ویژگیهای منفی آثار انیمهای در دنیای مدرن
دنیای انیمه در عصر مدرن با وجود تمامی جذابیتها و زیباییهایش اما از برخی ویژگیهای منفی برخوردار میباشد که در این مقاله به آنها اشاره خواهیم داشت.
دنیای انیمه یکی از جذابترین و پرطرفدارترین مدیومهای تاریخ سرگرمی میباشد که با بهرهگیری از المانهایی ناب و منحصر به فرد، منجر به خلق دنیاهای هیجانانگیز و متنوعی شده که در هیچ شاخه دیگری از سینما و تلویزیون نمیتواند همانند آن را تجربه نمود.
این مدیوم به سبب پیشرفت تکنولوژی و سرمایهگذاری قابل توجه کمپانیها، در طی چند دهه گذشته رشدی قابل توجه را تجربه کرده و به محصولاتی فرهنگی و پرطرفدار در سراسر جهان بدل گشتهاند که هر ساله طیف گستردهای از مخاطبین با هر علاقه و سنی را به خود جذب میکنند.
با وجود تمامی ویژگیهای مدیوم دنیای انیمه اما پیشرفت آنها در طی چند دهه گذشته سبب به وجود آمدن برخی ویژگیای منفی نیز شده است. برخی از ویژگیهای انیمههای جدید باعث شدهاند تا آن طراوت، جذابیت و هیجان آثار گذشته را شاهد نباشیم که این مسائل میتواند نشات گرفته از داستان، جلوههای بصری و یا باقی موارد باشد.
به همین سبب نیز در این مقاله تصمیم گرفتیم تا به معرفی ۱۵ ویژگی منفی دنیای انیمه پرداخته و ببینیم که دلایل افت برخی از آثار این مدیوم به سبب چه مسائلی به وقوع پیوسته است. پس با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.
فدا شدن کیفیت در قبال کمیت
محبوبیت و گسترش طیف مخاطبین دنیای انیمه در حالی که مسبب خلق آثار بیشتری شده اما از سوی دیگر نیز لطمه جبران ناپذیری به کیفیت برخی از این پروژهها زده است.
این مدیوم به حدی گسترش یافته که کمپانیهای سازنده انیمه هر ساله مجبور هستند تا سرمایهگذاری عظیمی را بر روی پروژههای خود انجام داده و شاهد مشغله کاری بسیار زیاد آنها هستیم. این مسئله سبب شده تا در عین این که انیمههای سریالی و سینمایی زیادی را مشاهده میکنیم اما شاهد افت کیفیت آنها در زمینه داستانی یا جلوههای بصری باشیم که نمونه بارز آن را میتواند در قبال استودیو ماپا و آثار آنها مشاهده نمود.
رایج شدن بازسازیها
دهه ۹۰ تا ۲۰۰۰ را میتوان نقطه اوج ریسکپذیری انیمهها دانست که شاهد خلق آثاری جدید و فراموش نشدنی بودهایم.
با این حال کاهش ریسک پذیری و خلاقیت سبب شده تا در تمام زمینههای سرگرمی از فیلم و سریال گرفته تا بازیها شاهد ساخت بازسازی بسیاری از عناوین قدیمی باشیم که در عین جذابیت ظاهری اما باز هم یک عقب گرد برای سازندگانشان محسوب میشوند. مجموعههای جدید JoJo’s Bizarre Adventure و Fullmetal Alchemist: Brotherhood با وجود تمامی نکات مثبتشان اما باز هم یک بازسازی لقب گرفته و آن خلاقیت و منحصر به فرد بودن آثار قدیمی را در خود نخواهند داشت.
کاهش آثار علمی تخیلی
در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ شاهد ساخته شدن آثاری جادوانه و فراموش نشدنی همچون Macross و یا Akira در ژانر علمی تخیلی بودیم که انقلابی را در زمان خود رقم زدند.
با این حال به مرور شاهد کاهش آثار با کیفیت و ستودنی در این ژانر شدیم تا حدی که امروزه فیلمها و سریالهای انیمهای علمی تخیلی به آثاری انگشتشمار بدل گشته و طرفداران این ژانر مجبور هستند تا به همان آثار قدیمی اکتفا نمایند. مشکل عدم خلاقیت و ریسک پذیری که پیشتر به آن اشاره کرده بودیم، در چنین مسائلی خیلی واضح خود را نشان داده و این یک ویژگی منفی برای چنین مدیوم بزرگ و گستردهای محسوب میشود.
پایانبندیهای بی سر و ته
یکی از مسائل مهم در هنگام ساخت یک اثر سینمایی یا تلویزیونی، پایانبندی آن میباشد که میتواند تمامی زحمات سازندگانش را در یک لحظه با نابودی مواجه نماید.
بزرگترین مشکل در این مدیوم حول محور مسیری میباشد که سازندگان در پیش گرفتهاند. آنها از یک سو برای تبلیغ انیمه خود، فصل نخست پر و پیمانی را تدارک دیده و از سوی دیگر نیز برای همگام بودن با مانگا، دست به ساخت قسمتهایی تحت عنوان “فیلر” میزنند تا بتواند یک تعادل را بین انیمه و مانگا برقرار نمایند. با این حال این مسائل در دراز مدت سبب میشود تا شاهد افت کیفیت چشمگیر آثار انیمهای باشیم که منجر به خلق پایانبندیهایی انتقادآمیز و پرحاشیه شده است.
گسترش ژانر ایسکای
ایسکای در آغاز به عنوان یک زیرژانر محسوب میشد که رفته رفته گسترش یافت و به یک ژانر خاص بدل گشت.
چه مردم با این مسئله موفق باشند و چه مخالف باید قبول کرد که ژانر ایسکای بیشتر از آنچه که میبایست گسترش یافته و عملاً باقی ژانرها را تحت تاثیر خود قرار داده است. گسترش ایسکای سبب شده تا شاهد ساخت آثار متعددی با موضوعات و المانهای تکراری و به دور از خلاقیتی باشیم که دیگر هیچ معنا و مفهوم خاصی در نزد مخاطب نداشته و به معنای واقعی کلمه آن تازگی و جذابیت روزهای نخست خود را از دست داده است.
فدا شدن کیفیت در قبال محبوبیت
در حالی که انیمههایی مانند Naruto و یا Fairytail به میزان بسیار کمی،المانهای مخاطبپسند را در خود جای داده بودند اما این مسئله امروزه به یک مشکل بزرگ و همهگیر بدل گشته است.
امروزه شاهد ساخت انیمههایی همچون Love Tyrant هستیم که به صورت تمام و کمال در خدمت فن سرویس قرار گرفته و برای راضی نمودن آنها، هیچ خلاقیت و ریسکی را به معرض نمایش نمیگذارد و عملاً اثری خسته کننده و قابل پیشبینی را پدید آورده است. این که برای افزایش تعداد بینندگان و راضی نگه داشتن آنها، مهمترین ویژگیها و المانهای اثر خود را نادیده بگیرید، شاید که در ابتدا بتواند کمی جذاب به نظر برسد اما در دراز مدت منجر به فاجعهای غیرقابل جبران خواهد شد.
کش پیدا کردن داستان
انیمههای کلاسیک شامل صدها قسمتی بودند که اکثریت آنها در خدمت یک داستان کلی بوده و همچنان از جذابیتی ستودنی در نزد مخاطبین برخوردار بودند.
با این حال امروزه شاهد انیمههایی همچون My Hero Academia و Attack On Titan هستیم که در ظاهر تعداد قسمتهای کمتر ولی فصلهای بیشتری داشته ولی در باطن تنها در حال کش دادن داستانی هستند که خیلی زودتر باید پایان پیدا میکرد. البته چنین موضوعی به خودی خود بد نخواهد بود اما باعث میشود تا کیفیت کلی داستان افت کرده و مخاطبین دیگر رقبتی برای تماشای آن نداشته باشند. این که فصل چهارم انیمه Attack On Titan را به چندین و چند بخش تقسیم کنید، تنها منجر به اعتراض و انتقادهای شدیدی میشود که هیچ نتیجه مثبتی در پی نخواهد داشت.
ترکیب رنگها و جلوههای بصری
به سبب پیشرفت تکنولوژی و سرمایهگذاری گسترده در مدیوم انیمه شاهد ساخته شدن آثاری چشمنواز و باکیفیت هستیم.
در حالی که انیمههایی همچون Spy x Family و Love of Kill از جلوههای رنگارنگ و چشمنوازی بهره میبرند اما همین گستردگی ترکیب رنگها باعث شده تا داستانهای تاریک و بزرگسالانه در نزد مخاطب آن جدیت خود را از دست داده و روایتی پوچ و بیش از اندازه خوش و خرم را پدید بیاورند. عجیب است که سازندگان این دست از آثار هیچ تعادلی در سبک هنری نداشته و حتی خونینترین سکانسها و روایات نیز به سبب ترکیب بیش از اندازه روشن رنگها، نمیتواند هیچ جدیت و چالشی را در ذهن مخاطب ایجاد نماید.
ارتباطات قابل پیشبینی شخصیتها
روابط شخصیتهای یک انیمه در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ به حدی فکر شده و جذاب بود که بارها و بارها میتوانستیم به تماشای آنها نشسته و لذت ببریم! روابطی که مملو از وقایع غیرقابل پیشبینی و شصیتپردازیهای تحسین شده بود.
با این حال بخش بزرگی از روابط آثار درام به شخصیتهای کلیشهای و تکراری خلاصه شده و هیچ بار درام خاص و جدیدی را شاهد نیستیم. زمانی که ارتباط خاص و فراموش نشدنی ناروتو و ساسوکه ایجاد شد، باقی سازندگان آثار انیمه از آن الهام گرفته و روندی کلیشهوار و به دور از خلاقیت را ایجاد کردند که به امری غیرقابل تحمل در دنیای امروز بدل گشته است.
زیادهروی در نمایش کمدی اسلپ استیک
به صورت کلی، بروز المانهای کمدی در جای مناسب میتواند به نتیجهای جذاب و خندهدار بدل گردد. با این حال استفاده پیاپی و نابجا میتواند نتیجهای عکس و فاجعهآمیز را خلق نماید.
نمونه بارز این مسئله را میتوان در انیمه Love Tyrant مشاهده کرد که تمرکز بیش از اندازه بر روی موقعیتهای کمدی، عملاً جذابیت و تازگی آن را به نابودی کشانده و نتیجهای خسته کننده در پی داشته است. در سمت دیگر نیز میتوان انیمهای همچون My Hero Academia را مثال زد که موقعیتهای کمدی همچون آثار مارول به وجود آورده و سبب شده تا جدیترین صحنهها و وقایع نیز آن تاثیر خود را از دست بدهد و هیچ ارزش و معنای خاصی برای مخاطب نداشته باشد.
موسیقیهای فراموش شدنی و کلیشهای
یکی از مسائل قابل توجه در محبوبیت و ماندگاری یک اثر، موسیقی آن میباشد که میتواند سکانسی ساده را به اتفاقی خاطرهانگیز تبدیل نماید.
انیمههای قدیمی همچون Neon Genesis Evangelion، Bleach، Cowboy Bebop و Naruto شاهکارهای موسیقی در زمان خود محسوب میشوند که میراث خود را در آثاری همچون Attack On Titan و Fullmetal Alchemist: Brotherhood بر جای گذاشتهاند. با این حال اکثریت انیمههای دنیای مدرن از موسیقیهایی کلیشهای، فاقد جذابیت و فراموش شدنی بهره بردهاند که هیچ تاثیر خاصی برای مخاطب نداشته و از کیفیت بسیار پایین و عجیب و غریبی برخوردار هستند.
پیروی از المانهای کلیشهای
به سبب عدم ریسکپذیری و نبود خلاقیت شاهد پیروی از المانهای پرتکراری هستیم که عملاً باعث ایجاد کلافگی در نزد مخاطب شده است.
ژانر “برشی از زندگی” واضحترین مثال بابت این ویژگی منفی میباشد. ۹۰% آثار این ژانر حول محور شخصیتی دبیرستانی و ساده جریان دارد که به صورت اتفاقی با موجودی عجیب و غریب آشنا شده و زندگیاش برای همیشه دچار تغییر میشود. این رویه به حدی در دنیای امروز انیمه اشباع شده که جذابیت و خلاقیت این ژانر را تا مرز نابودی پیش برده است. مسئلهای چالشبرانگیز که در کمال تعجب، همچنان ادامه یافته و سازندگان این آثار هیچ ارزش و اهمیتی برای مخاطبین خود قائل نیستند.
نادیده گرفته شدن آثار خلاقانه
دنیای انیمه امروز به تصرف نامهای شناخته شده و صاحب سبک درآمده و اکثریت آثار جدید و خلاقانه آنطور که میبایست، دیده نشدهاند.
نمونه بارز این مسئله را میتوان در قابل انیمههای Platinum End و Vampire In The Garden اشاره کرد که از المانها و روایاتی خلاقانه و جذاب بهره برده بودند ولی به سبب نامهای شناخته شده Naruto و Death Note هیچ فرصتی برای نمایش و بروز ویژگیهای خود پیدا نکردند. این موضوع سبب شده تا ژانرها نیز تحت تاثیر قرار گرفته و نبوغ و خلاقیت به مرور کمرنگ گردد. مسئلهای که اینبار بینندگان مقصر آن هستند و به حدی وابسته عناوین بزرگ و شناخته شده هستند که هیچ شانسی را برای تماشای آثار جدید قائل نخواهند شد.
بهرهگیری از المانهایی که جذابیت خود را از دست داده است
خدا آن روزی را نیاورد که سازندگان دنیای انیمه، به فرمولی جذاب برای شگفتزده کردن مخاطبینشان دست پیدا کنند.
انیمههای Attack on Titan و My Hero Academia به سبب نمایش وقایع و رخدادهایی شوکهکننده و غیرقابل پیشبینی به شهرت زیادی دست پیدا کرده بودند. با این حال همین آثار به حدی در نمایش این المانها زیادهروی کردند که نه تنها دیگر مشاهده آنها هیچ جذابیتی نداشت، بلکه سبب شده بود تا وقایع داستانی روندی قابل پیشبینی پیدا کرده و عملاً مخاطب هیچ ذوقی برای اتفاقات جدید نداشته باشد.
خلاقیت
موضوعی که سبب شد تا دنیای انیمه نسبت به فیلمها و سریالها از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، خلاقیت و ریسک پذیری آنها در روایت وقایعشان بوده است.
با این حال امروزه شاهد کمرنگ شدن این المان بوده و دیگر کمتر انیمهای را میتوان پیدا کرد که از خلاقیتی قابل توجه و جذاب بهرهای ببرد. انیمه My Hero Academia با وجود تمامی جذابیتها و محبوبیتش اما ترکیبی از Soul Eater و Tiger & Bunny میباشد که رنگ و لعاب جدیدی به خود گرفته است. البته که شباهت انیمههای جدید با آثار صاحب سبک قدیمی به خودی خود اتفاق بدی به نظر نمیرسد اما مشکل اینجاست که این انیمهها با وجود تمامی زرق و برق خود به مرور رنگ باخته و خستهکننده میشوند. مسئلهای که میتواند به مرور صنعت انیمه را تحتالشعاع قرار دهد.
دلایل نام برده شده در این مقاله را منطقی میدانید؟ آیا صنعت انیمه به مرور در حال از دست دادن حس خاص و متمایز کننده خود میباشد؟ آیا مخاطبین را در این مسائل مقصر میدانید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
نظرات
فدا شدن کیفیت درمقابل کمیت مثالش دقیقا ناروتو درسته انیمه شاهکاریه و منم همشو دیدم ولی قسمت الکی خیلی زیاد داره و واقعا نبودشون بهتر بود
فیلراش بخاطر اینکه مانگا نوشته نشده بود و انیمه میزد جلو ازش
و خب الان دیگه راحت میشه با یه فیلر لیست همشو رد کرد
اونائیکه شما بهش میگی “قسمت الکی” در اصل فیلر هستن. دلیل ساخت فیلرهام اینکه چون هنوز چپترهای جدید مانگا منتشر نشدن سازنده انیمه مجبوره برای تداوم پخش انیمه قسمتهای فیلر بسازه.
ضمن اینکه وجوده قسمتهای فیلر خودش باعث افزایش قسمتهای انیمه و طبعاً افزایش تعداد دیسکهای DVD و Blu-ray میشه که این قضیه تو انیمه های طولانی برای استودیوی سازنده سود زیادی داره.
…
خلاصه اینکه فیلر جزء جدایی ناپذیره انیمه های بلند هست. اگرچه بیشتر برای اونائیکه مانگا و انیمه رو همزمان دنبال میکنن آزار دهنده است.
نمیدونستم فیلر چیه . ممنون
شما معنی قسمت فیلر و دلیل وجودش رو میدونید؟
اره فیلر زیاد داره ولی برای من جذابیت دارد ناروتو یه شاهکار ستودنی هست که تک تک ثانیه هاشو با شوق می بینم
میشه گفت خلاقیت در بسیاری از ابعاد در کل دنیا خیلی کم رنگ شده چه در فیلم و سریالا چه در انیمه و… تنها جایی که شدیدا جای پیشرفت داره و جذابه صنعت گیمه که خلاقیت های زیادی بوجود آمده که مهمترین دلیلش وجود رقابته
من خودم به شخصه گیمرم چیزی که شما میگید فقط توی چند سری از گیما وجود داره و ما گیمای زوباله زیادی هم داریم و کل این جریان برای انیمه و سریال و فیلم و.. صدق میکنه
روزی روزگاری گینتاما خلق شد تا ثابت کنه در کمدی بی رقیبه به جرات میتونم بگم هیچ انیمه کمدی به گرد پاش نمیرسه البته از قلم نندازم که یسری ارک داره گینتوکی شمشیر واقعی میگیره دستش که اونجا از هرچی شوننه سر تره :))
Berserk و Vagabond هنوز یه اقتباس درخور ندارن ( berserk 1997 خوب بود ولی ناقص بود بقیشونم آشغال بود )
زیاد شدن ژانر ایسکای ، reincarnation رومخ ترین ضلع انیمه های جدید هست واقعا حرس در میاره محتوای اچی امیخته با کمدی تو انیمه هایی که داستان خوب و جدی داره یکم رو مخ منه
Vagabond در مرحله اول که ناقصه
دوم بخاطر طراحیه خاصش اصلا قابلیت انیمه شدن نداره بنظرم
برعکس برزرک که واقعا نمیدونم چرا یه انیمه درخور ازش نیست
انیمه Shigurui رو دیدی؟
مانگای Shigurui هم از لحاظ آرت چیزی مشابه Vagabond هست، ولی انیمه کوتاه بسیار عالی ازش ساختن که از نظره من بهترین انیمه سبک سامورایی هست.
میشه از Vagabond هم یه انیمه عالی ساخت.
والا من خودمم بدم نمیاد یجوری ازش انیمه بسازن
ولی خب حس میکنم تو مدیوم مانگا موفق تره
گرچه همون مانگاشم ناقصه پس فکر نکنم هیچ استودیویی گردن بگیرن
ناقص بودن مانگا اهمیتی نداره. میتونن مثل Shigurui یه انیمه کوتاه عالی ازش بسازن.
انیمه Shigurui هم زمانیکه پخش شد ناقص بود و فقط ۴۷ چپتر از مانگاش منتشر شده بود. حالا مانگای Vagabond که ۳۲۷ چپتر ازش منتشر شده (۴۷ چپتر کجا و ۳۲۷ چپتر کجا)
اون دوران طلایی مد هاوس جدی فوق العاده بود چه کارایی که اون دوران نداد، کارهایی که به احتمال بالا امروز چراغ سبز نمیگرفتن
در کنار همه اینا بگم استارت انیمه ها خیلی مهمه مثلاً بلیچ و وان پیس یکی از خسته کننده ترین شروع های تاریخ انیمه رو دارن به خصوص بلیچ که اصلا آدم رقبت نمیکنه ادامش بده چون اینقدر داستان اپیزودای اولش ساده و خسته کنندس و کلیشه ایه مخاطب دوست نداره ادامش بده . یعنی میخوام بگم منسوخ شدن واسه زمان خودشون خوب بوده و از اینا بگذریم کش دادن داستان ..که من فکر میکنم وان پیس سلطان اینکاره نویسنده میدونه نونش تو همینه برا همین هی کش میده دریغ از کمی خلاقیت .. یعنی به شخصه من فکر میکنم وینلند ساگا همون ۲۴ قسمت اولش بهتر از ۵۰۰ قسمت از وان پیسه.
و به نظر خودم ۹۹ درصد ایسکای ها ارزش تماشا ندارن . اوناییم که ارزش داشتن قدیمین .. و همچنین دقیقا درست گفتین بیشتر آثار ماپا از نظر انیمیشن جدیدا با کیفیت شدن ولی داستان تو دیواره .. همچنین شیطانکش که اصلا داستان نداره که سلطان اورریتده … در مورد فن سرویس هم جدیدا خیلی زیاد شدن یه پسره رو میزان ده تا د ختر میندازن دورش … اینم برمیگرده به نگاه های جدید این دورو زمونه که هر پسری با پسر دیگه صمیمیه همه میگن اوهاوه چه چند ش… ست براهین همه انیمه ها حا رم شده ..که واقعا افتضا حن .. چارتارانیمه مردونه وجود نداره که چارتا پسر یارو یاور هم باشن نه چندتا د ختر یاور پسره ..غیر از جوجو
شیطان کش داستان نداره؟؟؟؟؟؟😂😂
شیطان کُش داستان داره، ولی خب داستانش همون قصه تکراری یکسری آدم با قدرتها و مهارتهای ویژه است که علیه یکسری شیطان و دشمن میجنگن. داستان کلیشه ایی در سبک شونن-ابرقدرتی.
اگه اینجوری بود الان باید شاهکار های مثل اتک کلیشه می بودن
مانگاشو ندیدی وگرنه داستانه قابل قبولی داره
اتک داره براساس مانگا ( منبع اقتباس ) پیش میره و درستم داره پیش میره استودیو ماپا داره شورشو در میاره داخل ساخته انیمه
نادیده گرفته شدن آثار خلاقان داخل هر مدیایی این آثار وجود دارن متاسفانه 😔
ژانر ایسکای هم کلاً یعنی کلیشه ( به غیر از چند مورد خاص )
لیست خوبی بود خسته نباشید
کاملاً مشخصه اونیکه این مقاله رو در سایت CBR نوشته هیچگونه آگاهی و دانشی درباره مدیوم انیمه نداشته!
نمونه اش پاراگراف زیر:
“مجموعههای جدید JoJo’s Bizarre Adventure و Fullmetal Alchemist: Brotherhood با وجود تمامی نکات مثبتشان اما باز هم یک بازسازی لقب گرفته و آن خلاقیت و منحصر به فرد بودن آثار قدیمی را در خود نخواهند داشت”
نویسنده مقاله حتی این نکته رو نمیدونه که انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood بازسازی انیمه Fullmetal Alchemist نیست! دیگه اینو همه میدونن انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood کاملاً براساس مانگای فولمتال آلکمیست ساخته شده ولی انیمه قدیمی تره Fullmetal Alchemist فقط یک/سوم اولش براساس مانگا ساخته شده و بقیه اش اورجیناله چونکه اون زمان مانگا نیمه کاره بود.
یا تمام ۵ فصل مجموعه انیمه JoJo’s Bizarre Adventure هم براساس مانگا ساخته شدن. اون انیمه ۱۳ قسمتی که در دهه ۹۰ میلادی بصورت OVA ساخته و عرضه شد خیلی خلاصه و ناقص از آرک اول سری مانگای JoJo’s اقتباس شده.
کی دیدی CBR مقاله درست داشته باشه؟
این روزا دارم انیمه made in abyss رو میبینم ، واقعا انیمه خوبیه ، داستان و اتمسفر قشنگی داره ، اما به زور گنجوندن صحنه های طنز و نوع آرتش یکم اذیتم میکنه …. به سایکو و تم دارک انیمه اصلا نمیخورن ، ….
البته به جزء دو سه تا باگ داستانی ، مورد دیگه ایی به ذهنم نمیرسه درکل انیمه بسیار خوبیه ، پیشنهاد میکنم ببینینش
اتفاقاً Art و گرافیکش فوق العاده زیباست و از نکات مثبت مانگا و انیمه است.
…
فصل اول و ادامه اش که فیلم Dawn of the Deep Soul هست عالین. ولی بنظر من فصل دومش یکم ضعیف میشه.
عزیز آرتش فوق العادس من منکر نیستم ، اما به محتوایی که ارائه میده ربطی نداره ، مثلا کسی که میخواد بیاد ببینه ما با چه چیزی انقدر سرگرم شدیم ، فکر میکنه داریم کارتون میبینیم …
بعله به نظر منم فصل اول عالی ،سینمایی عالی و فصل دوم کمی ضعیف شده … اون شهر اشباحش به نظر من جالب نیست تو فصل دوم ، نمیدونم چرا انیمه ها نمیتونن تو فصل دوم با قدرت پیش برن …
قرار نیست لزوماً آرت به محتوا ربط داشته باشه. بسیاری از مانگاها و انیمه های سینن(بزرگسال) اتفاقاً آرتشون بچگانه است. یه لحظه فکرکن made in abyss آرتی مشابه monster داشته باشه، اصلاً یک لحظه هم نمیشه باهاش ارتباط گرفت! ضمن اینکه چون شخصیتهای اصلی داستان بچه هستن این آرت بهترین انتخاب برای طراحی شخصیتها هست.
انیمه عالی Ranking of Kings هم سینن هست ولی آرت فانتزی و بچگانه ایی داره.
…
اون ماجرای شهر اشباح هم تو مانگا هست. ربطی به انیمه نداره که میگی “نمیدونم چرا انیمه ها نمیتونن تو فصل دوم با قدرت پیش برن”
فصل دوم (اگه درست بگم) از چپتره ۴۸ تا ۶۹ مانگا رو پوشش میده.
کلا انیمه ها مشکلات زیادی دارند..
ولی بزرگ ترینشون اینها هستند.
۱. انیمه کلا اخرش معلوم نیست چی میشه و کلا ناتمام باقی میمونه و هیچ نتیجه گیری نداره مخصوصا تو عاشقانه ها
۲.کارکتر هاش معمولا به شدت تکراری هستن… مثلا دختر مغرور رو تو همه انیمه ها میشه دید همه هم یه شکل و یا پسر خجالتی
۳. این کمدی های لحظه ای بیخود اونم وسط یه صحنه حساس. مثلا وسط صحنه مبارزه یکی از این صحنه های کمدی که کارکتر هاش یه چیز کوچولو میشن رو میزارن وسطش.. و به طور کلی دیگه جدی بودن صحنه رو نابود می کنه
عزیزم. اون انیمه هایی که میگی “کلا اخرش معلوم نیست چی میشه و کلا ناتمام باقی میمونه و هیچ نتیجه گیری نداره” صرفاً و صرفاً برای تبلیغ مانگاش هست. اگه میخوای ادامه اشو بدونی باید از مانگاش دنبال کنی.
کلا مینوشتید انیمه های مدرن زباله ان فقط قدیمی خوبه🙂
ایده ها ته کشیده ، هرچی بوده رو قدیمی ها پُر کردن ….
ولی اگر خلاق باشن بازم کار زیاده ، متاسفانه سازنده ها نمیخوان زحمت بکشن و رو ایدههای تکراری با یکم تغییر بیشتر سرمایه گذاری میکنن
انیمه های مدرن های خوبی هم داریم فقط زیر اورریتد ها دفن میشن…
آره ، همین مِید این ابیس میشه گفت ،نمونه نظر شماست
۹۰% انیمه ها از روی مانگا اقتباس میشن، شرط اصلی انیمه شدن یک مانگا هم مخاطبان زیادشه (برو انیمه Bakuman رو ببین که چگونگی خلق مانگا و انیمه شدنش رو نشون میده. Bakuman جزء بهترین انیمه های سبک بُرشی-از-زندگی هست) تا دلت بخواد از قدیم تا الآن مانگا با ایده های بکر، خفن و جذاب هم داریم که میتونن راحت ازش انیمه های عالی بسازن، مثلاً مانگای I Am A Hero تو ژانر زامبی که یه فیلم لایواکشن خوب هم ازش ساختن اگه کامل تبدیل به انیمه بشه تو ژانر زامبی میترکونه.
ولی خب ساخت انیمه از روی مانگاهایی که انتشارشون تموم شده براشون صرفه اقتصادی کمتری از مانگای ongoing داره، چون انیمه های اقتباسی محصول جانبی مانگاشون بحساب میان.
اصولا من آدمی نیستم که مانگا رو بتونم بخونم یا دنبال کنم ، فکر کنم مثل منم زیادن سلیقه ها …
بحث سر انیمه س و فکر میکنم اینکه انیمه ها زیاد خلاقیت به خرج نمیدن یه چیز ثابت شدس …
البته که نظر شما صحیحه ،ولی فعلا چیزی که تبدیل به انیمه میشه ،اون چیزی نیست که قدیما بود .
وقتی ۹۰% انیمه ها از مانگا اقتباس میشن پس دیگه بحث فقط سَر انیمه نیست.
ضمن اینکه اصلاً این مقاله مشکل اساسی داره. مسئله اینکه نویسنده از سال ۲۰۰۰ به بعد رو دوران مدرن میدونه که انیمه هاش اُفت شدیدی کردن. درحالیکه از سال ۲۰۰۰ به بعد کلّی انیمه شاهکار و عالی ساخته شدن. من خودم تو ۳۰۰-۴۰۰ تا انیمه ایی که دیدم بیشتره شاهکارها و عالی هاش ساخت سال ۲۰۰۰ به بعد هستن تا قبل از ۲۰۰۰
خیلی از چیزهای دیگه ایی هم که تو این مقاله بهش اشاره شد یا از بیخ اشتباهن یا جزء مدیوم انیمه هستن و ایرادی بهشون وارد نیست.
anime is trash
شما همون رئالیتی شوی “ارتش سری” رو دنبال کن عزیزم.
چشم استاد 🙂
چند دلیل بود که مثال های خوبی نداشت یا یک سری دلیل ها اصلا درست نبودن. انیمه full metal alchemist brotherhood رو همه میدونن چرا بازسازی شد. موسیقی انیمه های جدید هم به نظرم زیبا هستن البته در همه چیز مثال منفی هم وجود داره. فقط کافیه به موسیقی انیمه made in abyss دقت کنید که چه شاهکاری عه.
به نظرم بزرگترین مشکل انیمه های مدرن و جدید اینه که هر مانگایی تا به یک محبوبیت سطحی میرسه انیمه میشه. هم به پتانسیل مانگا های تموم نشده لطمه میزنه و هم اینکه فرصت رو از یک سری مانگاها ی ناشناخته و کشف نشده میگیره. و سوم اینکه بسه اینقدر ایسکای نسازید توروخدا. چرا اینهمه ایسکای آشغال سیزن دوم میگیرن درصورتی که شاهکارهایی مثل Aku no Hana کنسل میشن.
متاسفانه همه موارد در خیلی انیمه ها وجود داره و درستن
سایکوپس فولمتال…..چیزایی در این سطح میخوایم 🙁
خدایی انیمه های ایسکای خیلی زیاد شدن هیچ فصلی نیست که یه انیمه ایسکای با داستان ضعیف پخش نشه و از اون طرف ایسکای های خوب مثل ری زیرو فوق العاده کمه بخش موسیقی هم منو یاد موسیقی های خفن بلیچ انداختید به نظرم بهترین موسیقی های انیمه ها رو داشت
Now and Then, Here and There (1999)
The Vision of Escaflowne (1996)
این دوتا رو ببین (اگه ندیدی). تو ژانر Isekai عالین.
تو ایسکای های غیر معروف Arifureta رو وقتی قسمت اول رو دیدم(چند سال پیش بود) گفتم وااااو این قراره گاد بشه انیمش چرا اینقدر کم اسمش میاد ی چند قسمت رفت تو فاز نزول خیلی پتانسیل داشت(فصل دوم رو ندیدم البته)
یا مثلا In Another World With My Smartphone(که هیچ ایده ای واقعا ندارم چرا چنین چیزی رو با چنین اسمی چند سال پیش زد به سرم که ببینم :/) ضعیف ضعیف ضعیف قسمت اخر داشت ندا از ی داستان خفن رو میداد یهو تموم شد فصل ادامش هم نیومد :/
فصل دوم انیمهIn Another World With My Smartphone ماه فروردین یا اردیبهشت فکنم قرار بیاد تو سایت انیمه لیست زده تاریخش رو
این ۲ تا انیمه ای که گفتی ، اگه می خوای کامل ازشون لذت ببری باید ناول شون رو بخونی . تو ناول کلی اتفاق افتاده که هنوز مانگا شون بهش نزدیک هم نشدن مثالش همین Smartphone . در ضمن از smartphone چه انتظاری خدایی دارید ؟ این انیمه جوری هستش که فقط باید ببینیش ، به هیچ چیزی فکر نکنی و ازش لذت ببری . ( باز حالا نویسنده smartphone داستان رو جلوتر کمی جدی تر می کنه . )
ببخشید دوست عزیز منظور از ایسکای چیه؟ متن مقاله رو خوندم این بخشش نفهیدم چه جور انیمه ای میشه
Isekai ژانری در مانگا و انیمه هست که در اون شخصیت اصلی از دنیای خودش(معمولاً دنیای واقعی خودمون) از طریق اتفاقاً مختلف مثل مرگ یا عبور از پورتال وارد یک دنیای دیگه و کاملاً متفاوت از دنیای خودش میشه. حالا این دنیای جدید میتونه دنیای واقعی در یک بعد دیگه یا دنیای مجازی باشه.
ممنون از راهنماییت
کل امیدم واسه ایسکای چسبیده به فصل بعدی موشوکو تنسی که امسال منتشر میشه
امیدوارم بیاد هرچی گندکاری تو این سبک کردنو بشوره ببره
Platinum End اونقدر ضعیف بود که بعداز دیدنه ۱۲ قسمت درآپ کردمش! حتی گرافیکش هم برام جذاب نبود.
…
Vampire In The Garden تو انیمه های اورجینال(غیراقتباسی از مانگا) و کوتاه خیلی خوب بود.
…
Neon Genesis Evangelion که نماد “پایانبندیهای بی سر و ته” هست. فکرکنم حتی سازندگانش هم درست نفهمیدن آخرش چی میشه. انیمه ایی که میتونست یکی از بهترین انیمه های ژانر مکا، سوپر/هیبرید روبات بشه با اون پایان بندی جفنگ تبدیل به انیمه مزخرفی شد. جالبه که حتی با پایان های اضافی و نسخه بازسازیش بازم چیزی از بی سر و تهی پایان بندیش کم نشد!!!
من به شخصه انیمه ها رو دوست دارم ولی انیمه ها هم مثل هر مدیوم دیگه کلی آثار ضعیف، مشکلات و کلیشه ها دارن. و درست مثل سینما که تنها ۱۰ درصد از آثار تولید شده خوب و قابل دیدن اند در انیمه ها هم صرفا ۱۰ درصد آثار خوب اند و ما مقدار زیادی زباله داریم. بین انیمه هایی که من تا حالا دیدم این مشکلات تکرار شونده بودن و به شدت آزار دهنده:
کلیشه های تصویری«بزرگترین مشکل صنعت انیمه.»
طنز هایی لوس و مسخره و بی جا و نالازم که با داستان و اتمسفر در تضاد اند.
کلیشه های داستانی (در این مورد وضعیت اشون از هالییوود خیلی بهتره ولی خب هنوز این مشکل وجود داره.)
CG
واقعا حرف دل رو زدی. عجیبه که انیمه های مدرن اینقدر بی کیفیت شدن. تنها انیمه هایی که الان برام جذابیت داره Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba و البته Bleach Thousand Years blood war هستن. من به شخصه به انیمه هایی که حالت قدیمی دارن بیشتر علاقه دارم. انیمه هایی که با دهکده های قدیمی و شمشیر و این ها سر و کار دارن. فک می کنم بارزترین راه تشخیص این تغییر در انیمه ها انیمه ناروتو و بروتو باشه. با اینکه هر دو در یه دنیا هستن و تقریبا کاراکترهای مشابه و داستان مشابه دارن ولی انیمه بروتو جذابیت خیلی کمی داره (هرچند ناراتو هم از وسط به بعد دیگه زیاد جذاب نبود به نظر من).
البته تو مقاله منظور از انیمه مدرن انیمه های بعداز سال ۲۰۰۰ هستن. نه فقط انیمه های چندسال اخیر.
بعداز ۲۰۰۰ هم کلّی انیمه شاهکار و عالی ساخته شدن.
من خودم عاشق انیمه های کلاسیک هستم و تو آرشیوم از دهه ۷۰ میلادی تا الآن انیمه دارم. ولی در کل عنوان مقاله اشتباه هست. چون خودم تو ۱۰تا انیمه شاهکاری که دیدم ۹تاش برای ۲۰۰۰ به بعد هستن.
واقعا دیدن فیلر ها و اسپشیل ها زجره
شاید بعضی از قسمت هاشون جذاب باشه اما بعد یه مدت عذاب آور میشه
«کش پیدا کردن داستان»
منم سر این موضوع خیلی تاکید دارم
دقیقا عکس مناسبی هم انتخاب شده انیمه اتک
عزیزم. اون قضیه کش پیدا کردن داستان ربطی به نحوه پخش انیمه نداره.
اینکه فصل آخره AOT که توی چندین پارت پخش شده به مشکلات و مسائل استودیوی سازنده انیمه برمیگرده نه داستانش.
مشکلاتی مثل: شلوغ بودن برنامه کاری یا کمبود نیروی تولید و بودجه.
چیزی که انیمه بازا میخوان : ی انیمه با آرت استایل و طراحی زیبایی از مانگای برزرک
چیزی که استودیوها تفت میدن : ایسکای سطحی
میترسم از وقتی که فصل جدید موشوکو تنسی ریلیز بشه ملت تا بفهمن سبکش ایسکایه زودی علیهش گارد بگیرن آثاری که استودیو ها دارن تو این سبک میدن بیرون خیلی دیگه آب دوغ خیاریو کلیشه ای شدن
کسایی که خوب موشوکو تنسی رو بشناسن میدونن هرچی ایسکای قبل از این انیمه اومده سوئتفاهمی بیش نبوده
“انیمههای قدیمی همچون Neon Genesis Evangelion، Bleach، Cowboy Bebop و Naruto شاهکارهای موسیقی در زمان خود محسوب میشوند که میراث خود را در آثاری همچون Attack On Titan و Fullmetal Alchemist: Brotherhood بر جای گذاشتهاند.”
بعد چندین سال فقط لاگین شدم که بگم دست مریزاد به سلیقه موسیقی👌
زیاد از انیمه خوشم نمیاد اما بعد از کاپیتان سوباسای افسانه ای تنها انیمه که هر هفته یک شنبه منتظرشم blue luck هست ، شخصیت پردازی قوی داره و اینکه پیشرفت شخصیت اصلی رو میبینیم خیلی لذت بخشه همینطور غیرقابل پیش بینی بودنش هم کنارش بزاریم به نظرم خیلی انیمه جذابیه.
من خودم انیمه کم دیدم ولی تو اونایی که دیدم فصل اول one punch man خیلی خوب بود و برای من تکرار نشدنی و هیچکدوم از این مشکلات رو نداشت هر چند فصل دومش واقعا ضعیف تر بود