سخت ترین تصمیم ها در تاریخ بازی های ویدئویی؛ وقت انتخاب است! (قسمت اول)
بازیهای ویدئویی یکی از بهترین بسترها برای روایت داستان به شمار میآیند. بزرگترین تفاوت این رسانه با سایر رسانهها، در این است که در بازیهای ویدئویی شما نیز بخشی از داستان هستید. این شمایید که با انتخابهای خود بر روند داستان تاثیر میگذارید و آن را پیش میبرید. حتی در بازیهایی که به عنوان بازیهای خطی شناخته میشوند اگرچه شما نقشی در تصمیمهای کلیدی ندارید، اما باز هم مخاطب صرف نیستید و با محیط بازی تعامل میکنید. قضیهی انتخاب، در سالهای گذشته پررنگتر هم شده و بسیاری از بازیها به شما اجازه میدهند با انتخاب مسیر دلخواهتان، پایان بازی را آنطور که میخواهید رقم بزنید. این موضوع، هم ارزش تکرار بازی را بالا میبرد، هم حس خوبی به مخاطب میدهد. اصولاً ما انسانها هرقدر بیشتر در انجام کاری نقش داشته باشیم، بیشتر به آن وابسته میشویم. اینکه در یک بازی انتخابها کلیدی بر عهدهی مخاطب باشند نیز باعث میشود او بیشتر در فضای بازی غوطهور شود و با شخصیتهای داستان بیشتر همحسی کند. این شیوه بهخصوص در روایت بازیهای داستانی بسیار موثر واقع میشود و تاثیر داستان را دوچندان میکند. اما گاهی اوقات این انتخابها اصلاً راحت نیستند و سازندگان شما را وادار به تصمیمگیریهایی میکنند که روح شما را به درد میآورد. بعضاً این تصمیمگیریها میتوانند شما را حسابی به فکر فرو ببرند و باعث شوند پاسخ خود به سوالات بنیادی زندگی را بار دیگر با خود مرور کنید. حتی این حق انتخاب میتواند عقل و احساس شما را در مقابل هم قرار دهد و شما را در دوراهی سختی بگذارد. تا به حال بازیهای بسیاری از این روش برای درگیر کردن مخاطب استفاده کردهاند، بنابراین پیش خودم فکر کردم بررسی سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی میتواند موضوعی جذاب برای یک مقالهی مفصل باشد!
در این مقاله، بازیهایی را بررسی کردهایم که ما را مجبور به تصمیمگیریهای سخت میکنند. قبل از شروع مقاله باید به شما عزیزان هشدار دهم که در این مقاله برخی از نقاط کلیدی بازیها اسپویل شده است، بنابراین در صورتی که قصد انجام هر یک از این بازیها را دارید، پیشنهاد میکنم متن مربوط به آن بازی را مطالعه نکنید.
دیگر بیش از این مقدمهچینی نمیکنم، این شما و این قسمت اول سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی!
Fable II
Fable یکی از فرنچایزهایی است که تا به حال بسیاری از گیمرها را به سمت کنسولهای مایکروسافت کشانده است. نسخه دوم از این بازی که نمرات بسیار خوبی را نیز از منتقدین دریافت کرد، یکی از بهترین بازیهای این سری بود. پایان Fable II یکی از بهیادماندنیترین پایانهای تاریخ بازیهای ویدئویی است. سازندگان در پایان این بازی محبوب شما را مجبور میکنند تا بین سه گزینهی ثروت، عشق و فداکاری یکی را انتخاب کنید. اگر ثروت را انتخاب کنید، یک میلیون سکهی طلا به شما داده میشود که آن را خرج هرچیزی که دوست دارید بکنید. این انتخاب کمی غیرمنطقی به نظر میرسد، چراکه بسیاری از گیمرها بدون انتخاب این جایزه نیز میتوانند این مقدار پول را به دست آورند. انتخاب اصلی بین عشق و فداکاری است. در صورت انتخاب عشق، خانواده و سگ محبوبتان که در اول بازی کشته شده بودند را دوباره خواهید دید. در صورت انتخاب فداکاری، خودتان را قربانی میکنید تا هزاران فرد بیگناه که توسط Lucien Fairfax در بازی کشته شدهاند به زندگی برگردند. تنها چیزی که در این حالت از شما باقی میماند یک مجسمه و هزاران نامهی تشکر از سوی مردم Albion است که حس بسیار خوبی به شما خواهد داد. Fable II با این انتخاب سختی که پیش پای گیمرها میگذارد، بدون هیچ شکی شایستگی حضور در این لیست را دارد.
Life is Strange
وقتی Life is Strange منتشر شد، کسی انتظار نداشت نام این بازی تا این اندازه بزرگ شود. سازندگان بازی با آرامش و طمانینه، طی پنج اپیزود داستانی روایت کردند که هر کسی را تحت تاثیر قرار میداد. سرتاسر Life is Strange پر بود از انتخابهای دشوار و حیاتی که باعث میشدند فکر مخاطب همواره درگیر راههای آلترناتیو باشد. اما قطعاً حیاتیترین انتخاب بازی برمیگردد به جایی که کاراکتر اصلی بازی یعنی مکس، باید بین نجات مردم شهر Arcadia Bay یا دوستش کلوئی، یکی را انتخاب کند. از یک طرف کلوئی در طول بازی همیشه در کنار شما بوده و هیچگاه شما را تنها نگذاشته است، از طرف دیگر وجدان انسان میگوید نجات چند صد نفر، بهتر از نجات تنها یک نفر است. این صحنه نمود بارز تقابل عقل و احساس در یک بازی ویدئویی، و دلیل قرار گرفتن Life is Strange در لیست ماست.
Resident Evil 7
سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی معمولاً به صحنههایی مربوط میشوند که اختیار مرگ و زندگی افراد دیگر در دستان شما قرار میگیرد. Resident Evil 7 دقیقاً از همین روش برای آزار بیشتر روح و روان شما استفاده کرده است! اگر قرار باشد بین همسرتان و فردی که تا به حال بارها جان شما را نجات داده یکی را برگزینید، انتخاب شما چه خواهد بود؟ وقتی آنقدر اتفاقات عجیب و غریب برایتان میافتد که دیگر نمیدانید همسرتان واقعاً زنده است یا نه، چنین انتخابی اصلاً کار راحتی نیست. انتخاب بین دو کاراکتر Mia و Zoe در هفتمین نسخه از رزیدنت اویل بدون شک یکی از سختترین انتخابهایی است که میتواند بر سر راه یک گیمر قرار بگیرد. این در حالی است که کسی سری رزیدنت اویل را با دوراهیهای سختش نمیشناسد و شاید این تنها انتخاب سخت شما در کل سری باشد. اما همین یک انتخاب آنقدری سخت هست که Resident Evil 7 شایستگی حضور در این لیست را داشته باشد!
Heavy Rain
Heavy Rain یکی از بهترین بازیهای شرکت کوانتیک دریم و یکی از بهیادماندنیترین بازیهای داستانی تاریخ است. داستان بازی دربارهی قاتلی با لقب Origami Killer است که فرزند یکی از کاراکترهای بازی را گروگان گرفته است. شما در نقش ایتن مارس قرار میگیرید که حاضر است تا برای نجات پسرش از دست این قاتل زنجیرهای دست به هر کاری بزند. در مرحلهای از بازی، Origami Killer از شما میخواهد به خانهی یک ساقی مواد مخدر بروید و او را بکشید. اما به زودی متوجه میشوید که او نیز مانند شما پدر است و میخواهد باز هم فرزندانش را ببیند. از یک طرف میخواهید به هر طریقی که شده دوباره پسر خود را ببینید و از طرف دیگر برای این کار باید انسانیت خود را زیر پا گذاشته و فردی را بیدلیل بکشید. به جرئت میتوان گفت این یکی از سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی است. Heavy Rain خیلی بیشتر از اینها با انتخابهایش شما را عذاب میدهد، اما این صحنه شاید تاثیرگذارترین صحنهی کل بازی باشد.
Fallout: New Vegas
بتسدا دوست دارد با روح و روان گیمرها بازی کند و آنها را بر سر دوراهیهای سخت بگذارد! سری Fallout پر از این انتخابهای سخت است که وجدان هر انسانی را به درد میآورد! یکی از سختترین انتخابهای این سری مربوط میشود به بازی Fallout: New Vegas و نشتِ مواد رادیواکتیو در Vault 34. قضیه از این قرار است که نشتِ این مواد کشنده، باعث شده زمینهای زراعی اطراف آسیب ببینند و مردم بیچاره چیزی برای خوردن نداشته باشند. شما مسئولیت حل قضیه را به عهده میگیرید و به منبع نشت این مواد، یعنی Vault 34 میروید. اما به زودی متوجه میشوید گروه دیگری از مردم در این پناهگاه گیر افتادهاند و اگر بخواهید جلوی نشت را بگیرید، آنها دیگر هیچ راه فراری نخواهند داشت و همهشان خواهند مرد. از طرف دیگر اگر آنها را نجات دهید، نشت این مواد رادیواکتیو ادامه پیدا میکند و قحطی غذا در خارج Vault 34 شدیدتر میشود. در واقع هر تصمیمی که بگیرید به ضرر یک سری از ساکنان سرزمینهای پساآخرالزمانی فالآوت تمام میشود، اما بالاخره یک نفر باید این تصمیم را نهایی کند و آن یک نفر شمایید!
Saints Row IV
سری Saints Row یکی از باحالترین سریهای تاریخ بازیهای ویدئویی است که دست مخاطب را برای انجام کارهای عجیب و غریب حسابی باز میگذارد. Saints Row IV پر از شوخیهای بهیادماندنی و لحظات خندهدار است، اما یک تصمیمگیری به ظاهر سخت نیز دارد. در Saints Row IV شما در نقش رئیسجمهور ایالات متحدهی آمریکا قرار میگیرید و همان اول بازی باید بین درمان سرطان یا خاتمه دادن به گرسنگی در جهان، یکی را انتخاب کنید. البته از آنجایی که با Saints Row طرف هستیم، این انتخاب در جریان بازی تاثیر چندانی ندارد، اما بدون شک خیلی از گیمرها درگیر این انتخاب مثلاً حیاتی میشوند! اینکه بازی با یک تصمیمگیری اساسی شروع شود نیز در نوع خود جالب است.
انحصاری خوشساخت سونی که همین سال پیش به بازار آمده نیز یک تصمیمگیری بسیار سخت پیش پای مخاطب قرار میدهد. شما در نقش جین ساکای قرار میگیرید که یک سامورایی ماهر و جوان است و قصد دارد غارتگران مغول را از سرزمین مادریاش بیرون کند. او برای این کار حاضر است دست به هر کاری بزند، اما عموی جین که در واقع استاد او نیز هست، از او میخواهد که تنها به شکل رودررو با دشمنان بجنگد و سنت ساموراییها را زیر پا نگذارد. جین با وجود علاقهای که به عمویش دارد، برای نجات مردمش از دستورات او سرپیچی میکند. این باعث میشود تا حکومت مرکزی، حکم اعدام جین را صادر کند و عمویش نیز مامور اجرای این حکم اعدام شود. از آنجایی که اعدام یک سامورایی باید از طریق دوئل صورت بگیرد، پس از یک دوئل سخت و نفسگیر، جین موفق میشود عموی خود را شکست دهد. اما بازی انتخاب نهایی را بر عهدهی شما قرار میدهد. آیا عموی خود را پس از شکست در دوئل میکشید تا مانند یک سامورایی واقعی با افتخار و شرف بمیرد، یا از این کار میپرهیزید و میگذارید کسی که سرپرستی شما را از کودکی بر عهده داشته زنده بماند؟
Spec Ops: The Line
یکی از دلخراشترین صحنههایی که تا به حال در یک بازی ویدئویی دیدهام، به بازی Spec Ops: The Line مربوط میشود. کلیات این بازی در مورد زشتیها و اثرات بد جنگ است و در انتقال این مفهوم بسیار استادانه عمل کرده است. در بخشی از Spec Ops: The Line، این انتخاب به شما داده میشود که از فسفر سفید برای سوزاندن منطقهای که سربازان دشمن در آن اقامت دارند استفاده کنید. این انتخاب در ابتدا خیلی وحشتناک به نظر نمیرسد، چراکه میدانید اگر شما آنها را نکشید، آنها به سراغتان خواهند آمد. اما وقتی میفهمید در آن منطقه هیچ سربازی نبوده و مردم عادی سکونت داشتهاند، شوک میشوید. بازی شما را مجبور میکند از میان جسدهای سوختهی مردم عادی بگذرید و حتی صحنهی دلخراش کودکی که در آغوش مادر خود تلف شده است را نیز به شما نشان میدهد تا از هرچه جنگ و جنگافزار است متنفر شوید.
Telltale’s The Walking Dead
اعضای استودیوی تعطیلشدهی Telltale استاد این بودند که شما را وادار به تصمیمگیریهای دشوار کنند. در هر چهار فصل بازی، تصمیمگیریهای بسیار سختی وجود دارد که میتوان از آنهای یک لیست جداگانه ساخت، اما یک صحنه هست که سنگدلترین انسانها را نیز متاثر میکند. احتمالاً خودتان میدانید از کدام صحنه حرف میزنم. شما در بازی در نقش فردی به نام Lee Everett قرار میگیرید که با وجود گذشتهی تلخی که دارد، انسانی مهربان و دلسوز است. او برای کلمنتاین، دختربچهای که پدر و مادرش را در پی اتفاقات بازی از دست داده، پدری میکند و سعی میکند در عین حفاظت از او، او را با واقعیتهای دنیای اطرافش آشنا کند. در اپیزود آخر از فصل اول این بازی، یک زامبی دست Lee را گاز میگیرد و او را آلوده میکند. Lee برای اینکه تبدیل به زامبی نشود از کلمنتاین درخواست میکند که به او شلیک کند. اما مگر کشتن فردی که در کل بازی به او عشق ورزیدهاید کار راحتی است؟ بازی انتخاب آخر بازی را به شما واگذار میکند. آیا لی را میکشید تا هیچوقت تبدیل به یک مردهی متحرک نشود، یا از پس این کار برنمیآیید و او را با قلبی آکنده از غم رها میکنید؟ این یکی از غمانگیزترین تصمیمهای تاریخ بازیهاست که خیلی از گیمرها را گریانده است.
این قسمت را در همینجا به خاتمه میرسانیم، اما در قسمت بعدی، بازیهای بیشتری را مورد بررسی قرار خواهیم داد. میخواهید کدام بازیها را در قسمت آیندهی مقاله مشاهده کنید؟ نظرتان دربارهی این لیست چیست؟ منتظر نظرات شما هستم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
برای اپیزود بعدی
سری Pillars of eternity
Divinity original sin 2
, Disco elysium
, deus ex ,
Prey 2017
Dragon age origins
Baldur’s gate سری
Jade empire
Knights of the old Republic 1/2
Neverwinter nights 2
Planescape torment
Tyranny
و در آخر DLC های Fallout 3,4,NV رو پیشنهاد میدم 😁😁
یه دنیا ممنون بابت این مقاله جناب مقدم عزیز . یادمه سر انتخاب بین کلوئی و Arcadia Bay چقدر با خودم کلنجار رفتم . چقدر دستم میرفت سمت یه انتخاب اما سریع بر میگشت و دوباره میرفت سمت اون یکی انتخاب . همونطور که اشاره کردین وجدانم بهم میگفتن که نجات کل شهر مهم تر از نجات کلوئی هست . اما از طرفی من ساعت ها با مکس و کلوئی گشته بودم و روایتشون رو دیده بودم . خیلی سخت بود که بخوام کلوئی رو فدا کنم . اما در نهایت کلوئی رو واسه نجات شهر فدا کردم . چه قدرت داستانگویی داشت Life is Strange . ممنون بابت مقاله
فوری فوری فوری!!!
گاد اف وار ۲۳ دی برای پیسی میاد!
Boy
اسپویلر واسه نیِر اوتاماتا!
بدون ذرهای شک سختترین انتخابی که توی تمام بازیها باهاش روبرو شدم (توی دور اول بازی) این بوده :
.Please make your choice
9S-
A2-
به نظرم توی انتخاب GOT با شرافت مردن بهتر از با خفت زندگی کردنه…
ولی به هرحال این انتخابا نظر شخصیه…
سخت ترین تصمیم من ربطی به جان کسی نداشت انتخاب بین ۲ نفر بود کسایی که ویچر ۳ زدن منو درک میکنن 😄 لعنتی هنوزم فک میکنم بهش و میگم کاش یه تصمیم دیگه میگرفتم از قدیم گفتن با یک دست نمیشه دو تا هندونه برداشت راسته به خدا 😄
اون انتخاب به جان ربطی نداشت به جون ربط داشت
بله 👍😄
واقعا انتخاب سختی بود حالا کیو انتخاب کردی؟ من ین رو انتخاب کردم
جفتشو 🤭 ولی خدایی دلم همیشه با یِن بود ، cdpr به من نارو زد من گفتم اگه با هر دو باشم مشکلی پیش نمیاد ولی از این خبرا نبود 😁
هعی حاجی هعی😄
فک کنم تا الان ۷ باری ویچر رو بازی کرده باشم ( پارسال اگه یادتون باشه ۳ بار بود، ولی از عید تا آخر تابستون اینجانب کارم هرروز ویچر بود😄 )
ازین ۷ بار فقط توی پلی آخرم با ین رومنس کردم😊 تریس عشقه، تریس زندگیه❤
تریس خیلی لوسه😂😂😂
واقعا درک نمیکنم چرا تریس رو بیشتر دوست داری
عشق تریس هوسه عشق نیست ، ولی مال ین هست
The Walking Dead واقعا یه اثر عالی بود از موسیقیش بگیر تا شخصیت پردازی و صداگذاری لی و کلمنتاین ولی تنها بدی که بازی های انتخابی دارن اینه که باید دوبار بازی رو تموم کنی تا بفهمی کدوم انتخاب بهتر بوده
اسپوییییییییییییییییییییییل
واقعا مرگ لی خیلی غم انگیز بود و من وقتی فصل دوم بازی رو شروع کردم با کلمنتاین اصلا بهم حال نداد لی واقعا یه چیز دیگه بود
وای پایان LiS خیلی عصبیم کرد،
اسپم:
هرچند آخرین انتخاب بازی بود و بعدیش عملا چیزی برای بازی نبود با این حال انقد فضاسازیش قوی بود و آدم رو غرق در داستان و شخصیت ها کرده بود که به شدت از اینکه از نجات arkadia bay صرف نظر کردم ناراحت شدم و چن روز داشتم فک میکردم که آیا chloe ارزشش رو داشت …
باید سازنده ها رو به خاطر این بازی جمع و جور اما تمیز و باورپذیر تحسین کرد
Nier Replicant(Gestalt)!!!!!
مقاله واقعا جالبی بود تشکر
واقعا گیمر تو رزیدنت اویل تصمیم سختی باید میگیرفت
من تصمیم گرفتم میا رو نجات بدم
از اونجایی هم ک یه عادت بد دارم ک یه بازی و تکرار نمیکنم متاسفانه فقط پایان با میا رو دیدم🙂
جا داره به عنوان اینکه برای اولین بار میبینم که در اول مقاله هشدار اسپویل دادید(حداقل من تا الان دیدم)تشکر کنم…
چون هم این یعنی نظرات رو میخونید و هم اینکه برای اونها..مخصوصا اونایی که میگن چرا نمیگید که لیستتون اسپویل داره ترزش قائل میشید..درود🙌🙌👌👍