نقد فیلم Death on the Nile | جنایت در لانگ شات
«مرگ بر روی نیل» (Death on the Nile) رمانی به قلم آگاتا کریستی، از چهرههای سرشناس ادبیات جنایی است. رمانی که در سال ۱۹۳۷ نگارش شد و ماجراهای هرکول پوآرو در ماجرای قتلی بر روی رود نیل را تعریف میکند. پیش از این در سال ۱۹۷۸ جان گیلرمین اقتباسی سینمایی از این فیلم کرده بود. اکنون نیز کنت برانا فیلمی بر اساس این رمان ساخته است؛ اقتباسی مملو از نماهای CGI به شدت مصنوعی، درامی فاقد تعلیق و دیر شروع شونده و جنایتی که برای حل آن نیازی به نبوغ پوآرو نیست چرا که خیلی زودتر از رسیدن به سکانس افشاگری، قاتل برای مخاطب مشخص شده است.
«یک زوج جوان، لینت دویل و همسرش سایمون سوار بر یک کشتی تفریحی روی رود نیل، مشغول حرکت به سمت مقصد ماه عسل خود هستند. قصه از جایی شروع میشود که نامزد سابق سایمون، ژاکلین نیز به مهمانان این کشتی اضافه شده و سعی در مختل کردن مراسم دارد. زن شکستخوردهای که صاحب اسلحه است و با توجه به وضعیت روحی نامتعادلش، امکان ارتکاب قتل را نیز دارد. مسافران مشغول لذت بردن از سفر خود هستند که ناگهان وقوع قتلی همه چیز را به هم میریزد. طبق معمول، پوآرو این جاست تا قاتل را پیدا کند، اما قتلهای دیگری نیز رخ میدهند و مسئله برای پوآرو پیچیدهتر میشود»
درام اصلی مرگ بر روی نیل روی این کشتی و پیرامون همین قتلها شکل میگیرد. قصهای مبتنی بر فرم آشنای «محیط بسته و عدم امکان فرار، کاراکترهای گناهکار و بیگناهی در کنار هم، و حضور یک قاتل در میان آنها» بنا شده است. درامی که البته بسیار دیر، پس از گذشت یک ساعت شکل میگیرد و در طول این یک ساعت، فیلم تمامی تمرکز خود را به نمایش گفتوگوهای بیهودهی کاراکترها اختصاص میدهد. گفتوگوهایی که هیچ گونه رمز و رازی به ساحت کاراکتر نمیبخشند تا در ادامه و پس از وقوع قتل، بتوان مخاطب را نسبت به آنها مشکوک کرد.
اما مشکل اصلی فیلم نه دیر شروع شدن، که تعلیق کمقوت آن است. در کنار پرسش اصلی که «چه کسی یا چه کسانی قاتل هستند؟» که بار اصلی تعلیق بر دوش آن است، علنا با پرسشهای دیگری روبرو نیستیم که به شک و تردید مخاطب دامن بزنند و معما را بهسان یک کلاف پیچیده دربیاورند. سوالاتی حاشیهای که جذابیتهای اصلی داستانهای ژانر جنایی-معمایی بر پایهی آنها استوار است. مسئلهای که بیش از هر چیز به شخصیتپردازی فیلم برمیگردد. کاراکترهایی بهشدت خطی، که از فرط تکبعدی و فاقد انگیزه بودن، بلافاصله پس از وقوع قتل از لیست قاتلین احتمالی حذف میشوند و دایرهی تردید مخاطب بستهتر میشود، و پیدا کردن قاتل اصلی آسانتر.
این تعلیق کمجان تنها حاصل فیلمنامهی «مرگ بر روی نیل» نیست بلکه کارگردان نیز پابهپای نویسنده، و با قاببندیها و دکوپاژهای یک شکل، تمامی سکانسهای بازجویی را بهگونهای فرمالیته جلو میبرد. در نتیجه با سکانسهایی یک شکل مواجه هستیم که نه پرسشی به پرسشهای ما اضافه میکنند، نه هیچ ابعادی به کاراکتر و نه هیچ جذابیتی به فیلم.
لوکیشنهای فیلم نیز که همان مصر و اهرام ثلاثه و رود نیل باشند، بهشدت تصنعی هستند. بهگونهای که حتی مخاطب ناآشنا با تکنولوژیهایی سینمایی نیز متوجه حجم شدید جلوههای کامپیوتری فیلم شده که تمامی حس و حال اتمسفر را زیر بار تصنع خود خفه میکنند. رود نیل تنها عنصری کارکردی برای وقوع قصه است و فیلمساز از پتانسیلهای این فضا برای تاثیرگذاری بر قصهی اصلی خود، که همان ماجرای قتل باشد، هیچ بهرهای نمیبرد. قصهای که بر روی هر رودخانهی دیگر و هر کشتی دیگری نیز میتوانست رخ دهد.
در یک کلام مرگ بر روی نیل مانند یک لانگ شات طولانی از جنایت است که هیچ رمز و رازی برای مخاطب ایجاد نمیکند و زودتر از آنکه پاسخهایش را بدهد، آنها را لو داده است.
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- مدیرعامل پلی استیشن: Uncharted برای همیشه صنعت گیمینگ را دگرگون کرد
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- برخی توسعهدهندگان معتقدند که دنبال کردن گرافیک پیشرفته در بازیهای AAA دیگر امکانپذیر نیست
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
- تعجب تهیهکننده Gears of War نسبت به رویکرد Assassin’s Creed حول روایت در ژاپن
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- تحلیلگر: آینده درخشانی در انتظار Xbox خواهد بود
- دیجیتال فاندری ۳ بازی برتر سال ۲۰۲۴ از نظر گرافیک بصری را مشخص کرد
- گپفا ۲۷؛ پنج بازی برتر شما در سال ۲۰۲۴
نظرات
متاسفانه نه این فیلم و نه فیلم قبلی قتل در قطار سریع السیر شرق که این بازیگر در نقش پوآرو بازی کرد فیلمای خوبی از کار در نیومدن . برای یکبار دیدن خوبه البته ولی اون تصور پوآرو رو واسه ما قدیمیا خراب میکنه چون ما عادت داریم که اون از بین ده تا مظنون قاتل رو بکشه بیرون ولی اینجا مخصوصا در قتل در قطار سریع السیر شرق کلا تصورات شمارو خراب میکنه و احساس مسخره ای بهتون میده . در کل برای من فیلم سال ۲۰۱۷ قتل در قطار سریع السیر شرق نا امید کننده بود و چهل دقیقه آخر رو با دور تند دیدم . فیلم قتل در نیل کمی بهتر بود اونم بخاطر حضور gal gadot که بینندگان رو مجاب میکرد فیلم رو ادامه بدن ولی در آخر… در کل پیشنهاد میکنم اگه فیلمی واسه دیدن ندارید بشینید یه دفعه فیلم سال ۲۰۱۷ قتل در قطار سریع السیر شرق و این فیلم قتل در نیل از این بازیگر رو یکدفعه ببینید و کلکشو بکنید
هی بد نبود واسه یبار دیدن ولی درکل چیز انچنان جذابی نداشت
فیلم خوبی نبود
یعنی اصلا فیلمنامه ی خوبیم نداشت
به نظر من فیلمنامه نباید خیلی خیلی هم وفادار به کتاب باشه اینجوری خوب از اب در نمیاد
البته کلا من فقط با اثار کانن دویل و شخصیت شرلوک هولمز میتونم ارتباط بگیرم. بقیه فقط خواستن اداشو در بیارن که نتونستن
اتفاقه همین الان دیدمش و بسیار مزخرف بود. فقط کیفیت بصری داره. یک ساعت اول فیلم همش رقص و آواز و بوسیدنه. خب یکی نیس بگه موزیک ویدئو ساختین یا فیلم معمایی و کاراگاهی؟! بازیها هم خوب بود ولی نه خیلی زیاد بیشتر بازیگرا نون قاب بندی و هنر فیلمبردار رو میخوردن تا بازی خودشون. از طرفی هیییچ خلسه و تعلیق و استرسی به من مخاطب وارد نشد و همه فیلم انگار داشتم فیلمعروسی میدیدم. و بیشتر تو این فکر بودم که چرا من انقد پول ندارم. فیلم بیشتر نقد و نکوهش پولدار بودن بود و اینکه پولدار ها امنیت ندارن و پول آرامش نمیاره و از این دست حرفای کلیشه ای. کلا فیلم ضعیفی بود و مهمتر اینگه اول فیلم صورت پوآرو سمت راستش بفنا رفت ولی بعدش خوب شد و فقط قسمت لبهاش داغون مونده بود. اینم سوتی فیلم در گریم. دیگه حرفی ندارم و اینکه وقت با ارزشتون رو حروم این موزیک ویدئو و بعد فیلم عروسی لاکچری نکنید