فکت بازی؛ حقایقی در مورد ۱۰ باس از بازی Sekiro: Shadows Die Twice
در بازی Sekiro: Shadows Die Twice با باسهای متعددی روبهرو خواهید شد. ما قصد داریم به حقایقی مربوط به باسهای این عنوان بپردازیم و Lore پیرامون آنها را باز کنیم. این بازی اکشن ماجراجویی، پروندهای منحصر به فرد برای فرامسافتور (FromSoftware) به حساب میآید، زیرا شرکت اکتیویژن (Activision) وظیفهی نشر آن را بر عهده داشت. با وجود اضطراب بازیبازا پیرامون این اثر، نه تنها بازی توانست کیفیت همیشگی آثار فرامسافتور را حفظ کند، بلکه به تنها عنوان آنها بدل گشت که توانسته است جایزهی بهترین بازی سال را برنده شود.
این اثر اگرچه در زمینهی روایت نسبت به سایر آثار فرامسافتور رویکردی مستقیمتر را پیش گرفته است، اما با این وجود، رمز و رازهایی در دل روایت وجود دارد که ممکن است آنها را متوجه نشده باشید. ما قصد داریم به جزئیات داستانی مربوط به ۱۰ باس از بازی بپردازیم.
حقایقی از باسهای Sekiro
The Demon Of Hatred
شاید شخصیت مجسمهساز (Sculptor) در اوایل بازی شخصیتی نامربوط به نظر برسد، اما پس از اتمام بازی، مخاطبین متوجه خواهند شد که او تا چه میزان در روایت بازی اهمیت داشته است. با وجود مقاومتهای شدید، خشونت گذشته، عطش برای خون و علاقه به جنگ و نبرد دست به دست یکدیگر میدهند تا او از کنترل خارج شود. در نتیجه، گذشته به مانند نفرینی او را تصرف میکند و این پیرمرد به باس the Demon of Hatred تبدیل میشود. او میداند که این اتفاق بخشی از سرنوشت او است و احتمال تبدیل به این موجود ترسناک را چندین بار از طریق دیالوگهای مختلف به مخاطب انتقال میدهد.
Divine Dragon
بازی Sekiro: Shadows Die Twice پیرامون شخصیتهایی که دست چپ خود را از دست دادهاند یک موضوع روایی و پیشزمینهی خاص را ارائه میدهد و این اتفاق علتی دارد. باس The Divine Dragon نیز در گروه شخصیتهایی مانند Sculptor و سکیرو قرار میگیرد که دست چپ خود را از دست دادهاند. گفته میشود که درخت Everblossom که در قصر آشینا (Ashina) پدیدار شد، از بازوی از دست رفتهی Divine Dragon رشد کرده است. به غیر از این موضوع، در جریان مبارزه با این باس سرفههایی را از او میشنویم که به بیمار بودن وی اشاره دارد. احتمالاََ او از مریضی Dragonrot رنج میبرد.
Folding Screen Monkeys
بازیبازان زیادی عقیده دارند که میمونهای Folding Screen به شدت غیر ضروری و مزاحم هستند، اما در حقیقت آنها نقش مهمی را در روایت ایفا میکنند و محافظین فرزند الهی سرچشمهی جوانی ( Divine Child of Rejuvenation) هستند. وظیفهی دقیق آنها این است که وقت عامل تهدید برای فرزند الهی را تلف کنند. به نظر می رسد که آنها در وظیفهی خود موفق بودهاند، زیرا در محلی که آنها را جست و جو میکنید، جسدهای متعددی دیده میشود و افراد زیادی جان خود را از دست دادهاند، افرادی که هیچگاه نتوانستهاند میمونها را پیدا کنند.
The True Monk
به مانند بسیاری از باسها و شخصیتهای خلق شده توسط فرامسافتور، The True Monk نیز زمانی فردی محترم بوده، اما سرانجام نفرینی او را در بر گرفته است. این نفرین او را به اعماق تاریکی میبرد، جایی که دیگر هیچ راه برگشتی وجود ندارد. حافظهی به دست آمده از True Monk جزئیات جالبی را به گیمر نشان میدهد. حافظهی مذکور فاش میکند که او قبل از مواجهه با تاریکی و نفرین، تنها محافظ کاخ سرچشمه (Fountainhead Palace) بوده است. نام اصلی او راهبه یائو (Priestess Yao) بوده و بازیباز در جریان بازی با هر دو فرم حقیقی و نفرین شدهی او مبارزه میکند.
The Guardian Ape
ظاهراََ هر چه بیشتر در مورد Guardian Ape اطلاعات کسب میکنیم، به جزئیات ناراحتکنندهی بیشتری از زندگی او پی میبریم. نه تنها انگلی باعث شد که او برای سالیان طولانی در شرایط نامناسب روانی زنده بماند و نامیرا شود، بلکه او شاهد مرگ جفت خود نیز بوده است که با مرگی طبیعی مواجه شد. استخوانهای همراه او را میتوان داخل غاری در نزدیکی محل اقامتش مشاهده کرد.
Gyoubu Oniwa
گیوبو اونیوا (Gyoubu Oniwa) نمونهی کامل مردی با موهبتهای خارقالعاده به حساب میآید که او را از یک مرد عادی فراتر میبرد. او در ابتدا یک راهزن بود، اما زمانی که گروهش توسط ایشین آشینا (Ishin Ashina) شکست خورد، به او پیشنهاد دادند که وارد قبیلهی آشینا شود. نیزهی او در حقیقت همان نیزهای است که در میانپردهی ابتدایی بازی مشاهده میکنید. زمانی که نیزهاش در نبرد با ایشین شکست، به او این سلاح را هدیه دادند. بر اساس نشانهها و انتخاب سلاح گیوبو، اهالی آشینا اعتقاد دارند که او یکی از اعضاای ۷ نیزهدار افسانهای آشینا است.
Genichiro Ashina
در اوایل بازی این حس به بازیباز منتقل میشود که گنیچیرو آشینا آنتاگونیست اصلی بازی است، اما در اواسط داستان مشخص میشود که او ماهیت دیگری دارد و شخصیتی است که راه برگشتی برای او وجود ندارد. گنیچیرو در خانوادهای رعیتی به دنیا آمد و پس از مرگ مادرش، قبیلهی آشینا او را به فرزند خواندگی قبول کرد. او به شدت درگیر حفظ و گسترش کشور خود شد و این در نهایت شخصیتی مغرور را درون او شکل داد.
Lady Butterfly
باس Lady Butterfly یکی از مبارزات به یاد ماندنی بازی Sekiro را رقم میزند که گیمرها برای شکست دادن او، باید به خوبی با سیستم مبارزات آشنا شوند. جالب است بدانید The Owl او را به کار گرفت تا به شخصیت اصلی بازی، Wolf، روشهای مختلف مهارت و مبارزه را یاد بدهد. وقتی با فاصله نزدیک وارد مبارزه با Lady Butterfly شوید، او بر روی دفاع از طریق پاها و ایجاد فاصله با دشمن (گیمر) تمرکز میکند. این تکنیکی است که در معبد سنپو و در میان راهبها نیز شاهدش هستیم.
The Great Shinobi Owl
در ابتدای بازی، The Great Shinobi Owl به عنوان یک مرد زخمی عظیم و جنگجویی ماهر به بازیباز معرفی میشود، اما در اواسط ماجراجویی مشخص میشود که او شخصیت اصلی یعنی Wolf را به فرزند خواندگی قبول و مهارت نبرد خود را به او منتقل کرده است. به نظر میرسد که در شب حمله به Hirata Estate، شخصیت Owl کسی است که wolf یا همان سکیرو را میکشد. این تئوری به طور رسمی تایید نشده است، اما طرفداران بازی باور دارند که به احتمال زیاد چنین اتفاقی رخ داده است. احتمالاََ این موضوع بر روی روابط سکیرو و Owl نیز تاثیر زیادی گذاشته باشد.
Isshin Ashina
ایشین آشینا را در میان افرادی که بر روی زندگی سکیرو تاثیرگذار هستند، میتوان مهمترین شخصیت دانست. او آخرین مبارزهی سکیرو است، مبارزهای که در آن باید با سه فرم متفاوت از رهبر قبیلهی آشینا مبارزه کند. آخرین آرزوی وی پیروزی آشینا در جنگ بوده است و به همین دلیل باید با قویترین حالت او یعنی فرم جوان مبارزه کنیم.
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- رسمی: Forza Horizon 5 بهار امسال برای PS5 عرضه خواهد شد
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- شایعه: لیان کندی شخصیت اصلی Resident Evil 9 خواهد بود
نظرات
میدونم ربطی به پست نداره ولی میخواستم بدونم الان ۲۰ روز هست که خبری از مقالات آقای خسروی فر نیست و من معمولا فکت شخصیت ها رو با آقای خسروی میشناسم همچنین اقای خسروی یکی از نویسنده های فعال سایت هستند ولی متاسفانه خیلی وقته خبری ازشون نیست ( من کمی از این بابت ناراحتم) شایدم بخاطر تابستون رفتند سفر انشالله که در سلامتی باشند :music:
رضوی فر برادر:-|
آقای رضوی فر متاسفانه از تیم تحریریه جدا شدن
راست میگی داش آقای رضوی فر اشتباه از من بود ولی خب من خبر جدایی آقای رضوی فر از تیم تحریریه رو نمیدونستم واقعا حیف شد آقای رضوی از نویسنده های بسیارخوب سایت بودند 😥 😥 انشالله که در هر کجا که هستند موفق باشند
سپاس از مقاله ای که تهیه کردید
پیروز باشید آقای کریمی :yes: :yes: :yes:
تنها ایرادی که بازی داشت این بود که با وجود ایراد در دوربین بازی مبارزات سخت در یک محل کوچک انجام میشد و در بعضی مواقع باعث مرگ کاراکتر و اعصاب خردی گیمر میشد
بخاطر این بود که بازیکن رو به دیفلکت کردن تشویق کنه!
کلا سری سولز همینطوریه
آزادی عمل یختی
یا به قانون ما عمل میکنی یا پاره میشی:-D
زمانی که با اون گاوه فایت میدادی دوربین خیلی اذیت میکرد اسم باس یادم نیست …
باترفلای هم گاهی ازار میداد
بهبهبه این باسا
لیدی آشینا کنچیرو
اون مار عظیم
جغد
فوقالعادس این میازاکی
دمتون گرم مقاله خیلی خوبی بود به نظرم سخت ترین باس بازی demon of hatred بود من هنوز نتونستم شکستش بدم
قلق خاص خودض داره حتما باید اون سوتک مثل انگشت دسته بع درجه اخر برسونی و اخرین خونش استفاده کنی
در ۸ باری که این بازی به اتمام رسوندم اصلا شخصیت های بازی برای من جالب نبودند و زیاد درگیر داستانش نشدم انگار هیچ کدوم از شخصیت ها پیش زمینه قوی و جذابی نداشتند دقیقا بر خلاف دارک سولز ….ولی میازاکی در حق این بازی جفا کرد حداقل باید یک Dlc براش می ساخت
با اینکه زیاد خوشت نیومده ۸بار تمومش کردی جالب توجه هستش
اقای کریمی بنده پیشنهاد میکنم قبل از بازی جدید میازاکی عرضه بشه درباره دنیای بازی فلسفه ای که امکان داره بازی پیش بگیره و فرضیه ها و دنیایی که داره ی سری توضیحات بدین بنظرم مقاله خوبی میشه هرچند از اطلاعات زیادی فعلا ب مخاطب نرسیده
خیلی سعی در راحت جلوه دادن این بازی میکنن من خودم زیاد تو باسی گیر نکردم با اینکه سری سولز فقط دمون سولز رفتم ولی بازی سختی بود اعصابم خورد میشد تا قلق مبارزه بیاد دستم عادت کردیم به بازبای بی چالش :laugh:
دیمون سولز این ریمیک جدیدش رو بازی کردی یا اون قدیمی رو؟؟؟
اگه اونزمان اون دیمون سولز قدیمی رو بازی کرده باشی که حتما دهنت سرویس شده. :)))
البته من برعکس تو بازی آسون تو کتم نمیره و همه بازیها رو میذارم رو بالاترین درجه سختی که قابل بازی باشه.
چون بعضی بازیها مثل اسکایریم و nier automata و… رو نمیشه از همون اول رو بالاترین درجه سختی بازی کرد.
😀 :yes:
سر اولی پشمام ریخت
تا فهمیدم باس فرعیه رد شدم رفتم xD
جغد نکتهای که در موردش هست اینه که شخصیت متناقضی داره، علیرغم اینکه تلاش میکنه wolf رو بکشه ولی در عین حال تو مبارزه در زندگی واقعی بهش راحت میگیره و از قسمت مهمی از مهارتاش استفاده نمیکنه و فقط داخل یه خاطره است که متوجه میشیم چقدر جغد قوی بوده
این نکته که اکثر حرکاتش رو تو هم میتونی انجام بدی فایتش رو هم خیلی جالب کرده بود، دیالوگهای آخر فایتش که اصلا عمق شخصیتش رو چند برابر میکنه وقتی اولین بار میشنویش