مجمع همهی خوبان؛ ۵۰ بازی برتر قرن ۲۱
همیشه با پایان سال میلادی، شاهد انتشار مطالب مختلف دربارهی بهترینهای آن سال هستیم. اما این بار تصمیم گرفتیم ۵۰ بازی برتر قرن ۲۱ را بررسی کنیم. فرقی ندارد اگر دوست دارید در جهانی آرام ساخت و ساز کنید، تبدیل به بزرگترین خلافکار شوید، در فضا کاوش کنید و یا حتی وارد دنیایی دیگر شوید؛ این لیست برای شماست. این شما و این ۵۰ بازی برتر قرن ۲۱:
توجه کنید که این فهرست ترتیب خاصی ندارد و شمارهها لزوما به معنای بهتر یا بدتر بودن بازیها نیستند.
۵۰: (SingStar (2004
کارائوکه این روزها متداول شده؛ اما در سال ۲۰۰۴ یکی از بهترین زمانها برای این کار بود. افراد زیادی با آواز خواندن جلوی پلیاستیشنهایشان هیجانزده میشدند. بازی SingStar با آهنگهای متنوعش، یکی از اصلیترین بخشهای مهمانیها و دورهمیهای مختلف بود. این بازی حدود یک دهه به کار خود ادامه داد و بازیهای زیادی هم از آن الهام گرفتند.
۴۹: Katamari Damacy (2004)
شاید بتوان این بازی را یک شاهکار پوچگرایانه و شاد نامید. کارتان را با جمع کردن مداد و پوست سیب شروع میکنید و تا جایی پیش میروید که میتوانید درختها، ساختمانها و هرچیزی که سر راهتان باشد را با خود حمل کنید. از موسیقی بازی تا ایدههای دیوانهوار، این بازی بسیار مفرح بود.
۴۸: Journey (2012)
Journey یک بازی کوتاه و مهیج است که موسیقی، رنگهای جذاب و سادگی را به خوبی در کنار هم قرار داده تا اثری احساسی و قدرتمند بسازد. گاها از این بازی به عنوان اثر هنری یاد میشود. منتقدان زیادی Journey را تحسین کردهاند و آن را از بهترین تجربیات خود دانستهاند.
۴۷: Dead Space (2008)
وقتی Resident Evil با Alien ملاقات میکند! عجیب است که چنین ایدهای قبل از سال ۲۰۰۸ به ذهن کسی نرسیده بود. در Dead Space بازیبازان در نقش ایزاک کلارک (Isaac Clarke) قرار میگیرند. وقایع بازی در سفینهی Ishimura جریان دارد و تمام ارتباطات با خارج این سفینه قطع شده است. این تمام ماجرا نیست. این سفینه پر شده از موجودات فضایی عجیب و غریب که با روشهای وحشتناکی از قربانیانشان تغذیه میکنند. Dead Space یک بازی تاریک و خونین است و تلاش برای بقا را به خوبی به تصویر میکشد.
۴۶: Limbo (2010)
مگر میتوان این بازی را فراموش کرد؟ شخصیت اصلی بازی، پسر بچهای است که دائما از مرگ فرار میکند یا شاید حتی از قبل مرده باشد. Limbo یکی از بازیهایی است که به نوعی رنسانس بازیهای مستقل در دههی پیش را رقم زدند. فضای تک رنگی و گیمپلی نسبتا کوتاه و جذاب این بازی، نشان دهندهی تلاشها و هنر توسعهدهندگان است. در تمام چیزهایی که در Limbo میبینید، از عنکبوتها گرفته تا فیزیک و معماهای منحصر به فرد، میتوان کیفیت کار سازندگان را حس کرد.
۴۵: Papers, Please (2013)
در این بازی، در نقش یک مامور مرزی قرار میگیرید که در کشوری جنگزده زندگی میکند. مردم مدام سعی میکنند اسلحه، مواد مخدر، کارتهای شناسایی جعلی و… را به صورت غیرقانونی از مرز رد کنند. اما این تمام ماجرا نیست. در برابر مادر و فرزندی که برای رد شدن از مرز و پیوستن به سایر اعضای خانواده از مدارک جعلی استفاده میکنند چه خواهید کرد؟ یا یک پناهنده بدون مدارک شناسایی که شاید یک تروریست یا یک غیرنظامی آواره باشد؟ Papers, Please نمونهای عالی است که سیستم غیرانسانی و معضلات پیچیدهی اخلاقی را به تصویر میکشد.
۴۴: Forza Horizon (2012)
Forza Horizon به خوبی از پس ادغام کردن سبک جهانباز با مسابقهای تفننی (آرکید) برآمده است. حال و هوای جشنوارهی موسیقی هم این ترکیب را بهتر میکند. دسترسی داشتن به تعداد بسیار زیادی از خودروهای متنوع، بهرهگیری از هوش مصنوعی در بخش چندنفره و بازیکن محور بودن، از ویژگیهای مثبت این بازی محسوب میشد. بازیبازان از Forza Horizon به راحتی لذت میبردند. فرقی نداشت که چه کاری انجام دهید یا چطور رانندگی کنید؛ در هر صورت تجربهی این بازی لذت بخش بود. جستوجو در نقشه برای آیتمهای مختلف جوایز خوبی به همراه داشت و چالشهای مختلفی هم در نظر گرفته شده بود. همهی این موارد، Forza Horizon را به یکی از بهترین بازیهای رانندگی تبدیل کردند.
۴۳: Rocket League (2015)
فوتبال با ماشینهای کنترلی! این بهترین و شاید کاملترین جمله برای تعریف Rocket League است. چه کسی فکرش را میکرد که همچین ایدهای به یکی از هیجانانگیزترین و چالشیترین بازیهای چند نفره تبدیل شود؟ یکی از نقاط قوت بازی، در کنار نوآوری، تاریخ انقضا نداشتن آن است. شاید حتی تا ۱۰ سال دیگر هم افراد زیادی مشغول تجربهی این بازی باشند.
۴۲: Burnout 3: Takedown (2004)
Criterion مجموعه بازیهای Burnout خود را بر اساس دو اصل ساخت: سرعت و سبک خاص. شهر پر ترافیک، پاداش دادن برای حرکات خطرناک و مسابقات هیجانانگیز، از اساسیترین جنبههای این سری بازی بودند. نسخهی سوم، به نوعی کاملترین و پختهترین عنوان سری بود. در کنار بهبود مکانیکهای بازیهای قبلی، مواردی جدیدی مثل حذف کردن رقبا (Takedown) هم به بازی اضافه شده بود. تبدیل برخوردهای بازی به صحنهی آهسته، از بهترین و به یادماندنیترین بخشهای بازی بود.
۴۱: Overwatch (2016)
بعد از سالها تجربهی بازیهای شبیهساز نظامی با شخصیتهای اصلی گاها مجهول، Overwatch در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و رنگ و رویی به بازیهای شوتر داد. Overwatch را میتوان به ربات کوچک و بانمکی تشبیه کرد که یک نارنجکانداز صورتی در دست دارد. بازیهای رقابتی در تیمهای مختلف و شخصیتهایی که هرکدام به نوعی قهرمان محسوب میشوند از ویژگیهای این بازی است. چیزی به اسم ارتقای سطح و باز کردن اسلحه در این بازی وجود ندارد؛ همهچیز به استفادهی درست از قابلیتها و مهارت بازیباز ختم میشود. شاید بتوان Overwatch را Counter-Strike رنگی برای نسل جدید بازیبازان نامید.
۴۰: Gears of War 2 (2008)
یک فیلم جنگی علمی-تخیلی را تصور کنید که به کارگردانی کاترین بیگلو (Kathryn Bigelow) در اوایل دوران کارش ساخته شده باشد. حالا قدرت انتخاب و تعامل را به آن اضافه کنید. به این ترتیب به هستهی اصلی سری Gears of War میرسید. یک بازی سوم شخص با اسلحههایی که به اره برقی مجهز شدهاند! نسخهی دوم این سری سیستم پناه گرفتن (Cover) را بهبود داد، سلاحهای جدیدی اضافه کرد و روشهای جدید برای از بین بردن دشمنان داشت. این بازی هیجانانگیز، پرآشوب و زیبا بود. بخش چند نفره و Co-op بازی هم به خوبی ساخته شده بود و راههای جدیدی برای تجربهی بازی فراهم میکرد.
۳۹: Tony Hawk’s Pro Skater 2 (2000)
افراد زیادی از تجربهی این بازی روی پلیاستیشنهایشان خاطره دارند. شاید بتوان این بازی را بهترین شبیهساز اسکیتبورد محسوب کرد. البته رقبای زیادی هم در راه بازی قرار ندارند. شاید علت آن کمتر شدن طرفداران این سبک بازی به نسبت قبل باشد. این بازی با موسیقی راک، حرکات مختلف قابل انجام و گیمپلی سرگرم کننده شناخته میشود.
۳۸: Super Smash Bros Melee (2001)
بازی سال ۲۰۱۸ یعنی Ultimate، با ۷۴ شخصیت و صدها اشاره به تاریخ نینتندو، نشاندهندهی حداکثرگرایی Smash Bros است. نسخهی Melee بازیای بود که این سری را از سبک کلاسیک جدا و وارد حال و هوای رقابتی کرد. این بازی هنوز هم محبوبترین عنوان در تورنومنتهای Smash است. یکی از دلایل آن، متعادل بودن و سرگرمکنندگی بالای آن است.
۳۷: Silent Hill 2 (2001)
پاسخ کونامی (Konami) به سری Resident Evil با این تفاوت که زامبیها با وحشت روانشناختی جایگزین شدهاند. دومین بازی این سری آزاردهندهترینشان است. داستان بازی درباره مردی عزادار به نام جیمز ساندرلند (James Sunderland) است. جیمز وارد شهری میشود تا به دنبال همسرش بگردد که احتمالا مرده است. آن چه در ادامه رخ میدهد، اختلالات روانی شخصیت اصلی است. کابوسهایی از روح پرستاران، هیولاها و موجودات مختلف از جمله Pyramid Head معروف از مواردی هستند که با آنها مواجه بودیم. این عنوان ترسناک از سبک ژاپنی و ژانر وحشت سینما الهامهای زیادی گرفته است. همهی این موارد دست به دست هم میدانند تا تجربهای خاص برای بازیبازان رقم بزنند؛ به شکلی که انگار Silent Hill 2 نوعی طلسم روی تمام بازیبازان خود برجای گذاشته است.
۳۶: Spelunky (2008)
ساختهی درک یو (Derek Yu) یک بازی پلتفرمر بود که در طی آن درون غارهای مختلف ماجراجویی میکردید. تجربهی بازی لذتبخش است و حتی شاید چند سال برای تمام کردن آن وقت لازم باشد. هر بار که بازی را شروع میکردید، چینش غارها و موجودات درون آن تغییر میکرد. به این ترتیب هربار با وقایع مختلفی مواجه میشدید که حتی ممکن بود همانجا بازی را برای شما تمام کنند. برای رسیدن به اعماق غارها، باید بسیار ماهر و البته خوششانس باشید. با وجود گذشت مدت زیادی از انتشار بازی، Spelunky همچنان حس و حال خاص خود را حفظ کرده است.
۳۵: Assassin’s Creed 2 (2009)
بازی اول سری Assassin’s Creed داستانی غنی و ماجراجویی لذتبخشی برای بازیبازان فراهم کرد. بخشهای علمی تخیلی هم به خوبی در بازی گنجانده شده بودند. اما بازیای که همهی این موارد را کامل کرد، Assassin’s Creed 2 بود. این بازی در ایتالیا و در دورهی رنسانس جریان داشت. بازیبازان در نقش اتزیو آدیتوره (Ezio Auditore da Firenze) قرار گرفته و با تمپلارها مقابله میکردند. در طی بازی هم با افرادی مانند ماکیاولی (Machiavelli) و لئوناردو داوینچی (Leonardo da Vinci) روبهرو میشدید. ساختار آزاد بازی، مراحل و ماموریتهای فرعی، تواناییهای متنوع و موارد دیگر پایهگذار جهانباز شدن بازیهای جدید این سری بودند.
۳۴: Batman: Arkham Asylum (2009)
با داستانی که توسط پال دینی (Paul Dini) نوشته شده بود و استفاده از صداپیشگان اصلی انیمیشنهای بتمن، از هر بخش این بازی اصالت میبارید. این بازی همان بتمن فرانک میلر (Frank Miller) و کریستوفر نولان (Christopher Nolan) بود؛ تاریک، پیچیده و خشن. این بازی به بهترین شکل و به صورت سوم شخص با سبک اکشن ماجراجویی ساخته شد. مبارزات روان و قوی، مخفیکاری و از بین بردن دشمنان با استفاده از تاریکی تجربهی لذتبخشی فراهم میکرد. این بازی از تمام لحاظ، آرزوی هر عاشق کمیک بود.
۳۳: Battlefield 1942 (2002)
دیجیتال ایلوژن (Digital Illusions) با توسعهی اولین نسخهی بازیهای Battlefield نبردهای بزرگ و تاریخی را با بخش چند نفرهی بازیهای شوتر ترکیب کرد. دو تیم ۳۲ نفره در نقشههای بزرگ با یکدیگر مبارزه میکردند. خودروهای مختلفی هم در دسترس بود. هریک از بازیبازان نقشی برای خود انتخاب میکرد تا در میدان نبرد برای تیم خود مفید باشد. این نقشها در واقع مکمل هم بودند و آزادی عمل خوبی در بازی ایجاد میکردند. میتوانستید از فاصلهی دور و به عنوان تکتیرانداز به یارانتان کمک کنید یا مستقیما وارد نبرد رو در رو شوید. در آن زمان حسی که این بازی منتقل میکرد بسیار جدید و هیجانانگیز بود.
۳۲: Call of Duty 4: Modern Warfare (2007)
Call of Duty در سال ۲۰۰۳ با آوردن جلوههای سینمایی و سرعت بالا به سبک شوتر نظامی، تجربهی نبردی حماسی ارائه میداد. اما تا زمان انتشار Modern Warfare در سال ۲۰۰۷ این تاثیر به چشم نیامد. این بازی با معرفی بخش چند نفره با نوآوریهای فراوان مانند سیستم پیشرفت و آزاد کردن آیتمهای مختلف، جای خود را بین بازیبازان محکم کرد. انیمیشنهای خوب و نقشههای پر از هیجان با اندازهی مناسب در کنار موارد دیگری که به آنها اشاره شد، برای تبدیل شدن این بازی به یکی از بهترین عناوین چند نفره کافی هستند.
۳۱: God of War (2018)
God of War یکی از بهترین عناوین تاریخ در زمینهی روایت، جلوههای بصری و داستان پردازی است. بازی سال ۲۰۱۸ این سری اما در کنار حفظ و بهبود این موارد، جنبههای جدیدی پیشروی بازیبازان گذاشت. خدایی که به نسبت گذشتهاش تغییر کرده و حالا پسری کوچک و حساس در کنار خود میبیند. ترکیب این موارد با اساطیر نورس، یک بازی نفسگیر را به ارمغان آورده است. غولهای عظیمالجثه، جسدهایی که در محیط یخزدهی بازی افتادهاند، جهانهای مختلف با موجودات منحصر به فرد، رودخانهها و دریاهای بیپایان و بسیاری بخشهای دیگر، این بازی را شکل دادهاند. تبر جدید کریتوس و حسی که هنگام ضربه زدن به موجودات افسانهای منتقل میکند، یکی از بهترین و حماسیترین بازیهای تاریخ را در مقابل بازیبازان قرار میدهد.
۳۰: Shadow of the Colossus (2005)
در این بازی آرامش بخش و گاها غمانگیز، مردی جوان به امید احیای عشقی گم شده است. در این راه با موجوداتی غولآسا و ظاهری شبیه کوه مواجه میشود. هر کدام از Colossusها برای خود یک پازل محسوب میشود. با بالا رفتن از این موجودات و شمشیر زدن به پوستشان، متوجه خواهید شد که داستان قهرمان بازی چیزی نیست که فکرش را میکردید. Shadow of the Colossus ظریف و در عین حال عمیق است و از منظر هنری و روایت داستان کاملا منظم است. جهان گسترده و زیبای بازی، بازیبازان را در خود غرق میکند.
۲۹: Deus Ex (2000)
ترکیب شوتر اول شخص با سبک نقشآفرینی اکشن، در کنار تئوریهای توطئهی دنیای واقعی و فضای سایبرپانک این بازی را شکل میدهند. به این ترتیب بازی ماجراجویی و علمی تخیلی Ion Storm به یکی از مشهورترین عناوین تاریخ تبدیل شده است. شخصیت بازی جیسی دنتون (JC Denton) نام دارد و در واقع یک مامور دولت است که با استفاده از فناوری پیشرفتهی نانو، به نوعی ابر انسان تبدیل شده. دنتون درگیر داستانی پیچیده از ویروسهای دستساز و تکنولوژی فضایی میشود. انتخابها و راههای بسیار زیادی در بازی وجود دارد که آزادی عمل فوقالعادهای به بازی میبخشد. این بازی همچنین از محبوبترین عنوانها برای مادسازان و منبع الهام داستان پردازان بود.
۲۸: Wii Sports (2006)
بازیهای اندکی را میتوان نام برد که به اندازهی Wii Sports بازی شده باشند. برای این بازی سن و سال مطرح نبود. مادربزرگها باهم بولینگ بازی میکردند و خردسالان هم از تجربهی تنیس لذت میبردند. Wii Sports دروازهی ورود به Wii و فلسفهی بازیسازی نینتندو بود: در دسترس، فراگیر و بسیار سرگرم کننده.
۲۷: Guitar Hero (2005)
مگر میشود تا حالا آرزوی تبدیل شدن به یک ستارهی موسیقی و نواختن در بین انبوه جمعیت پرشور را نداشته باشید؟ هرکس که از سال ۱۹۹۵ میلادی به بعد متولد شده باشد، در دورهای از زندگی خود این آرزو را داشته است. بازی Guitar Hero به خوبی رویای تبدیل شدن به یک ستارهی راک را به تصویر میکشید. موسیقیهای بینظیری که از دهههای ۷۰، ۸۰ و ۹۰ و میلیونها نفر عاشقشان بودند در یک بازی جمع شده بود تا عشاق موسیقی راک با گیتاری پلاستیکی، رویاپردازی کنند.
۲۶: Left 4 Dead (2008)
یک بازی زامبیکشی چندنفره با هوش مصنوعی خوب که بر اساس کارهای بازیبازان، حملاتش را شکل میداد. Left 4 Dead واقعا از زمان خودش جلوتر بود. Valve مکانیسمهای بینظیری در گیمپلی بازی خود گنجانده بود که همکاری تیمی و تاکتیکی را طلب میکرد. جهان آخرالزمانی بازی پر بود از موجودات عجیب و غریب: هیولای زباندرازی موسوم به Smoker و آن موجود ترسناک به نام Witch از به یادماندنیترین دشمنان بازی هستند. شاید اگر این بازی به تازگی منتشر شده بود، میتوانست در بین بازیبازان جدید که عاشق تماشای استریم و بازیهای چند نفره هستند، موفقتر از هر بازی دیگری شود.
۲۵: Ico (2001)
Fumito Ueda این بازی آرام و ماجراجویی متفکرانه را بر اساس ایدهی دو نفر که دست در دست هم دارند ساخت. در واقع این کاری است که شخصیت اصلی بازی و پرنسس Yorda باید انجام دهند تا از زندان قلعهای که در آن گیر افتادهاند، فرار کنند. با استفاده از تمام قابلیتهای دید سوم شخص و سبک اکشن، Ico ترس، تنهایی و تواناییهایی که با تماس فیزیکی به دست میآیند را به تصویر میکشد. این بازی یک شاهکار مینیمالیستی است.
۲۴: The Last of Us (2013)
چیزی که شاید در نگاه اول یک بازی دیگر در میان انبوه عنوانهای آخرالزمانی و پر از زامبی باشد؛ بدل به چیزی فراتر از اینها میشود. تماشای رابطهی بین جوئل غمگین با موهای خاکستری با نوجوانی محافظهکار و خوشبین به نام الی و ماجراجوییهای این دو نفر، بسیار لذتبخش بود. وقایعی که این دو در کنار هم در ویرانههای آمریکا پشت سر میگذارند از کلیکرها (Clickers) گرفته تا انسانهای ناامید و خشن، یک بازی فوق العاده به یادماندنی در ژانری که گاها خستهکننده میشود را برجای میگذارد.
۲۳: The Legend of Zelda: Majora’s Mask (2000)
شاید غمانگیزترین بازی نینتندو و در عین حال یکی از خلاقانهترین آنها، Majora’s Mask باشد. این بازی شما را در یک حلقهی زمانی (Time Loop) و فضای آخرالزمانی گرفتار میکند. در این جهان ماه در حال نزدیک شدن به کرهی زمین است و ساکنان زمین غرق در ترس و وحشت شدهاند. در این میان لینک (Link)، قهرمانی که هیچکس او را نمیشناسد، به آینده سفر میکند تا با موجود شیطانی که قصد بلعیدن جهان را دارد مقابله کند. اما در اثر این کار، به جسم کودکیاش برمیگردد و تمام همراهانش هم او را ترک میکنند. ساختار حلقه زمانی و فضای وهم انگیز بازی به ندرت توسط توسعهدهندگان دیگر تقلید شدهاند.
۲۲: Mario Kart 8 (2014)
به ندرت میتوان کسی را پیدا کرد که از تجربهی Mario Kart لذت نبرد. Mario Kart 8 هم بهترین بازی این سری است. این بازی شاد و آزاد با داستانی جالب و شخصیتهای رنگارنگ و مسیرهای جالبی است که دائما انتظارات شما را نقض میکنند. Mario Kart 8 بهشدت لذتبخش است. این بازی یکی از معدود عنوانهای مدرنی است که هنوز هم در کنار دوستان، خانواده یا افراد دیگر میتوانید از آن لذت ببرید.
۲۱: Mass Effect 2 (2010)
فصل تعیین کننده در حماسهی فضایی BioWare، همه چیز در خود داشت: نژاد، نسل کشی، عشق و شجاعت، همه در پس زمینهی سرنوشتی شوم و قریب الوقوع. این بازی به خوبی ساخته شده و تجربهی لذتبخشی ارائه میکند. سلاحهایی از آینده، قدرتهای مختلف و شخصیتهای جذاب، به بازی شکل داده بودند. ساختن یک بازی در این سطح که تاثیر احساسی زیادی بر بازیباز بگذارد، کار کوچکی نیست.
۲۰: Fortnite (2017)
بازیای که در ابتدا قرار بود یک عنوان شوتر پر از زامبی و فراموش شدنی باشد، بدل به یکی از محبوبترین بازیها شد. اپیک گیمز (Epic Games) موفقیت بازی PUBG را دید و از فرصتی که پیشروی خود میدید، به خوبی استفاده کرد. این شرکت بتل رویال ویژهی خودش را ساخت که ۱۰۰ بازیباز را در یک جزیره قرار میداد تا برای بقا بجنگند. با فضای رنگارنگ، خندهدار و پر از لباسهای مختلف و رقصهای عجیب، Fortnite به یک پدیدهی جهانی تبدیل شد. این بازی بیش از ۲۵۰ میلیون نفر بازیباز را جذب خود کرد و تا همین الان هم به خوبی از آن پشتیبانی میشود.
۱۹: Grand Theft Auto IV (2008)
نیکو بلیک (Niko Bellic) به نیویورک آمده تا از زندگی خلافکارانهای که در اروپای شرقی داشته فاصله بگیرد. اما مانند تمام بازیهای سری Grand Theft Auto، رویای آمریکایی روی دیگر خود را نشان میدهد و تنها راه پیشروی نیکو، استفاده از خشونت است. نیویورک GTA IV بسیار حیرتانگیز است و جزئیات فوقالعادهای دارد و زنده به نظر میرسد. سخت است که باور کنیم تمام اینها، حاصل کدنویسی باشند.
۱۸: Red Dead Redemption 2 (2018)
تنها راکاستار (Rockstar) با جیب پر پول، مهارت و توجه بسیار به جزئیات میتوانست چنین عنوان بینظیری خلق کند. کمتر توسعهدهندگانی توانایی رقابت با این شرکت را دارند. این بازی، آمریکای قرن ۲۰ را به زیبایی به تصویر میکشد و بعضی اوقات آنقدر خوب است که نمیتوان تفاوتی بین بازی و واقعیت پیدا کرد. داستان آن در مورد گروهی از قانونشکنان است که سعی میکنند از گذر زمان سبقت بگیرند. در همین راه هم روز به روز افرادی زیادی به فهرست دشمنانشان افزوده میشوند. جهان بازی وسیع، چشمنواز و پر از مردم است. اتفاقات و ماجراهای بسیار زیادی در این جهان چشمگیر در حال رخ دادن هستند که شاید هیچ وقت با آنها مواجه نشوید. Red Dead Redemption 2 نماد یک بازی کامل، آزادی عمل و تعامل با یک بازی است.
۱۷: The Sims (2000)
یکی از موفقترین و تاثیرگذارترین بازیهای تاریخ. Sims یک بازی بسیار سرگرم کننده با عناصر دیوانهوار، مادیگرایی، عشق و بسیاری موارد دیگر است. همه چیز به بازیباز بستگی دارد. کنترل زندگی افراد مختلفی که خودتان میتوانید بسازید و زندگی کاری، عشق و خانهای که در آن زندگی میکنند آن قدر جذاب است که هرکسی را به خود جذب میکند.
۱۶: Uncharted 2: Among Thieves (2009)
نیتن دریک (Nathan Drake) با سبکی شبیه ایندیانا جونز، در این بازی ماجراجویانه سبک خاص خودش را جا انداخته و بسیار هم موفق میشود. این بازی پر است از صحنههای نفسگیر و اکشن و مکانهای شگفتانگیز با داستانیهای مهیج. Among Thieves سری Uncharted را در خط مقدم بازیهای بزرگ با بودجه زیاد قرار داد. از قطار ویران شده در ابتدای بازی تا پایان حماسی در خرابههای سرزمین افسانهای Shambhala، سرعت بازی کم نمیشود. به این ترتیب سری Uncharted به یکی از سری بازیهای بسیار محبوب در بین بازیبازان تبدیل شده است.
۱۵: Resident Evil 4 (2005)
این بازی فقط داستان ترسناک یک پلیس و ابرقهرمان که دختر رئیس جمهور را از یک فرقهی اسپانیایی نجات میداد نبود. با Resident Evil 4، خالق بازیهای وحشت و بقای کپکام (Capcom)، شینجی میکامی (Shinji Mikami)، به صورت کامل ساختار و سبک بازیهای این سری را تغییر داد. تنش آهستهی بازیهای قبلی با اکشن خام جایگزین شد و دوربین بازی هم تغییرات گستردهای داشت. این بازی دورهی جدیدی را در بازیهای شوتر سوم شخص پایهگذاری کرد.
۱۴: Super Mario Odyssey (2017)
بعد از ماجراجوییهای کهکشانی در Super Mario Galaxy، بازی Odyssey این لولهکش را به زمین بازگرداند. البته نه دقیقا سیارهی زمین، بلکه مجموعهای از سیارات مختلف که محل زنده شدن دیوانهوارترین ایدههای توسعهدهندگان نینتندو بودند. در اختیار گرفتن یک Chain Chomp، جست و خیز در گرانش کم، دنبال خرگوشها افتادن و مسابقه دادن با یتیها، Odyssey را پرمحتوا و به شدت سرگرم کننده کردهاند.
۱۳: World of Warcraft (2004)
بازی ماجراجویی نقشآفرینی چند نفره و گستردهی سال ۲۰۰۴ بلیزارد (Blizzard)، اولین بازی این سبک پیچیده نبود. Ultima Online و Everquest قبل از این بازی منتشر شده بودند. اما این بازی عناصر اصلی این سبک را به کمال رساند. از سیستم مبارزات تا طراحی مراحل تا داستانهای پشت بازی، هواداران بسیاری را برای World of Warcraft به همراه آوردند. از این بازی هم با محتوای اضافه و بهروزرسانیهای متعدد به خوبی پشتیبانی شد. این بازی در سال ۲۰۱۴ به ۱۰۰ میلیون حساب کاربری رسید. اما این تمام ماجرا نیست. World of Warcraft به جزئی از زندگی طرفداران خود تبدیل شده و برخی افراد در کنار بازی تیمی، رویدادهایی مانند عروسی و مراسم سوگواری در این بازی برگزار میکنند.
۱۲: Metal Gear Solid V: The Phantom Pain (2015)
بیش از حد پیچیده، بسیار سلیقهای و گاهی اوقات نگران کنننده. Phantom Pain به خوبی نمایانگر دیدگاه هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) از سری Metal Gear است که طی ۳۰ سال در حال تکامل بوده است. Big Boss از کما بیدار میشود و خودش را درگیر انجام ماموریتهای مخفی مختلف در زمان حملهی روسیه به افغانستان میکند. نجات افراد غیر نظامی، ربودن فرماندهان نظامی و مدیریت پایگاه شناور و پیش بردن داستان غیر منطقی بازی، اهداف اصلی بازیبازان هستند. این بازی تفاوت زیادی با عناوین دیگر دارد و کمی عجیب و غریب است؛ البته تا وقتی که با Death Stranding مواجه شوید.
۱۱: The Elder Scrolls V: Skyrim (2011)
برای دههها بازیهای زیادی سعی کردند جهانی فانتزی خلق کنند که تمام خواستههای بازیبازان را برآورده کنند؛ اما هیچکدام به سری Elder Scrolls نمیرسند. جهان عظیم و گسترده و مملو از اژدها، داستان جذاب و پیچیده و پیشزمینههایی که پشت تمام چیزهای بازی قرار دارد، Skyrim را یک بازی فوقالعاده بدل کرده بودند. جادو، قدرت، کلمات و سلاحهای مختلفی در اختیار بازیبازان بود تا به تعامل خود با جهان بازی و ساکنان آن شکل بدهند. جهانی برفی در شمال Tamriel، با قاتلان، خونآشامها و موجودات شگفتانگیز دیگر و هزاران مورد دیگری که در این مقاله گنجانده نمیشوند. تمام این موارد دست به دست هم دادند تا یکی از برترین بازیهای تاریخ، پا به عرصهی وجود بگذارد.
۱۰: Bloodborne (2015)
Bloodborne یک اثر فوقالعاده با حال و هوای ترسناک است. این بازی شهری ویران را به تصویر میکشد که ساکنانش نه تنها خدا را فراموش کردهاند، بلکه آنقدر غرق رسیدن به اربابانشان شدهاند که بیماری و نفرین آنها را فراگرفته است. شکار موجودات Yharnam هیجانانگیز و گاها بسیار چالش برانگیز میشود. بازیبازان داستانی پیچیده و شگفتانگیز و نگرانکننده از خون و حماقت بشر را طی میکنند. مناظر و مبارزاتی در Bloodborne وجود دارند که بسیار به یاد ماندنی هستند و به این سادگی فراموش نخواهند شد.
۹: BioShock (2007)
BioShock در آرمانشهری (یوتوپیا) زیر آب و البته نفرین شده جریان دارد. این بازی در بخشهایی تبدیل به یک شوتر تمام عیار، گاهی یک نقشآفرینی و در بخشهایی هم تبدیل به درسهای اخلاقی میشود. بازیبازان در داستانی مبهم، برای فرار از Rapture تلاش میکنند و در این راه، با اسرار وحشتناکی مواجه میشوند. سری BioShock با دشمنانی موسوم به Big Daddy، تغییرات ژنتیکی، سبک هنری خاص و طراحیهای فلسفی کن لوین (Ken Levine) مشهور در ذهنها باقی مانده و یکی از پربحثترین و محبوبترین عناوین تاریخ محسوب میشود.
۸: Portal 2 (2011)
دنبالهی بازی Portal اصلی در سال ۲۰۱۱ توسط Valve منتشر شد و داستانی درگیرکنندهتر را به معماهای خلاقانهی فیزیکی اضافه کرد. کامپیوتر مستبد به نام GLaDOS ماجرایی خندهدار و نوآورانه دربارهی بشریت و غرور را روایت میکند. محیط بازی آزمایشگاهی بزرگ با حال و هوای گوتیک است که اتاقهای عجیب و غریب و خطوط تولید پر از نور و لیزر دارد. این بازی ترکیبی است از Red Dwarf، ۲۰۰۱ و Crystal Maze. در واقع Portal 2 همان بازیای بود که میخواستیم؛ اما ایدهاش به ذهنمان نرسیده بود.
۷: Halo: Combat Evolved (2001)
یکی از اولین شوترهایی که در آن فضاییها هم به خوبی مبارزه کردند. سری Halo به محبوبیت زیادی دست پیدا کرده؛ اما اولین نسخه از این بازیهای شوتر سنگ بنایی برای بازیهای بعد از خود شد. این بازی زمانی منتشر شد که ایدهی ساخت یک عنوان شوتر برای کنسولهای بازی مضحک به نظر میرسید.
۶: Grand Theft Auto V (2013)
در پرفروشترین محصول سرگرمی تاریخ، راکاستار با سختیهای فراوان کالیفرنیای جنوبی را شبیهسازی کرده و داستان بازی را از نگاه ۳ شخصیت اصلی روایت کرد: یک خلافکار بازنشسسته که خانوادهاش از او متنفرند، مرد جوانی که سعی میکند از زندگی خلافکارانهای که در حال غرق شدن در آن است فرار کند و یک دیوانهی ساکن تریلر. این بازی به آمریکای مدرن و مشکلات آن به شکلی طنزآمیز کنایه میزند و داستان ۳ شخصیت اصلی خود را پیش میبرد. آزادی عملی که از یک بازی Grand Theft Auto انتظار داریم، در این بازی هم دیده میشود و اضافه شدن بخش چند نفره، این بازی را هنوز هم در میان محبوبترین بازیها نگه داشته است.
۵: The Witcher 3: Wild Hunt (2015)
بازیهای زیادی به بازیبازان امکان انتخاب بین خوب و بد را میدهند. اما Witcher میپرسد که چه اتفاقی میافتد اگر در بین امواج اتفاقات تاریخی و سیاسی گیر کنید که کنترلشان از توان شما خارج است؟ Geralt اهل Rivia یک قهرمان نیست؛ در واقع او فردی طرد شده است که در زمانی پرفراز و نشیب در تاریخ سرزمینش زندگی میکند. به نظر میرسد که وقتی درگیر نجات دادن دنیا نباشید، داستانها و ماجراهای بسیار جالبی را میتوانید تجربه کنید.
۴: Half-Life 2 (2004)
بازیهای زیادی دربارهی حملات بیگانگان ساخته شدهاند؛ اما Half-Life 2 آنقدر خوب است که جانی دوباره به این ایدهی قدیمی میبخشد. وقایع این بازی چند سال پس از بازی اصلی جریان دارد. گوردون فریمن (Gordon Freeman) از خواب بیدار میشود و زمین را تحت سلطهی کامل Combine میبیند. البته یک جنبش مقاومت در برابر سلطهگران در حال شکل گرفتن است. معماهای هوشمندانهی محیطی و اسلحهی جاذبهای معروف (Gravity Gun) به خوبی از موتور پیچیدهی گرافیکی بازی بهره میبرند تا این دنیای جهنمی را خاص و منحصر به فرد کند. در این بازی واقعا از دشمنان متنفر خواهید شد و هر لحظه از آن را به خوبی حس میکنید. Half-Life 2 یکی از بهترین داستانهای تاریخ را در خود دارد.
۳: Dark Souls (2011)
You are dead. این بازی شما را در چرخهای بیپایان از مرگ و تولد دوباره قرار میدهد. Dark Souls شمار را در دنیایی که تقریبا هیچ موجودی در آن نفس نمیکشد، رها میکند تا فانتزی تاریک آن به مرور آشکار شود و در کنار ترسی که در وجودتان دارید، برای بقا تلاش کنید. این بازی بسیار غیرقابل پیشبینی و سخت و در عین حال تاثیر گذار است. این بازی عامل موفقیت و محبوب شدن فرامسافتور (FromSoftware) و هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki) شد. با وجود نسخههای دیگر همین سری و تقلیدهایی که از آنها شده، این بازی هنوز همتایی ندارد.
۲: Legend of Zelda: Breath of the Wild (2017)
Breath of the Wild همان کاری را با سبک جهانباز کرد که Half-Life 2 با شوتر اولشخص کرده بود. این بازی تمام چیزهایی را که کاوش در محیط بازی را عذابآور میکنند، دور میاندازد. فهرست وظایف، علامتهای روی نقشه و انبوه آیکونها را حدف کرد تا راه را برای یک ماجراجویی خالص باز کند. در واقع Breath of the Wild روی کنجکاوی، هوش، اعتماد به نفس و ابتکار شما حساب میکند و هزاران راه برای استفاده از آنها پیش رویتان میگذارد. جهان وسیع و هیجانانگیز بازی، بسیاری از بازیهای دیگر را بسیار ساده و کوچک نشان میدهد.
۱: Minecraft (2009)
کدنویس سوئدی، مارکوس پرسون (Markus “Notch” Persson)، بازیهای بلوکی را ابداع نکرد. Minecraft کمی بعد از بازی آزمایشی زک بارث (Zach Barth) به نام Infiniminer منتشر شد. اما موسس استودیوی Mojang ایدهی بازیهای لگو مانند را که در محیطی پویا جریان داشتند گرفت، و آن را به کما رساند. این بازی ابتدا در تابستان سال ۲۰۰۹ و به عنوان یک پروژهی در حال توسعه عرضه شد. خیلی زود توجه بازیبازان به این بازی عجیب بلوکی که برای رایانههای شخصی در دسترس بود جلب شد. مادسازان بسیاری مشتاقانه به سمت بازی آمدند و قوانین و جلوههای بصری خودشان را به ساختهی پرسون اضافه کردند. Minecraft از همان ابتدا، یک کار مشترک و عاشقانه بین توسعهدهندگان و بازیبازان بود. این بازی در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۱ به صورت رسمی منتشر شد و میلیونها کاربر را به خود جذب کرد. کمی بعد هم این بازی به پلتفرمهای دیگر اضافه و محتوای جدید به آن اضافه شد. طی دههی گذشته، این بازی جای خود را در میان عناوین دیگری که کسی در ابتدا حتی قابل قیاس با Minecraft نمیدانست باز کرد و تا به حال بیش از ۱۷۵ میلیون نسخه فروش داشته است.
این فهرست ۵۰ بازی برتر قرن ۲۱ تا به حال بود. اکثر ما با این بازیها خاطرات بسیاری داریم و از تجربهی آنها لذت بردهایم. همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، این فهرست ترتیب خاصی ندارد. ممکن است بازیهایی هم باشند که از این لیست جا ماندهاند و از نظر شما شایستگی حضور در بین سایر عناوین را دارند. اگر اینطور فکر میکنید، بازیهای مورد نظر خود را در بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- رسمی: Forza Horizon 5 بهار امسال برای PS5 عرضه خواهد شد
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- شایعه: لیان کندی شخصیت اصلی Resident Evil 9 خواهد بود
نظرات
نمیدونم با چه فکری ماینکرفت رو گذاشتید اول
کلا با لیست موافق نیستم
مخصوصا اینکه جی تی ای وی از هف لایف بالاتره و از رددد و آیوی هم همینطور:-|
و البته جایگاه فانتوم پین که شاید تو صد تای برتر قرن قرار بگیره
مخصوصا اینکه پایان نداره:-|
و جایگاه wow هم همینطور
جایگاه رزیدنت چهار هم همینطور
ناسلامتی به سبک پایه ای رو ابدا کرده بعد پونزدهم؟
آخه فورتنایت بالاتر از مس افکت؟؟؟
من رفتم اسید سر بکشم
خوبی بدی دیدین حلال کنید:-|
چرا آرکام سیتی نیست؟
خیلی از اسیلیوم بهتر بود
و البته چرا نسخه ی اول گیرز نیست؟
و البته هیدس که انقلابیه تو سبک روگ لایک
و چطور ماست وانتد تو لیست نیست؟
و همینطور چرا اورواچ اونقدر پایینه؟
و اینکه چرا دیسکو الیسوم نیست؟
واقعا یه آرپیجی اصیل و محشر بود
وووو
باهات موافقم اصلا nfs mw تو لیست نیست تو سالی که عرضه شد میدونی چقدر معروف شد این بازی ؟؟
داداش لیست به ترتیب نیست ولی جای خیلییی بازیا خالیه
متن مقاله
توجه کنید که این فهرست ترتیب خاصی ندارد و شمارهها لزوما به معنای بهتر یا بدتر بودن بازیها نیستند
وقتی انقدر بچه و جوگیر هستی که متن مقاله رو نمیخونی و فقط میخوای کامنت اول باشی
میدونی چیه؟؟؟؟؟
طرز حرف زدنت به یکی میخوره
برو با اکانت خودت بیا تا ضایعت نکردم
مقاله رو میخونم ولی نه پیش نوشت
بعد هم اینکه اگه برترین نیست چرا اصلا شماره زده شده؟:-|
اشتباه شد اینو در جواب دوستمون siRSiNa نوشتم
این لیست به انتخاب سایت گاردین هست نه گیمفا به طور کلی هیچ لیستی رو پیدا نمیکنید که طبق نظرتون باشه همه لیستا اینجوریه مال ign هم همینطور
یعنی شما این لیستو قبول داری؟؟؟؟؟؟؟
راکت لیگ هست نیدفور سپید نیست
اگه انتخاب گاردینه چرا هیچ منبعی موجود نیست؟:-|
دوست عزیز متاسفانه نمیتونم لینک بدم ولی شما بی زحمت یه سرچ کن تو گوگل بنویس ۲۱ بازی برتر به انتخاب گاردین دقیقا با این لیست مو نمیزنه البته این لیست کامل تره فکر کنم از رتبه ی ۲۰ به بالا رو خود گیمفا اضافه کرده ولی از ۲۰ به پایین مال گاردینه
آره رفتم دیدم
عجیبه واقعا از سایتی در سطح گیمفا اینطوری بدون منبع کپی شه 😐
شماره ها ترتیب خاصی ندارن انگار.
قبل مرگ یه نگا به پیام خصوصیات بنداز
مشخصه که فقط عکسارو میبینی
اصن متن رو نمیخونی 😀 😀
من مرحله مرحله میخونم
اول فقط عکس و تیتر و اسم بازیا
بعد اگه خوشم اومد متن
که متاسفانه اصلا دوست نداشتم مقاله رو
یه چیز عجیب اینکه قبل هر اسم عکس بازی نیست
پشت یه تعداد بازی خاص عکس گذاشتن:-|
لیست به ترتیب نیست که از اول بودن ماینکرفت شکایت میکنی
لیست عجیبیه 😐 :laugh:
.
به هر حال تشکر بابت این مقاله سنگین
در تعجبم چرا اسمی از متال گیر یا سری فینال فانتزی یا ریسینگ های دیگه نظیر نید فور اسپید و گرن توریسمو نیاوردید؟!!!
متال گیر هست که
God of War 2018
Shadow of the Colossus 2005
Ico 2001
The Last of Us 2013
Uncharted 2: Among Thieves 2010
Bloodborne 2015
واسه همینه که سونی برند صنعت گیمه
سونی برنده این صنعت نیست بلکه سلطان این صنعته
نه برنده نه الان ایکس باکس برند ماکرو سافته ولی پلی استیشن هویتش برای صنعت گیمه چون با دسته چک این جایگاه به دست نیاورده با ۵نسل انحصاری های شاهکار و تربیت استدیو ها به اینجا رسیده
اولا که موافقم نیستم ولی اول برای من رد دد بعد گاد آف وار ۴
خداییش بین ردد۲ و گاد۴ نمیتونم انتخاب کنم
هر دو شاهکار هستن
میدونم توسط سونی فن ها منفی بارون میشم. اما حقیقتش تلخه:
سونی نه سلطان صنعت گیمه و نه برنده. فقط ۱ شرکت موفق مثل راک استار یا نهایتا نزدیک به نینتندو هستش. تو همین لیست تعداد عناوین انحصاری نینتندو بیشتر از عناوین هر شرکت دیگه ایه. گرچه نینتندو هم روزهای بد و بازیهای داغون داشته.
میشه گفت سونی و نینتندو در یک حد هستن هر دو انحصاری های شاهکار میدن بیرون که نامزد و گوتی میشن
ینی واقعا فورت نایت بود ولی gta sa که پورفروش ترین بازی ps2بود تو لیست نبود؟حداقل بجا gta v سن اندراسو میزاشتین این بازیو تقریبا همه گیمرا باش خاطره دارن
خیلی بازی ها رو میشه گفت ولی اونچه که الان به ذهنم میرسه : دراگون ایج اوریجینز و یا اینکوزشن ، کرایسیس ، دویل می کرای ، لست۲ ، اساسینز ، هیتمن ….. خیلی بازی میشه گفت همینطور که با عناوین لیست شما خیلی خاطرات خوبی دارم ولی این بر میگرده به رویکرد هر شخص به ویدیو گیم
دوستان نیاین بگین گاد او وا چرا کمتر از فورتنایت،هیچ کدوم از اینا واقعا بهتر از اون یکی نیستن و هر کدوم در سبک و هدف خودشون بهترین هستند،و در کنار هم نشون دادن این صنعت واقعا از بیشتر صنایع دیگه بزرگتره،حتی از هالیوود و ورزش های مختلف
لیست بزرگ ولی با عناوین کم شناخته
بازی های از سبک مبارزی در این لیست وجود ندارد 😐
کاش اعلام میکردین که منبع این لیست کجاست؟ گیمفا یا منابع دیگه؟ ضمن اینکه معیار این انتخاب چیه، امتیاز یا فروش یا چی …
البته من با کلیت این لیست موافقم.
فکرشو بکن بازی ای که صرفا برای فان تولید شده بود رتبه اول رو بگیره و ۲۰۰ میلیون نسخه بفروشه
یه لیست از متا بازی رو تمام پلتفرم ها دیدم میزارنش همینجا
PC : 93
Xbox one : 88
Ps4 :89
۳ds : 62
Xbox 360 : 82
Vita : 84
wiiu : 77
Switch : 86
روی PC بالاترین یوزر اسکور رو هم داره بین تمام پلتفرم ها
جای Witcher 2 و Ori و حداقل یکی از کارهای آقای دیوید کیج (به جز Beyond) خالیه.
آفرین اوری
هالونایت
حتی فارکرای سه
مخصوصا کانتر
مخصوصا متال گیر سه:-|
مخصوصا اسپلینتر کیاس تیوری
پرینس آف پرشیا یک دو یا سه فرق نمیکنه
ولی به نظر من یک
با اون انیمیشنا و معما ها
اصلا لیستو درک نمیکنم
فورتنایت هست ولی کانتر گلوبال افنسیو نیست ! ای کاش بود
تشکر از این مقاله زیبا
خاطرات زنده شد ! شاخکام تیز شد دوباره تجربشون کنم 😛 :yes:
واقعا حق بود skyrim و gta v و witcher با red dead 2 بالاتر بودند
اقا متنو بخونید. نوشتن رتبه بندی نداره لیست
عزیز خب چرا عدد داره؟
اگه میشه عددا رو حذف کنید
یا حداقل اون رتبه بندی رو با رنگ دیگه بنویسید:-|
عجب لیست چرت و پرتی فورتنایت و اورواچ؟اون همه بازی شاهکار میشد نام برد که جاشون تو لیست خالیه
با این که اصلا از فورتنایت خوشم نمیاد ولی فورم بتل رویال رو متحول کرد و همچنین پشتیبانی بازی خیلی خوب بود . مسابقات میلیون دلاریش به کنار …
حقش بود تو لیست باشه
سلام و درود مرسی برای مقاله عالیتون اقای نصیری عزیز.
هنوز کامل نخوندمش ولی به نظرم بیشتر حکم این رو داره بازی هایی که باعث یه جهش (در بعضی مواقع یه جهش عظیم) توی صنعت گیم شدن بیشتر قرار داده شدن البته مثلا بعضی بازی ها همشون باعث جهشی رو به جلو توی صنعت گیم شدن ولی فقط یه نسخه ازشون قرار داده شده مثل لست نباید از این موضوع ناراحت بشید فن های بازی.
حقیقتا با انتخاب بازیه ماینکرفت به عنوان شماره ۱ یه جورایی موافقم چون واقعا یه بازیه عالی هستش و تقریبا هرکسی یکبار اونو بازی کرده و کسی نمیتونی محبوبیتش رو انکار کنه.
ولی با انتخاب شماره ۵ موافق نیستم و به نظرم ویچر باید صد در صد شماره ۱ بود حداقل شماره ۲ میتونست باشه.
و بازی هایی مثل red dead 2 میتونست جایگاه بهتری رو داشته باشه و میشد cod mw 2 رو هم قرار داد.
در اخر بگم بعضی بازی های لیست هستن که در اینده دنباله ای قراره براشون عرضه بشه که به هیچ وجه نمیشه موفقیت اونارو انکار کرد و درشون شک داشت و به نظرم صد در صد شاهکار هایی تاریخی خواهند شد که تا سال های سال توی ذهن باقی میمونن شاید تا ابد مثلا بازی بعدی witcher , elder scrolld , gta vi , red dead 3 و شاید لست ۳ هم ساخته بشه و همچنین god of war بعدی و چند تای دیگه.
تورو خدا اول مقاله رو کامل بخونین :-/
اصلا رتبه بندی نکرده