آنالیز: نگاهی به پتانسیل از دست رفته و حفرههای داستانی God of War Ragnarok
آیا متوجه مشکلات داستان God of War Ragnarok شدهاید؟ با من همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم به موارد حاشیهای پیرامون داستان، روایت و شخصیت پردازی بازی.
وقتی که در سال ۲۰۱۸ موفق به تجربهی بازی God of War شدم، از کیفیت فوقالعادهی بازی به وجد آمدم. از گیمپلی سینمایی بازی گرفته تا داستان جذاب و پرکشش آن، همه چیز دست به دست هم دادند تا God of War 2018 را به عنوانی انقلابی برای این فرنچایز با سابقه تبدیل کنند. معمولا چند سالی است دیگر دل و دماغ انجام چند بارهی بازیها را ندارم، با این وجود چهار بار بازی را به طور کامل همراه محتویات فرعی به اتمام رساندم و چیزی حدود ۱۰۰ ساعت زمان را در آن سپری کردم.
برای تجربهی ادامه این عنوان لحظه شماری میکردم. وقتی که رگناروک به طور رسمی معرفی شد، حس فوقالعادهای داشتم. نا سلامتی قرار بود ماجراجویی کریتوس در آخرالزمان نورس را تجربه کنم!
گذشت و گذشت تا ماه پیش، بالاخره موفق به تجربهی این عنوان مورد انتظار شدم. حالا پس از ۵۲ ساعت تجربهی این عنوان و کامل کردن تمام محتوای اصلی و فرعی موجود و گرفتن تمام تروفیها، قصد دارم ذرهبین نقد را در دست گرفته و داستان بازی، روایت آن و حفرههای پرشمار آن را زیر ذرهبین قرار دهم. با من همراه باشید.
بدیهی است این مقاله، دارای اسپویلهای متعدد داستانی است، اگر بازی را به اتمام نرساندهاید، از خواندن ادامه مقاله خودداری کنید.
فرجام Thor
خدای صاعقه، یکی از قویترین خدایان نورس، کسی که صدها Giant را از پای درآورده و به عنوان یک نابودگر، سابقه نبردهای بزرگ و کوچک پرشماری را دارد، در حالی که از هزاران نبرد جان سالم به در برده و حتی در چند مرحله نبرد سهمگین با کریتوس نیز زنده میماند، با فرو رفتن نیزه در سینهاش، در لحظه میمیرد! این لحظه یکی از ناامیدکنندهترین لحظات کل God of War Ragnarok برای من بود. اگر داستانهای Mimir در نسخهی قبل را به خوبی گوش کرده باشید، احتمالا در ذهنتان از Thor، شخصیت فوقالعاده قدرتمندی ساخته بودید. کسی که بیرحم، قدرتمند و توانمند است و همه چیز را به خاک و خون میکشد.
Thamur را به یاد دارید؟ همان جاینت فلک زدهای که Thor با یک ضربه او را از پای درآورد و در نسخهی قبل برای به دست آوردن Chisel به مکان جسد او رفتیم. او یک مورد از صدها قربانی Thor در نه اقلیم بود.
همواره از Thor به معنای واقعی کلمه یک هیولای مخوف و قدرتمند در نسخهی قبلی نام برده میشد و نمایشهای God of War Ragnarok نیز بر این امر صحه میگذاشت. اما خدای رعد و برق اساطیر نورس، به شکل خندهداری با یک ضربه نیزه از پای درآمد و به دلایل نامشخصی ناپدید شد و حتی از جنازه او نیز خبری نبود!
نمیدانم هدف سازندگان از به تصویر کشیدن مرگ Thor به این شکل چه بود، چرا که کشته شدن او در این سکانس حتی کمکی به پرداخت شخصیت Odin نیز نکرد و هدف روایی خاصی نیز در پی نداشت. تنها یک توجیه وجود دارد، نویسندگان نمیخواستند کریتوس او را بکشد، بنابراین تصمیم گرفتند مرگ او را به دست Odin رقم بزنند. اما مشکل اینجاست فارغ از احمقانه بودن این ایده، چگونگی پیادهسازی آن نیز مضحک است. کریتوس Thor را به صلح دعوت میکند و سپس Odin به ثور دستور میدهد کریتوس را بکشد، اون نمیپذیرد و اودین که از سرپیچی او عصبانی شده، نیزهاش را در سینهاش فرو میکند و او را میکشد! این بود آن Thor که همه از او میترسیدند؟ این بود آن Thor که Jotnarها را تا مرز انقراض نابود کرد؟
اشتباه نکنید، من به صورت کلی مشکلی با چگونگی مرگ او (فرو رفتن سینه به سینهاش) ندارم، مشکل این جاست که شخصیت جذابی مثل Thor، میتوانست در سکانسی حماسیتر و جذابتر از پای درآید، نه در ظرف دو-سه ثانیه!
حماقتهای بیشمار Odin
در اسطوره شناسی Norse، از Odin به عنوان خدای مکار و حیلهگری یاد شده که بیشتر از قدرتهای فیزیکیاش، این حیلهگری و زرنگیاش است که او را به خدایی قدرتمند تبدیل کرده است. اگر به داستانهای Mimir در نسخهی قبل توجه کرده باشید، در مواقع بسیاری Odin موفق به فریب جاینتها، خدایان و افراد عادی زیادی شده است. او آن قدر فریبکار بود که حتی Freya نیز فریب او را خورد و جادوهای Vanir را به آموخت و در ادامه Odin از همان جادو علیه خود Freya استفاده کرد.
اما بر خلاف وعده و وعیدهای پرشمار نسخهی قبلی، نمایش Odin در این نسخه، حداقل از باب تصمیمهای استراتژیک و منطقی بسیار احمقانه بودند. همانطور که میدانید، Odin سالها برای رویارویی با رگناروک آماده میشد و تا آن جایی که میتوانست، به جمع کردن دانش و پیشگوییهای مرتبط میپرداخت. اما در طول بازی، بیش از آن که نگران رگناروک باشد، به شکل بیمار گونهای به Rift و Mask اعتیاد پیدا کرده بود. تا حدی که مخاطب به این فکر میکرد که Odin نسبت به رگناروک بیتفاوت است. این در حالی است که او به لطف نفوذ به مقر کریتوس، از تمام اتفاقات جدید مثل پیشگویی اصلی رگناروک خبر داشت. اگر او اینقدر در مورد رگناروک اطلاع داشت، چرا کاملا بیتفاوت رفتار میکرد و اهمیتی به این اتفاق اجتنابناپذیر نمیداد؟ یعنی Rift و Mask قدرت تفکر و منطق بینی او را به کلی از او سلب کرده بودند؟ از طرف دیگر پر واضح است ایده ماسک و Rift، هنگام ساخت نسخهی قبلی در ذهن نویسندگان وجود نداشت چرا که Mimir کوچکترین اشارهای به این مورد نکرد. حفره بعدی داستانی این است که در نسخهی قبل، میمیر داستان متفاوتی از چگونگی کور شدن یک چشم اودین تعریف کرد.
اولین حفره بزرگ داستانی, آن جایی رقم خورد که کریتوس با ساخت نیزه Draupnir، برای رویارویی با Heimdall آماده میشد. نکته این جاست که Odin به لطف پوشش در قامت Tyr، از این نقشه و در کل از تمام اقدامات کریتوس و همراهانش خبر داشت. سوال مهم این است، اگر Odin میدانست که کریتوس Heimdall را خواهد کشت، چرا شیپور Gjallarhorn را از او نگرفت؟ اگر کریتوس Gjallarhorn را در اختیار نداشت و در آن نمیدمید، هیچ راه دیگری برای ورود به Asgard وجود نداشت! یعنی حلقهی مفقوده رگناروک، شیپوری بود که Heimdall حمل میکرد.
احتمالا فکر میکنید به لطف قابلیت پیشبینی و ذهنخوانی Heimdall، اودین ایمان داشت کسی نمیتواند او را از پای درآورده و شیپور را از او بگیرد، اما مسأله این جاست که اودین از نقشهی کریتوس برای ساخت نیزه خبر داشت و قطعا آدم باهوشی مثل اودین، به اما و اگرها توجه نمیکرد. اگر او به راستی به باهوشی و فریبکاری اسطورههای نورس بود، شیپور را از Heimdall میگرفت و آن وقت حتی به فرض کشته شدن Heimdall و تحقق تمام شرایط دیگر برای وقوع رگناروک، امکان ورود به Asgard برای کریتوس و لشکرش وجود نداشت.
مورد دیگر این است که بزرگترین پیچش داستانی و Plot Twist بازی یعنی تقلبی بودن Tyr، به شکل ضعیفی برملا و اجرا شد. اول این که این نوع غافلگیریها، باید به نوعی اجرا شوند که در طول بازی، سرنخهای هر چند اندک و ریزی در لابهلای سکانسها و دیالوگها گنجانده شود تا هنگامی که پیچش داستانی فاش میشود، مخاطب بتواند سرنخهای گذشته را کنار هم بگذارد.
منطقی فکر کنید، خروجی مفید اودین از نفوذ به مقر کریتوس و همراهانش چه بود؟ بله درست است اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد، اما نکته خندهدار این است که کوچکترین استفادهای از آنها نکرد. اطلاعاتی که از نیت کریتوس برای کشتن Heimdall به دست آورد، باعث نشد اقدامی برای پیشگیری انجام دهد. از طرف دیگر وقتی متوجه شد پیشگویی اصلی رگناروک متفاوت از چیزی بوده که اطلاع داشته، باز هم استفاده مفیدی از این اطلاعات نکرد. پس هدف از تغییر شکل به Tyr چه بود؟ حداقل Odin میتوانست از فرصت پیش آمده استفاده کند و به کریتوس و همراهانش آسیب وارد کند چرا که آنها انتظارش را نداشتند.
یا مثلاً میتوانست با استفاده از جادو، Mystic Gateway را قفل کند یا دهها کار مفید دیگری که در قالب پوشش Tyr میتوانست انجام دهد. اما در نهایت چه کرد؟ به شکل احمقانهای هویت خودش را فاش کرد، Brok را کشت و بدون اینکه بتواند ماسک را به دست بیاورد فرار کرد! این بود آن Odin که صدها سال هوش و ذکاوت و قدرت فریبش شهرت خاص و عام بود؟ این همان اودینی بود که فریا را فریب داد و Vanehiem را به خاک و خون کشید؟ مشکل این جاست که بازی حتی به روایت و مقدمه سازی خودش نیز وفادار نمیماند و مداوم شخصیتهای بازی، اعمال و رفتار و نیتهای خودشان را نقض میکنند.
توهمی به نام سرنوشت؟
یکی دیگر از مهمترین مفاهیمی که داستان بازی به آن اشاره میکند، این است که چیزی به نام سرنوشت وجود ندارد و عاقبت ما از پیش نوشته نشده است. این موضوع در دیدار کریتوس با خواهران Norns تأیید میشود. آنها به این اشاره میکنند که پیشگوییها، از این بابت دقیق هستند که انسانها و خدایان، قابل پیشبینی هستند و الگوی رفتاری مشخص دارند. دلیل نجات پیدا کردن کریتوس در پایان بازی، بر خلاف دیوارنوشته نسخهی قبل نیز همین است. کریتوس رفتار خود را عوض کرد و به Thor پیشنهاد صلح داد. طبق گفته نویسنده ارشد بازی، اگر نبرد ادامه پیدا میکرد، کریتوس کشته میشد و آن پیشگویی محقق میشد.
اما از آن جایی که کریتوس بر خلاف سنت همیشگیاش به جای خشونت، از صلح استفاده کرد، به نوعی سرنوشت خود را تغییر داد. مشکلی که وجود دارد این است که همانطور که پیشتر گفتم، بازی اصلا و ابدا پیش زمینههای داستانی خودش را نیز جدی نمیگیرد. همهی ما میدانستیم کریتوس امکان ندارد در پایان بازی بمیرد و به نوعی هیچ کدام از شخصیتهای بازی نیز آن چنان نگران نبودند. اما نکته این است که آیا تمام اتفاقات نسخهی قبلی نیز بر اساس الگوی رفتاری کریتوس رقم خورد؟ آیا تمام پیشگوییهای جاینتها که بر اساس Vision صورت میگرفت تنها بررسی الگوی رفتاری بود؟ اگر این چنین بود، پس منشا پیشگویی چه بود؟ این مورد زیاد منطقی به نظر نمیرسد و بازی نیز تلاشی برای رفع ابهام از این مورد نمیکند.
جمعبندیای شتاب زده؛ پتانسیل از دست رفته
اسم رگناروک، وزن سنگینی دارد و نبردی عظیم را در ذهن آدم متجسم میکند. ناسلامتی از رگناروک، به عنوان پایان دنیا در اسطوره شناسی نورس یاد میشود. حتما با من هم عقیده هستید که پایانبندی بازی، و خصوصا روایت و پیشروی در یک سوم آخر، بسیار شتابزده بود. از رفتن کریتوس به Muspelheim گرفته، تا جمع کردن ارتشهای هشت قلمرو، همه چیز در کسری از ثانیه رخ داد. شاید این جا بتوان گفت تصمیم بارلاگ در تمام کردن داستان در دو نسخه آن چنان هم منطقی نبود. شاید بهتر میبود نسخهی دوم مقدمات رگناروک را فراهم میکرد و در نسخهی آخر شاهد یک ماجراجویی حماسی-آخرالزمانی تمام عیار در قالب رگناروک میبودیم.
God of War 3 را به یاد بیاورید. نسخهای که به طور عمومی بهترین نسخهی فرنچایز بر شمرده میشود. یکی از دلایل قوت بازی، این بود که در قامت نسخهی سوم سه گانه، وظیفه پایان بندی را بر عهده داشت و به شکل فوقالعادهای نیز آن کار را انجام داد. اگر حماسه کریتوس در نورس نیز سه گانه بود، نسخهی دوم میتوانست پیش از رگناروک به اتمام برسد و نسخهی سوم، حماسه را تکمیل کند و آن موقع سازندگان، وقت کافی برای پرداخت با حوصله، قدم به قدم و منطقی این نبرد بزرگ را داشتند و میتوانستیم باسفایتهای بیشتر، داستانی جذابتر و پایانبندی بهتر را شاهد باشیم. دوباره تاکید میکنم، در شتاب زده بودن پایان و جمع بندی God of War Ragnarok شکی وجود ندارد، منتهی در این بین، افسوس پتانسیل از دست رفته دنیا، Setting و داستان بازی را میخورم.
به عنوان جمعبندی، به طور خلاصه به مشکلات بازی در بخش داستانی میپردازم:
- مشکلات پرداخت Odin: تصمیمات احمقانه، بیتوجهی به رگناروک و عدم استفاده از پوشش Tyr
- مرگ و فرجام Thor بسیار ناامید کننده بود
- پایان بندی شتاب زده
- پرداخت عجیب برخی شخصیتهای فرعی مثل Sif
- به بسیاری از مفاهیم مهم مثل عدم وجود سرنوشت به درستی پرداخته نمیشود.
نظر شما در این باره چیست؟ خوشحال میشوم نظرات موافق و مخالف خودتان را با من در میان بگذارید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
نظرات
There will be blood
یه کابوس وحشتناک امروز دیدم در رابطه با این بازی و گوتی
صبح تلفنو روشن کردم برم جوایزو ببنم دیدم هر ۸ تارو الدن برد به همراه گوتی
ولی دی ال سیه سونی و بازیهاش رو هم ۱ دونه برد اونم نسیب کچل بود
واقعا خواب بدی بود
با همه ی این مقاله موافقم،واقعا نمیدونم چرا ساخت این بازی ۴ سال طول کشیده،چون سانتا مونیکا روی چیز خاصی کار نکرده!!! مکانیک های بازی و گیمپلی بدون ذره ای تغییر مال نسخه ی قبل هست و داستان این بازی از این بدتر نمیتونست بشه یک داستان کاملا پوچ و بی سرو ته، واقعا اگه میخواین اساطیر نورث حماسی رو ببینین پیشنهاد میکنم ac:Valhalla رو بازی کنین، آخه ثور و اودین و درکل ازگارد واقعا تو گاد رگناراک پتانسیلشون از دست رفته تمام اون پیشگویی ها و چیزایی که ساعت ها وقت گذاشتی براشون تو بازی به هیچ نتیجه ای نمیرسن، اودین دنبال اون دریچه و ماسک هست که اونم نمیفهمی آخر چی بوده!! کلا هیچ “بیاید باهم دوست باشیم” این کل رگناراک هست.
داستان پر از افت، نقص، عجله ای کار شدن، بود!!! سه گانه ی اول کریتوس چندین لول هم از لحاظ گیم پلی هک ان اسلش بودنش، هم از لحاظ معماهاش هم از لحاظ داستانیش بهتر بود،
دمت گرم حق گفتی واقعا اساسینز کرید والهالا هزار برابر بهتر از گاد رگناروک بود مخصوصا تو نشون دادن دنیای نورث
همین طراحی گرگ فنریر رو توی اساسین کرید والهلا نگاه میکنی لذت میبری از طراحی بینظیر و ابهتش
بعد تو گاد رگناروک خنده میگیره شبیه این سگ های خیابونی ولگرد درستش کردن
تو طراحی اودین و ثور و لوکی و.. هم والهالا خیلی بهتره
همین اساسین کرید والهالا پشتش اسم یوبیسافت نبود و بجاش سونی بود منتقدا بهش ۹۴ میدادن
از اون طرف همین گاد رگناروک رو اسم سونی پشتش نبود متاش بالای ۸۰ نمیشد
کاری ندارم ولی اگه منظورت افسانههاست که درستش نورسه ، نورث= North= شمال
اسپویل ⬇️
.
.
.
.
.
.
.
حالا نه به این شدیدی که میگی ولی اره واقعا از لحاظ داستانی احمقانه بود تقریبا
مثلا اگه بخوام مثال بزنم رابطه ۲۰۱۸ و رگنارک عین رابطه آرخام اسایلم و آرخام سیتیه
دیدیم که تو آرخام سیتی تغییر گیمپلی اساسی نداشتیم ، آرخام سیتی با یه داستان بهتر با یه گیمپلی قوی تر نسبت به نسخه قبل نه با تغییر اساسی یه دنباله بی نظیر رو رقم زد
واقعا انتظارم از اولین نبرد ثور و کریتوس بیشتر بود
انتظار داشتم وقتی سلاحاشون به هم میخوره یه چیزی شبیه انفجار رخ بده و هم ثور هم کریتیوس داغون بشن و ثور بزاره بره
ولی مبارزشون خیلی خنده دار بود فکر کن میولنیر رو تو دستت داشته باشی و انقدر کم ازش استفاده کنی
در واقع ثور قدرت اینو داشت که کریتوس رو له کنه ولی به شکل خنده داری اصلا استفاده نمیکرد مبارزشون تو مود الدن رینگ رو بیشتر دوست داشتم
حالا اینا که ضعف داستانی بود ولی گیمپلی رو نمیدونم کسایی که تجربه کردن بگن
ایراد هم میگیری بی ربط و اشتباه هستند
بهترین گیم پلی ممکن رو داشت و نبر د اول ثور و کریتوس بهترین قسمت بازی بود نظر همه همینه
ولی ایا فلسفه طراحیش خوب بود؟
نه بالا هم توضیح دادم
فلسفه چیدن نداره اگر دنبال کرده باشی و دقت کرده باشی (که نکردی) ثور اومد بدهی خون پسراش رو بگیره و ببینه کی بوده که انقدر قدرتمند بوده که تونسته دو تا پسراشو بکشه و میخواست صرفا عصبانی بکنه کریتوس رو دوتا قدرت واقعیش رو ببینه پس فقط اومده بود برای تحریک و تحقیر و نیازی به استفاده از چکش نداره فلسفش اینه
چرا اتفاقا فلسفه خیلی مهمه
وقتی تو باسفایت میسازی با توجه به خلقیات و قدرت های کاراکتر (مثل بالدر) میای و برای اون باعث یه الگویی تعریف میکنی
خب یعنی ثور اومد یکم زد و خورد کرد و رفت و از جون پسرش گذشت؟
تازه این یه بار اتفاق نیافتاد فریا که اینهمه تو قسمت قبل کریتوس رو نفرین کرد بعد تقریبا به سادگی از خون پسرش گذشت
یه ایراد دیگه بازی حذف بسیار زیاد گیمپلی تو خیلی بخش ها و جایگزین اون با کات سین بود
مثلا یه قسمت سگانه گاد که تو یونان بود یه جاش پگاسوس(اون اسب بالدار) میاد دنبال کریتوس و میبرتش میتونستن تو اون لحظه یه کاتسین بزنن بره ولی فقط برای یه سکانس یه نوع تجربه جدید از هک اند اسلش رو نشونمون دادن چقدر کیف میداد وقتی با پگاسوس در حال پروازی مبارزه کنی
میتونستن اون قسمتی که فریا اول بازی حمله میکرد و اون قسمت که با اسب میرن زیر دریا رو یه همچین گیمپلیی بزارن
بخدا چون ایکس فنم اینو نمیگم من خیلی گاد آف وار رو دوست دارم خیلی به رگنارک امید داشتم ولی واقعا حدقال از لحاظ داستان منو نا امید کرد با اون همه پتانسیل
دقیقا !!!
باورم نمیشه ناامید کننده ترین بازی عمرم خدای جنگ شد !
چی خواستیم و چی شد !
!SHED
The
Man
In
The
Mirror
Nods
His
!Head
The only one
Left
Will
Ride
Upon
The
Dragon’s
Back
باید با همون ۳ گانه به پایان میرسد
نمیدونن چطوری داستانو تموم کنن
به این مقاله به شدت نیاز بود (البته برای خوده بنده میشه گفت)خیلی عالی بود با تشکر از شما به نظرم حالا قصد اسپویل کردن ندارم ولی بازی اینگونه که شایسته بود تمام نشد من صرفا انتظار دیگه ای از کریتوس داشتم مرحله آخر یک نبرد سهمگین و هیجان انگیز،و نفس گیر ولی دلیل نمیشه بگم پایان بدی هم داشت خوب بود ولی مورد انتظار حداقل من نبود.ولی نسخه ۲۰۱۸ برای بنده تکان دهنده تر بود یک دفعه اون گیمپلی….یک دفعه اون گرافیک از گاد او وار دیده بودم مو به تنم سیخ شده بود خداروشکر این نسخه هم انتظارات من را در صدد زیادی برآورده کرده است و نمره شخصی همان ۹۰ الی ۹۵ بدست آورده.(برای بنده)
به موارد خیلی خوبی اشاره کردین کاملا موافقم،
به شخصه چیزی که بیشتر تو ذوقم زد ساعت های انتهایی بازی بود؛ از بعد از ملاقات با سورتر.
رگناروک رو در ابعاد یه جنگ معمولی به تصویر کشیدن و ما حضور پررنگی از حمله نژادهای مختلف تو میدگارد ندیدیم، نقش خود سورتر (رگناروک) و یورمونگاندر و فنریر خیلی خیلی جزئی بود و بدتر از همه دو مبارزه با ثور و اودین بود.
مبارزه اودین سه فاز داشت که واقعا فاز دوم و سومش چیز اضافه ای برای ارائه نداشتن و با خودم فکر میکردم که اودین با این همه توانایی های مختلف چرا یکم کارای عجیب تر و باحال تری تو مبارزه انجام نمیده، مثلا چرا به یه موجود گولاخی تغییر شکل نمیده… .
میدونم که نظر بقیه شبیه من نیست ولی من از نظر داستانی و شخصیت ها هیچ مشکل خاصی با نسخه ۲۰۱۸ نداشتم ولی این نسخه نه تنها شتابزده بود بلکه بعضی جاهاش خیلی سطحی بود و در حد و اندازه God of War نبود به نظرم.
*میدگارد -> ازگارد
این بازی اون قدر ها هم بی نقص نیست.. حالا دو تا منتقد اونم یه کوچولو نمره پایین دادن . چه جنجالی به پا شد.. مخصوصا اون کره ای بنده خدا 😒😣
هیچ بازیی بی نقص نیست اما این بازی با وجود برخی اشکالاتی که تو روایت و شخصیت پردازی داشت تو بقیه موارد عالی و فوق العاده عمل میکنه و لایق نمرات نسبتا بالا هست
نکات جالبی رو اشاره کردین. این حفره هارو حقیقتش خودم متوجه نشدم. ولی موافقم باید کمی بیشتر می پرداختن اخرای بازی رو. از طرفی هم به علت نقش افرینی شدن بازی، یه نسخه ۶۰ ساعته دیگم با همین فرمت فکر میکنم بازی رو از آب و تاب مینداخت. کلا نسخه قبل باعث شد با داستانای میمیر شخصیت های کاملی از اودین و ثور تو ذهنمون بسازیم که هرکاری میخواستن بکنن فکر نکنم میتونستن اون قدر خوب دربیارن. کلا نسخه های بارلوگ روایت بهتری داشت بنظرم. این نسخه بازی بهتری بود.
ممنون بابت مقاله عالی🤝
همینطور که منم بار ها این حرفو تو گروه پلی استیشن و کلا تو بحثا زدم و خواهم زد گاد نورث نباید اینطوری ت ی دوگانه جمع بندی میشد
انگار سازنده ها هول تموم کردن بازیو داشتن نتونستن در مواردی که شما گفتید بهتر عمل کنن
🔴احتمال اسپویل🔴
🔴احتمال اسپویل🔴
🔴احتمال اسپویل🔴
برعکس سه گانه اولیه که اون همه زد خورد با زئوس داشتیم اینور رگناروک و. نبرد با اودین انگار خیلی کشکی بود اصن حس جنگ بین خدایان نورث به ادم دست نمیداد
حداقل نظر من اینه
ممنون از آقای زاهدی
یک آنالیز کاملا درست و دقیق
به عنوان یک فن و طرفدار god of war بعد از پایان بندی بازی به شدت نا امید شدم
توقعاتم خیلی بالا بود و انچه باید میبود به داستان به درستی پرداخته نشده
در مورد صحنه مرگ ثور واقعا شوکه شدم
و تمام نکاتی که اشاره کردی درسته
ای کاش سه گانه بود وپایان با شکوه برای نورس رقم میزدن.
برای من بهترین واژه برای توصیف God of War Ragnarok چیزی نیست جز: Underwhelming
در حالی بازی چندین سطح پایینتر از انتظاراتم عمل کرد که مثل طرفدارهای بازی انتظار عجیب و غریبی هم از اثر نداشتم.
– مبارزات نهایی چه نبرد با ثور چه نبرد با اودین به معنای واقعی کلمه Rushed و عجلهای هستن. مبارزه با Garm داخل هلهایم به لطف تغییر لوکیشنهای متعددی و زرق و برقی که داشت جذابتر و حماسیتر کار شده بود. شما عملاً در یک لوکیشن با ثور مبارزه میکنید و در همان لوکیشن هم با فاز اول اودین رو بهرو میشید. الگوی حملات هر دو باس عقبماندهاس و باس فایت اودین جا داشت به مراتب خطرناک تر و بر پایه عناصر شخصیتی او باشه و زیرکی و موذیگری این کاراکتر در مبارزات نمود پیدا کنه. مثلا ناگهان به آتریوس یا کریتوس تبدیل بشه و از الگوی حملاتشون جلوی کریتوس استفاده کنه یا از خودش illusion تولید کنه کاری که باسهای دیگه در تاریخ صنعت گیم بارها انجام دادن. یکی از مهمترین ویژگیهایی که یک تیم طراحی مباره باید در باس فایتها لحاظ کنه اینه که ویژگیهای کاراکتر در مبارزات نمود پیدا کنه. اودین باید قابلیتها و الگوهای حملهای داشته باشه که با موذیگری او هماهنگ باشن نه این که یه سری گوی آتشین و یه سری حملات ابتدایی داشته باشه در چنته.
مثلاً: Hades یا خدای Underworld که با مرگ سر و کار داره، داخل gow 3، شامل مکانیک کشیدن روح از جسم در دل مبارزات میشه و کریتوس هم با سلاح hades همین کار رو با او انجام میده. باس فایت با پوسایدن از ابتدا تا انتها شامل المان آب میشه و مهم تر از همه بعد از کشتن هر یک از این مظاهر قدرت محیط بازی تحت تاثیر قرار میگیره! باسفایت اودین شباهتی با کاراکتر اودین و قدرتهای تحت اختیارش نداره به جز حملات کلاغها که از ابتدا تا انتها تنها چیزی که روش تمرکز داشتن همین بوده!
– پایانبندی بازی عجلهای و کاملاً دور از شان فرنچایزی به نام God of War هست. لازم نیست جای دوری بریم، ما دو بازی اول سهگانه قدیمی کوه المپوس رو فتح میکنیم، شاهد ماجراجویی بینظیر کریتوس هستیم و سانتا مونیکا با نسخه سوم به یک نتیجۀ، زرق و برق و پایانبندی کوبنده میرسه از لحظهای که بازی شروع میشه فراتر از انتظارات گیمر عمل میکنه و هیچ ترسی نداره که با باس فایت پوسایدن این رو به گیمر بگه که قراره تا آخر سرگرم بشی. رگناروک اما، یه پایانبندی عجلهای داره، ناگهان هر یک از کاراکترها به قلمروهای مختلف میرن و در عرض ۳۰ دقیقه کل قلمروها رو با یکدیگر متحد میکنن، معلوم نمیشه که در لحظات پایانی و فلش بک سرنوشت Ragnarok یا همان سرتر (غول بزرگ) چی میشه. اصلا مرگ فریر، برادر فریا، هیچگونه تاثیری روی مخاطب نمیذاره چون هم به این کاراکتر پرداخته نشده هم تصمیمات درستی در موردش نگرفتن. و نکته جالب توجه اینه که فریر بزرگترین فداکاری رو انجام میده و جلوی کاراکتر ragnarok رو میگیره و هیچکس در انتهای بازی مطمئنم حتی این کاراکتر رو از ده دقیقه قبل به یاد نداره و نگرانش نیست. LMAO
– بازی پسوند Ragnarok رو به دوش میکشه، اما فقط ۱۵ درصد بازی مربوط به خود رگناروک میشه. اینجاست که بدون هیچ شکی بازی نیاز داشت ۳ نسخه باشه. وقایع رگناروک طبق راه و روشی که سانتا مونیکا پیش گرفته، نیاز به بازیهای طولانی تری داشت تا مجبور نشن نبرد رگناروک رو در عرض ۱.۵ ساعت جمعبندی کنن.
– خواهران Norn و پیدا کردن آنها حداقل ۲ ساعت از زمان بازی رو میگیره و کاملاً Pointless هستند و تقریباً هیچ چیز به داستان بازی اضافه نمیکنن و هیچ چیز رو تغییر نمیدن، خنده داره که بگم سه تا کاراکتر خواهران نورن کل چیزی که میگن اینه که سرنوشت حقیقت نداره بدبخت تیم دیزاین و طراحی سانتا که برای ۴ دقیقه حضور، این کاراکترها رو دیزاین کرده و هیچ encounderیی باهاشون وجود خارجی نداره. ۳ تا خواهر (کاراکتر) فوقالعاده دیزاین شده با یه لوکیشن بسیار یونیک و جذاب و نحوۀ ورود سینمایی اما هیچ چیز در رابطه با این بخش از بازی معنا نداره. تمام این جذابیت حتی شامل یک باس فایت یا encounter معنادار نمیشه. باور کردنی نیست استودیوی خلاقی مثل سانتا مونیکا نتونسته هدفی برای خواهران نورن یا یک باس فایت خلاقانه حول این کاراکترها دیزاین کنه. وقتی حرف از مارولی بودن وسینمایی بودن میزنیم همین موارد Pointless منظور و مقصود اصلیه. همه چیز به قول امروزی «خفنه» دیزاین هنری خوبی داره همه چیز در ظاهر زیباست ولی تیم نویسندگی داغون سانتا مونیکا پشت این ظاهر زیبا نتونسته یه هدف درست و حسابی قرار بده.
– بازی پیام جدیدی جز «خشونت بد است» برای انتقال نداره و مستقیم همان رشته بازی قبلی رو پیش میگیره همان پیام های تکراری در ادامه یک ماجراجویی جدید. TLOU 2 شاید از نظر شخصیت پردازی و پایان بندی مشکلاتی داشته باشه یا به مذاق عدهای خوش نیاد اما ناتی داگ بخاطر این که دو پیام رو در یک ماجراجویی دنبالهدار جا داده بود شایسته هر جایزهای هست که کسب کرده. هر نقصی هم بازی داشته باشه بخاطر جاهطلبی روایت هست. اما رگناروک یه بازی توخالی و پوچ و Pointless هست که حتی پیام جدیدی نداره برای مخاطب و رشد شخصیتی و بلوغ کریتوس برای من هیچ Creativity نداره.
یکی از مواردی که داخل نسخه ۲۰۱۸ ابهت شخصیت کریتوس رو حفظ میکرد، این بود که در عین حال که کریتوس حاضر نیست خدایی رو نابود کنه و به «خود قبلی اش» برگرده، اما هیچجا تسلیم نمیشد، برای این که باید زنده میموند تا از آتریوس دفاع کنه تا کنار آتریوس باشه. این موضوع باعث میشد کریتوس LAME نباشه یه کاراتر بتا نباشه. این که کریتوس در عین فروبردن خشمش بخاطر آتریوس هیچ آوانسی به دشمنان خودش نمیداد، باعث شده بود ابهتش حفظ بشه ولی این که داخل رگناروک جون خودش رو ریسک میکنه برای رفاقت با Freya برای من هیچ منطق و معنای عمیق و از خود گذشتگیای نیست، این یعنی تیم نویسندگی فراموش کرده که درون مایه هایی از ابهت کریتوس در این بودن که حداقل آوانسی به دوست و آشنا نمیداد. اما وقتی به فریا تسلیم شد و کاملاً خودش و آتریوس رو در معرض ریسک قرار داد فهمیدم فاتحهه کریتوس باید خونده بشه. یک سری Lineها برای کاراکترها باید در نظر گرفته بشه و نباید کاراکترهای دیگه ازشون رد کنن.
– بازی پر از پیام Woke هست که بدترینش در حیاتیترین بخش بازی یعنی پایانبندی رخ میده. جایی که اودین زانو زده و فریا با طناب دارِ رنگین کمونی دیالوگ: Bow To Your Queen رو به زبون میاره باید به عنوان یکی از کرینجترین لحظات تاریخ بازیهای ویدیویی ثبت بشه. (https://youtu.be/HghBWCHErp0) نه این که مشکل … یا المان های فمنیستی باشه، مشکل اینه که این دیالوگ کاملا out of place و force شده هست، باور کردنی نیست کارگردان بازی اجازه داده باشه در این نقطه از بازی چنین دیالوگی از زبون کاراکتر بیرون بیاد.
-حرف از Underwhelming شد، asgard با این همه انتظاری که ازش میرفت دیزاینی کاملاً بیروح و تک بعدی داشت اصلا انتظار نداشتم چنین طراحی داغونی رو از سانتا مونیکا ببینم. سازنده داخل lore و دیالوگها آزگارد و قلعه اودین رو کلبه درویشی توصیف کرده تا توجیه و بهانهای باشه برای کمکاری در مورد انتظارترین قلمروی بازی که البته فقط یک منطقه خطی هست. اصلاً حتی مجبور نبودید قلمرویی پر زرق و برق خلق کنید، اما قطعاً میتونستین تنوع رنگ و المانهای یونیک در دیزاین بهش اعمال کنید که شبیه هر روستایی در هر نقطهای از جهان نباشه. و نکته قابل توجه اینه که سانتا مونیکا برای جمعیت آزگارد از دشمن های عادی استفاده کرده و همه چیز رو با تغییر لاینهای روایی توجیه کرده.
God of War Ragnarok در کنار gow ascension بدترین نسخه سری هستش و یکی از بدترین روایتها رو بین آثار aaa پلی استیشن داره. تیم نویسندگی کنونی و حتی تیم طراحی باسها و movesetهای دشمنان کنونی سانتا مونیکا، یا بدترین تیمهای حال حاضر زیرمجموعه پلی استیشن هستند، یا این که خودشون رو گم کردن کاملاً و این تشویق همگانی هم باعث بهتر شدن وضعیت نمیشه. براک، سیندری، دیزاین ماموریتهای جانبی تیم افکت و گرافیک و تا حدودی combat بازی رو نجات دادن از یک وضعیت اسفناکتر.
غیر از مارولی شدن و یکی دو مورد ریز دیگر با همه حرفاتون موافقم،اما اینم خاطر نشان کنم رگناروک بازی فوق العاده ای بود و اصلا نمیتونیم بزاریمش کنار اسنشن اما در صورتی نمیتونیم که اسمش رگنارؤک نبود.
جه دلیلی داره دو ساعت دنبال خواهران نورن و داداش فریا و کلی کار بی دلیل دیگه بریم اونم در صورتی که کلا بازی بیست ساعته و اعضای سانتا با این روایت فقط دارن وقت گیم رو حروم میکنن!اخه من نمیفهمم انگربودا که در نهایت مثل ام جی در اسپایدرمن انقدر بیخود بود برای چی باید این همه در ایرون وود براش وقت بگذاریم،پس سرپنت ورلد کجا رفت؟جنازه ثور چیشد؟چکش چیشد؟همینطوری الکی الکی ازگارد نابود شد و رفت؟و اودین که میکفتن من نمیدونم باهوشم فلانم چیشد؟
این حجم از اشکال روایتی و عجله صددرصد ارزش این رو داشته که بازی سه گانه بشه و من نمیدونم کوری بارلوگ و اریک ویلیامز چی فکر کردند با خودشون که گفتند دو گانه کنیم!
اخه شما به گاد ۲۰۱۸ نگاه کن با روایت ارام و عالی و منطقی خودش یک داستان کاملا ساده (بردن خاکستر فی به بلند ترین نقطه در ۹ قلمرو)رو چنان قشنگ روایت میکنن که یک داستان شاهکار در میاد اما این نسخه…
بارلوگ و ویلیامز اگر میدونستید بازی با این حجم از اشکال داستانی مواجه خواهد شد دلیلاشون برای سه گانه نشدن چی بود؟
میدونید پتانسیلی که رگناروک داشت رو من میتونم به جرات بگم هیچ کدام از گیم های یک دهه اخیر نداشتند،از باس فایت های عجیب و غریبی که میتونستند بزارند یا از پتانسیل فوق العاده ثور استفاده کنند،مگه این نسخه اخرین نسخه نورث نیست و یا شایدم اخرین نسخه گاد اف وار؟خب مرگ زیبای کریتوس میارزید به یک زندگی بی دلیل و مفهوم و پر از ایراد
برادر فریا رو من ده ثانیه بعد از مرگش یادم رفت،ثور چرا انقدر باید ساده بمیره و اون ثوری که اول بازی دیدیدم دقیقا عین وعده های میمیر و بقیه در نسخه ۲۰۱۸ بود اما هر چی جلو تر رفت حس کردم کریتوس و ثور اومدند که نقش جک و رز در تایتانیک رو بازی کنند،من نمیکشم تورو و من عاشق تو خواهم بود تو داداشمی و فلان…
این بازی باید سه گانه میشد تاکید میکنم سه گانه نشدن این بازی یک خیانت بود(منهای دلایل مالی و انسان و زمانی)
نباید اینکارو میکردین با این همه پتانسیل نباید…
به نظرم نمره ۸.۵ یا ۹ برای بازی همون اوکی باشه اقای کریمی:/
هشدار اسپویل رو فراموش کردم بزارم دوستان عذر میخوام
درود،
1- در کل این که فن بیس یه بازی به مشکلات اثر هر چقدر مورد علاقشون باشه، اعتراف میکنن لذتبخشه و شخصی که اعتراف کنه به مشکلات یا این که عقیدهاش در مورد بازی عوض شده ارزشمنده.
۲- من در بخش کامنتها، مستقیماً گفتم که وقتی هایپ متا و تعاریف فیک و بیهوده از هر چیزی که هست و نیست در بازی بخوابه و عدۀ زیادی از فن بیس پلی استیشن بازی رو تجربه کنن، هر کدوم تا درجهای به تضعیف روایت و پایان بندی و Pacing پی خواهند برد. مثل روز برام روشن بود. حالا ممکنه عدهای بازی از ۱۰ تا ۹.۵ براشون نزول پیدا کنه عدهای هم بر طبق نظر شخصی بازی لایق ۸.۵ یا ۹ باشه براشون. در هر صورت میدونستم از انتظارات طرفداران حقیقی که کیفیت اثر براشون مهمه بازی اون چیزی نیست که انتظارشو از سانتا مونیکا داشتند.
بخش قابل توجهای که از نقد و بررسی بازی عصبی بودن، الان متوجۀ مشکلات شدن، بخش قابل توجهای از کاربران حتی اون روز بازی رو شروع هم نکرده بودن و هر طور که شده به دفاع از رگناروک پرداختن الان میبینم خیلی از همان افراد مشکلات رو تایید میکنن.
۳ – ascension برای من یه بازی ۸ هست و رگناروک هم ۸ / ۸.۵ بنابراین بدترین بازی سری God of War همچنان بازی داغون و ضعیفی نیست.
بله و خوشحالم مثل بسیاری از فن بوی ها امروزی علاقم به بازی باعث نمیشه چشممو رو مشکلات ببندم و میام همشو میگم و تا اون زمان که از بازی دفاع میکردم بازی رو هنوز تمام نکرده بودم و فکر میکردم در نیمه دوم به تمام سوالات پاسخ داده میشود.
خیلی هم خوشحالم که بر عکس سایت بغل که نمره کامل رو داده هیچ ترس و شکی از دادن نمره نداشتید و قول هم بدید برای تمام بازی ها با این روش و شیوه پیش برید و نقد کنید چون این شیوه،همون شیوه عدالت هست که امروز نه کاربران رعایت میکنند و نه منتقد ها اما شما رعایت کردید و نمره لایق رو دادید.
باز هم امیدوارم برای کاربران دیگه خوشایند بوده باشه در کل تجربه خوبی بود اما این تجربه چنان با حفره های داستانی پر شده که بعضی جاها اعصاب خوردی اون میزنه به سرت و اعصابت خورد میشه.
همین اتفاق به مراتب کمتر برای لست ۲ افتاد و نتیجه رو دیدیم ، میتونم بدون شک بگم لست ۲ با وجود اینکه جزو بهترین بازی های زندگیمه ایراد هایی داره و تمامشون رو قبول دارم اما راجب روایت ایراد های رگناروک فوق العاده بیشتر هستند و اینکه اینجوری بین بازی ها فرق گذاشته میشه ازارم میده…
الان کافی بود برچسب ناتی داگ و لست رو این بازی خورده بود تا موجی از هیت هارو شاهد باشیم اما این نسخه به دلیل اسم گاد اف وار نباید هیچ حرفی بهش زده بشه.
در کل من الان میگم که نقدتون رو کامل قبول دارم و راضیم ازش،کسی هم میتونه بیاد قانعم کنه که بازی این مشکلاتو نداره.
منم دیشب بازیو با مراحل فرعیش تموم کردم
با نقد کاملا موافقم فقط سوالی که ذهنمو درگیر کرده دو گانه شدن بازیه
همه چیز تا زمانی که کریتوس شروع به جمع کردن تیمش میکنه خوبه اما ی دفعه سرعت اتفاقات انقدر زیاد میشه که دیلی میدی
من توقع ی درگیری با ثور بالای کوههای آزگارد داشتم
توقع داشتم نصف آزگارد از بین بره اما نشد
از موسیقیها توقع خیلی بیشتری داشتم مخصوصا که اثر قبلیشون موزیکهای استثنایی ۲۰۱۸ بود
من هیچ رقمه باورم نمیشه که سانتا چجوری راضی شده حضور تیر توو رگناروک خلاصه بشه به فیک تیر !
هی میگفتم الان دیگه رد میده میاد کمک کریتوس
اما نشد
بازی از نظر فنی اما فوقالعادس
گیمپلی بازی بینهایت خوشگلو اعتیادآوره
طراحی ثور و اودین عالی از آب در اومده
بازیاشونم در کنار سیندری و هایمدال خوب بود
کاش بازی قبل از شیپور کریتوس تموم میشد و توو قسمت آخر کاملا به رگناروک میپرداختن
اما با تمام این نقدها من از بازی به شدت لذت بردم
فایت اول با ثور و فایت با گارم فوقالعاده بودن
من موندم فقط بحث این کامیونیتی نمیشه مخصوصا منتقد ها دو ساعت پادکست گذاشته همش تعریف میکنه از بازی هیچکس به هیچ مشکل از بازی ایراد نگرفته مخصوصا داستانش نقطه قوت میدونن منتقدی شما دقیقا همون مشکلی که نقد لست ۲ داشتم بازی هیچ مشکلی نداره بازی که تمرکز اصلیش رو استوری ولی نمیتونه برآورده کنه یا تو نوشتن نریتیو و پیاده سازی خوب نیست چطوری میتونه ۱۰ بگیره حالا ۱۰ بگیره بحث نمره هم نیست نقد کنه حداقل مشکلات بازیو بگه واسه سازنده هم مفید میشه خیلی دلم میخواد بدونم نریتیو تو کریدیکت چقدر تاثیر داره ۰.۱ ؟ البته میگم من رگناروک و بازی نکردم لست ۲ رو بازی کردم این که همه ۱۰ هم دادن میدونم قضیه چیه که موضوع در مورد …و فمنیسته دهان منتقد باید بسته بشه وگرنه آبروش میره پس برای چی اصن منتقد و کریتیزم داریم ؟ اگر قراره سیاست محوری باشه کریتیزم به نظرم نباشه بهتره کلا
یادم نمیره چه جبهه ای گرفتیم در مقابل نقد منصفانه و منطقی شما آقای کریمی عزیز
این نمره ۹/۵یی که خودمم ب رگناروک میدم ی جورایی تعصبی هستش واقعیت وگرنه همون نمره ۸/۵ واسه رگناروک اوکیع
*روایت داستانی نامناسب
*شخصیت پردازی نهچندان خوب و حتی بد، یه سری از شخصیت های کلیدی بازی
*محیط های تکراری که از نسخه قبلی به رگناروک Forward شدن
*باس فایت بسیار بسیار سطحی و ضعیف کریتوس با اودین
*به بیراهه کشوندن بازیکن سمت ی سری آیتم های غیرضروری داخل بازی که چندین ساعت هم وقت پلیر رو هدر میدن و میشه گفت تاثیر خاصی تو روند بازی ندارن
*مراحل فرعی متوسط
*دیزاین سطح پایین و میشه گفت خطی آزگارد
*و یه سری نکات منفی دیگهای که هر کسی بازی رو تجربه کرده اَزَشون به طور تمام و کمال باخبره
کلا ی سری سوال کلیدی تو بازی بی جواب موند!
بهرحال مشکلات اعظم رگناروک به طور مستقیم مربوط به داستان بازی میشه
حتی کارگردانی بازی هم ایرادات خاص خودشو داره
خوشحالم اینو خوندم، چون صبح دیدم باز هم در ارتباط با هیتر و ترول بودن منتقد مجله حرفه ای ادج ریپلای داشتم ازتون. که خواستم بگم بهتر بود اول بخونید اگه جای نقد ترولینگ بود، قبول. ولی حس کردم ممکنه بیهوده باشه، که انگار اشتباه بود فکرم.
خلاصه خیلی جای احترام داره نظرتون عوض شد، نشون دادید بیشتر گیمرید نه فن بوی. جالبه این مقاله و کامنت شما هم حتی مشابه بخش هایی از همون ریویو هست!
درود بر شما دوست عزیز
خوشبختانه بنده هیچ تعصب خاصی نه روی پلیاستیشن دارم نه ایکسباکس
صرفا یه گیمر هستم که دوست دارم عناوین باکیفیت رو تجربه کنم
چه از سمت مایکروسافت باشه چه سونی فرقی نمیکنه برام
(متاسفانه وقت نکردم مقاله و نقد ریویو رو بخونم)
دوست عزیز من خودم به بازی انتقاد کردم ولی درهرصورت نقد مجله edge ارزشی برای من نداره چون:
۱) به god of war 1 نمره ۸ داده
۲) به god of war 2 نمره ۷ داده!
۳) به god of war 3 نمره ۸ داده
۴) به god of war 2018 نمره ۸ داده
کلا این مجله مثل اینکه یا با سری خدای جنگ مشکل داره یا کلا نمره دهیش همینطوره… اخه چطور به شاهکار نسخه دوم ۷ داده!…به نسخه ۲۰۱۸ که توهمین مقاله آقای زاهدی گفت ۴ بار تموم کرده به خاطر زیبایش چطور هشت داده
پس کلا نمرش حداقل برای من به خاطر سابقش اهمیت نداره
چیزی که هست اینه که ادج در نمره دهی هاش کلاسیک عمل می کنه، به این معنی که ۵ متوسط، ۶ خوب، ۷ خیلی خوب، ۸ به معنای عالی، ۹ به معنای فوق العاده و بعضا تا حدودی انقلابی و ۱۰ به معنای بهترین های تاریخ صنعت و بی نظیر هاییه که یه جورایی در روند خود صنعت بازی تا سال ها تأثیر گذار بودن.
نمره هایی که امروزه داده می شن در سایت ها و بلاگ های مدرن یک جورایی اغراق شده هستن، به این معنا که افراد به هر چیز متوسطی ۷، به گیمای خیلی خوب ۸.۵ تا ۹.۵ و به کارای عالی ۱۰ میدن. این نوع اغراق ها یه جورای برای پرهیز از ریزش مخاطب و ترس از بکلش فن بیس هاست. این مورد به خودی خود یکی از علل اعتبار مجله ادج هست که رک و صادقانه دیدگاه خودش مطرح می کنه. البته اگه متن هاشون بخونید می بینید که علت اصلی این اعتباز، بررسی های بسیار حرفه ای و بی تعصبه؛ معمولا خیلی ریز بین هستن و عالی تشریح می کنن. پیشنهاد می کنم قبل از قضاوت بخونید.
هر دنیاش انگار ی سیاره متفاوت بود یه جای خیلی خوشگل هم داشت مثل سیارک بود ک تیر اصلی رو هم اونجا میبینیم
بجز محیط خونه کریتوس کل محیطاش یا جدید بود یا برفی یخی
پس کل محیطاش جدید بودن با کلی جانور توی محیطش
باس فایتاش فقط موقع رگناروک کم بودن و جنگ با اودین حماسی نبود. تور هم بد حذف شد،
تنها ایرادش همینه و سیستم مشت زنی تکراریه ک کپی قسمت قبله
عوضش کل مبارزاتش و حرکات بدنو صورت کریتوس اپدیت شده با حالت خشم جدید
خدای جنگ همیشه خطی بوده اما حالا دو برابر زمان داستانیش میتونی تو دنیاش بچرخی
، گیم پلی بی نقص محیطای زیبا و دیدنی رابطه ی با سلاح جدیدش یعنی تا الان بهترین بازیه خطی تاریخه
لست اف اسو بیشتر دوست دارم اما این بازی خیلی بهتره
اینکه بازی باید سه گانه میشد یک بحثیه و اینکه توی همین دوگانه (!)، کلی وقت تلف شده و محتوای غیرضروری داشتیم هم یه بحثیه…
اسپویل:
*(چکش ثور رو بعد از پایان بازی تو دست دخترش دیدم! ک با همون چکش پرواز کرد رفت)
انتظار داشتم خود کریتوس از چکش ثور واسه شکست Odin استفاده کنه
کلا روایت داستانی ناقصی داره رگناروک
و مشکلات دیگه ای که شما دوستان نوشتینشون و بهشون به طور کامل پرداختین
یادمه آقای کریمی و من و دو سه نفر دیگه کامنت گذاشتیم در نقد بازی تو همون پست ولی کلا دیسلایک خوردیم
انقدر نقدام زیادن که نمیتونم بنویسم
جدا از اینکه بهتر بود اگه قرار بود دوگانه باشه فقط تمرکز رو داستان میذاشتن و مراحل فرعی اهمیت نمیدادن
مهمترین نقدم اینه که چرا کاراکتر هایمدال ((حالا طبق گفته های سانتامونیکا که کاراکترا طبق افسانه ها ساخته شدن در اصل خیلی از کاراکترا طبق افسانه ها طراحی نشده بودن)) که شخصا کاراکتر جالبی بود و باهاش تو پل رنگین کمان فایت نداشتیم؟
پل رنگین کمان الکی گذاشته بودن و دکوری بود
این شخصا حال من گرفت
همه گفتن باس هایمدال روی پل رنگین کمانه
من نفهمیدم کاربرد این پل چیه؟
چکش ثور تو کالکتور گذاشتن ولی تو بازی نقشی ندارهایک رسما توهین به امثال من مخاطبه و سانتا رسما فریبم داد
حیف از این پتانسیل من بخاطر داستانش بهش ۷.۵ میدم
گاد آو وار داستانش مهمه پس به عنوان مخاطب قدیمیش این فرانچایز برام مهمه
وقتی کریتوس زنده گذاشتن یعنی میخوان دوباره ازش استفاده کنن
امیدوارم تو مصر به طور کامل مسائل صر پوشش بدن درست مثل یونان
حیف افسانه های نورس😑😑😑
و راجب تیر هم بگم که بخش حدود دو سه ساعت از بازی رو به دنبال تیر میگردیم و اخر انقدر مسخره و جوک میفهمیم اودین هست و ماسک هم نمیگیره و در میره و براک هم میکشه و نه خبری از تیر میشه و نه اون حجم از وقتی که حروم تیر کردیم علاوه بر اون که کل بازی در انتظار نهار و شام خوردن بود و مثل بچه ها میترسید.
😂😂
نمیدونم کی داستان رو اینشکلی نوشته ولی پنج سال خیلی زمان زیاده که یه روایت بیست ساعته رو درست کنیم،چطور مکنه که بارلوگ اینارو دیده باشه و حرف نزده باشه،دیده باشه و بگه سه گانه ، دیده باشه و …
با تمام جملاتتون موافقم… و به موارد جدیدی هم اشاره کردین…
در رابطه با نورنها، نکتهی جالب اینه سانتا مونیکا بابت چیزی که بهش بازی خطی عظیم میگه، جهان بازی و دیزاین مراحلش رو طوری طراحی کرده که مدام بین محیطهای تکراری در رفت و آمد باشیم و این به حس اکتشاف و ماجراجویی و همینطور پیسینگ ضربه زده
به عنوان مثال ما سه گوشهی میدگارد میریم دنبال پیدا نورنها، که دوتاش سرکاریه فقط به این بهونه که ماموریتهای فرعی رو به مخاطب پیشنهاد بده. و این هم وقت پلیر رو میگیره، هم دست طراح رو برای لحظه لحظه تسلط روی بازیکن جهت تاثیرگذاری نبض داستان و مبارزات و محیط (مثل ناتی داگ) رو میگیره…
یا بازی به خاطر گراندد بودن و عدم وجود پلتفرمینگ، از سرگرم کنندگی دیزاین مراحل رنج میبره. واسه همین هربار که حین ماموریتهای اصلی از یه مسیر مشخص و تکراری توی ونهایم رد میشیم، با enemy های مختلف encounter های غیرقابل اسکیپ میذاره تا متوجهی خشک و بی رمق بودن دیزاین مراحل نشیم. برام جالبه حتی tlou به پلیر اجازه میده خیلی از مکان ها بدون نیاز به کشتن تمامی دشمنا مرحله رو رد کنیم اما Ragnarök تا آخرین دشمن کشته نشه دکمهی اینتراکت فعال نمیشه…
یا میشه از تنبلی سیستم سلامتی بازی گفت. تو بازیهای قبلی دیزاینر ها پیشبینی کرده بودن که پلیر برای رد کردن هر مرحله و دشمن به چه میزان سلامتی نیاز داره و به عنوان مثال اگر یه فایت دو مرحله داشت، بعد از اتمام مرحلهی اول به مقدار کافی اورب سبز میگرفتیم یا دشمنایی در همون صحنه ثرار میداد مه با نوع خاصی از فینیشر اورب سبز بگیریم و تو تمام طول بازی به طرق مختلف مدیریت میشدیم ولی تو رگناروک خیلی راحت با خودشون گفتن: “اشکال نداره اگر پلیر بمیره با جون پر میاد پس آپست نمیشه تازه خیلی هم راضیتره”
داستان هم پر از لحظههاییه که قراره احساساتی باشن ولی انقدر پیسینگ نامنظمه، هیچ صحنهای تاثیرگذاری لازم رو نداره…
راستی، کسی فهمید قایق فریر، به جز اینکه یه توک پا فقط توی کاتسین ببرتمون crater، چه تاثیر و استفادهی دیگهای داشت؟ من که ناامید شدم…
در رابطه با اون قضیه ی جون و اورب منم خیلی اذیت شدم سرش ولی عمدا این کارو کردن که اسپارتان ریج Valor رو گیمر ها استفاده کنن.اگه اورب میذاشتن دیگه کسی ازش استفاده نمیکرد
البته خودم خوشم نیومد از این مجبور کردن گیمر به استفاده ازش ولی خب دلیلش این بود
متوجه منظورتون هستم… ولی بازی قبلی valor نداشت شرایط به همین شکل بود، و همینطور فکر نمیکنم دلیل خوب و درستی باشه چون اگر به اندازهی کافی ریج نداشتیم تکلیفمون چی بود؟
کاملا درست…
قایق فریزر هم مثل هزاران چیز دیگه به تاریخ پیوست و فوق العاده مبهم شد.
من مراحل فرعی رفتم کامل تو ونهایت با قایق فریر میریم سمت مکان بیابانی تا اونجارو اوکی کنیم و مراحل فرعی جالبی داره
مقاله و کامنت شما رو خوندم. حرفی ندارم واقعاً، هم حرفای شما درسته هم چیزایی که آقای زاهدی گفتن. بعد از اتمام بازی یه مقدار جوگیر شده بودم و گفتم بازی در تمام بخشها بی نقصه، اما الان که دارم به این وقایع داستانی بی منطق بازی فکر می کنم، و به این فکر می کنم که این بازی چقدر پتانسیل هدر رفته داره و چقدر میتونست بهتر باشه، نظرم کاملاً عوض شد. بازی خیلی میتونست خفن تر و به یاد موندنی تر و حماسی تر باشه…
دربارهی الگوی حملات اودین موافقم، اصلاً باسفایت بهیادموندنی ای نبود. اما باس فایت ثور هر دو راندش رو دوست داشتم و حماسی بود واقعاً.
وقایع پایانی خیلی سریع رقم خورد، اون چیزی که از وقایع “رگناروک” انتظار داشتم و تصور می کردم خیلی فراتر از اینی بود که توی GoW Ragnarok دیدم (انتظار یه چیز خیلی حماسی تر و بهیادموندنی تر رو داشتم)
فریر هم که بدترین شخصیت بازی بود و با اختلاف سطحی ترین شخصیتیه که توسط استودیوهای سونی خلق شده + سیف (بیشتر به ظاهرش پرداختن تا اینکه بهش عمق بدن! و از طریق زیبایی ظاهری میخوان شخصیت رو بهیادموندنی کنن. و این خیلی بَده!)
مرحله خواهران نورن رو خیلی دوست داشتم اما بازم فقط به ظاهر پرداخته بودن! نفهمیدم چه اهمیت داستانیای دارن اینا.
اونجایی که باید بیشتر به ظاهر بپردازن کم کاری کردن😂 (طراحی asgard) – هر چند طراحی محیط ها به یادموندنی بود و این مورد رو جزو نقاط قوت بازی می دونم.
اما با همهی اینا، من بازی رو بطور کلی یه “شاهکار” میدونم و جزو بهترین آثاریه که در طول زندگیم تجربه کردم ( بهخاطر عملکرد بی نظیر بازی در باقی بخش ها مثل گیمپلی و سیستم مبارزات، طراحی باس فایت ها و تنوع انمی ها، موسیقی و صداگذاری و اجرای بازیگرا، گرافیک و طراحی هنری، عملکرد فنی و شخصیتپردازی چندتا از شخصیتا و…)
نکات مثبت بازی خیلی بیشتر از نکات منفیشن…
اگر قراره بیشتر بودن نکات مثبت یه بازی نسبت به نکات منفی نشان از شاهکار باشه ۹۵ درصد بازی های صنعت گیم شاهکار هستند. mw 2 نکات مثبتش بیشتر از منفیه، evil west هم همینطور. در این صورت، نیازی به درجههایی به نام خوب و بسیار خوب و عالی نیست.
درسته، همیشه اینطور نیست. اما تجربهی کلی بازی خیلی برام ارزشمند بود و برای من در سطح شاهکار بود. لذتی که از این بازی بردم از ۹۹ درصد بازیایی که در طول زندگیم تجربه کردم بیشتر بود.
آقای کریمی زحمت کشیدید نکاتی اکثرا درست گفتید ولی من با اجازه چندتا نقد به نقدهای شما وارد کنم
۱) درمورد نقد باس فایت های آخر بازی کاملا درست میفرمایید و هم تور و هم اودین یک سروگردن پایین تر از باس فایت آخر نسخه ۲۰۱۸ یعنی بالدر بود که من انتظارم با باس اول بازی که یکی از بهترین باس فایت های تاریخ بود بیشتر بود
۲) درمورد خواهران norn کاملا باشما مخالفم چون باری اومد یک پیش زمینه ای چید بعد مارو با خواهران norn روبه رو کرد…اگر به سرعت به خواهران norn میرسیدیم نمی گفتید چقدر الکی به این خواهران رسیدیم و درست بهش نپرداختند…درضمن اتفاقا اونجا جزو مهم ترین بخش های داستانیه چون اونجا توضیح میده پیش گویی وجود نداره و کریتوس باید خودشو درست کنه وگرنه کشته میشه و از بین میره.بعد از اون دیدار با خواهرانه که کریتوس بیشتر به اتریوس اعتماد میکنه و رفتارشو بهتر میکنه……درضمن انتظار بیهوده ای داشتید کریتوس با خواهران norn وارد درگیری بشه مثل god of war 2 که با خواهران سرنوشت وارد درگیری شد…تو god 2 میخواست سرنوشت خودشو تغییر بده برای همین مجبور شد باهاشون بجنگه ولی اینجا اومد ازشون سوال بپرسه پس چرا باید بجنگه باهاشون
۳) درمورد فریا اتفاقا خود کریتوس تو بازی میگه چرا دفاع نکرد از خودش….فریا به کریتوس میگه چرا این همه بار اومدم باهات بجنگم تو خودداری کردی؟ کریتوس میگه اگر باهات میجنگید و می کشتمت بازهم انگار شکست خوردم(یعنی چه ببرم چه ببازم درواقع باختم) چون تو جون بچه منو نجات دادی
۴) درباره پیام انتهای بازی انفاقا بازی پیامشو درست میرسونه
بازی میگه تصمیماتی که ما میگیریم رستگاری و احترام یا حسرت و بدبختی به بار میاره….تو سه گانه یونان وقتی کریتوس انتقام انتخاب کرد به خدایی منفور تبدیل شد و اندوه تمام زندگیشو فراگرفت ولی تو دوگانه نورس با جبران گذشته و انتخاب های درست طبق اون چیزی که آخر بازی نشون داد(اسپویل) تبدیل به خدایی شد که همه میپرستیدنش
۵) درباره ازگارد کاملا باهاتون موافقم
۶) درباره اینکه گفتید رگنوراک تو ۳۰ دقیقه تموم کردن اینم تقریبا درسته ولی باید بگم کل بازی به داستان وقایع ragnarok می پرداخت اما خود ragnarok درسته میتونست بیشتر ادامه بده
اما درکل بازی یک بازی فوق العاده بود اما بله از تمام پتانسیلی که داشت استفاده نکرد و دلیل اینکه سه گانه نکردن به نظرم به خاطر این بود که مجبور میشدن برای نسخه سوم گیم پلی ریبوت کنند و تا حدودی میشه تیم بازی درک کرد چون در زمان سه گانه یونان گیم پلی تغییر بنیادی تو طول سه بازی نکرد و کسی هم ناراحت نشد وای الان بعضی از جامعه گیمینگ و منتقدها انتظار بیهوده ریبوت مکانیزم گیم پلی تو همین نسخه داشتند چه برسه که نسخه سومم با همینگبم پلی میومد منتقدها بازی نابود میکردند ….به خاطر این فشار اومدن دوگانه کردنش که این به خاطر انتظار بیهوده جامعه گیمری برای ریبوت مکانیزم برای هر بازی هست.
درباره world serpent و این که چه کسی تو شیپور تو نسخه اول بازی دمید باید بگم که تو نسخه های بعدی بهش اشاره میشه چون خود بارلوگ دوهفته پیش تو جواب همین سوالات تلویحا اشاره کرد که این اتفاقات تو بازی دیگری بهشون پرداخته میشه هرچند تو کامنتی دیگه من گفتم بارلوگ سال ۲۰۱۸ بلافاصله بعد نسخه ۲۰۱۸ گفت که برنامه ای پنج نسخه ای برای ادامه این فرانچایز درنظر داره که ragnarok هم یکیشه .
سلام،
در مورد خواهران نورن ۱- من اصلا در مورد سریع رسیدن یا دیر رسیدن به این مقطع از داستان صحبت نکردم، موضوع هم فقط باس فایت نیست، موضوع اینه بازی اصلا از پتانسیل این بخش از بازی که فوقالعاده زیبا طراحی شده چه از نظر طراحی محیطی چه از نظر طراحی سه کاراکتر استفاده نمیکنه کلاً حدود ۴ دقیقه تعامل باهاشون طول میکشه. و مبحث حقیقت نداشتن fate امری بود که کریتوس از قبل بهش اعتقاد داشت و به طور کلی رفتن پیش این کاراکترها تاثیر مستقیمی روی داستان بازی نداره، اما فقط رسیدن بهش ۲ ۳ ساعت تایم گیمپلی رو میگیره. بازی در عین حال که زمان کمی برای پرداختن به رگناروک داره، متاسفانه به طرز شگفت انگیزی به مواردی میپردازه که میتونست اسکیپشون کنه یا خلاصه تر بهشون بپردازه. مرحله ironwood و خواهران نورن فقط بخشی از این موضوع هستند. جمع کردن قطعات ماسک هم میتونست بهینه سازی بشه.
در مورد فریا اصلا بحث این نیست. بحث طرح ریزی روایت از ابتدا تا انتها هست. نویسنده ها بیش از حد کریتوس رو push میکنن به سمتی که علاقه دارن پیش بره هیچ چیز طبیعی و بر طبق ابهت کاراکتر کریتوس پیش نمیره. تسلیم شدن و ریسک کریتوس هیچ جوره قابل درک نیست برای من. حتی اگر کریتوس اهمیتی به زندگی خودش نده داخل بازی ۲۰۱۸ ثابت کرد که مهم نیست چه کاراکتری روبهروی این شخصیت ایستاده باشه، برای آتریوس هم که شده از جان خودش و پسرش دفاع میکنه و این موضوع همخوانی روایی نداره. حالا فرقی نداره چه چیزی رد و بدل شده باشه این تسلیم شدن کریتوس به شدت تاثیرگذاره روی کاراکترش. اگر تیم نویسندی این فایت رو به شکلی پیش میبرد که کریتوس از جان فریا گذر کنه، شاید تاثیرگذاری کاهش پیدا میکرد اما به کاراکتر کریتوس وفادارتر بود.
من تا حدودی با شما موافق نیستم. درسته داستان واقعا جالب کار نشده بود ولی اینکه بذاریمش کنار Ascension واقعا نامردی ه.۱- درمورد طراحی باس هم واقعا فقط اودین طراحی و حرکات خوبی نداشت ( شما هم فرمودید که حرکات و حملات اودین متناسب با کرکترش نیست که کاملا به جا ودرست ه )ولی باقی باس ها و مینی باس ها واقعا خوب کار شده بودن. ۲-دیالوگ Bow to your queen رو هم میشه درک کرد. فقط خودتون رو بذارید جای کرکتر فریا بعلاوه اگه میشه دوتا مثال دیگه از پیام های woke بیارید. ۳-درمورد طراحی ازگارد, پیشنهاد میدم که فیلم ها و سریال های مربوط به واکینگ ها و مردم اسکاندیناوی ببینید. نباید انتظار دربار زوس رو داشته باشید. پس باتوجه به تعاریف و فرهنگ اسکاندیناوی طراحی مناسبی داشته. ۴-فرمودید نمیتونید درک کنید که چرا کریتوس جون خودش رو برای کمک به فریا در خطر انداخت. درواقع به خاطر مرگ بالدر, میخواست به فریا کمک کنه حتی وقتی خود فریا ازش پرسید چرا به من کمک میکنی, جواب داد که تو دوست ما بودی و جون ایتریس نجات دادی. در باقی موارد با شما موافق هستم ولی با تمام احترام باید بگم بازی اینقدر هم مشکل داستانی نداشت و بعضی از مواردی که فرمودید یا به دلیل ضعف در زبان انگلیسی , کمبود توجه به دیالوگ و یا کمبود اطلاعات درمورد فرهنگ و دنیای دنیای نورث هست.
شخصا بیشترین مشکل با مرگ ثور, شخصیت پردازی ثور , پرداخت خیلی کم به یورمونگاند پرداخته شد, کمبود سلاح و استفاده نکردن از پتانسیل Mjölnir , نبود اسلیپنیر و نبود vidar و افتضاح بودن Ragnarok. البته من نفهمیدم چه بلایی سر Njord اومده یا اسصلا زنده هست یا مرده
میدونم اینجا جاش نیست و یه جورایی اسپم حساب میشه ولی میشه بدونم مشکل شخصیت پردازی و پایان بندی پارت ۲ چیه ؟ چون من کاربر جدید هستم و درجریان نقد شما نیستم.
بنده فکر میکنم که قرار نبود به این زودی ها گاد رو بدن اما جنگ بین ماکروسافت و سونی باعث شد که سونی خیلی زودتر از چیزی که باید بیاد و گاد اف واررو معرفی کنه و برای عقب نیفتادن از رقیبش قول گاد رو به پلیر هاش بده. قشنگ معلومه که این بازی یک سال دیگه کار داشته و داستانی هول هولکی داره. هیچ جور دیگه نمیشه فکر کرد چون داستان هایی که سانتا مونیکا برای گاد اف وار میساخت به این شدت آبکی نبودن.
با حرفاتون موافقم آقای زاهدی بخصوص در رابطه با اودین
.
اسپویل
.
.
.
پایان بندی بازی بنظرم خوب بود ولی مشکلش این بود شتاب زده بود.کریتوس شد کسی که مورد پرستش قرار میگیره(یه foreshadowing جالب هم داشت این قضیه که اودین به کریتوس اواسط بازی میگه میدونی خدا بودن یعنی چی؟تاحالا مورد پرستش قرار گرفتی؟)ولی مشکل اینه که اصلا پرداخته نشد بهش.اگر اونجا که میخواستن متحد جمع کنن ما میرفتیم سرزمین دورف ها اونجا قانع شون میکردیم،میرفتیم الفهایم جنگ چندصدساله اونها رو تموم میکردیم و متحدشون میکردیم و همینجوری به باقی سرزمین ها برای پیدا کردن متحد واسه ی رگناروک میرفتیم اون موقع این پایان بندی خیلی خیلی قشنگ و عقلانی تر میشد.کریتوس کسی که همه رو با هم متحد کرد الان مورد پرستش قرار میگیره
بازی میتونست ۳ گانه باشه و به جای اینکه از امثال سینمارا،هلا،اون عقاب تو هلهایم،فنریر،یورمورگاند و تیر اینجوری استفاده کنه میتونست استفاده های بهتری ببره میتونست یه قوس شخصیتی خیلی عالی به تیر بده که اول نمیخواد بجنگه یواش یواش طی اتفاقاتی که میفته مجبور میشه یه بار برای همیشه رهبری کنه همه رو بر علیه اودین نه اینکه بره یه گوشه حرکت یوگا بزنه :/
.
سورتر که عملا میتونست یه نقش اساسی تو پایان بازی داشته باشه عملا کل نبرد رگناروک داشت گل به خودی میزد
.
فنریر و یورمورگاند هم میتونستن لحظات حماسی ای داشته باشن که استفاده نشد ازش
.
در رابطه با ثور هم حس میکنم انگار سانتامونیکا خواست مثل ناتی داگ کارکتر خاکستری خلق کنه و بنظرم شخصیت پردازی ثور بد نبود ولی اگه اخر بازی تمام قدرت ویرانگرش رو میدیدیم خیلی خفن تر میشد
.
بازی میتونست دشمن اصلیش تو این نسخه هایمدال باشه و بعد از اینکه اخر بازی هایمدال رو میکشیم واسه نسخه ی سوم از یه طرف کریتوس اینا برن تو قلمرو های مختلف اونجا متحد کنن همه رو(که اینم باز یه قوس شخصیتی خوب برای الف ها و دورف ها میتونست باشه)هم از اون طرف خدایان اسیر مشغول آماده شدن برای رگناروک بودن و از یه طرف هم دنبال این بودن هرجور شده شیپور رو از کریتوس بگیرن که هیچ راهی برای رفتن به ازگارد نباشه
.
اودین هم میتونست توی ۲ نسخه اترئوس و کریتوس رو با هم درگیر کنه و به نوعی اون حیله گریش رو به رخ بکشه
.
.
.
در کل که بازی برای من بازی ساله ولی خب اگه سه گانه میشد داستان خییییلی خییییلی خفن تر میتونست پیش بره
ممنون بابت این مقاله خوب آقای زاهدی
من هم مثل خیلیهای دیگه این ایرادات داستانی رو به دلیل تبدیل سهگانه به دوگانه میدیدم ولی احساس میکنم انتخاب اریک ویلیامز به عنوان کارگردان نقش اصلی رو توی این اشتباهات داشت. اگر مصاحبه جدیدش رو دیده باشید راجع به این تغییر کارگردانی صحبت میکنه و میگه که بارلوگ سه حادثه اصلی رو در ذهن داشته و به من گفت که هرسه اینها باید اتفاق بیوفته : 1_رقم خوردن رگناروک 2_کشته شدن براک 3_ جدایی آترئوس از کریتوس
راستش اینجا من نمیدونم که بارلوگ انتظار داشت که بقیه موراد و سوالاتی که در بازیهای قبل مطرح شده رو اریک ویلیامز خودش در نظر بگیره و پاسخ بده یا نه ولی به هر حال به خیلی از اونها جواب داده نمیشه ولی بدتر از اون حتی از همین سه مورد خواسته شده نیز توی به تصویر کشیدن ۲تاشون بازی ضعیف عمل میکنه. رگناروکی که من انتظار داشتم درواقع نقطه اتصال سرزمین یونان و اساطیر نورث با سرزمین مصر بود (در گفت و گوهای گذشته بارلوگ اعلام کرده بود که ادامه وقایع در مصر هست) . انتظار داشتم با اون فلش بکهایی که در گاد ۲۰۱۸ دیدیم یک خبری از زئوس یا شمشیر الیمپوس بشنویم یا دستکم از خدایانی که هنوز در یونان زنده هستند , مثل افرودایتی یا تایتان اطلس و از همه مهمتر آتنا و higher plane of existence یک چیزی نشون داده بشه ولی هیچ اشارهای به این موضوعات نشد.
کشته شدن براک هم بشدت مضحک و مشخره بود و ادم از خدای زیرکی و دانایی که حتی از میمیر هم تونسته سواستفاده بکنه انتظار نداره در تمام مدت از ظاهر تیر استفاده نکنه و در لحظه اخر سر هیچ و پوچ خودش رو لو بده و از کوره در بره و براک رو بکشه (هرچند اشارتی توی بازی شد که تیر همون اودین هست مثل موقعی که اونو ازاد میکنید توی اون غار پر از پرکلاغ هست یا تنها کسی که فریا رو فریگ صدا میکنه تیر/اودین بود) .
بازم میگم مصاحبههای کوری و دیدی که برای روایت ادامه داستان کریتوس داشت خیلی متفاوت بود با چیزی که دیدیم, من فکر میکنم مرگ مودی اصلا قرار نبود مرگ باشه و ما باید توی این بازی بازگشتشو میدیدیم, اتریوس فقط یه چاقو بهش زد و بعدش پرت شد پایین و ما جسدش رو هم حتی ندیدیم , توی یکی از اون تختههای پیشگوییهای جاینتها هم مودی رو به تصویر میشکن که کنار کریتوس داره مقابل اودین در رگناروک میجنگه , ماجرای شیپور توضیح داده نشد, علت اینکه توی بازی قبل با عصبی شدن اتریوس اب و هوا تغییر میکنه توضیح داده نشد, اینکه شخصیت فی نمیخواست کریتوس و اتریوس از پیشگویی جاینتهای خبر داشته باشن و اون تخته پیشگویی اخر بازی رو پنهان کرد ولی توی گاد ۲۰۱۸ اونارو توی مسیری قرار داد که به یوتنهایم برن و پیشگوییها رو ببین توضیح داده نشد. اون داستان تغییر سرعت گذر زمان در قلمروهای مختلف که پر از پتانسیل داستانی بود هیچ استفادهای ازش نشد و …
در هر حال بازی به تنهایی برای کسی که هیچ پیش زمینهای از شخصیت کریتوس و داستان گاد او وار نداره و برای بار اول هست که این بازی رو انجام میده میتونه واقعا جذاب باشه ولی وقتی به کل سری گاد نگاه میکنی یا حتی فقط به همین دو نسخه اخر نگاه میکنی با خودت میگی بازی خیلی چیزهارو میتونست داشته باشه و نداشت.
باهاتون کاملا موافقم… خصوصاً وقتی صحبت از مودی و برنامههایی که بارلوگ برای سهگانهی نورس داشته
من خودم به شخصه تصور میکردم مودی به طریقی زندهس ولی خودمو راضی کردم که احتمالا توی پیشگوییها، شخصیتی که توی رگناروکه ترود (دختر تور) باشه… هرچند که در نهایت، تیم نویسندگی از جزئیات داستان بازی قبلی انگار یا اطلاعی نداشته یا فراموش کرده و کلا یه داستان دیگه واسه خودش ریخته به همین خاطر به شخصه دیگه اهمیتی به تغییر آب و هوا موقع مریضی آترئوس و دمیدن توی شیپور (هرچند که قطعا در آینده به زور یه بهونه واسش جور میشه، چون صدای این مورد دراومده) و تصویر تاریک و مخوف تور (که بچهش رو تا حد مرگ کتک میزنه) نمیدم…
بله واقعا و این یک مشکل بزرگ برای این بازی هست که از تیم نویسندگی ضعیف رنج میبره چون هیجانانگیزترین چیزی که بازی میتونست ارائه بده تویستهای داستانی بود, ما از همون اول هم انتظار یک گیمپلی کاملا تغییر یافته خفن یا بهبود گرافیکی خیلی چشمگیر از این بازی نداشتیم.
بازی انقدر پتانسیل داستانی داشت که من به سرم زده یه فن فیکشن بنویسم باهاش :))
درسته و باهاتون موافقم… چه جالب! دقیقاً منم چند شب پیش داشتم به فن فیکشن نوشتن از رگناروک فکر میکردم!
اگر زمانی فرصتش رو داشتین و دست به قلم شدین، خوشحال میشم بخونمش:))
نمیدونم دلیل بوجود اومدن این حواشی و پرداختن به داستان این بازی به این شکل از کجا سرچشمه میگیره. شاید بخاطر هایپی بوده که خود سونی بوجود اورد و تبلیغات قطره چکونیش. اما خیلی خوشحال میشم که یه سری موارد رو در نظر بگیرید. این بازی برای PS4 هم عرضه شده و دوران کرونا رو هم بهش اضافه کنید. همون نبرد اول بازی با ثور رو اگر در سال ۲۰۲۰ تجربه کرده بودید همه به به میکردن :)). خلاصه اگه نمیبینید سر و صورت همو نمیزنن به کوه و دشت و در عوض میزنن به Tyr temple بخاطر همچین موردیه. در ضمن مرگ ثور هم باعث شد خونواده ش به طور حتم بفهمن اودین چطوریه که حالا با این موضوع کار نداریم فعلا. داستان بازی به صورت کلی بر اساس برداشتیه که داشتن و سیستمی که خودشون پیش گرفتن. چه در مورد کلاغ ها و چه مورد shrine ها همه چی در نهایت به هم وصل شد. از خشن بودن بازی کاسته شده که اونم توضیح داده میشه در موردش. دیگر نمیدانم.
چیزی که در مورد اودین هایمدال و ماسک نوشتید هم همش به این منتهی میشد که بقیه قلمرو ها نابود میشدن و کریتوس میمرد و لوکی هم احتمالا به وضعیتی میرسید که دیگه اصلا بود و نبودش فرقی نمیکرد. وگرنه بله طبق همچین منطقی اودین حتی میتونست جلوی کریتوس و اترئوس رو وقتی surtr رو دیدن بگیره. حتی یه کلاغم اونجا بود. :)))
خب آقای زاهدی… به نظرم میاد دردی که برای رگناروک حس کردید، همونیه که بارها دررابطه لست ۲ ازش حرف زدید…
خیلی بیشتر هم میشد از رگناروک و پتانسیل از دست رفتهش نوشت. میشد از ماسکی حرف زد که چندین ساعت در قالب آترئوس تلاش به پیدا کردن و فهمیدن رازش داشتیم. همون ماسکی که انتظار داشتیم نقشش اونقدری پررنگ باشه که اودین حتی بیشتر از رگناروک بهش اهمیت میده. همون ماسکی که به شکل احمقانه و بدون هیچ دلیل منطقی، آترئوس (مثلا یکی از باهوشترین افراد اساطیر نورس طبق ادعای بازی) از بین رفت و هیچی ازش نفهمیدیم (عملا از ارزش ساعتهایی که برای پیدا کردنش صرف کردیم کم کرد)
پتانسیل از دست رفته؟
تیر و توییست بیمزهش. توی بازی قبلی بارها به تیر اشاره شد، از قابلیت سفر بین سرزمینهای مختلف و ارتشی که توی رگناروک رهبری میکنه. از تلاشش برای محافظت از جاینتها داستان شنیدیم. ولی میدونید چی شد؟ اریک ویلیامز تو اسپویلر کست ign میگه یه روز یه نفر اومد گفت : “چی میشه تیر همون اودین باشه؟” و به همین سادگی هرچی پیش زمینه توی ۲۰۱۸ ریخته بودن سر یه ایدهی به ظاهر جذاب از بین رفت.
پتانسیل از دست رفته؟ شما یادتونه کریتوس چه عذابی کشید تا به آترئوس گفت خداست؟ چقدر یراش سخت بود بگه پدرشو به قتل رسونده؟ حالا تصور کنید دونستن اینکه کریتوس خودش همسر و فرزندش رو کشته چقدر سختتر میشد و چقدر میتونست به تنش رابطهی پدر و پسری کمک کنه… چقدر اودین میتونست از این موضوع به نفع خودش استفاده کنه… ولی زهی خیال باطل! حتی آترئوس انقدر درگیر جاینتها لوکی و قهرمان بودنشه که اهمیتی نمیده پدرش کیه و چه کارها نکرده تا یه پنتئیون رو به خاک و خون بکشه…
پتانسیل از دست رفته؟ جاینتهایی که میتوستن نقش تایتانهای گاد ۳ رو ایفا کنن ولی نویسندهها کردنشون توی گوی
پتانسیل از دست رفته؟ یورمونگاندر. تصور کنید چقدر جذاب میشد به جای یه نبرد استاتیک با تور، به جاش روی یورمونگاندر و تو سه مرحله مبارزه میکردیم…
پتانسیل از دست رفته؟ فنریر
پتانسیل از دست رفته؟ فریا. بله؛ کسی که نسخهی قبل قول داده بود هر قسمت بدن کریتوس رو توی ریلمها پخش کنه و به وحشیانه ترین خشونتها نفرینش کرده بود ولی درنهایت سریع پروندهش به خوبی خوشی بسته شد. حتی به نظرم مرگ فریا به دست کریتوس خیلی تاثیرگذارتر از بازگشتش میشد ولی رگناروک سعی داشت اونقدری رنگارنگ باشه که یه خراش روی شخصیتهای پررنگ اصلی نیوفته…
و بازم حرف زیاده…
جالبه کریتوس زمانی که از دیوار آویزون بود به فریا گفت زن و بچهش رو کشته ! 😐
با تمام حرف هاتون موافقم آقای زاهدی، بازی باید سه گانه می شه از اول هم برنامه هاشون همین بود، تو نسخه ۲۰۱۸ گاد روایت داستان با سرعت مناسبی پیش می رفت و بازیکن رو آماده رودرو کردن با ثور و اودین می کرد، ولی بارلاگ به طرز عجیبی تصمیم گرفت بازی رو سریع تو دو تا دوگانه تموم کنه که نتیجش یه بازی شتاب زده و نا امید کننده ای از نظر داستانی و روایت بود.
البته کوری بارلوگ تهیه کننده بود
اریک ویلیامز کارگردان رگناروگ هست
اگر مارول گاد آف وار میساخت = God of War Ragnarök
یک گیم ناامید کننده با کلی حفره داستانی و پتانسیل های شدید از دست رفته و یکی از اورریتد ترین گیمای تاریخ از لحاظ متا
از هر ۱۰ نفری که بازیش میکنن ۹ نفر میگن ناامید کننده بوده و اصلا ازش راضی نبودن
همه اونایی هم که جفت الدن رینگ و رگناروک رو بازی کردن میگن با اختلاف الدن رینگ بهترین بازی امسال هست
این همه روی پتک ثور مانور دادن و براش کالکتور دادن
آخرش اصلا جزو سلاح های بازی نبود
بجاش اون نیزه مسخره که قبلا تو ghost of Sparta بود رو برگردوندن یعنی سازنده ها به قدری تنبل بودن که حتی حاضر نشدن یک سلاح جدید طراحی کنن
آزگارد تو کل بازی ازش تعریف میشد آخرش شبیه محله های فقیرنشین دراومده بود
این همه تو کل بازی از رگناروک و عظمتش گفته میشه آخرش در حد یک دعوای خیابونی ۵ دقیقه ای بود
باس فایت پایانی هم که شدیدا بد هست و هیچ عظمت و جذابیتی نداره
نسخه اسنشن هزار برابر باس فایت پایانی بهتری داره با اینکه متاش پایینتر از همه نسخه ها هست
داستان هم که مشخص هست اوجش فقط همون یک ساعت اول هست و حدود ۱۰ ساعت هیچ اتفاق خاصی نمی افته و آخرش هم شتاب زده تموم میشه
این بازی هم یک تودهنی دیگه بود برای کسایی که میگن چون متاش بالا شده پس هیچ ایرادی نداره
ارزش متای ۹۴ رگناروک در حد متای ۹۴ فانتوم پین هست
لعنت بهت اریک ویلیامز که این فرنچایز رو برای همیشه نابود کردی
هرکی میتونه نظر بده ولی تو هیتر سونی نه
گفتم بازی ایرادات داستانی زیاد داره اما در کل فوق العادس،این که بیایم ناامید کننده بوده اصلا در کل ولی اگر از لحاظ داستانی بگیم تا حدودی حیف کردن
تصحیح میکنم*
بیشتر از تا حدودی حیف کردن،فوق العاده زیاد حیف کردند!
بزار یک بار برای همیشه تابو اینکه این بازی چون نسخه های قبلش خوب بوده ایرادات این نسخه رو نگیم رو بشکونید و همه چی رو رک و پوست کنده بگیم.
از لحاظ داستانی کاملا ناامید شدم
رگناراک یعنی نابودی ۹ قلمرو اینا فقط آزگارد نابود کردن و عملا نه والهالا دیدیم نه استفاده ای کردیم
بازی خوبیه ولی بهتر بود بجای مراحل فرعی یه پایان احساسی بذارن و کل قلمروهای نورس نابود بشه و متصلش کنه به سری بعد
نمرات گاد تقریبا بحقن اکثرشون، بازی تو بخش داستانی نتونست برخی از انتظارات و بر آورده کنه ولی نا امید کننده اصلا نبود گیم پلی و پازل ها و اکسپلوریشن بازی به سطح خیلی بالا و لذت بخشی رسیده بودن همینا در کنار گرافیک و موسیقی و طراحی هنری بازی کافیه که بازی رو سطح بالا بدونیم من خودم الدن و پلات کردم و بالای ۱۲۰ ساعت پلیش دادم الدن و گاد رقابت تنگاتنگی امسال دارن و جفتشون با اینکه شاهکارن ایراداتی دارن
گیمی مثل گاد رگناروک که نصفش کاتسین هست یعنی محوریتش بر روی داستان هست نه گیمپلی و پازل و چیزای دیگه که این بازی هم افت شدیدی تو بخش داستانی نسبت به ۲۰۱۸ داشت
پس هرچقدر هم گیم پلی و پازل ها و اکسپلوریشن و گرافیک و موسیقی و طراحی های هنری بازی قوی باشه ضعف بزرگ و اصلی بازی تو داستان رو نمیپشونه مثل همون قضیه لست ۲
بماند پازل ها هم ایراد داره که همون قضیه سریع کمک کردن یار ها هست که کلی از گیمرا شاکی شدن در حدی که ملت میگفتن هر وقت به یک پازل تو بازی میرسیدیم صدای تلویزیون رو قطع میکردیم
احتمال گوتی شدن یک بازی پرنقضی مثل رگناروک در برابر یک ابرشاهکار ریسکی بی نقص مثل الدن رینگ که ۳ ماه کامل صنعت گیم رو به لرزه درآورد و ژانر سولزبورن و هاردکور رو مین استریم کرد زیر یک درصد هست.
من بازی که داستانی کند داشته باشه ولی با دقت بسیار زیاد به نکات ریز و درشت اون توجه شدن رو به بازی که داستان سریع و هیجانی داره ولی اصلا به جزئیاتش دقت نشده رو ترجیح میدم و سانتا عجله کرد و میتونست این ضعف رو با ساختن یه سه گانه پرجزئیات برطرف کنه ولی عجله کرد و باعث شد پتانسیلی که اسم رگناروک یدک میکشه رو به خوبی پیاده کنه ولی حیف که عجله کرد بخاطر همین من از ۱۰۰ نمره ۸۸ نمره بهش میدم ( میدونم یکم فاز منتقدی پیدا کرد )
اسپویل ….. داستان بازی رو همین چند ساعت پیش تموم کردم میتونم بگم با پایان بازی مشکل خاصی نداشتم و برام قابل قبول بود هر چند اون مراحل پایانی میتونست حماسی تر باشه مخصوصا باس فایت اودین و ثور و بنظرم بازی از تمام پتانسیل ثور نتونست استفاده کنه اینکه ثور اونجا یدفعه جلوی اودین وایساد برام پذیرفتنی نبود من انتظار داشتم ثور بدست کریتوس کشته بشه و یه نبرد سهمگین تر و حماسی تر و داشته باشیم بشخصه بالدور رو یه اناتاگونیست بمراتب بهتر از اودین و ثور قبول دارم همینطور برخی شخصیت ها هم فرصت پرداخت کافی براشون نبود اما نقش سیندری و براک خیلی بهتر و بیشتر شده بود تو بازی و عمیق تر بودن نسبت به نسخه قبلی نقش اترئوس هم بهتر شده بود و اینکه کریتوس هم دیگه نمیخواست خدای جنگ باشه و خونی ریخته نشه برام پذیرفتنی بود کریتوس دیگه شخصیتش عوض شده و دیگه مثل سابق نیست در کل داستان و روایت شخصیت پردازی بازی از نظرم با وجود کاستی هایی که داشت از سطح کیفیت بالایی برخورد دار بود ولی جوری نبود که بخوام شاهکار بگمش البته خود بازی از نظرم شاهکاره بخاطر گیم پلی و گرافیک و موسیقی و فعالیت های فرعی و طراحی هنری و ……. خلاصه یکی از بهترین تجربه هام بود با وجود برخی انتظارام که بر آورده نشد نمره بخوام بدم ۹۵ میدم با ارفاق
پ.ن
بازی اگه سه گانه میشد خیلی بهتر میشد و اون موقع احتمالا شاهد این کاستی ها هم نبودیم
برای من در کنار گاد ۲۰۱۸ و ردد ۲ جز بهترین بازی های عمرم بود من که خیلی حال کردم واقعا حماسی بود بازی و کریتوس خشن تری رو هم توش دیدیم و روایت برام عالی بود و بعضی جاها خیلی شوکه کننده شد🔥مراحل فرعی چندین لول از گاد قبلی بهتر بودن و در حد مرحله اصلی بودن مخصوصا اون مرحله فرعی توی قسمت بالایی وانهایم که درباره فی زن کریتوس هست خیلی خوب بودن
فوق العاده به همچین مقاله ای نیاز داشتیم تا بیاد و این ایرادات رو بگه،من بارها گفتم و باز هم میگم گنجاندن دو نسخه و عوض شدن نویسنده های بزرگترین علل این اتفاق بود.
کاش که یه سه گانه میبود این بازی و در این نسخه تمام کار های مربوط به رگناروک (اماده سازی ) رو انجام میدادیم و کل بازی بعدی به خود رگناروک و جنگ در ازگارد مربوط میشد
اسپویل
از طرفی راجب مرگ ثور که واقعا خنده دار بود ،همون نیزه حین نبرد رفت یه پهلو کریتوس و کک کریتوس هم نگوید اما ثور به اون آسانی قتل عام شد.
باز هم میگم یک حسی بهم میگه از اول بازی میخواستن خیلی خوب و اروم پیش برن من این رو. از روند روایت هم فهمیدم جنگ با ثور فوق العاده حماسی و خوب کار شده بود اما در جلو تر انگار عجله میکنن و سرعت روایت سراشیبی داره و کار خودشون رو خراب میکنن و همش هم به خاطر دو نسخه در سه نسخه هست.
کاش خود بارلوگ میموند و داستان رو کامل میکرد
ممنون بابت مقاله آقای زاهدی… به شخصه در طول نزدیک به ۶۰ ساعت تجربم از بازی مواردی بودن که چشمام رو به صفحه نمایشگر میخکوب و همچنین مواردی هم بودن که تا حدودی اذیتم کردن و انتظاراتم رو برآورده نکردن… یکی از مهم ترین انتظاراتی که از بازی داشتم و برآورده نشد چالش برانگیز بودن چند برابری از باس فایت اودین نسبت به باس فایت های قبلی بود… واقعا سریع اتفاق افتاد و در کنار سریع بودنش خیلی هم راحت بود… حقه ی اودین در کالبد تیر بیشتر از اینکه در لحظه بخواد برام سوال برانگیز باشه برام شوکه کننده بود و طرف راوی داستان قبولش کردم ، اما یک دفعه ای برملا شدنش زیاد جالب نبود و میتونست هیجان انگیز تر باشه… در مورد مرگ ثور هیچ نظر خاصی ندارم اما چیزی که عیان هست اینه میتونستیم لحظات خیلی درگیرکننده ای رو باهاش رقم بزنیم اما سرنوشت به صورت عجولانه اون رو از پا دراورد… در کنار تمام این نقاط ضعف ، نیزه ی جدید کریتوس چند برابر به جذابیت تجربم اضافه کرد و کاری کرد که هم اندازه ی تبر و تیغه های آشوب بهش علاقه مند بشم… و در نهایت میتونم بگم این بازی تبدیل به یکی از فراموش نشدنی تجربه هام شد و به نقاط ضعفش آنچنان خرده نگرفتم و از تجربم نهایت لذت رو بردم… امیدوارم برای بقیه هم همینطور باشه!
به نظر شما راز موفقیت گاد اف وار چیه؟
تلاش و پشتکار سازندگان،طراحی و دیزاین فوق العاده بازی در گیمپلی و عناصر دیگر،تیم حرفه ای سانتا مونیکا و پشتی بانی قوی شرکت مادر،شخصیت های به یاد ماندنی و تا حدی حماسی و…
👌👌👌
خیلی ممنون از شما جناب زاهدی بابت این تحلیل جامع.
خیلی کامل به مشکلات داستانی بازی پرداختید و علاوه بر موارد ذکر شده در مقاله، کنجکاوم بدونم چرا بازی اون سوالاتی که بازی بازها توی نسخه اصلی براشون به وجود اومد رو برطرف نکردند. بزرگترینش هم که خودم منتظرش بودم چگونگی سر درآوردن کریتوس از اسکاندیناوی بود که بازی حتی کوچکترین اشاره ای هم بهش نداشت. فلاش بک های فی هم به نظرم اون قدری که فکرشو میکردند قدرتمند نبود و به نظر من حتی اگه بازی حذف هم شده بودند اتفاق چندانی هم نمیفتاد!
خیلی ها از کارگردانی بازی تعریف میکنن و تا میزان زیادی هم درست میگن؛ ولی کارگردانی همچین بی نقص هم نیست. برای مثال ترانزیشن از رویاها به واقعیت و یا سوییچ بین شخصیت های قابل بازی با این که برای یکی دو مورد تحسین برانگیزه ولی استفاده بیش از حدش میتونست خراب کنه که به نظرم یکی دو موردش اضافی بود.
همونطور که شما هم اشاره داشتین بازی هول هولکی و شتاب زده داستان رو میبنده که خیلی تصمیم بدی بود. نبرد توی رگناروک با نیروهای einherar میتونست پر و پیمون تر باشه و زمان بیشتری به خودش اختصاص بده.
در جمع بندی نبردها و مبارزات این طور بگم که تعداد قابل توجهی از مبارزات و باس فایت ها بی شکوه انجام میشن. مثلا نبرد پایانی بازی با اودین خیلی خیلی جای کار داشت؛ ناسلامتی داری با خدای خدایان میجنگی ولی خیلی راحت میشه کارش رو تموم کرد. دوتا نبرد با والکری ها هم بسیار ناامیدکننده بود. البته برزرکرها به نظرم خیلی خوب کار شده بود روشون و چالش جالبی داشت.
در نهایت همونطور که آخرش گفتم دلیل سه گانه نشدن بازی این بود که سیستم گیم پلی ریبوت جدید حداقل با توجه به چیزی که توی رگناروک نشون دادن به هیچ عنوان پتانسیل سه گانه رو نداشت ولی ای کاش این همه موقعیت داستانی رو شتاب زده فدا نمیکردند. شاید عجیب باشه ولی احساس میکنم علاقه ام نسبت به نسخه ۲۰۱۸ بعد از تجربه رگناروک کمرنگ شد و نسخه سوم بی چون و چرا برام بهترین و حماسی ترین نسخه فرنچایز شد.
اسپویل
حالا یه نکته دیگه به عجولانه بودن فایت اودین و کریتوس اصافه کنم…
برید مقایسه کنید با ۲۰۱۸ و فایت با بالدر
به مراتب بهتر و حماسی تر و خفن تر بود و این باس فایت انگار فقط طراحی شده بود که بگه نمیدونم اره اخر بازی با اودین فایت میدیم
دقیقا،بالدور بنظرم از اودین خیلی بهتر روش کار شده بود چه از نظر باس فایت چه از نظر شخصیت پردازی حتی این فایت اول با ثور توی اوایل بازی با وجود اینکه خیلی خوب بود اما به فایت بالدور توی اوایل گاد ۲۰۱۸ نمیرسید بارلوگ کارگردانیش نسبت به ویلیامز بهتر بود البته ویلیامز خیلی جا هارو خوب کارگردانی کرد اما نتونست از پتانسیل بازی بطور کامل استفاده کنه
واقعا فکر می کنی روی اودین کار نشده
یکی از حیله گر ترین شرور هایی هست که تا حالا دیدم
قرار شد فن بوی بازی در نیاریم داداش
متاسفانه فایت اودین کلا یک لوکیشن عوض میشه که اونم یه طبقه میریم پایین تر و فایت اخر با ثور هم کلا یک لوکیشن داره. بعد هم که..
نگفتم روش کار نشده گفتم اندازه بالدور خفن نبود
اون فایت کریتوس با بالدر روی اژدها کجا
این فایت آخری کریتوس با اودین کجا !!!
مهمتر از همه اینا به هیچ کدوم از سوالات نسخه قبلی پاسخ داده نشد!
کی شیپور رو تو نسخه قبلی زد و کریتوس چه جوری بعد از نسخه سوم زنده شد
زنده شدن کریتوس هیچوقت به شکل بازی در نیومد اما یادمه یه داستانی داشت که سعی میکرد از دست شمشیراش فرار کنه اما دیگه نامیرا شدهبود وقتی اونارو رها میکرد توی بیابون وقتی میخوابید بلند میشد و میدید که زنجیر به دستاشن یه همچین چیزایی یادمه
شیردوشی سونی از یک آی پی منسوخ شده
تاریخ انقضا این بازی گذشته شاید اوایل نسل هشت گاد اف وار خوب بود ولی الان همه بازی هایی که تو فضا هستن رو بیشتر پلی میدن و منظورم استار فیلد نیست منظورم پروتکل هه که با متای پایین عرضه شد
با تک تک مطالب نوشته شده موافقم. مخصوصا در مورد اودین!!
در ضمن وقتی سندی به آرتئوس گفت که برادرش یکبار مرده و یک چهارم روحش رو نتونسته برگردونه، من انتظار یک ماموریت فوق خفن برای کمک به این ۲ برادر داشتم و اصلا فکرش هم نمیکردم داستان اونطور پیش بره!!!
اودین به شکل احمقانهای خودش رو لو داد.
این نسخه تو همه موارد عملکرد فوقالعاده ای از خودش به جا گذاشته.
فقط و فقط مشکل بنده با رگناروک داستانش هستش! بازی اون چیزی ک فکرشو میکردم نبود از لحاظ پایان بندی متاسفانه و نتونست انتظاراتمو برآورده کنه
نمره ای که بنده ب رگناروک میدم همون ۹/۵
و صد البته که Must Play ،Ragnarok هستش واسه دوس داران این فرانچایز محبوب
نمره ای که دادی از گاد ۲ و گاد یک و حتی گاد ۳ هم بیشتره به نظرم خیلی سختگیری اینطوری که شما در نقد رفتار کردی هم رفیق هاتون فن های گاد منظورمه جز فن بوی بودن هیچ چیزیو اثبات نکرد نشونش ۳۰۰ تا کامنته که ۱۷۰ ۱۸۰ تاش منتقد داره توضیع میده که چرا داده ۸.۵ در صورتی که بیشترتون نقد و هم درست نخوندید
دوست عزیز در جریانی که هر کسی میتونه نظر شخصی خودشو بنویسه، درسته؟
ی نکته واسه شما مثبته، اما شاید واسه بنده یا یه شخص دیگه منفی بنظر بیاد! و برعکس
بهرحال ذکر نمره هم از این قاعده مستثنی نیست
چطور به خودتون اجازه میدید دیگران رو قضاوت کنید؟
منتقد هم میتونه نظر شخصی خودشو داشته باشه ولی شما دقیقا به همین قضیه که میگید و رعایت نکردید من دیدم کامنت بالای شما این که میگید بازی و بازی کردید و بعد از بازی کردن نظر خودتو دادی این میشه نظر با ارزش ولی فکر کنم قبلش یه طور دیگه بود اگر کامنت های منو خونده باشی من اصلا چیزی به اسم سیستم نمرات دهی الان که توصنعت گیم و انقدر جدی گرفته میشه اعتقادی ندارم ولی تا جایی یادمه برای شما مهم بوده و خیلی ها اوکی میتونیم بگیم اختلاف نظر ولی برای سایتی که نقد و بررسی میزاره و ادعای سلیقه شخصی میکنید نمیتونید بازیو که بازی نکرده ایراد بگیرید یا بگید منتقد فلانه یا کم داده البته با شخص شما من مشکلی ندارم که ولی اینو دیدم و گفتم اینم نظر شخصی من در مورد نظرات اون پسته میتونی احترام بزاری یا نزاری شما هم ازادی هر چی که میخوای در مورد هر کس صحبت کنی و نظرتو بگی راجع من اگر این کامیونیتی نتونه با هم صحبت کنه به هیچ دردی نمیخوره هدف اگر کلا اینه بیایم کامنت بزاریم بهترین بازی قرنه این الدن رینگ شاهکاره هیج بازی مثلش نیست مثال میگم هدف ایجاد کامیونیوتی چیه تا جایی که من میدونم حرف من فقط به اینکه حرفت فن بوی بوده ؟ الان این توهینه ؟ یا فحش؟ اگر به این باشه هیچ کس حق نداره به اقای هالک ایرانی هم هیچ مخالفتی نشون بده چرا چون هر کس نظر خودشو داره نظر دادن مخصوصا اگر برای نقد بازی باشه دور از احساساته نظر من این بود که فن بوی بودید
اگر این براتون توهینه من واقعا عذر خواهی میکنم
درود بر شما دوست عزیز
و اینکه رفیق اگه وقت کردی بالاتر ی کامنت نوشتم، ی سر ب اونم بزنی و زحمت خوندنشو ب خودت بدی
با سپاس ♥️
خیلی جالبه یه سری فن بوی میگن شیر دوشی سونی از یه ای پی تمومشده. ای کاش همه سازنده ها یاد بگیرن وقتی شیردوشی میخوان کنن چیزی که تحویل میدن همینجوری متاش بالای نود بشه. همون اول که این سایت نمره کمی به این بازی داد فهمیدم که موقعیت خوبی برات شده تا غیر مستقیم فن بودنت و به الدن رینگ نشون بدی. اول تیتر نوشتی آیا متوجه ایراد های بازی شدید؟ سوال من از شما اینه شما یه بازی فقط یه بازی به من نشون بده حتی یه ایراد نشه توش پیدا کرد.
اینکه گیمفا به بازی ۸.۵ میده و مشکلات بازی رو انقدر راحت بیان میکنه
شایسته تقدیره در مقابل سایت هایی که همینجوری ۱۰ دادن به بازی
مثل اینکه نویسنده مقاله متوجه عمق داستان بازی و نکات ریز بازی در تک تک لحظات اون نشده البته در کمال ادب و تواضع باید بیشتر بازی رو میگشتید و بیشتر به نکات عمیقتر بازی دقت میکردید.در مورد مرگ ثور نیزه اودین کاملا جادویی است اینکه در مبارزه با کریتوس کاملا مشهوده.در مورد هایمدال اودین به هیچ وجه انتظار اینو نداشته که هایمدال به ونهایم بیاد و در بین جنگ به دنبال اتریوس بگرده.حتی یکبار هم کریتوس بخشیدش ک نمیخواست مطابق پیشگویی باشه ولی کله شقی هایمدال و غرورش از همون ابتدا در وجودش بود و حداقل در اون هیچ تغییر محسوسی در بازی به وجود نیومده.اما در مورد رفتار اودین و تیر بودنش.اگه برا بار دوم بازی رو برید.میبینید در تک تک ثانیه رفتار تیر میشه اودین بودن رو فهمید .اونجا که فهمید گرووا در مورد پیشگویی بخش نابودی فقط انگارد رو بهش نگفته تعجب در وجودش موج میزنه.اینکه هیچ علاقه ای به نیزه سلاح اصلی تیر نداره و کلی چیز دیگه.ولی بازی خارقالعاده فنریر و یورمانگاندر رو توجیح میکنه.که به مغز هیچ بشری نمیرسید.. حرف زیاد است .اگر بار دوم بازی رو پلی بدین تمام این مشکلاتی که فکر میکنید مثلا در بازی هست از بین میره.بازم ابراز ادب
سلام
۱- نیزه اودین حادوییه اونوقت فقط برای کشتن ثور؟ روی کریتوس دیگه اثری ندارع؟
۲- اودین میدونست کریتوس هایمدال رو میکشه. شما متاسفانه داستان بازی رو نفهمیدین. هایمدال رو خود اودین فرستاده بود تا ماه رو بدزده! یعنی اینو متوجه نشدین؟ بعد اومدین به من میگین دو بار باید بازی رو تجربه کنم؟
۳- الان پوشش تیر چه سودی برای اودین داشت دقیقا؟
متاسفانه بدون دقت به داستان یک کامنتی دادند امیدوارم که رفع ابهام بشه هم برای ایشون و کدورتی پیش نیاد
مثل اینکه شما طاقت انتقاد و صحبت ملایم رو ندارید و فکر میکنید هر چی میگید بقیه تو سایت باید بدون چون و چرا بپذیرند…اودین انتظار نداشت که هایمدال تو ونهایم به دنبال اتریوس بره.
دوست عزیزم چرا حرفتونو عوض میکنین؟
بالا نوشتین انتظار نداشت به ونهایم بیاد، الان میگین انتظار نداشت بره دنبال پسر کریتوس؟
منطق رو در نظر نمیگیرین؟
دقیقا به جمله ای ک نوشتم دقت کن دوست عزیزم.<>
برادر عزیزم قرار نیست که چون شما این مقاله رو نوشتین بقیه بی چون و چرا بپذیرند.کمی از اون بالا بیایید پایین نفسی تازه کنید.درمورد منطق بازی من وقتی گاد۲۰۱۸ رو بازی میکردم پدر نبودم.ودرک درستی از این چرخش ۱۸۰ درجه ای شخصیت کریتوس توی گاد۳ و این بازی نداشتم و حتی برام از دایره منطق به دور بود و ب بازی خرده میگرفتم.اما حالا که خودم پدر هستم باتمام وجود و گوشت و پوست خودم دلیلش رو فهمیدم.و حالا این رو درک میکنم..حتما بار دوم بازی کنید و فکر میکنم تمام منطق بازی اونجایی بود که کریتوس از close your heart رسید به open your heart
خیلی ممنون. فقط میشه منبع این حرف که نویسنده ارشد که گفته، اگر نبرد ادامه پیدا میکرد، کریتوس کشته میشد و آن پیشگویی محقق میشد.بفرستید
بزرگترین مشکل بازی همون نوع شخصیت پردازی و مرگ Thor هست. البته شخصیت Kratos هم خیلی بد تغییر کرده بود.
من سریع تا آخر پارت هاش دیدم
گاد اف وار از لحاظ داستانی از گاد اف وار ۲۰۱۸ بیشتر بود تایمش
ولی این تایم که براش گزاشتم اصلا درک بخوص ازش پی نبردم
از مبارزه ها و بخش داستانی و اینا
ولی این خوب میدونم اترعوس که وقت تو بازی فقط دنبال پیدا کردن خودش بود تو ۵ ثانیه نشده ماسک شکوند و نابود کرد میتونست بره راحت خودش پیدا کن ولی نکرد چون میخواست با دست های خودش بره خودش پیدا کنه دیدیم آخرش اترعوس گزاشت و رفت این یعنی از آینده خودش خبر داشته که من راه ماسک انتخاب کردم که زمان آینده یه اتفاقی افتاده که الان برگشتم تو گذشته تا دگ راه ماسک انتخاب نکنم شاید درست باشه شاید نه ولی بازی واس من خیلی زود تموم شد کریتوس هرچی از نسخه بازی میگزره ضیعف میشه کریتوس ولی اهنگ بازی خداست
نسخه رگناروک رو تجربه نکردم ولی از اونجایی که پتانسیل گیمپلی از نسخه قبلی واضحه، دوست دارم بدونم با از دست دادن روایت و داستان که نقطه قوت و حتی نجاتدهندهی نسخه ۲۰۱۸ بود، چجوری بازی متای ۹۴ گرفته؟ بالاتر از سهگانه اصلی!!!
کمکم دارم به این نتیجه میرسم که یا متا تا حد زیادی برندزده است و نمره به شرکت و فرد سازنده بستگی داره(looking at you kojima) یا اینکه تو یه ژانر خاص با یه پس زمینه داستانی خاص باید بسازی که نمره بگیره؟
مشکلیه که من چن وقتی دارم هی راجع بهش میخونم اطلاعات جمع میکنم جوابش به این سوال باید یه سفر طولانی ۲۰ تا ۳۰ ساله بریم عقب اونموقعی که گرافیک عمل نبود به این شکل تازه داشت استاندارد های بازی سازی شکل میگرفت اولا هدف ساده بود سرگرم کردن مخاطب چن سال رفتیم جلو گرافیک قاطی شد مفهوم های جدید به صنعت گیم اضافه شد طراحی مکانیک گیم پلی اضافه شد ژانر اضافه شد داستان و بک استوری اضافه شد اشاره میکنم به سال های طلایی ویدیو گیم هالف لایف افسانه ای اومد رزدینت اویل اومد سال های پلی استیشن تو که یه سری بازی های الماس گونه وارد صنعت گیم شد از ico کراش بگیر تا گاد اف وار شادو اف کلوسوس سایلنت هیل ۲ جی تی ای سن اندریس رزدینت اویل ۴ متال گیر سالید آرمورد کور تنچو تیکن ۵ بازی هایی که پایه ریزی ژانر خودشونو کردن در کنار مکانیک های فوق العاده داستان به شدت عالی و حساب شده ارائه دادن رفتیم جلوتر گرافیک بیشتر شد تکنولوژی پیشرفت کرد شد ۲۰۰۷ اساسینز کرید اومد بایوشاک پورتال اومد مس افکت اومد هر سال که گرافیک پیشرفت کرد ما هیجان زده میشدیم در کنار داستان عالی گرافیک خوبم میدیدیم رفتیم ۲۰۱۱ شروع شد انقلاب شد تو خیلی از ژانر های rpg و جهان باز بچه ها میدونن چه سالی بود اون سال و لیست کردنش طول میکشه چه قد اون سال افسانه ای بود بازی های سینماتیک بودن کات سین بود تو بازی های حتی قدیمی ولی زیاد از حد نبود همیشه مرز بین این ها بود ته تهش بازی کردن بود گیم پلی جذاب بود ولی با انقلابی که لست تو سال ۲۰۱۳ با ویدیو گیم کرد یه در جدیدی باز کرد سناریو داستان گویی سینمایی و اضافه کرد و همه مون گفتیم این دیگه نهایت گیم پلی و گرافیکه ولی بعدا انقدر علاقه مون به گرافیک متمایل شد که گیم پلی و مکانیک بازیسازی فراموش شد از این همه سال که گذشت ۲۰ سال گیم پلی و مکانیک ها خیلی کمتر از اون ده سال افسانه ای مکانیک اضافه شد من احساس میکنم هر چی میگذره باز به این میفهوم میرسیم که ویدیو گیم چیه گیم چیه نیتندو فک کنم تنها کمپانیه که هتوز قصدش سرگرم کردن مخاطبش به روش خاص و منحصر به فردش با گیم پلی نه با کات سین های سینمایی هالیوودی خیلی خوبن همچین یازی هایی ولی تکرار همیشه مساوی با مرگه حواست باشه مدیوم گیمه تو هر پیامی داری هر کاری میکنی باید با گیم بیانش کنی واسه همین دیگه از سونی یا هر کس دیگه ای بازی های خلاقیت بالا دیگه کم میبینیم یه بازی که بازی باشه ذوق میکنیم یا بازی که از قدیم ریمیک میشه همه باز اون شوق میوفته دلیلش ساده است همیشه زرق و برق نیست چیزی که ما عاشق گیم شدیم فقط گرافیک نبوده من خودم همیشه بازی های ایندی و میگردم توش تا ببینم شاید یه بازی باشه یکم توش چیز جدید ببینیم بازی های جدیدم بعضی هاشون اینکارو میکنن واقعا با بودجه بالا ولی میگم تکرار یک حرکت مساوی با مرگه به جای اینکه انقدر به گرافیک بپردازن به گیم پلی بپردازن چجوری مکانیک بازیو جذاب کنیم که همه بشینن بازی کنن به سن گیمینگم هم برمیگرده مطمئنا کسی که سنش کمتر باشه کمتر این چیزا رو دیده یا حتی لمس کرده نمیگم بده ولی سلیقه گیمینگ خوب نیست ایده های جذاب خوبن همیشه داستان خوبه ولی گیم پلی خوب نباشه بهت نمیشینه من جدیدا نظر خودمو میگم از نقد و بررسی خوشحال میشم بفهم بازی چه مشکلی داره ولی سیاست های نقد و بررسی تغیر اساسی کرده همه اول چیزی که میبینن گرافیکه ای کاش گیم پلی بیشتر متمرکز شن مخصوصا مکانیک های بازی من شبیه ساز پلی استیشن ۲ نصب کردم بازی هایی که یازی نکردم و بازی کنم هنوزم میگم هیچی مثل ۲۰۰۵ و ۲۰۱۱ نمیشه ۲۰۰۵ تو پلی استیشن ۲۰۱۱ و ۲۰۰۷ تو صنعت گیم سال های طلایی ویدیو گیمه که هیچ وقت بر نمیگرده در مورد گاد رگناروک من حسم اینه بازی ۲۰۱۸ واسه همه بیشتر سال احساسی بود مخصوصا اینکه کریتوس بعد از این همه مدت برگشته ولی برای خود من گاد اف وار نیست نمرات بازیو نگاه کنی میبینی حتی از بازی های قبلی هم بیشتر گرفتن من کم کم به این نتیجه میرسم متاکریتیک کلا یک سیستم نمرات دهی مسخره است شما میتونی لست ۲ رو با نریتیو که هیچ کس اعتراض نمیکنه برای اینکه میترسن اعتراض کنن به مسائل فمنیستی وقتی انیتا سرکیسیان و نیل دراکمن نریتیو بازیو نوشتن باید م انتظار همچین نریتیوی و داشتیم وقتی گیم با چیزای کثیف برای اثبات پوینت یه سری ادم انجام میشه و رسانه ها از ترس اینکه اون هایی که از جنبش اینا حمایت میکنن توهین حساب بشه نقد به داستانو کنار میزارن و نمره بالا میدن گیم پلی از اولم مهم بود ولی تو یک بازی داستانی محور با این ژانر به نظرم لست ۲ ویدیو و گیم و دو نصف کرد ضرری که زد به این زودیا قرار نیست جبران بشه خیلی ها کار خودشونو انجام میدن ببخشید اگر طولانی بود یه جورایی حرف دل بود
کاری به اوایل متنت ندارم اتفاقا تا حدودی هم موافقم فقط در مورد آخرش که در مورد نقدای لست دوعه اولا که لست ۲ بطرز مسخره ای ۸ تا نقد زرد ۶ و ۷ گرفته تو متاکریتیک و فکر کنم تنها بازی متا بالا ۹۰ متاکریتیک باشه که اینقدر نقد زرد داشته باشه و کسایی که این نمرات هم دادن نه اعتراض خاصی بهشون شد و هنوزم دارن نقد مینویسن و اتفاقا اون اوایل که لست ۲ هم اومده بود یه عده از این منتقدا حمایت کردن بخاطر نمره کم دادنشون بخاطر همینم نمره بازی از ۹۶ تو اوایل عرضش به ۹۳ کاهش پیدا کرد اینکه منتقدا بترسن بخاطر اونجور مسائل نمره بالا بدن توهمه کلی بازی میتونم برات مثال بزنم که اینجور مسائل هیچ کمکی تو نمره دهی بهشون نشده نمونش کل سری لایف ایز استرنج که نه نمرات نسبتا بالایی گرفته نه جایزه خاصی برده tell me why انحصاری ایکسباکس که اکثرا از این بازی حتی خبرم ندارن یه نمونه دیگش حتی اساسین کرید والهالا که نه خودش نه دی ال سیاش نمرات بالایی گرفتن هم اینطوریه اساسین کرید ادیسی هم همینطور اینا بزور متاشون بالا ۸۰ شده لست ۲ هر چی نمره و جایزه گرفته بخاطر شایستگی خودشه هر چی هم میگذره با ارزش بودنش بیشتر ثابت میشه همین رگناروک خودش از لست ۲ الهام گرفته اما نتونست به خوبی و تاثیر گذاری و عمیقی لست ۲ پیامشو انتقال بده هر چند اصلا بد هم عمل نکرد
بازی حدود ۱۳۲ تا نقد داره و در نهایت ۸ تا نقد زرد داره اونم از رسانه هایی که معروف نیستن؟
نقد ای جی ان معروف
The Last of Us Part 2 is a masterpiece that evolves the gameplay, cinematic storytelling
گیم پلی موافقم ولی استوری تلینگ؟ بزارید موافق نباشم اتفاق هایی که به صورت فلش بک میبینیم از ابی صرفا ویژن ما از اتفاق هاس ولی برای الی این اتفاق نمیوفته که قانع بشه برای نگرفتن انتقام الی بیماری دیس اوردر روانی داره این مریضی کسایی که تا به چیزی که تو ذهنشون انجام ندن بیخیال نمیشن کشتن جول به شکل عجیبی و بی منطق انجام میشه که خارج از کارکتر میزنه جوئل کسی تو کار قاچاق بوده و سال ها تونسته فرار کنه طبیعتا ادم باهوشی بوده این که دقیقا تامی میگه اسم ما چیه قبل از ورود اینو چند بار گفتم ما میبینیم که اسلحه دارن جوئل و تامی وقتی میرن تو پارکینگ اسلحه هاشون یهو غیب میشه اینجا برای اینکه یک بازی تاثیر گذاری داستانش و بتونی درک کنی و بتونی همزاد پنداری کنی و در نهایت بتونی به اون درک از لحاظ انسانی برسی لست یک و برای چی همه دوست داریم؟ شخصیت پردازی فوق العاده کار شده برای باند بستن الی و جول اینجا تو قسمت دوم دقیقا سعی میکنه با ابی ولی چون شخصیت پردازی کامل بین اون باند انجام نمیشه یکم میگذره اصلا اهمیتی نمیدی به سلامت کارکتر اگر به سایکل انتقام و پیامش باشه همون موقع که دینا رو با بچه تو شکمش نکشت یا موقعی که زن حامله رو کشت یا مرگ جسی میتونست اینجا نشون بده سایکل انتقام و ببنده اما در نتیجه چیه باز ما ویژن های الی و میبینیم که نمیتونه با مرگ جوئل کنار بیاد به خاطر دیس اوردرش بعد میره این همه ادم میکشه با توجه به دیس اوردری که داره بعد موقعی که میخواد انتقام بگیره به یاد جوئل میفته و سایکل انتقام ؟؟؟ واقعا اصلا منطقی نیست بازی اتفاق هایی که میفته اصن سنخیتی با اون نریتیو همه جانبه کار شده لست یک اصلا مقایسه نیست بازی اصلا رو شخصیت هاش مثل جسی وقت نمیزاره در یک آن بعدش از کشتن جسی فلش بک میزنه به چن سال پیش و تمام مسیری که ابی به این قضیه رسیده رو باید طی کنی اگر پلیر از ابی و اتفاقات خوشش نیاد بازی به شدت تکراری میشه براش حتی با وجود گیم پلی های متعدد انچارتدی صحنه های قشنگ بازی بازی به هر وجه انسانی بسیار خوب میپردازه عشقو میتونی جدا حس کنی تنفر ساطح تو بازی و به شکل فوق العاده ای میتونی حس کنی در صورتی که جدا باشن اما تلفیق تو گیم پلی ش با نریتیو کارنشده حس عجیبی میده به بازیکنان اینجاست که من میگم نریتیو بازی مشکل داره بهترین کاری میکرد این بود یک شماره کامل به بررسی شخصیت ابی بپردازه و در نسخه سوم این اتفاق بیفته هم باند با جوئل تو نسخه دوم میتونست درد عمیق تری به بازیکنان بده هم ابی میتونست کامل شخصیت پردازی بشه بعد تو نسخه سوم همچین اتفاقی و ببینیم این که بازی تو گیم پلی به بهترین شکل کار خودشو انجام میده شکی نیست ولی من همچین چیزیو میخوام بدونم بازی فوکوس اصلی رو نریتیو و داستان فوق العاده شه چقدر میشه تو نقد بهش پرداخت یازی انقدر مشکلات داره تامی با شخصی مث مانتین گیم اف ترون اشتباه گرفته میشه تیر به چشم میخوره زنده میمونه اوکی فقط دلیل زنده موندن تامی برای این بود باز الی رو راهی کنه به انتقام؟ بازی با همه اتفاق هایی که افتاده برای الی و زندگی رویایی که با دینا داشت بازم میگید پیام داستان سایکل انتقامه؟ بازی تعلیق نداره من به این شماره اگر بخوام نمره بدم واقعا ۸ میدم هیچ کس با مرگ شخصیت مورد علاقه اش مشکل نداره به شرط اینکه داستان و زیر پا نزاری برای اینکه صرفا حرف خودتو بزنی اشاره به کارکتر های مرد که به شکل عجیبی احمق رفتار میکنن ینی یه مینیموم هوشی هم ندارن در صورتی که زن تو این بازی موجود قدرتمندی نشون داده میشه که حتی استروید میزنه و همه حرفاش مورد قبول همه است
بحث اصلی اصلا در مورد کیفیت بازی نبود شما گفتی منتقدا نا خواسته و از روی ترس نمره بالا دادن که گفتم اصلا اینطور نبوده بحث در مورد روایت بازی شاید اندازه یه کتاب متن و حرف زدن بخواد اینجا من فقط با مثال گفتم نمره دادن ربطی زیادی نداره به اینجور چیزا
بحث اصلی راجع به نریتیو بود و اینکه چرا به نریتیو بازی ایراد نگرفتن چرا به داستان هم ایراد نگرفتن دلیلش واضح بود که عرض کردم و در مورد بازی های داستان محور اگر نریتیو و داستان به نمره دهی ربطی نداشته باشه پس واقعا یه عمره سرکاریم
فرمودید که چطور الی تونست ابی رو ببخشه در صورتی که همه اتفاقاتی که برای ابی افتاد رو نمیدونه. درجواب باید بگم که اول از همه آبی ۲بغر میتونست الی رو بکشه ولی از خونش گذشت، میتونست دینا و بچه داخل شکمش بکشه و انتقام دوست باردارش رو بگیره ولی این کار نکرد. تامی هم که شانسی زنده موند. از اون طرف الی همه دوستان ابی رو کشت. دیگه الی این قضایا رو که دید و درک کرد، یا اینکه از نظر شما متوجه اینا هم نشده ؟ بعلاوه وقتی الی برای انتقام برگشت و ابی رو تو اون وضعیت دید ( به صلیب کشیده شده ) واقعا تو شوک رفت و فقط به ابی کمک کرد که لو رو نجات بده ولی یه فلش بک و شوک عصبی باعث شد که دوباره برای انتقام بره. اینجا خود ابی بهش میگه من دیگه انتقام نمیخوام ( عملا پشیمونبش رو نشون میده و اینکه انتقام گرفتن ارزش نداشته این همه دوست ازدست بده( مردن دوستاش رو که الی میدونه. اصلا بیشترشان رو خودش کشت و فقط منی رو تامی کشت ) ولی با پافشاری الی و تهدید به کشتن لو حاضر میشه مبارزه بکنه. آخرین فلش بک هم دقیقا مثل فلش قبل قبلی عمل میکنه با این تفاوت که این فلش بک شامل آخرین صحبت جول با الی هست و اینه سعی کردن برای بخشش خیلی خوب ه و اهمیت داره )
اما صحنه مرگ جول. دوست عزیز سلاح های جول و تامی غیب نشدن بلکه ابی و دوستانش خیلی سریع اونا رو خلع سلاح کردن و به هر دو ضربه زدن. حالا چرا تامی خودشون رو معرفی کرد و جول رفت وسط اون همه غریبه. نامی یه دختر در حال ترس و فرار میلینه و میخواد ارومش بکنه پس خودشون رو معرفی میکنه تا به حوری باعث احساس آرامش و امنیت اون دختر بشه. از طرفی جول و تامی اون دختر نجات دادن. اصلا فکرشو نمیکنن که بخوان اینطوری باهاشون برخورد بکنن. هرچقدر هم که حرفه ای باشه فقط یه اشتباه کوچیک کافی ه. این قضایا تا حدودی قابل درک هست. فقط کافیه خودتو رو جای کرکترهای مختلف بذارید. و از زوایای مختلف به قضیه نگاه کنید. از منظر فردی که همه چیو میدونه به قضیه نگاه نکنید. بازم میگم همه اینا تا حدودی قابل درک و امکان پذیر هستن. اما داستان گاد سر یکی دوتا اشتباه نیست بلکه سر رفتار کاملا عجیب بعضی شخصیت هاست. اونم شخصیت های که خدا هستن و چندصد سال عمر کردن
دقیقا مشکل از همینجا هم هست چطوری دو روز یکیو میشناسی سریع به خاطر یک نفر بخشندگی میکنی؟ خیلی جالبه واقعا ابی با اون همه مشکل روحی که داشته و کابوس های که میدیده سریع خواب راحت پیدا میکنه با کمک کردن به یک نفر سریع میشه تموم زندگی ش اینو بزار بغل شخصیت پردازی الی و جوئل چون دقیقا این دو تا شخصیت مصداق بارز همون دو کارکترن
و خلع سلاح کی اتفاق افتاده من متوجه نشدم برای اینکه رفتم دوباره دیدم گفتم شاید نکنه اشتباه فهمیده باشم اسلحه رو کوله پشتی جوئل و تامی بود وقتی میرسن برید نگاه کنید نه اسلحه رو اسبه نه کوله شون وجود داره اون موقعی هم که ضربه زده میشه هیچی همراه شون نیست بعد ماشین ارتشی هست این وسط این همه ادم با ماشین ارتشی اومدن چن روز اینجا باشن؟ بعد دوباره الان دیدم تامی میبینه شاتگانو ابی از دوستش میگیره ولی بازم هیچ حرکتی از خودش نشون نمیده من هنوزم میگم با استوری داستان که اتتقامه مشکلی ندارم با مرگ جوئل مشکلی ندارم مشکل همین چیزای ریزه که ادمو به فکر فرو میبره این که جوئل میره وسط خودشو معرفی میکنه به جز یک فریم سینمایی هیچی نداره به جز این که دست به دست دادن اتفاقه بیفته این که تو بازی اسم همه ادما رو که میکشی میفهمی سگه ابی سگه رو اول میکشی به بعد زور نشون میده سگه چقدر خوبه ادم احمق نیست که متوجه میشه این سبک روایتو قشنگ به زوره میتونم این قسمت های زوری رو مقایسه کنم با فصل اخر گیم اف ترون
صحنه فایت با همون الی و ابی انقدر عجیبه من باورم نمیشه ما صرفا اتفاقو داریم میبینیم چاقو تو رون پا زده میشه الی با اون همه مهارت در تیر اندازی و کامبت یک بارم نمیتونه حریف ابی بشه با اینکه چاقو تو پاش فرو رفته چی میزنه و اینکه انقدر این ادم عضلانیه اونم تو دوران اخر الزمانی فقط اینجکت استروید و هورمون های مردونه است
بعد از این شوکه نمیشه که ابی به صلیب کشیده شده داشت شناسایی ش میکرد به خاطر تغیر مو و بدنش سخت شناسایی میشد شما دوس دارید ازش معنا بکشید میاد بازش میکنه که نجات بده لوو؟ خود ابی میره اونو برداره و نجاتش بده اصلا الی کاری به اون نداره هدف این همه راه رفتن الی برای کشتن ابی بوده و بس من کاری ندارم چرا ابی میبخشه چون اون با اینکه دو روز طرفو میشناسه براش مهم میشه یهو برای من الی با اون مشکلی که داره و پنیک اتک هایی که داره صرفا غیر ممکن و غیر باوره یهو بخشندگی پیدا کنی
و من اصلا با رگناروک مشکلی ندارم و منظورم به این بازی نیست چون من رگناروکو بازی نکردم
و اینکه میگید شانسی بود تامی زنده مونده ؟ اگر اینطوری باشه هر گلوله ای که شما شلیک میکنید به سر اون ها امکانش هست همه شون زنده بمونن؟ تیر از جمجمه رد میشه مغز و میشکافه بعد میخوره به حساس ترین قسمت و نرم ترین قسمت بدن که چشمه ولی هیچی نمیشه اوکی و همون قسمت تامی با ابی هم من مشکل دارم ینی نمیتونست وایسه ابی از در بیاد بیرون بعد شلیک کنه چرا همیشه npc اونجایی که باید تو شرایط حساس باشن احمقن ولی تو شرایط عادی باهوش میشن؟
و از همه مهمتر این که دو شخصیت انقدر برات مهم میشن بازی اینکارو باهات میکنه و یکی و میاره از ناکجا و میکشتش تنفرو بهت میده ولی در نهایت بازی به سمتی کشیده میشه شخصیت برات دوس داشتنی بشه خب نمیشه چرا چون شخصیت پردازی اول نداره ما نتیجه اتفاق و میبینیم بعد بازی میاد توضیع بده چرا این دلیل داشته ها حداقل میتونست اتفاق های ابی رو قبل از این اتفاق بندازه که حداقل قابل هضم بشه این نوع نریتیو دقیقا مخالف بازی قبله شاید اگر بازی میتونست شخصیت پردازی درست تر استفاده کنه واسه نحوه شخصیت و صرفا بازی نکنه با پلیر و دقیقا از همون روش هایی که گیم پلی اول و جذاب کرده بود اینجا استفاده نکنه در نسخه دوم اینکه قشنگ کاربر حس میکنه اینجا سازنده با کمبود خلاقیت مواجه میشه و از چیزای سطحی برای تغیر از نفرت به دوس داشتن شخصیت منفی استفاده میکنه ابی با سگ ها مهربونه الی سگ ها رو میکشه این که از قصد ماموریت ها رو برای ابی جذاب کرده اینا همش همون سیاست نریتیوی که من اصلا خوشم نمیاد و به نظرم ضعیف ترین کار ممکنه ولی میگم با پلات داستانی هیچ مشکلی ندارم مشکل نحوه رسیدن به اونه
ولی واقعا خوشحال شدم با شما راجع بازی صحبت کردم
پیشنهاد میدم که صحنه مرگ جول رو دوباره ببینید. چون از جول میپرسن که میخوایید زین اسب براتون برداریم ( و طبیعتاً وسایل و اسلحه ها ) که جول میگه نه ما برمیگردیم. صحنه مبارزه آخر رو هم دوباره ببینید.الی کاملا شوکه شد و ابی آورد پایین و گذاشت که ابی، لو رو بیاره پایین و بعد با هم رفتن سمت قایق و آماده رفتن شدن. اگه همون لحظه تو فکر کشتن ابی بود که دیگه نیازی به اون فلش بک نبود. این دیگه برداشت شخصی نیست. میگم که سعی کنید یکم بیشتر و از زوایای مختلف به قضیه نگاه کنید. اگه متوجه نمیشد باور کنید که مشکل از بازی نیست و شما دچار اشتباه شدید. این چیزایی که گفتم برداشت شخصی نیست.
درمورد اینکه چرا الی نتونست ابی به راحتی شکست بده، باید بگم که بیشتر این بذارید به پای قضیه بازی بودن و اینکه خواستن جذابی و استرس و هیجان افزایش پیدا کنه. ولی باز هم اگه بخوابید دنبال قاتل بروسلی باشید میشه گفت که ابی با اینکه فوقالعاده ضعیف شده بود، باز هم از نظر قد و فیزیک از الی قوی تر بود و اینکه خیر سرش ۵سالی با ارتشی ها تمرین کرده بود و دوره دیده بود
با حرف های شما موافقم. حتی از نظرم بازی از نظر داستانی و شخصیت پردازی بازم مشکل داشت. اخه چطور ثور هیچ جوره نمیخواست انتقام پسرهاشو بگیره ؟ چطور کریتوس و ایتریس با کسی که این همه جنایت انجام داده میخواستن صلح بکنن؟ اصلا چرا ادین اینقدر شتاب زده عمل میکرد ؟ اون اسب ۸ پای اودین کجا بود ؟ چطور کمبوهای مشت حذف کردن و فقط یه نیزه اضافه کردن ؟
واقعا حیف
تنها چیزی که میتونم بگم همینه
نه اینکه بازی بد باشه فوقالعاده خوبه
محیط های خوب و فایت های خوبی داره و تنوع دسمنان هم بهتر شده ولی باس فایت ضعیف مخصوصا اودین که خیلی راحت کشته شد
بازی از قسمت قبلی کلی پیش زمینه میچینه برا ما ولی ۹۰ درصدشو انجام نمیده که همین میزنه تو ذوق و شوق آدم
به جاش میاد چیزای مسخره میزاره تو گیم مثلا فایت مادربزرگ انگربودا چی بود؟به شدت به نظرم بد بود
واقعا هم ابهت کریتوس ریخته و گند زدن توش
ثور رو نمیکشه و میگه صلح( کاری به این هم ندارم که گفتین اگه کشته میشد سرنوشت کریتوس مرگ میشد)در کل بازی کریتوس یه کاراکتر تقریبا اروم شده بود
انگار اون اول بازی که ثور بهش میگه are you a calm and reasonable person بهش بر میخوره و واقعا اروم میشه…
اصلا همون فایت اولش همش به ثور میگه من فقط از خودم در مقابل پسرات دفاع کردم اخه این بود کریتوسی که ما میشناختیم؟
درسته قبول داریم میخان بگن فرق کرده و اخلاقشو میخاد کنترل کنه
ولی تا این حد فرق؟اون هم حتی فرق زیاد نسبت به بازی قبل؟
همون جایی که فایت اول بازی به ثور میگه تو اسم مودی رو تو مرگ هم دوم اوردی و یجورایی مسخرش میکنه یکم اون کریتوس قدیم توشه ولی بعدش چی؟هیچی
باز دوباره اول بازی و فایت با ثور و مشت اخری که کریتوس میزنه بهش و ثور میگه این گاد اف واره و اون بدهکاریت هم پرداخت شده بدون خب این چی؟پس این حرف ثور هم کشک؟
یا تو بازی قبل بالدر اون همه میاد اترئوس رو به زور ببره به دستور اودین و اون همه هم اودین تو پس زمینه مشکل براشون به وجود میاره و اترئوس هم که یه جاینت عه و تمام هم نسلاش توسط ثور و به دستور اودین کشته شدن و خودشون هم پسر و نوه های اودین رو میکشن
ولی میبینیم خیلی گل و بلبل با هم حرف میزنن و اترئوس هم خیلی راحت کنار اومده با اون کسی که قسمت قبل میخاست بدزدتش و ازش استفاده کنه
و از همه بدتر خیلی راحت و مسخره پا میشه میره ازگارد و هیشکی باهاش کاری نداره حتی یکی مثل سیف که دو تا پسرش کشته شده و دخترش هم تو خطره
شاید بگیم از ترس اودین و اعتمادشون به اونه که چیزی نمیگن اعتمادی که اخرای بازی دیگه وجود نداره و از بین میره
اودین هم قسمت قبل میخاست هر جور شده اونو بدست بیاره حالا بهش میگه تو اینجا حتی زندانی هم نیستی و هروقت بخای میتونی بری خونه که اونم میزه و باز برمیگرده
فقط هایمدال عه که از همون اول بهش مشکوکه و با استفاده از قدرتش به اودین میگه خائن و خیانت میکنه بهت و اودین هم میگه تو میخای بهم خیانت کنی اترئوس هم میگه نه و تمام البته درسته که اودین هدفش اینه از اترئوس استفاده کنه و اعتمادش رو بدست بیاره ولی میشد بهتر اشاره کردبه این قضیه
البته خیلی از اتفاقات بازی دلیلاشون هم تو بازی بودن و یا میشد با اطلاع از دنیای نورس دلایلش رو برا خودمون بسازیم
مثل فضای ازگارد که من برخلاف بقیه دوست داشتمش
چون تو خود اساطیر نورس تقریبا همین شکلیه
این فضای ازگارد رو میشه برای مثال هیکل ثور رو گفت که همه میگفتن چرا اینجوریه و… که اصلش هم همون بود
در کل حیف و صد حیف
چرا که فک نمیکنم هیچ وقت و یا تا ندت خیلی طولانی بازی ای با این هایپ دیگه تو صنعت گیم بیاد که قسمت اولش هم اونقدر فوقالعاده بود
بازی با این کیفیت گیمپلی و گرافیک و پیش زمینه قبلی بازی واساطیر نورس و …..واقعا حیف شد که از پتانسیل بازی و شخصیت ها استفاده کامل نشد
البته وقتی ما خودمون هم بشدت انتظارات رو میبریم بالا همین میشه
که البته ما پلیر ها انتظارات منطقی ای داشتیم و میشد با استفاده کامل از پتانسیل کارامتر ها و داستان این بازی رو شاهکار تر و بهتر از چیزی که هست کرد
حیف….
من ایده هایی داشتم که میتونست بهتر کنه داستان رو
مثلا نیروهای متحد کریتوس به علت عدم وجود Tyr از اونا پیروی نمیکنن کریتوس مجبور میشه با استفاده از تلپورت بره سرزمین مادریش تا با مثل نسخه ۲ بره گذشته و Tyr که هنوز زنده هست رو بیاره تا رهبری کنه نبرد رو لوکی هم همراه فریا والکری ها و ونهایمی ها رو رهبری میکنن تا کریتوس و tyr و از راه برسن
وسط نبرد لوکی و مار بزرگ که با لوکی بازی میکنیم و میشه حسابی حماسیش کرد پرتال باز میشه و کریتوس و تیر از گذشته میان (مثل ۳ که کریتوس تایتان ها رو بار زد اورد آینده) ولی همین موقع ثور یه ضربه به مار بزرگ میزنه و درست قبل از درست بسته شدنش مار رو به درون پورتال یعنی گذشته میفرسته
اینجا با نیروهای متحد که بدون وجود tyr منفعل بودن با دیدن tyr به سمت دیواری که غول آتشین ترکونده حمله ور میشن و ما ۴ تایی (فریا کریتوس لوکی تیر) با ثور میجنگیم وقتی زخمی میشه دخترش و اودین به نبرد اضافه میشن و ما با ۴ به ۳ نبرد رو ادامه میدیم که میشه روش خیلی کارگردانی کرد و نوبتی این نبرد رو پی ریزی کرد و در نهایت هم زمان ۴ تایی ثور رو میکشن و دخترش و زنش که قصد تسلیم ندارن رو همراه یه عده میدگاردی به خواست کریتوس و استفاده از همون تلپورت های اضطراری که لوکی داشت (که نقشه فرارشون قبل از نابودی آزگارد هم همین بود) میفرستن میدگارد ( یا هر سرزمین دیگه جز ازگارد) دقیقا سر همین فدا کاری سرنوشت کریتوس عوض میشه و لوکی متوجه میشه نباید برای پیروزی همه چیز رو فدا کنه و به خاطر همین گول اودین رو نمیخوره و توی اون شکاف رو نگاه نمیکنه! و ۳ تایی با ادین میجنگن و اون دختره هم مثل داستان اصلی میاد قبل نابودی ازگارد نجاتشون میده
این برای ۱ ساعت آخره من اگه جا نویسنده ها بودم از وسط های بازی داستان فرق میکرد
منظورم نبرد لوکی با ثور هست که مار لوکی روهمراهی میکنه
برخلاف نظر بعضی از دوستان که معتقدن یه بازی برای پرداختن به واقعه “رگناروک” کمه، به نظرم نهتنها کم نیست که مناسب هم هست. god ragnarok با همهی فعالیتهای جانبیش حدوداً ۵۰-۶۰ ساعت زمان نیاز داره که تقریباً بیشتر از ۴ نسخهی اوله؛ میتونستن نصف بازی رو به آمادهسازی برای رگناروک و مابقی رو به خود رگناروک اختصاص بدن. اما صدحیف که از مدت زمان بازی بهدرستی استفاده نکردن و اونو صرف بعضی از اتفاقاتی کردن که روی داستان اصلی تأثیر کمی داره (نمونهی واضحش پیدا کردن اون ماسک لعنتی که حتی استفاده هم نشد) و پایانی رو رقم زدن که بههیچوجه قابل قیاس با god 3 و نبردهای فراموشنشدنیش نیست. واقعاً که زئوس و مابقی خدایان یونان، دشمنای به شدت چالشبرانگیزتری از اودین و خدایان آسیر برای کریتوس بودن.
حداقل برای من، سه نسخه اول تکرار نشدنیان و ای کاش که استیگ آسموسن برای قسمت بعد برمیگشت.
به نظرم مشکل اصلی، سکانس-پلان بودن بازیه. این که بازی کات نداره، مانع از این شد که بازی روایت معقولتری داشته باشه و درضمن خیلی از سوالات بیجواب باقی موندن.
آخرین باری که کریتوس رو زنده دیدیم، god 3 بود (البته که ascension از لحاظ داستانی قبل از سه گانهست). هشت سال تمام ما رو معطل نگه داشتن تا god 2018 اومد. تو این نسخه گفته نشد که چی به سر کریتوس اومده و چجور اومده نورس و کلی سوال مشابه. باز دوباره چهار سال تمام ما رو معطل نگه داشتن تا این نسخه، که باز سوالاتمون بیجواب موند. آخه لعنتیا ۱۲ سال گذشت، خوب کی تصمیم دارین “رسماً داخل خود بازی” بگین که چی شده.
اما با این همه، تو این قسمت با پختهترین و دوستداشتنیترین کریتوسی که میشناسیم، سرکار داریم. کریتوسِ پدر، به معنای واقعی کلمه. کریتوسی که نهایتاً به رستگاری میرسه و برخلاف حرف زئوس انسانهای زیادی اونو خواهند پرستید.
اسپویل اسپویل !!!
یک چیزی که برای من همون اول بازی زد تو برجکم نحوه ارتقا سلاح بود اگر دقت کرده باشین تو سه گانه اول مخصوصا نسخه دوم و سوم شمشیر های آشوب اول بازی قدرت نسخه قبلشو داشتن بعد طی اتفاقاتی که پیش میومد کریتوس قدرتشو از دست میداد و بعد منطقی میشد که دوباره شمشیر ها و… را آپدیت کنیم ولی تو رگنوراک این قضیه اتفاق نمی افته و واقعا مسخره بود میتونستند راحت با این قضیه برخورد کنند مثلا با ثور که اول بازی سلاح هاش آسیب میدید و منطقی بود که دوباره آپدیت کردش
خدمت آقای نویسنده که این مقاله رو نوشته عرض کنم که تقریبا تمامی ایراداتی که گرفتین بدون هیچ آنالیز و بررسی بوده و فقط خواستین نشون بدین که دست به قلم هستین !! بریم برای توضیحات
( خطر اسپویل ) !!! به طور کلی خلاصه میگم بهتون ، تجزیه و تحلیلش با خودتون !
در مورد فرجام تور باید بگم که به قول خودتون برای اودینی که به عنوان یکی از باهوش ترین و قدرتمند ترین و قدیمی ترین خدایان نورس هست و قبل از همهی خدایان دیگه وجود داشته فکر نمی کنم کار سختی باشه که تو چند هزار سال زندگیش حداقل خودشو برای مقابله با خدایان ازگارد مخصوصا پسرش در صورت طغیان یا کودتا یا مخالفتش آماده کرده باشه که بتونه با حتی یه ضربه یا جادو یا ورد از بین ببرتشون ( بر خلاف کریتوس و لوکی که چند ساله می شناستشون ) بنابراین اگه بهش درست فکر کنیم میبینیم خیلی منطقیه که فقط اودین بتونه از پس تور بربیاد .
مورد بعدی در مورد حماقت اودین درباره جلوگیری از رگناروک اینه که اودین بعد از مدت های طولانی به بن بست خوردن در مورد ماسک و ناپدید شدن جاینت ها امید خودشو برای به دست آوردن دانش لایتناهی از دست داده بوده اما وقتی لوکی رو پیدا میکنه خیلی طبیعیه که حتی حاضر باشه به عمد رگناروک رو به جون بخره اما خودشو لو نده تا لوکی کارشو برای حل کردن معمای ماسک انجام بده چون در صورت رسیدن اون اون دانش دلخواهش میتونه در لحظه جلوی رگناروک رو بگیره ( لطفا کمی فکر کنید ) اتفاقا به نظر میرسه اودین با مقابله نکردن مثل بستن راه های درخت و جلوگیری نکردن از مرگ هایمدال داره به نفع خودش کار میکنه نه مردمش ، چیزی که بارها بهش تاکید شده .
در مورد قسمت توهمی به نام سرنوشت هم که اصلا صحبتی ندارم چون نویسنده بازی اتفاقا یکی از بهترین کارهاشون ارائه داده چون کلیت بازی داره میگه میشه سرنوشت رو عوض کرد
باید گفت این مقاله در کل فقط خواسته نوشته شه که یه چیزی نوشته شده باشه ، با تشکر از دوستان
اقا تشکر فراوان. توضیحات شما منو قانع کرد. من چنتا نکته دیگه میگم و امیدوارم باز هم مشکل من حل کنید ( امیدوارم کامنت من بخونید )
نبود Vidar, Njord و Sleipnir تو ذوق شما نزد ؟ استفاده نکردن از پتانسیل Mjollnir چی ؟
چطور Thrud به اون سرعت با قاتل برادرش دوست میشه ؟ حالا درسته که Odin به کام مرگ فرستادشون ولی به هر حال Kratos و atreus بودن که کشتنشون
چطور Thor فقط با یه مبارزه ساده با Kratos راضی میشه و میگه اینم جای خون بچه هام ؟ اصلا چطور Kratos و Atreus بهش پیشنهاد صلح میدن اونم درصورتی که قاتل تمام جاینت ها هست و در مبارزه با Faye زده یه شهر نابود کرده ؟
چرا اینقدر کم به شخصیت Jormungadr پرداختن ؟
کرکتر Sif مثلا سیستمدار بود و انتظار داشتم یه حرکت خاصی انجام بده .
خوشحالم که در مورد نورس اطلاعات کاملی دارید . همونطور که حتما متوجه شدین داستان بازی در مجموع اساطیر نورس رو خیلی تحریف کرده ، چه در قسمت اول چه این قسمت . و خود نویسنده های بازی هم اعلام کردن که داستان بازی اقتباسی کاملی از دنیای نورس نیست . برای مثال sleipnir , jormungand و فکر میکنم فنریر هر سه بچه های لوکی باشن در اسطوره نورس . بنابراین استفاده حتمی از کاراکترها لزوم قطعی نداشته برای سازنده . وجود njord به عنوان مادر فریا و فریر تو بازی میتونسته داستان بازی رو پیچیده تر و گسترده تر کنه فقط ، یا وجود vidar به عنوان یه خدای آیسیر انتقامجوی قدرتمند میتونسته قدرت تور یا حتی کریتوس رو به چالش بکشه . و خب به نظر هم نمیرسه اکثریت گیمر های دنیا اطلاعات یا مطالعه کاملی در مورد دنیای نورس داشته باشن که بخوان در باب مقایسه داستان بازی و واقعیت نورس ایرادی وارد کنن ، چون واقعا دو تا دنیای متفاوت هستن .
در مورد thrud و دوستیش با اتریوس اگر دقت کنید خود thrud در برخورد اولش با لوکی بهش میگه که از وقتی مگنی و مودی نیستن زندگی براشون بهتر شده .
در مورد مبارزه اول تور با کریتوس مطمعنا نقشه خود اودین بوده که تور نباید کریتوس رو بکشه ، چون می خواسته از پوشش تیر استفاده کنه و در صورت مرگ کریتوس ، لوکی هیچوقت به تنهایی نمیتونسته بره تیر قلابی رو پیدا کنه ، و در مورد مبارزه آخرشون هم همونطور که مشخصه تور به خاطر خانواده و دخترش حاضر به صلح میشه . در طول داستان هم لوکی و هم کریتوس دارن به سمت پختگی و آرامش پیش میرن و می خوان ثابت کنن که میشه سرنوشت رو تغییر داد ، برای همین بدیهیه که از قتل عام جاینت ها بگذرن برای یه زندگیه بهتر و خداهای بهتری شدن .
در کل به نظر خود من ، ما با شاهکاری رو به رو هستیم که شاید میتونسته داستان بازی رو کمی بهتر و مهیج تر پیش ببره یا حتی با اضافه کردن چند شخصیت فرعی مثل اسم هایی که شما اوردین داستان رو طولانی تر کنه، اما آنقدر جلوه ها سمعی و بصری ، آنقدر که مبارزات بازی و بسیاری موارد دیگه رو قوی کار کرده که واقعا ایراد گرفتن به بازی به خاطر مشکلات خیلی کوچیک در داستان ، به حق نیست .
در آخر این که امیدوارم همه بتونن چندین و چند بار این بازی رو انجام بدن و لذت ببرن ، و مطمئنم انجام دادن چند باره بازی میتونه تمام سوالات گیمر های عزیز رو به راحتی پاسخ بده
خیلی خیلی ممنون که وقت گذاشتید و کامنت من خوندید و با حوصله پاسخ دادید
با عرض سلام و وقت بخیر
بعد از مدت بسیار طولانی غیبت در سایت ، تصمیم گرفتم متنی در باب این موضوع بنویسم شاید دوستان استفاده کردند .
درود بر نویسندگان عزیز گیمفا که بعد از مدت ها با عرضه Gow جدید از خواب زمستانی بیدار شدند . بعد از مفقود شدن اقای سعید اقابابایی ، دیگه سایت حال و هوای قبل و نداشت
مقاله خوبی نوشتید و خوب طبیعتا هر کس نقطه نظری داره و محترم هم هست ، اما امیدوارم این حجم از هیت دادن به یکی از بزرگترین فرانچایز های تاریخ تنها به خاطر ویو و کامنت گرفتن نباشه ، چون حمله های بسیار بی رحمانه ای رو در اینجا نسبت به این شاهکار دیدم که منطقی نبود …
مرگ تور یک تراژدی بسیار زیبا بود ، تور خرس خشمگین اودین بود ، مدام توسط اودین تحقیر می شد و به سان سلاح کشتار جمعی بود که اودین در صورت نیاز ازش استفاده میکرد و طبیعتا با قدرت خارق العاده تور ، نتیجه هر نبردی از پیش تعیین شده بود . غیر ازین تور هیچ اهمیتی برای اودین نداشت لذا هنگامی که لوکی از اودین می پرسه که چرا همیشه خدای صاعقه رو تحقیر میکنی ، اودین در پاسخ جمله ی این تنها زبونیه که متوجه میشه رو به زبون میاره
در نتیجه اودین که کلکسیون پیشگویی ها رو داشت قطعا می دونست در صورتی که پسرش در مقابلش قرار بگیره چطور در کسری از ثانیه نابودش کنه !!!
مورد دوم که اشاره فرمودید ، تنها دلیل کرتوس برای قتل صاحب شیپور گالاهورن ، این بود که پیش بینی شده بود اتریوس توسط هایمندال به قتل می رسه ، حالا اقای کریمی بگو چطور اباهت کرتوس از بین رفته ؟ کریتوس به محض اینکه ماجرای هایمندال رو فهمید ، به مرز جنون رسید تا از پسرش مراقبت کنه ، چطور میگید کریتوس دیگه اباهت نداره !! اباهت در کشتار محض نیست ، کریتوس الان شخصیت چند لایه داره ، سه گانه اول نیست که هر کسی سر راهش قرار گرفت رو سلاخی کنه ، به این نکته هم توجه کنید که در طول زمستان فیمبر ، کریتوس هر روز و شب مشغول تمرین اتریوس بود تا برای اینده اماده بشه و همینطور هم شد ، اتریوس دیگه پسر بچه کوچیک بازی اول نیست ، درسته هنوز کامل نشده ولی خیلی پخته تر از بازی اول شده ، اما بازم میبینیم به محظ تهدید شدن اتریوس کریتوس همه رو به خاک و خون میکشه
از آن طرف اما اودین دیگه به هیچ کسی اهمیت نمیداد ، تکه ی گم تمام پازل هاش لوکی بود ، چرا باید خودشو لو میداد وقتی داشت از لوکی بهترین استفاده رو میکرد و دانش کامل رو به دست میاورد . اگه اودین همه ی راه های ارتباطی به ازگارد رو میبست دیگه نمیتونست از بهترین کلیدش یعنی لوکی استفاده کنه
پایان بندی باز اما به هیچ عنوان بد که نیست ، خیلی هم خوبه !!!
قوس شخصیتی کریتوس با تنها تصویر پایانی بازی تکمیل میشه ، کریتوس همیشه از گذشته اش فراری لود ، در ذیل داستان هایی که برای فریا و میمیر تعریف می کرد ، سرخوردگی از گدشته مشخص بود
حالا اون کسیه که نه قلممرو نورس به ستایشش می پردازند و در واقع جای تیر رو گرفت و ازین بعد پرداخت کم تیر توجیه شدنیه
در کل اما گاد رگنوراک چیزی به جز شاهکار نیست ، این بازی لول دیگه از روایت داستانی و شخصیت پردازی رو نشون همه میده که ندیده بودیم .
انشالله همه تون بتونید این شاهکار رو روی کنسول نسل نهمی تجربه کنید و ارزوی خوشبختی برای تمام مردم سرزمینم دارم
# اگر روزی دشمن پیدا کردی, بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی!
اقا تشکر فراوان. توضیحات شما و یکی دیگه از دوستان، خیلی من قانع کرد. من چنتا نکته دیگه میگم و امیدوارم باز هم مشکل من حل کنید.
نبود Vidar, Njord و Sleipnir تو ذوق شما نزد ؟ استفاده نکردن از پتانسیل Mjollnir چی ؟
چطور Thrud به اون سرعت با قاتل برادرش دوست میشه ؟ حالا درسته که Odin به کام مرگ فرستادشون ولی به هر حال Kratos و atreus بودن که کشتنشون
چطور Thor فقط با یه مبارزه ساده با Kratos راضی میشه و میگه اینم جای خون بچه هام ؟ اصلا چطور Kratos و Atreus بهش پیشنهاد صلح میدن اونم درصورتی که قاتل تمام جاینت ها هست و در مبارزه با Faye زده یه شهر نابود کرده ؟
چرا اینقدر کم به شخصیت Jormungadr پرداختن ؟
کرکتر Sif مثلا سیستمدار بود و انتظار داشتم یه حرکت خاصی انجام بده .
مثلا Ragnarok هست، چرا هیچ خبری از Sleipnir, Njordو Vidar نیست ؟
چرت ترین مقاله ای که تو عمرم خوندم
به نظر من نباید اسمش رگناروک می بود اگر نبودخوب بود اما ایراد داشت و فکر کنم الان یک دنباله داشته باشد به نحوه عالیی بازی درست می شود و سه گانه کامل و در این جا رگناروک نشد بیشتر شبیه بود رگناروک بعد از این است است و باز هم مقدمه است چون اودین مرده ازگارد نابود شده الان همه ترسیدن و فکر کنم نحوه ی مرگ اودین مشکوک بود
فکر کنم اگر یک بروزرسانی داستانی کند و بخشی را اضافه کند که در آن تو بتوانی انتخاب کنی ماسک را بزنی یا نزنی و یا چیز هایی را تغییر دهی بازی عالی میشود کار سختی هم نیست
با همش موافقم
اینم در نظر بگیریم این قسمت اخر دنیای نورس نبود
به اونجاشم میرسیم ک مثل شماره سه تمامش کنن
این قسمت فقط راجب رگناروک بود ک میشد بهتر باشه
والکریا بهترین بخش بازی قبل رو حذف کرد با اون اهنگ بینظیرش ک موقع جنگ پخش میشد
حالا بجاش دشمنایی اوردن ک اعصاب خرد کنن
در حد الکری نیستن
رگناروکش جالب نبود. اطراف پر از اشوب و درگیری اما کریتوس با دشمنای کوچک میجنگه، اول لحظاتشم خوب نبود
جنگاش با تور کلا قشنگ بود میشد بهتر باشه، مثلا جایی ک با بالدر سرشاخ میشه و موج قدرت از دوتاشون پخش میشه بعد زمین ترک میخوره خیییلی خفن بود اما این صحنه هارو با تور نداشت اما چند تا صحنه ناب داشت،ولی اخرش بد حذف شد
میشد کریتوس با تور یار بشن علیه اودین و ارتشش وسط جنگ تبرو چکش بهم قرض بدن
باید کوهی از دشمن میریختن سرشون اترئوس دودستی تبر بچرخونه کریتوس زنجیر ،مثلا خدای جنگ رگناروکه یعنی قیامتو اشوب
ی ایراد جالب دیگه ام داره
کریتوس همیشه میگفت جنگ بده …
بعد ک رگناروک هم تموم شد :)) تازه فریا رو پیدا کرد و عاشقش شده حالا میگه حالا ک تموم شد بریم با هرچی دیدیم بجنگیم با من میای؟ ،فریا هم ک مخالف جنگه میگه پایه ام
خسته نباشید اقای زاهدی عزیز
سری انالیز رو خیلی دوست دارم
کلا هر چی که داستان بازی رو بشکافه دوست دارم خب منم نظرم رو راجع به ایرادات شما بگم
1_ می فرمایید چرا تور اینقدر راحت کشته شد . و چرا جنازه اش غیب شد!؟ خود شما بعدش گفتید اودین حیله گره
اودین سال ها تور رو فریب داده که براش جاینت ها رو بکشه و سال ها اون رو مثل یک عروسک کنترل کرده و این باعث شده تور از خانواده اش دور و دورتر بشه
اودین هم اینو می دونسته
قطعا اودین می دونسته که یک روزی تور خواهد فهمید که فقط یک بازیچه بوده و نه بیشتر پس کاملا درسته اگر اودین نثطه ضعف تور رو توی این سال ها شناسایی کرده باشه و اگر روزی تور به خودش اومد اودین براش اماده باشه
پس به نظرم کاملا کشته شدن تور با یک ضربه درست هست
ضمن اینکه شما می گی تاثیری در پرداخت اودین نداشت؟!
خب همون موقع اودین بر می گرده به زن و بچه تور می گه ببینید کار کریتوس بود نه من ولی اون ها می دونستن و ذات کثیف اودین به اون ها هم اشکار می شه!
2_اینکه اودین می دونست همیدال قراره چه بلایی سرش بیاد و کاری نکرد رو قبول دارم هر چند به نظرم اودین بار ها در قامت تییر کریتوس رو از کشتن همیدال منصرف کرد و یا حداقل تلاششو کرد
حتی وقتی رفتن به ولهایم تقریبا کریتوس قانع شده بود نیازی به کشتن همیدال نیست
3_ می گید چرا اینقدر راحت خودش رو لو داد
مشکل اینه
اودین نمی خواست خودش رو لو بده بلکه براک فهمید که اگه نفهمیده بود اودین با ماسک فرار کرده بود
4_ می گید اودین چرا توی سال ها مطالعه و تحقیق راجع به رگنوراک خودش اماده نکرده بود
از ماشین ها کشتار دورف ها و دیوار ازگارد و قربانی کردن ازگاردی ها و…. که بگذریم می بینیم اودین هر چه قدر هم که تحقیق کرده باشه فهمیده که رگنوراک اجتناب ناپذیره و در نهایت اتفاق خواهد افتاد پس فهمیده که نمی تونه جلوش رو بگیره بنابر این دنبال راه دوم یعنی ماسک و حفره ایی به پاسخ سوالات خلقت رفته
که منطقی ایی هم هست
.
با قسمت اخر متن شما بسیار موافق هستم و به نظرم رگنوراک خیلی سریع اتفاق افتاد علارقم اینکه کل بازی داشت مقدمه چینی می کرد ولی باز هم سریع بود
نبرد با اودین می تونست در چند مرحله انجام بشه ولی سانتا کیفیت رو به کمیت ترجیح داده
.
ایراداتی که من به نظرم اومد مثلا اینکه چه طور ممیر نتونست تیر رو از اودین تشخیص بده با اینکه هر دو رو مدت ها بود می شناخت
چه طور اودین به طور همزمان نقش تیر و اودین در دو داستان رو بازی می کرد یعنی هیچ کس شک نکرد؟
و مرگ براک که اعصاب خورد کن ترین بخش بازی بود واقعا لازم بود که یک شخصیت محبوب اینطوری نابود بشه؟
.
عالی. بسیار مقاله خوب و مفیدی بود و درتمام موارد موافق هستم ولی تمام این نکات مربوط به داستان بازی میشه. بازی از همه جهت پیشرفت داشت اما در داستان به خوبی عمل نکرد و دلیل هم این بود که سانتا نمیخواست داستی باشه که قابل حدث زدن باشه از این جهت خوب کارکردن ولی به خوبی بست ندادن و به قول شما در قسمتهایی قشنگ تو ذوق میزد یکیش همین پیچش داستانی تیر که به شدت مسخره بود. ولی باتمام این وجود بازی به شدت خوبی بود وای کاش که به داستان بیشتر میرسیدن و یک داستان بهتر خلق میکردن دقیقا همین مشگل رو من با الدرینگ هم داشتم. یک داستان به شدت تکراری از میازاکی که فقدر کارکترهای شر بازی نام ها و فضا سازی هاشون تقییر کرده بود. در کل دوتا بازی شاهکار بودن با نواقصی که اگر نبود هردو در ذهن جاودان میشدن. مثل ویچر که هنوز اسمش از یادها نرفته و تبدیل به یک معیار در ژانر خودش شده. دقیقا همین انتظار رو ا ز گاد داشتم اما نشد.
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت آقای زاهدی
نقد شما بسیار بی طرفانه به نظر میرسد ولی سخت گیری هایی هم انجام شده که در ادامه یکی یکی به هر کدام از ایرادات پاسخ خواهم داد
ایراداتی که کاملا بر حق گرفته شدن و من باهاشون موافقم :
۱_ طراحی نا امید کننده ازگارد ( انتظار چیزی بزرگ تر و پر زرق و برق تر داشتیم تا به قول شما یه تفاوتی با هر روستای عادی دیگه داشته باشه )
۲_ ضعف شخصیت پردازی برخی کراکتر ها مثل برادر فریا
۳_ شتاب زدگی در جمع بندی داستان و رگناروک که تو ۱/۵ ساعت جمش کردند ….
این مورد واقعا باعث افسوس و تاسف میشه و منو به این فکر فرو میبره که سازندگان بازی چجوری تونستن برای پیدا کرد تیر یا نورن ها دو ساعت از وقت بازی رو بگیرند ولی وقایع رگناروک که در عنوان اصلی بازی هم اسمش به چشم میخوره رو توی دو ساعت جمع بندی کنند
این وقایع به راحتی میتونست در قالب یک داستان ۱۵ ساعته دیگه و به صورت قدم به قدم طرح ریزی بشه و حداااااقل کاری که میتونستن انجام بدن این بود که داستان رو از چیزی حدود ۲۰ ساعت به ۲۵ ساعت افزایش بدن و در ساعات پایانی بهتر به رگناروک و جمع کردن ارتش و … بپردازند تا کمی هم برای شخصیت پردازی بهترِ شخصیت هایی که از نیمه به بعد اضافه شده بودند وقت باشه
و اما جا هایی که فکر میکنم قابل چشم پوشی بودند و سخت گیری اتفاق افتاده:
1_ شما در پایان ، این بازی رو دومین بازی ضعیفِ این سری معرفی کردید ولی دلایل مشابهی حتی در داستان بازی های قبلی مثل god of war 2 که بهترین بازی سری معرفی میشه هم وجود داره که ازش چشم پوشی شده
۲_ شما میگید چرا اودین همینجوری کشکی ثور رو تونست بکشه : مگه کریتوس توی god of war 1 درحالی که ساعت ها صرف پیدا کردن جعبه پاندورا کرده بود با یک تیغه سنگی از اون ور دنیا توسط اریس که اربابش بود کشته نشد؟
و بعدش هم وقتی اریس داشت با آسمون حرف میزد توسط نیروی رعد زئوس دوباره جعبه رو در یک چشم بر هم زدن ازش دزدید ( اصلا چه لزومی داشت این اتفاقات ) بنظرم توی این بخش سخت گیری کردید
۳_ سوم اینکه بنظرم برداشتن چکش ثور که ویژگی های مشابه زیادی با تبر فعلی کریتوس داره یه حرکت چیپ و بی معنی هست که فقط باعث افزایش بی رویه سلاح های بازی میشه و خیلی بچه گانه هست و سازندگان هم حتما با همین دلیل گذاشتن این سلاح به دختر ثور برسه
۴_ و از همه مهم تر استفاده نکردن اودین از فرصت ضربه زدن به کریتوس در قالب شخصیت تیِر : باز هم نظر شمارو به مورد مشابهی اینبار در god of war 2 جلب میکنم که مورد چشم پوشی منتقدین قرار گرفته و اون رو مشکل داستانی در نظر نگرفتن: کریتوس در پایان بازی god of war 2 پس از اینکه نتونست زئوس رو بکشه قدرت کنترل زمان رو داشت ولی در یک مسیر سخت و احمقانه قدم برداشت و رفت تایتان هارو آزاد کرد در حالی که میتونست بار ها به لحظه مرگش توسط زئوس برگرده یا حتی گذشته ای نزدیک تر رو انتخاب کنه و به یکی از روز هایی که زئوس بهش اعتماد داشت برگرده و به راحتی اونو از پا دربیاره
نکته قابل توجه اینه که چنین تصمیماتی توسط کراکتر های بازی های اینچنینی باید پذیرفته بشه
این بازی ارتباط تنگاتنگی با اسطیر نورث داره و داستان نویسیش خیلی سخت تر از بازی های دیگه مثل لست هست
هر عمل توسط شخصیت ها ممکنه باعث خدشه دار شدن هویت اصلی شون بشه
یک نکته ای هم که هیچ کس در مورد سرنوشت بهش اشاره نکرده اینه که سرنوشت کریتوس به نوعی اتفاق افتاد و اون توسط ثور ، یک بار در نیرد ابتدای بازی کشته شد و دوباره با شوک زنده شد
البته سازندگان با قرار دادن یک لودینگ نمایشی یک جوری نشون دادن که همه فکر کنند در اون لحظه دایره رو به اندازه کافی سریع نزدند
در آخر هم بگم که اینا نظر من هستند و ممکنه برخی از اون ها به نظر شما منطقی نیان و با نظر شما متفاوت باشند
با تشکر یاعلی