زیر ذره بین: نگاهی به تیپ شخصیتی کاراکترهای The Last of Us و تحلیل ویژگیهای آنها
در قسمت اول آیتم جدید زیر ذره بین، به بررسی و تحلیل شخصیتهای سری The Last of Us بر اساس تست MBTI پرداختهایم.
آثار پسا آخرالزمانی، به طور کلی دنیایی سیاه و تاریک را به نمایش میگذارند. جایی که انسانیت، معنای متفاوتی پیدا میکند و بقا، تبدیل به مهمترین اصل فردی و گروهی میشود. روانشناس مشهور سوییسی یعنی پیاژه، هوش را توانایی سازگاری با محیط جهت بقای حداکثری مینامد. بقایی که در دنیایی سیاه، به والاترین هدف بشری تبدیل میشود. در قامت یک دنیای آخرالزمانی، که قوانین دستخوش تغییر شدهاند، هدف معمولا وسیله را توجیه میکند و انسانها، هر کاری (فارغ از جایگاه اخلاقی یا انسانی) انجام میدهند تا برای مدت بیشتری زنده بمانند.
از این رو، آثار آخرالزمانی و پساآخرالزمانی، میزبان شخصیتهای کاملا مثبت و سفید زیادی نیستند؛ چرا که وفاداری به برخی باورهای اخلاقی، به این معنی است که گاهی اوقات بقای شما به خطر میافتد. خصوصا در آثار پساآخرالزمانی، که شاهد روایت سالهای پس از فاجعهی اولیه هستیم، بقایافتگان کسانی هستند که تقریبا از انجام هیچگونه کاری برای نجات خود دریغ نمیکنند. از همین رو، شاهد مواردی مثل آدمخواری نیز در این آثار هستیم؛ زیرا یک هدف وجود دارد و آن هم بقا است؛ به هر قیمت و در هر شرایطی.
نکتهی قابل توجه این است که میان آثار Apocalyptic، دنیای The Last of Us یکی از سیاهترین آثار است. کاملا مشخص از بدو خلقت این اثر، نیل دراکمن به دنبال خلق جهانی خاکستری با شخصیتهای خاکستری است. اگر نگاهی به نسخهی اول و دوم بیندازیم، متوجه میشویم که تقریبا هیچ شخصیت مثبت و سفیدی از لحاظ اخلاقی در این دو نسخه وجود ندارد. تمام کاراکترهای دنیای The Last of Us، دارای گذشتهای خاکستری مملو از جنایات و احتمالا موارد غیراخلاقی هستند که در بستر آخرالزمان، دیگر قبح خاصی برای این اعمال وجود ندارد. یک اشتباه، یک لحظه تعلل و یک لحظه غفلت، میتواند به قیمت جان یک فرد یا یک گروه تمام شود؛ به همین دلیل، قطعا انسانهای بیگناه نیز قربانی این تفکر بقامحور شدهاند.
به نسخهی اول برگردیم. عملا چیزی به عنوان هدف والا و یا خیر مطلق وجود ندارد. صرفا شاهد کشمکشهای گروهها و افراد مختلف جهت بقا بودیم. از گروه Fireflies گرفته، تا تیم دو نفرهی Tess و Joel و حتی David و دار و دستهاش، تقریبا تفاوتی وجود ندارد. تنها دلیل آنتاگونیست بودن David در بخش زمستان، آن است که صرفا مانعی برای ما در راه رسیدن به هدف و مهمتر از همه، بقای جول و الی محسوب میشود. وگرنه از دید منطقی، تفاوتی میان David و Joel وجود ندارد؛ بله درست شنیدید، تفاوتی میان این دو شخصیت، با وجود تفاوت در ارزشهای اخلاقی وجود ندارد. حتی با وجود این که شخصیتی مثل David، آدم خواری نیز انجام میدهد و احتمالا اعمال شنیع دیگری در گذشته او دیده میشود، اما در نهایت، او نیز به دنبال بقای حداکثری جامعهی خود است؛ به همان شکلی که جول از جان الی و خودش به هر قیمتی محافظت میکند. Henry و برادرش را به خاطر دارید؟ جول و الی روابط دوستانهای با آن دو برقرار کردند، اما اگر جول به این باور میرسید که هنری، برای الی ممکن است خطر آفرین باشد، لحظهای در ساقط کردن او شک نمیکرد.
پایان بازی را به خاطر بیاورید. Joel برای نجات الی، تمام افراد حاضر در بیمارستان Fireflies را از بین برد. کسانی که کمی قبلتر، او و الی را نجات داده بودند! اما اهمیتی ندارد. دوستیها و حتی دشمنیها در بستر آخرالزمانی، حول محور بقا تعریف میشوند. لحظهای که این مفهوم بقا کمی دچار لغزش شود و طرفین، زندگی خود یا نزدیکانشان را در خطر ببینند، دیگر خبری از اتحاد و دوستی نیست و حمام خون به راه میافتد. به محض این که جول متوجه شد جان الی در خطر است، بدون درنگ دست به قتل عام افراد Fireflies، حتی دکترها زد. اگر فکر میکنید جول آدم خوب و اخلاقمندی است، سخت در اشتباه هستید. جول بلاشک یکی از خاکستریترین شخصیتهای تاریخ گیم و یکی از بهترین ضدقهرمانهای خلق شده این صنعت است. او لزوما بسیاری از ویژگیهای یک قهرمان را ندارد و همین عدم پایبندی به خط قرمزها، باعث شد تا او بیست سال پس از Outbreak در دنیای The Last of Us، بتواند زنده بماند.
پس مشخص شد که ارزشهای اخلاقی، در یک فضای پساآخرالزمانی، شرایط بسیار پیچیدهتری نسبت به دنیای عادی دارند و روابط نیز، صرفا بر اساس بقا و منافع اشخاص و افراد تعیین میشود. در این بستر، هدف وسیله را میتواند توجیه کند.
با این مقدمهی کلی، برویم سراغ شخصیتهای مهم این سری و به بررسی ابعاد مختلف آنها بپردازیم.
در این آیتم جدید، یعنی زیر ذره بین، به بررسی شخصیتهای مهم فرنچایزهای مختلف خواهم پرداخت. در اولین قسمت، به سراغ فرنچایز The Last of Us رفتهایم. دقت کنید که مبنای اصلی آنالیز شخصیتها، تیپهای مختلف شخصیتی MBTI است.
تست MBTI، بر اساس نظریههای روانشناس مشهور سوییسی، کارل گوستاو یونگ و مشاهدات ایزابل بریگز بنا شده است.
Joel Miller
تیپ شخصیتی: ISTJ یا تدارکاتچی
از Joel شروع میکنیم. پدری دلسوز، بازماندهای قهار و قاتلی بالفطره. جول نماد تبدیل بزرگ انسانهای مدرن و اتو کشیده به ماشینهای کشتار برای بقاست. در شرایط عادی، او یک فردی معمولی با یک زندگی معمولی بود. اما رخ دادن Outbreak، از دست دادن عزیزترین فرد زندگیاش و تلاش حداکثری برای بقا، او را تبدیل به یک هیولا کرده است. بد برداشت نکنید، در دنیای Post Apocalyptic، تقریبا همه هیولا صفت هستند که اگر نباشند، شانسی برای بقا نخواهند داشت. یکی از جذابیتهای آثار Post Apocalyptic، این است که مرز باورهای اخلاقی را فرسنگها جابهجا میکنند و احساسات مخاطب را به بازی میگیرند.
از بحث اصلی دور نشویم. تیپ شخصیتی جول، به خوبی اعمال و رفتار او را توصیف میکند. افراد با تیپ شخصیتی ISTJ و تدارکاتچی، در وهله اول درونگرا هستند، به ارتباط زیاد با دیگران علاقه ندارند و سعی میکنند روابط خود را کلی و محدود نگه دارند. اگر به شروع نسخهی اول نگاهی بیندازیم به خوبی متوجه این موضوع میشویم. جول و تس، شرکای کاری هستند و عملیاتهای مختلفی با هم انجام میدهند. اما در طول این عملیاتها و لحظات، کسی که با افراد متفرقه سر و کله میزند، تعاملات رفتاری را بر عهده دارد، اطلاعات کسب میکند و بیشتر با بقیه ارتباط برقرار میسازد، Tess است. جالب است بدانید که تیپ شخصیتی Tess، مکمل افرادی مانند جول است. Tess یک ENTJ یا اصطلاحا یک فرمانده است؛ کسی که به خوبی در مدیریت اوضاع تبحر دارد و در تعامل و برخورد با افراد مختلف مهارت بسیار بالایی دارد (این مورد را در همان لحظات ابتدایی بازی به خوبی مشاهده کردیم). افراد ENTJ یا فرمانده، به شکل افراط گونهای منطقی هستند و به معنای صد درصدی، هدف میتواند وسیله را برای آنها توجیه کند. حال تصور کنید چنین تیپ شخصیتیای، در یک دنیای پساآخرالزمانی قرار گیرد! کسی که به صورت بالفطره توانایی رهبری، مدیریت و تعامل بالا دارد و برای بقا، تلاش لازم را انجام میدهد.
همکاری طولانی مدت جول و تس، از بعد شخصیتی نیز بسیار هوشمندانه ساخته و پرداخته شده است. جول شخصیت آرامی دارد و به واسطه روحیاتش، از تعامل با افراد دیگر در مقیاس وسیع خودداری میکند. از سوی دیگر، تس شخصیتی فرمانده دارد که به خوبی اطلاعات لازم را از بقیه دریافت میکند و اصطلاحا کانکشنهای بسیاری دارد. جول شخصیتی است که بیشتر به موارد حسی علاقهمند بوده و خود را درگیر موارد شهودی و انتزاعی نمیکند، علاقهی آنچنانی به موارد تخیلی ندارد و در چهارچوب هدفش، منطقی فکر میکند. از سوی دیگر، افراد ENTJ عاشق چالشهای بزرگ هستند و لذت را در گروی موفقیت میبینند، شاید برای همین باشد که تس، به نوعی مأموریت متفاوت خروج الی از شهر را پذیرفت.
همکاری جول و تس، ادغام درونگرایی و برونگرایی، منطق و احساسات و شهامت و احتیاط است. با توجه به چیزی که میدانیم، این دو کارهای بسیاری زیادی را کنار یکدیگر انجام داده و خطرات زیادی را پشت سر گذاشتهاند؛ تا جایی همکاری مداوم بوده که هنگامی که Bill جول را تنها یافت، از نبود تس متعجب شد و از آنها به عنوان زوج جدانشدنی یاد کرد. همین مسئله نشان میدهد سابقهی همکاری Tess و Joel طولانی و عمیق است.
از Tess عبور میکنیم. دیگر ویژگی شخصیتی افراد تدارکاتچی یا ISTJ، این است که به شدت متعهد هستند و یا کاری را قبول نمیکنند، یا در صورت قبول آن، تا آخرین لحظه برای انجام آن تلاش میکنند. این مسئله تلاش بی وقفه جول برای رساندن الی به Fireflies را توجیه میکند. با وجود خطرات بسیار و فعل و انفعالات مختلف، جول حتی لحظهای به بازگشت یا نیمه کاره رها کردن مأموریتی که به او سپرده شده است فکر نمیکند چرا که ذات شخصیتی او این گونه نیست. همان اندازه که افراد تدارکاتچی متعهد به انجام کارهای پذیرفته شده هستند، به همان اندازه صداقت دارند و از دورویی و فریب متنفرند. شاید دلیل این که در اوایل نسخهی دوم، جول بدون فکر به عواقب احتمالی، خود را به شکل حقیقی و با اسم واقعیاش معرفی کرد همین باشد.
افراد ISTJ شفاف حرف زده و شفاف رفتار میکنند و غالبا از فریب، دروغ و نیرنگ متنفرند. این عدم علاقه به چند چهره بودن از یک طرف، و تمایلات درون گرایانه از طرف دیگر، باعث میشود افرادی مانند جول، همواره به یک مکمل ماهر نیاز داشته باشند؛ کسی که بتواند در صورت لزوما با کلمات بازی کند، افراد را فریب دهد و به راحتی تعامل برقرار کند. کاری که در اوایل بازی و قبل از اتفاقات نسخهی اول، Tess آن را انجام میداد و در جریان اتفاقات نسخهی اول، الی به نوعی این وظیفه را به دوش میکشید. معمولا در تحلیلهای روانشناسی، یکی از نقاط ضعف شخصیتهایی مثل جول، یعنی تدارکاتچی، این است که افراد فرصتجو ممکن است از صداقت، تعهد و روراست بودن آنها سوء استفاده کنند.
جول، شخصیتی فوقالعاده توانمند است و تقریبا به هر قیمتی مسئولیت خود را انجام میدهد، حتی اگر به قیمت قتل عام دهها نفر بیگناه باشد!
از افراد تدارکاتچی، به عنوان افراد ماهر در همه کار یاد میشود و به نوعی نقش مشکلگشا را ایفا میکنند. همین مسئله نشان میدهد که چگونه جول از یک فرد معمولی، به بقایافتهای قدرتمند تبدیل میشود که هم به خوبی سر و کله زدن و بقا در مقابل Clickerها و Runnerها را بلد است و هم میداند چگونه با انسانهای هیولاصفت مقابله کند. از سوی دیگر، افرادی مثل Joel به شدت لجباز و یکدنده هستند و حتی بر خلاف عقیده دیگران، به تلاش برای رسیدن به خواستهی خود ادامه میدهند. ترکیب صداقت، پشتکار، فداکاری، تعهد و لجبازی، جول را به بهترین گزینه برای نجات الی و رساندن او به Fireflies تبدیل کرد. چیزی که Marlene، رهبر Fireflies، به آن اعتقاد داشت و به شکل طعنهآمیزی، همین مسئله موجب شد که در پایان بازی، جول لحظهای در کشتن او درنگ نکند!
به واسطه ویژگیهای شخصیتی که در بالا ذکر کردم، از تعهد عمیق و صداقت گرفته تا لجبازی و توانایی بالا در انجام تقریبا هر کاری، اگر افراد با تیپ شخصیتی تدارکاتچی به شکل صد درصدی هدفی در ذهن داشته باشند، فارغ از ارزشهای اخلاقی و انسانی که برای خود دارند، به افراد فوقالعاده خطرناکی تبدیل میشوند. چرا که تقریبا تمام نیازمندیهای لازم برای تبدیل شدن به یک ماشین کشتار را در خود میبینند. در چند بخش از بازی، عملا شاهد همین مسئله بودیم. جایی که جول زخمی، افراد David را به خاک و خون کشید و یا در انتهای بازی، جایی که جول برای نجات الی، که مهمترین هدف زندگیاش در آن لحظه به شمار میرفت، حمام خون به راه انداخت و بدون توجه به ارزشهای اخلاقی، هر کاری که نیاز بود برای نجات او را انجام داد.
از سوی دیگر، اوج بلوغ شخصیتی جول، در دو سکانس پایانی رخ داد. ابتدا جایی که مارلین در حال التماس بود و از جول میخواست زندگی او را ببخشد و قول داد که او نیز هرگز به دنبال آن دو نخواهد آمد. اما منطقی بودن جول، او را به این نکته رساند که تا وقتی مارلین زنده است، او دست از تعقیب الی بر نمیدارد. پس بدون درنگ، آخرین خطر موجود برای الی را از بین برد. سکانس بعدی نیز جایی بود که جول، برای هدفش، خودش را زیر پا گذاشت. یعنی صداقت و ویژگی ذاتیاش را؛ آن هم لحظهای که الی از او خواست به جان او قسم بخورد و جول، فداکاریی نهایی را نیز پس از دهها فداکاری قبلی انجام داد و رسما برای آسودگی خاطر و خیال الی، هویت و ارزش اخلاقیاش را لگدمال کرد.
Abigail “Abby” Anderson
تیپ شخصیتی: ESTP یا کارآفرین
ابی، شخصیتی است که به نظر من، یکی از مظلومترین کاراکترهای بازیهای ویدیویی به شمار میآید. او به شدت منفور است و تنفر عمیقی از او میان مخاطبان وجود دارد. اما به شخصه به نظرم تنها شخصیت خاکستری سری که ارزشهای انسانی تا حد زیادی در او زنده هستند، همین ابی است. بر عکس ابی، اِلی شخصیتی بسیار شرورتر دارد. شخصیتهای ESTP، افراد بسیار ماجراجو و جسور هستند و حتی در شرایطی که شانس و احتمال با آنها یاری نمیکند، به دل خطر میزنند و برای رسیدن به هدف مطلوب تلاش میکنند. این ویژگی شخصیتهای کارآفرین، در چند سکانس مهم از نسخهی دوم The Last of Us بروز پیدا میکند.
اول جایی که برای پیدا کردن جول و انتقام گرفتن از او راهی سفری پر مخاطره میشود. سکانس بعدی لحظهای است که برای نجات Lev و خواهرش تلاش میکند و به بیمارستانی مخوف قدم میگذارد و در نهایت جایی که برای نجات Lev، با افراد و دوستان قدیمی خودش درگیر میشود. در تمام این سناریوها، روی کاغذ شانس کمی برای موفقیت Abby وجود دارد ولی فارغ از خطرات و موانع، او شجاعانه برای رسیدن به هدفش تلاش میکند. افراد ESTP، علاقه شدیدی به کارهای خارج از عرف داشته و به نوعی این کارها برای آنها جذابیت دارد. حال میتواند این اعمال ریشهی اخلاقی یا انسانی نیز داشته باشند؛ مانند تلاش برای نجات Lev و خواهرش با وجود اینکه در عمل با یکدیگر دشمن هستند. اگر به اعمال ابی در نسخهی دوم نگاهی بیندازیم، تقریبا تک تک آنها توجیه منطقی و احساسی دارند. از کشتن Joel گرفته که بر اساس منطق خاکستری و سیاه بازی، برای ابی یک قاتل و هیولا بود، نه یک منجی. به همین دلیل در چهارچوب ذهنی ابی، گرفتن انتقام از Joel کاملا اخلاقی و ضروری است.
از طرف دیگر، او علاقهای به آسیب رساندن به افراد بیگناه ندارد مگر آن که خطری جدی برای او باشند. به همین دلیل است که در ابتدای بازی، او به کشتن جول بسنده میکند و از جان الی میگذرد. با این وجود، اگر مقالات قبلی من را خوانده باشید، میدانید تا حد زیادی با پایان نسخهی دوم مشکل دارم و یکی از مشکلات من، این است که وقایع اتفاق افتاده با شخصیتهای پرداخته شده و ویژگیهای آنها تطابق ندارد. بر خلاف نسخهی اول که شاهد یک پایان منطقی و هوشمندانه بودیم. برای مثال، هیچ دلیلی وجود ندارد که ابی که برای انتقام گرفتن از الی به سینما آمده و ناگهان او را رها کند! در صورتی که به این امر واقف است که قطعا، الی در آینده برای کشتن او اقدام میکند.اما اگر این مورد را در نظر نگیریم، دیگر اقدامات ابی بسیار انسانی و اخلاقی بودند و او تا حد ممکن از کشتن افراد بیگناه، بدون دلیلی منطقی خودداری میکرد.
Ellie Williams
تیپ شخصیتی: ENPF یا پیکارگر
افرادی مانند Ellie، یعنی افراد پیکارگر، غالبا انسانهایی با روحیه اجتماعی بالا، شخصیتی نسبتا سرکش، آزاد، کنجکاو و ماجراجو هستند. اگر به الی در نسخهی اول نگاه کنید، بسیاری از این ویژگیهای اخلاقی را میبینید. او روحیهای به شدت سرکش و در عین حال ماجراجو داشت. وسایل Bill را دزدید، در محیطهای مختلف سرک میکشید و در عین حال، به شدت یاغی و سرکش بود و مدام جوابگویی میکرد. تلاش برای پیدا کردن کامیکها و وسایل مختلف در قامت Collectibles، به نوعی از لحاظ شخصیتی نیز دقیق است چرا که الی به شدت به داستانهای تخیلی و انتزاعی علاقه دارد و در کل افراد ENFP، روحیه کنجکاوی بینظیر و علاقه زیادی به کشف ناشناختهها دارند.
کمی در مورد یاغیگری و خوی تند الی صحبت کنیم. رفتار او با Bill را به خاطر بیاورید؛ الی به نوعی طلبکارانه با او صحبت میکرد و به هیچ وجه مطیع و آرام نبود. افراد پیکارگر علاوه بر روحیه سرکشی، معمولا کمی دید بالا به پایین داشته و مغرور هستند و معمولا این غرور، با بزرگتر شدن شدیدتر میشود. صادق باشم، کمی به شخصه برایم باورش سخت است که شخصیتی مانند الی به این اندازه محبوب باشد. شخصیتهایی مانند الی در زندگی روزمره ما، به عنوان همکار ، دوست، همکلاسی یا آشنا معمولا زیاد قابل تحمل نیستند. افرادی به شدت سرکش، یاغی، مغرور و نسبتا خودخواه که کوچکترین علاقهای به دنبال کردن قوانین ندارند و در دنیای خیالی خود زندگی میکنند و از همه بدتر، به نوعی انتظار دارند بقیه نیز طبق خواسته آنها عمل کنند. هم در نسخهی اول و هم در نسخهی دوم، شاهد لحظات متعددی از بروز این ویژگیها توسط الی هستیم. حتی با دوستانش سرد برخورد میکند، به نوعی از همه طلبکار است و اعتقاد دارد که بیشتر از بقیه به او ظلم شده!
در حالی که نباید فراموش کنیم که در یک دنیای پساآخرالزمانی، تمام افراد سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته، عزیزان زیادی را از دست داده و کارهایی متعددی خلاف ارزشهای اخلاقی خود انجام دادهاند. اما به شکلی حیرتانگیز، الی این روحیه خودخواهانه خود را حفظ کرده است. برخورد او با جول را ببینید. کسی که دهها بار جان خود را برایش به خطر انداخت و همانطور که پیشتر گفتم، حاضر شد اعتقاداتش را فدای الی کند. بخش موزه نسخهی دوم را به خاطر دارید؟ اوج اهمیت جول به الی در این بخش نیز نمایان است. اما به نحوهی برخورد الی با جول نگاهی دقیقتر داشته باشید. شخصیتی نسبتا طلبکار و خودخواه. عملا سفر انتقام الی، تا حدی برای رها کردن خودش از عذاب وجدان بود. کاری که حتی نتوانست آن را کامل انجام دهد. البته به عقیده برخی، الی با بخشیدن ابی، به رستگاری درونی رسید که شخصا با آن مخالفم؛ هر چند برداشتهای مختلفی میتواند وجود داشته باشد. البته بد برداشت نکنید، لزوما برخی از این موارد کاملا منفی نیستند و صرفا ویژگیهای شخصیتی یک فرد هستند. همانطور که افراد ENTP به نداشتن احساسات عمیق معروفند، افراد ENPF مثل الی، در یاغی بودن، تخطی از قوانین و داشتن روحیه سرکش مشهورند.
برای قسمتهای آینده زیر ذرهبین، دوست دارید کدام فرنچایزها و شخصیتها مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
فوق العاده بود
قلم شیوایی دارید آقای زاهدی
فکر کنم تیپ شخصیتی خودم کمی شبیه به جوئل باشه
ممنون بابت این مقاله خاص و زیبا
واقعا خیلی دقیق مورد بررسی قرار دادید دمتون گرم.پیشنهادم هم بازی رد دد ۲ عه.اگه بشه که همه شخصیت هاش رو توی چند قسمت مورد بررسی قرار بدین که نور علی نور میشه اگر هم نه تو یه قسمت شخصیت های مهم رو بررسی کنید دم شما و بقیه بچه های گیمفا گرم🔥🔥❤️❤️
عالی 🤩❤️💥 از بازی های دیگر هم بزارید
مقاله متفاوت و بحث بر انگیزی بود بیشتر از اینجور مقالات اگه میشه بزارید
تشکر بابت مقاله جناب زاهدی
برای قسمت آینده برید سراغ سری بایوشاک 🫡🙌🏻
این تیپ های ۱۶ گانه. اصلا پایه خوبی برای شخصیت شناسی نیست .. من خودم چند بار این رو انجام دادم.. تقریبا میان دو تا از اینا گیر کردم. هر دفعه دوباره تست می دم نتیجه یه چیز دیگر میشه…. به نظرم این تیپ ها اصلا دقیق نیست به هیچ وجه..
تست مشکل نداره داش ما غیر استانداردیم😐منم تیپ شخصیتیمو پیدا نمیکنم
درست جواب نمیدی
ویژگی های شخصیتی رو اکثرا درست میگه
بنظرم این بازی و سریالش تا زمانی که شعارهای پوپولیستی و عوام پسندانه داشته باشه هم خوب فروش میکنه هم خوب نمره بهش میدن منتقدین هم که کشته مرده این شعارها هستن هر چیزی بوی این شعار رو داشته باشن بهش توجه میکنن
میتونی به غارت برگردی 🤝
و در نتیجه فشار بیشتری به تو وارد میشه👍
😭😭😭😭😭😭🤦🤦🤦🤦🤦🤦😭😭😭😭😭😭
؟!
آخ ابی عزیز
به به اقای زاهدی و چه بازی ایی هم برای شروع ایتم جدید انتخاب کردید
چه خوب گفتید
{ابی، شخصیتی است که به نظر من، یکی از مظلومترین کاراکترهای بازیهای ویدیویی به شمار میآید. } اصلا در پایان بازی ته دلم نمی خواست که الی ابی رو بکشه
این شخصیت که اول بازی ازش متنفر بودم و هر لحظه منتظر انتقام با بدترین نوع مرگ
ولی در پایان بازی ته دلم می خواست زنده بمونه ویا حداقل اون پسر تنها نمونه
اصلا به قول شما دنبال مشتن افراد بی گناه هم نیست وگرنه که الی اصلا زنده نمی موند و بدون اینکه به کسی جوال پس بده الی رو هم می تونست بکشه
حتی وقتی دوست باردار اون توسط الی به قتل رسید باز هم الی رو نکشت !! ولی همچنان در ذهن بعضی گیمر ها به عنوان شخصیت منفور یاد می شه فقط به دلیل مرگ درداور و اعصاب خودکنی که برای شخصیت محبوب ما رقم زد
…
ایتم های اینده قطعا بنده دوست دارم راجع به کریتوس و تغییر شخصیت این کارکتر بنویسید
دلیل اروم شدن و کسی که از یک هیولا کشتار خدایان و نابود کننده ی المپیوس و اتلانتیس تبدیل به یک پدری می شه که برای نجات بچش هر کاری انجام می ده
درباره ایتزیو و تاثیر اعدام خانواده اش در جلوی چشمش بنویسید
درباره کاپیتان پرایس و از دست دادن تک تک چوخه با وفاش بنویسید
از ارطور مورگان و رفاقتش با جان برامون بنویسید
ولی نیتن و دانته چه طور هستن که همیشه ادم رو به خنده می اندازن
اوایل وقتی کنترل شخصیت ابی در دست گرفتم خواستم بازی حذف کنم ولی کم کم عاشق شخصیت ابی شدم تا جایی که هیکلش باعث شد به ورزش بدنسازی علاقه مند بشم
🤣
مغزم ابی رو بخشیده
ولی قلبم ….
منطق و عقل منم ابی رو بخشیده ولی احساسات و قلبم فکر نکنم
برای همین من کاملا حس خنثیی بهش پیدا کردم
تیپ شخصیتی فقط داشم جوئل
Rdr2 رو هم مثل همین برید ♥️
مقاله جالبی بود 🙏 و البته منطقی اما دنیای لست اف اس خیلی هم منطق نمیشناسه مثلا در قسمتی درباره اَبی گفتین وقتی تو سینما الی رو رها کرد باورش براتون مشکل هست اما خب استدلال من این هست که احساسات نقشی تعیین کننده دارن ابی به هر دلیلی به لیو اهمیت میداد دقیقا لحظه ایی که میخواد کار الی رو تموم کنه ( الی یا دینا یادم نیست ) یک لحظه به قیافه شوک شده لیو نگاه میکنه و یه stop بزرگ میکنه و منصرف میشه به عقیده من اشخاصی که دوس داریم تو زندگی ما نقشی تعیین کننده بازی میکنن حالا اگر لیو با ابی در سینما نبود باز هم ابی از جون الی و دینا می گذشت ؟ من بعید میدونم …
.
برا قسمت بعدی هم به نظرم به سراغ سایبر پانک ۲۰۷۷ یا ویچر ۳ برین البته اگر مقاله منشوری نشه 😂😂
البته نکشتن دینا تو ابی به باردار بودنش هم ربط داشت. چون خودش زجر کشته شدن رفیق باردارش رو کشیده بود و دیگه تحمل دیدن این صحنه رو نداشت…
وقتی بارها به خودت گفته باشی چه آدم پست فطرتی حاضر شده به بچه تو شکم رفیقم هم رحم نکنه… مگه میشه بعدش خودت راحت همون کار رو تکرار کنی!؟
البته همه ی این داستانها تو دوران بی در و پیکر آخرالزمانی بیشتر میتونه معنا پیدا کنه…
دقیقا 👍
مقاله عالی بود . فقط با اینکه گفتید هیچ شخصیت سفیدی تو بازی نیست مشکل دارم . شخصیت owen داخل لست ۲ شخصیتی هست که به نظرم تماما سفید هست و هیچ حرکت بدی نمیزنه .
اگه درست یادم باشه یکی از اعضای گروه ولف رو کشته بود برای همینم به پایگاه بر نمیگشت همینطور به ابی هم خیانت میکنه
شخصیت ولف رو سر این کشت که اوون نمیخواست اون اسکار رو بکشه سر همون اون ولف خواست اوون رو بکشه سر همون کشتش
درسته کار خوبی کرد ولی بهرحال خیانت به گروهه
داداش طرف به زن حاملش خیانت میکنه و ۲۴ ساعت با ابی هستش
توو موضوع قتل جوئل هم که توو اتاق همش تشویقش میکنه که زودتر بکشش
اوون تشویق نمیکنه اتفاقا میگه که زجرش نده و زود تر بکشش . در رابطه با خیانتش هم کار اشتباهیه ولی تو این جهان فکر نکنم خیانت کردن به پارتنر باعث بشه شخصیتت خاکستری قلمداد بشه جایی که همه دارن همو تیکه پاره می کنن
هر کسی که بعد تموم کردن TLOU PART 2 همچنان از ابی متنفر بود ، دو دلیل برای این اشتباه فاحش او وجود داره :
۱. انگلیسیش ضعیف هست و خیلی بخش های داستان رو متوجه نشده
2. شخصیتی خودخواه داره ( و باید به روانشناس مراجعه کنه چون الی نسبت به ابی شخصیتی به مراتب تاریک تر داشت )
پ ن : به جرئت شخصیت پردازی و خط داستانی لست آف آس برای همیشه در تاریخ جاودانه خواهد ماند
آفرین به شجاعت نیل دراکمن بزرگ
داداش من نه انگلیسیم ضعیفه و نه از الی آنچنان خوشم میاد که بگی خودخواهم . من صرفا بخاطر جوئل از ابی بدم میاد چرا که خیلی باهاش هم ذات پنداری می کنم و میدونم که اگر منم جای جوئل بودم دقیقا همون انتخابو می کردم . و اینکه جوئل ابی رو نجات داد . پس من از ابی متنفرم 🙂
و اگر جای ابی بودی با کسی که پدر بیگناهتو کشته چی کار میکردی ؟
بحث تصمیم گیری درباره جون کسی دیگه مسئله ای مهم هستش که لست آف آس این درس رو به ما داد . یعنی چی بزا مثال بزنم . تو پارت ۱ اگه جون بشریت وابسته به خود جوئل بود احتمال قریب به یقین خودشو فدا میکرد اما چون مربوط به کسی دیگه یعنی الی بود نمیتونست جون اون رو فدا کنه
درباره ابی تو پارت ۲ هم همین مسئله صدق میکنه . الی جون ابی رو نجات داد ولی مسئله جون شخص ثالثی وسط بود یعنی پدر ابی ! قطعا نمیتونست از خون اون بگذره
حالا بگذریم که بخش پایانی بازی لوپ انتقام رو به خوبی پایان داد و کلیت این جوایزی که بخش داستانی این بازی درو کرد و داستان خود بازی یک اتفاق رو از دید دو جبهه نشون داد حول محور این بود که یه طرفه نمیشه به قاضی رفت و خود جوئل هم به سهم خودش کم گناهکار نیست ( از کشتن کلی آدم بیگناه که دنبال ساخت واکسن و نجات جون میلیون ها آدم بودن گرفته تا نجات یک نفر و اما و اگر برای ساخت واکسن این اسمش خودخواهی هستش و صد البته عشق و خودخواهی اکثر مواقع گره خورده برا همین همه جوئل رو دوست داریم )
پ ن : بکگراند لپتابم چند سالی هست که جوئل هست 🙂
عالی بود ممنون
لطفا برای بقیه بازیام بزارین
برای قسمت بعدی بازی رد دد ۲ یا ویچر ۳ خیلی میتونن جالب باشن چون تعداد شخصیت ها هم بیشتره مقاله ی خیلی جالبی میتونه باشه
تیپ شخصیتیم ظاهرا عین الیه.. شت 😐👌
من تست دادم، شدم حامی، پشمام ریخته، بعد نشون میده چنتا از شخصیت های معروفی که حامی بودن یا هستن، حالا اینجارو
مارتین لوتر کینگ، نلسون ماندلا، لدی گاگا؟؟؟؟؟؟ آخه لدی گاگاااا کنار مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا 🗿🗿🗿
😂 سخت نگیر
خسته نباشید اقای زاهدی مقاله خیلی قشنگی بود لطفا در ادامه مقالاتتون راجب سری ویچر و رزیدنت اویل هم از این سبک مقالات بزارید
(کامنت برای کسانی که ردد . جی تی ای وی و دلست اف اس رو بازی نکردن اسپویل داره) ولی فقط ناتی داگ و راکستار میتونن شخصیت های منفی رو اینقدر مورد علاقه پلیر قرار بدن. برای مثال ترور فیلیپس . جول میلر و آرتور مورگان با اینکه هر سه شخصیت بسیار منفی دارن ولی مرگشون برای گیمرها مثل کابوس بود… حرف آخرم اینکه این شخصیت پردازی نیست جادوگریه
حتی ابی با اینکه که خیلی ازش نفرت داشتم تو پایان بازی تو دوراهی قرار گرفتم!!!(برای قبول داشتنش) میخوام بگم نیل دراکمن و همکارانش جادوگران دنیایه گیمن
warcraft 3