گلهای سرسبد! فیلم هایی از ۲۰۲۱ که باید تماشا کنیم
در این مقاله به معرفی مختصر بهترین فیلمهایی که در سال ۲۰۲۱ عرضه شدهاند، پرداختهایم.
در دو سال اخیر، هالیوود با اختلاف از سالهای اوج خودش در عرضه فیلمهای سینمایی با کیفیت و مهم فاصله داشته و چندتا از فیلمها هم کپی دست چندمی چند فیلم موفق غیر انگلیسی زبان، آن هم با کیفیتی به مراتب پایینتر بودند، چیزی مثل فیلم Guilty امسال با بازی جیک جیلنهال که براساس یک فیلم دانمارکی با همین نام ساخته شده و از نظر کیفی، حتی نزدیک به آن فیلم هم نمیشود.
البته نمیتوان چندان خردهای هم گرفت، بالاخره فیلمسازی در دوران کرونا با محدودیتهای خاص خودش همراه است و نمیتوان کاملا از آن به عنوان یک فاکتور منفی، چشم پوشی کرد.
با این حال، امسال هم مثل سالهای دیگر، فیلمهای بسیار خوبی در سبکهای مختلف عرضه شد که قطعا شما به عنوان مخاطب وقت و زمان کافی برای تماشای همهی آنها را نخواهید داشت، لذا تصمیم گرفتیم یک سری مقاله برای شما عزیزان آماده کنیم و در آنها بهترین فیلمهای امسال را خدمت شما معرفی کنیم.
هر فیلمی که در این لیست میبینید مطمئن باشید حداقل در یکی از بخشهای “فیلمنامهنویسی”، “کارگردانی” و یا “بازی بازیگران خود” قوی بوده و قرار دادن آن در این لیست بی دلیل نبوده است؛ سعی کردهایم به فیلمهای ناشناختهتر و فیلمهایی که از نظرمان آندرریتد هستند هم توجه کافی داشته باشیم.
دوستان عزیز یک نکتهی خیلی مهم اینکه دقت کنید همین یک مقاله قرار نیست تمام فیلمهای برتر امسال را شامل شده باشد و حداقل تا ۲ یا ۳ شمارهی دیگر ادامه خواهد داشت، پس اگر مورد مهمی هست که در این مقاله ندیدهاید مطمئن باشید در شمارههای بعدی ذکر خواهد شد، کما اینکه نسخهی با کیفیت مناسب چندتا از بهترین فیلمهای امسال هنوز در سطح اینترنت منتشر نشده است که بنده بتوانم آن را تماشا کرده و متن مربوط به آنها را بنویسم.
نکتهی مهم دیگر اینکه این لیست کاملا براساس نظر شخصی است، و فقط هم منتهی به سینمای هالیوود نبوده و مثلا در همین شماره، ۲ تا فیلم غیر انگلیسی زبان قرار دادهام. همانگونه که ذکر شد، سعی کردهام در کنار معروفترین فیلمهای امسال، ۲ ۳ مورد فیلم ناشناختهتر هم که ارزش تماشا شدن و وقت گذاشتن را دارند، خدمت شما معرفی کنم و امیدوارم که نتیجه نهایی کار مطلوب شما واقع شده باشد.
Malcolm & Marie:
فیلم “مالکوم و ماری”، نمایانگر دقیق امروز سینمای هالیوود است، سینمایی که گرچه معمولا تیم بازیگری خوبی دارد، چندین موسیقی زیبا گه گاه در طی آثارش پخش میشوند، و به طرز چندان بدی هم کارگردانی نشده، ولی در بیش از نود درصد مواقع فیلمنامهای ضعیف، پیش پا افتاده، کلیشهای و صدالبته فراموششدنی را شامل میشود.
“مالکوم و ماری” اختلافات و بحثهای شخصی_کاری دو زوج هنرمند را به تصویر میکشد که فقط یکی از آنها به موفقیت رسیده، و دیگری خودش را علت اصلی به موفقیت رسیدن او میداند.
اینکه تصمیم گرفتم “مالکوم و ماری” را در این لیست بگذارم، نه از بابت فیلمنامهی آن، بلکه بابت بازی فوقالعادهی دو بازیگر حاضر در این فیلم بود، دو بازیگری که گرچه فیلمنامه به آنها اهمیت چندانی نداده است، خود، فیلم خود را جدی گرفته و از هیچ تلاشی برای به تصویر کشیدن کاراکترهایشان فروگذاری نکردهاند.
فیلم از جریانات اخیر سیاسی غرب (مثل رنگین پوستان و …) کنارهگیری میکند و حتی گاها به آنها کنایه میزند و متلک میاندازد.
در هر صورت، به جرئت میتوان گفت که زندایا و وانشنگتن، دوتا از بهترین نقشآفرینیهای امسال را در این فیلم به تصویر کشیدهاند و قطعا ارزش ۲ ساعت وقتی را که صرف آن میکنید، دارا میباشند.
“مالکوم و ماری”، با سیاه و سفید بودن خود، ما را به عمق سیاهی یک ازدواج میکشاند و با دیالوگهایی کارشده و تاثیرگذار، ما را به بازگشت روشنایی، نور و سفیدی به این ازدواج، امیدوار میکند و ما را با صحنهای که نمیتوان با اطمینان گفت که روشن است یا تاریک، تنها میگذارد.
Wrath of Man:
گای ریچی و جیسون استاتهام، هر دو سابقهی درخشانی در زمینه ساخت و تولید فیلمهای اکشن هالیوودی دارند، یکی از آنها در نقش کارگردان و دیگری به عنوان بازیگر.
هر چند فیلم Wrath of Man از سالهای اوج این دو نفر، اندکی فاصله دارد، ولی بدون شک فیلم جذاب و باکیفیتی است و جزو بهترین فیلمهای اکشن چند سال اخیر محسوب میشود.
از نظر فیلمنامه نویسی هم (به نسبت سایر فیلمهای اکشن که در چند سال اخیر عموما داستانی خیلی سطحی دارند) واقعا عالی عمل کرده و تعلیق خوبی را هم دارا میباشد.
چه طرفدار فیلمهای اکشن باشید، چه خیر، توصیه میکنم که حتما به سراغ این فیلم بروید و مطمئن باشید ساعات لذت بخشی برایتان رقم خواهد خورد.
Recalled:
سینمای کره در چند سال اخیر شگفتانگیز عمل کرده و با وجود علاقهی وافری که به سینمای هالیوود، و همچنین سینمای دانمارک دارم، ولی فیلمهای هیچ کدام از آنها را در حد و اندازهی فیلمهای کرهای نمیدانم.
از شاهکارهایی در ژانر جنایی و رمزآلود مثل Old Boy گرفته تا فیلم اکشنی مثل The Man from Nowhere که منبع الهام سری فیلمهای زیادی از جمله خود مجموعه جان ویک بوده، سینمای کره در بسیاری از ژانرهای سینمایی، بهترین فیلمها را عرضه کرده است.
یکی از فیلمهای بسیار خوبی که امسال از سینمای کره عرضه شده، فیلم فوقالعادهی Recalled میباشد و داستانی جنایی و رمزآلود دارد (که ژانر مورد علاقه خودم هم هست و همیشه هم بهترین فیلمهای این ژانر را در سینمای کره یافتهام).
از داستان فیلم هیچ چیزی نمیگویم، چرا که هرچه بگویم اسپویل است؛ فقط بدانید که اگر این فیلم را تماشا نکنید، یکی از جذابترین فیلمهای امسال را از دست دادهاید.
The Mauritanian:
خب اول از همه بگذارید از بازیگران این فیلم صحبت کنم. اولین فردی که در لیست بازیگران دوستداشتنی این فیلم به چشم میآید، بندیکت کامبربچ است که به یکی از پرکارترین بازیگران چند سال اخیر هالیوود تبدیل شده و همه او را از سریال شرلوک هولمز میشناسیم. او که امسال در بیشتر از ۴ فیلم نقش آفرینی کرده، جزو بازیگرانی است که با قطعیت میتوان گفت اکثر آثارش ارزش دیدن دارند.
دیگر بازیگر این فیلم، خانم جودی فاستر است که چند سالی است کم کار شده، ولی در دوران جوانی خود یعنی در سال ۲۰۰۲، در فیلم بینظیر Panic Room، دومین اثر کارگردانی شده توسط دیوید فینچر بازی کرده بود که تماشای آن را به همهی شما توصیه میکنم.
در آخر هم طاهر رحیم را داریم، که بنده او را از The Past اصغر فرهادی به خاطر میآورم، فیلمی که تماما در کشور فرانسه پر شده بود، و از نظر من جزو بهترین فیلمهای درام دههی اخیر محسوب میشود.
فیلم موریتانیایی، جزو معدود فیلمهای غربی و هالیوودی است که سعی ندارد مسلمانان را به شکل دروغینی بد نشان دهد، و بدون جبههگیری خاصی، سعی میکند حقایق را در قالب فیلمی نوشته شده براساس یک داستان واقعی به تصویر بکشد، و در این کار هم تا حد خوبی موفق عمل میکند.
ابتدای این بند از مقاله، بازیگران این فیلم را خلاصهوار معرفی کردم تا فقط بگویم که از نظر اکت و کیفیت بازیگری، این فیلم چیزی کم ندارد و طاهر رحیم هم در نقش یک زندانی بیگناه، یکی از بهترین نقشآفرینیهای چند سال اخیر را جلوی دوربین آورده است.
دیدن این فیلم را به همهی شما عزیزان توصیه میکنم و گرچه فیلمی کاملا بدون مشکل نیست، ولی به نظرم جزو فیلمهای آندرریتد امسال است.
Lamb:
در چند سال اخیر، ایدههای به کار رفته در فیلمهای غیر انگلیسی زبان، به مراتب قویتر و بهتر و خلاقانهتر از ایدههای فیلمهای هالیوودی بودند، البته گاهی استثنائاتی هم (مثل همین فیلم Last Night In Soho، دیگر مورد این مقاله) وجود دارد، ولی در کل اگر در جستوجوی خلاقانهترین فیلمها با موضوعاتی شگفتانگیز هستید، توصیه میکنم به فیلمهای هالیوودی چند سال اخیر، چندان دل نبندید!
در ابتدای این مقاله، گفتم که قرار است این مقاله حاوی هیچ اسپویلی نباشد و همین کار را برای نوشتن بند مربوط به این مورد سختتر میکند، فقط در این حد بدانید که قرار است با یکی از متفاوتترین فیلمهای ترسناک چند سال اخیر روبهرو شوید.
فیلمی که داستانی به شدت آموزنده و زیبا دارد. به ما این نیاز را یادآوری میکند که باید همیشه اتفاقات ناگوار گذشتهی زندگی خود را فراموش کرده، و از خاطرات ناگوار آنها گذر کنیم. به ما نشان میدهد که “عشق” لزوما محدود بین دو انسان نیست و چیزی فراتر از آن است.
بازیگر اصلی این فیلم را، قبلا در نسخهی اصلی “دختری با نشان اژدها” دیده بودیم که در این فیلم هم بینظیر نقشآفرینی کرده و امکان ندارد شما را مجذوب به بازی خود نسازد، البته دیگر بازیگران حاضر در این فیلم هم چیزی کم از او ندارند و همگی نقشی به یاد ماندنی از خود بر جای میگذارند.
به دلیل کم دیالوگ بودن فیلم، بار روی دوش بازیگران این فیلم به مراتب سنگینتر شده و برای بیان حس و حال کاراکترهای خود، کار سختی را در پیش داشتهاند که خوشبختانه به خوبی از پس آن برآمدهاند.
Tick, Tick… Boom! :
اگر بخواهم موفقترین ژانر امسال هالیوود را نام ببرم، بدون شک ژانر موزیکال/درام را عنوان خواهم کرد، چرا که ۳ تا از بهترین فیلمهای امسال یعنی سال ۲۰۲۱، در همین ژانر عرضه شدهاند.
علاوه بر فیلم کودا که در شمارهی دیگر این مقاله آن را خدمت شما معرفی کردیم، امسال فیلم زیبای Tick, Tick… Boom! را داشتیم که براساس داستان واقعی زندگی یک موزیسین نگاشته شده است.
آهنگهای بسیار زیبایی که در این فیلم پخش میشوند در کنار بازی بسیار دوست داشتنی اندرو گارفیلد، آن را به گزینهای شایسته در لیست فیلمهای برتر سال ۲۰۲۱ تبدیل میکند.
کارگردان این فیلم، لین منوئل-میراندا توانسته به خوبی داستان شخصیت اصلی فیلم یعنی جاناتان لارسون را به تصویر بکشد و با به کار گیری هنرمندانهی موزیکهای این موزیسین، لحظههای فوقالعادهای را در این فیلم خلق کرده است.
بازی بازیگران این فیلم واقعا قدرتمند و زیبا بود و گل سرسبد آنها هم اندرو گارفیلد، در نقش اصلی یعنی در نقش جاناتان لارسون بود که به معنای واقعی کلمه، موسیقیهای درون فیلم را زیبا و شنیدنی میخواند و شما حتی برای لحظهای از شنیدن آنها خسته نمیشدید.
Last Night in Soho:
این فیلم را میتوان یکی از دراماهای بسیار خوب امسال نامید، که تقابل دو شخصیت را که گویی همزاد یکدیگر ولی در زمانهای مختلف هستند، به تصویر میکشد؛ همزادهایی که یکی از آنها، که مال نسل جدیدتر است، در آرزوی وصول و رسیدن به همزاد دیگر به سر میبرد؛ دیگر همزاد هم، در آرزوی …، خب فیلم را باید ببینید تا جوابش را پیدا کنید!
بازی قدرتمند آنیا تیلور-جوی که سال پیش او را در مینی سریال موفق The Queen’s Gambit شاهد بودیم، جذابیت این اثر را دو چندان کرده و ما را به روزهای تاریکی از لندن دهههای پیشین میبرد و ما را به این مهم یادآور میسازد که بدانیم “خیلی از آرزوهای ما در زندگی، صرفا از فاصلهی دور است که زیبایی دارند و قشنگ هستند”.
فیلم “دیشب در سوهو” را پیشنهاد میکنم، نه برای آنکه فیلمی چندان ترسناک (که ژانر اصلی آن است) محسوب میشود، بلکه به دلیل داستان جالب و متفاوتی که دارد و قطعا تماشای آن تجربهای متفاوت برای شما رقم خواهد زد.
CODA:
سبک موزیکال، بین ایرانیهای طرفدار فیلم و سینما، از محبوبیت نسبتا کمتری برخوردار است؛ این قضیه علتهای متعددی میتواند داشته باشد ولی به نظرم عدم آشنایی کامل با زبان انگلیسی و ناکارآمد بودن زیرنویسهای فارسی برای این گونه فیلمها، فیلمهایی که ترکیبی فوقالعاده از دو هنر دوست داشتنی سینما و موسیقی هستند، علت و عامل اصلی این موضوع محسوب میشود.
با این وجود، کمتر کسی را میشود پیدا کرد که از تماشا کردن این فیلم زیبا، بیادعا و سرتاسر عشق و هنر، لذت نبرده و پشیمان شده باشد؛ فیلمی که به ما نشان میدهد همیشه، قدر داشتههای خودمان را بدانیم و یادآور میشود که با وجود یک سری کمبودها در زندگی همهی ماها، همیشه به حد کافی در زندگی خود زیبایی و عشق خواهیم یافت.
فیلمی که به ما انگیزه میدهد تا تحت هر شرایطی، رویاهای خود را دنبال کنیم و با چند قطعه موسیقی بینظیر و شنیدنی، حس و حال زیبا و خوبی را به ما منتقل میکند.
کودا قطعا یکی از بهترین فیلمهای نه تنها امسال، بلکه چند سال اخیر است و تماشای آن برای هر دوستدار سینمایی لازم میباشد.
The Last Duel:
به دلیل موفقیتهای چشمگیر Gladiator در زمان خود، و پر آوازه بودن آن فیلم تا حتی سالهای اخیر، انتظارات از فیلم تاریخی جدید “ریدلی اسکات” هم در مقام کارگردان این دو فیلم بسیار بالا بود.
فیلم The Last Duel گرچه در برخی بخشهای خود روند نسبتا کندی را در پیش میگیرد، ولی قطعا ارزش تماشا شدن تا انتها را دارد و در کنار House of Gucci، دیگر ساختهی امسال این کارگردان بزرگ، به عنوان یکی از پرستارهترین فیلمهای امسال شناخته میشود و ارزش تماشا را دارد.
این فیلم یک حادثه را از ۳ زاویهی دید مختلف به تصویر میکشد و تماشای همان حادثه تکراری، از نوع نگاه ۳ نفر مختلف، واقعا تجربهی جالب و متفاوتی برای شما پدید خواهد آورد.
آدام درایور هم در نقش ویلن و شرور این فیلم، بی نظیر نقش آفرینی کرده و به نظرم نوید بخش آن است که بعدها هم دوباره او را در همچین نقشهایی خواهیم دید.
یکی از مواردی که راجع به این فیلم دوست داشتم، بسیار واقعی و بسیار نزدیک به حقیقت بودن اتفاقات و دیزاین محیط آن است، از قلعههایی که به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیده شده بودند تا سیر اتفاقات و … همگی در نزدیکترین و بهترین حالت ممکن به واقعیت، سو گرفته و پرداخته شدهاند.
توصیه میکنم ساختهی جدید ریدلی اسکات، یکی از بهترین و بزرگترین کارگردانان سینما را به هیچ عنوان از دست ندهید.
Dune:
تیموتی شالامی و زندایا، دو تا از بهترین بازیگران جوان دوران کنونی، در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
رمان منبع اقتباس این فیلم، قبلا نیز سوژهی فیلمسازان مختلفی قرار گرفته بود که البته نتیجهی کار همگی با شکست مواجه شد.
اما بالاخره فیلم Dune آمد و با یک تیم بازیگری فوقالعاده قوی، طلسم ناموفق بودن فیلمهای اقتباسی از این رمان را شکست و اثری را پدید آورد که تا سالها از آن یاد خواهد شد.
به علت گستردگی و عظمتی که این رمان دارد، خیلیها (از جمله خود بنده)، تمایل داشتند که نه یک سری فیلم سینمایی چندگانه، بلکه یک سریال چند فصلی عظیم در حد گیم او ترونز یا ویچر براساس این سری رمان ساخته میشد تا مجال و فرصت بهتری برای پرداخت به همهی جوانب این Lore داستانی عظیم فراهم باشد.
با این حال چیزی از ارزش این فیلم کم نمیشود و در همهی لیستها و مراجع معتبر، به عنوان یکی از بهترین فیلمهای امسال شناخته میشود.
داستان فیلم خیلی شفافتر و واضحتر از سایر آثار قبلی اقتباسی از این رمان، بیان میشود و شما را به عنوان بیننده تا انتها با خود درگیر میسازد.
بازی تیموتی شالامی واقعا ستودنی است و شما را به کاراکتر خود علاقهمند میسازد به طوری که دوست دارید بدانید سرانجام قصهی او چه خواهد شد. نقش آفرینی اسکار آیزاک هم در این فیلم بسیار ستودنی بود و در کنار سایر بازیگران این فیلم، مجموعا یکی از بهترین نقشآفرینیهای امسال را رقم زدند.
از نظر جلوههای بصری فیلم در سطح بسیار بالایی قرار دارد و شما حتی اگر این فیلم را بدون صدا تماشا کنید، باز هم لذت خواهید برد چرا که از نظر هنری واقعا زیبا و چشمنواز است.
فیلم Dune ارزش تمام مدت زمانی را که برای عرضهاش به انتظار نشستیم داشت و نشان داد تمام آن تاخیر خوردنها برای کار بیشتر روی فیلم، جواب داده است و در نهایت یکی از بهترین فیلمهای امسال را شاهد بودیم.
مورد افتخاری لیست، فیلم Old:
امسال هالیوود، یکی از ضعیفترین سالهای خود را در زمینهی عرضهی فیلمهای ترسناک، تجربه کرد. نسخههای جدید فرنچایزهای معروفی مثل Halloween، Wrong Turn و یا Paranormal Activity واقعا چیز دندانگیری نبودند، نه ایدهی خلاقانهای داشتند و نه لحظات ترسناک چشمگیری در آنها دیده میشد.
در این بین اما، امسال فیلم ترسناکی عرضه شد که گویی خود را دست کم گرفته است. فیلمی که گرچه فیلمنامهاش کاملا بینقص نیست و چند حفرهی داستانی در آن دیده میشود، ولی باز همچنان از خیلی از فیلمهای ترسناک امروزی بهتر عمل کرده و با داستان متفاوت خود، شما را یک ساعت و چهل دقیقه، به صفحه نمایش خیره میسازد.
جالب است که دو تا از بازیگران جوان این فیلم، در سالهای اخیر نمایشهای خیرهکنندهای از خود برجای گذاشته بودند، یکی از آنها در سریال Sharp Objects محصول شبکه HBO به زیبایی نقش بازی کرده بود و دیگری هم بازیگر اصلی دیگر فیلم ترسناک موفق و خاص امسال یعنی Last Night In Soho است، ولی جالب است که کارگردان از پتانسیلهای همین ۲ بازیگر با استعداد هم بهرهای نبرده است، و سکانسهای مختلف و بعضا مهم این فیلم، با بی سلیقگی تمام، جلوی دوربین به تصویر کشیده میشوند تا یکی از بهترین فیلمنامههای عناوین Horror در چند سال اخیر، تا مرز نابودی کشیده شود.
با این وجود، و علیرغم ضعفهای بسیار بزرگ و مهمی که این فیلم دارد، همچنان اثری نسبتا خوب برشمرده میشود و از خیلی از فیلمهای ترسناک دیگر، که میشود گفت بزرگترین مشکلشان همین ضعف فیلمنامهای است، بهتر عمل میکند تا جایی که امروز دلمان نیامد جایی برای این فیلم در مقالهمان خالی نگذاریم.
پر بحثترینها
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
- گزارش: Final Fantasy 16 روی PC تنها ۲۸۹ هزار نسخه فروخته است
نظرات
عالی آقای کرامت فر خیلی لیست خوبی بود منتظر بخش دوم و سوم هستیم👍
سلام
زنده باد آقای کرامتفر! درود!
خشم مردانه واقعا فیلم خوبی ست، کارگردانی بینظیر، عالی از آقای ریچی.
از معدود فیلمهای حال حاضر که رنگ و بافت بصری دارد.
از این لیست بنظرم لست نایت خوب باشه لندن قدیم و آنا تیلور ترکیب خوبی هستند.
فیلم های کره ای واقعا پیشرفت کرد، ۲۰۲۰ ام یه فیلم دیدم به اسم تماس یا call که باحال بود، توی این لیست ام دوتا شو دیده بودم که خوب بود، خودم که عاشق فیلم های ترسناک هستم و بعید میدونم فیلم ترسناکی مونده باشه که از زیره دستم در بره و در نهایت بازیگره محبوب ام امیلی بلانت که حتی یه فیلم ضعیف ام از این بانو ندیدم
ایا فیلم سازی افول کرده و سریالها و گیمها وضعیت بهتری دارند؟؟
سلام
مسلما بله، ولی با تاریخ ۱۰۰ ساله!
ما هنوز ۴۰ سال را پر نکردیم!
ما خیلی زودتر از سینما افول خواهیم کرد، شاید افولی وحشتناک!
مشابه دهه ۸۰،چند وقت پیش استاد ملکی از گیمفا مقالهای نوشتند در همین موضوع.
لینک مطلب:
https://gamefa.com/745372/video-game-crash-1977-and-1983/
که در سالهای دهه ۸۰، شرکتهای بازیسازی، کنسولها و ناشران بشدت زیاد و پرکار شدند و تعداد بازیها سرسامآور بوده!
و همه بازیها شبیه هم و با کیفیت و کمیتی مشابه.
درست مثل الآن که همه بازیها شبهنقشآفرینی، شبهجهانباز و شبهاکشن شدهاند.
خصوصا بازیهای بلتکباستری و بزرگ که تماما کپی از روی هم اند و یک شکل اند و از یک فرم و الگو پیروی میکنند.