نگاهی به کلیشههای مرسوم و رایج گیم؛ همان همیشگی ۴
با سلامی دوباره خدمت گیمفاییهای گل و عزیز. پس از غیبتی دو ماهه، با قسمت جدید از سری مقالات “کلیشههای دنیای گیم” در خدمت شما عزیزان هستیم و به سراغ تعداد دیگری از کلیشهها خواهیم رفت. تا الان سه مقاله از این سری منتشر شده که خوشبختانه شما گیمفاییهای عزیز از آنها به خوبی استقبال کردهاید. به نظرم بهتر است بدون فوت وقت بیشتر برویم سراغ قسمت چهارم از سری مقالات کلیشههای مرسوم دنیای گیم.
۲۹-حافظه دشمنان در بازی، از یک ماهی نیز کمتر است!
در بازیهای مخفیکاری، یا بازیهایی که دارای المان مخفیکاری هستند، یکی از رایجترین اتفاقات، دیدهشدن توسط نگهبانان یا نیروهای دشمن به شمار میآید. جدا از اینکه این سربازها برای دیدن شما باید در فاصله یک متری شما باشند، جالب این جاست حتی بعد دیدن شما، اگه بلافاصله در مکانی پنهان شوید و سر و صدا ایجاد نکنید، بیست-سی ثانیه بعد کلا دشمنان حضور شما را فراموش خواهند کرد. بدون آن که به این نکته توجه کنند که یک دقیقه پیش فردی به پایگاه آنها نفوذ کرده بود! جالب اینجاست این اتفاق میتواند به دفعات رخ دهد. یعنی شما به پایگاه دشمنان نفوذ کرده و تعدادی از آنها را میکشید، بعد به سرعت در علف، کاه یا جای دیگر پنهان میشوید و سی ثانیه بعد، دشمنانی که در حالت آمادهباش بودند جستوجو را متوقف کرده و به کارهای عادی خود میپردازند. انگار نه انگار که کنار آنها جنازهی افراد خودی روی زمین است!
به خوبی به خاطر دارم در بازیهایی مثل Assassin’s Creed و Far Cry، این مسأله خیلی مخفیکاری را راحت کرده بود. حتی به خاطر دارم در نسخههای مختلف Assassin’s Creed، میدویدم وسط پایگاه دشمن، بعد از آنجایی که دشمنان معمولا هوش مصنوعی بسیار ضعیفی داشتند، حداقل ده ثانیه طول میکشید تازه وارد حالت آمادهباش شوند. بعد هم که من را میدیدند، چندنفر از آنها را میکشتم و میپریدم در گوشهای پنهان میشدم و خب این چرخه ادامه پیدا میکرد…
۳۰-آنتاگونیستهای بازی، در اولین دیدار با قهرمان داستان هیچ کاری با او ندارند!
این مسأله یکی از بزرگترین قانونهای نانوشتهی دنیای گیم به شمار میآید. نکتهای که یکی از پرکاربردترین کلیشهها نیز هست. از Vass در فارکرای ۳ گرفته تا آلبرت وسکر در Resident Evil 5 و در کل اکثر آنتاگونیستها، اولین باری که قهرمان بازی را میبینند، کوچکترین کاری با او ندارند! و معمولا خیلی راحت با قهرمان بازی صحبت کرده و شروع به خوردن ناهار میکنند! نکته جالب نیز این جاست که معمولا خود این Villanها قهرمان را رها میکنند! و در ادامه همان فردی که به او کاری نداشتند، نه تنها تمام نقشههای آنتاگونیست را خراب میکنند، بلکه خود آنها را نیز به دنیای دیگر میفرستد!
۳۱-شخصیتهای اصلی عناوین Horror، اصلا چیزی به نام درک و منطق ندارند!
این مسأله نه تنها در دنیای گیم، بلکه در سینما هم صادق است. یعنی یک نفر با وجود آن که میداند یک خانه سالهاست که تسخیرشده و تمام صاحبان قبلی آن مردهاند، ولی با این وجود به همراه خانواده در آن خانه ساکن میشود! یا مثلا جنگلی مرموز وجود دارد که هر کس وارد آن شده، هیچگاه برنگشتهاست اما در این شرایط، یک خبرنگار ساده با یک گوشی و یک چراغقوه وارد آن جنگل میشود. آن هم در دل شب!
در دنیای گیم هم این مسأله به دفعات دیده میشود. اگر بازیهایی مثل Outlast و Slenderman را تجربه کرده باشید، به خوبی میدانید در کل، شخصیت اصلی که معمولا یک آدم ساده مثل خبرنگار است، بدون هیچ وسیلهی دفاعی حتی یک چاقو، وارد یک تیمارستان وحشتناک یا جنگل تسخیر شده میشود! کلا شخصیتهای اصلی بازیهای ترسناک، آنچنان به منطق اهمیت نمیدهند!
۳۲-صحنه های تخریب و انفجار در بازیهای ماجراجویی، بسیار حضور پررنگی دارند
از Tomb raider گرفته تا Uncharted، کلا بازیهایی که تم ماجراجویی دارند و در محیطهایی مثل جزیره اتفاق میافتند، همیشه دارای یک صحنه تعقیب گریز یا انفجار هستند که کل یک منطقه را با خاک یکسان میکنند! و شخصیت اصلی در حالی که دارد نفسنفس میزند، به خرابهها نگاه میکند. این صحنهها را قطعا خیلی در بازیهای ماجراجویی تجربه کردهاید. هر چه بازی بیشتر حال و هوای Adventure داشته باشد، تعداد این صحنههای تخریب و انفجار نیز بیشتر است.
۳۳-باس فایت های انسانی، بسیار قویتر از باسفایتهای عظیمالجثه و بزرگ هستند
این کلیشه در بازیهای اکشن-نقشآفرینی بسیار به چشم میخورد. هیولاها و موجودات بزرگ با این که در نگاه اول خیلی خطرناک به نطن میآیند، ولی از آنجایی که اکثرا خیلی کند و آهسته حمله کرده و از طرف دیگر بدن و جثهی بزرگی دارند، تقریبا هر جا که ضربه بزنید آسیب میخورند. به همین دلیل با کمی دقت و هوشیاری، راحت میتوانید آنها را شکست دهید. حتی اگر به بازیهایی مثل Bloodborne و Dark Souls Trilogy هم نگاه کنید، در مییابید سختترین باسفایتها، کوچکترین باسفایتهای بازی هستند. از Orphan of Kos گرفته تا Sister Friede. باسفایتهای انسانی چون هم سرعت خیلی بالایی دارند و هم حملات پرتعداد و سریعی دارند، شکست آنها به مراتب سختتر است. این مسأله در RPGهای بزرگ دیگر هم معمولا صدق میکند.
۳۴-آتش، بزرگترین دشمن زامبی هاست!
این مورد نیز یکی دیگر از کلیشههایی است که خیلی در بازیهای مختلف دیدهایم. چه با یک گروه چندنفرهی زامبی طرف باشیم و چه با یک گلهی بزرگ زامبی، یکی از بهترین چیزهایی که میشود با استفاده از آن زامبیها را از پای درآورد، آتش است. حالا چه در قالب شعلهافکن یا Flamethrower، و یا چه در قالب Molotov و بمبهای آتشین. حتی خیلی وقتها در بازیها، در سکانسهایی که زامبیهای زیادی در یک جای خاص هستند، یک انفجار بزرگ و یا یک آتشسوزی بزرگ همهی زامبیها را نابود میکند! صادقانه هم باید بگویم واقعا آتش زدن زامبیها حس بسیار خوبی دارد. آن افرادی که Days Gone و The Last of Us و Resident Evil را تجربه کردهاند، به خوبی منظور من را متوجه میشوند.
سخن پایانی:
در سری مقالات “کلیشههای مرسوم و رایج دنیای گیم”، به بررسی کلی یکسری از اتفاقات و کلیشههایی میپردازیم که تقریبا در هر بازی وجود دارند. امیدوارم از این مقاله مثل مقالات قبلی لذت برده باشید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
نظرات
کینگ آلانت از ونگارد هم تو دیمون سولز سخت تر هستش.
همیشه این قضیه برام سوال بود
چقدر من منتظر ادامه ی این سری مقاله بودم واقعا
پنجمی خیلی رو مخه
از لیدی باترفلای مثل چی کتک میخوردم
بعد یه باس گنده ی غول پیکرو به سادگی بعد یه بار مردن میگشتم
آخه این چه سمیه 😐
شماره ی یک هم که همشون آلزایمر دارن
تو بتمن هم که مثلا خیلی خوب بود میفهمیدن هستی ولی نمیکردن بالارو نگاه کنن 😐
بی انصاف نباش دیگه
اون میمونه رو یادته ؟ صد رحمت بر گنیچیرو و لیدی باترفلای :sweat:
اونی که از یکی از اون سه تا وسیله دفاع میکرد و یه اتفاق خفن بعدش داشت؟
اون که خیلی بد بود 😐
فاز اولش اکی بود ولی فاز دو پشم ریزون 😐
اتفاقا فاز دوم معلوم بود باید چیکار کنی
فاز اول اصلا نمدونستی چیکار کنی
میمونه فقط وحشی بازی در میاورد
یوبی سافت سلطان نامش میدرخشه.
بسیار مقاله جالب و جذابی بود لطفا ادامه دهید با موارد بیشتر.
سلام خدمت آقای زاهدی عزیز ممنون بابت مقاله یکم طول کشید قسمت چهارم
یادی کنیم از باس های انسانی
فادر گسکوین – بانو لیدی ماریا – گهرمان – ارتوریاس دوستداشتنی – گویین :sweat: – گنچیرو و دیگر عزیزان که توسط فرام سافتوار خلق شدن حتی میکولاش فلک زده
اسم ایشین اشینا رو نیاوردی ؟ گنچیرو جلوش زانو میزنه
ایشین که فاز دوش به طرز پشم ریزونی سخت بود
اگه دیفلکت کردنو بلد نباشی
بلدم باشی بازم ده بیست بار میمیری 😀
گنچیرو اسون بود
از همه سخت تر گاردین ایپ و لیدی باترفلای و جغد دو بودن 😀
فقط اونجایی که میگه my blood boils !!
یعنی به خودت م…
نزدیک به ۴ یا ۵ ساعت نشستم پای اون عوضی
دیگه از اون به بعد بازی های دیگه فقط رو hard پلی میدادم
جغد یک اگه الگو رو یاد بگیری تمومه ولی جغد دو به شکل پشم ریزونی سخت بود
به نظرم سختترین هم به نظر من شیطان نفرت بود
Owl توی arena لیدی باترفلای خیلی خیلی سخت بود.demon of hatred هم خیلی خیلی چغر بود و شدیدا اذیتم کرد.به نظرم این دوتا بودن که سختیشون یذره غیر منطقی جلوه میکرد.
آخ آخ اونو من با گلیچ زدم
یعنی کشوندمش لبه بعد افتاد و مرد 😀
نگو مرد من هر روز ازشون یاد میکنم با اختلاف بهترین عنوانی ک بعد god of war بهم حال داد تو صنعت بازی همین بلادبورن لعنتیه یعنی عنوان های اقای میازاکی واسه گیمرا شبیه سربازی رفتن قشنگ ازت یه ادم دیگه میسازه ولی یه بدی داره اینه ک دیگه هیچ بازیی رو درجه مدیوم بهت حال نمیده البته من بعد تجربه این عناوین به این مرض خوب دچار شدم بدجور نسخ یه بلاد نسل بعدیم هرچند هنوز دارم با این نسخه مثل روز اول حال میکنم ولی دل خوب میخواد 😛
کینگ آلانت هم هست
فادر گسکوین که خیلی اسون بود
در لست او آس دو هوش مصنوعی موقع مخفی کاری خیلی بالاتر رفته نسبت به بازی های قدیم.
یادشون می موند که یه نفر رو باید پیدا کنن از این مسخره بازی ها نیست اصلا.
بازیای قدیم شما رو می دیدن بعدش یادشون می رفت و طبق هوش مصنوعی قدیمشون اسکریپت شده به گشت زنی ادامه می دادن.به همین راحتی.
اما تلو قضیه اش فرق داره.
از این که با چه منطقی محیط رو میگردن نگم واستون انگار واقعا آدمیزاد افتاده دنبالت.
خدا رو شکر این کلیشه رو تلو نقض کرد.
خیلی ایتم باحالیه این 《همان همیشگی 》 دمتون گرم
اینم بگم
اگه کلیشه شماره ۲۹ تو بازی های ویدیویی وجود نداشت سری متال گیر از نظر سختی میزد رو دست دارک سولز
لامصب متالگیر که حتی با وجود این قضیه هم سخته دیگه وای به حال روزی که این شماره ۲۹ نباشه
اونایی که متا گیر سالید ۳ رو بازی کردن میفهمن چی میگم مخصوصا روی حالت خیلی سخت
در مورد شماره یک باید بگم که اگه مشکلتون باهوش مصنوعیه دنبال ی مخفی کاری میگردین برید متالگیر بازی کنید مخصوصا نسخه فانتوم پین هر چی باشه هوش بزهای داخل بازیش از هوش دشمن ها داخل بازیهای مخفی کاری دیگه بهتره :laugh:
احسنت :yes: :rotfl: من دارم بازی میکنم همین یک ساعت پیش رفتم چپتر دوم الان اپیزود ۳۳ هستم و باید دوباره یه عالمه تانک تو ۱۴ دقیقه منهدم کنم.
ولی انصافا هوش مصنوعی دشمنا خیلی خوبه و اصلا هم اوانس نمیدن و در جا ادم پودر میکنن.
یه نکته در مورد بازی .اونم اینکه فانتوم پین بعد از گذشت ۶ سال واقعا توانایی رقابت با بهترین های ۲۰۲۰ داره و اگه بازی نکردین حتما برین سراغش.
عجب گیمپلی خفنی داره لامصب :heart:
دقیقا همینه
ولی تا میتونی کشش بده و ماموریت اصلی نرو تا به پایان بازی نرسی
مگه اینکه قبلاً بازی کرده باشی و بدونی چی شده
اتفاقا بر عکس یکم افتادم تو تکرار و میخوام زود تمومش کنم ?:-)
پنجمی واقعا حق عه :-((
سخت ترین باس انسانی عمرم لیدی باترفلای بود 😀
فک کنم ۲ ماه سرش گیر کرده بودم
وقتی زدمش اشک شوق در چشمانم حلقه زد 😥
:beatup: :beatup: :beatup: اسم اون رو نیار اصلا :beatup: :beatup: :beatup: نه به اسمش و نه به خودش :beatup: :beatup: :beatup: :rotfl:
من اسمش رو میشنیدم فکر میکردم یه بانوی زیبا در حد ینیفره
بعد دیدم یه زن دویست سالس گفتم خب کنده دیگه راحت میزنمش
همون حرکت اول زد زمین گیرم کرد منم کلا الت اف چهار زدم از شدت سم بودن اون لحظه 😐
من دفعه ی اول که بازی کردم سر باترفلای بیشتر از ۲۰ بار مردم ولی دفعه ی دوم فقط یه بار مردم اونم چون بل دیمن داشتم
البته بازی رو تموم نکردما چون اون مرچنت دزد رو اول بازی زدم کشتم :rotfl: دوباره برگشتم از اول رفتم و اون غول گریان رو فرستادم پیش مرچنت دزد
دیشب کراپتد مانک رو زدم بدون یک بار مردن 😎 از اون دختر گیتاریسته آسون تر بود سر دختره چند بار مردم
دیگه باید برم سراغ گنیچیرو تا حالا نرفتم سراغش فقط تو یوت.وب دیدم
اون دختره خیلی سخته
اول فکر میکنی یکی از دوستاست بعد یهو حمله میکنه 😐
کراپتد مانک آسونه
یه نسخه ی اصلی داره اون اصل کاریه
بنظرم اول گنچیرو رو باید میزدی بعد میرفتی از شهر بیرون
یادت نره به حرفای ارباب کورو گوش کنی
من گوش نکردم ده ساعت نمیدونستم باید چیکار کنم
بعد قشنگ گوش کردم فهمیدم گفته برو خونه بقلی دست راست 😐
بلاخره بعد از ده بار مردن گنیچیرو رو زدم ولی حسابی سرویس شدم :rotfl:
اینجوری که بازی داره سخت میشه احتمالن باس بعدی رو دیگه نمیتونم بکشم باید تو اوج خدافظی کنم :rotfl:
حرفای کورو هم ساده بود گفت از پنجره برو بیرون و دود هارو دنبال کن یه ذره انگلیسی بلد بودن میخواد
اصن یه وضعی بود کنترل اعصاب نداشتم
یبار جوری R2 کنترلر رو فشار دادم ۳ سانت رفت تو 😀
اره منم اینطور شدم مخصوصا مواقعی که حسابی کلافه میشدم از دستشون :pain: :laugh:
همیشه میگن سن یه عدده :laugh:
اصن خودش به اسمش نمیخورد
بیشتر شباهت به اژدها داشت تا پروانه :rotfl:
لیدی باترفلای؟؟؟
من سر شکست دادن کینگ آلانت بدجوری ذوق کردم.
موقعی که کینگ آلانت دیمون میشه باس آسون تر میشه.
چرا واقعا؟؟ 😐 😐 😐
کینگ آلانت عجب باسی بود
خاطراتم زنده شده
با اون تیپ خفنی که زده بود گفتم الان محترمانه مسائل رو حل میکنیم 🙂
ولی متاسفانه باید با شمشیر حل میشد 😀
پ.ن:توی ریمیک دیمون سولز خیلی خوب بازسازیش کردن
حیف که نمتونم بازی کنم(زیرا ps5 ندارم 😥 )
فقط ایشین اشینا ….
خیلی ممنون اقای حلاجیان عزیز کم کم داشت فراموشم میشد :laugh:
کلیشه های ذکر شده رو بشدت باشون موافق هستم دقت کنید درسته همیشه شاهد این کلیشه ها توی صنعت گیم و سینما هستیم ولی همین کلیشه ها هستن که بازی رو جذاب و سرگرم کننده میکنند البته همشون نه مثلا هوش مصنوعی ضعیف و … ولی صحنه های انفجار و این چیزا درسته تکراری شدن ولی همیشه همون جذابیت خاص خودشون رو دارن
جا داره اینم بگم همیشه خدا شاهد این هستیم شخصیت منفی بازی در اوایل یا اواسط بازی شخصیت اصلی رو گیر میندازه و کلی هم واسش سخنرانی میکنه و اخر سر بجای اینکه زود شرش رو کم کنه و یه گلوله خالی کنه تو مغزش بجاش یا اونو میبنده به یه جایی و میره یا هم با یه روش های مسخره ای سعی داره اونو بکشه اما در اخر همیشه شخصیت اصلی فرار میکنه و اخر سر هم شخصیت منفی رو میفرسته اون دنیا به عنوان مثال توی بازی هایی مثل far cry و days gone و خیلی بازی های دیگه شاهد همچین چیزی بودی :laugh:
جالب بود مرسی
اینکه باس فایت های بزرگ ضعیف تر از باس فایت های انسانیه خب اگه هم بزرگ بودن و هم سریع به نظر غیر منطقی میشدولی با مورد اول موافقم آیکیو دشمنا تو بازی به نظر رو به منفی پیش میره تا مثبت
دم مصطفی زاهدی گرم، این مقاله خیلی باحاله. :yes:
البته بنظرم اکثر این موارد یه توجیه منطقی دارن!
مثلا همین مورد اول مقاله که گفته نگهبان ها زود یادشون میره که شما رو دیدن، خب این برای سرعت بخشیدن به اتفاقات هست، که معمولا نگهبان ها مدتی دنبال شما میگردن ولی بعد از مدتی نا امید میشن و حس میکنن که شما از منطقه رفتید. در واقع این پروسه منطقیه ولی در واقعیت این موضوع حداقل ساعاتی طول میکشه ولی تو بازی دیگه کلا همچی سریع تر انجام میشه، حتی گذر شب و روز.
مقاله بسیار جالبی برام بوده
به اقای مطفی زاهدی خسته نباشید میگم
ما ففط یک عنوان میتونیم پیدا کنیم که داستان و گیمپلی از کلیشه ها فاصله گرفته و به شخصیتهای اصلی احساساتی میبخشه که حتی تو خیلی از فیلمای هالیوودی هم نمیتونیم ببینیم اونم عنوانی به نام the last of us part 2
کلیشه به چه معنا؟؟
تو لستم اگه ببیننت یه مدت قایم شی دنبالت میگردن ولی نه با شدت قبل
لست تو فاضلاب مرحله داشت که تو قبلیا بود
باس های انسانیش سخت تر از باس های کلیکرش بودن
اول بازی ابی الی رو گرفت ولی ولش کرد
بازم بگم؟؟؟
خب معلومه تو فیلم هالیوودی شخصبت پردازی پیدا نمیکنی داداش من مثلا میخوای تو سریع و خشن شخصیت پردازی کنن؟ برو سینمای اروپا مخصوصا فرانسه ببین نظرت هنوز همینه یانه
سینمای فرانسه که نود درصد منکراتیه 😀 😀
تو بازیای اکشن ادونچر سقف غار یا هر جای دیگه همه جا میریزه بغیر از روی سر کاراکتر بازی
همیشه هم طوری میریزه که یه مسیر واست ایجاد میکنه قهرمانانه از اونجا خارج بشی
——-
۳۰ و ۳۱عالی بود :rotfl:
مرسی بابت مقاله
بعد از تجربه بازی های میازاکی آسون بودن بعضی بازیا واقعا اعصاب خرد کن شدن!!!!!!!!!