگی افراطی و مطلق که سرتاسر فیلم را همچون این اثر در بر گرفته باشد، در مدیوم سینما که قصهگوییِ دراماتیک حرف اول و آخر را میزند، نمیتوانند به تأثیرگذاری خاص و مهم دست پیدا کنند، نهایتاً مخاطبانِ غیرجدیِ سینما را صرفاً در لحظه به خندهای گذرا وا دارند و نه بیشتر؛ آنهم البته با ذکر این نکته که آن لودگیِ وسیع به توهین به شعور مخاطبان منجر نشود.
داستان فیلم «معمای قتل» درباره یک زوج عادی با نام های «نیک اسپیتز» (با بازی آدام سندلر) و «آدری اسپیتز» (با بازی جنیفر انیستون) میباشد. «نیک» یک افسر پلیس است که آرزوی کاراگاهشدن داشته و هیچگاه موفق به قبولی در آزمون آن نشده است و «آدری» هم یک آرایشگر است که عاشق تفریح و گشت و گذار است.
البته این معرفی مربوط به قسمت اول «معمای قتل» است، در قسمت اول در ابتدای اثر با یک ریتم متین و آرام و نسبتاً درست مخاطب را با خود آشنا میکند اما پس از رخدادن قتل، کاملاً از هم پاشیده شده و به لودگیِ صرف میپردازد که این از هم پاشیدگی کاملاً در این فیلم یعنی قسمت دوم هم سرایت کرده و آن کشفِ معمای کودکانه که به غلط کمدی تصور شده است به مذاقِ دستاندرکاران خوش آمده و عیناً با کمی تغییرات شماتیکی آن را در قسمت دوم پیاده کردهاند.
در قسمت پیش رو (دوم) زوجِ «اسپیتز» پس از عدم موفقیت در کاراگاهبازیهایشان توسط دوستِ متمول و ثروتمندشان یعنی «ماهاراجه» (عدیل اختر) به مراسم ازدواجش دعوت شده و خب در آنجا اینبار برخلاف عنوان فیلم نه با یک “قتل” بلکه صرفاً با معمای یک “آدمربایی” مواجه میشوند.
در واقع پلات و طرح داستانیِ معمای این فیلم بسیار ساده است: پیشفرضانه برای خود متصور شده است که یک اثر کمدی است پس با جمعآوری پنج-شش نفر بازیگر از ملیتهای مختلف که صرفاً با دیالوگ کمی خود را به مخاطب معرفی میکنند، میخواهد به صرف همین کمدی و مثلاً خوشمزه بودن زوجِ کاراگاهِ اثر از بین این افراد بینالمللی، فرد خطاکار را پیدا کنند.
کشفی که نفر دوم در طول زد و خوردها و نفر اول و اصلی در آخرین لحظات آن هم با حرافیهایی که پیشتر هیچ اهمیت دراماتیکشدهای برای مخاطب پیدا نکرده بودند، اتفاق میافتد.
در مجموع نمیتوان جزئی تر به این اثر پرداخت و آن را موشکافی کرد، صحبت و پرداخت به هر کاراکتری فرای بنیهی این فیلم است که کاراکترهای فرعیاش مطلقاً هیچ پرداختی ندارند و صرفاً هستند تا مترسک و آلتِ دست باشند و دو کاراکتر اصلی فیلم هم مطلقا هیچ دغدغهای ندارند و تنها تفاوتشان با فرعیها در این است که بیشتر از آنها در پیشزمینه قاب دوربین حضور دارند و دیده میشوند. فیلم «معمای قتل» بعضاً میخنداند اما بهتر بود در حد یک کلیپ، یک استندآپ کمدی یا یک برنامه تلویزیونی اتفاق میافتاد و نه در مدیوم سینما تا که خود را مضحکه عام و خاص کند (نمرات و نقدهای غالباً منفی) و در نهایت تبدیل به سیرکِ «معمای قتل» شود.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- گپفا ۲۴؛ امتیاز شما به نیمۀ اول نسل نهم پلی استیشن
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- پلی استیشن ۵ پرو با قیمت نجومی وارد ایران شد
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
نظرات
ایموشنال دمیج به سبک امیرسلمان زاده
فیلم یکبار مصرف خوبی بود. نیمه اولش کسل کننده بود و ام نیمه دومش بدی نبود و لحظات خنده داری داشت. کلا از اینجور فیلما انتظار بالایی نداشته باشید
ادام سندلر بازیگر محبوب من 😍
ولی نمی دونم چرا اینقد فیلماش امتیاز پایین میگیره ب بدبخت هم هی تمشک طلایی میدن 😤
طنزش عالیه
خلاصه متن:نگاه نکنید هنری نیست مسخره است