نقد و بررسی بازی Return to Monkey Island؛ سفری به جزیرهی خاطرهها
امروز قرار است به نقد و بررسی نسخۀ جدید یک اثر خاطرهساز و قدیمی بپردازیم. Return to Monkey Island آمده است تا خاطرات را زنده کند.
اگر کمی به گذشته و سالهای ابتدایی ورود بازیها به کامپیوترها بازگردیم، متوجۀ محبوبیت بسیار بالای عناوین سبک اشاره و کلیک (Point and click) خواهیم شد؛ آثاری که عموما سعی داشتند با ارائهی یک تجربهی پازل محور و نه چندان پیچیده، ما را به ماجراجوییهای مختلف ببرند.
سری Monkey Island، یکی از قدیمیترین فرنچایزها در این سبک محسوب میشود که توسط Ron Gilbert و با همکاری Lucasarts ساخته شد. این سری دربارهی دزد دریایی سادهلوحی به نام Guybrush Threepwood است که به ماجراجوییهای مختلفی میرود و وظیفهی گیمر نیز، کمک کردن در حل پازلهاییست که سد راه Guybrush میشوند.
Return to Monkey Island جدیدترین نسخه از این مجموعه است که پس از ۱۳ سال برای رایانههای شخصی و نینتندو سوییچ منتشر شده است. با نقد و بررسی این بازی، همراه باشید.
راز جزیرهی میمون
Return to Monkey Island از همان ابتدا، جذاب، شیرین، دوست داشتنی و البته بسیار رک و پوست کنده است. داستان از جایی شروع میشود که شما در نقش Boybrush، پسر Guybrush، قرار میگیرید و پس از گشت و گذار در یک پارک عجیب و غریب، تصمیم میگیرید تا به یکی از خاطرات پدرتان در رابطه با ماجراجوییاش برای یافتن راز جزیرهی میمون گوش فرا دهید.
در ادامه، بازی شما را در نقش Guybrush قرار میدهد و شما باید خاطرۀ وی را در قالب ۵ قسمت پیش ببرید. داستان به طور کلی بعد از نسخهی دوم روایت میشود، اما راستش را بخواهید این موضوع هیچ تاثیر منفی به خصوصی روی افرادی که تا به حال دو نسخهی ابتدایی را تجربه نکردهاند نخواهد گذاشت و صرفا متوجه یک سری ایستراگها و یا گذشتهی برخی از کاراکترها نخواهند شد.
روایت بازی بسیار خوب انجام شده و سازندگان روی تک تک دیالوگها، شوخیها و حتی طعنه و کنایههای پنهان به مسائل اجتماعی و سیاسی امروز فکر کردهاند و عملا هیچ دیالوگی در بازی پیدا نمیشود که نتوانید یک نکتهی بامزه، جذاب یا آموزنده در آن پیدا کنید.
Return to Monkey Island دارای پایان بندیهای مختلفی است؛ یکی دیوانهوارتر از دیگری! و زمانی که بازی برای من به پایان رسید، صرفا به صفحهی مانیتور زل زدم و از تعجب دهانم باز ماند و باور کنید که حتی اگر بخواهم انتهای بازی را برای شما اسپویل کنم، نمیدانم که چجوری باید آن را شرح بدهم!
پایان بندی بازی، چیزی شبیه به یکی از قسمتهای ریک و مورتی است که بارها و بارها آن را مشاهده میکنید و اگرچه آن را درک نمیکنید، اما ترجیح میدهید که در برابرش تسلیم شوید و با رضایت کامل آن را بپذیرید.
در انتهای این بخش باید گفت که شاید Return to Monkey Island داستان پیچیدهای نداشته باشد، اما آن را به بامزهترین و غیر منطقیترین حالت ممکن روایت میکند و در انتها، با رضایت از پای سیستم یا کنسول خود بلند خواهید شد و تا مدتها، ذهنتان درگیر خواهد بود.
ماجراجویی در دریای کارائیب
گیمپلی بازی، عموما به حل کردن پازلها و معماها خلاصه میشود و به طور کلی میتوان این پازلها را به دو دستۀ مختلف تقسیم کرد. در پازلهای نوع اول، شما مجبور هستید تا یک سری آیتم به خصوص را برای رد کردن مرحله به دست بیاورید. برای مثال، بازی از شما میخواهد تا فلان کلید را بیابید و یا از نقشهکش یک نقشه را خریداری کنید. در ادامه خود این ماموریت ممکن است به ماموریتهای دیگری تقسیم شود و نقشهکش از شما بخواهد تا یک آیتم به خصوص را برایش بیاورید و به این ترتیب، او نیز با شما معامله میکند.
به طوری کلی، بخش عمدهای از گیمپلی بازی به این سبک از معماهای زنجیرهوار خلاصه میشود و بعضا مجبور میشوید تا بارها و بارها محیطهای بازی را چک و با کاراکترهای مختلف صحبت کنید. در نوع دوم، پازلها به گونهی دیگری عمل میکنند و برای حل کردن آنها، باید فکر کنید. برای مثال، باید یک نت موسیقی به خصوص را با کمک جمجمهها بنوازید تا طلسمی را فعال و روی یکی از آیتمهای خود اعمال کنید. این سبک از پازلها کمتر هستند، اما بسیار جذاب کار شدهاند و از تکراری شدن گیمپلی، تا حدودی جلوگیری میکنند و حکم زنگ تفریح را دارند.
بازی دارای دو درجهی سختی متفاوت است که در حالت اول، بیشتر معماها سادهتر میشوند و هدف، پیش بردن داستان است. اما در درجهی سختی دیگر، اوضاع کمی فرق میکند و برای به اتمام رساندن بازی و حل کردن پازلها، نیاز به مدت زمان بیشتری خواهید داشت.
در ابتدای بازی، یک کتابچهی راهنما یا (Hint Book) به شما داده میشود که یکی از موارد بسیار خوب بازی به شمار میرود. هرگاه حس کنید که در یک معما گیر افتادهاید و توانایی حل کردن آن را ندارید، میتوانید سری به این کتاب بزنید. در ابتدا، کتاب به شما راهنماییهای بسیار کوچکی میکند و هرچه سوالهای جزئیتری بپرسید، راهنماییها واضحتر میشوند. راهنماهای بازی بسیار حسابشده هستند و به هیچ عنوان تاثیر منفیای بر روند بازی نمیگذارند و صرفا در حدی که کاربر تعیین کند، او را راهنمایی میکنند.
همانطور که گفتم، Return to Monkey Island دارای ۵ فصل اصلی برای روایت داستان است. هرچه در بازی پیش میروید، محیطهای بیشتری در دسترس شما قرار میگیرند و نهایتا در پارت چهارم، اکثر مناطق بازی قابل اکتشاف هستند. حدود ۵ جزیرهی مختلف در بازی وجود دارد که هر یک ویژگیهای بصری مخصوص به خود را دارند و به خصوص در پارت چهارم، شما مجبور میشوید تا بین این جزیرهها سفر کرده و معماهای مختلفی را حل کنید.
بخش چهارم طولانیترین قسمت داستانی بازی بوده و راستش را بخواهید بیش از حد طولانی است. تیم سازنده میتوانست این قسمت را در قالب دو بخش مجزا بسازد و یا این که آن را کمی کوتاهتر کند؛ چرا که در اواخر کار، کمی خستهکننده میشود. اما نگران نباشید! دوباره از فصل پنجم، هیجان به بازی برمیگردد.
یکی دیگر از معدود اشکالات که میتوان به بازی گرفت، تعدادی از انتخاب دیالوگها است که خیلی با عقل جور در نمیآیند. برای مثال، بازی از شما میخواهد تا از بین دیالوگهای داده شده، یکی را انتخاب کنید تا داستان پیش برود. اما بعد از انتخاب آن، تغییر خاصی به وجود نمیآید و مجبور میشوید تا تمامی آپشنهای داده شده را انتخاب کنید؛ به عبارتی برخی انتخابها تاثیر به خصوصی بر روند بازی اعمال نمیکنند. به شخصه ترجیح میدادم تا دیالوگهای انتخابی، تاثیر بیشتری روی پایان بگذارند و در حال حاضر، صرفا تصمیم شما در آخرین سکانس بازی است که منجر به یک پایان خاص میشود.
(راستی، تا یادم نرفته است بگویم که بازی یک پایان مخفی هم دارد! هیچ راه و یا قابلیتی برای شکست خوردن و یا کشته شدن شخصیت اصلی وجود ندارد، مگر آن که در همان مراحل ابتدایی بازی، دقایقی را بدون حرکت زیر آب بمانید. در این صورت Guybrush میمیرد و بازی همان لحظه به پایان میرسد.)
گیمپلی بازی به مواردی که گفته شد ختم میشود و قرار نیست که شاهد یک گیمپلی عجیب و غریب و یا پیچیده باشیم. تمرکز اصلی بازی روی مکالمات و سفرهای شما بین جزیرههای مختلف و بررسی دقیق محیط و همچنین انجام مراحل اصلی و برخی از چالشهای فرعی است.
اگر از گیمرهای باحوصله هستید، بازی میتواند یکی از شیرینترین تجربههای سال ۲۰۲۲ را برای شما به ارمغان بیاورد و در صورتی که چندان صبور نیستید، ممکن است روند کلی بازی برایتان کمی کند پیش برود.
دنیای خلق شده برای Return to Monkey Island، بسیار زیبا و دلپذیر است و البته، گاهی سعی میکند تا با اشاراتی، آن را بسیار تاریک و خشن جلوه دهد. طنز بازی، گاهی تلخ میشود و شما را به فکر فرو میبرد. صداگذاری بینظیر و بازگشت برخی از صداگذاران اصلی ( مانند Alexandra Boyd در نقش Elaine، همسر Guybrush و یا Dominic Armato در نقش Guybrush) و همچنین موسیقی فوقالعادهی آن به خوبی عمل میکند.
از دیدگاه هنری، بازی داری مناظر بسیار زیبایی است و گرافیک بصری آن، به خصوص در برخی از سکانسها، فوق العاده عمل میکند و جزئیات به کار رفته در آن، حساب شده و دقیق هستند. هر یک از جزایر، ویژگیها محیطی به خصوصی دارد و برای مثال، با سفر به مثلث برمودا، میتوانید به خوبی تفاوت فرهنگی و همچنین نوع ساختمانها و طراحی جالب آنها را کاملا مشاهده کنید. مثل روز روشن است که سازنده حول خلق جلوههای بصری و جزئیات گوناگون شوق و ذوق، دقت، ظرافت و زمان بسیار زیادی را صرف کرده است.
Return to Monkey Island
امروزه، بازیهای کمی هستند که هدف اصلی آنها کسب درآمد نباشد و عشق و علاقه تار و پود آنها را تشکیل دهد. اما Return to Monkey Island از آن تجربههای به یادماندنی بر آمده از شوق و علاقه به شمار میرود که تا مدتها از خاطر شما پاک نخواهد شد و در عصری که اکثر بازیها به سمت تجربههای آنلاین یا سرویس محور حرکت میکنند، حکم یک زنگ تفریح فوق العاده را دارد.
نکات مثبت:
- روایت فوقالعاده
- بازگشت برخی از صداگذاران قدیمی خوشایند است
- شخصیتپردازی بامزه کاراکترها
- شوخیها و انتقادهای فکر شده
- گرافیک هنری بسیار چشمنواز
- موسیقی متناسب با داستان
- تنوع بالای محیط
نکات منفی:
- برخی از انتخاب دیالوگها اضافی است
- طولانی بودن بیش از حد فصل چهارم
۹
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
کاش مال ایکس باکس هم بود
این بازی از اول عالی بوده حتما تجربش میکنم
کسی میدونه چرا بازی برای پی اس و ایکس باکس پورت نشده ؟
بنا به دلایلی.