نقد و بررسی Beautiful Desolation؛ ویرانه های بشریت
سبک ادونچر اشاره و کلیک، از جمله قدیمیترین ژانرهای بازیهای ویدیویی است که در طول این سالها، به شکلهای مختلفی پیادهسازی شده است. بعضی از آنها به سبک عناوینی نظیر Monkey Island مسیر خود را ادامه دادند و برخی دیگر نیز با سبک نقشآفرینی کلاسیک ترکیب شدند و آثاری شبیه بازیهای نقشآفرینی را در اختیار مخاطبان قرار دادند. Beautiful Desolation، عنوانی از دسته دوم است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
پیشینه سازندگان Beautiful Desolation
ابتدا به پیشینه ساخت بازی و سازندگان آن اشاره میکنیم. بازی ساخته استودیوی The Brotherhood است که سه عضو کلیدی و اصلی دارد که هر سه برادر هستند و نام استودیوی خود را هم بر همین اساس انتخاب کردهاند. این استودیو که به دلیل مؤسسانش بعضاً استودیوی برادران Bischoff هم گفته میشود، پیشتر چند بازی کوچکتر در سبک ادونچر اشاره و کلیک با المانهای ترکیبی از سبک نقشآفرینی ساخته بودند. بازی Beautiful Desolation، عنوان به نسبت بزرگی که از این تیم کوچک محسوب میشود و حدود ۱۳۰ هزار دلار از بودجه ساخت آن از طریق کمکهای Kickstarter تأمین شده است. این بازی در سال گذشته میلادی برای PC عرضه شده و چندی پیش، نسخه کنسولی این بازی برای Switch، PS4 و PS5 هم منتشر شد. به همین مناسبت در ادامه به بررسی این بازی خواهیم پرداخت.
داستان بازی
ابتدا از داستان بازی Beautiful Desolation شروع میکنیم. در ابتدای بازی، شما در نقش شخصیت اصلی بازی، در ماشین خود قرار دارید که با طوفان عجیب و غریبی رو به رو شده و در اثر این طوفان، نامزد شخصیت اصلی کشته میشود. این طوفان به دلیل ظاهر شدن شیء فضایی عجیب و غریب و بسیار بزرگی ایجاد شده است که کسی از ماهیت آن خبردار نیست. شخصیت اصلی که عزیز خود را از دست داده، به همراه برادرش به گروههای نظامی که قصد تحقیق پیرامون این شیء عجیب را دارند ملحق میشوند. بعد از مدتی، آنان به خود این وسیله میرسند اما طی رویدادی عجیب، از هوش رفته و چندین سال بعد به هوش میآیند.
بعد به هوش آمدن، آنان متوجه میشوند که دنیا به طور کامل تغییر کرده است. بسیاری از شهرها نابود شده و گیاهان جای آنها را گرفته و موجودات عجیب و غریب فضایی وارد زمین شدهاند. به علاوه بسیاری از انسانها با رباتهای فلزی ترکیب شده و دنیای عجیب و غریبی را ایجاد کردهاند. حتی حیوانات هم دچار تغییرات ژنتیکی عجیب و غریب شدهاند و بسیاری از حیواناتی که در دنیای امروزی هستند، با شکلی مشابه ولی در عین حال تغییرات عجیب و چشمگیر در این دنیا قرار دارند.
اصلیترین المان بازیای در این سبک ادونچر قرار دارد، داستان آن است. برخلاف بسیاری از عناوین سبک نقشآفرینی کلاسیک و بازیهای ادونچری که از این سبک الهام گرفتهاند، Beautiful Desolation قصد ندارد ماجرای نجات دنیا و تغییر سرنوشت آن را به عنوان موضوع اصلی داستان به خورد مخاطب بدهد. بلکه هدف اصلی بازی، این است که شخصیتهای اصلی از وقایع و پشت پرده اتفاقات عجیب و غریب روی داده آگاه شده و در عین حال خود را با جهان بازی وفق داده و سعی کنند راهی برای بازگشت به دنیای سابق گذشته پیدا کنند.
فضاسازی عالی Beautiful Desolation
محیط وقوع داستان بازی، نقاط مختلفی از قاره آفریقا است. از سویی بسیاری از محیطهای بازی، با شهرهای کوچک معمولی امروزی تطابق دارد و در عین حال، عناصر عجیب و غریبی در محیطهای بازی وجود دارد که باعث میشود نوعی حس ناآشنایی و غریب بودن به بازیکن دست بدهد. به این ترکیب باید حیوانات عجیب را هم اشاره کرد. حیواناتی که شاخها و عاجهای غیرمعمولی کسب کردهاند و در عین این که شبیه حیوانات آشنای امروزی هستند، با آن چه از آنها در ذهن داریم، تفاوت دارند.
سازندگان به خوبی موفق شدهاند فضاسازی دقیقی را در بازی انجام بدهند. فضایی که در عین وجود المانهای آشنا، نوعی حس غریبگی و ناامنی را به بازیکنان منتقل بکند. در حالی که میتوانید نقاط آشنای فراوانی را در دنیای بازی مشاهده کنید، اما در عین حال با دنیای غریبهای رو به رو هستید که باطنی متفاوت با دنیای امروزی دارد. خلق درست این حس، یکی از نکات مهمی است که خوشبختانه سازندگان به خوبی در زمینه خلق آن موفق بودهاند.
شخصیتپردازی کاراکترها
نکته دیگر مربوط به شخصیتهای بازی است. دو شخصیت اصلی بازی، افراد نسبتاً معمولی و نرمالی هستند. میتوان آنان را نمونه یک فرد نرمال و معمولی در جامعه دانست. دلیل استفاده از چنین شخصیتهایی هم این بوده که بازیکنان راحتتر بتوانند با آنان همذات پنداری کنند. به جز این دو شخصیت، تقریباً هیچ شخصیتی در بازی وضعیت نرمالی ندارد! بازی پر از انسانهای عجیب و غریبی است که بعضاً بخشی از بدن آنها با اجزای رباتی جایگزین شده و یا دچار جهشهای ژنتیکی عجیب و غریب شدهاند. بعضی از آنان ذاتاً با بدنهای رباتی خود ترکیب شده و موجوداتی کاملاً مرکب را ایجاد کردهاند. به علاوه انواعی از موجودات فضایی هم در دنیای بازی دیده میشوند.
شخصیتهای خلق شده در Beautiful Desolation، هر کدام خصوصیات شخصیتی خاصی دارند و در طول بازی، به هیچ وجه با شخصیتهایی تکراری رو به رو نمیشوید. هر چند متأسفانه از پتانسیل بسیاری از شخصیتهای گوناگون خلق شده استفاده نشده است. بسیاری از دیالوگهای شخصیتهای غیرکلیدی بازی آن قدر که باید و شاید خوب نیستند و با وجود پتانسیل بالایی که بسیاری از این شخصیتها برای خلق داستانهای بهتر داشتهاند، کاراکترهای اندکی هستند که داستان واقعاً جذاب و قابل توجهی داشته باشند.
عناصر رایج سبک ادونچر نظیر پیدا کردن آیتمهای مختلف و بررسی نقاط مختلف محیط برای کسب اطلاعات گوناگون، در این عنوان نیز نقش مهمی ایفا میکند. البته متأسفانه بعضی از محیطهای بازی با وجود پتانسیل بالا، تا حدی مورد کم مهری قرار گرفته و پرداخت جدی روی آنها صورت نگرفته ولی در کنار آن، بسیاری از محیطهای بازی از نظر پیشزمینههای داستانی و عناصر مختلف قوی هستند و در کل میتوان اوضاع بازی را از این لحاظ قابل قبول دانست.
در مجموع و با نکاتی که گفته شد، میتوان گفت که بازی از نظر داستانی موفق عمل کرده است اما از بعضی از پتانسیلهای آن به خوبی استفاده نشده. در کل روایت کلی و علیالخصوص فضاسازی خاصی که در این عنوان انجام شده، باعث میشود که بازی از لحاظ داستانی عنوان ارزشمندی باشد ولی وقتی سبک بازی که کاملاً داستان محور است را در کنار برخی از پتانسیلهای از دست رفته این عنوان قرار میدهیم، متوجه میشویم که داستان بازی بینقص نیست و ایراداتی هم در آن به چشم میخورد.
گیمپلی Beautiful Desolation
بعد از داستان نوبت به گیمپلی بازی میرسد. محیط اصلی بازی، در اصل پیشزمینهای دو بعدی ولی بسیار باکیفیت است که شخصیتها در آن به صورت سهبعدی حرکت کرده و به تعامل با محیط میپردازند. همانند بازیهای ادونچر دیگر، مکانیزم اصلی بازی پیدا کردن آیتمهای مختلف، گفتوگو با افراد برای آگاه شدن از هدف و همچنین حل معماهای گوناگون است.
با این حال بازی تا حدی سعی کرده شبیه بازیهای نقشآفرینی بشود. تعدادی خط داستانی فرعی هم در بازی وجود دارند که میتوانید آنان را دنبال کنید. به علاوه متأسفانه عادت بد بازیهای نقشآفرینی در تعدد Fetch Questها به این بازی هم سرایت کرده و Fetch Questهای متعددی در Beautiful Desolation قرار دارند و در بسیاری از بخشها برای پیشروی باید به سراغ یک قسمت دیگر بروید. یک آیتم را از آنجا برداشته و دوباره مسیر زیادی را طی کنید تا آن را تحویل یک شخص دیگر بدهید.
سردرگم شدن در بخشهایی از بازی
نکته دیگری که در مورد گیمپلی بازی وجود دارد، گم شدن بازیکن و مبهم بودن بعضی از قسمتهای بازی است. بازی با وجود الهام گرفتن از بازیهای نقشآفرینی، چیزی مشابه Journal یا Quest Log آنها ندارد و در بخشهایی از بازی، امکان دارد که به طور کامل سردرگم شده و راهی برای پیشروی در جلوی خود نبینید. چنین قسمتهایی در بازی کم نیستند و قطعاً تعدد آنها نقطه ضعف قابل توجهی برای بازی است.
بازی سیستم مبارزاتی هم دارد که البته خیلی روی آن مانور داده نشده و البته جزء اساسی بازی هم نیستند. در بخشهای خاصی از بازی مجبور به انجام مبارزاتی خواهید بود که به شدت مبتنی بر شانس هستند و ممکن است تا حدی اعصاب خردکن بشوند زیرا به دفعات امکان شکست خوردن در این مبارزات به دلیل شانس وجود دارد. هر چند خوشبختانه این موارد جزء اصلی هسته بازی نیستند، اما به هر حال آن طور که باید و شاید خوب پیادهسازی نشدهاند.
در کنار این مشکلات، باید به نکات مثبت بازی هم اشاره کرد. به طور کلی اصول کلی سیستم پیشروی داستان با دیالوگها و همچنین عموم معماهای بازی طراحی خوبی دارند؛ یعنی میتوان در کل این اثر را یک بازی اشاره و کلیک قابل قبول دانست. عناصر اصلی این سبک که قرار است بازیکن را به ادامه داستان تشویق کنند، به خوبی پیادهسازی شده و هر چند برخی المانهای فرعی نقصهایی دارند، اما مکانیزمهای اصلی به خوبی پا بر جا هستند.
سیستم کنترلی Beautiful Desolation در نسخه کنسولی
در کنار این مسائل، با توجه به عرضه بازی برای کنسولها باید به سیستم کنترلی آن هم اشاره کرد. بازی در ابتدا و به طور پایه برای انجام توسط موس طراحی شده است. طراحی چنین عنوانی برای انجام توسط کنترلر چالش سنگینی است و متأسفانه سازندگان به خوبی از پس آن برنیامدهاند. کنترل بازی در نسخه کنسولی مشکلات زیادی دارد. گاهی اوقات سرعت شخصیت به شکل ناگهانی کم و زیاد میشود. دیوارهای نامرئی که در محیط وجود دارند و در نسخه کامپیوتر مشکلساز نمیشوند، در اینجا به دلیل کنترل دستی کاراکتر توسط آنالوگها دردسرساز میشوند و به علاوه جابهجایی در منوها هم تا حدی دشوار است. در نتیجه نمیتوان به پیادهسازی کنسول بازی نمره قبولی داد.
در نهایت و با تمام موارد ذکر شده، باید گفت که Beautiful Desolation در بعد گیمپلی در حد قابل قبولی ظاهر شده ولی نمیتوان آن را از متوسط بالاتر دانست. بازی عناصر اصلی سبک اشاره و کلیک را به درستی پیادهسازی کرده است اما مشکلات مختلفی در زمینه عناصری که از سبک نقشآفرینی وارد بازی شدهاند وجود دارد. به علاوه کنترل بازی در نسخههای کنسولی وضعیت بسیار بدی دارد و این باعث میشود که نتوان بازی را از این لحاظ از حد متوسط بالاتر دانست.
گرافیک بازی
گرافیک هنری
بعد از گیمپلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. در بعد هنری Beautiful Desolation فوقالعاده است. همان طور که در بخش داستان هم گفته شد، بازی فضاسازی بسیار قویای دارد و موفق شده است فضایی آشنا و در عین حال غریب و ناامن را به تصویر بکشد. بخش زیادی از این موفقیت علاوه بر داستان، مرهون گرافیک هنری فوقالعاده بازی است. طراحی محیطها، موجودات عجیب و غریب و تکتک عناصر بازی، فوقالعاده بوده است. در این طراحیها از فرهنگهای قبایل آفریقایی هم الهام گرفته شده است که کمتر در بازیها شاهدش هستیم و همین موضوع بیشتر به خاص شدن بازی از این لحاظ کمک میکند.
گرافیک فنی
همچنین از لحاظ فنی، بازی با توجه به سبک خود وضعیت خوبی دارد. محیطهای بازی، در اصل نوعی پسزمینههای دو بعدی هستند که روی همدیگر قرار گرفته و محیط بازی را شکل میدهند. خوشبختانه تمامی این طراحیها با کیفیت بالایی صورت گرفته و در کنار آن، وجود عناصر سهبعدی و همچنین افکتهای گوناگون نظیر ذرات معلق در هوا و ویژگیهایی از این دست، باعث شدهاند که محیطهای بازی جلوه بهتری پیدا کنند.
وضعیت بازی از نظر پرفرمنس هم قابل قبول است و حتی روی کنسول سوئیچ، میتوان آن را با کیفیت نسبتاً خوبی تجربه کرد. در نتیجه مشکل جدی از این بابت وجود نداشته باشد.
موسیقی و صداگذاری Beautiful Desolation
موسیقی فوق العاده
در نهایت نوبت به موسیقی و صداگذاری بازی میرسد. موسیقی بازی را Mick Gordon، آهنگساز افسانهای بازیهای اخیر Doom و Wolfenestein آهنگسازی کرده است و در این زمینه بازی هیچ نوع کم و کسری ندارد. Mick Gordon قطعات Beautiful Desolation را با ترکیبی از سازهای قدیمی و باستانی آفریقایی و سازهای الکترونیکی طراحی کرده است و به خلق فضای جذاب بازی کمک شایانی کرده است. Mick Gordon با استفاده هوشمندانه از این ترکیب به خوبی نشان داده که علاوه بر طراحی آهنگهای متال استفاده شده در سری Doom، در سایر سبکها نیز بسیار توانمند است.
صداگذاری کامل شخصیتها و وسواس در افکتهای صوتی
در نهایت به صداگذاری بازی میرسیم. در این زمینه نیز سازندگان سنگ تمام گذاشتهاند. بخش عمده دیالوگهای بازی به طور کامل صداگذاری شده است. این در حالی است که عموم بازیهای مستقل، قید صداگذاری کامل برای شخصیتها را به دلیل بودجه میزنند اما سازندگان با توجه به اهمیت بالای صداگذاری برای یک بازی ادونچر، از صداپیشگان حرفهای برای این بازی کمک گرفتهاند. به علاوه افکتهای صوتی بازی نیز با وسواس و دقت بالایی در بازی قرار گرفتهاند. مثلاً با باز کردن در کلبهای قدیمی که مدتهاست باز نشده، صدای جریان هوایی که بین اتاق و محیط بیرون ایجاد میشود را شنیده و میتوانید خود را به خوبی در محیط بازی تصور کنید.
نتیجهگیری نهایی
با تمام موارد گفته شده، میتوان به این نتیجه رسید که بازی Beautiful Desolation، عنوان خوبی است که اصول اصلی کار را به درستی پیادهسازی کرده است ولی در گوشه و کنار ایرادهای جزئی زیادی دارد که برآیند آنها باعث شده که بازی افت کیفیت محسوسی داشته باشد. برخی از عناصر نقشآفرینی به خوبی در بطن بازی قرار نگرفته و به علاوه کنترل نسخه کنسولی بازی مشکلاتی دارد. با این حال سازندگان این عنوان به خوبی نشان دادهاند که در پیادهسازی عناصر اصلی بازی بسیار توانمند هستند و اگر بودجه کافی در اختیارشان قرار بگیرد، میتوانند عناوین بسیار باکیفیتتر و کم نقصتری را تحویل بدهند.
نکات مثبت:
- فضاسازی داستانی عالی با خلق دنیایی جدید که در عین آشنا به نظر رسیدن، نوعی حس غریبی و ناامنی در آن احساس میشود.
- گرافیک هنری فوقالعاده
- موسیقی عالی با آهنگسازی Mick Gordon
- صداگذاری تمامی شخصیتهای بازی با وجود مستقل بودن بازی
- وسواس بالا در زمینه افکتهای صوتی برای انتقال حس محیطهای مختلف
نکات منفی:
- ایجاد سردرگمی در برخی قسمتهای بازی
- سیستم مبارزاتی کاملاً مبتنی بر شانس
- وجود Fetch Quest های فراوان و به طور کلی نامتناسب بودن المانهای RPG موجود در بازی
- کنترل بد در نسخه کنسولی
پر بحثترینها
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
- گزارش: Final Fantasy 16 روی PC تنها ۲۸۹ هزار نسخه فروخته است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات