معرفی فرنچایزهای سینمایی مشهوری که از ریشه خود فاصله گرفتهاند
برخی از فرنچایزهای سینمایی مشهور جهان به حدی طی سالیان مختلف تغییر کرده و دگرگون شدهاند که امروزه دیگر هیچ شباهتی با فیلمهای نخست خود ندارند.
برخی از فیلمها و آثار سینمایی به سبب بهرهگیری از واکنشهای مثبت و فروشی سرسامآور، کمپانیهای فیلمسازی خود را مجاب میکنند تا آنها را تبدیل به فرنچایز سینمایی کرده و مخاطبین شاهد ساخته شدن چندین و چند دنباله برای آن باشند که علیرغم گسترش داستان و شخصیتها اما همچنان از دیانای اولیه بهره برده و از المانهایی نوستالژی و قدیمی بهره میبرند.
با این حال در این بین شاهد حضور فرنچایزهای سینمایی مختلفی نیز هستیم که با ساخت چندین و چند دنباله و گسترش جهان سینمایی خود دیگر رنگ و بوی فیلمهای نخست خود را از دست داده و عملاً به محصولاتی کاملاً متفاوت بدل گشتهاند که گاهاً یا مخاطبین اولیه خود را از دست دادهاند یا بینندگان جدیدی را به سمت خود جذب کردهاند که موجب ۲ دستگی و انتقاد از سمت طرفداران قدیمی شدهاند.
به همین سبب نیز در این مقاله قصد داریم تا به معرفی ۱۰ فرنچایز بزرگ و مشهور سینما بپردازیم که به مرور زمان از اصل و ریشه خود فاصله گرفته و عملاً به عنوان فیلمهای متفاوتی شناخته میشوند که مسیر کاملاً غیرقابل پیشبینی را طی میکنند. پس در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
فرنچایز سینمایی Predator (غارتگر) از سال ۱۹۸۷ تاکنون
فیلم Predator به کارگردانی جان مکتیرنان روایتگر گونه پیشرفتی از موجودات فضایی بود که برای قتلعام وارد سیاره زمین شده و با گروهی از سربازان آمریکایی به رویارویی میپردازد که موجب خلق صحنههایی پرتنش و شوکهکننده شده بود.
با این حال به مرور مسیر فرنچایز Predator تغییر پیدا کرد و از یک سو بیشتر سعی داشت تا به فرهنگ و موجودیت این بیگانهها پرداخته و از سوی دیگر تجربههای جدیدی را رقم بزند که حتی موجب ساخت فیلمی مشترک با فرنچایز بیگانه نیز گشت که با انتقادات فراوانی از سوی مخاطبین روبرو شده است. آخرین فیلم این فرنچایز نیز که تحت عنوان Prey (شکار) شناخته شده و در سال ۲۰۲۲ در دسترس مخاطین قرار گرفته است، به عنوان یک پیش درآمد بر کل این فرنچایز عمل نموده و شخصیتهای کاملاً متفاوت و غیرمنتظرهای را وارد داستان کرده که هیچ شباهتی با گروه نظامیان سال ۱۹۸۷ به رهبری آرنولد شوارتزنگر ندارد.
فرنچایز سینمایی Ice Age (عصر یخبندان) از سال ۲۰۰۲ تاکنون
انیمیشن Ice Age که به عنوان محصول استودیو انیمیشنسازی قرن بیستم شناخته میشود، با اکران در سال ۲۰۰۲ کار خود را آغاز کرد و به سبب بهرهگیری از شخصیتهایی دوستداشتنی و روایتی منحصر به فرد، با واکنش مثبت مخاطبین مواجه گشت و طرفداران بسیاری در سراسر جهان پیدا کرد.
با این حال به مرور شاهد گسترش دنیای عصر یخبندان و حضور شخصیتهای جدیدی شدیم که گروه ۳ نفره مندی، سید و دیگو را تمام و کمال تحتالشعاع قرار داد و تا حدودی آنها را به حاشیه راند. با این حال نکته حائز اهمیت حفظ کیفیت دنبالههای Ice Age بود که با بهرهگیری از داستانهای شگفتانگیز همچنان موفق شده بود تا مخاطبینش قدیمی خود را حفظ نماید؛ مسئلهای که البته با تصاحب کمپانی قرن بیستم توسط دیزنی، شاهد نابودی این فرنچایز بودیم تا حدی که نه تنها اعضای اصلی استودیو سازنده آن پراکنده شدند، بلکه آخرین انیمیشن این فرنچایز به نام The Ice Age Adventures of Buck Wild (عصر یخبندان: ماجراهای باک وایلد) به حدی ضعیف و مبتذل بود که با واکنشهای به شدت منفی مخاطبین موجه گشت و پایان کار دنیای دوستداشتنی عصر یخبندان را برای همیشه رقم زد.
فرنچایز سینمایی Rocky (راکی) از سال ۱۹۷۶ تاکنون
با قاطعیت میتوان گفت که مجموعه فیلمهای Rocky به عنوان محبوبترین و مشهورترین آثار ژانر بوکس سینما به شمار میروند که به مدت حدوداً ۵۰ سال همچنان با قدرت به کار خود ادامه داده است.
این فرنچایز سینمایی با تمرکز بر روی زندگی جوانی به نام راکبی بالبوآ کار خود را آغاز به کار کرد که برای رسیدن به آرزوهای خود، وارد مسیری شگفتانگیز شده و در این مسیر پر فراز و نشیب با دوستان و دشمنان بسیاری مواجه میشود که زندگیاش را دگرگون میکند. در حالی که ۵ دنباله مستقیم از راکی طی سالهای بعد ساخته شد اما هیچکدام به اندازه فیلم نخست در القای زندگی طاقتفرسای یک بوکسور جوان و لحظات نفسگیر وی در رینگ مسابقه موفیقتآمیز ظاهر نشدند. امروزه نیز شاهد ادامه این فرنچایز با فیلمهایی تحت عنوان Creed (کرید) هستیم که حول محور فرزند آپولو، یکی از دوستان نزدیک راکی به نام آدونیس کرید هستیم که تاکنون ۳ اثر از آن ساخته شده و دنباله جدید آن که در سال ۲۰۲۳ اکران شده است، موفق شده تا خود را از زیر سایه راکی خارج نماید.
فرنچایز سینمایی Alien (بیگانه) از سال ۱۹۷۹ تاکنون
پیش از آن که پای غارتگر به سیاره زمین باز شده و شاهد قتلعامهای فجیع وی باشیم، ریدلی اسکات در سال ۱۹۷۹ آغازگر مجموعه فیلمهایی علمی تخیلی و ترسناک به نام Alien شد که برای نخستینبار در آن زمان، شخصیت زنی قدرتمند و مستقل را در مقابل دیدگان مخاطب به تصویر میکشید.
در حالی که این فرنچایز حول محور دست و پنجه نرم کردن گروهی از انسانها با موجوداتی کریه و درنده به نام زنومورف جریان داشت که در نهایت به مرگ اکثر آنها منجر میشد اما در طی سالهای بعد شاهد ساخته شدن دنبالهها و آثار فرعی گوناگونی از این فرنچایز سینمایی بودیم که به صورت کلی مسیر متفاوتی را در پیش گرفته و تا حد بسیار زیادی آن حس تعلیق و ترس فیلم نخست را فراموش کردند و این مسئله تا جایی پیش رفت که حتی شاهد ساخت آثاری حول محور غارتگر و زنومورف نیز بودیم که از سوی طرفداران هر ۲ فرنچایز با انتقادات شدیدی روبرو شدند. نکته عجیب و ناامید کننده درباره این فرنچایز در این است که هنوز هم سازندگانش سعی دارند تا موفقیت فیلم نخست را دوباره رقم زده و حس و حال ساخته سال ۱۹۷۹ را تکرار نماید؛ موضوعی که با وجود پیشرفت تکنولوژی و اختصاص بودجههای کلان اما هنوز هم در دستیابی به آن ناموفق هستند.
فرنچایز سینمایی Saw (اره) از سال ۲۰۰۳ تاکنون
جیمز وان که به عنوان پدر ژانر وحشت مدرن سینما شناخته میشود، پیش از آن که دنیای سینمایی ترسناکی به نام The Conjuring (احضار) را پایهگذاری نماید، با ساخت فیلم Saw در سال ۲۰۰۳ نه تنها فرنچایزی بزرگ و پرطرفدار را رقم زد، بلکه تحولی عظیم در ژانر اسلشر را نیز به ارمغان آورد.
این فیلم یکی از شرورهای نمادین سینما به نام جیگساو را به مخاطب معرفی میکند که به شکلی بیرحمانه و خونین انسانهای مختلف را به دام انداخته و آنها را قلع و قمع کرده و این خشونت به عنوان ابزاری برای حس تعلیق در مخاطب به کار گرفته میشد. با این حال دنبالههای Saw تنها از خشونت و خون و خونریزی پیروی کرده و داستان و حس تعلیق ساخته نخست جیمز وان را به کل کنار گذاشتند تا نتیجه، ساخت آثاری مبتذل و کلیشهای شد که توسط طرفداران دو آتیشه این فرنچایز نیز با انتقادات فراوانی روبرو شده است. آثار فعلی Saw علیرغم این که از انواع و اقسام تلههای هولناک و صحنههای خونین بهره میبرد اما مخاطبین تنها شاهد سکانسهای وحشتناک و خونبار کلیشهای و مصنوعیای هستند که هیچ جذابیتی نداشته و در این مسیر نیز شاهد تلف شدن پتانسیل شخصیت جیگساو نیز بودیم که اتفاقی تاسفبار و ناامیدکننده به شمار میرود.
فرنچایز سینمایی Jaws (آروارهها) از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۷
میتوان گفت که اکثر سینماگران بر این عقیده هستند که Jaws ساخته شده توسط استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۷۵ به حدی پرتنش و وحشتناک است که هنوز هم پس از گذشت چندین دهه کمتر فیلمی حول محور حیوانات میتواند تا این حد مخاطبینش را تحت تاثیر قرار دهد.
اثری که در آبهای اقیانوس جریان داشته و ما شاهد تلاش گروهی از انسانها برای نجات از دست کوسهای خونخوار هستیم که منجر به خلق سکانسهایی هیجانانگیز و فراموش نشدنی شده است. با این حال در کمال تاسف در دنبالههای بعدی که تا سال ۱۹۸۷ ادامه داشتند، این حس تعلیق و روابط بین شخصیتها به کل نادیده گرفته شد و تنها شاهد حضور شخصیتهایی تک بعدی بودیم که به بهانهای برای درندگی کوسههای خونین تبدیل شده بودند. سازندگان این دنبالهها به هیچ عنوان بر المانهای مهم ساخته استیون اسپیلبرگ توجه نداشته و میپنداشتند که تنها حضور یک کوسه درنده و وحشتناک برای جذابیت یک فیلم کافی است. مسئلهای که سبب شد تا مخاطبین با آثاری کلیشهای، فراموش شدنی و مبتذل روبرو شوند که هیچ سنخیتی با ساخته سال ۱۹۷۹ نداشته و زمینهساز خلق فرنچایزی ضعیف و یکبار مصرف گشتند.
فرنچایز سینمایی Mission: Impossible (ماموریت: غیرممکن) از سال ۱۹۹۶ تاکنون
مجموعه فیلمهای Mission: Impossible جزو آن دسته از فرنچایزهای سینمایی انگشتشماری به شمار میرود که علیرغم تغییرات ریز و درشت بسیار اما کیفیت آن همچنان رو به افزایش بوده و هیچگاه از نفس نیفتاده است.
این مجموعه که حول محور ماموری همه فن حریف و دوستداشتنی به نام ایتن هانت جریان دارد، به سبب هنرنمایی ستودنی و بدلکاریهای تاریخی تام کروز به حدی جذاب و پرطرفدار است که با گذشت بیش از ۲ دهه نه تنها ذرهای از جذابیت آن کاسته نشده است، بلکه فیلم آخر آن با واکنشها و فروشی بیسابقه مواجه شده و دنبالههای آن نیز با قدرت در حال ساخت میباشند. با این حال باید گفت که برایان دی پالما به عنوان کارگردان فیلم نخست، به هیچ عنوان حتی نمیتوانست تصور روزی را بکند که فیلم اکشن و جاسوسی وی به چنین دستاوردهای بزرگی رسیده و این حجم از تغییرات زیر و درشت را تجربه نماید. فرنچایزی که از وقایعی جاسوسی و ساده شروع به کار کرد و به جایی رسید که بدلکاریهای عظیم آن در سینما بیسابقه بوده و مخاطبین شاهد سکانسهای نبرد و رویاروییهای بزرگ و پرهزینهای هستند که کمتر فیلم اکشنی در چنین مقیاسی بتواند با ساختههای تام کروز به رقابت بپردازد.
فرنچایز سینمایی Mad Max (مکس دیوانه) از سال ۱۹۷۹ تاکنون
پیش از آن که دنیای پسا-آخرالزمانی در سینما و تلویزیون به حضور موجودات ترسناک و آدمخوار محدود شود، این جرج میلر بود که با ساخت Mad Max در سال ۱۹۷۹ و با معرفی مل گیبسون به عنوان قهرمانی خاکستری، تعریف جدیدی از ژانر اکشن و پسا-آخرالزمانی را ارائه نمود و سینما را برای همیشه متحول کرد.
این مجموعه روایتگر دنیای نابود شدهای به دست انسانها است که سیاره زمین به کویری غیرقابل سکونت بدل گشته و افراد باقیمانده برای پیدا کردن ذرهای آب و سوخت به جان یکدیگر افتادهاند. در حالی که ۲ دنباله برای اثر سال ۱۹۷۹ ساخته شده و در سال ۲۰۱۵ نیز شاهد ریبوت آن با هنرنمایی تام هاردی در قامت مکس بودیم اما این مسیر طولانی شاهد تغییرات بسیاری برای Mad Max بوده که تحت هیچ شرایطی به روزهای نخستش شباهت ندارد. در عین این که هر یک از فیلمهای این فرنچایز حس و حال کاملاً متفاوت و جسورانهای داشته اما به صورت کلی جرج میلر موفق شده تا در طی چند دهه گذشته همچنان کیفیت Mad Max را حفظ نماید و Mad Max: Fury Road (مکس دیوانه: جاده خشم) نیز موفق شد تا به یکی از جذابترین و به یاد ماندنیترین آثار اکشن یک دهه اخیر سینما بدل گردد که تماشاگران برای مشاهده دنباله آن عطش بسیاری داشته باشند. تا زمان ساخت دنباله آن، طرفداران مکس دیوانه میتوانند شاهد اکران فیلم Furiosa (فیوریوسا) در سال ۲۰۲۴ باشند که به عنوان نخستین اثر فرعی در این مجموعه شناخته میشود.
فرنچایز سینمایی Fast & Furious (سریع و خشمگین) از سال ۲۰۰۱ تاکنون
راب کوهن در سال ۲۰۰۱ با ساخت The Fast and the Furious حول محور مسابقات خیابانی حتی تصورش را هم نمیکرد که روزی شاهد ساخته شدن دنبالههایی بر فیلم خود باشد که حول محور نجات جهان و ورود به خارج از جو سیاره زمین باشد.
یکی از طولانیترین و پرحاشیهترین فرنچایزهای سینمایی تاریخ، روایتگر افسر پلیسی به نام برایان اوکانر بود که به صورت مخفیانه وارد مسابقات خیابانی شده تا گروهی از تبهکاران را شناسایی و دستگیر نماید. با این حال به مرور شاهد تغییر سبک این مجموعه بودیم و امروزه شاهد فیلمهایی تماماً اکشن و پر زد و خورد هستیم که ماشینهایش تنها یک بهانه برای خلق سکانسهایی عجیب و غریب میباشند. علیرغم صرف بودجههای کلان و به تصویر کشیدن سکانسهای اکشن چشمنواز اما مخاطبین از شرایط فعلی فرنچایز The Fast and the Furious رضایت نداشته و وین دیزل این مجموعه را به سمت و سویی هدایت کرده که موجب حواشی و انتقادات بسیاری شده است. بسیاری عقیده دارند که پرونده این فرنچایز میبایست که پس از مرگ ستاره آن یعنی پل واکر بسته شده تا شاهد ساخت اثری مبتذل و کلیشهای همچون F9: The Fast Saga (اف۹: حماسهٔ سریع) نباشیم که پای شخصیتهایش را به خارج از جو زمین نیز باز کرده است.
فرنچایز سینمایی Jurassic Park (پارک ژوراسیک) از سال ۱۹۹۰ تاکنون
استیون اسپیلبرگ در یکی دیگر از آثار به یاد ماندنی خود، دست به خلق فیلمی تحت عنوان Jurassic Park در سال ۱۹۹۰ زد که غرور بی حد و اندازه بشریت و دخالت آنها در طبیعت و دستکاری موجوداتش را به شکلی تماشایی به تصویر کشید و تعریف جدیدی از جلوههای بصری را در سینما به ارمغان آورد.
با این حال به مرور در دنبالههای Jurassic Park شاهد تزریق المانهای اکشن به این فرنچایز شدیم تا جایی که عملاً این مجموعه به رویارویی انسانها و دایناسورهای عجیب و غریب بدل گشت و آن حس ماجراجویی و ترس از ناشناختهها به مرور در نزد مخاطبین کمرنگ شد. چنین مسئلهای با احیای این مجموعه به نام jurassic world (دنیای ژوراسیک) و ساخت دنبالههای آن شدت بیشتری گرفته و مخاطبینی که روزگاری برای تماشای دایناسورها و ترس انسانها از آنها ذوق و شوق داشتند، حال مشغول تماشای فیلمهای کاملاً متفاوتی بودند که اینبار دایناسورها باید از انسانها فرار کرده و جان خود را نجات میدادند. نکته حائز اهمیت درباره این مجموعه که تا حدودی شرایط آن را در قبال Alien ریدلی اسکات نیز شاهد بودیم، سعی و تلاش سازندگان آثار جدید برای تکرار حس نوستالژی فیلم نخست بود که نه تنها تلاششان موفقیتآمیز نبود، بلکه تنها حقهای تبلیغاتی بوده تا مخاطبین را به سینما کشانده تا سود بیشتری را کسب کنند؛ مسئلهای که در قبال فیلم Jurassic World: Dominion (دنیای ژوراسیک: قلمرو) به اوج خود رسید و ما شاهد اثری بسیار ضعیف و کلیشهای بودیم که با بازگرداندن شخصیتهای قدیمی بیشتر یک سوءاستفاده از خاطرات خوش طرفداران پارک ژوراسیک به نظر میرسید.
به عقیده شما چرا بسیاری از آغازکنندههای مجموعههای سینمایی بزرگ تاریخ، در دهه ۷۰ الی ۸۰ میلادی شکل گرفته بودند؟ تفاوت سینمای آن زمان با امروز در چیست؟ به نظر شما کدام یک از فرنچایزهای سینمایی نام برده شده در این مقاله موفق شده تا همچنان کیفیت بالای خود را حفظ نماید؟ دلیل حواشی و انتقدات شدید حول محور وضعیت فعلی The Fast and the Furious چه چیزی است؟ آیا تام کروز و عوامل سازنده دنبالههای پایانی Mission: Impossible موفق خواهند شد تا کیفیت بالای این مجموعه را حفظ نموده تا فرنچایزی شگفتانگیز را به اتمام برسانند؟ نظرات و دیدگاههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع:کولایدر
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
استار وارز، استار ترک و سری Terminator هم میشه اضافه کرد. هالیوود مدرن با سیاست های احمقانه به تک تک شون گند زد.
خواستم استار وارز و ترمیناتور بگم که گفتی. اسی دیس لایک هم مثل همیشه الکی دیس میده
اسی دیسلایک😂😂
اسماعیل دیس لایکو خوب اومدی به همه دیس لایک میده🤣
کسیکه اسم کاربریش هیچ هست. نه هیچی تو دلشه و نه هیچی تو سَرش. منم هیچی از این آدم به دل نمیگیرم. برو برای خودت راحت باش هیچ هیچ هیچ…….
شرمنده بابت اسپم .
.
.
دوستان قسمت ۹ سریال تایتان ها دیسی رسما به تمام دنیا ها وصل شد. گارفیلد هم رفت دنیای دختر ستاره ای هم فلش (سریالی ) دید و هم (شزم)* دنیای سینمایی
.
پس میشه امید وار بود این فیلما به عنوان دنیای موازی دیسی استفاده میشن
باشه😅
عاشق منطق و استدلالی که آوردی شدم
بعدشم چرا باید به دل بگیری؟توهینی کردم بهت؟ فقط گفتم به همه دیس میدی که واقعا اینکارو هم میکنی که صد البته به شوخی هم بوده حرفم و کار اشتباهیم نمیکنی که دیسلایک میدی ولی جالبه همین
کسی اگه باید بدل بگیره منم که میگی هیچی تو دل و سرم نیس اونم بخاطر اسم پروفایلم😐😅 که البته چیز مهمی هم نیست
ولی سطحت ببر بالا کامنتت انگار کامنت یه بچه مدرسه ای حرصیه بخصوص آخرش
هیچ هیچ هیچ🤣
ترمیناتور واقعا واقعا نابود شده ،واقعا به صورت فجیع ،ترمیناتور ۳ به بعد کلا خلاص شد باز حالا ۶ بد نبود اونم فقط بخاطر حضور آقا آرنولد شوراتزنگر ،
یه فیلم خاص نیست ولی.
کل فیلم های مارول
داداش اینجا رو با tinder اشتباه گرفتی
ولی عجب ابرو هایی داری
به کوری چشم دشمنان 😁
یا سریع و خشن به شدت موافقم.
بعضی هاشون بهتر شدن بعضی ها نه مثلا saw , jurassic park,aline اینا بهتر شدن بعضی ها داغون شدن مثل سریع خشن و عصر یخبندان و ترمیناتور و البته جنگ ستارگان با این که خیلی فنشم بعضی ها هم ازشون انتضار نمیرفت بهتر یا بدتر باشن نمونه بارز غارتگر و آرواره ها
سریع و خشن ۱۴:
Darth Vader: تو با چه ارتشی میخوای جلوی منو بگیری؟
Toretto: من ارتش ندارم، خانواده دارم.
جورج میلر کارش درسته.۴۴ سال و فقط ۴ قسمت از فیلم های Mad Max رو ساخته.فرانچایزی که جیمز کامرون و کریستوفر نولان از اون الهام گرفتند.
کاملا با سریع خشن موافقم. من این فیلم رو برای مسابقات خیابونی دوست داشتم ولی الان ماشین ها توی این فیلم فقط به شکل نماد هستن
پارک ژوراسیک اولا دایناسور ها ترسناک بودن بعذ ها بیشتر انسان هاش و بیشتر دلم برای دایناسور هاش میسوخت تا انسان هاش
موارد لازم برای ساخت فیلم های زیر
سریع و خشن : ماشین + وین دیزل
پارک ژوراسیک : دایناسور
آرواره ها : کوسه
سازنده های نسخه های جدید فقط تا اینجاشو بلدن
ترمیناتور: ربات
استاروارز: لایت سیبر
آخ ترمیناتور یادم رفت😂😂
استاروارز هم کلاااااا ندیدم
زیادی که باشی از اصلت دور میشی خیلی فیلما باید تموممیشدن ولی ادامه یافتن حتی مارولشم بنظرم باید چند سالی تعطیل میکردن ، استاروارزش نباید دیگه می اومدن سه گانه سوم میساختن و کلی فرنچایز دیگه که با شیر دوشی خراب شد