ولو برای عرضه موفق استیم دک به چه سیاست هایی نیاز دارد؟
ولو در ساخت بازیهای ویدیویی استاد است و هر بار که دست به کار میشود، ما کمربندهای خود را محکم میبندیم تا به سفری در آینده رفته و عنوانی را تجربه کنیم که جلوتر از زمان خود حرکت میکند. ولو بازیساز قهاری است که مخاطب، سلیقه او و پلتفرم مقصد را میشناسد؛ این شرکت در اصطلاح عامیانه خود جنس است و ما مشتریانی هستیم که از استعمال این جنس خسته نمیشویم و اکنون چشم به راه استیم دک هستیم.
در این بین به هر سو دست میاندازیم تا نمونههای مشابه را نیز تجربه کنیم اما بیهوده است؛ مغز چنان درگیر عصاره جادویی ولو شده که تنها باید خود همین استودیوی کمالگرای صبور دست به کار شده و ما را آرام کند.
با این وجود این شرکت به اندازه نرمافزار در ساخت سختافزار شهرت ندارد. عمده تلاشهای حوزه سختافزار این شرکت معمولاً به عنوان محصولاتی خلاقانه ولی غیرمحبوب و گاهاً غیرکاربردی شناخته میشوند. ساخت کنسول و یا آنطور که استیم دک را مینامند، «رایانه شخصی دستی» چیزی نیست که ما ولو را طی سالیان گذشته به خاطر آن ستوده باشیم. محدودیتهای تفکر نوابغ این شرکت همیشه در تجربههای نرمافزاری نقش میبسته است و خدماتی مانند استیم نیز مسلماً در تغییر نگاه ما به ولو نقش داشتهاند.
اما چطور میشود شرکتی که نزدیک به ۱ نسل در عالم بازیهای ویدیویی سکوت کرده است، در سال ۲۰۲۰ باری دیگر به میادین باز میگردد و بهترین بازی پلتفرم واقعیت مجازی را عرضه میکند؟ سپس باز هم آرام نمینشیند و در سال ۲۰۲۱ تصمیم میگیرد رایانه شخصی دستی خود را هم معرفی کند تا کاربران به گمانهزنی درباره سال ۲۰۲۲ بپردازند؟
هر چه که باشد و ولو هر طور که فکر کند، مشخص است که این برنامهها چندین سال درون هسته این شرکت پرورش یافته و سپس ذوب شدهاند تا با قالبهایی جدید معرفی و پیگیری شوند. بازی با کیفیتی مانند Half-Life: Alyx و شروع کمپین بازاریابی استیم دک مواردی نیستند که طی یک روز کاری و جوگیری اعضای ولو به یک باره ظهور کرده باشند.
اینها همگی سالها برنامهریزی را در پشت سر دارند و سالها برنامه را نیز در دراز مدت خواهند داشت. بنابراین ولو چگونه خواهد توانست با اعمال سیاستهای صحیح استیم درک را به اوج قلههای موفقیت برساند؟ امیدواریم که این مقاله پاسخی روشن به این سوال باشد.
تولید محتوا به سبکی نو
حتی اگر از کاربران جدید بازیهای ویدیویی باشید و در نسل هشتم به این صنعت علاقهمند شده باشید، نیاز نیست هوش فراعادی داشته باشید تا متوجه کیفیت و تاثیرگذاری بازیهای ولو شوید. بازیهای این شرکت در تعریف دوباره ژانر خود کاری به جد، تحسینبرانگیز را انجام میدهند.
تجربه Half-Life 2 و Portal 2 که بیش از یک دهه پیش عرضه شدهاند نشان میدهد که بازیهای ساخت استودیوی ولو نه تنها در زمان عرضه بلکه همین حالا نیز استانداردهای به خصوصی دارند که به زمان وابسته نیستند.
عرضه چنین آثاری برای استیم دک بیشک یک درخواست آرمانی است. اگر ولو تصمیم بگیرد بازیهای ساخت خود را تنها برای این رایانه شخصی دستی عرضه کند، دقیقاً مانند تمام تولید کنندههای کنسول کنونی محتوایی را ارائه خواهد داد که کاربران نمیتوانند روی پلتفرم دیگری به آن دست یابند و این محتوا آن قدر جذاب هست که پول مشتریان را از جیب آنها بیرون بکشد و به ولو هدیه دهد.
حتی عرضه بازیهای ساخت استودیوی ولو به صورت انحصاری زمانی نیز میتواند یک برگ برنده برای این کنسول باشد اما همه این سناریوها با توجه به رویکرد کلی ولو غیرمحتمل است. البته ولو پیشتر با عرضه انحصاری Half-Life: Alyx برای هدستهای واقعیت مجازی، نشان داد که در انجام اهدافش و رسیدن به مقصدی که یک اثر به آن تعلق دارد، درنگ نخواهد کرد.
اما ساخت بازی انحصاری تنها برای استیم دک نه تنها میتواند بازیهای این شرکت را در نسل نهم به محدودیت دچار کند، بلکه با وجود فروشگاهی مانند استیم، عدم عرضه برای رایانههای شخصی میتواند تبدیل به شکایت اصلی کاربران شود و ولو را در مسیر انزجار و تنفر قرار دهد.
در بهترین حالت میتوان متصور شد که عناوین انحصاری بعدی این شرکت تنها برای پلتفرم رایانههای شخصی عرضه شود. به این ترتیب تکلیف چیست؟ حق با شماست، کاربران بدون خرید استیم دک باز هم میتوانند آثار با کیفیت احتمالی ولو را تجربه کنند.
خب این نیز راه حل متفاوتی دارد. گفتنی است که روشهای دیگری هم برای جذب کاربران حتی با چنین سیاستی هم وجود دارد؛ یکی از آنها، بازاریابی استیم دک به عنوان بهترین پلتفرم برای تجربه این بازیها است. در این صورت کاربران بدون نیاز به هزینههای چندین هزار دلاری، با خرید محصولی که در بدترین حالت کمتر از ۱۰۰۰ دلار قیمت دارد، میتوانند به آخرین بازی ولو دست یابند.
حال اگر این بازیها همه برای استفاده از پتانسیلهای استیم دک بهینه شوند، نقاط قوت دیگری هم برای اقتصادی جلوه دادن این تصمیم نمایان میشود. استفاده از پتانسیلهای نمایشگر لمسی، حسگرها، دکمههای اضافی و در مجموع تمام قابلیتهای استیم دک، میتواند تجربه بهتری از بازیهای آینده ولو را ارائه دهد که به سادگی قابل بازاریابی است.
اگر شرایط اینگونه پیش برود، هر یک از بازیهای ولو تبدیل به Killer App خواهند شد (عناوینی که میتوانند پتانسیل کامل یک محصول را نمایش دهند). به این ترتیب همین عناوین در نقش بازیهای System Seller نیز ظاهر خواهند شد.
آیا ارائه چندین بازی با این روال، پلتفرم جدید ولو را به آسمان خواهد رساند؟ فراموش نکنید که ما با قاطعیت تمام نمیتوانیم درباره تعداد بازیهای انحصاری آینده ولو صحبت کنیم. این شرکت به تازگی روند ساخت Half-Life: Alyx را پشت سر گذاشته است و بنابراین انتظار میرود که عرضه بازیهای بیشتر با توجه به اشتغال کارمندان طی سالهای گذشته و خوی کمالگرای این شرکت، ما را مدت بیشتری در انتظار نگه دارد. از سوی دیگر اصلاً بعید نیست که چند تیم از این شرکت مشغول کار روی عناوین جدید باشند.
به هر حال اگر ولو تصمیم نگیرد که با شرکتهای شخص ثالث و به واسطه قراردادهای ضمنی، بازیهای دیگری را به انحصار دستگاه خود بکشاند، ما با محتوای زیادی روبهرو نخواهیم شد. بازیهای خود شرکت ولو شاید بتوانند کیفیت بالایی را ارائه دهند اما کمیت بالای آنها قابل تضمین نیست و تنها زمان به این سوال پاسخ خواهد داد.
درک این موضوع که فروشگاه استیم و امکاناتی که یک رایانه میتواند ارائه دهد، کلید حل بسیاری از جوابهاست؛ جوابهایی که در دل بدفهمیهای کاربران گم شده و آنها نباید تصور کنند که محتوای انحصاری یا اختصاصی ولو، بزرگترین ویژگی این دستگاه خواهد بود. پیش از آن که دقیقتر به موضوع بپردازیم، شما میتوانید مقاله «چرا ولو بازیهای جدید نمیسازد» را بررسی کنید تا تصور بهتری را کسب کنید؛ تصوری که نشان میدهد به احتمال زیاد محتوای انحصاری هرگز تبدیل به اصلیترین دلیل خرید این محصول در آینده نخواهد شد.
بیان صحیح اهداف استیم دک
شاید نیازی به ذکر نباشد اما اگر شما خودتان هم نتوانید اهدافتان از طراحی و عرضه یک محصول را به درستی به مخاطبانتان نشان دهید، چرا باید آنها جذب کالای شما شوند؟ اگر هدف پشت توسعه یک محصول، رویداد و یا خدمات به درستی به کاربران توضیح داده نشود، آنها باور میکنند که محصول شما در حقیقت هیچ هدفی را دنبال نمیکند و بنابراین هیچ یک از نیازهای آنها را برطرف نخواهد کرد. زمانی که چنین باوری در اذهان عموم ایجاد شود، شما با یک تراژدی واقعی روبهرو خواهید شد و محصول شما با سر به زمین میخورد.
فرض کنید اگر اپل نمیتوانست تفاوت و تمایزهای میان آیپاد، آیفون و آیپد را به درستی مشخص کند، چگونه میتوانست در جایگاه کنونی قرار بگیرد؟ این سه محصول هر کدام در عرضه اولیه و حتی پس از آن بازار را قبضه کردند. امروزه آیفونها و آیپدها از سیستم عامل به شدت مشابهی استفاده میکنند اما اپل چگونه هنوز هم تمایز آنها را حفظ کرده است؟
این دغدغهای است که حتی بزرگترین شرکتها نیز در پاسخ به آن نمیتوانند عملکرد باثباتی داشته باشند. مایکروسافت به عنوان سازنده اولین تبلت تاریخ هرگز نتوانست به تاثیرگذاری اپل در این زمینه دست یابد و گوشیهای هوشمند این شرکت نیز هر بار یکی پس از دیگری با شکست مواجه شدند.
ولو نیز تجربههای ناخوشایند ولی ارزشمندی در این زمینه دارد. محصولات «استیم ماشین» این شرکت ایده فوقالعاده جاه طلبانهای داشتند اما اکنون چنان در پیچ و خم تاریخ گم شدهاند که ممکن است شما هرگز نام آنها را نیز نشنیده باشید.
به نظر میرسد که ولو در خصوص استیم دک، در بلند مدت شدیداً نیازمند برنامهریزی برای این مهم است. این شرکت باید بتواند هدف از عرضه استیم دک را توضیح دهد، کاربران به آن احساس نیاز کنند و در نتیجه همه به این توافق برسند که وجود استیم دک در بازار بیهوده نیست.
ویژگیهای زیاد و آزادیهای بیشماری که ولو با استیم دک به کاربران ارائه میدهد نیازمند توضیحات است. ارائه هزاران ویژگی خوب صرفاً دلیلی بر فروش فوقالعاده یک محصول نخواهند بود؛ بلکه تبیین استفاده از آنها و یا ساده کردن هر چه بیشتر این ویژگیها میتواند نظر کاربران را جلب کند.
نحوه نصب سیستم عامل ویندوز و یا توزیعهای دیگر لینوکس هیچکدام اقدامات کاربرپسندی نیستند و عامه مردم با وجود مراحل سادهاش، نمیتوانند از پس ساز و کار آن برآیند.
از طرفی حافظه داخلی این دستگاه همین حالا هم محل بحث و گفتوگو بین کاربران و صاحب نظران است. همین حالا هم میتوان دو جین بازی مختلف نام برد که با حافظه نسخه پایه استیم دک قابل تجربه نیستند، مگر این که کاربر خودش اقدام به استفاده از حافظههای خارجی و داخلی دیگر کند. باید توجه داشته باشیم که امکان تعویض حافظه و یا افزایش حافظه دستگاه بینهایت رضایتبخش است ولی باری دیگر کاربران عادی تنبلتر و سادهطلبتر از آن هستند که فکر میکنید.
پلی استیشن ۳ نمونه واضح کنسولی است که بیش از اندازه به کاربرانش آزادی عمل داد ولی نتوانست ویژگیهای انقلابی خود را به خوبی توضیح دهد. در آن کنسول در عوض تمرکز روی قیمتگذاری اقتصادی با ویژگیهای مورد نیاز، قیمت مناسب در قبال یک محصول همه کاره اتخاذ شد.
اکنون استیم دک شرایط بهتری دارد چرا که به هر حال به عنوان یک رایانه شخصی عرضه میشود و رایانههای شخصی به کاربردهای چند منظوره خود شهره هستند اما اگر تصویر غالب مردم مبنی بر «کنسول» بودن این دستگاه پابرجای باقی بماند، انتظارات دیگری ایجاد خواهد شد که به تنهایی یک کهکشان جدید از مشکلات است. همچنین کاربران نباید تصور کنند که با یک رایانه شخصی تمام عیار مواجه هستند.
بازیبازان رایانههای شخصی معمولاً برای تجربه رزولوشن، نرخ فریم و کیفیت بیشتر بازیها به سمت این پلتفرم رفتهاند. تصور وجود این موارد برای یک رایانه شخصی دستی با سختافزار استیم دک غیرممکن است. ولو در چینش انتظارات کاری طاقتفرسا و به غایت سخت پیش رویش میبیند که در صورت لغزش، عواقب سنگینی دارد.
استفاده از پتانسیلهای بازار برای ایجاد یک رقابت
استیم دک تنها به دلیل قابلیتهای حمل و پلتفرم فیزیکی خود مستقیماً با نینتندو سوییچ مقایسه میشود. خارج از این شرایط، کارکرد استیم دک کاملاً متفاوت از سوییچ است اما ولو چگونه میتواند این موضوع را به سود خود تمام کند؟ با پر کردن خلائی که سوییچ در آن مشکل دارد.
یکی از آنها ارائه قدرت سختافزاری بالاست. نینتندو با وجود معرفی چند مدل مختلف از سوییچ هنوز هم از سختافزاری استفاده میکند که برای نسل گذشته هم استاندارد مناسبی به شمار نمیرود. استیم دک هم در این زمینه خارقالعاده عمل نکرده است ولی با حساب و کتابی ساده روی روشن ماجرا نمایان میشود.
همین حالا نیز استیم دک در قیاس با دیگر کنسولهای نسل نهم از جمله ایکس باکس سری اس، قدرت سختافزاری کمتری دارد ولی مشخصات سختافزاری استیم دک مبتنی بر معماری نسل نهمی است. از طرفی این مشخصات برای ارائه رزولوشن ۷۲۰p و نرخ فریم ۳۰ الی ۶۰ مناسب به نظر میرسد. این خروجی برای نمایشگر این دستگاه و تجربه بازیها در حالت دستی کاملاً منطقی و مناسب است.
استیم دک نهایتاً میتواند قدرت گرافیکی را در کنار محتوای مناسب به علاقهمندان کنسولهای دستی هدیه کند. ولو برای موفقیت در این بخش باید به وعدههای خود توجه داشته باشد. اگر این محصول بتواند به صورت خودکار بازیها را تا جای ممکن بهینه کند، کاربران دیگر غمی نخواهند داشت.
روند بهینهسازی بازیها میتواند به واسطه «استیم او اس» انجام شود. این سیستم عامل هنوز هم در اجرای بازیها فقدانهای بسیاری نسبت به ویندوز دارد اما اگر ولو بتواند نقاط ضعف ویندوز (مانند سنگینی بیش از اندازه آن در اجرای اپلیکیشنها) را برطرف کرده و از نقاط قوت توزیعهای لینوکس بهره ببرد، بازیها همانطور که باید اجرا خواهند شد.
یکی دیگر از پتانسیلهایی که ولو مخصوصاً روی فروشگاه استیم با آن غریبه نیست، مشتریمداری و البته بازاریابی است. فهرست تخفیفها، رابط کاربری، جامعه بازیبازان، امکانات فروشگاه، قابلیت تغییر منطقه جهت خرید ارزانتر بازیها و …، از قابلیتهایی هستند که نه تنها سوییچ و فروشگاه آن، بلکه هیچ یک از کنسولهای بازی بازار تا به این اندازه به آنها مجهز نیستند.
ولو استاد بلامنازع جلب نظر کاربران است تا آنها مبالغ هنگفت را با رضایت خاطر کامل خرج کنند و پس از خرج این مقدار نیز هنوز راضی و خشنود باشند. این شرایط همیشه برای کاربران محصولی مانند سوییچ صدق نمیکند.
عدم وجود رقیب در زمینه کنسولهای دستی، نینتندو را به مسیری کاملاً هموار برای حکمرانی بر کاربر سوق داده است. خدمات بعضاً ضعیف این شرکت، عدم وجود تخفیف، عدم توجه به قدرت سختافزاری و چند ضعف دیگر همگی میتوانند توسط ولو پیگیری شوند تا این شرکت عملاً بدون عرضه یک کنسول دستی، با سوییچ رقابت کند؛ رقابتی که از طریق بهرهگیری صحیح از پتانسیلهای بازار میتواند به لطف عرضه استیم دک به بهترین شکل ممکن انجام پذیرد.
در خطوط پیشین به مشکلاتی نظیر حافظه داخلی اندک مدلهای پایه اشاره کردیم. ولو میتواند طی اولین ماههای عرضه استیم دک مدل پایه را هم بدون تغییر قیمت به حافظههای منطقیتری مجهز کند. این نیز یکی دیگر از اقداماتی است که به سادگی میتواند در مقایسه با سوییچ، دست بالاتر را به ولو بدهد.
در چنین سناریوهایی همه چیز بستگی به دامنه تحمل ولو در برابر ضررهای فروش سختافزار دارد. این شرکت هر چه قدر بیشتر بتواند ریسک کند، به همان نسبت احتمال موفقیت بیشتری هم دارد.
پر کردن حفرهها؛ جبران مشکلات رقبا
شما نمیتوانید ایکس باکس سری ایکس/اس و پلی استیشن ۵ را از زمین بلند کنید، در خیابان آنها را بچرخانید و هر وقت که حس کردید وقتتان هدر میرود، خود را سرگرم کنید. این معجزه کنسولهای دستی و گوشیهای هوشمند است.
لپ تاپهای گیمینگ نیز در این بین میتوانند چنین وظیفهای را با مقداری اما و اگر به سرانجام برسانند اما برچسب قیمت آنها، معایبشان را بیشتر در چشم ما فرو میکند. حمل و نقل لپ تاپهای گیمینگ در مقایسه با کنسولهای دستی و گوشیهای هوشمند به مراتب سختتر است و شرایط استفاده از آنها در هر موقعیتی مهیا نیست.
استیم دک اکنون به عنوان یک عضو سوم، «رایانه شخصی قابل حمل» قدم به میدان گذاشته است. حقیقتاً در نگاه اول نمیتوان تفاوتی بین یک کنسول دستی و رایانه شخصی دستی مشاهده کرد اما ما متکی بر نگاههای اول نیستیم. زمانی که یک محصول نام «رایانه» را یدک میکشد، میتواند امکاناتی را در اختیار شما قرار دهد که کنسولها به دلیل محدودیتهایی که سازندگان اعمال میکنند، به چنین قلمرویی نزدیک هم نمیشوند.
یکی از اینها پردازش ابری یا همان مقوله استریم بازیهای ویدیویی است. سوییچ اکنون میتواند برخی از بازیها را با اجازه نینتندو و ناشر به صورت ابری و بدون نیاز به قدرت سختافزار بومی خودش اجرا کند. اگر قرار باشد که استیم دک بدون وارد شدن به دنیای کنسولها، با این کنسول دستی رقابت کند، این حوزه نقطه مناسبی برای ضربه زدن به معایب سوییچ خواهد بود.
با نصب سیستم عامل ویندوز روی استیم دک، کاربر میتواند از میان تمام سرویسهای استریم بازی مانند ایکس باکس گیمپس، گوگل استیدیا، پلی استیشن نو و … خدمات مورد علاقهاش را انتخاب و از آن استفاده کند. استیم دک از سیاستهای مشابه سوییچ پیروی نمیکند؛ به عبارت دیگر استیم دک برخلاف سوییچ و سیاستهای نینتندو، کنسول کنترل شده ولو نیست.
شما آزادی کامل دارید تا از ویژگیهای یک رایانه شخصی دستی در دنیایی که پیشتر فقط مختص کنسولهای دستی و گوشیهای هوشمند بود، استفاده کنید. سناریو دیگر عدم انحصار استیم دک به خدمات سازنده یعنی ولو است. پلی استیشن، ایکس باکس و حتی سوییچ، همه شما را وادار میکنند که از خدمات آنها استفاده کنید. فروشگاه پیش فرض این کنسولها تنها راه خرید شماست و هیچ نمونه مشابهی برای سرویسهای پلاس، لایو گلد و … وجود ندارد.
اما همانطور که ذکر شد، محصول جدید ولو اساساً کنسول نیست و ولو هم شرکتی نیست که رایانه شخصی دستی خود را محدود کند. حتی تصور بازی کردن عناوین رایگان فروشگاه اپیک، بزرگترین رقیب استیم، استفاده از سرویسهای اشتراکی مانند EA Play و …، همه نشان دهنده روشهای گسترده تجربه بازیها و آزادی عمل بالای کاربران در انتخاب است.
این آزادی عمل به آنها اجازه میدهد که فناوریهای جدید مانند استریم بازیها را تجربه کنند، اقتصادیترین شیوههای تجربه بازیها را بیابند و بدون محدودیت در پلتفرم، تقریباً بازیهای انحصاری تمام ناشران از جمله مایکروسافت و سونی را تجربه کنند. اجرای شبیه ساز کنسولهای نینتندو و تجربه بازیهای این شرکت هم یکی دیگر از مزایایی است که استیم دک در افق بینهایت بزرگش، ممکن شدن آن را نوید میدهد.
البته باید در نظر داشت که همه این موارد در سایه انتخابهای صحیح و سیاستهای حساب شده ولو در آینده، رخ خواهند داد. اگر ولو در مرحله تبیین هدف عرضه استیم دک، ویژگی نصب سیستم عامل یا امکان استفاده از سرویسهای استریم، سایر فروشگاهها و خدمات را سلب کند، استیم دک نه تنها حفرهای را پر نخواهد کرد بلکه به دام مشکلاتی میافتد که کنسولها به گونهای دیگر حل و یا متاسفانه بدون هیچ راه حلی پیوسته ارائه میکنند.
جمعبندی
استیم دک نه از آسمان نازل شده و نه تیمی آن را طراحی کرده است که به سابقه ساخت سختافزارهای موفق و پرفروش آنها غبطه بخوریم. مشخصات سختافزاری این کنسول با وجود قویتر بودن از سوییچ، هنوز هم از کنسولهای نسل نهم عقب و پیکربندی حافظه و ویژگیهای آن نیز محل بحث و جدال است.
اما ولو به لطف معرفی و عرضه استیم دک، این محصول را به گونهای به این صنعت اضافه خواهد کرد که هر شرکتی هر بار در انجام آن شکست خورده است: یک رایانه شخصی دستی قابل توجه. رایانه شخصیای که با قیمت بالایش شما را ناامید نمیکند و گستره قابلیتهای بازی آن میتواند توجه کاربران را جلب کند.
دستگاهی که حتی اگر در رقابت با کنسولهای دستی مانند نینتندو سوییچ موفق نشود، میتواند جایگاه مختص به خودش را پیدا کند و اگر برای کاربران کنسولهای خانگی جذابترین گزینه به نظر نرسد، میتواند کاربران رایانههای شخصی را افسون کند.
استیم دک پس از چند شکست ولو در زمینه سختافزار اینجاست تا با ارائه محتوای انحصاری، ویژگیهای کامل یک رایانه شخصی، امکانات و آزادی عمل بالا در زمینه تجربه بازیهای ویدیویی، نشان دهد که امکان دارد نام ولو نهایتاً یک روز افزون بر کنار نام استودیوهای بازیسازی تاریخساز، کنار نام تولید کنندگان سختافزار خبره هم قرار گیرد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
نینتندو سوئیچ که میگید سخت افزارش ضعیفه تو حالت داک خروجی۱۰۸۰p میده ولی این هیچجوره بالاتر از ۷۲۰p نمیره
حالت داکش قراره بعدا معرفی شه
اصلا ربطی نداره دوست خوبم نینتندو هدفش متفاوته و استیماعلام کرد نیومده تو رقابت با نینتندو …
این دستگاه همپورت خروجی رو داره واسه ۱۰۸۰ ولی توان ش رو نداره
سویچ همپیچو خم ساخت بازی واسش عذاب اوره
به عنوانمثال شیدر ها کلا کامپایل اجرا و حذف شون تو یه یه زمان اتفاق میفته در صورتی که تویه بازی های پلتفرم های دیگه شیدر ها قبل از اجرا مراحل تولید یا کامپایل میشن و باقیمیمونن تا وقتی لول )مرحله ( تموم شه و بعد حذف میشن تا فضای رم خالی شه ولی نینتندو کلا برعکسه واسه همین ساخت پرت واسش سخته
اگه قرار بود ازسخت افزارش اینطوری استفاده کنه استیم دک کلا ماهیت پی سی بودن رو از دست میداد
عرض ادب و احترام خدمت جناب آقای مهدی ملکی . امیدوارم روز خوبی داشته باشید .
امروزه تمامی سطوح تکنولوژی برای دسترسی به عموم مردم ، به سمت هر چه بیشتر ساده شدن و در اصطلاح User Friendly شدن پیش می رود . هر محصولی که ما در حوزه های مختلف تکنولوژی می بینیم جدای از سطح پیچیدگی و خصوصیات بعضاً منحصر به فردی که در لایه های زیرین خود جای داده ، در آخر باید بتواند برای کاربران ، نهایت سادگی را جهت استفاده ، داشته باشد .
بیراه نگفته ام که ، امروز دیگر محصولی را نمی بینیم که از زبان * سادگی غایت کمال * استفاده نکرده باشد و همچنان موفقیت های استراتژیک در بازاریابی کسب نماید .
پلتفرم Nintendo Switch یکی از همان محصولاتی است که در عین پیش پا افتادگی ، از زبان فوق ( سادگی غایت کمال ) تبعیت می کند و امروزه موفقیت آن بر کسی پوشیده نیست .
۱ – در گیر و دار انتخاب یک بازی مناسب هستید ؟ سری بازی های Mario و Zelda
۲ – اینترنت مناسب جهت بارگیری بازی های حجیم را ندارید ؟ بهترین عناوین ایشان چیزی کمتر از ۱۰ گیگابایت حجم دارند
۳ – نحوه ی کار با کنسول Nintendo Switch را نمی دانید ؟ وارد کردن کارتریج بازی مورد نظر و ورود به بازی
۴ – رابط کاربری پلتفرم های نسل هشتم و حتی نهم پیچیده و بعضاً شلوغ است ؟ پلتفرم Nintendo Switch هیچ یک از مشکلات فوق را ندارد
۵ – برای فرزندانم پلتفرمی را می خواهم تا با خیال آسوده به بازی کردن مشغول شوند و نگران عرضه ی عناوینی با خشونت بالا و مسایل جنسی و ساختار زبانی پیچیده نباشم ؟ Nintendo Switch
از هر طرف که به پلتفرم Nintendo Switch نگاه بیاندازیم سادگی آن به چشم می آید چه برای کاربران حرفه ای دنیای بازی های ویدیویی و چه برای عموم بازی بازان .
سوال :
کدام یک از موارد فوق را در پلتفرم Steam Deck دیده اید ؟
بنده شخصاً معتقدم پلتفرم Steam Deck نه در بازار هدف و نه در کاربری آن هرگز رقیب پلتفرم Nintendo Switch نخواهد بود و صرفاً در یک چیز این دو پلتفرم مشترک خواهند بود و آن قابل حمل بودن این پلتفرم می باشد .
علی ایحال موضوعی را که در خبر (( Steam Deck؛ اولین کنسول دستی کمپانی Valve )) به قلم جناب آقای علیرضا کریمخان زند کار شده بود ، مجدداً مطرح می کنم :
*** هر محصولی که در بازار بازی های ویدیویی تولید و عرضه می گردد بازار هدف و جامعه ی مخاطبین خود را داشته و دارد ، حال آن که هیچ یک از اعضای ارشد شرکت Valve از بازار هدف این محصول چیزی نگفته اند ***
سخن آخر : این محصول ( Steam Deck ) همان اندازه که نقاط ضعف زیادی داشته ، به همان اندازه نیز نقاط قوت را در خود جای داده است ، اما در نهایت همه چیز ( شکست و یا پیروزی ) حول یک اصل مهم می چرخد و آن (( سادگی غایت کمال )) است .
قبلاً از حضرتعالی و تمامی دست اندرکاران وبسایت خبری گیمفا کمال تشکر و قدردانی را دارم .
خوزستانی های عزیز ، پیروز و پایدار باشید .
البته در مورد پنجمی نینتندو هم اونجور بازی داره ( متروید پرایم مثلا با بایوناتا )
مقابل رقبا خیلی خیلی کمتر هستند . مثلاً سونی لست و گاد آف وار خودشون انتهای خشونت هستند.
شما از بهترین کاربر ها هستید . چون واقعا اطلاعات مفیدی را به ما یاد می دهید . بابت آن مسأله که قبلاً گفتم عذر خواهی می کنم . من یکم منفی بین هستم و بدترین حالت را می بینم در حالی که این کار اشتباهی است.
در هر حال صمیمانه از شما متشکرم.