نقد و بررسی بازی Guilty Gear Strive؛ انیمه، صدا، حرکت
تنها کافی است که نام ژانر «مبارزهای» را بازگو کنیم تا چند مجموعه افسانهای با تابشی کور کننده از شکوه و جلال در خاطر کاربران بازیهای ویدیویی ظاهر شوند. این ژانر فارغ از آن که تغییرات بسیار اندکی را طی سالیان گذشته تجربه کرده، همیشه میزبان مجموعههایی بسیار محبوب با طرفدارانی متعصب بوده است. در این بین سریهای کوچک و بزرگ دیگری را هم میتوان مشاهده کرد که برخی از آنها در جلب رضایت کاربران چندان موفق ظاهر نشدهاند و برخی دیگر علیرغم کیفیت بالای نسخههای مختلف و حتی ورودیهای جدید جذاب، زیر سایه رقبای خود قرار میگیرند.
مجموعه بازیهای مبارزهای Guilty Gear حداقل تاکنون در دسته دوم قرار گرفتهاند. Guilty Gear Strive آخرین نسخه این مجموعه مدتی پیش برای کنسولهای نسل هشتم و نهم پلی استیشن و همچنین رایانههای شخصی مبتنی بر ویندوز منتشر شد.
سازندگان در اولین نسخه مورد عرضه برای نسل نهم، وظیفه سختی در طراحی و توسعه بازی داشتهاند. چگونه میتوان با حفظ رضایت کاربران قدیمی، بازیکنان جدید را نیز ترغیب به تجربه این اثر کرد؟ در حقیقت پاسخ به این سوال را نمیتوان در هر گوشه و کناری یافت. به این ترتیب در کنار عواقب بیشمار رقابت با نامهای افسانهای ژانر مذکور، پاسخ به کاربران سابق و جدید به صورت همزمان، دومین وظیفه اصلی سازندگان بوده است.
استودیو سازنده باید ریسکهای بسیاری را بپذیرد و در نهایت حاضر به مشاهده نتیجه آنها شود. در ادامه نتیجه این ریسکها را بررسی خواهیم کرد؛ آیا Guilty Gear Strive توانسته کاربران قدیمی را راضی نگه دارد و یا تنها در جلب توجه کاربران جدید موفق ظاهر میشود؟ جدای از این موضوع، آیا ساخته جدید Arc System Works میتواند در رقابت با مجموعههای دیگر این ژانر باری دیگر خوش بدرخشد؟ شاید هم تمام انتظارها نقش برآب شدهاند و این بازی مناسب هیچیک از کاربران قدیمی و جدید نیست؛ پاسخ این پرسشها در سطرهای پیشرو در انتظار شماست.
هزاران قدم به جلو
اگر در نسخههای گذشته از سرعت بالای این مجموعه لذت میبردید و دلیل اصلی تهیه آنها حداقل برای شما همین موضوع بود، باید ناامیدتان کنیم. گیمپلی بازی ریتم آهستهتری نسبت به نسخههای پیشین دارد و با وجود کمبوهای متنوع و بسیار زیاد، کاهش سرعت بازی به صراحت مشاهده میشود. این کاهش سرعت تاثیری روی هیجان بازی نداشته و گیمپلی هنوز هم با پیچیدگی و عمق بالا، شما را محو تماشای خود میکند.
بنابراین ورود کاربران جدیدتر که تجربه اندکی از مجموعههای قبلی داشتهاند و یا هیچ یک از نسخههای قبلی را بازی نکردهاند، هنوز هم دشوار و چالشبرانگیز است.
گیمپلی بازی به مانند سابق به مبارزه دو شخصیت در فضای ۲ بعدی میپردازد. با وجود تغییر برخی از سیستمها، مبارزات هنوز هم شباهت زیادی با گذشته دارند. ضربه، دفاع، دش، ضربههای هوایی و مکانیزمهای دیگری که در بازیهای رایج ژانر مبارزهای میتوان یافت، در این نسخه هم حضور دارند و ابداً نمیتوان چنین عنوانی را فارغ از آنها تصور کرد. برخی از شخصیتها براساس سبک مبارزه، فاقد تعدادی از این مکانیزمها هستند و در عوض، کاربر باید به ویژگیهای دیگری اکتفا کند. این روش طراحی شخصیتها، گیمپلی را عمیق و منعطف و تاکید میکند که تنها با مهارت میتوان به رقابت با دشمنان پرداخت.
سیستم Roman Cancels بیشک یکی از معروفترین عناصر حال حاضر گیمپلی Guilty Gear Strive است که به عنوان یک نماد از تمام مجموعه، عمق مبارزات را به خوبی نشان میدهد؛ این سیستم تقریباً در هر جایی حضور مییابد و روی تمام ابعاد گیمپلی تاثیر میگذارد؛ تاثیری که سخن گفتن از آن بسیار سخت است و تنها کاربر هنگامی میتواند نتیجه معجزهآسای آن را درک کند که کنترلر را به دست بگیرد.
با استفاده از این سیستم میتوان فرایندی را که در حال اجرا است، با پذیرفتن عواقب خاصی، لغو کرد. استفاده از این سیستم دقیقاً مشابه تغییرات دیگری که در گیمپلی رخ داده است، جلوه تازهای به بازی میبخشد. برای مثال اکنون حین استفاده از Roman Cancels، یک ساعت بزرگ ظاهر میشود تا فرصت باقی مانده برای به سرانجام رساندن اقدام شما را نمایش دهد.
طراحی شخصیتهای قابل بازی بسیار رضایتبخش است. سبک مبارزه شخصیتها فوقالعاده متفاوت است و گاه شما با وجود مهارت یافتن در بازی با یکی از شخصیتها، اساساً به هیچ عنوان نمیتوانید با یک شخصیت دیگر در برابر حریفانتان مبارزه کنید.
بازیهای مبارزهای دیگر این ژانر بعضاً با اضافه کردن شخصیتهای متعدد، گاه در تعریف ویژگیهای متفاوت برای آنها به مشکل برمیخورند و تجربه بازی به این دلیل از بین میرود. بنابراین Strive تنها با ۱۵ عدد شخصیت قابل بازی که ۱۳ عدد از آنها نیز در نسخههای گذشته حضور داشتند، به دستاوردی میرسد که با صدها شخصیت مختلف نمیتوان تصورش کرد.
اما کمبوهای لذتبخش، گیمپلی عمیق و جزئیات بالا، یادگیری و مهارت یافتن در Guilty Gear Strive را همچنان در سطح دشواری نگه داشته است. یادگیری مکانیزمهای حرفهای نسخههای قدیمی یک کابوس تمام عیار بود که در این نسخه تا حد زیادی کاهش یافته اما هنوز هم برای کاربران جدید مشکل است و به همین علت ما در ابتدا و پیش از همه چیز به آن اشاره کردیم.
چک کردن عناصر مختلف رابط کاربری و نتیجهای که افزایش یا کاهش هر کدام از نشانگرها در پی خواهند داشت، یادگیری کمبوهای منحصربهفرد هر شخصیت و …، به یک بازیکن با حوصله و مصمم و همچنین ساعتها امتحان و آزمون نیاز دارد که درخواست خوبی از کاربران بیحوصله نسل نهم بازیهای ویدیویی نیست. البته این بازی نیز طیف خاصی را هدف رفته است و سازندگان اگر هم متوجه نبودهاند، باید درک کنند که با توجه به این مقدار پیچیدگی، هر کسی به سمت بازی آنها جذب نخواهد شد.
تعداد اندک شخصیتهای قابل بازی که پیشتر هم به آن اشاره کردیم، این مشکل را مقداری برای بازیکنان جدید، رفع کرده اما کلیت قضیه، به قوت خود باقی است. شاید مهمترین دلیل آن در نسخه مورد بحث، حذف یک بخش مفید است.
بخش چالشها که در نسخههای قبلی میتوانستیم از آنها برای آشنایی با شخصیتها استفاده کنیم، یکی از بزرگترین برگهای برنده سازندگان برای اطمینان از تسهیل یادگیری گیمپلی عمیق بازی و کمبوهای در نظر گرفته شده برای هر شخصیت بود اما در این نسخه خبری از آن نیست. کاهش سرعت گیمپلی و پوستاندازی آن همه نوید جلب نظر مخاطبان جدید را میدهند ولی حذف این بخش منطقی به نظر نمیرسد.
رها کردن بازیکن در سیلی از ناشناختهها مسلماً به نفع سازندگان تمام نخواهد شد و همانطور که بارها اشاره کردیم، باید باز هم تاکید کنیم که یادگیری و حرفهای شدن در این نسخه چندان آسان نیست. قرارگیری این بخش در کنار «حالت مراحل» میتوانست رضایت این شخص را برای اطمینان خاطر از یادگیری مکانیزمهای جدید توسط هر دو طیف کاربران کهنهکار و تازهوارد جلب کند ولی مشخصاً این موضوع تحقق نیافته است.
بخش آنلاین تمام دستاوردهای گیمپلی را در تجربهای چند نفره مهیا میسازد. مسلماً بازی با هوش واقعی میتواند لذت بیشتری را نسبت به هوش مصنوعی منتقل کند و خوشبختانه همین اتفاق هم درباره این اثر رخ داده است. با ورود به بخش چند نفره، بازی شما را درون یک لابی به شکل برج قرار میدهد.
در این بخش اگر بتوانید به خوبی با حریفهای خود کلنجار رفته و آنها را شکست دهید، میتوانید یک طبقه صعود کنید. در غیر این صورت و با شکستهای پیاپی، همانگونه که قابل حدس است، شما یک طبقه نزول خواهید داشت. به این ترتیب مبارزه با بازیکنانی که در طبقه پایینتر قرار دارند، محدود میشود و رقابت هر چه بیشتر به سوی عدالت پیش میرود.
اگرچه این موارد کاملاً استاندارد تعریف شدهاند، اما بخش لابی طراحی متمایزی دارد که در کمتر بازیای آن را تماشا کردهایم و شخصاً علاقه ندارم که آن را در بازیهای بیشتری تماشا کنم. در این بخش شما به عنوان یک آواتار وارد یک دنیای ۲ بعدی پیکسلی میشوید و میتوانید آواتار کاربران دیگر را مشاهده کنید که همانند شما سلاح یا حتی آیتمهای تزئینی را در دست دارند. هنگام تعامل با آنها میتوان یک مسابقه جدید را شروع کرد.
استودیو سازنده در متحول کردن لابیهای سنتی ریسک بزرگی را انجام داده است که تاکنون موفق به نظر نمیرسد. با هر بار مشاهده لابی، این فکر به ذهن رخنه میکند که هر چه سریعتر باید مسابقه را شروع و از این مکان فرار کرد. سازندگان شاید در آینده ویژگیها و حتی آیتمهای جدیدی به این بخش اضافه کنند که ارزش حقیقیاش را نمایان کنند اما در حال حاضر همه چیز میتواند به شکلی سادهتر ارائه شود. Arc System Works اگر واقعاً به دنبال جلب رضایت بیشترین تعداد کاربران است، هر چه سریعتر باید برنامه خود را برای به نتیجهگیری از این بخش تنظیم کند.
بازی در کنار بخش آفلاین و آنلاین خود، یک داستان کوتاه را هم ارائه میدهد. این داستان را میتوان زیر ۱۰ ساعت تجربه و به اتمام رساند اما آیا ارزشش را دارد؟ Guilty Gear Strive مانند تمام نسخههای پیشین مجموعه، روایت عجیبی دارد. افزون بر شخصیتها و اتفاقات اغراق شده، بیش از آن که شاهد رخ دادن پیشامدهای هیجانانگیز باشیم، کاتسینها اغلب به دیالوگهای سنگینی ختم میشود که هر کس حوصله شنیدن آنها را ندارد.
همچنین داستان این نسخه در ادامه نسخههای پیشین روایت میشود و شخصیتها نیز از پسزمینه غنی برخوردار هستند. حتی با وجود Lore سنگین و پرداخته شده این مجموعه، نسخه Strive در مقایسه با بخش داستانی مجموعههای دیگر ژانر مبارزهای که گاه تبدیل به معیارهایی فراموشنشدنی شدهاند، چیزی برای عرضه ندارد. در کنار کیفیت نسبتاً متوسط اجزای داستان و روایت، طول داستان نیز به اندازهای کم است که شخصیتها فرصتی برای عرض اندام ندارند.
بنابراین اگر از کاربران جدیدی هستید که قصد دارید از این نسخه وارد مجموعه شوید، داستان نباید انگیزه اصلی شما برای تجربه Guilty Gear Strive باشد. گفتنی است که اگر با داستان این سری آشنایی ندارید، تجربه بخش داستانی این بازی چیزی به مخیله شما اضافه نخواهد کرد. اگر هنوز هم روی تصمیم خود مصمم هستید، باید نگاهی به داستان نسخههای قبلی بیندازید و اندکی هم صبر پیشه کنید.
سمفونی نور و موسیقی
بازی جدید Arc System Works به جرئت یکی از بهترین نمونههای موجود از عناوین مبتنی بر انیمه است. طراحی هنری شخصیتها، محیط، انتخاب رنگ، انیمیشنها و دیگر مواردی که میتوان در سریالهای انیمه مشاهده کرد، همه با کیفیتی مثالزدنی در این بازی نیز حضور دارند. کیفیت این موارد به قدری بالاست که میتوان تجربه بازی را به مشاهده یک لایو اکشن سینمایی تشبیه کرد.
این طراحی هنری شگفتانگیز با تمام مزایای خود، هنوز هم نتوانسته شخصیتهایی را به ارمغان بیاورد که قادر به رقابت با شخصیتهای مجموعههای رقیب باشند. با این حال که نمیتوان این موضوع را یک نکته منفی تلقی کرد، اما همین جزئیات کوچک است که در آغاز محبوبیت گسترده مجموعه، کارساز خواهد بود؛ بنابراین اگر در نسخه آینده شاید معرفی شخصیتهای برجسته به شیوهای که خودمان هم از آن خبر نداریم، باشیم، باید منتظر ماند و دید که چه هیاهویی در رقابتی کاملاً جدیتر شروع میشود.
خوشبختانه از آنجایی که بخش داستانی و گیمپلی از یکدیگر جدا هستند و داستان بیشتر شبیه به یک مجموعه تلویزیونی انیمه جداگانه است، طراحی هنری بیش از پیش نمود پیدا میکند. به این شکل اگر شما علاقه زیادی به انیمه دارید و در گذشته هم فرصت تجربه هیچ نسخهای از این بازی را نداشتهاید، بخش داستانی (افزون بر خواندن یا مشاهده خلاصهای از داستان کل مجموعه) میتواند به یکی از لذتبخشترین تجربههای شما تبدیل شود.
ارائه گیمپلی ۲ بعدی همراه با مدلهای ۳ بعدی و پسزمینههایی که احساس مبارزه در چنین فضایی را تلقین میکنند، تاکنون در هیچ اثر دیگری تا به این اندازه خوشایند نبوده است. شاید اگر صحنههای Intro و Outro هر شخصیت برخلاف نسخه جدید و مشابه نسخههای قدیمی هنوز هم وجود داشت، شخصیتهای بازی، این بار حتی فراتر از ۳ بعد پرواز میکردند و در ذهن و قلب بازیکنان جای میگرفتند.
وجود قابلیت شخصیسازی در بخش لابی جدید بازی که گرافیک پیکسلی را به نمایش میگذارد، نمیتواند چیزی به ارزشهای بازی اضافه کند. معمولاً بازیکنان به این بخش بیتوجه هستند و پتانسیلهای آن کاملاً از بین میرود. بنابراین بخش لابی نه تنها در تجربه کاربری تاثیرگذار نیست، بلکه در بخش جلوههای بصری که انتظار میرود جذاب ظاهر شود نیز راه به جایی نمیبرد. این مورد نیز نکته منفی در نظر گرفته نمیشود ولی باید افسوس خورد؛ زیرا تلاش سازندگان برای قسمتی خرج شده که پس از ساعات ابتدایی تجربه بازی، اندکی هم به آن توجه نمیشود.
بازی Gultiy Gear Strive با وجود گرافیک سل شید خود که منابع زیادی را طلب میکند، افت فریم ندارد و از ثبات زیادی برخوردار است. در واقع بازیکنان بازیهای این ژانر به خوبی درک میکنند که نرخ فریم چه جایگاهی مهمی دارد و چه تاثیری میتواند روی تجربه کاربران داشته باشد. گرافیک هنری در کنار ابعاد فنی قابل قبول بازی، تجربه دوباره و دوباره آن را بدون هیچگونه خستگی ممکن میسازد و این نیز خود یکی از دستاوردهای بزرگی است که بازیهای مبارزهای بدون آن سریعاً نابود و فراموش میشوند.
از موسیقیهای الکتریکی پرسروصدا لذت میبرید؟ موسیقیهای راک سنگین طی تمام مدت تجربه گیمپلی این بازی شنیده میشوند و چه از این ژانر لذت ببرید یا خیر، شما را متحیر میکنند. ضربه، موسیقی، بلاک، موسیقی، دش، موسیقی، اکشن، موسیقی و در نهایت مرگ و باز هم موسیقی. فرکانس صدای بازی افزون بر گیمپلی، چنان پرقدرت و مناسب ظاهر میشود که حتی در زندگی واقعی نیز شما را تنها نمیگذارد؛ در حقیقت گیمپلی بازی، با کیفیتی بینظیر شما را به دام اعتیادی میکشاند که موسیقی در لحظه لحظه آن جریان دارد.
حدس بزنید پس از دهها ساعت تجربه بازی با چنین موسیقی هیجانانگیزی چه بلایی بر سر شما میآید؟ همانطور که ذکر شد، موسیقی را همه جا میشنوید؛ هر نقطهای تبدیل به سازی میشود تا موسیقی شنیدنی و پرکشش بازی دوباره و دوباره نواخته شود.
صداگذاری یکی دیگر از بخشهایی تلقی میشود که بینقص انجام شده است. تمام دیالوگها، چه در بخش داستانی و چه مواردی که برای معرفی شخصیتها نوشته شدهاند، با مهارت تمام ادا میشوند و افزون بر آن، باید به کیفیت بالا و منطقی بودن آنها نیز اشاره کرد. شکستن دیوار چهارم، اشاره به گذشته و طنزهای کوتاه، ارزش هنری Guilty Gear Strive را افزایش و آن را یک قدم بیشتر به سمت معجزه حقیقی بازیهای ویدیویی، یعنی بهترین شکل سرگرمی سوق میدهند.
صداگذاری صرفاً ژاپنی شاید باعث تغییر نظر برخی کاربران در تهیه یا عدم تهیه این عنوان شود ولی خوشبختانه تمرکز اصلی بازی روی گیمپلی است و از آنجا که با یک بازی داستانمحور روبهرو نیستیم، حتی دیالوگهای بخش داستانی نیز با مهارت بالای صداپیشگان ژاپنی، شنیدنی و جذاب هستند.
جمعبندی
نسخه Strive به عنوان جدیدترین اثر مجموعه Guilty Gear باری دیگر ثابت میکند که چه استعدادهای توانمندی در استودیو Arc System Works مشغول به کار هستند. این استعدادها، این بار از تمام توان خود برای ارائه یک گیمپلی سرعتی و هیجانانگیز همراه با ارتقای مکانیزمهای قدیمی و معرفی مکانیزمهای جدید استفاده کردهاند.
همچنین طراحی انیمهوار بازی چیزی از یک مجموعه مستقل انیمه کم ندارد. اگرچه بخش داستانی بازی نیازمند اطلاع از روایتهای پیشین این مجموعه است که درک آن را برای کاربران جدیدتر دشوارتر میکند، اما داستان میتواند برای طرفداران دوآتشه انیمهها، یک موهبت واقعی باشد.
بازی از حیث گرافیک فنی نیز کاملاً با ثبات است و بدون هیچ اغراقی میتواند یکی از باثباتترین تجربههای مبارزهای را به کاربران خود ارائه دهد.
سیستم لابی جدید نیز مهر تایید دیگری روی خلاقیت و نوآوریهای به کار رفته در این بازی است که متاسفانه در این مورد بهخصوص چندان موفق ظاهر نمیشود. همچنین باید توجه داشت که یادگیری مهارتهای جذاب و عمیق شخصیتهای بازی، در کنار پیچیدگیهای استفاده از مکانیزمهای مختلف گیمپلی آن حتی برای برخی از کاربرانی که نسخههای قدیمی را تجربه کردهاند، دشوار خواهد بود.
بنابراین اگر به دنبال شنیدن یک داستان مستقیم و تجربه یک گیمپلی آسان هستید، Guilty Gear Strive میتواند شما را بیش از آن چه فکر میکنید، عذاب دهد. ولی اگر پشتکار خوبی دارید و مولفههایی که به آنها پرداختیم و مخصوصاً انیمه و بازیهای مبارزهای لذت میبرید، این عنوان یک اثر بهیادماندنی و فراموشنشدنی است که تجربهاش را شدیداً پیشنهاد میکنیم.
نکات مثبت:
- گیمپلی پلی فوقالعاده عمیق و جذاب
- شخصیتهای منحصربهفرد و متمایز
- گرافیک هنری جذاب؛ یکی از زیباترین گرافیکهای سل شیدی که تاکنون دیدهایم.
- گرافیک فنی باثبات
- موسیقی و صداگذاری قابل توجه
نکات منفی:
- روند یادگیری بازی با وجود تمام ملاحظات، هنوز هم برای برخی کاربران بسیار دشوار است.
- حذف بخش چالشها
- سیستم لابی نامناسب
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
بسیار عالی آقای ملکی :yes: خیلی این سری بازی رو دوس دارم حقیقتا نمی دونستم منتشر شده نسخه جدید
آقای ملکی صداگذاری انگلیسی شخصیت ها قرار داده شده ؟
الان نقد و کامل خوندم و مث اینکه اضافه نشده ولی همینطور ک خودتون هم اشاره کردید واقعا همون صدای
اورجینال کاراکترا جذاب هس ولی بنظرم اگ انگلیسی بود بازی همه پسند تری می شد .
وقت بخیر
داخل ورژن ۱.۰۲ بازی که به تازگی در دسترس قرار گرفته، خوشبختانه صداگذاری انگلیسی هم به بازی اضافه شده
داخل ورژن ۱.۰۱ دو شخصیت جدید اضافه شدن که هنگام تجربه بازی، به اون شخصیتها هم دسترسی داشتم
عالی عالی عالی :yes:
فکر نمیکردم اصلا بازی رو نقد کنید ولی غافلگیر شدم.
خسته نباشید
عالی خود شما و حضور ارزشمندتونه
زندهباد
فوق العاده است بازیش فقط ۴-۵ ساعت کات سنس داره
آرک سیستم وورک یه استودیوی نابغه ژاپنیه
وقتی آدم گیلتی گیر رو بازی میکنه قشنگ حس میکنه ک داره تو یه دنیای انیمه زندگی میکنه
جالب اینجاست ک مدل سازی این بازی (چه کاراکتر.چه استیج…)همه به صورت ۳dهست و ولی مخاطب حس همون انیمه دوبعدی و هنری رو داره
به لحاظ بالانس هم ک خیلی بهتر از guilty gear xrd rev 2هست
توی rev2چنتا کاراکتر opوجود داشت و از همه opتر soul bad guy بود
ولی توی striveدیگ خبری از opنیست و این عالیه
اره سول از همه قوی تر بود تو نسخه های قبلی بنظرم منم فقط با این کارکتر حرفه ای بودم 😀
😀 😀 همه مثل تو بودیم ههه