چگونه Uncharted می‌تواند برای بازی جدید مارول الهام‌بخش باشد

با توجه به این‌که Amy Hennig به عنوان کارگردان بازی جدید مارول و کاپیتان آمریکا حضور دارد، طرفداران راجع به الهام گرفتن این اثر از Uncharted صحبت می‌کنند.

با این‌که پروژۀ جدید اسکای‌دنس (Skydance)، نام ماروِل را یدک می‌کشد، کارگردان این بازی یعنی خانم اِیمی هنیگ (Amy Hennig) ، از تجارب خود در ساخت فرنچایز Uncharted، در فرایند توسعه این اثر استفاده نموده است؛ موضوعی که به خودی خود، طرفداران را برای انتشار این بازی هیجان‌زده می‌کند. سابقه‌ی هنیگ در بازی‌های رایانه‌ای بسیار درخشان بوده و آغاز فعالیت او در این عرصه، به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. در آن سال‌ها، هنیگ روی آثاری از قبیل Jak 3 و سری Legacy of Kain کار می‌کرد. با این‌حال، اوج شهرت هنیگ به دلیل کارگردانی سه‌گانه‌ی Uncharted و همچنین Uncharted Golden Abyss برای PS Vita بوده است.

جدایی هنیگ از ناتی‌داگ در اواسط فرایند توسعه Uncharted 4: A Thief’s End، باعث شد تا پای او به استودیوهای بازی‌سازی دیگری از قبیل لومینوس (Luminous)، که در حال توسعه بازی Forspoken است، باز شود. اسکای‌دنس، یکی دیگر از استودیوهایی محسوب می‌شود که هنیگ پس از جدایی از ناتی‌داگ، اقدام به همکاری با آن نمود. پس از لغو پروژه‌ی Star Wars از ویسرال گیمز (Visceral Games)، کار روی یک بازی از دنیای مارول، اولین اثر جدید هنیگ بعد از قطع همکاری با ناتی‌داگ، محسوب می‌شود. بعد از انتشار خبر همکاری هنیگ با اسکای‌دنس، طرفداران اقدام به گمانه‌زنی راجع به استفاده از تجارب وی در فرنچایز Uncharted، در اثنای توسعه Marvel Project نمودند؛ بازی‌ای که هنوز یک نام قطعی برای آن تعیین‌ نشده است. با توجه به این‌که فرنچایز Uncharted دارای المان‌های فانتزی بود و شاهد الهام گرفتن آن از وقایع تاریخیِ حقیقی نیز بودیم، تجارب هنیگ می‌تواند بازی مارولی او را به یکی از جالب‌توجه‌ترین عناوین‌ مرتبط به ابرقهرمانان تبدیل کند.

استفاده از المان‌هایی که Uncharted را به یک الگو تبدیل کردند

اگرچه در هنگام تجربه Uncharted، ممکن است گاه و بی‌گاه تصور کنید که در حال بازی کردن سری Tomb Raider هستید، اما ناتی‌داگ تلاش بسیاری کرد تا Uncharted به یک اثر متفاوت و منحصربه‌فرد تبدیل شود. المان‌های بسیاری در کنار یکدیگر قرار گرفته و Uncharted را به یک فرنچایز بسیار محبوب تبدیل کردند؛ از کاریزما و شوخ‌طبعی نیتن دریک (Nathan Drake) گرفته تا سکانس‌های سینمایی متعددی که در این‌ مجموعه شاهد آن‌ها بودیم ( از تلاش برای خروج از قطاری آویزان از یک دره گرفته تا فرار از یک هواپیمای در حال سقوط)، همه و همه باعث شدند تا Uncharted به یک الگو در بازی‌های اکشن ماجراجویی تبدیل شود.

با این‌حال، تنها علت شهرت Uncharted، به سکانس‌های اکشنی که بی‌شباهت به فیلم‌های هالیوودی نبودند، مربوط نمی‌شود. استفاده از وقایع مرموز حقیقی در داستان بازی و شخصیت‌پردازی بسیار خوب، از دیگر عواملی هستند که باعث محبوبیت این مجموعه شدند. با این‌که شما در قالب نیتن دریک، قصد یافتن یک گنجینه مشخص الهام گرفته شده از وقایع حقیقی را دارید، در اواسط داستان با یک اتفاق ماورالطبیعه مواجه می‌شوید؛ اتفاقی که مسیر روایت بازی را دستخوش تغییر کرده و به مرموز شدن آن کمک شایانی می‌کند. با این حال، دریک در نهایت متوجه می‌شود معمایی که با آن مواجه بوده، بیشتر جنبه‌ی علمی دارد و نفرین‌هایی که در طول داستان با آن‌ها برخورد می‌کند، در واقع از یک ویروس جهش یافته ایجاد و باعث خلق توهم شده‌‌‌اند.

داستان پروژه جدید اسکای‌دنس، در سال‌های وقوع جنگ جهانی دوم روایت می‌شود و از فرانسه اشغالی تا واکاندای (Wakanda) مرموز و مخفی، به ماجراجویی خواهید پرداخت. دیده می‌شود که این پروژه، با توجه به استفاده از مکان‌های حقیقی، تاریخ آلترنیتیو (سرنوشتی متفاوت در پی وقایع مختلف از سرنوشت کنونی جهان) و استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته، شباهت‌های واضحی با Uncharted دارد. این موضوعات، احتمالا اولین سرنخ‌هایی بوده‌اند که باعث شدند طرفداران اقدام به گمانه‌زنی راجع به الهام گرفتن پروژۀ جدید ایمی هنیگ از فرنچایز Uncharted کنند.

چگونه المان‌های Uncharted در بازی جدید مارول استفاده خواهند شد؟

می‌دانیم که اسکای‌دنس باید از خطوط داستانی استفاده شده در کامیک‌های مارول استفاده کرده و یا این‌که از آن‌ها الهام بگیرد. این‌که شاهد حضور چه شخصیت‌هایی در بازی مذکور خواهیم بود، با توجه به زمان وقوع داستان بازی، موضوعی است که طرفداران گمانه‌زنی‌های بسیاری راجع به آن داشته‌اند. با توجه به عدم وقوع داستان در عصر حاضر، دست استودیوی اسکای‌دنس برای نوآوری در روایت باز است. حضور شخصیت‌هایی از قبیل کاپیتان آمریکا (Captain America) و بلک پنتر (Black Panther)، با توجه به زمان وقوع داستان بازی، می‌تواند جذابیت‌های زیادی را برای به ارمغان بیاورد.

از سوی دیگر، با توجه به این‌که در تریلر بازی، شاهد وجود اسناد و لوگوی هایدرا (Hydra) بودیم، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که داستان بازی به نحوی با هایدرا در ارتباط باشد. به احتمال زیاد هایدرا، آنتاگونیست اصلی این عنوان باشد؛ با این وجود، سوالی که مطرح می‌شود این است که آن‌ها چه اهدافی در سر دارند؟ با توجه به این‌که کاپیتان آمریکا و بلک پنتر برای مقابله با هایدرا با یکدیگر همکاری می‌کنند، می‌توان انتظار داشت که هایدرا طبق معمول یک توطئه‌ی بزرگ را در سر داشته باشد. یکی از تئوری‌های ارائه شده راجع به داستان، به احتمال هجوم هایدرا به واکاندا و دست‌یابی به تکنولوژی آن اشاره دارد؛ این اتفاق باعث می‌شود تا استیو راجرز (Steve Rogers) و بلک پنتر، برای مقابله با هایدرا وارد عمل شوند. با این‌حال، ممکن است اسکای‌دنس و هنیگ رویکرد متفاوتی برای پیش‌برد داستان بازی در نظر داشته و یک‌ مسیر متفاوت و در عین‌ حال پیش‌بینی‌نشده را انتخاب کنند.

یکی از اتفاقات جذابی که ممکن است در بازی Skydance Media شاهد آن باشیم، استفاده از تکنولوژی واکاندا از سوی هایدرا، برای کمک به نازی‌ها و خلق سلاحی خطرناک است. وقوع این اتفاق می‌تواند به نوعی بازیکنان را به یاد ویروسی که شاهد حضور آن در Uncharted: Drake’s Fortune بودیم، بیندازد؛ ویروسی که آنتاگونیست داستان قصد داشت تا از آن به عنوان یک سلاح بیولوژیکی پیشرفته استفاده کند. به هر حال، حضور شخص بزرگی مثل ایمی هنیگ در این پروژه، باعث می‌شود تا از حالا مشتاق دیدن تلاش کاپیتان آمریکا و بلک پنتر، برای نجات جان‌شان در سکانس‌هایی شبیه به فرنچایز Uncharted باشیم.