یکی از اصلیترین مشکلات بازیهای گوشیهای هوشمند، سادگی بیش از حد آنها و نبود چالش خاص میباشد که بسیاری از گیمرها را از تجربه عناوین این پلتفرم دلسرد میکند. با توجه به وضعیت فعلی سختافزار گوشیها، آنها به قدری قدرتمند شدهاند که میتوانند بازیهای کنسولی هم اجرا کنند، شرکت Motion Twin از همین موضوع نهایت بهره را برد و ساخته باکیفیت خودش، یعنی Dead Cells را برای گوشیهای هوشمند نیز منتشر کرد، اگر با بازیهای اسکرولینگ دو بعدی آشنا باشید، قطعا نام Dead Cells هم به گوشتان خورده، عنوانی بسیار چالشبرانگیز که المانهای سبک هکانداسلش و نقشآفرینی را در قلب خود جای داده و به مبارزات سخت و دشوارش معروف است. تا قبل از انتشار این عنوان برای گوشیهای هوشمند، به شدت جای یک عنوان سخت و باکیفیت برای این پلتفرم احساس میشد، اما دیگر خبری از این کمبود نیست. اگر به دنبال چالش هستید و میخواهید یک عنوان Rogue Like ناب را تجربه کنید، حتما در ادامه با نقد و بررسی بازی Dead Cells همراه ما باشید.
داستان؛ احتمالا به آن اهمیت نخواهید داد!
داستان بازی بسیار ساده و بدون هیچگونه روایت خاصی از گذشته شخصیت اصلی شروع خواهد شد و باید خیلی سریع به آموختن کارایی دکمهها و بخشهای مختلف بپردازید، اما سوال اینجا است که آیا داستان در این بازی مهم است و نقش بزرگی را ایفا میکند؟ به شخصه معتقدم داستان در اینگونه عناوین از اهمیت خاصی برخوردار نیست و تنها یک ابزار برای پیادهسازی گیمپلی محسوب میشود. اواسط بازی آنقدر غرق مبارزات جذاب و سخت خواهید شد که اصلا یادتان میرود یک داستانی هم وجود دارد!
در گوشه و کنار محیطهای بازی با شخصیتها یا موارد خاص دیگری مواجه خواهید شد که با استفاده از آنها به قسمت کوچکی از داستان بازی پی خواهید برد، اگر واقعا به داستان بازی اهمیت میدهید و کنجکاو هستید که بدانید چه اتفاقی در این قلعه عجیب در حال رخ دادن است، باید کل نقشه را بگردید و صبور باشید تا با کنار هم قرار دادن پازلها به داستان اصلی آن پی ببرید. شاید در ابتدا داستان بازی را یک نکته منفی برای بازی بهشمار بیاورید، اما وقتی به سبک بازی و المانهای مهم آن دقت کنید، متوجه خواهید شد که نبود یک داستان قدرتمند اصلا و ابدا ضربهای به Dead Cells وارد نکرده است.
گیمپلی؛ معنای واژه فوقالعاده را کاملا درک خواهید کرد
بدون شک بهترین و جذابترین بخش Dead Cells مربوط به گیمپلی آن میشود. ما با عنوانی بسیار سخت و Rogue Like مواجه هستیم که مانند بازیهایی مانند dark souls یا bloodborn، سختی مبارزات هسته اصلی گیمپلی را تشکیل میدهد. سختی به این معنی نیست که شما از مبارزات زده میشوید و آن را رها میکنید، بلکه کاملا با عکس این قضیه روبهرو هستیم و این سختی باعث شده است که لذت مبارزات چندین برابر شود و کشتن حتی یک دشمن معمولی هم به شما حس خوبی منتقل خواهد کرد و به هیچوجه فکر نمیکنید که در حال انجام یک کار بیهوده هستید.
مرگ شما در بازی Dead Cells، یعنی باید همه چیز را از ابتدا شروع کنید، البته این یکی از مهمترین المانهای سبک Rogue Like میباشد و وجود چنین سیستمی در بازی کاملا عادی است. وقتی در حال تجربه چنین عنوانی هستید، انتظار دارید که روند مراحل بهگونهای طراحی شده باشد که تجربه چندباره آنها از ابتدای مسیر خسته کننده نباشد، باید این مژده را به شما بدهم که سازندگان کاملا به این موضوع اهمیت دادهاند و مراحل را بهگونهای طراحی کردهاند که مکان تلهها و دشمنان، با هر بار کشته شدن شما عوض شود تا هیچوقت با یک مرحله تکراری مواجه نشوید.
تنوع دشمنان بهقدری بالا است که پی بردن به نقطه ضعف و نحوه ضربه زدن به آنها کار سختی است و باید چندین بار با آنها مبارزه کنید تا پی به این مسائل ببرید، بعضی از آنها کند هستند، ولی یک ضربه آنها شما را خواهد کشت یا دشمنانی وجود دارند که سرعت بالای آنها شما را کلافه خواهد کرد، اما قدرت ضربهشان زیاد نیست. به تمامی این مسائل اشاره کردم تا بگویم که ویژگیهای متنوع دشمنان باعث شده است که قدرت آنها متعادل باشد و شاهد دشمنانی فوقالعاده ضعیف یا قوی نباشیم، همه آنها میتوانند برای شما دردسرساز شوند، اما کشتن آنها کار غیرممکنی نیست. گاهی اوقات تراکم دشمنان در یک قسمت از بازی بهقدری زیاد میشود که جرعت نمیکنید به آنها نزدیک شوید، به هرحال میتوانید از کنار آنها بگذرید و بیخیال منابع آن قسمت شوید.
تنوع سلاحها این امکان را به شما میدهد تا طبق سلیقه خودتان به تجربه بازی بپردازید، فرقی نمیکند که طرفدار سلاحهای کند یا سریع باشد، هرگونه شمشیر، نیزه و … در Dead Cells وجود دارد که باید آنها را به دست آورید، همچنین بمبها و تلههایی در اختیار دارید که استفاده از آنها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و با کمک آنها قادر هستید کمی از سختی مبارزات بکاهید. شاید در ابتدا استفاده از زرههای جدید یا شیلد چندان اهمیت خاصی نداشته باشد، اما رفته رفته با قدرتمندتر شدن دشمنان، استفاده از یک شیلد مناسب میتواند کمک بزرگی به شما بکند، پس بهتر است از هر امکاناتی که در اختیار دارید استفاده کنید تا دچار دردسر نشوید، یا بهتر است بگویم تا کمتر دچار دردسر شوید.
در طول بازی با چندین باس مبارزه خواهید کرد که از بین بردن آنها اصلا کار آسانی نیست و باید چندین دقیقه با آنها کلنجار بروید تا متوجه شوید دقیقا کی و به چه صورت به آنها ضربه بزنید. طراحی آنها نیز از تنوع فوقالعادهای برخوردار است و همه آنها سبک مبارزه خاص خودشان را دارند که همین موضوع باعث میشود دلتان بخواهد تا همیشه با باسهای زیادی روبهرو شوید، ولی متاسفانه تعداد آنها زیاد نیست و با توجه به پتانسیل بالای محیط و مراحل بازی Dead Cells، میشد انتظار داشت که تعداد باسها بیشتر باشد، با این حال نمیتوان این موضوع را یک مشکل بزرگ به حساب آورد.
جایگیری دکمهها را میتوان تنها نکته منفی این بخش از بازی Dead Cells دانست، در صفحه گوشی خود تعداد زیادی دکمه خواهید دید که از نظر ظاهر بسیار شبیه به یکدیگر هستند و جایگیری آنها نیز زیاد مناسب نیست و بعضا کار با آنها دشوار میشود، بازی به تنهایی سخت است، حال کنترل دشوار هم به آن اضافه کنید تا دقیقا منظور من را از این مسئله متوجه شوید. اتصال یک کنترلر به گوشی این مشکل را کاملا حل خواهد کرد، اما همه ما میدانیم که اکثر کاربران گوشیهای هوشمند امکان اتصال کنترلر به گوشی خودشان را ندارند و به همین دلیل، سازندگان باید بیشتر بر روی جایگیری و طراحی دکمهها کار میکردند.
تنها کلمه فوقالعاده میتواند گیمپلی و مبارزات بازی را توصیف کند، این بخش به غیر از یک مشکل کوچک که به آن اشاره کردیم، دیگر هیچ ایرادی ندارد و به معنای واقعی عالی است.
گرافیک فنی و بصری؛ پیکسلهایی که بوی خون میدهند
بازی از نظر گرافیک فنی شما را به یاد عناوین کلاسیک خواهد انداخت، بافتها به صورت پیکسلی ساخته شدهاند و حس و حال جالبی را به شما منتقل خواهند کرد، البته این موضوع به هیچ وجه باعث نشده که بازی در زمینه گرافیک فنی ضعیف باشد، بلکه با همین بافتهای پیکسلی، جزئیات محیطها در سطح بسیار خوبی قرار دارند و حتی Dead Cells را باید در حد و اندازههای استانداردهای نسل هشتم دانست. محیطهای بازی، بهخصوص هنگام مبارزات بسیار شلوغ خواهند شد و در خیلی از مواقع شاهد افت فریمهای شدیدی هستیم، بنابراین پیشنهاد میکنم که بازی Dead Cells را حداقل در گوشیهای میانرده تجربه کنید، زیرا نمونههای پایینرده در اجرای آن به مشکل خواهند خورد و قطعا تجربه روانی نخواهید داشت.
وقتی تازه بازی را شروع میکنید، رنگبندی چیزی است که در نگاه اول به آن توجه خواهید کرد، سازندگان به خوبی از رنگها برای ساخت یک محیط چشمنواز استفاده کردهاند، البته این رنگبندیها بسیار هوشمندانه نیز هستند، مثلا دشمنان سریع دارای رنگهای روشن مثل سبز میباشند که به ویژگی آنها شباهت بیشتری دارد، یا دشمنان قدرتمند که جثه بزرگی دارند، دارای رنگهای تیرهتر هستند.
طراحی سلاحها، دشمنان، باسها و در کل هرچیزی که فکرش را بکنید در سطح بسیار خوبی قرار دارد و به هیچ وجه نمیتوان ایرادی به آنها وارد کرد. فقط کافی است چند لحظه بازی را رها کنید و به محیطهای مختلف نگاهی دقیق بیندازید، آنقدر جزئیات جذابی خواهید دید که در کمتر عنوانی در پلتفرم گوشیهای هوشمند شاهد این حجم از نکات ریز و جزئیات هستیم و باید بازی Dead Cells را یکی از زیباترین عناوین این پلتفرم دانست.
موسیقی و صداگذاری؛ فراتر از انتظار
از همان اول که موسیقی منو پخش میشود، متوجه خواهید شد که بازی Dead Cells قرار است در این زمینه فوقالعاده باشد، به شخصه به بهانه تنظیمات گرافیکی، دقایق زیادی در منوی بازی را در حال گوش دادن به موسیقی بسیار جذاب آن گذراندم، این سطح از کیفیت فوقالعاده در طول بازی هم حفظ میشود و علاوه بر منوها، در هر قسمت موسیقیهای بسیار زیبایی وجود دارند که به خوبی شما را غرق خود خواهند کرد و باعث میشوند که هیجان بینظیری را تجربه کنید. باید نوازندگان این بازی را برای خلق چنین آواهای فوقالعادهای تحسین کرد.
شاید نتوان صداگذاری بازی را خارقالعاده دانست، به هرحال ایراد خاصی هم به آن وارد نیست و تمام آن چیزی که شما نیاز دارید را در خود جای داده است. همانند تمامی عناوین این سبک، دیالوگها صداگذاری نشدهاند و بهصورت متن به نمایش در میآیند که البته موضوع مهمی نیست و لطمهای به تجربه بازی وارد نمیکند.
سخن آخر
بازی Dead Cells یک شاهکار است و تجربه آن برای تمامی گیمرهای گوشیهای هوشمند میتواند بسیار جذاب باشد. اگر از دوستداران عناوین هاردکور هستید و از آسانی بازیهای گوشیها خسته شدهاید، Dead Cells دقیقا همان چیزی است که شما نیاز دارید.
نکات مثبت:
مبارزات چالشبرانگیز و سخت.
بازی کاملا ارزش تجربه دوباره را دارد.
طراحی و تنوع عالی سلاحها، دشمنان، محیطها، باسها و …
بازی در زمینه جلوههای بصری شاهکار میباشد.
موسیقیهای فوقالعاده گوشنواز که همخوانی بسیار خوبی با اتمسفر بازی دارد.
نکات منفی:
شکل و جایگیری دکمههای کنترل میتوانست بهتر باشد.
نظرات
نقد جالبی بود مرسی
ممنونم جناب کرامت فر :rose:
خیلی ممنون آقای باقریان.واقعا قلمتون روون و خوبه بنظرم.
اگه میشه این بازی آدمار هم نقد کنید.شاهکاریه در سبک پلتفرمر ۲ بعدی.داستان متوسط رو به بالای خوبی هم داره درباره وایکینگ ها.اگه وقت کردین لطفا نقدش کنین.
پ.ن:گفته بودم تا اعضا بهتر نشه کامنت نمیدم که تازگیا بهتر شده 🙂 ولی هنوز کسی هست که از شکست رزیدنت اویل خوشحال بشه :hypnotized: :shutmouth:
اعضا=اوضاع 😐 😐 😐 😐 😐
لطف دارین دوست عزیز، خوشحالم که از مقاله خوشتون اومد.
اصلا با تعریفی که کردید برابر نبود .بازی معمولی بود و چیز خاصی نداشت مجبور شدم پاکش کنم متاسفانه
همین تفاوت سلیقههاس که دنیای game رو جذاب کرده 😉
نقد خوبی بود ترغیب شدم بازی رو بخرم
این نکته رو هم من اضافه کنم که در آپدیت های جدید میشه مکان تمام دکمه ها رو عوض کرد و به مکان دلخواه انتقال داد همچنین بازی از کنترلر پشتیبانی می کند پس بدونه بحث برید سراغ تجربش بکشید ، بمیرید ، یاد بگیرید و تکرار کنید