چیزهایی که باید درباره سریال پیکی بلایندرز بدانید

پیکی بلایندرز سریالی نیست که شما راحت روی کاناپه خود تکیه دهید و در کمال آرامش آن را تماشا کنید. این سریال در ژانر ابرقهرمانی هم نیست. این سریال شما را در گوشه‌ای از کاناپه میخکوب می‌کند. ممکن است فصل اول را با لباس راحتی و دمپایی خانگی شروع کنید، اما فصل های بعدی را درحالی‌که راست نشسته اید و کت و شلوارتان ردیف شده است، نگاه خواهید کرد.

این سریال عنوان محبوب‌ترین سریال نتفیلیکس در سرتاسر جهان را به خود اختصاص داده است. کارشناسان و منتقدان هم آن را مورد تحسین قرار داده‌اند. سریال پیکی بلایندرز جوایز بسیاری مانند بهترین طراحی لباس را از آن خود کرده است.

پشت پرده سریال پیکی بلایندرز

اگرچه از نظر تاریخی این باند در زمان ارائه شده در این سریال وجود نداشته است، اما زمینه تاریخی که استیون نایت انتخاب می‌کند، برای توسعه این سریال بسیار مناسب است، جایی که ما می‌بینیم حملات مکرر به کمونیسم در حال رخ دادن است.

شخصیت‌ها، موسیقی متن فیلم، کت تک مردانه و شلوار مردانه (بطور کلی استایل کاراکترها) و روایت قوی از جمله نقاط قوت پیکی بلایندرز است که توانسته آن را به موفقیت برساند.

این سریال توسط استیون نایت خلق شده و از ابتدای فصل اول کار خود را با فیلمنامه‌ای برجسته، تکنیک‌های غیرمتعارف و … شروع کرده است. پیکی بلایندرز تنها یک سریال نیست، بلکه بازسازی زیبایی شناسی تاریک و صنعتی دهه ۱۹۲۰ به بهترین نحو است.

مد و فشن در سریال پیکی بلایندرز

مسلما در زمانه ما لباس‌های دهه ۲۰ در طبقه بندی استایل وینتیج جای می‌گیرند. ممکن است شما هرگز این سریال را ندیده باشید، اما از سال ۲۰۱۳ که این سریال اغاز شد، خیل عظیمی از استایل‌های خیابانی با کت تک مردانه، اورکت، بوت‌های چرمی، کلاه‌های خاص و شلوار مردانه دیده شدند.

موسیقی سریال پیکی بلایندرز

از مسائل قابل توجه در این سریال، موسیقی آن است. استفاده از موسیقی مدرن در قاب‌های تاریخی چیزی جدیدی نیست و کارگردان های معروفی مثل کوئنتین تارانتینو، سال‌ها از این ترفند درخشان استفاده کرده‌اند. این سریال با آهنگ “The Red Right Hand”، از گروه راک معاصر  Nick Cave & the Bad Seeds شروع می‌شود و چشمان ما را به دوره بعد از جنگ جهانی اول باز می‌کند.

این آهنگ با تصاویری از خیابان‌های تاریک منطقه صنعتی بیرمنگام سینک می‌شود. صدای مرموز این گروه موسیقی و مضمون شعر تاریک آن به عنوان مقدمه‌ای بر داستان فیلمنامه در نظر گرفته می‌شود.

در طول بسیاری از فصل‌های سریال، آهنگ‌هایی از بهترین های موسیقی انگلیسی، با گروه‌هایی مانند Nick Cave & Bad Seeds ، Radiohead ، Monkeys Artic ، David Bowie ، Foals  یا Laura Marling ، مخاطبان را تحت تاثیر قرار داده است.

آهنگ‌های این سریال به طور تصادفی انتخاب نشده‌اند. آنها روایت و روح داستان را تقویت می‌کنند و سطح آن را بالا می‌برند.

داستان پیکی بلایندرز واقعی

این داستان در زمان جنگ جهانی اول در بیرمنگام (انگلیس) و حول فعالیت‌های باند پیکی بلایندرز  و رئیس جاه طلب و بسیار حیله گر آن‌ها، توماس شلبی می‌چرخد. داستان واقعی پیکی بلایندر را می‌توانید در مجله آنلاین مدیسه بخوانید و شگفت‌زده شوید.

اگرچه نام ها و وقایع در فیلمنامه تغییر کرده‌اند، اما داستان فیلم درباره اولین باند سازمان یافته با همین نام است که در بیرمنگام، انگلیس، بین دهه ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰ فعالیت می‌کرد. یعنی چنین باندی در واقعیت وجود داشته است. این گروه که از محرومیت‌های شدید اقتصادی طبقه کارگر انگلیس بوجود آمد، عمدتاً از جوانان طبقه پایین تر از متوسط ​​تشکیل شده بود. جنایات آن‌ها شبیه به مواردی بود که در سریال نشان داده می‌شود؛ از جمله خشونت، سرقت، کتابفروشی غیرقانونی و …. با این حال، خط زمانی تاریخی با تاریخ داستان مطابقت ندارد، زیرا گروه واقعی قبل از جنگ جهانی اول از بین رفت.

شخصیت های سریال پیکی بلایندرز

شخصیت‌های سریال، فراتر از گانگسترهای معمولی هستند. از لحاظ عاطفی، شخصیت‌ها از غنای کامل برخوردارند. به همین علت مخاطب با آن‌ها کاملا ارتباط برقرار می‌کند.

توماس شلبی

درست در قسمت اول که توماس سیگار به لب، روی اسب خود ظاهر می‌شود و مردم به محض ورود او  پنهان می‌شوند، می‌توان فهمید که او با سایر مردها متفاوت است.

او به محض اینکه از جنگ می‌برگردد، تحت تاثیر اختلال استرس بعد از سانحه قرار می‌گیرد و از این فرصت استفاده می‌کند تا زندگی بهتری برای خود و خانواده اش ایجاد کند و وارد طبقه‌های اجتماعی بالا شود که همواره او را مورد ظلم قرار داده بودند. این کار بیشتر از اینکه برای پول باشد با هدف تسلط داشتن و کنترل کردن بود. برای توماس شلبی ثروتمند بودن کافی نیست. او می‌خواهد هیچ کس دیگر به او نگوید که باید چه کاری انجام بدهد و چه کاری انجام ندهد. او محصول دوران “فقر و سختی” است و فردی است که برای تغییر شرایط خود می‌جنگد.

آرتور شلبی

آرتور برادر بزرگتر توماس است و برخلاف بزرگتر بودن، رهبری گروه را  بر عهده ندارد. آرتور اغلب حس می‌کند باید خود را به توماس ثابت کند. آن‌ها یک رابطه پیچیده و در عین حال نزدیک دارند.

آرتور به تنهایی قادر به مدیریت زندگی خود نیست. او دارای شخصیتی ناپایدار و عاطفی است. زخم های جنگ و تمام خشونت هایی که در طول جنگ برای آرتور اتفاق افتاده یا خودش مرتکب شده است، در اعماق روح او لانه کرده و مانع زندگی عادی می‌شود. مشکلات خشم او بدتر شده و به قله‌های وحشیگری می‌رسد.

پالی گری

او قلب و روح خانواده شلبی و همچنین خزانه دار باند است. هنگامی که مردان به جنگ می‌روند، اداره امور را بر عهده می‌گیرد و در زمان بازگشت آن‌ها، به یک مشاور تبدیل می‌شود. با گذشت زمان او شروع به درگیری و اختلاف نظر با توماس می‌کند، عمدتاً به دلیل اتحاد با فاشیست‌ها و پسرش مایکل.

آدا شلبی

آدا خواهر کوچکتر رهبران شلبی است. او عقاید کمونیستی دارد و همیشه بین لذت بردن از زیبایی‌های زندگی و ایدئولوژی‌هایش دچار دوگانگی است. او در نهایت موقعیت فعالیت در مشاغل خانوادگی را می‌پذیرد. رابطه او با توماس همیشه دشوار بوده، اما تاکنون به خانواده وفادار مانده است.