بررسی نقاط قوت و ضعف سریال Rings of Power
فصل نخست سریال The Lord of the Rings: Rings of Power با تمام حواشیاش پایان یافت و حال باید دید پرهزینهترین سریال تاریخ تا چه حد توانسته انتظارات بینندگانش را برآورده نماید.
فصل نخست مجموعه The Lord of the Rings: Rings of Power که در ۸ قسمت تهیه شده بود و لقب پرهزینهترین سریال تاریخ را یدک میکشید، علیرغم تمامی حواشی و انتقاداتی که بر آن وارد شده است، سرانجام پایان یافت و بینندگانش را با سوالات بسیاری باقی گذاشت.
علیرغم این که کمپانی آمازون بودجه هنگفتی را برای ساخت این سریال فانتزی در نظر گرفته بود، اما در کمال تعجب حلقههای قدرت نتوانست تا تمامی طرفداران خود را راضی نماید و عملاً یک دو دستگی بزرگ ایجاد کرد که حتی نمونه آن را در نمرات منتشر شده نیز میتوان مشاهده نمود.
در حالی که ساخت فصل دوم این سریال رسماً آغاز شده است، اما حلقههای قدرت نه یک مجموعه بیایراد بوده و نه یک ساخته سرتاسر اشتباه و همین مسئله باعث میشود تا در این مقاله نگاهی به نقاط ضعف و قدرت حلقههای قدرت داشته باشیم تا بلکه کمپانی آمازون از آنها درس گرفته و در طی فصلهای بعدی کیفیت این مجموعه را بهبود ببخشد.
پس برای مطالعه برخی از ویژگیهای مثبت و منفی مهمی که در طول فصل یک سریال The Lord of the Rings: Rings of Power مشاهده نمودهایم، با ما همراه باشید. در نظر داشته باشید که این مقاله میتواند حاوی اسپویل برخی از وقایع مهم این سریال باشد.
ویژگیهای مثبت و نقاط قوتی که در کمال انصاف سریال حلقههای قدرت به تصویر کشیده عبارت است از:
طراحی اورکها و رعب و وحشتی ایجاد شده توسط آنها
یکی از انتقادات بزرگی که بر سهگانه هابیت ساخته شده توسط پیتر جکسون (Peter Jackson) وارد شده بود، استفاده بیش از حد از جلوههای ویژه میباشد که عملاً اورکهای این آثار را بسیار کارتونی و غیرواقعی جلوه کرده بود.
این مسئله باعث نگرانی طرفداران گشت زیرا آنها میپنداشتند که کمپانی آمازون نیز از جلوههای ویژهای همچون هابیت بهره برده و اورکهای دوره دوم را کارتونی نمایش خواهد داد. با این حال آنها رویه کاملاً متفاوتی را در پیش گرفته و از گریم واقعی برای نمایش این موجودات پلید استفاده کردند که در قسمت دوم لحظاتی بسیار جذاب و وحشتناک پدید آورده بود. هر یک از آنها به سبب گریم تماشایی این سریال، دارای ویژگیهای متفاوت و خاصی میباشند که یادآور سهگانه به یاد ماندنی ارباب حلقهها برای طرفداران این فرنچایز بوده است.
طراحی چشمنواز جزیره نومهنور
یکی از مکانهای منحصر به فرد و تماشایی دوران دوم سرزمین میانه، مربوط به جزیره نومهنور میباشد که به مانند بهشتی برای نژاد انسان تصور شده بود. مسئلهای که آمازون باید وسواس خاصی در طراحی آن به خرج میداد.
زمانی که برای نخستینبار این جزیره را مشاهده مینماییم، متوجه میشویم که بودجه سرسامآور این سریال حداقل در حیطه طراحی سرزمین میانه به درستی خرج شده و شاهد یکی از چشمنوازترین صحنههایی بودیم که تاکنون نه تنها در تاریخ تلویزیون، بلکه در تاریخ سینما نیز نظیر نداشته است. جزیره نومهنور دقیقاً همان عظمت و شکوهی را برای مخاطب به تصویر کشیده که در کتابها مطالعه نمودهایم. این مسئله در کنار موسیقی حماسی و زیبای به کار رفته در هنگام ورود به این جزیره سبب خلق یکی از بهترین صحنههای کل فصل نخست سریال حلقههای قدرت شده است.
هنرنمایی زیبای بازیگران فرعی
یکی از نقدهای وارد شده بر سریال هنرنمایی نه چندان جالب بازیگرانی همچون مورفید کلارک (Morfydd Clark) در نقش اصلی میباشد که به هیچ عنوان نتوانسته تا نظر مخاطبین را جلب نمایند.
با این حال در سمت دیگر شاهد هنرنمایی تماشایی بازیگرانی هستیم که نقشهای فرعی را بر عهده داشته و علیرغم این که تاثیر مهمی در داستان ندارند، اما به زیبایی شخصیتهای خود را برای مخاطبین به تصویر کشیدهاند که منجر به خلق لحظاتی ناب در فصل نخست شدهاند. به عنوان مثال میتوان لنی هنری (Lenny Henry) را نام برد که در قامت رهبر هارفوتها نسبت به شخصیتهای اصلی و بازیگرانشان هنرنمایی بهتری از خود بر جای گذاشته است.
قوس شخصیتی آروندیر و برونوین
یکی از مواردی که چندان باب میل طرفداران دنیای سرزمین میانه نبوده است، شخصیت آروندیر و داستانی است که حول محور او روایت میشود. داستانی که جنبههای عاطفی نیز پیدا کرده و یکی از ارکان اصلی سریال حلقههای قدرت را تشکیل داده است.
ارتباط بین یک الف و انسان اگرچه در سرزمین میانه چندان روی خوشی ندارد، اما آروندیر و برونوین احساسات شدیدی نسبت به یکدیگر داشته و علیرغم این که در قسمتهای نخست، داستان این دو چندان جذاب روایت نمیشود و مخاطبین را خسته میکند، اما در قسمتهای پایانی قوس گرفته و به اوج خود میرسد که سبب خلق لحظات جذاب و احساسی گشته است. با وجود این که ارتباط آنها در پایان فصل نخست بیجواب باقی میماند، اما پختگی این دو شخصیت میتواند به یکی از ویژگیهای مثبت آینده این سریال تبدیل شده و وارد مسیر جدیدی شود.
نمایش جنبههای جدید سرزمین میانه
سرزمین میانه به حدی گسترده و غنی است که علیرغم ساخت ۲ سهگانه از این فرنچایز، هنوز هم وقایع و مکانهای بسیاری باقی مانده که مورد اکتشاف قرار نگرفته است.
همین مسئله باعث شده تا توسط سریال حلقههای قدرت شاهد نمایش گوشههای جدیدی از این سرزمین فانتزی باشیم که برای مخاطبین این فرنچایز میتواند از تازگی برخوردار باشد. جزیره نومهنور، زندگی عشایری هارفوتها، قلمروهای زمستانی و نمایش سرزمینی که هنوز به موردور مخوف سهگانه ارباب حلقهها تبدیل نشده، به جنبههای مثبت سریال حلقههای قدرت بدل گشته و احساس کنجکاوی مخاطب را برانگیخته است. انتظار میرود که در فصلهای پیش رو نیز همچنان شاهد نمایش سرزمینها و وقایع کاملاً جدید و تازهای باشیم که باعث شده تا دوره دوم تفاوت فاحشی با دوره سوم سرزمین میانه داشته باشد.
شخصیتپردازی الندیل و جذابیت وقایع مرتبط با او
داستان آراگورن در سهگانه ارباب حلقهها رفته رفته عمق بیشتری گرفت و در نهایت به یکی از ارکان مهم و جذاب آثار پیتر جکسون تبدیل شد. در سریال حلقههای قدرت نیز شاهد حضور جد او به نام الندیل هستیم که جزو معدود خطهای روایی جذاب این مجموعه میباشد.
در حالی که کمپانی آمازون تغییراتی را در شخصیت و داستان مرتبط با او ایجاد کرده است، اما به سبب هنرنمایی زیبای لوید اوون (Lloyd Owen) تمامی صحنهها و وقایعی که توسط وی شکل میگیرد، بسیار جذاب و تماشایی بوده و اگر که آمازون مسیر درستی را در آینده پیش بگیرد، شکلگیری امپراطوری گاندور و بازسازی شکوه انسانهای درهم شکسته شده توسط الندیل میتواند لحظاتی ماندگار را در تاریخ تلویزیون ایجاد نماید.
حال در ادامه نگاهی به ویژگیهای منفی و نقاط ضعف این سریال خواهیم داشت:
عدم پرداخت کافی به برخی از شخصیتها و فرهنگهای مردم سرزمین میانه
سریال حلقههای قدرت برخلاف سهگانه ارباب حلقهها در چندین و چند جبهه مختلف جریان داشته و شامل شخصیتهای بسیاری میشود که هر یک از آنها فرهنگ مخصوصی را دارا میباشند.
چنین تصمیم پر ریسکی باعث شده تا این سریال در پرداخت کافی به تک تک موارد نام برده شده ضعیف عمل نماید و پتانسیل تعداد زیادی شخصیت را هدر دهد. از سمت دیگر نیز شخصیتهای اصلی سریال گاهاً دست به انجام کارهای غیرمنطقی میزنند که سریال هیچ جوابی برای آنها ارائه نداده و در عین باقی گذاشتن سوالهای متعدد، باعث خستگی مخاطب میشود. این مسئله را بیش از پیش میتوان در سکانسهای مرتبط با شخصیت گالادریل مشاهده کرد، الفی که در کتابها بسیار خردمند و دانا بوده است، در این سریال دست به انجام کارها و رفتارهایی میزند که از شخصیتی با عمر چند هزار ساله بعید میباشد.
سرعت کند روایت داستان
یکی از نگرانیهای طرفداران سرزمین میانه، سرعت روایت داستان و میزان پرداخت به وقایعی بود که سریال حلقههای قدرت وظیفه داشت تا به تصویر بکشد. مسئلهای که با ارائه تنها ۸ قسمت باعث انتقادات بسیاری علیه کمپانی آمازون شده بود.
سریالی که در عین بازگویی وقایع دوران اول، میبایست شکلگیری دوره دوم را به تصویر کشیده و تعداد انبوهی از شخصیتها را شکل میداده، به حدی کند و خستهکننده پیش میرود که عملاً تا قسمت پنجم هیچ اتفاق مهم و تاثیرگذاری به وقوع نپیوسته و در عین حال مسائلی روایت میشود که نه تنها اهمیتی برای مخاطب این سریال ندارد، بلکه باعث زیر سوال رفتن شخصیتها و اعمالشان نیز میشود. اگر که کمپانی آمازون سرعت روایت داستان فصل نخست را اصلاح نکرده و همچنان در فصلهای پیش رو چنین روندی را در پیش بگیرد، قطعاً یک فاجعه به بار خواهد آمد که خشم طرفداران را در پی خواهد داشت.
بکارگیری دیالوگهای پوچ و بعضاً احمقانه
تالکین جهانی را خلق کرده که جایگاهی بزرگ در ادبیات اروپا داشته و به عنوان کلاس درسی برای عاشقان ژانر فانتزی محسوب میشود. شخصیتهای این جهان و دیالوگهای آنان بسیار سنجیده نگارش شده و مفاهیم عمیقی را برای مخطاب به همراه دارد.
با این حال در کمال تعجب سریال حلقههای قدرت دقیقاً در خلاف مسیر قرار گرفته و شخصیتهای پوچ و دیالوگهای بعضاً احمقانه و مفتضحی را برای مخاطبین به ارمغان آورده که باعث انتقاد شدید علیه تیم نویسندگان این سریال شده است. این که در مجمع الفهای دانا و خردمند، صحبتهایی در جریان قرار گیرد که هیچ مفهوم و عمق خاصی به همراه ندارد، نشان از عدم آشنایی نویسندگان با این فرنچایز دارد که باعث شده تا تمامی اتفاقات رنگ و بویی کودکانه به خود بگیرد. این مسئله زمانی نمود پیدا میکند که در معدود سکانسهای حساس این سریال، دیالوگها هیچ بار مفهومی خاصی نداشته و مخاطب به هیچ عنوان نمیتواند آنها را جدی بگیرد.
طراحی لباس و پوشش نه چندان جذاب
یکی از نقاط قوت سهگانه ارباب حلقهها و حتی سهگانه هابیت، استفاده از پوشش و لباسهای بسیار دقیق و زیبایی بود که فرهنگ سرزمین میانه و دنیای اسرارآمیز آن را به بهترین نحو ممکن برای مخاطب به تصویر کشیده بود.
با این حال اکثر پوششها و لباسهای سریال حلقههای قدرت آن سنگینی و دقت خاصی که انتظار میرود را نداشته و به هیچ عنوان نمیتواند نمایانگر هزینه زیادی باشد که کمپانی آمازون برای آن را خرج کرده است. این مسئله درباره پوشش مردم الف و ساکنین جزیره نومهنور نیز بیش از پیش نمایانگر بوده و به عنوان مثال طراحی زره سربازان نومهنور در قیاس با سربازان گاندور در سهگانه ارباب حلقهها به هیچ عنوان قابل رقابت نبوده و باعث افت کیفیت سریال شده است. باید دید که این روند در فصل دوم چگونه ادامه پیدا خواهد کرد و کمپانی آمازون آیا درباره طراحی پوشش مردم سرزمین میانه یک بازبینی ترتیب خواهد داد یا خیر!
عدم پرداخت کافی به برخی از مکانهای سرزمین میانه
در حالی که پیشتر اعلام کردیم سریال حلقههای قدرت در به تصویر کشیدن نومهنور یا برخی دیگر از بخشهای سرزمین میانه سنگ تمام گذاشته است، اما در سمت مقابل مکانهای دیگری نیز وجود دارند و آنطور که میبایست به تصویر کشیده نشده و سریال به هیچ عنوان روی نمایش آنها متمرکز نمیشود.
به عنوان مثال نژاد الف و مردم آنها یکی از بخشهای مهم دوره دوم سرزمین میانه بودهاند و شهرهای بسیار زیبایی را در این سرزمین احداث کردهاند. با این حال ما به ندرت میتوانیم در شهرهای آنها و فرهنگشان کنکاشی داشته باشیم و سریال حلقههای قدرت در عمق بخشیدن به چنین مکانهای مهمی عملاً هیچ کاری خاصی انجام نداده است. در حالی که این سریال چندین قسمت از فصل نخست خود را به نمایش وقایعی در نومهنور یا خازاد دوم میگذارند که از اهمیت داستانی بالایی برخوردار نیستند، اما هیچ اشارهای به الفها و سرزمین تاثیرگذار آنها نمیشود که میتواند مخاطبین را خسته کرده و نظر منفی آنها vh به دنبال داشته باشد.
عدم پاسخگویی به انتظارات طیف گستردهای از مخاطبین
سهگانه ارباب حلقهها به حدی پرمحتوا و غنی بود که تمامی طرفداران سرزمین میانه را راضی نگه داشته است. این مجموعه سینمایی در عین نمایش جنبههای مختلف سرزمین میانه، از نبردهای حماسی بسیاری برخوردار بود و هر بینندهای با هر نوع انتظاراتی را میتوانست به خود جذب نماید.
با این حال در سریال حلقههای قدرت ما شاهد خلاف این مسئله هستیم. استراتژی تعیین شده توسط کمپانی آمازون برای به تصویر کشیدن دوره دوم به هیچ عنوان نمیتواند تمامی طرفداران این فرنچایز را راضی نگه دارد. دنیای خلق شده توسط تالکین شامل نبردهای بسیار بزرگی میباشد که در تمام طول فصل نخست این سریال ما حتی یکبار هم نمیتوانیم شاهد نبردی در مقیاس بزرگ و مهم باشیم. حتی نبردی که از قسمت نخست وعده آن داده شده بود تا به بیداری کوه نابودی منجر شود، بسیار سطحی و کمعمق بوده و به هیچ عنوان در حد و اندازه بودجهای که آمازون برای این فصل در نظر گرفته، ظاهر نشده است.
تفاوتهای فاحش میان سریال و منبع
زمانی که از یک منبع غنی و گسترده قصد ساخت اقتباسی را داشته باشید، قطعاً مجبور خواهید شد تا دست به تغییرات مختلفی بزنید که جوابگوی محدودیتهای مدیوم سینما یا تلویزیون باشد.
با این حال سریال حلقههای قدرت پا را فراتر گذاشته و عملاً در شخصیتها و وقایع مهم دوره دوم سرزمین میانه تغییراتی را به وجود آورده که نه تنها جای هیچ دفاعی ندارد، بلکه به کیفیت روایت داستان نیز لطمهای غیر قابل جبران وارد کرده است. به عنوان مثال وابستگی بیش از حد مردم الف به سنگ میتریل به هیچ عنوان در کتابها ذکر نشده و داستان این سریال را به سمت و سویی برده که منطق دنیای سرزمین میانه را زیر سوال برده است. باید دید که با توجه به انتقادات گسترده مخاطبین نسبت به این مسئله، کمپانی آمازون برای ساخت فصل دوم چه تصمیماتی را اتخاذ خواهد کرد.
خط زمانی غیرمنطقی و شخصیتهای گیجکننده
وقایعی که توسط تالکین در دوره دوم سرزمین میانه روایت شده بود، بیش از ۳ هزار سال زمان برده که قطعاً نمایش چنین خط زمانی گستردهای در سریالی تلویزیونی غیرممکن خواهد بود.
در حالی که انتظار نمیرفت کمپانی آمازون تمامی این چند هزار سال را به دقت مورد اقتباس قرار دهد، اما آنها حتی پا را فرار گذاشته و وقایع مهم این دوره در فصل نخست را بسیار کوتاهتر از انچه که میبایست، رقم زدهاند. همین مسئله در کنار این که ضربه جبرانناپذیری به داستان حلقههای قدرت زده است، باعث انحراف خط زمانی شده و مخاطب را گیج کرده است. وقایع مهم را تنها در عرض چند روز یا هفته نمایش داده یا شخضیتهایی را به تصویر کشیده که در کتابها هنوز حضور پیدا نکردهاند. این تصمیم خودخواهانه به ضرر کیفیت سریال حلقههای قدرت تمام شده و باعث خواهد شد تا داستان اساطیری این فرنچایز از پایم اصلی خود دور شده و مخاطب را گیج و خسته نماید.
شباهت بیش از اندازه به سهگانه ارباب حلقهها
حتی اگر جزو خوانندگان کتابهای تالکین نباشید، اما با دیدن سهگانه ارباب حلقهها میتوانید وقایع دوران دوم و سریال حلقههای قدرت را به راحتی پیشبینی نمایید.
کمپانی آمازون با اطلاع از چنین ریسکی دست به ساخت سریال حلقههای قدرت زده است، اما با این حال شاهد روندی در روایت داستان هستیم که در مقاطعی میتواند شباهت بسیار زیادی با سهگانه ارباب حلقهها داشته باشد. به نظر میرسد که ریسک آمازون آنطور که میبایست جواب نداده و در حالی که نمیتوان این سریال را نیمهکاره رها کرد، اما حداقل انتظار میرود که در فصلهای پیش رو آنها بتوانند سورپرایزهای بهتری و معنادارتری را برای مخاطبین رقم بزنند. پایانبندی این فصل از سریال حلقههای قدرت از همان قسمت نخست برای مخاطب فاش شده بود و تکرار این روند میتواند برای فصل دوم گران تمام شود.
تلاش سازندگان برای رقابت با Game of Thrones
در حالی که دو فرنچایز سرزمین میانه و نغمه یخ و آتش تنها در نام ژانر فانتزی به یکدیگر شباهت دارند و در باقی موارد به صورت کلی مسیر متفاوتی را پیش گرفتهاند، اما بدون شک کمپانی آمازون قصد داشته تا با تصاحب حق ساخت این فرنچایز، موفقیت Game of Thrones را تکرار نماید.
با این حال سازندگان سریال حلقههای قدرت باید بدانند که این فرنچایز هیچ شباهتی با ساخته شبکه HBO نداشته و باید مسیر کاملاً متفاوتی را برای آینده آن در پیش بگیرند. بازی تاج و تخت برمبنای بازیهای سیاسی و نبرد بر سر تاج تخت میباشد، در حالی که داستانهای تالکین روایتگر نبرد خیر و شر و اسطوره شناسی بوده است. علیرغم این که فصل نخست سریال حلقههای قدرت شباهتهایی با سریال بازی تاج و تخت از خود بروز داده است، اما امید میرود که آمازون در ادامه مسیر خود را پیدا کرده و داستانی کاملاً وفادارانه و مختص به تاریخ سرزمین میانه را روایت نماید.
حال که پس از مدتها انتظار و حواشیهای گوناگون، فصل نخست سریال The Lord of the Rings: Rings of Power پایان یافته، آیا کمپانی آمازون در پاسخگویی به سطح انتظارات شما موفق عمل کرده است؟ آیا روایت و شخصیتهای معرفی شده در این سریال میتوانند در قیاس با سهگانه ارباب حلقهها قرار بگیرند؟ آینده این فرنچایز تلویزیونی به چه سمت و سویی کشیده خواهد شد؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: CBR
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
نظرات
سریال خوبی بود کاملا ارزش دیدن داشت ولی نه اونقدر که تماشگار انتظار داشت و ام هیجان و هایپی که واسش داشت رو براورده نمیکنه . مشکل سریال اینه که تماشگر اونو با سه گانه ی ارباب حلقه ها و هابیت مقایسه میکنه. و اون انتظار ی که که از دیگر اثار این جهان داشته رو داره . که مطمعنا با شکست روبرو میشه و در این مورد نتونست اون کیفیت لازم رو داشته باشم
موسیقی سریال و طبیعتش خوب بود
داستانش بد بود
بازیگرا خوب بودن
آینده این سریال به سمت یکبار مصرف بودن پ فراموشی خواهد رفت چون سازندگان بیش از اندازه در رویای خودشون غرق شدن.
تا زمانی که امثال شما سریال رو تا آخرین قسمت دنبال کنند و هر قسمت تحلیل کنند ، این اتفاق نخواهد افتاد !
نغات مسبط؟🗿
والله ما که به جز نمایش چهارتا ساختمان و درخت و شخصیت ادار چیز مثبتی ندیدیم حتی گریم و طراحی لباس هم بد بود،فاجعه سیاهپوست یا زن کردن همه کاراکتر های اصلی رو هم اگر فاکتور بگیریم میرسیم با انتخاب بسیار بد اکثر بازیگر ها از الروند و گالاردیل بگیر تا پادشاه نومنور و ایزیلدور که بدون استثنا بازی فوق آماتوری ای از خودشون نشون دادن،شخصیت پردازی ها هم که اگر در موردش صحبت نشه بهتره و مهم ترین نکته عذاب آور برای من این بود که ارباب حلقه ها به نبرد های حماسی اون معروفه تبدیل شدن بود به یک سریال دیالوگ محور اون هم با دیالوگ های فوق احمقانه البته این ایراد هارو در مقایسه فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت و کتاب ها گفتم واگر کسی با هیچکدوم از این ها آشنایی نداشته باشه ممکنه از سریال لذت ببره
اگه میشه کلا از CBR چیزی ترجمه نکنید
سطح مطالب رو میاره پایین😐
اتفاقات بین گالادریل و سائرون جالب بود و در کل سریال خوبی بود مشکلات به نظرم میتونه فاصله ی زمانی زیاد فصل های سریال و لحجه ی بازیگر ها هنگام حرف زدن و تلفظ کلمات باشه که سخت بود نسبت به سریال ها و فیلم های عادی!
لهجه بازیگرا عالی بود
اگر تعصب رو کنار بذاریم و بی طرف و بدون پیش داوری سریال رو ببینیم ازش لذت میبریم. به نظر من که خوب بود و منتظر فصل بعدی هستم. اینو من دارم میگم که چهار بار کتاب های ارباب حلقه ها، سه بار هابیت و یکبار هم سیلماریلیون رو خوندم و فیلم ها رو هم چندین مرتبه دیدم. نکته اساسی اینه که نباید انتظار ارباب حلقه ها ازش داشته باشیم و با اون مقایسه ش کنیم. حتی مقایسه ی بقیه آثار خود تالکین با شاهکار ارباب حلقه ها باعث ناامیدیه. همچنین مقایسه ی این سریال و حتی سه گانه ی هابیت که خود پیتر جکسون کارگردانی کرده با سه گانه ی بی مانند ارباب حلقه ها یاعث سرخوردگی میشه. البته خارج از این مقایسه ها تفاوت های زیادی با فرهنگ و جوامع سرزمین میانه داره که اونم گفتم اگه بی تعصب نگاه کنیم میشه ازش لذت برد.
والا منم تمام کتابای تالکینو حتی نامه و دست نوشته هاشو خوندم ولی این سریال به هیچ وجه در حد توصیفات تالکین نیست و بقول خودت خیلی از فرهنگ تالکینی بدوره و کلا حالت مدرن داره چون نویسنده ها میخان دیدگاه های خودشونو به کرسی بنشونن و عمق آثار تالکین واسشون مهم نیست از طرفی حتی اگه از دیدگاه پایبندی به کتابا و مقایسش با آثار جکسون بهش نگاه نکنیم بازم شخصیت پردازی و نویسندگی ضعیفی داره و همچی مصنوعی و بی روحه، من چند سال منتظر این سریال بودم ولی اصلا در حد بودجه ای که صرفش شده نیست و فصل اولش ناامید کننده بود
سریال بدی نبود ولی خب آمازون بیش از حد به طرفدارا وعده داده بود و همش ادعای بودجه چند صد میلیون دلاری میکرد ولی وقتی پخش شد دیدیم که اصلا اونجوری که باید باشه نیست اون همه پولو نباید فقط صرف جلوه های ویژه میکرد بهتر بود واسه بکار گرفتن یه تیم بازیگری و نویسنده ها و کارگردانای قویتر خرجش میکرد تا بتونن از پس ادا کردن داستان بربیان چون متون تالکین خیلی عمیق و حماسین و هرکسی نمیتونه بخوبی از عهده به تصویر کشیدنش بربیاد، شخصیت پردازی ضعیف و فیلمنامه سطحی و اون ابهتی که کارکترا باید داشته باشن ندارن و تو فصل اول دیدیم که خیلی جاها داستان اصلی کتاب رو تحریف کرده و تغییر داده که اگه طبق خود کتاب بود خدایی خیلی جذاب میشد نویسنده های این سریال اماتور و بی تجربن و حس میکنن اگه ب داستان حالت مدرن و امروزی بدن بهتر میشه در حالیکه اگه طبق توصیفات اصلی کتاب باشه خیلی جذابتره فقط کافیه کتابارو بخونین تا بفهمین چی میگم، البته صحنه های خوبی هم داشت سریال ولی درکل همچی مصنوعی و غیر واقعی بنظر میومد و طراحی لباسش تو ذوق میزد و اون وایب حماسی و باستانی دنیای تالکینو نداشت سطح دیالوگش ضعیف بود و یه سریال دیالوگ محور بود که باعث میشد حوصله سربر بشه، از طرفی با سگانه بینظیر پیتر جکسون هم قیاس میشه و وقتی ملت اون صحنه ها و شخصیت پردازیه زیبا و حماسی فیلمارو میبینن دیگه این سریال مث یه تئاتر عروسکی میمونه واسشون که هیچ جذبه ای نداره، ما که قید فصل اولو زدیم ولی کاش واسه فصل بعد از اشتباهات درس بگیرن و نویسنده و بازیگرای باتجربه تری روی کار بیارن و سعی کنن روند داستان و شخصیت پردازی به کتابا پایبند باشه وگرنه امیدی به سریال نیست
واقعا تمام نکات ضعفش حق بود مخصوصا اون بخش وابستگی الفها به میتریل ما که همه کتابارو خوندیم ولی هیچ کجای داستان ندیدیم که تالکین بگه هر کدوم از الفها باید یه تیکه میتریل بهش وصل باشه تا شارژ بشه، یا مثلا طراحی لباس فاجعشون که ادعا دارن میلیون ها دلار خرج کردن ولی لباسا همه شبیه لباس حاملگیه زناس یا الفای کچل و موکوتاه، عشق سائورون به گالادریلو کجای دلم بزارم🤦🏻♂️، حالا نومنور خوب به تصویر کشیده بودن ولی خدایی خزاددوم شبیه این خونه کاغذیا و کاردستیای بچگانه بود فقط یه لحظه خزاددوم و موریای سگانه اصلی رو به یاد بیارین با این اینکه اونجا موریا ویران شده بود و اورکها تصرفش کرده بودن ولی چ عظمتی داشت همش حس میکردی واقعیه، یا نبرد هلمز دیپ و میناس تریث تو سگانه رو که مو ب تن آدم سیخ میکرد مقایسه کنین با اون نبرد آبکی تو سریال بین چنتا اورک و چنتا انسان تو یه دهکده چوبی (البته اگه بشه اسمشو نبرد گذاشت چون بیشتر یه درگیری بچگانه بود)… از بازیگرا و اکت مصنوعیشون و فیلمنامه و دیالوگ بچگانه که دیگه نگم براتون... خیلیا معتقدن که سریال نباید با سگانه مقایسه بشه ولی این حرف بی منطقیه چون تمام آثاری که تو یه فرانچایز هستن باهم مقایسه میشن و این کاملا طبیعیه و پیتر جکسون فیلمای شاهکاری ساخت که هنوز بعد از گذشت چندین سال واسه مخاطب تازگی دارن ولی ساخت این سریال حداقل تا اینجای کار و فصل اولش واقعا هدر دادن پول و هزینه بود
سریال حلقه های قدرت یک اثر فاجعه یا یک اثر قابل قبول؟ ( حتما حتما تا آخر بخون از حقایقی صحبت کردم که قطعا ذهنت رو درگیر خواهد کرد هم از نگاه مخاطب عادی بهش پرداختم هم منتقدین )
خب
این پست خیلی مطالب به درستی بیان کرده بود . اما یه سری مطالب رو جامع نپرداخته بود . که سعی میکنم به بعضیاشون بپردازم
سریال نقاط مثبت و سرگرم کننده داشت منتها نقاط ضعف، چشمگیر تر بودند
ضعف بزرگی که سریال داشت و اون چیزی که به شدت حس میشد،. تکرار کلیشه ها بود!
شما وقتی یک اثر ماندگار (سه گانه اصلی) رو میسازید و مخاطب با سکانس های اون ارتباط برقرار میکنه نباید انتظار داشته باشید که با تکرار همون کلیشه ها ، لحظات ماندگار و جذاب رقم بزنی ! و این خیلی برای من عجیبه که چطور نویسنده و کارگردانه چنین پروژه ی بزرگی چنین حماقتی انجام دادن! اون کلیشه های تکراری چی هستن؟ ۱-نقش آفرینی یک هابیت(اینبار در قالب هارفوت!) به عنوان موجوداتی معمولی اما سرنوشت ساز برای داستان! ( تا کی باید این سناریو تکرار بشه؟! )
۲- وجود شخصیت های مشابه اینبار فقط در قالب مونث … !فرودو(نوری مونث ) .. سم با شمایلی تقرییا تپل و خپل گونه و وفادار ( رفیق نوری هم با همون شمایل فقط از نوع مونث !) خب این چه جذابیتی داره که دوباره همون به تصویر میکشی؟!
۳-همراهی ده باره ی گاندولف با موجودات معمولی که سرنوشت داستان رو مشخص میکنن و..!! !وات د هللل؟! چرا اخه!
۴- برگشت سائورون !!! Really ؟ واااااااقعا؟؟؟؟؟؟؟؛ دو بار ، سه گانه ساخته شده و تو باز داری همینو به تصویر میکشی ؟! که چی! خب من یه بار بهم هیجان داد ,که سائورون داره خودش تجهیز میکنه که برگرده! دو باره در هابیت نشون دادی , سه بار دادی! قرار نیست که همینو ده باره به تصویر بکشی و انتظار نتیجه یکسان داشته باشی! این احمقانه اس!
۵- شخصیت پردازی های ضعیف ( جز رئیس قبیله هارفوت ها که اونم دیگه شاهد حضورش نخواهیم بود و انگاری وصله ناهمگون با باقی کاراکترا بود! و تا حدودی شخصیت آروندیر و نازنین بنیادی خوب بودن و باقی شخصیتا ها از ضعف ابهتی رنج میبردن!
الروند سه گانه کجا با اون نگاه های خاصش! و این بازیگر جدید کجا ! گالادریل حرفی نزنیم سنگین تره!
و جناب سائرون!!! البراند به هر کاراکتری میخورد به غیر از سائورون! بله درسته که شما قرار مخاطب رو غافلگیر کنی و سرگذشت یک شخص معمولی جاه طلب به تصویر بکشی ولی نباید این کاراکتر متناسب با ابهت شخصیت شرور فیلمباشه آخه؟؟؟
حالا بریم سراغ مخاطب اهل تفکر و نقاد ! که
اثار هالیوود رو صرفا برای سرگرمی نمیبنیه .
اون دیالوگ هایی که شما در حقیقت بچگانه و خام میدونستیدش ، اتفاقا به نظرم من بسیار عمیق و هدف دار در فیلمنامه قرار داده شده!
ما در سینمای هالیوود شاهد تحمیل عقاید خاصی هستیم که از زمان تاسیس این صنعت در اون جریان داشته و امروز به بالاترین حد خودش رسیده!
روند هالیود امروزه به این سبکهست
۱-القای حقبودن شخصیت های شرور (قبلا شاهد این بودیم که قهرمانان داستان ها شخصیت های خیر بودند! ) حال هالیودد درصدد اونه که خلاف این رو به مخاطب القا کنه (چندتا فیلم اومد یادت؟. اونجرز (تانوس), جوکر ، فیلمجدید ثور ، و …خیلی موارد دیگه! که شخصیت شرور به دنبال برپایی صلح و نجات بشر فقط یکم روشش خشن ، همین وگرنه نیتش خیر! ) جای حقوباطل عوض میشه به همین راحتی!
در سکانسی شاهد هستیم که سائرون وارد ذهن گالادریل میشه! و برادر گالادریل به اون میگه من دنبال ایجاد صلح بودم ولی فهمیدم که سائرون هم همینطور! اون اومده که مردم میانه رو نجات بده !
همین دیالوگ گویای همه چیز!!!!!!
۲
پس دیالوگ ها هم در همین راستای اهداف هالیوود هستن . “برای لمس روشنایی کافیه یکبار تاریکی لمس کنی! “ ! چند بار تا حالا این دیالوگ یا مشابه اش رو دیدی؟
بارها به شخصه در فیلمای مختلف اینو دیدم
خب رسالت هالیوود حداقل برای من مشخصه اگه شما نمیدونید تحقیق کنید تا با نظم نوین جهانی و پروژه شیطانی اونها آشنا بشید
به عنوان مثال در قسمت اول شاهد دیالوگ گارادریل با برادرش هستیم در باره تفاوت سنگو کشتی!
برادر از این تفاوت صحبت میکنه که نگاه سنگبه تاریکیه و این عاملی که غرق اش میکنه ( تاریکی نماد باطل یا شیطان هست)؛
و کشتینگاهش به نور هست (نور نماد خدا و هدایت)
اما در ادامه با پاسخ چالشی شخصیت اصلی فیلم گالادریل برخورد میکنیم! گاهی نور آسمان بر تاریکی اقیانوس منعکس میشه (یعنی شیطان هم میتونه رنگ و بوی خدایی بگیره!) حالا چطوری بدونیم که کدوم نور حق؟!!! برادر در جواب میگه گاهی باید تاریکی رو اول لمس کنیم تا به نور برسیم!! (این کد دادن به ناخودآگاه شماست! یعنی با رفتن به سمت شیطان میشه نور پیدا کرد!)
اما کار همینجا تموم میشه ؟! نه بریم ادامه ببینیم
در پایان این قسمت شاهد این هستیم که گالادریل در دریا به سمت نور در آسمان حرکته و به ناگاه یاد صحبتاش با برادر در زمان کودکی میوفته که دنبال کدوم نور بریم؟. نور اسمان ( خدا) یا نور انعکاس (شیطان) و گالادریل پریدن در دریا رو انتخاب میکنه!
و مسلما روند سریال هم به این صورت هست که نشان دهنده تصمیم درست و عقلانی گالادریل باید باشه! که همینطور هم میشه! اون قرار نقش قهرمان بازی کنه.
اون چیزیکه شما با نگاه خام بهش مینگرید در حقیقت خیلی هم حرفه ایی کار شد! صنعت هالییوود یکپیام ظاهری برای سرگرمی برای مخاطب عامه داره اما هر اثر اونها یکپیام عمیق هم داره که از قضا هدف اصلی هم هست!
جدای از این صحبتا این سریال با هزینه هنگفتش با اهداف خاصش بنظرم رسالتش رو انجام میده! مثل همیشه که پیام هاشو در مغز ملت فرو کرده!
و من سعی کردم تو این نظرم نگاه جامعی هم برای مخاطب عادی داشته باشم هم مخاطب خاص اهل تفکر و انتقاد! امیدوارم که مفید بوده باشه و استفاده کرده باشید .
سلام ببینید در حقیقت چه بخوایم چه نخوایم داستان در مورد بازگشت سائورون چیکارش میشه کرد خب😂 در مورد اون قسمتی همکه اومدی الکی شباهتش دادی با نقشه های شیطانی ببین در حقیقت هیچ نقشه ی شیطانی نه پشت اینه نه پشت سه گانه و نه پشت اکثر فانتزی ها اینکه هالیوود جدیدا ویلن داستانهاشو با وجودی پر از تاریکی توصیف نمیکنه بخاطر همون قضیه ی کلیشه هاست که خودت بهش اشاره کردی مردم خسته شدن از بس یکی بد کامل باشه یکی خوب کامل خیلی حذاب تر میشه که کمی شخصیت ها خاکستری بشن و یبارم ببینیم شخصیت بده خوب بشه البته باید اشاره کنم که اساطیر تالکین هم مانند اکثر اساطیر ، بد اکثرا شر کامل و خوب اکثرا خیر کامل هست و اینجا همکه هالبرند میومد و از صلح و بازسازی حرف میزد فقط و فقط حرفاش دروغ بود و گالادریل به خوبی تشخیصمیداد در کل باید بگم کع هروقت ذهنتون الکی در گیر این حواشی شد اولینکاری ک باید بکنید تحقیق در منبع اقتباس هست
مقاله ی خوبی بود اما با برخی از نکات مثبت و منفیش موافق نیستم مثلا روایت شخصیت الندیل واقعا تا قسمتای اخر خیلی خوب بود اما قسمتای اخر دیگ به اون اندازه خوب نبود در نکات منفی هم بنظرم طراحی لباس ها با اینکه قطعا بهتر یا حتی همتراز سه گانه نبود اما بازم خوب بود مخصوصا در قسمت مردم نومه نور که به خوبی تاثیر دریا برا زندگی و هنرشون و متمدن بودنشون رو میشه در جزئیات پیدا کرد اما در قسمت الف ها به جز گیل گالاد موافقم که به خوبی انجامنگرفته بود و اما شباهتش با گات رو واقعا نمیفهمم اصلا شبیه نیست شاید فصل اول بخاطر اینکه بیاد سائورون رو از دید تماشاچی پنهان کنه مجبور شده بود کمی از مفهوم خیر کامل یا شر کامل در شخصیت ها فاصله بگیره اما چیز دیگری که بتوان با ان گفتمیخواستند شبیه به گات بسازند نیست