نقد انیمیشن Turning Red | به رنگ بلوغ
انیمیشن زیبای «قرمز شدن | Turning Red» یک تجربهی پیکساری تازه را به علاقهمندان دنیای پویانمایی هدیه میدهد. این اثر حاصل دسترنجِ یک خانم آرتیست چینی-کانادایی به نام دامی شی است که نخستین انیمیشن بلندش را کارگردانی کرده است.
این انیمیشن به میزان قابل توجهی از تجربیات زندگیِ سازندهاش ملهم شده است. دامی شی متولد سال ۱۹۸۹ است. ماجرای انیمیشن «قرمز شدن» در سال ۲۰۰۲ و در تورنتو رخ میدهد. شخصیت اصلی (میلین) در انیمیشن چند ساله است؟ سیزده ساله! یعنی دقیقا معادل سن خانم شی چینیتبار که در سال ۲۰۰۲ در کانادا زندگی میکرده است. بافت فرهنگی و زمینهی خانوادگی در شخصیت می نیز از دوران کودکی سازنده برگرفته شده است.
«قرمز شدن» قرار است ماجراها و چالشهای یک دختر چینی-کانادایی به نام میلین لی را در آستانهی بلوغش روایت کند و در انتها تصویر واقعگرایانه و البته گرمی بسازد از آنچه که به باور سازنده خوب است بین والدین و فرزندانشان در آستانهی بلوغ رخ دهد.
“مینگ” یک زن محافظهکار است که کنترل شدیدی بر کارهای دخترش “میلین” اِعمال میکند و توقعات زیادی از او دارد. خط اصلی داستان به نحوهی مواجهه و مقابلهی بین این مادر و دختر میپردازد و تقریبا میتوان گفت که مادر را در قالب آنتاگونیست به تصویر میکشد. مینگ که از رفتار خودش با مادرش پشیمان است، به شکلی افراطی به دخترش توجه میکند و استقلال او را در نظر نمیگیرد. از طرفی متوجه شکاف نسلی و علائق جدید نیست و به همین دلیل برای دخترش محدودیتهای گوناگون وضع میکند که رابطهشان را پر کشمکش میکند.
جدل بین مادر و دختر به علاوهی اشارات صریح فیلم به بلوغ، طوری است که شاید دیدن این انیمیشن بیشتر مناسب بزرگسالان باشد. حتی استعارهها و حوض معنایی «قرمز شدن» نیز برای مخاطب خردسال سنگین است. بنابراین به عنوان یکی از معدود ضعفهای این اثر، میتوان به «در نظر نگرفتن ملاحظات مخاطب» اشاره کرد.
پیش از این نیز در آثاری مثل «درون بیرون» بحرانهای بلوغ یا در انیمیشن «بالا» گسست بین نسلی را دیده بودیم. «قرمز شدن» جدا از تصویرسازیهای بسیار جذاب و دوستداشتنی، یک امتیاز ویژه به خاطر رویکرد استعاریاش دارد که با تمسک به فرهنگ و اساطیر کهن چینی، زاویه نگاه غنی و فاخری پیدا میکند.
پیش از هر چیز، نام انیمیشن اشارهی هنرمندانهای به بلوغ دخترانه دارد و اساسا رنگ قرمز در فیلم، علاوه بر تقویت نمادهای چینی، یادآور بلوغ است. پاندای قرمز در این انیمیشن، به عنوان نمادی از هیجانات و احساسات غلیظ زنان بالغ است که در گذشتههای دور به کمک آنها میآمده اما اکنون، لازم است که طلسم شود تا وقار زن سنتی چینی حفظ شود. جالب است که برای انجام این طلسم، ماهگرفتگی (در انیمیشن به آن ماه قرمز میگویند)، نگین سرخ شمشیر و زیورآلات قرمز نیاز است که رنگ و لعاب اثر را با درونمایهاش عجین میکند.
تلقی سنتی از زن اما در جامعهی مدرن کانادا با تکثر شگفتآورش (هم پسر سیاهپوست در مدرسه میبینیم و هم زن محجبه در خیابان) دیگر ارزش نیست و تصویر این انیمیشن از نسل جدید، در جهت آشتی دادن و همزیستی ارزشهای سنتی با اقتضائات زمانه است. به همین دلیل در زمانی که نمایندگان سنت در انیمیشن (مادر بزرگ، پیرمرد کاهن چینی و خالهها) میخواهند مراسم آیینی طلسم کردن پاندای مینگ را اجرا کنند، نسل جدید و نمایندگان مدرنیته (خوانندگان گروه ۴تاون و همکلاسیهای میلین) با آهنگ خواندن، به موفقیت مراسم آیینی کمک میکنند.
پدر میلین نیز در آشتی دادن دو فرهنگ مذکور، نقش کاتالیزور را دارد. او به میلین توضیح میدهد که احساسات و هیجاناتش (که در قالب پاندای قرمز مجسم شده) زیباست و خوب است با آن کنار بیاید و اوست که در انتهای فیلم، موسیقی مورد علاقهی دخترش را گوش میدهد. جالب است که شخصیت پدر، در جهت خلق زیرمتن فمینیستی این انیمیشن نقش ایفا میکند و مثلا غذا پختن او را میبینیم که کلیشههای جنسیتی را میشکند.
به لحاظ تصویری، انیمیشن «قرمز شدن» بسیار چشمنواز و دوستداشتنی است. تصویرسازی میلین با آن دهانی که آثار استاپ-موشن خمیری را تداعی میکند و مادرش که چهرهای به شدت همدلیبرانگیز دارد را به یاد بیاورید. مادر با توجه به نقش آزاردهندهاش در فیلمنامه، اگر تصویر زیبایی نمیداشت ممکن بود حاصل کار ضد خانواده به نظر برسد. طراحی پاندای پشمالوی قرمز نیز در همین راستاست. جدا از اینکه تصویری شبیه به پاندای قرمز واقعی دارد، به طرز شگفتآوری همزمان بامزه و خشن است. هم دلهرهی میلین را منتقل میکند و هم ذوق کودکان موقع دیدنش را باورپذیر میسازد. «قرمز شدن» از نظر فنی همان چیزی است که از پیکسار توقع داریم.
در فیلمنامه اما به نظرم «قرمز شدن» فاصلهی محسوسی با آثار در قلهی پیکسار دارد. وقتی به پایان میرسد، احتمالا حس میکنید که داستانش لاغرتر از چیزی است که انتظار داشتهاید. اگر نمادپردازی و ارجاع هنرمندانهاش به فرهنگ چینی نبود، میگفتم فیلمنامهاش متوسط است. اما با در نظر گرفتن تمام جوانب، «قرمز شدن» را یک انیمیشن خوب و دوستداشتنی میدانم.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
واقعا ضعیف ترین کار pixar بود
یکی از دلایلی که نباید به متا توجه کرد میشه این انیمیشن
من چند دقیقه ای دیدم جالب بود.
انیمیشن خوبی بود چون تا حدی تابوشکنی کرد
به نظرم بهترین کار امسال the mitchells vs. the machines بود و باید اسکار رو میبرد اما طبق عادت جایزه رو به کارهای والت دیزنی میدن که امسال به اثر کاملا ضعیف encanto دادن
سلام
کرینج خالص بود