درس‌هایی که فیلم سوپرماریو باید از آنچارتد بیاموزد

با در نظر گرفتن نکاتی، آنچارتد می‌تواند سرمشق خوبی برای فیلم سوپرماریو باشد.

فیلم آنچارتد را می‌توان اولین اقتباس سینمایی از یک بازی ویدئویی دانست که توانست به موفقیت نسبی دست پیدا کند؛ همین مسئله این فیلم را به یک الگوی مناسب برای سایر اقتباس‌ها تبدیل می‌کند.

اقتباس سینمایی سوپرماریو قطعاً با فیلم Uncharted تفاوت بسیاری خواهد داشت؛ اما نکاتی در فیلم Uncharted وجود دارد که سازندگان سوپرماریو در صورت توجه به آن‌ها به طور قطع می‌توانند موفقیت فیلم خود را تضمین کنند.

هر چند که داستان اقتباس سینمایی سوپرماریو هنوز فاش نشده است؛ ولی اعلام لیست بازیگران این فیلم، با واکنش منفی هواداران مواجه شد. این همان اتفاقی بود که برای فیلم Unharted نیز رخ داد.

این فیلم با اینکه نقدهای بسیار ضعیفی دریافت کرد؛ ولی توانست از لحاظ تجاری بسیار موفق عمل کند، به بیان دیگر علی‌رغم اینکه در ابتدا طرفداران این سری از لیست بازیگران این فیلم ناراضی بودند؛ ولی در نهایت این فیلم موفق شد که دل هواداران را به دست بیاورد.

یک درس دیگر که آنچارتد می‌تواند به سازندگان سوپرماریو بیاموزد، در مورد نحوه‌ی نگارش داستان این فیلم است.

آنچارتد به جای اینکه مستقیماً خود را در قید و بند اتفاقات سری بازی‌های آنچارتد قرار دهد؛ تصمیم گرفت تا به عنوان یک پیش درآمد با فاصله‌ی زمانی زیاد نسبت به وقایع بازی‌ها، عمل کند.

این دقیقاً همان کاری است که که فیلم سوپرماریو باید انجام دهد. اتفاقاً سوپرماریو می‌تواند به علت طبیعت بازی‌های این فرانچایز، این کار را با ریسک بسیار کمتری انجام دهد.

بازی‌های آنچارتد دارای دیالوگ‌های بسیار زیادی هستند و تقریباً اکثر وقایعی که در طول یک بازی اتفاق می‌افتند؛ با جزئیات کاملی برای بازیکن روایت می‌شود.

در طرف دیگر اولین بازی سوپرماریو یک شاکله کلی دارد، پرنسس توسط براوزر دزدیده می‌شود و ماریو باید از مراحلی عبور کند تا او را نجات دهد.

همین مسئله به نفع سازندگان است، آن‌ها می‌توانند چارچوب اصلی داستان را حفظ کنند و در جزئیات روایت و دید خود را نسبت به داستان در فیلم پیاده کنند.

یک الگو، هم نکات مثبت برای یادگیری دارد و هم اشتباهاتی دارد که مایه‌ی عبرت است. شاید یکی از بزرگترین اشتباهات فیلم آنچارتد، تفاوت شخصیت‌های اصلی این فیلم با آنچه که طرفداران در بازی‌ها دیده بودند، باشد.

این چیزی است که اصلاً برای شخصیتی مثل ماریو قابل آزمون و خطا نیست؛ با یک داستان اورجینال، فیلم هویت مستقل خود را به خوبی می‌تواند بنا کند و نباید شخصیت‌پردازی کاراکترهای محبوب این فیلم، متفاوت از بازی‌ها انجام شود.

علاوه بر تمام موارد بالا، اشارات و ایستراگ‌های بازی اصلی که در فیلم قرار داده می‌شوند، باید بسیار حساب شده و دقیق باشند.

این سرنخ‌ها باید طوری باشد که طرفداران پر و پا قرص سری بتوانند آن را درک کنند و با فیلم سمپات پیدا کنند و از طرف دیگر برای هواداران جدید تا حدی رمزآلود جلوه کند.

اگر فیلم سوپرماریو بتواند کارهای مثبت فیلم آنچارتد را به روش خود تکرار کند و از بعضی اشتباهات و بلندپروازی‌های این فیلم دوری کند، قطعاً به یک اقتباس سینمایی بسیار موفق تبدیل خواهد شد.