روزی روزگاری: نقد و بررسی بازی Call of Duty 3؛ وقت دوستی با تفنگ
بازی Call of Duty 3 ما را به جایی میبرد که چیزها هنوز تکراری و شبیه به هم نشده بودند و هربار که دستگاه بازی را روشن میکردی، یک اتفاق هیجانانگیز میافتاد.
در دورهای، مطالب بخش روزی روزگاری در وبسایت بیداد میکردند و همیشه یک بازی قدیمی بود که نقد شود و از منظر رترواسپکتیو یا نگاه به عقب دیده شود. بههرحال سالها که میگذشتند، مطابق انتظار هیچ بازی قدیمی خاصی نمیماند که نقد شود و برای احیای این بخش نمادینِ وبسایت، باید به دخمههای تاریکتر دنیای بازی و آثار گمشده و کمتر شناختهشده مراجعه میشد.
بدین شکل، این شرایط سخت، ما را به بازی Call of Duty 3 رساند که تا امروز هم پاک فراموش شده و زیر تلی از خاکستر و خاکخوردگیهای حاصل از گذر زمان و اسمهای بزرگتر از آن خوابیده است؛ البته شاید بخشی از این فراموشی قابل درک باشد. ندای وظیفۀ ۳ از زمانی میآید که سادگی چه در قالب سایتهای سرگرمی و چه در قالب زندگی واقعی موج میزد و نه روزها و نه چیزها شبیه یکدیگر نبودند. هربار که انگشت شست را بهسمت چراغ قرمز پلی استیشن ۲ میبردی و هربار که به مغازۀ «سیدیفروشی» میرفتی و کاورهای تقلبی بازیها و کاورهای اغراق شده را میدیدی، قند و نبات در دلت آب میشد که امشب و فردا چه میشود و پشت چهرۀ سینمایی و پر از رمز و راز این سرباز سبزپوش چه قایم شده.
«بهترین چیزی که دربارۀ Call of Duty 3 میتوانم بگویم، این است که پس از بازی کردن آن احساس میکردم که بخشی از یک جنگ واقعی بودم. لحظاتی بودند که خودم را واقعاً درحال جاخالی دادن یا خم شدن برای دیدن گوشههای تصویر یا بخشی از نقشه پیدا میکردم. پس از مدتی شروع کردم به دوستداشتن شخصیتهای حاضر در کنارم و وقتی کسی جان میداد، حس فقدان و عزاداری داشتم. ثبتنام برای رفتن به جنگ ممکن است کار همه نباشد اما بازی کردن این بازی کاری میکند به کسانی که اینکار را انجام دادند احترام بگذارید.»
–نقد و بررسی Call of Duty 3 توسط Game Chronicles در هشتم نوامبر ۲۰۰۶
نشسته روی صندلی شاگرد ماشین جنگیِ بدون دربی که حالا آرام گرفته، نگاهی به آسمان صاف فرانسه میاندازد که هواپیماهای متفقین از بالای سرش میگذرند. صدای ضبطشدۀ ویولن روی دستگاه رکوردپلیر قدیمی میآید و سربازان خسته و خونی و خاکی برای استراحت گوشهای نشستهاند و گوش میدهند. بعضی که حالا نفس گرفتهاند و خونی و خاکی و خسته نیستند، روی میز کنار چادر تکیه دادهاند و کارتبازی میکنند و هرچه حقۀ بازی بلدند اجرا میکنند. سرباز «هاکسلی» گوشهای کنار محوطۀ تمرین تکیه داده و منتظر پیش آمدن موقعیت شوخی است تا زهر همیشگیاش را بریزد. همه در حال استفاده از اندک لحظات بیخیالی هستند تا زمانی که «مایک دیکسون» میگوید که وقت دوستی با تفنگ است.
در این برهۀ زمانی که آلمان نازی پاریس را اشغال کرده و فرانسه مدتها پیش تسلیم شده بود، چشم امید فرانسویها به نیروهای متفقین است که با چینش یک نقشۀ جدید برای نفوذ به فرانسه، سعی داشتند که از شمال شرقی و جنوب نازیها را محاصره کنند و شکاف بسیار حیاتی مرکز این کشور آزاد شود. بازی Call of Duty 3 روایتگر تلاشهای چندین ماهۀ سربازان بریتانیا، لهستان، کانادا و ایالات متحده است که در مدتزمان سقوط پاریس و اکثر مناطق حیاتی فرانسه، برای نجاتشان از خانه و خانوادۀ خود جدا شدند.
اگر در دنیای بازیهای ویدیویی یک چیز باشد که تقریباً همه دربارۀ آن متفق و همنظر باشند، آن هم این جملۀ معروف «کال آف دیوتی دیگر مثل سابق نیست.» است که قبلاً همهجا شنیده شده. در اینجا علیرغم تصدیق و قبول این حرف –که درست هم هست– باید خطاب به این بچههای جدید و بچههای قدیم که فراموش کردهاند، گفته شود که «کال آف دیوتی» همیشه به این شکل نبوده؛ زمانی بود که با هربار خریدن یک نسخه از Call of Duty، این شوق عجیب وجود آدمی را فرا میگرفت و این علامت سوال بزرگ بهوجود میآمد که «اینبار با چهطور بازی و ماجرایی طرف هستیم و چه چیزهای هیجانانگیزی انتظارمان را میکشند؟». یعنی در سالهای دور اکتیویژن و تریآرک، روزهایی بودند که میشد از شوق دیدن اتفاقات جدید برای یک بازی جدیدشان هیجانزده بود و دوباره همان طراحی مراحل ۱۵ سال گذشته را ندید.
در آن سالها، یعنی حوالی ۲۰۰۶ که این بازی منتشر شده بود، استودیوی تریآرک (Treyarch) بهعنوان گزینۀ دوم ساخت بازیهای Call of Duty و تیم ذخیرۀ اکتیویژن، مدام این آرزوی وسواسگونه را داشت که با ساخت یک نسخۀ COD جداگانه با امضا و سلیقۀ خودش، با اینفینیتیوارد (Infinity Ward) رقابت کند و حرفی برای گفتن داشته باشد. برای همین هم قسمت سوم از مجموعه اهمیت زیادی برای تاریخ سری داشت و شاید آنقدر که لازم بود دیده نشد. این جملۀ تبلیغاتی بزرگی که در پشت جلد بازی نوشته شده هم مصداق بارز همین موضوع است. اینطور شد که تریآرک با وارد کردن روحیات خاص خودش، سنگبنا و اسکلت یک شاخۀ جداگانه از کال آف دیوتی را کشید که امروز از آن بهنام «مجموعۀ Black Ops» یاد میشود.
در اینجا تریآرک برای اولینبار احساس میکند که آن داستانهای خیالیِ اغراقشده از رشادتهای هالیوودیِ رَمبوگونه و منطق ترمیناتور دیگر جواب نمیدهند و همانطور که قبلاً در سینما استنلی کوبریک با فیلمهایی همچون Full Metal Jacket به این نتیجهگیری رسیده بود، آنها هم با بهرهگیری از همان سکانسهای معروف سینمایی و شخصیتهای قبلاً آماده شدۀ سینمایی سعی داشتند تا آغازگر نگاه جدید بازیهای ویدیویی به دوران جنگ جهانی دوم باشند. جایی که در آن خون و خاک و خستگی بیداد میکند و دوستانتان میمیرند و گاهی بهدلایل غیرمنتظره میمیرند و گاهی جلوی چشمانتان میمیرند و تلفات غیرمنتظره نقشههای جنگی را بر باد میدهند و تصمیمات اشتباه به قیمتهای گزاف تمام میشوند. البته هرآنقدر که ممکن است سینما از این تغییر زاویه دید به جنگ جهانی درس گرفته باشد، بازیهای ویدیویی پوستکلفتتر از این حرفها بودند و هستند و هنوز هم نازیها مثل کفتارهای گرسنۀ وحشیِ بیمغز به شما حمله میکنند و هیچ تصویر واضحی از کارکرد عقل و حواس پنجگانهشان موجود نیست.
با این وجود، پیچش محسوسی که تریآرک در داستانگویی و شخصیتپردازی ایجاد میکند، همیشه دلچسب است و تبدیل به نقطۀ قوت بازی میشود. جایی که دیالوگها ذاتاً کارشده و پخته هستند و کم از فیلمهای سینمایی ندارند. دنبال کردن کلکلهای دیکسون و هاکسلی که از همان دقایق ابتدایی نشستنشان کنار همدیگر شروع میشوند و شنیدن لطیفههای بیموقع هاکسلی در شرایط بد، مزۀ خاص خودش را دارد. این تیپهای شخصیتی متفاوت که در کنار پلات اصلی بازی، بهعنوان داستانکهای جانبی به بازیکن ارائه میشوند، ادویهجات روایی بازی هستند و اشتیاق حضور در کنار این شخصیتها را به دوش میکشند. دنبال کردن داستان تلخ سرجوخه «مککالین» و اتفاقات غیرمنتظرهای که برای او میافتند، در حکم غافلگیریهای ناگهانی ظاهر میشوند که گاهی آدم را از سر بازی کردن و خالی کردن خشابهای شاتگان، به سکوت وا میدارد.
یک کار جالب و جدید دیگر از تریآرک که مشابه آن را تا آن زمان کمتر دیده بودیم، وجود چند روایت جداگانه در کنار یکدیگر بود که گاهی به موازات هم حرکت میکردند. در بازی علاوه بر عضو اصلی متفقین، با نیروهای بریتانیایی و کانادایی و لهستانی نیز ملاقات میکنید و در قالب چهار شخصیت مختلف کنار هرکدام از این اعضای نبرد برای نجات فرانسه تلاش میکنید. در خط داستانی اصلی و اول، شما گروهبان نیکولز (Nichols) هستید که بهتازگی به بخشی تحت فرماندهی مککالین منتقل شده و تا زمان بستن شکاف ایجاد شده در مرکز فرانسه و آزادسازی مناطق اصلی با او همراه میشوید و در بخشهای دیگر در نقش دُیل (Doyle) یا کول (Cole) قرار میگیرید.
البته مشکلی که در اینجا پیش میآید این است که همۀ این بخشها در روایت بهاندازه ماجراهای نیکولز یا دیل کارشده ظاهر نمیشوند. مثلاً در بخش عملیات مربوط به لهستانیها که عمدتاً شامل کنترل تانک میشود، مشخص است که عزیزان حاضر در تریآرک علاقۀ زیادی به پر کردن حفرۀ «تانکبازی» در بازیهای شوتر کلاسیک داشتند؛ انگار که اگر در یک بازی شوتر سوار تانک یا ماشین نشوید راه را اشتباه رفتهاید. البته در این نقطۀ زمانی باید متذکر شد که وجود یک سیستم رانندگی مجزا با دو نوع انیمیشن سومشخص و اولشخص یک اتفاق عالی بوده. در هرصورت این مراحلی که در تیراندازیهای بیفکرانه با تانک یا ماشینسواری خلاصه میشوند وقتپرکن هستند و صرفاً برای پرکردن وقت گیمپلی؛ اما در عین حال بهلطف بخشهای دیگر که دیالوگهای مرامی دارند، میتوان با آنها کنار آمد.
Call of Duty 3 سعی میکند تا سری به هر فیلم سینمایی ممکن دربارۀ جنگ جهانی دوم بزند؛ از سرجوخه مککالینِ مبتلا به PTSD و فلشبکهای جنگ و استرس تا گروههای ضربتی کوچک فرانسوی با لهجههای خندهدار که مدام در این سبک از سرگرمی تکرار میشوند. اما با همین تکرار نمادین ریزه تیپهای شخصیتی، تنوعی که بازی با ترکیب آنها میسازد جای تعریف دارد. قسمت سوم اگرچه در شمایل ظاهری کلی مورد ریز و درشت از Call of Duty 2 و نسخۀ فرعی Big Red One (که آن هم توسط تریآرک ساخته شده بود) به ارث برده، اما با همان امضاهای کوچکِ ریز، اتمسفر متعلق به خودش را میسازد. با وجود اینکه COD 3 برای کنسولهای نسل هفتمی هم منتشر شده بود و انتشار آن برای پلی استیشن ۲ با جزئیات کمتر ممکن شده بود، نمیتوان از تماشای غروب آسمان فرانسه در هیاهوی توپ و تانک و فشفشه گذشت و فعال شدن بمب دودی و انیمیشنهای ریلود تفنگها را کامل ندید.
امضاهای کوچک تریآرک برای خارج شدن از سایۀ اینفینیتیوارد تا رسیدن به گیمپلی دنبال این بازی آمدند؛ مهمترین آنها البته، وارد کردن QTE و دکمهزنی سریع برای شبیهسازی حس درگیری بود که مشخصاً تا پیش از این، جایی در سری نداشتند. با رسیدن به بخش دکمهزنیهای پی در پیِ عجیب، به این نتیجه میرسید که اگرچه امروز ممکن است استودیوی سازندۀ این بازی را بهعنوان صاحب سبک آرکید در فرانچایزش بدانید اما در گذشته و در همین بازی، تریآرک تأکید بسیاری بر واقعگرایی در گیمپلی داشت. استفاده از بازیکن در بیشتر اوقات حتی برای پارو زدن در قایق یا نصب بمب، همیشه فراتر از زدن یک دکمه است و باید از دستورهای پیچیدهای گذر کنید تا شرایط و استرس واقعی نصب یک بمب را برای همیشه در ذهن داشته باشید. همین موضوع باعث شد تا برای اولینبار «جامپاسکر» را وارد یک بازی شوتر کنند. اگر در یک راهروی تنگ خانهای آرام و ساکت قدم میزنید و در بازی Call of Duty 3 هستید، بدانید که یک نازیِ بیاعصابِ روانی پشت آن دیوار بهقصد جانتان قایم شده است.
با Call of Duty 3 برای نخستین بار این حق انتخاب به بازیکن داده شد که از میان راههای مختلف پیشروی یکی را انتخاب کند و تا حدی ظاهر مراحل با المان غیرخطی تزئین بشود. البته این حق انتخاب در شیوۀ پیشروی مراحل محدود است و بیشتر در انتخاب جهت مسیر و در یک مورد مخصوص به مخفیکاری یا سروصدا خلاصه میشود اما هرچه که نباشد، یک تلاش قابل تحسین است برای امتحان کردن ایدههای جدید؛ حتی اگر گاهی خندهآور بهنظر برسند یا در آینده حذف شوند. مثل دیالوگهای طنزآلود بامزهای که بین فرماندۀ کانادایی به بیسیمچی یا گروهبان اسکاتلندی و فرانسویها رد و بدل میشوند؛ زد و خوردهای لفظی زیبایی که دنبال کردنشان لطف مکرر است و عمیقاً یادآور کمدیهای جنگی، که البته پس از قسمت سوم کمیاب شدند و به فراموشی رفتند.
از طرفی منتشر نشدن بازی برای رایانههای شخصی منجر به ایجاد یک سیستم مبارزۀ بستهتر نسبت به نسخههای قبلی شده که روند مبارزات را طولانیتر میکنند. در COD 3 فاصلۀ چکپوینتها زیاد میشود و بهدلیل استفاده از دستههای کنسولی نمیتوان از نشانهگیری دقیق صرفنظر کرد؛ در نتیجه، شرایط گیمپلی تا حد زیادی آهسته میشود و با اینکه هنوز هم سیستم بازیابی سلامتی قدیمی در بازی حاضر است، اما میزان سلامت بهشیوهای مخفیانه کمتر شده و باید انتظار بیشتر مردن را داشته باشید؛ این نسخه در درجات سختی بالاتر یکی از دشوارترینهای حاضر در سری است. این دشواری اما آزاردهنده نیست؛ چراکه انتخابهای متعدد اسلحه به شما استراتژیهای مختلف مبارزه با دشمنان را معرفی میکند.
این تنوع در انتخاب جاری در رگ و ریشۀ بازی در بخش آنلاین خودش را بیشتر نشان میدهد؛ زمانی که کلاسهای متعدد مبارزه از جنس تیرانداز و مدافع و پزشک و مضاف بر اینها، واقعاً به جریان گیمپلی عمق میدهند و به سکوی پرشی تبدیل میشوند که این استودیوی تازهکار میخواست در آن زمان، با اضافه کردن ۲۴ بازیکن در یک نقشه بهطور همزمان به آن برسد. در ابتدای زمانی که کلمۀ «چندنفره» تازه در حال جا افتادن بود، این ایدۀ بزرگِ تبدیل کردن یک شوتر کلاسیک به میدان نبردی واقعی و پر از شلوغی، روشن و بکر بود. البته نقشههای بازی چندان بزرگ نبودند؛ در عوض، همین نقشههای بزرگنمایی شده، پر میشدند از ماشین و موتورها و وسایل نقلیه و ابزارآلات جنگی که وقتی صادقانه به آنها نگاه کنیم، چهرۀ پدربزرگ شوترهای چندنفرۀ مدرن در آن نمایان است.
اما جنگ که هنوز در چشم بازیهای ویدیویی اسبابِ بازی کودکان بود، کماکان به شکل سابق خود به عادت اغراق گرفتار شد و مثل دیکسون گفت: «اگر دنبال امیدواری و الهام هستی، بهجای این حرفها برو شعر بخوان.» و در نهایت، دوباره این سکانس پایانیِ صمیمانۀ و بیشیلهپیله پخش شد که بهرسم خشونت، ما را به پلۀ اول بازمیگرداند.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
- مایکروسافت همچنان به دنبال خرید و تصاحب در گیمینگ است
نظرات
خدا همینو و بس…. خدافظ دوره فیلم سینمایی ها تموم شده
تو همون کاربر مولتی اکانتی نیستی که داره کاربرهای xbox company به شماره های مختلف رو کنترل میکنه😅😅😅
نسخه ی xbox 360 و ps3 بازی به مراتب از نسخه ی ps2 و xbox original گرافیک بالاتری داشت در حدود دو برابر!
دوست داشتم بازی میکردم ولی تو عمرم اصلا ps2 ندیدم 🙃
حالا رو pc میومد مگه چی میشد🙃
میتونی دانلود کنی و بازی کنی روی پیسی هم دوست عزیز
رو pc یه نسخه غیر رسمی فقط ازش هست
مگه اینکه با شبیه ساز بتونه این بازی رو، رویه pc بازی کنه
غیر رسمی چی میگه سید
اون موقع من یادمه دیسکشو خریدم 0_0
(تریآرک اطمینان حاصل کرد که این تصویر از ذهن هیچ کودکی پاک نشود.)
هنوز یادمه….
جامپ اسکرش از رزیدنت هم ترسناک تر بود 🗿
کودک چیه دیگه من ۵ سال پیشم با پی اس تو اینو بازی میکردم 🤪
با ps 2016 گزارش عادل فردوسی پور
من اینو فکر کنم ۷ سالم اینا بود پلی دادم
افسانه های روزی روزگاری🙂👍
دایه دایه اش رو جا انداختین
درستش اینه:روزی روزگاری:نقد و برسی بازی call of Duty 3 دایه دایه وقت جَنگَه وقته دوسی با تُفَنگَه….
وای خدا یادش بخیر کال اف دیوتی ۳ اولین بازی که رو پی اس ۲ زدم همین بازی بود تازه فروشنده اشانتیون بهم داده بود بعدش ۲تا بازی دیگه هم خریدم همراش
به من کال اف ۳ ، جی تی ای ۵ و گرن توریسمو ۴ داد واسه اشانتیون .
خسته نباشید اقای غزالی فقط اگه بررسی های بیشتری از بازی های قدیمی برید عالی میشه🙏
یادش بخیر من اینو یک روزه تموم کردم تو ps2 واقعا بازی خفنیه از همه باحال تر این بود که داستان واقعی بازی هست که خیلی خوب شبیه ساز کرده و این اولین تجربه من از سری بازیهای کال آف دیوتی بود ممنون بابت مقاله
یادش بخیر
اولین شوتر ps2ک خریدم
شاهکار بود
خوش بختم 🤝🤝🤝
یکم زود نقدشو منتشر کردید. عالی سرعت عمل
به امید ریسمتر COD3 تو سال ۲۰۲۳
دیگه هیچوقت بازی جنگ جهانی دوم از اکتیویژن نخواهید دید ونگارد آخری بود بازی عالی که مورد استقبال قرار نگرفت
یادش بخیر.
چقدر فوق العاده بود بازیش.
چقدر زود گذشت
من کالاف یک رو از کل سری بیشتر دوست دارم
وقتی بعد از چند سال دوباره تو مدرن وارفر کاپیتان پرایس رو دیدم ، واقعا ذوق کردم:)
کالاف یک یه جادویی داشت که از بقیه ی سری فقط مدرن وارفر دو همون جادو رو داشت که چند بار تمومش کنم
مخصوصا مرحله ی کشتی و نجات کاپیتان پرایس که گل سرسبد بازی بود , یا مرحله ی جنگ بازی که راه میرفتی و خمپاره میخورد جلوی پات!
کلا چیز نابی بود
COD 1 واقعا حرف نداشت 👌
یه مرحله داشت اواخر بازی ( بخش های شوروی ) که از قایق پیاده میشدی و باید اسلحه پیدا میکردی نظیر نداشت
تا جایی که یادم میاد بازی یک DLC داستانی هم داشت که اونم حرف نداشت
یادمه قبلاً سیدی اورجینال پیسی ریخته بود راحت میشد خرید ، منم درخواست کردم برام خریدن کاد یک رو ( هنوز دارم سیدیشو)
نه بیست سال پیش چند سال بعد از عرضش ، هفت هشت ساله بود
هیچی نمیفهمیدما ولی خیلی فاز میداد ، آب داشت برف داشت تفنگ داشت تانک داشت نارنجک داشت
من هشت ساله دیگه چی میخوام:)؟
و اگر بر میگشتی، یار خودمون که پشت تیربار بود مارو به جرم خیانت و ترسو بودن میکشت👌
باور کن این بازی ، بهترین کالاف دیوتی تاریخ برای من هست
خیلییییی برای من جالب بود که این بازیو گذاشتید اصلا فکر نمیکردم این گیم بهترین گیم دوران کودکی بود وقتی بچه بودم و نمیفهمیدم باید چیکار کنم و ساعت ها ساعت روی یک قسمت بازی فکر میکردم در عالم بچگی تو ps2 که بتونم رد کنمش
لامصب احساساتی شدم🥺
راجع به لحجه چیزی نباید مینویشتید چون لحجه ی ایرانی ها از خنده دار ترین و کش دار ترین لحجه هاست وقتی انگلیسی صحبت میکنن بطوری که با هندی ها مقایسه میشه.
دست درد نکنه، قلمت زیباست
واقعی ترین نسخه کال اف دیوتی و یکی از بهترین نسخه ها
برسی کانتر وجنگ های صلیبی روبرید
https://gamefa.com/439672/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%b9%d8%b1%d8%a8-%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88-%d8%a8/
https://gamefa.com/452012/%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b2%da%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%88%d9%82%d8%a7%d8%b1-%d9%87%d9%85%da%86%d9%88%d9%86-%d9%87%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%87-%d9%86%d9%82%d8%af-%d9%88/
شاهکار استودیوی مایکروسافت
هنوز بازیش میکنم 🤣
یادمه اولین بازی کردم این بود و چقدر قشنگ بود
اون زمان که من بازی کردم رو xbox360 بود چه قدر حال میداد 🥲❤️🔥
اولین کال آف دیوتی که بازی کردم
مرحله ی آخرش تو پلی استیشن هم همینطوری تموم می شد یا یه چیز دیگه بود
ممنون بابت نقد 🙂
من اینو رو ۳۶۰ زمانی که مدرن وارفر و بلک اپس بود بازی میکردم اونم رو Xbox Live (آنلاین میزدم) 🗿
قبل از هر چیز و خوندنه مقاله بگم تا همین ۵ سال پیشم من ایو بازی میکردم 😅😅
خاطراتم زنده شد یادم می یاد اولین باری رو که کالاف بازی کردم آنقدر پشت کامپیوتر نشستم تا آخر تمام شد دقدقم بعداز تمام شدن بازی این بود که آیا نسخه بعدی هم را می توانم تجربه کنم آیا سیستم می کشد
گیمهای نسل شش و هفت مثل نوشته های روی کتیبه در ذهن من نقش بستند واقعا عالی بودند وقتی عناوین مولتی اینطوری میدرخشیدند من هنوز هم که قد خر بزرگ شدم عناوین قدیمی رو پلی ندم روحم میمیره
هنوز که هنوزه باید سن اندریاس رو سالی یبار تموم کنم
مکس پین رو براش میمیرم یعنی واقعا چرا راکستار یک نسخه دیگه از این رو منتشر نمیکنه
چرا IGI جدید دیگه ندیدیم
وقتی به گذشته گیم ورق میزنیم چیزی جز عرش گیم نمیبینیم که الان سایه ای از اون هم وجود نداره
البته هستند دتا شرکت که هنوز شاهکارهای انحصاری میزنن و هیجان رو به خون ما تزریق میکنن ولی اونم باید هشت سال برای هر نسخش صبر کنیم
حسین غزالی…
اصلا قصد نداشتم نقد بخونم، خصوصاً CoD3 که هیچوقت نتونستم بازیش کنم و اشتیاقی هم برای بازی کردنش ندارم (برخلاف نسخهی اول و دوم که هنوزم بازیشون میکنم و اتفاقا CoD2 هنوزم عجیب جواب میده)، ولی حسین جان انقدر نقد و قلمت زیبا بود که بعد از مدتها نشستم نقد گیم خوندم!
از همین سری روزی روزگاری، اولین پستی که گذاشتی رو یادمه حسین، نقد مورتال کامبت شائولین مانکس بود که اتفاقا توش کامنت گذاشتم و فکر کنم اولین کامنتش بود… و گذشت و گذشت و هنوزم حسین غزالی فقط حسین غزالیه، با قلم منحصر بفردش👌
سلام امیرحسین عزیز! من که فراموشت نکردم ابداً از همون موقع تا الان و هرموقع که سایه لطفت رو دیدم، وادار به تشکرم کردی و همیشه هم ازت ممنونم. بابت همهچی. از همه حرفهای قشنگی که زدی و میزنی و خستگیهایی که از تنمون بهخاطر معرفت بالات در رفت. اون بازی نقش مهمی توی کودکی ما داشت و بهخاطر همین اولین چیزی بود که به ذهنم رسید! اما منم یادمه. این حساب کاربری «امیر حسین نصرتی» برای من و برای اینجا همیشه یه جایگاه خاصی داشته که نمیدونم چطور باید تعریفش کرد. موندگار شده.. . و در نهایت امیرحسین.. ممنونم که بعد از مدتهای مدیدی که گذشتند، دوباره اینجا دیدمت و شرفیاب شدم و خاطرههایی که یادآور شدی. امیدوارم همیشه سلامت باشی رفیق و خوشحال و خوب. خیلی ارادتمندم.
ممنونم حسین، مثل همیشه شاعرانه و زیبا مینویسی حتی وقتی کامنت میذاری و جواب یه دوست رو میدی…
تو هم همیشه لطف داشتی نسبت به من و همیشه با دیدن اسمت توی گیمفا خوشحال شدم و نمیدونی چقدر خوشحال شدم وقتی که دیدم بازم برگشتی:)
منم برات آرزوهای خوب میکنم؛ اون خوبایی که خودت دوست داری و برای نفع شخصی هم که شده امیدوارم حضورت توی گیمفا گرم و با احساس باقی بمونه:))
من اینو بازی نکردم تنها کالاف دیوتییی که رو پی اس تو پلی دادم world of war بود که واقعا جذاب بود
واقعا عالی بود این بازی یادش بخیر
خسته نباشی آقای غزالی اگه میشه بازی بازگشت به قعله ولفنشتاین ۲۰۰۱ بررسی کنیین بازی به یاد ماندنی بود برام با تنوع بینظیر مراحل سلاح ها دشمنان یکی از بهترین بازیهای تاریخه ولفنشتاین ۲۰۰۱ سال ۸۳ بازیش کردم
یه ضرب المثل عامیانه هست که میگه روزمو ساختی با این کاری که کردی…
جا داره من بگم بعد خوندن این مقاله هفته ام ساخته شد واقعا دلچسب و زیبا بود…
تشکر از اقای حسین غزالی عزیز بابت این خاطره بازی فوق العاده.
کالاف ۳ از زمانی هستش که همچی خوب بود. واقعا یاد اون دوران بخیر.
بهترین دوران کالاف دیوتی واقعا. همون بازی رو با همون گرافیک بزارن جلوم با لذت از اول تا آخر بازیش میکنم.
عشق و علاقه در توسعه دهندگان این بازی موج می زند.
خسته نباشید آقای غزالی
برای PC ندادن 😒 … منم بازی نکردم 🗿
با تشکر از روزی روزگاری بیشتر بزارید