۴۰۰ روز تا انتهای زمین | نقد و بررسی بازی The Walking Dead 400 Days
از لحظه ای که پاهایم توانایی حس کردن زمین را داشت ، تنها یار و یاوری که آرزوی نداشتنش را داشتم ، ترس بود . ترسی که از پوست و گوشت و خونم ، از لباس های پاره و تنگ و کثیفم ، از بوی عرق و تعفن تنم و حتی از خودم به هم به من نزدیک تر بود . سال های متمادی از زندگی خودم ، از دوران کودکی و نوجوانی تا میانسالی و امروز را با این حس زندگی کردم . ترسم در دوران کودکی آموزگار مشاهده ی مرگ ، در زمان جوانی استاد حمل سلاح مرگ و امروز وجود من در به انجام رسانیدن مرگ . مرگی که نفس را برای بقای خود از دیگران می ستاند و حیات را برای زنده نگه داشتن خود …
امروز من حیات را به قیمت جان دیگران می خرم ، فردا هم همین طور ، هفته ها ، ماه ها و سال های آینده را هم بدین منوال می گذرانم ولی به چه قیمتی ؟ آیا ارزش وجود من نسبت به دیگران برتری دارد ؟ من حیات را می ستانم چون می ترسم ، می ترسم از مردگانی که خواب ابدی را در جایی به جز گورهاشان می جویند ، از مردگانی که چون مستان بادیه نشین ، تلو تلو خوران ، جهنم را هدیه ی خانوادگانشان می کنند ، از مردگانی که امروز کرکس های زنده ی روی زمین بی قانون هستند و باز هم از مردگانی که دیروز آشنایانی برای تسکین دلم بودند و امروز کفتار های به دنبال گشوت تنم . من می ترسم و همین باعث شده که قاتلی در جهان بی نظم امروزی باشم !
آخرالزمان و فرارسیدن آخرالزمان مقوله ای بسیار بزرگ است که در چند سال اخیر مورد تهاجم هالیوود و صنعت بازی های رایانه ای از سوی غرب قرار گرقته است . در فیلم های مختلف که جدیدترین آن ها سریال The Walking Dead و فیلم سینمایی World War Z می باشد ، مشاهده می کنیم که زمین به گونه های مختلفی در حال نابودی است و زندگی نسل بشر به پایان رسیده . علاوه بر فیلم ها ، بازی هایی همچون نسخه ی سوم Assassins Creed ، بازی اپیزودی The Walking Dead و … هم وجود دارند که زمین خاکی را تا مرز نابودی و یا حتی خود نابودی می برند . دلیل این موضوع و چراهای آن و اینکه به چه دلیل ، در این مقاله به آن پرداخته نمی شود و فقط صرف اینکه غرب در تلاش است که نگاه اصلی ما به این مقوله عوض شود را خواستم تذکر دهم .
یکی از عناوینی که واقعا در به تصویر کشیدن آخرالزمان ( غربی ) موفق عمل کرده نام The Walking Dead می باشد . نامی که از سه رسانه ی مختلف تیرهای پر ضرافت خود را انداخته و در هرکدام به زیبایی هرچه تمام تر ظاهر شده . اولین رسانه ، کمیک های مشهور The Walking Dead می باشد ، بعد از آن سریال تلویزیونی The Walking Dead که از شبکه ی AMC پخش می شود و سومین مورد ( که در این مقاله اهمیت بالایی دارد ) بازی The Walking Dead ساخته ی شرکت Telltale Games است که فصل اول آن در پنج قسمت از آپریل ۲۰۱۲ تا دسامبر ۲۰۱۲ بازیبازان را مشغول کرد .
از دو مورد اول فاصله می گیریم و به سومین آن ها یعنی بازی The Walking Dead می رسیم . The Walking Dead بازی خوش ساخت و البته مورد توجهی برای بازیبازان و منتقدان بود . همین عامل ( محبوبیت ) باعث شد که Telltale Games که مشکلات فراوانی را قبل از عرضه ی این بازی داشت ، به همین راحتی ها آن را رها نکند . امسال در نمایشگاه E3 این شرکت ضمن تایید ساخت فصل دوم این عنوان محبوب یک بسته ی الحاقی هم برای فصل اول تایید کرد . بسته ای که داستان پنج شخصیت را در ۴۰۰ روز اول شیوع بیماری ( که باعث تبدیل شدن انسان های مرده به زامبی می شود ) روایت می کند . نام این بسته ی الحاقی که چند روز پیش عرضه شد ، The Walking Dead 400 Days می باشد ؛ ۴۰۰ روزی که ما امروز در این مقاله قصد بررسی آن را داریم .
نام : The Walking Dead 400 Days
سازنده : Telltale Games
ناشر : Telltale Games
سبک : Graphic adventure
پلتفرم : Xbox 360 , PlayStation 3 , Microsoft Windows , iOS ,Mac , PlayStation Vita
تاریخ عرضه : July 2013
فقط ۴۰۰ روز وقت است !
داستان همانطور که مشخص است در دنیایی اتفاق می افتد که زامبی ها ، وحشتزا ترین موجود وحشی برای انسان ها ، پا به کره ی خاکی می گذارند و کم کم نسل بشر را به بیراهه می کشانند . نسلی که مدتی زیاد زندگی و اشرف بودن در کره ی خاکی را به سر می برد حال به ضعیف ترین موجود تبدیل شده و حتی اگر توسط زامبی ها کشته نشوند توسط یکدیگر جان به جان آفرین می سپارند .
بر خلاف نسخه ی قبلی که داستان یک شخص در پنج اپیزود با شخصیت پردازی عالی روایت می شد ، این بار ما با پنج شخصیت جدید رو به رو می شویم . شخصیت هایی که هر کدام داستان جدایی دارند ولی آینده ی آن ها به هم گره خورده است . آینده ای که متناسب با انتخاب های شما و گاها انتخاب های تحمیل شده از سوی سازندگان رقم می خورد . قبل از بررسی داستان بهتر است که نگاهی اجمالی بر پنج شخصیت بازی بیاندازیم .
Vince : اولین شخصیت بازی ( از سمت چپ ) وینس است . او برای کمک کردن به برادرش مرتکب قتل می شود و این عامل باعث دستگیر شدن وی می شود . داستان وینس دو روز بعد از شیوع بیماری شروع می شود .
Wyatt : ما وایات را ۴۱ روز بعد از شیوع بیماری می بینیم . وی به همراه دوست خود در حال فرار از فردی می باشند و …
Shel : شل داستانش به همراه یک گروه کامل و حدود یک سال ( ۲۳۶ روز ) بعد از بیماری اتفاق می افتد . او به همراه خواهر کوچکترش Becca ( بکا ) در این کمپ به سر می برند .
Russell : راسل یک جوان سیاه پوست آمریکایی ( اصلیتا آفریقایی ) است که برای یافتن خانواده اش ، ۱۸۴ روز بعد از بیماری راهی سفر میشود .
Bonnie : آخرین شخصیت موجود در بازی بانی می باشد . وی در آغاز شیوع بیماری معتاد شد و حال با یک زن و شوهر به نام های Leland و Dee در ۲۲۰ روز بعد از بیماری زندگی می کند .
داستان بازی The Walking Dead 400 Days در مورد ۴۰۰ روز اول شیوع بیماری است . بازی روایت کارهایی است که هر کدام از این شخصیت ها در روزهای متفاوت بعد از شیوع بیماری ، انجام دادند ، اما مهم ترین مطلب رسیدن این شخصیت ها به هم می باشد . داستان هر کدام از شخصیت ها در مدت اندکی روایت می شود و بازیباز اعمال و انتخاب های خودش را متناسب با خلقیات یا روشی که دوست دارد انجام دهد ، میگیرد . بعد از اینکه کارتان با هر کدام از شخصیت ها به پایان رسید شما در انتهای بازی ، کنترل شخصیت ششم را فقط در چند انتخاب کوچک میگیرید و به یک کمپ جدید که تشکیل شده از شخصیت های اصلی قسمت های قبل می روید . چقدر در این صحنه بازی خوب کار کرده است ، شما در طی بازی شخصیت هایی را در کمپ های مختلف می دیدید و حال این شخصیت ها به هم رسیدند ، یکی قاتل ، یکی فراری ، یکی احساسی ، یکی ترسو ولی همه بازمانده ؛ انتهای بازی در ” ۴۰۰ روز ” نقطه ی عطف بازی است ، این جاست که انتخاب های شما و اعمال شما علاوه بر اینکه در گذشته تاثیر گذار بودند ، اثرات اصلی خودشان را هم نشان می دهند .
قبل از توضیح در مورد انتخاب ها اول شخصیت پردازی بازی را بررسی می کنیم چون در ادامه دانستن خوب یا بد بودن و تاثیرات آن لازم می شود . یکی از مورادی که در The Walking Dead خیلی به چشم می آمد ، شخصیت پردازی مفصل آن بود . با اینکه در بازی اصلی بعضی از شخصیت ها به خصوص امید و کریستا در اپیزود معرفیشان چندان خوب ندرخشیدند اما تیم سازنده در بخش های بعدی جبران کرد ، و به طور کلی می توان گفت که شخصیت پردازی عنوان اصلی عالی بود . اما در مورد ” ۴۰۰ روز ” وضع فرق می کند . در این نسخه دیگر همانند قبل نیست که از اول تا پایان با شخصیتی که به صورت کامل پرداخت می شود همراه شوید . اینجا شخصیت ها به سرعت معرفی می شوند و در کمترشان پیش می آید که بازیباز با آن ها رابطه ی نزدیکی برقرار کند . بعضی از آن ها در خاطرات و حرف هایشان گذشته ی خود را به ما نشان می دهند و باقی هم فقط به روزگار حال خود می اندیشند ولی مساله ی مهم این است که هیچکدام درست و حسابی پرداخته نمی شوند . به طور کلی شخصیت پردازی این عنوان آنطوری نبود که خیلی از ماها انتظار آن را می کشیدیم و دلیل اصلی آن هم زمان کم بازی است که باعث شده شخصیت ها برای ما پخته تر نشوند و همانطور خام آن ها را به سرانجام برسانیم .
حال بگذارید این بحث انتخاب ها در بازی ، که خیلی خوب پیاده شده ، را کمی بازتر کنیم . انتخاب ها در بازی به جز یکی دوتا تاثیر بسزایی در آینده دارند . به طور مثال انتخاب اینکه گروه اولیه ی خود را ترک کنید در پایان بازی هم تاثیر دارد و یا اینکه دروغ بگویید ، از مهلکه فرار کنید ، خوب باشید و یا بد ، نه تنها در همان بخش مربوطه تاثیر خود را می گذارد و راهی متفاوت را برای شما ایجاد می کند بلکه در انتهای بازی و جمع بندی کلی هم تاثیر به سزایی دارد . البته برای اینکه این تاثیرات به طور بهتری در بازی نمایان شوند بهتر بود Telltale Games در انتهای بازی بخش داستانی جدیدی قرار می داد و فقط به دو بخش کردن شخصیت ها اکتفا نمی کرد اما به طور کلی این انتها و نمایان شدن اینکه انتخاب ها چه تاثیری در داستان و آینده دارند واقعا خوب بود .
در اول بحث گفتیم که انتخاب ها به جز یکی دوتا ، حال می خواهم همین چند مورد را بررسی کنم که هرچند روند داستان را جذاب و هیجانی تر می کند ولی واقعا در حق بازیباز که به دلیل شخصیت پردازی نامناسب ، اطلاعات اندکی از بعضی از آن ها دارد ، ظلم شده . به طور مثال در بخش مربوط به وینس شما باید به یکی از دو نفر خلاف کاری که در پشت و جلوی شما قرار دارند آسیب برسانید ولی به شخصه هیچ لذتی در این تیر اندازی ندیدم و از اینکه یکی از آن ها را بدین صورت باید از بین می بردم ناراحت شدم ( بر خلاف وینس که فقط ابروهایش را خمیده کرد ! البته بر خلاف وینس من خودم این اپیزود را به هر دو صورت ممکن رفتم تا کمی احساس آرامش به من دست دهد ) . این جا بود که بازی انتخاب ” حتما باید این کار را انجام دهی ” را به بازیباز تحمیل کرد و حتی اگر کمی شخصیت پردازی نسبت به قبل بهتر بود این مشکل پیش نمی آمد . به عنوان نمونه در بین شخصیت های نسخه ی اصلی که پرداخت خوبی داشتند حس تنفر یا علاقه به خوبی شما را همراهی می کرد و اگر هم کسی که از وی متنفر بودید ، میمرد ، ناراحتی زیادی وجودتان را فرا نمی گرفت .
اما در مجموع در کنار این موارد ، انتخاب های خوب و به جا در بازی زیاد پیدا می شود که می توان آن یکی دوتا انتخاب را به حساب نیاورد . انتخاب هایی که از بین آن ها می توان به مرگ و زندگی یک انسان ، تنها و همراه بودن با دوستان ، کشتن یک دوست به دلیل دزدیدن جیره ی غذایی و … اشاره کرد که علاوه براینکه در سرنوشت کلی پنج شخصیت تاثیر می گذارد در روش و ادامه ی هر قست داستانی هم اثر دارد .
یکی دیگر از موارد ، بازی با احساسات می باشد . حس ترس و اضطراب ، یا عشق و نفرت در بازی قبلی خوب کار شده بود ولی در این نسخه چطور ؟
در همه ی قسمت های این بازی چنین حس هایی وجود ندارد و در بعضی از بخش ها بازیباز چنین حس هایی را عمیقا درک می کند . به طور مثال در بخش داستانی مربوط به Shel ، روابط میان دو خواهر نسبتا خوب و بهتر از باقی روابط کار شده است . یا در همین بخش دو صحنه ی خاص وجود دارد که یکی شوخی بین دو خواهر و دیگر نزدیکی به یکی از زامبی هاست ، که باعث شده حس ترس خاصی به بازیباز دست دهد . اما در باقی بخش ها ( نه کاملا ) این حواس کمرنگ شده ؛ به عنوان نمونه تنفری که شما باید از بعضی از شخصیت ها داشته باشید به یک حس ناراحتی کوتاه یا قهر بچه گانه تبدیل شده که در آینده ، بازیباز کمی در قبول انتخاب هایش و سرانجام آن شخصیت دو دل و گاها ناراحت می شود .
تا اینجای نقد ، داستان خوب بود ، انتخاب ها در بازی علاوه بر یکی دو مورد که می توان نادیده گرفت ، تاثر گذار بودند و در جهت مقابل آن شخصیت پردازی بد بود و همین امر سبب بروز مشکلاتی در به وجود آمدن احساس نسبت به شخصیت ها شده بود که به طور کلی می توان گفت :
داستان این عنوان که در کل خوب و قابل قبول است به دلیل محدودیت های زمانی نتوانسته پنج شخصیت خود را به خوبی نشان دهد و اکثر اوقات در معرفی آن ها با عجله پیش می رود . اما در کنار این موارد باز هم نمی توان از پایان خوب بازی و انتخاب های جالب و تاثیر آن ها در آینده گذشت ، که حتی به جرات می توان گفت یکی از نکات مثبت بارز این نسخه از بازی است و حتی در بعضی نقاط بهتر از عنوان قبل خود را نشان می دهند . جوربنیان
سینمای تعاملی یا بازی سینمایی !
شاید خیلی از بازیبازان به بازی The Walking Dead که بیشتر از دیالوگ ها تشکیل شده خرده بگیرند و آن را به جای بازی ، فیلم بنامند ، اما این درست نیست . بازی The Walking Dead بر خلاف خیلی از بازی های دیگر به داستان توجه دارد و در کنار آن هم گیم پلی زیبا و خاص خودش را به بازیباز نشان می دهد . گیم پلی ای که حتی گهگاهی هیجان بالایی دارد و بازیباز را با تپش قلب ۲۰۰ در میان بازی رها می کند ، فارغ از هر چیزی …
در The Walking Dead 400 Days ، گیم پلی بازی بیشتر به صورت اشاره و کلیک انجام می شود . همچنین ساختار کلی گیم پلی نسبت به قبل تغییری نکرده ولی این بار به جای زامبی ها بیشتر به روابط انسانی توجه شده است . کشتن هم نوعان برای زنده ماندن ، فرار کردن و موارد این چنینی بخش اعظم بازی را تشکیل می دهند و در کنار آن ها هم گهگاهی با زامبی ها رو به رو می شویم ولی چندان لذت بخش و هیجانی نیستند . اگر یادتان باشد در قسمت اول بازی قبلی واقعا هیجان مبارزه با اولین زامبی دلچسب و عالی بود ( و حتی صد برابر برخی بازی های زامبی محور هیجان را به بازیبازان منتقل می کرد ) ولی اینجا در کل بازی چنین چیزی اتفاق نمی افتد و اندک مبارزه ها ساده و با هیجان متوسطی دنبال می شوند .
گیم پلی بازی به جای اینکه جدا از داستان باشد در طول داستان است و این داستان بازی است که به گیم پلی می گوید چه کند و چه نکند . بازیباز در طول بازی باید دیالوگ ها را انتخاب کند ، به مرگ و زندگی یک نفر نظر بدهد ، فرار کند ، با زامبی ها مبارزه کند و گهگاهی هم به دنبال چیزی بگردد و یا تیراندازی کند . اسلحه ها چه گرم و چه سرد در اکثر قسمت ها وجود دارند ولی کار کردن با آن ها فقط در بعضی از قسمت ها وجود دارد !
به طور خلاصه گیم پلی بازی همانند قبل پر و پیمان نیست ، و دلیل اصلی آن هم مدت زمان کم بازی است . دیگر در پس صحبت های فراوان و شنیدن دیالوگ ها ، با یک بخش کاملا اکشن و هیجانی رو به رو نمی شوید و اگر هم لحظه ای اسلحه به دست بگیرید ، تا زمانی که احساس خوبی بهتان دست دهد ، آن بخش تمام می شود . با این وضع باز هم لذت رسیدن به انتهای داستان و در طول آن انتخاب راه های متفاوت و انجام کارهای مختلف هرچند جزئی ارزش تجربه را دارد .
قهوه ای و مرده ، گوش نواز و متناسب
این ارزش تا الان در همه ی بخش های بازی نظیر داستان و گیم پلی خود را ثابت کرده ، ولی در بخش ظاهر و گرافیک بازی و همچنین موسیقی و صداگذاری چطور ؟ آیا همچنان ارزش بازی برای تجربه حفظ شده ؟
ظاهر بازی همان است که قبلا آن را دیده بودیم ! تغییری نکرده و همانند قبل با رنگ آمیزی ای سراسر غم و قصه همراه است . تیم سازنده که در فصل اول داستان را بر همه چیز ارجعیت داده بود ، گرافیک را ساده تر از همه ی بخش ها ، و شبیه کمیک های مختلف خلق کرده بودند . این روش برای این بازی هم تغییری نکرده و مطمئنا لازم هم نبود تغییر کند . از لحاظ هنری هم بازی تغییر چندانی بازی به خود ندیده و نه تنها ضعف خاصی ندارد بلکه حتی در بعضی صحنه ها بهتر هم شده . اما در کنار همه ی این موارد مشکلات بخش فنی هنوز هم با قاطعیت هر چه تمام تر وجود دارند . انیمیشن ها که از همان قسمت اول فصل اول در بازی خشک و بی روح بودند همچنان هم خشک و حتی گاهی بدتر هم می شوند . افکت ها و بافت های ساده هنوز هم در بازی یافت می شوند ولی می توان آن را به حساب طراحی ساده گرافیک گذاشت و به چشم مشکلی پر رنگ ندید . دیوار های نامرئی هم در بخش هایی از بازی یافت می شوند که با رسیدن به آن ها و نگه داشتن حرکت رو به جلو ، صحنه های مزحکی به وجود می آید .
در بخش طراحی محیط و شخصیت ها هم تیم ساخت کار خود را خوب انجام داده ولی نه به اندازه ی فصل اول که دلیل اصلی آن هم کوچکتر شدن بازی می تواند باشد . طراحی شخصیت های بازی و حالات و روحیات آن ها در اکثر موارد خوب و واقعی ( و گهگاهی خنده دار ! ) ساخته شده و در کنار این ها زامبی ها هم به زیبایی تمام در هر بخش از بازی خودنمایی می کنند . با این حال هرچند بازی گرافیک نجومی و ستاره ای را به نمایش نمی گذارد و اندک مشکلات فنی را هم در همین بخش دارد ولی می توان به همین چیزی که بازی به ما نشان می دهد راضی بود ، فقط امیدوارم که اگر قرار است بازی با همین گرافیک راه خود را در فصل بعدی ادامه دهد ، فقط مشکل انیمیشن ها به طور کلی رفع شود .
بر خلاف گرافیک ساده ی بازی ، صدا گذاری شخصیت ها و باقی اجزا در حد یک بازی خوب و حتی بالاتر می باشد . موسیقی در بازی متناسب با چیزی است که میبینیم و در هر صحنه ای متناسب با آن نواخته می شود ، در جایی آرامش بخش و در جایی هیجانی . صداگذاری هم ، هم تراز باقی شخصیت ها در فصل اول ( البته به جز صدای کلمنتاین ) می باشد و تنها خرده ای که می توان به آن گرفت عدم بروز بعضی احساسات در صدای شخصیت ها است .
۴۰۰ روز به زودی گذشت !
در نهایت باید گفت که The Walking Dead 400 Days هر چند همانند شاهکار قبلی نیست ولی خیلی هم در درجه ی پایین تر از آن قرار نگرفته . داستان همچنان داستان آخرت است ، داستان رقم خوردن ارتباط میان شخصیت ها . هنوز هم انتخاب ها در بازی بیشترین تاثیر را دارند و بازیباز آینده ی امروز خود را می بیند . هرچند کلمنتاین و لی و … در این بازی حضور ندارند ولی بازماندگان ( نچسب ) دیگری هستند که تا دیدار دوباره ی ما با کلمنتایت می توانند ساعتها وقت ما را در تکرار بازی برای مشاهده ی باقی انتخاب ها بگیرند .
پر بحثترینها
- نقد و بررسی بازی STALKER 2: Heart of Chornobyl
- مدیرعامل ناتی داگ: بازی بعدی هیجانانگیزترین پروژهای است که روی آن کار کردهایم
- شایعه: پورت PS5 بازی Forza Horizon 5 آماده است اما تاریخ عرضه مشخصی ندارد
- واکنش ایلان ماسک به اظهارات نژادپرستانه کارگردان Avowed
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- مشکلات متعدد بهینهسازی STALKER 2 روی ایکس باکس سری ایکس؛ رسیدن به نرخ فریم صفر در مکانهای شلوغ
- اطلاعات جدیدی از مذاکره میان سونی و شرکت مادر FromSoftware منتشر شد
- آیا بازیهای ویدیویی به ما آسیب میرسانند؟
- رسمی: فروش پلی استیشن ۲ از ۱۶۰ میلیون واحد عبور کرد
- آیا پیشنهاد سونی برای خرید Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، منطقی است؟
نظرات
ممنون هادی جان 😀
نمی خونم تا وقتی بازیش کنم 😀
چه عجب یه نفر اومد نقد یه بازی رو از روی نسخهpcانجام داد 😀
چرا اینطور پس ؟
چطور ؟
فقط برای download هستش یا میشه cdش رو خریداری کرد؟ ?:-) ?:-) ?:-) ?:-) ?:-) ?:-) ?:-) ?:-)
جفتش
ممنون هادی جون کامل خوندم حس بازی کردنش ندارم زیاد خوشم نیامد :-((
ولی نسخه اصلیش عالی بود خسته نباشی
حیف نتونستم این بازیرو انجام بدم؟
بنظر میاد فوق العاده باشه
:yes:
ممنون هادی جان :yes: :laugh:
کسی لینک دانلود واسه Xbox نداره؟
من که گشتم نبود ببین می تونی از تورنت دانلود کنی یا نه ؟
بلد نیستم باهاش کار کنم 😀
بالاخره جوینده یابنده است یا برو آموزشش رو بخون یا صبر کن تا واسه X360 بزارن واسه دانلود
من که اصلا هیچ کدوم از سری بازی هایThe Walking Dead رو تجربه نکردم و چندان علاقه ای هم به این بازی ندارم. :smug: :smirk: ولی بازی بدی نیستش و در کل خوبه. 😉 😎 تشکر بابت نقد خوبت هادی عزیز و خسته نباشی. :yes: :yes: 😉 😎
یه سوال این بازی برگشته به سازنده قبلیش که بازی رو عالی کرده بود
یا سازندش همونیه که چند ماه پیش یه نسخه داد که اصلا خوب نبود
______________________________________________________________تریلر های total war رو هم زحمتش رو بکش لطفا هادی جان :reallypissed:
_____________________________________________________________
تو فرم هم یه سوال پرسیدم اگه تونستی جواب بده
عزیز The Walking Dead یه بازی سریالیه که توسط Telltale Games ساخته شده و اینم یه بسته ی الحاقی واسه همونه ( بازی اصلی بهترین بازی سال ۲۰۱۲ و کلی جایزه ی دیگه گرفت ) … اون بازی ای که شما میگین از رو سریال The Walking Dead ساخته شده بود و اصلا کسی به عنوان بازی حسابش نکرد !
بابت مقدت تشکر میکنم هادی ……………………………………………..
آقا میخوام نقدش کنم پس با اجازه …………………………………………
بازی والکینگ دد بازی ترسناکی بنظر میرسه ولی با اون چه که تو تصاویره خیلی فرق داره ………..
نکات منفی : ۱- ترس وجود نداره – ۲- تو گرافیک آبرنگیش کار نشده ۳- مرده های متحرک ترس زیادی رو همراه ندارن ۴-مرده ها انگار زنده هستند { یعنی انگار تازه مردن و اصلا از قبر در نیومدن} ۵- قیافه ی زامبی ها تفاوت آنچنانی نداره و انگار سرزمین کچل هاست :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
نکات مثبت : ۱- داستان جالب ۲- موسیقی عالی :silly: :silly: :silly: :silly: :silly:
امید وارم که این کامنت رو خونده باشید و در باره ی اون بتونیم با هم بحث کنیم 😮 😮 😮 😮 😮 😮
بازی واکینگ دد ترسناکه ولی نه به خاطر زامبی هاش و بیشتر به خاطر اتمسفرش و تو این نسخه این عامل کم رنگ تر شده چون همونطور که گفتم بازی وقت نشون دادن این چیزارو به خاطر کم بودنش نداشت ….
گرافیکش هر چیش بد باشه ، رنگ بندی هاش به یه دنیای آخرالزمانی می خوره و قهوه ای که غالب بر باقی رنگاست بهش میاد …. زامبی ها تا الان تو هیچ عنوانی به این خوبی طراحی نشدند و همونطور که تو متن گفتم طراحیشون خوبه و این فقط نظر شخصیه شماست که میگین طراحی خوبی ندارن ….
داستان و موسیقی که جای خود داره ولی گیم پلیشم که سبک اشاره کلیکو زنده کرده خوبه …
🙁
سوال دارم ?:-) ?:-) ?:-) ?:-)
الان این TWD 400 days بازم ادامه داره یا نه فقط همینی بود که اومد ؟؟؟؟؟
?:-) ?:-) ?:-)
باید اینو خود سازندش اعلام کنه که آره یا نه
اما بنظر من آره
توی اکثر بازی ها هم آخرشون مشخص میشه که ادامه داره یا نه ( با توجه به گفته های راوی و یا دیالوگ های شخصیت ها که رد و بدل میشه )
ممنون Alireza جان
۳۶ از ۴۰ یعنی ۹ از ۱۰!!! پس میتونیم بگیم این بازی عالیه…تا حالا تجربش نکردم
دقیقا یعنی ۹ از ۱۰ …. هر چند بهت توصیه می کنم بازی اصلیو اگه تجربه نکردی بری ولی اینم خوبه … ارزش بازی اصلی کمتر از ۹.۵ نیست …. اونو بازی کنی ، هر چی داستان تو بازی های دیگه هست و هر چی پایان تو بازی های دیگه هست واست پیش پا افتاده و ساده میشه …
:yes: :yes:
مرسی خیلی دوست دارم بازیکنم ولی save نسخه اصلی پاک کردم پس اینو نمیتونم بازی کنم….. و حوصله ندارم دوباره شروع کنم کسی را ه حل داره؟؟؟؟؟؟؟؟
برو سیو هاش رو دانلود
:yes: :yes:
بسیار عالی :yes: :yes:
با بازی اصلیش خیلی حال کردم پایانش ویران کننده بود مخصوصا دیالوگ های لی و کلمنتاین 😥 😥
اینم در حد یه dlc فوق العاده بود بخش shel خیلی خوب بود.این که کارایی که تو میکنی روی افکار خواهرت تاثیر میزاره!
دقیقا … بخش شل هم که بین باقی بخش ها بهتر بود … بیشتر مثال های خوب هم از این بخشه … 😉
ممنون.تاالان موفق به بازیش نشدم ولی اونطور که به نظر میاد از نظر داستانی بسیار جذاب تر شده.
بازی های سریالی The Walking dead به خوبی نشون داده اند که همه چیز گرافیک و گیم پلی نیست و چیزهای ارزشمندتری هم وجود داره .
ممنون هادی جان با این نمره ای که دادی ، حتما باید برم بخرمش .
از این سبکاخوشم نمیاد. 😐
ممنون. :yes:
کلا من اون والکینگ دد ۵ قسمتی دیسک شو خریدم بازی تیک دار بودش یعنی افت فریم داشت در حده تیم ملی :-O دیگه هم فرصت نشد تهیه اش کنم برای این تابستون بی بازی خیلی خوب هست
بازی خوبی بود حیفم اومد نظر ندم پایان عالی داشت یک کمی شخصیت ها خام بودند که اون هم به خاطر کوتاهی بازی بود
آقا هادی من اگر گیرم بیاد بازی میکنم اصولا پول برای خرید بازی نمیدم مگر اینکه خیلی سر و صدا به پا کرده باشه که من فکر کنم پنجگانه ی the walking dead یکی از همین بازیها باشه…
من دیروز بازی رو تموم کردم البته ۵ اپیزود اول رو.واقعا عالی بود.از قدیم به همین سبک اشاره و کلیک علاقه داشتم.یادمه اولین بازی که خیلی خوشم اومد SYBERIA بود با معماهای عالی.
از این بازی هم همچون انتظاری داشتم.اما باید بگم خیلی بهتر و فوق العاده تر بود.از همه چیز جذاب تر داستان بازی و حاکم شدن اون به گیم پلی بود که باید بگم من رو تحت تاثیر قرارداد.
البته می شد با افزایش تعداد اپیزود ها چفت و بست داستان رو بیشتر کرد و شخصیت ها رو عمیق تر نشون داد.
مثلا فلاش بکهائی تو قسمتهای مختلف بازی به گذشته لی و داستان قتل اون سناتور به نظرم تا ۸ اپیزود جا داشت اما خوب تو این فقر بازی داستان محور همین هم غنیمته.بنا دا رم بعذ بازی ۴۰۰ روز حداقل ۲ بار دیگه از اول بازی رو شروع کنم.
در کل امتیاز من به ۵ اپیزود اول ۹/۱۰.
اقا کسی نمی دونه رو وین ۸ چی جوری اجراش کنم ?:-)
ایول.. هم نقد عالی بود.. هم بازی شاهکار بود.. :yes: :yes: :inlove: :inlove:
آخر بازی وقتی تیتراژ پایانی رو نشون میداد.. عکسایی از سرنوشت بعضی شخصیت ها نشون میداد که عکسهایی رو که نشون میداد بستگی به همو انتخاب داشتن..
سلام بر دوست و استاد خودم داش هادی
عزیز خسته نباشی قشنگ نوشته بودی
از همه ی دوستانی که نقد و بررسی منو خوندن تشکر می کنم . چه اونایی که منت گذاشتن و کامنت گذاشتن و چه باقی ….
فقط یه نکته ای رو من بگم … اگه به تیتر پست نگاه کنین ، نوشته شده نقد و بررسی بازی مرده ی متحرک ، به هیچ عنوان ننوشتیم آموزش نصب بازی رو PC یا Xbox 360 که شما دارین مشکلاتتون رو اینجا میگین … اگه نقد و خوندین و نظر خاصی داشتین مثله بقیه نظرتونو بگین وگرنه به هیچ وجه اینجا شورای حل مسائل نیست … اینجور کامنتا باید تو جای خودش زده بشه ، مثل فروم … لطفا به هم دیگه احترام بزاریم و بعضی از قوانینو رعایت کنیم تا فردا بهونه دست بعضیا نداده باشم …
با تشکر ….
من خودم هادی برخورد میکنم باهرکی از ایندفعه اسپم بده.
یعنی چی؟این همه زحمت کشیده که بخونید و نظر درباره بازی بدید نه راهنمایی
نسخه ی قبلی شاهکار بود ((هنوز هم صدای کلمنتاین وقتی اسم لی را صدا می کرد زیر گوش هایم شنیدنیست)) واقعا صدای کلمنتاین به یاد ماندنیست,به نظر شما اقا هادی اگه نتونستنم این بسته رو بازی کنم چیزی از تجربه ی کلی TWD برام کم میشه؟!
مطمئن باش نــــــــــــــــــــه ….
ولی اگه عاشق قبلی هستی ( مثل من ) و نمی تونی تا دیدار دوباره ی کلمنتاین صبر کنی ( مثل من ) برو بازیش کن … وگرنه از اون لحاظ چه بازی کنی و چه نکنی هیچ چیز از تجربه ی بازی اصلی کم نمیشه 😉
ممنون هادی جون :-* بسیار کامل بود!حتما باید تجربش کنم تا درکش کنم عالی! :yes:
خیلی ممنون,چون گیر اوردنش برام سخت بود.پس منتظر فصل بعدی نسخه ی اصلی میمونم.
فصل اولش بهترین بازی عمرم بود. :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
بــابت نقد ممنون
منم تازه فصل اول رو تموم کردم و دلم واسه کلمن و لی تنگ شده …
اوایل بازی گرافیک کامیکی بازی میزد تو ذوقم ولی کم کم خوشم اومد و میخوام این سبک بازیهارو بیشتر تجربه کنم