Override 2
آثار مبارزهای از دیرباز جزوی از پایههای صنعت بازیهای ویدیویی به شمار میآیند که هنوز هم تا حدود زیادی عناصر اولیه خود را حفظ کردهاند. جدا از افزایش کلی کیفیت صداگذاری و حتی گرافیک، روند مبارزات، زاویه دوربین، کمبوها و تمام هسته اصلی این ژانر دست نخورده باقی مانده است و بسیار سخت میتوان ورای کلیشهها تفکر کرد. برای مثال شما چگونه میتوانید Mortal Kombat را به گونه دیگری تصور کنید؟ یا آیا میتوان بازیهای Tekken و Street Fighter را به صورت دیگری توسعه داد؟ در حقیقت هیچ چیزی در این دنیا غیرممکن نیست ولی زمانی که بحث موارد مرسوم و خشم کاربران به میان میآید، خیل عظیمی از توسعه دهندگان، تمایل بیشتری به غیرممکنها پیدا میکنند. با این حال افرادی که حتی ذرهای با دنیای آثار مستقل آشنایی داشته باشند، میدانند که این چنین سازندگانی هیچ علاقهای به موارد مرسوم و حتی رضایت کاربران ندارند؛ آنها تنها در قید این موضوع هستند که ایدههای خود را عملی سازند و اگر این ایدهها سرشار از نوآوری باشند، ما با تجربههای گرانبهایی مواجه میشویم. متاسفانه طی سالهای گذشته برخی از ژانرها میزبان عناوین مستقل بسیاری نبودهاند. در این بین ژانرهای شبیهساز برخی از ورزشها و مخصوصاً آثار مبارزهای معمولاً نادیده گرفته میشوند و کیفیت آثار AAA پرخرج چنان بالا به شمار میآید که تیمهای مستقل همان اول پشیمان میشوند و به سراغ سبک دیگری میروند.
حال بازی Override: Mech City Brawl فارغ از کیفیت کلی و دریافت نمرات، از جمله عناوینی محسوب میشود که سازندگانش تحت تاثیر آثار پر زرق و برق ژانر مبارزه قرار نگرفتند و ایدههای خود را پیاده کردند. بازی مذکور در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و هر چند کوچک، دورنمای جالبی را ترسیم کرد. حال مدتی پیش در واپسین روزهای سال ۲۰۲۰ میلادی شاهد عرضه نسخه دوم با نام Override 2: Super Mech League بودیم. این نسخه سعی دارد که با تمام کم و کاستیهای قسمت پیشین، تجربه بهینهتری را ارائه کند. با ما همراه باشید تا به اتفاق بررسی کنیم که آیا توسعه دهندگان حاضر در استودیوهای Modus و Maximum توانستهاند تجربه لایق احترامی را خلق کنند یا خیر.
گیمپلی Override 2
همین اول کار باید ذکر شود که بازی Override 2: Super Mech League ماهیت خود را روی گیمپلی بنا کرده است. در حقیقت تمام محور اصلی بازی حول گیمپلی میچرخد و اگر ذرهای جذابیت قطعی را شاهد باشیم، از مکانیزمهای گیمپلی آن نشات میگیرد. روند کلی گیمپلی به این صورت است که شما با انتخاب ربات مورد علاقه خود به مصاف یک ربات دیگر میروید. در حالت عادی این ربات توسط هوش مصنوعی کنترل میشود و در باقی موارد کاربران عادی یا دوستان شما در نقش حریف قرار خواهند گرفت. مشکل اول بازی در همان دقایق اولیه هیجان شما را فرو مینشاند. در حقیقت در اکثر زمانها سرورها به قدری خلوت هستند که شما به ناچار سراغ هوش مصنوعی خواهید رفت و این موضوع برای یک اثر گیمپلی محور چندنفره به شدت آسیبزا تلقی میشود. مهم نیست که در چه حالتی بازی میکنید، همیشه با کمبود نفرات مواجه خواهید بود و هوش مصنوعی یار و رقیب اول و آخر شما است.
از کلیت بحث که عبور کنیم، هر ربات دارای طیف وسیعی از حرکات به خصوص است که کاربر طی زمان کوتاهی با آنها انس خواهد گرفت. مانند سری بازیهای Tekken هر عضو بدن به یک دکمه اختصاص یافته است تا حس منحصر به فردی منتقل شود. در کنار حرکات معمول ژانر مبارزهای، شاهد وجود چهار کمبو بهخصوص هستیم که برای هر رباتی به طور ویژه طراحی شده است و شما بارها به استفاده از آنها خواهید پرداخت. در نهایت با قرار گرفتن در مناطق به خصوص محیط، قدرت اصلی شخصیت تکامل مییابد تا شما از حرکت Ultimate استفاده کنید.
با وجود عادی جلوه کردن تمام موارد ذکر شده، پس مورد به خصوص این بازی چیست؟ در واقع موردی که تا حدودی بازی Override 2 را با دیگر آثار ژانر مبارزهای متمایز میکند، زاویه دید آن است. شاید نیازی نباشد که زاویه دید بازیهای سری Tekken یا Mortal Kombat را توضیح دهم اما اثر یاد شده مطمئناً تشریح شرایط خود را ملزم میکند. شما در این بازی استودیو Modus با شرایطی مواجه میشوید که بیشتر در عناوین سوم شخص اکشن ماجراجویی دیده میشود. بنابراین اکنون متوجه هستید که دوربین بالای شانه قرار میگیرد و یک دید مستقیم به حریف یا حریفان خود خواهید داشت. همچنین در این بین آزاد خواهید بود که بدون هیچ قید و شرطی در محیط در نظر گرفته شده بازی حرکت کنید و با ترکیب ضربههای عادی، کمبوها، ضربه Ultimate و البته حرکات سریع و گلاویز شدن با رقیب، تجربه نابی را در ذهن خود به خاطر بسپارید. این زاویه دید نسبتاً آزاد با کنار زدن محدودیتهای معمول و قدیمی ژانر مبارزهای، پتانسیلهای پنهان را به کاربر نشان و اجازه میدهد که شما با تشکیل تیمهای چندنفره، به جنگ دیگران بروید.
با این حال متاسفانه سازندگان تنها تا قسمتی انقلابی عمل کردهاند و در طراحی و توسعه بقیه بخشها به بیراهه رفتهاند. این گیمپلی سرعتی و نوآورانه با وجود ارائه زاویه دوربین جدید، ضربههای مناسب و حتی تئوری قابل توجه، گاهی اوقات چنان آشفته به نظر میرسد که گویا شما بدون هیچ هدف خاصی در حال فشردن دکمهها هستید و استراتژی یا مهارتتان در مقابل شانس حرفی برای گفتن ندارد؛ شرایط مذکور هنگام افزوده شدن همتیمی و شلوغ شدن نقشه به اوج خود میرسد و شاید بهتر باشد که در چنین موقعیتهایی تنها دکمهها را به صورت تصادفی فشار دهید و در این حین مشغول صحبت با اعضای خانواده شوید!
مدتی پس از سپری کردن در دنیای Override 2، متوجه خواهید شد که سلاحهای حاضر در بازی و موارد پرتابکردنی فرسنگها تا ایده اصلی خود فاصله دارند. شاید اگر این سلاحها مقداری بیشتر جذابیت داشتند، مقداری استراتژی نیز به بازی میافزودند و در جهت صحیحی حرکت میکردند؛ به هر حال این اتفاق رخ نداده است و فقدان وجود یک سیستم کارآمد نشانهگیری و عمر کوتاه این وسایل، به تنهایی شما را از استفاده مجددشان طرد میکنند. این سلاحها نه تنها تا ابد همراه شما نخواهند بود (و این امری عادی است) بلکه در مقابل قابلیتهای اصلی هر ربات، شبیه شوخی به نظر میرسند. متاسفانه گیمپلی سرعتی بازی و ویژگیهای فوقالعاده در نظر گرفته شده هرگز به سطح مطلوبی از استفاده نمیرسند و همانطور که پیشتر ذکر شد، مخاطب در لحظه لحظه تجربه اثر، پتانسیلهای نابود شده را با پوست و استخوان درک میکند.
از سوی دیگر اگر نسخه اول را اساس و پایه نسخه دوم بدانیم، سخت در اشتباهیم. نسخه دوم مجموعه به جای توسعه ایدههای بکر نسخه پیشین، بسیاری از آنها از جمله حالت داستانی را حذف کرده است و از این حیث نمیتوان سازندگان را بخشود. بخش Legends که به جای قسمت مذکور افزوده شده است، در بسیاری از اوقات جذابیت کافی را شامل نمیشود و بازیکن در فضایی نامتنهاهی از سردرگمی، به دور خود میپیچد. سازندگان حتی برای جذابسازی این روند پوچ سیستم ماموریتها را تدارک دیدهاند که شما طی پیروی از آن باید برخی فرایندهای خاص مانند چند بار استفاده از ضربههای به خصوص را حین گیمپلی و مبارزه رباتها دنبال کنید. باید ذکر شود که این ماموریتها هم نمیتوانند در جهت سیاستهای مفید سازنده پیش بروند و شما نیز احتمالاً در آینده چندان به فکر پیروی از آنها نباشید.
بقیه ایدههای نسخه اول هم بدون هیچگونه تغییر خاصی در دنباله لحاظ شده است و اگر تجربه کوتاهی از Override پایه داشته باشید، چیز دندانگیر جدیدی را پیدا نخواهید کرد. به نظر شما تعدادی نقشه، ربات، رنگ و موارد اندک تازهنفس میتوانند در ساخت یک تجربه غیرتکراری و به یادماندنی نقش داشته باشند؟ به نظر باید این سوال را از خود توسعه دهندگان پرسید.
گرافیک
همانگونه که بدیهی است، از زمان پیدایش هالیوود و بازیهای ویدیویی، آثار زیادی به سمت طراحی رباتها و روایتهای مربوط به آنها رفتهاند. در سالهای گذشته شاید نتوان تعداد بازی خاصی را در این حوزه مثال زد اما Override 2 مسلماً در زمینه یاد شده بد عمل نکرده است و میتواند در مصادیق بارز این قضیه قرار گیرد. گستره وسیعی از رنگها، اجزای باکیفیت هر ربات، کمبوهای جالب، ویژگیهای منحصر به فرد و طراحی ظاهری شگفتانگیز همگی در دستهای قرار میگیرند که یک کاربر را از اندیشیدن به موارد بیشتر عاجز میکنند. اگر شما مخاطب بعدی این اثر هستید، دیگر به چه موردی نیاز خواهید داشت؟ البته؛ شخصیسازی، موردی که در این بازی نباید حتی فکرش را هم بکنید. تمام بحث شخصیسازی فقط به مقوله تغییر رنگ قطعات هر ربات خلاصه میشود و هیچ بخشی بهروز نخواهد شد و یا تغییر نخواهد کرد.
طراحی محیطی نیز با وجود خوش رنگ و لعاب بودن، به مسیر اشتباهی هدایت شده است و شما بیشتر با یک نقشه نسبتاً هموار و بدون هیچ مولفه جذابی مواجه میشوید؛ این مورد زمانی ناراحتکنندهتر است که شما معدود نقشههای ساخته شده عمودی را هم مشاهده و لذت بیحد و حصری را در آنها تجربه خواهید کرد. نمیتوان پیشبینی کرد که چه موردی سازندگان را از ساخت بیشتر چنین نقشههای پرجزئیاتی باز داشته است ولی به هر حال آنها یک قسمت عظیم از لذت بازی خود را به نابودی کشاندهاند. زاویه خوب و کمبوهای عالی در کنار نقشههای جذاب میتوانستند منجر به خلق اثری شوند که با فشردن دکمه شروع جستوجو، سریعاً به مصاف یک کاربر دیگر تلهپورت شوید اما اکنون با آشفتهبازاری سروکله میزنیم که نه از طراحی نقشههای خوبی بهرهمند است، نه از پتانسیل دوربین هنجارشکنش استفاده میکند و نه سعی دارد که روی نقاط قوت خود تمرکز کند. به هر حال خالی از لطف نیست که به منظره خوب هر نقشه و طراحی عالی هر ربات اشاره کنیم. نقشهها با وجود بیمصرفی خود (از لحاظ تعامل)، چشمانداز خاصی را به تصویر میکشند.
در این بین رباتها نیز از موجودات قابل توجهی الهام گرفته شدهاند. شما میتوانید رباتهایی را مشاهده کنید که گاه به شکل یک دایناسور مبارزه میکنند و گاه مواردی را ببینید که به خدایان یونان باستان شباهت دارند. خوشبختانه قابلیتهای در نظر گرفته شده برای هر ربات کاملاً با منبع الهام آنها هماهنگی دارند و گاه شما را به فکر فرو میبرند که چرا چنین موجوداتی در آثار بزرگ صنعت ویدیوگیم به کار برده نمیشوند. با وجود تمام قابلیتهای مثبت این بخش، در نهایت به مواردی برخورد میکنیم که یک ربات جذابتر از دیگران ظاهر میشود و این موضوع مستقیماً در قابلیتهای آنها نیز بازتاب پیدا میکند. وجود جذابیت نابرابر مطمئناً سبب از دست رفتن تعادل میشود و در آینده اشخاصی را خواهیم دید که به یک طیف کاملاً خاصی از رباتهای بازی تمایل دارند. این روند هر چند اندک، تجربه کاربران را از تعادل خارج خواهد کرد. برای مثال یک ربات به خصوص میتواند حریفان خود را به لطف قابلیتهای جذابش در میان زمین و آسمان گرفتار کند اما حدس بزنید که رقیب در این حالت چه حسی را تجربه خواهد کرد؟ آیا باری دیگر از شخصیت مورد علاقه خود استفاده خواهد کرد یا تصمیم میگیرد که روندی ثابت شده را انتخاب کند؟ سازندگان با مقداری دقت میتوانستند این موضوع را سر و سامان دهند یا حداقل در بهروزرسانیهای اخیر دست به کار شوند.
موسیقی
شاید شما نیز در دسته علاقهمندان ژانر مبارزه طبقهبندی شوید و تا به حال بارها شخصیتهای مختلف اینگونه آثار را از قدیمالایام کنترل کرده و به خوبی به یاد داشته باشید. جدا از کیفیت کلی هر اثر، گیمپلی و گرافیگ، عنصر موسیقی نیز همیشه در اینگونه بازیها تهیه و تدارک دیده شده است. اولین قسمت چنین موسیقیهایی وجود صدای عادی برخوردها به شمار میآید. در عناوین معمول و مرسوم ژانر مبارزه که دو شخص به مصاف همدیگر میروند، صدا باید طبیعی و عادی باشد و دقیقاً نوای آشنای دنیای زمینی به گوش برسد. با این حال قضیه برای Override 2 اندکی متفاوت است. در حقیقت همانطور که بدیهی است شما در این عنوان کنترل رباتها را به دست میگیرید و موسیقی مورد نیاز آن باید دقیقاً همانند صدای برخورد فلزات باشد. حرکت، ضربه، پرتاب اشیا و در مجموعه تمام موارد باید با در نظر گرفتن این موضوع طراحی شوند. خوشبختانه این موضوع روی داده است و شما با گوش سپردن به صدای حاصل از هر حرکت و ضربه، کاملاً به این باور میرسید که یک شی فلزی را کنترل میکنید. نوای حرکت سریع شخصیتها خیلی خوب با راکت پشتشان هماهنگ است و هر بار حسی از هیجان را به شما منتقل میکند. همچنین قابلیتهای ویژه هر ربات هم در مرکز توجه واقع شدهاند و ضربههای بسیار کمی را پیدا خواهید کرد که از صدای مشترکی استفاده کنند.
حال به نظر شما صدای اصلی در ترکیب با چه نوایی به جذابیت بازی میافزاید؟ در واقع موسیقی متن و محیطی این وظیفه سنگین را به عهده دارد و گویا بسیار خوب از زیر بار سنگینش خارج میشود. موسیقی ریتم تند و کلیشهای چنین آثاری را حفظ کرده است و اکثراً با قوت به پخش خود ادامه میدهد. با وجود این که چندان نیازی به افزایش کیفیت یا ریتم سریع این موسیقی احساس نمیشود اما مسلماً نمیتوان در بحث کمیت به نقطه نظر یکسانی رسید. متاسفانه در سالهای اخیر صداگذاری اینگونه بازیها جدی گرفته نمیشود و ظاهراً استودیو تنها به وجود چند عدد نوای قابل قبول متن رضایت میدهد. اگر قرار باشد که کاربر ساعتها از وقت خود را صرف یک بازی چند نفره کند، کیفیت موسیقی و صد البته کمیت آن میتواند از تکرار مکررات جلوگیری کند و در جهت سودمندی پیش رود.
چند خط قبل به صورت آشکار اشاره شد که کیفیت موسیقیهای اندک بازی قابل قبول هستند و در واقع هیجان بازیکن را در سطح مورد نیاز حفظ میکنند. به هر حال تنها نکته منفی صداگذاری اشیا و شخصیتها در هنگام استفاده از قدرت Ultimate ظاهر میشود که به اندازه کافی تاثیرگذار نیست. این ویژگی حد غایی قدرت یک شخص محسوب میشود و با وجود این که ما توقع تبدیل شدن شخصیت به یک کریتوس خشمگین را نداریم اما موسیقی متن و صدای ضربههای معمولی و ضربه مخصوص آن اصلاً به نقطه مورد نظر نمیرسد و بیشتر شبیه یک شوخی نمایان میشود. شما در این حالت تنها باید با جلوههای دیداری پیش بروید و درون قوه تخیل خود برای صحنه یاد شده صداسازی کنید! این نقصی محسوب میشود که سازندگان در تنها نکته نسبتاً مثبت بازی وارد ساخته و علاقه بازیکنان به استفاده دوباره از قدرت Ultimate را نابود کردهاند. به هر حال جلوههای دیداری در سراسر تجربه شخص با نواها هماهنگی دارند و نادیده گرفتن مهمترین قابلیت رباتها بسیار عجیب به نظر میرسد. کاربر به محض قرارگیری در این نقطه با خود میگوید که ای کاش کلیشهها به صورت بهتری پیاده میشدند تا حداقل یک بخش تماماً مثبت در تجربهشان لحاظ شود. موسیقی متن، صدای برخورد اشیا، حرکت، سقوط، پرش، حرکات ویژه، همه و همه کیفیت صداگذاری خوبی دارند و تنها با شکافهایی ریز و روزنههایی کوچک دچار حسرتهای بزرگی شدهاند.
کلام آخر: Override 2
بازی Override 2: Super Mech League یک نمونه کامل از هدر رفتن ایدههای عالی و یک مصداق بارز از فراموشی کلیشهها برای نابودی یک تجربه مناسب است. این عنوان تماماً چند نفره به لطف طراحی مثالزدنی شخصیتها و منظره خیرهکننده نقشهها با مقداری نوآوری میتوانست در کنار زاویه دید هنجارشکن خود تبدیل به یک اثر فوقالعاده شود که متاسفانه از این مهم باز میماند. سازندگان اثر مذکور با تعبیه جذابیت بیش از حد به برخی از رباتها، بقیه را محدودتر نمایش میدهند و به دست خود، مخلوقات خودشان را نابود میکنند. بازی یاد شده حتی در پیادهسازی کلیشههای مرسوم هم خوب عمل نمیکند و در ارائه یک تجربه مهارت محور سرعتی شکست میخورد. کاربران به محض شروع بازی متوجه خواهند شد که شانس پیروزیشان طی دقایق بعدی به صورت تصادفی رقم میخورد و اگر تعداد افراد داخل نقشه بیشتر شود، این مقدار از هرج و مرج افزایش نیز خواهد داشت. موسیقی در حالت عادی قابل قبول به نظر میرسد اما بیتوجهی به کمیت و مواردی جزئی، این عنصر را هم از تبدیل شدن به یک نکته کاملاً مثبت باز میدارد. اگر در صدد آن هستید که اثر مورد بحث را تهیه کنید، شاید بهتر است که منتظر بهروزرسانیها و یا بهبودهای بعدی باشید. در غیر این صورت عواقب تجربه ناخوشایند و تکراری بر عهده خودتان است.
نکات مثبت:
- طراحی هنری بینظیر رباتها
- استفاده از دوربین غیرمرسوم بازیهای ژانر مبارزه
- با وجود فقدان تعامل و کارایی کافی نقشهها، طراحی هنری محیطهای بازی چشمنواز هستند.
- موسیقی از لحاظ کیفیت در سطح قابل قبولی قرار دارد.
نکات منفی:
- گیمپلی در اکثر اوقات چنان سرعت بالایی میگیرد که مهارت عملاً بیاستفاده است و بازیکن دکمهها را تنها به صورت تصادفی فشار میدهد.
- بعضی از شخصیتها دارای قابلیتهای جذابتری هستند که تعادل را به هم میزند.
- کمیت موسیقی به هیچعنوان قابل قبول نیست.
- عدم وجود تعامل و کارایی در نقشهها
- هیچ نوآوری نسبت به نسخه اول رخ نداده و حتی اکثر آنها نیز حذف شدهاند.
- شخصیسازی با توجه به محوریت بازی روی بخش چند نفره، یک افتضاح کامل است.
- ماموریتهای در نظر گرفتهشده اکثراً تکراری هستند و جذابیت خاصی ندارند.
نظرات
یه انیمه بود قبلا ربات های جنگو گاندام خیلی شبیه اونه لازم شده کرکی بزنم :-))