لطفا گول نخورید! | ۱۰ دروغ بزرگ که باعث میشوند ۱۰ بازی جذاب را از دست بدهید – بخش نهم
دنیای بازی ها متاسفانه پر است از دروغ و اراجیف و حرف های مضحک که حتی منتقدین هم دیگر زیاد می گویند چه برسد به کاربران. حرف ها و نظرات افراد افراطی که خدا نکند با یک چیزی مشکل داشته باشند و دشمن شوند، دیگر تا ابد ذهن تک بعدیشان نمی تواند غیر از آن را قبول کند. مثال بارزش هم دشمنان بی منطق و کوته فکر یوبیسافت که چون فلان بازی این شرکت زمان عرضه باگ داشته است تا ابد دیگر هر بازی این شرکت را بدون این که جلدش را از نزدیک دیده باشند می کوبند (از نظر شخصی من اصلا لیاقت بازی های این شرکت را ندارند) و ذهن افراطی و کینه ای آنها نمی تواند دیگر چیزی غیر از این را قبول کند. همه ی ما بارها از این قبیل حرف ها و دروغ ها شنیده ایم که در مجامع بازی یک کلاغ و چهل کلاغ شده اند، هر کسی هم می رسد یک چیزی می گذارد رویش و می دهد دست بعدی تا نهایتا یک دروغ بزرگ درست شود که ذره ای هم با واقعیت همخوانی ندارد و خیلی وقت ها باعث می شود بسیاری از بازیبازان سراغ برخی بازی های عالی و جذاب نروند. امروز دقیقا دست گذاشته ام روی ۱۰ تا از این دروغ های بزرگ که در مورد ۱۰ بازی جذاب و باکیفیت یک کلاغ و چهل کلاغ شده اند و آن قدر دهان به دهان چرخیده اند که باعث شده اند از فلان بازی جذاب یک هیولا خلق شود که کلا غیر قابل بازی است و خیلی ها به همین خاطر سراغش نرفته اند. البته خب این مقاله نظر بنده است و شاید برخی از شما با این لیست موافق نباشید و یا شاید فکر کنید برخی از اینها دروغ نیستند. بالاخره نظر هر کسی محترم است ولی این مقاله ی من و نظر بنده است که مطالعه می فرمایید. پس اگر تا اینجا با من همراه بوده اید از شما دعوت می کنم که در ادامه ی مطلب قسمت پنجم “۱۰ دروغ بزرگ که باعث میشوند ۱۰ بازی فوق العاده را از دست بدهید” با من و وبسایت گیمفا همراه باشید. امیدوارم که این مطلب باعث شود که شاید به سراغ برخی از این بازی ها که به خاطر این دروغ های بزرگ از دستشان داده اید بروید و یک تجربه خوب داشته باشید.
۱۰ – بازی Clash of the Titans یک هک اند اسلش افتضاح و بی ارزش بود
این بازی را خیلی اتفاقی نجربه کردم و فکر نمی کنم اکثر شما اصلا نامش را شنیده باشید. البته واقعا از بازی کردتش پشیمان نیستم و اتفاقا کسی که هک اند اسلش دوست دارد اگر آن را بازی کرده باشید برای یک بار قطعا لذت برده است. بازی Clash of the Titans عنوانیست در ژانر هک اند اسلش که توسط استودیو Game Republic ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ توسط BANDAI NAMCO و Warner Bros برای پلتفرم های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و Blackberry منتشر گزدید. ورژن های نینتندو دی اس و پی اس پی هم قرار بود برای بازی منتشر شوند ولی با شکست بازی کنسل شدند. وقایع داستانی Clash of the Titans بسیار نزدیک به جریانات فیلمی به همین نام دنبال می شد و سیستم گیم پلی جذابی داشت که یک هک اند اسلش سریع با انواع سلاح ها و نبردهایی شبیه به نوع نبردهای گاد آو وار داشت (البته چند درجه پایین تر) و از لحاظ نوع دوربین و سرعت ضربات و QTE های آخر نبرد و حتی طراحی دشمنان نیز شباهت به شاهکار گاد آو وار داشت و مثلا در آن شاهد مدوسا و موجود شیر و مار و بز بودیم که خب البته نمی شود گفت این موجودات تقلید گاد آو وار بودند چون اینها در تمام افسانه های یونان باستان حضور دارند.
در گیم پلی بازی شما با پوینت هایی که به دست می آوردید می توانستید سلاح های خود را ارتقا بدهید. همچنین در برخی مراحل بازی سلاح های شما گرفته می شد و باید با مشت و دست خالی مبارزه می کردید. در بازی حملات سبک و سنگین داشتید و اگر دکمه ها را نگه می داشتید می توانستید حملات ویژه بزنید. شما می توانستید شمشیر، استخوان، تیر و کمان و دم عقرب را به عنوان سلاح استفاده کنید و با آنها خط سلامتی دشمنان که بالای سر هر دشمن نمایش داده می شد را خالی کرده و آن را بکشید. باس فایت ها و هیولاهای جذابی هم در این بازی حضور داشتند و همین که بعد از بیش از ۱۰ سال از بازی کردن این بازی برخی مواردش در یادم مانده است یعنی بازی احتمالا تجربه خوبی را برایم رقم زده است که البته خب عشق و علاقه ی شدید من به هک اند اسلش هم در این تجربه ی خوب موثر بوده است. Clash of the Titans یا تاثیر بالایی که از گاد آو وار گرفته بود به تقلید و کپی و همینطور بازی-فیلم بودن (فیلم Clash of the Titans) متهم شد (چیزی مثل بازی دانته اینفرنو منتهی با کیفیتی خیلی کمتر) و از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه خوب عمل نکرد.
این بازی نهایتا با امتیاز متای افتضاح ۴۲/۱۰۰ به کار خود پایان داد که قطعا این متا یعنی شکست مطلق برای یک بازی که رسما فاتحه اش خوانده است، اما خب به عنوان کسی که یک بار بازی را کامل تمام کرده ام باید بگویم این بازی واقعا ارزش یک بار بازی کردن را داشت مخصوصا اگر عاشق هک اند اسلش بودید. البته نه این که بگویم نمره ی این بازی باید ۸ می بود ولی خب واقعا نمره اش ۴ هم نبود و حق واقعی اش حدود ۶.۵ تا ۷ بود. همان طور که قبل تر اشاره ی کوتاهی هم کردم، یکی از اصلی ترین دلایل این نمرات افتضاح این بود که بازی در زمان فیلم Clash of the Titans ساخته شده بود و می دانید که منتقدین با فیلم-بازی ها و بازی-فیلم ها چه می کنند. یعنی اگر این بازی بر اساس فیلم نبود حتما نمره اش همان ۶.۵ اینها می شد که حق واقعی اش هم هست ولی خب اینها همه اما و اگر و حرف است زیرا در واقعیت این بازی بیچاره حالا چه به حق و چه ناحق همان متای ۴ را گرفت و تبدیل به عنوانی شد که احتمال شنیدن دوباره ی نامش خود صفر است! کلا بی خیال این بازی شوید و دیگر وقت رفتن سراغش نیست فقط بدانید که این بازی اصلا حقش ۴ نبود و ارزش یک بار بازی کردن را داشت.
۹ – بازی Genji: Dawn of Samurai ارزش تجربه کردن نداشت
واقعا این حرف که Genji: Dawn of Samurai بازی بی ارزشی است، بی انصافی است و اگر در نسل ششم Genji را بازی کرده باشید خوب می دانید که چرا می گویم بی انصافی است. این بازی واقعا جذاب بود و مهم تر از آن بسیار متنوع از نظر تقفاوت شخصیت ها و حملات و استایل بازی. همچنین از لحاظ طراحی هنری عالی دشمنان و شخصیت ها و هیولاها و باس ها. تسل ششم آن قدر شاهکار داشت که شاید این بازی بین آنها گم شد و ارزشش آن قدر که باید و شاید شناخته نشد ولی خب از زیر دست من چیزی در نمی رود! پلی استیشن ۲ به معنای واقعی یک افسانه بود. کنسولی که در زمان خود هیچ رقیبی به گرد پای آن و بازی های شاهکارش نمیرسید. کنسولی که آن قدر بازی بی نظیر داشت که هنوز بعد از سال ها نام بازی های خوبی از آن را می شنویم که برایمان کاملا جدید هستند و وقتی با آن ها آشنا می شویم تعجب می کنیم که چطور چنین عناوینی را بازی نکرده ایم و از قلم افتاده اند. بدون تردید عنوان بسیار زیبای Genji: Dawn of the Samurai یک مثال بارز و کامل از چنین عناوینی است. یک هک اند اسلش فوق العاده خوش ساخت و جذاب با طراحی هنری عالی، شخصیت های متنوع و گیم پلی بسیار هیجان انگیز که گاهی شاهکارهایی مثل اونیموشا را تداعی می کرد و قطعا هر کس که آن را بازی کرده است اکنون دارد خاطرات خوب این عنوان زیبا را مرور می کند و از یادش نرفته است.
البته تعداد این افراد زیاد نیست و مخصوصا در کشورمان تعداد خیلی خیلی اندکی نام Genji: Dawn of the Samurai را شنیده اند. Genji: Dawn of the Samurai نیز مانند چندین بازی دیگر این لیست توسط استودیو خوش ذوق و ریسک پذیر گیم ریپابلیک ساخته شد و توسط سونی در سال ۲۰۰۵ انحصارا برای پلی استیشن ۲ منتشر گردید. این گیم ریپایلیک هم همان طور که قبلا خیلی در مودش گفته ام، واقعا سازنده ای بود که حیف شد و بازی هایش انصافا خاص و متفاوت و متنوع بودند. خوب یادم است که زمانی که Genji: Dawn of Samurai را برروی پلی استیشن ۲ آغاز کردم واقعا از تعجب شگفت زده شده بودم که این دیگر چه گرافیکی است. چقدر خوش آب و رنگ و زیباست. واقعا از لحاظ جلوه های بصری Genji: Dawn of the Samurai فوق العاده بود و وقتی در بازی پیش می رفتیم مشاهده می شد که این عنوان گویا در همه زمینه ها عالی است و واقعا بازیباز را جذب خود می کرد.
مبارزات بازی بسیار جذاب و فوق العاده بودند و شخصیت های اصلی در بخش های مختلف با هم عوض می شدند که این تنوع عالی را به گیم پلی بازی افزوده بود زیرا که هر کدام کاملا از لحاظ سبک مبارزه و سلاح و… تفاوت داشتند. Genji: Dawn of the Samurai از آن بازی هایی بود که باوجود ضعف هایی که داشت ولی نکات مثبت بسیار زیاد آن باعث می شد تا بازیباز تا انتها آن را رها نکند و یک تجربه لذتبخش داشته باشد. بی تردید این عنوان هک اند اسلش جزو عناوین بسیار زیبایی است که بین بازیبازان زیاد شناخته نشد و تعداد محدودی آن را تجربه نمودند، درست به مانند عنوان بعدی و نسل هفتمی این سری که آن نیز بسیار کم نام و نشان بود و البته اصلا هم کیفیت بازی Genji: Dawn of the Samurai را نداشت. درست است که الان دیگر وقت برگشتن به نسل ششم و تجربه ی این عنوان نیست ولی خب دلیلی هم ندارد که از آن نگویم و شما را با این بازی زیبا آشنا نکنم چون این سری مقالات در همین مورد هستند که وقتی بعدا شنیدید یکی دارد در مورد فلان بازی نه چندان شناخته شده بد می گوید، یاد این مقالات بیافتید و اطلاعات عمومیتان از دنیای بازی بیشتر شده باشد.
۸ – بازی Medal of Honor سال ۲۰۱۰ یک شوتر اول شخص بی کیفیت و بی ارزش بود
راستش همین اول باید بگویم اگر الکترونیک آرتز می خواهد سری مدال افتخار را با عنوانی مثل بازی سال ۲۰۱۰ احیا کند، بهتر است این کار را انجام ندهد و یا عنوانی بسازند که در حد نام بزرگ مدال افتخار و متای ۹۲ بازی تخست شاهکار این سری باشد. این را اول گفتم که بدانید اصلا نمی خواهم بگویم که Medal of Honor سال ۲۰۱۰ عنوانی بی نظیر و در حد این نام بزرگ است، بلکه فقط می خواهم بگویم که این بازی اصلا آن آشغالی که برخی می گویند هست، نیست و به عنوان یک شوتر اول شخص داستانی، ارزش یک بار بازی کردن را داراست و هرگز از بازی کردنش پشیمان نیستم. شاید یکی از بزرگترین ناراحتی ها و حسرت های دوست داران شرکت الکترونیک آرتز و شوترهای اول شخص، وضعیتی است که این شرکت بر سر فرنچایز مدال افتخار آورده است و به قول نوشته ای که در یکی از وبسایت های خارجی در مورد این سری می خواندم “مدال افتخار رسما تعطیل شده است.” حیف از فرنچایزی که حتی غولی مانند ندای وظیفه نیز در شروع خود، به نوعی از آن الگو گرفته است ولی خودش سال هاست که مرده. البته در خصوص این فرنچایز قبلا نیز چند باری با شما عزیزان صحبت کرده ایم. نگاه نکنید که این روزها و این سال های اخیر سری مدال افتخار حال و روز خوشی ندارد و شرکت الکترونیک آرتز تمام تمرکز خود در شوترهای نظامی را بر روی بتلفیلد قرار داده است، زیرا که در روزهایی که خیلی از گیمرهای هم نسل من یادشان است، مدال افنخار هیچ افتخاری کمتر از ندای وظیفه و بتلفیلد نداشت و به نوعی الگو و الهام بخش آن ها نیز به شمار می رفت.
بازی Medal of Honor توسط استودیو DICE Los Angeles ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ توسط کمپانی الکترونیک آرتز برای پلتفرم های PlayStation ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گردید. جالب است بدانید که این بازی سیزدهمین نسخه در این سری بود و به نوعی یک ریبوت در این فرنچایز محسوب می شد. با این که نسخه های قبلی در زمان وقایع جنگ جهانی دوم رقم می خوردند این بازی در زمان جنگ افغانستان جریان داشت و بر اساس بخش هایی از ماموریت Operation Anaconda ساخته شده بود، مخصوصا وقایعی که حول و حوش نبرد Roberts Ridge قرار داشت. این نسخه داستان خیلی جذابی در این سری نداشت آن هم در فرنچایزی که داستان بسیار زیبا و قدرتمند نسخه ی اول مدال افتخار، توسط استیون اسپیلبرگ بزرگ به رشته تحریر در آمده بود و یکی از نقاط قوت بسیار پرتعداد آن شاهکار محسوب می شد. البته در مورد گیم پلی بازی که یک بار آن را به پایان رسانده ام باید بگویم اصلا فاقد جذابیت نبود و همان طور که در ابتدا هم خدمت شما عرض کردم واقعا پشیمان نیستم از این که یک بار این بازی را تجربه کردم، زیرا اصلا ان بازی “غیر قابل بازی کردن” که برخی می گویند نیست و اتفاقا برای کسی که شوتر اول شخص تک نفره دوست دارد جذابی هم به همراه دارد. بالاخره خوب می دانیم شوتری که Dice بسازد ضعیف ترینش هم از خیلی بازی ها بهتر است.
Medal of Honor از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه در حد نام این سری عمل نکرد و نهایتا با امتیاز متای ۷۵/۱۰۰ به کار خود پایان داد که برای عنوانی که نام این فرنچایز را یدک می کشد یک شکست (از نظر نمرات، زیرا از نظر اقتصادی بازی موفق بود) محسوب می شود اما خب باید این را هم بدانید که امتیاز متای ۷۵ به خودی خود یک امتیاز بد نیست (تازه خوب هم هست) و هرگز با این امتیاز نمی شود گفت یک بازی افتضاح است و ارزش بازی کردن ندارد بلکه همان طور که در ۹ قسمت این مقاله دیده اید تعداد خیلی زیادی از بهترین تجربه های ما با همین بازی های دارای همین متاها رقم خورده اند. در واقع Medal of Honor سال ۲۰۱۰ اصلا بازی نیست که خیلی ضعیف باشد یا غیر قابل بازی کردن، بلکه فقط برای این نام بزرگ، کوچک است و طرفداران انتظار بیشتری از شوتری دارند که نام مدال افتخار دارد که خودش به نوعی الگو و الهام بخش کال او دیوتی بوده است. تازه جالب است بدانید که همین نام بزرگ باعث موفقیت فروش بازی شد و این بازی اصلا یک بازی شکست خورده از نظر اقتصادی نیست و بالاخره نام بزرگ فروش هم می آورد. در ادامه و در سال ۲۰۱۲ هم یک دنباله برای این بازی ساخته شد (البته توسط سازنده ای دیگر) به نام Medal of Honor: Warfighter. در نهایت باید بگویم چه بخواهیم نخواهیم نام سری مدال افخار تا همیشه در قلب بازیبازان قدیمی تر و علاقمندان شوترهای نظامی جاودانه است و به عنوان یکی از برترین شوترهای اول شخص نظامی تاریخ محسوب می شود که پتانسیل خیلی بالایی هم برای موفقیت دوباره دارد. شاید کم کم زمان آن رسیده باشد که الکترونبک آرتز مجددا نظری دقیق تر و عمیق تر به این فرنچایز کرده و با قرار دادن تمرکز بالا بر روی آن به همان شکلی که برای بتلفیلد انجام می دهند، دوباره مدال افتخار را احیا کند که بی شک یکی از افتخارات صنعت بازیست.
۷ – بازی Clive Barker’s Jericho یک بازی ضعیف بود
یادش بخیر که چقدر با این بازی کیف کردم و لذت بردم. اصلا هم انتظار نداشتم و کاملا شانسی آن را بازی کردم ولی بعدش دیدم واقعا هم گیم پلی هم طراحی های بازی و هم روند روایت آن واقعا باحال است و یک بازی بیهوده که وقتت را تلف کند نبود. نمی دانم که چند نفر ار شما Clive Barker’s Jericho را بازی کرده است ولی خب خوب می دانم که اصلا و ابدا تعدادشان زیاد نیست و اکثرا حتی با دیدن نام این بازی می گویند این دیگر چیست. ولی خب می دانید که از زیر دست من چیزی در نرفته و نمی رود! بازی Clive Barker’s Jericho که استودیوهای MercurySteam و Alchemic Productions وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بودند، یک بازی در ژانر شوتر اول شخص وحشت به حساب می آید که در سال ۲۰۰۷ برای پلتفرم های Microsoft Windows و پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی کد مسترز بر عهده داشت. همان طور که از نام بازی مشخص است Clive Barker وظیفه خلق داستان و پیش زمینه داستانی را برعهده داشت و واقعا هم در این زمینه متبحر و کاربلد است. Clive Barker از نویسندگان مشهور و قدرتمند دنیای وحشت به حساب می آید که در صنعت و هنر بازی های رایانه ای هم شاهد دو سه کار از او بوده ایم که انصافا هم بازی های جذاب و لذتبخشی مثل Undying و Jericho بوده اند. در این بخش صحبت از عنوان فوق العاده زیبای Jericho است. در مورد سازندگان بازی هم حتما می دانید که مرکوری استیم را بازیبازان جدیدتر با سری کسلوانیا لردز آو شدو می شناسند که اتفاقا نسخه ی دوم آن هم در این سری مقالات بود.
سازندگان Clive Barker’s Jericho با وجود خلق ترکیبی جذاب از المان های عناوین شوتر اول شخص به همراه المان های وحشت و داشتن ۷ شخصیت قابل بازی کاملا متفاوت موفق نشدند تا بازخوردهای مناسبی را دریافت کنند و این عنوان نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای ۶۳/۱۰۰ را کسب نمود که الحق والانصاف حقش نبود و ارزش بازی بیشتر از این حرف ها بود. لازم به ذکر است که نسخه ی قبلی بازی های Clive Barker با نام Undying که البته هم سازنده و ناشر و پلتفرم هایش با Jericho فرق داشتند در سال ۲۰۰۱ توانسته بود متای ۸۵ را کسب نماید. گیم پلی بازی به صورت یک عنوان شوتر اول شخص با المان های وحشت بقا است و شما یک گروه ۷ نفره که هر کدام از زمین تا آسمان با هم فرق دارند را در اختیار دارید که تحت نام تیم جریکو هستند و شما می توانید کنترل هر کدام را می خواهید برعهده بگیرید. همچنین در بازی بخش های مختلف QTE هم قرار داشت. هر کدام از اعضای تیم یک قابلیت اولیه و ثانویه مختص خود داشت که ممکن بود یک نارنجک انداز باشد و یا شمشیری که می توانید به صورت دوتایی در دست بگیرید.
با این که بازی یک شوتر اول شخص بود ولی وجود ۷ نفر که می توانستید از بین آنها انتخاب کنید یک حالت تاکتیکی هم به بازی بخشیده بود و شما باید متوجه می شدید که کدام شخصیت و قدرت های او برای انجام هر یک از کارها و ماموریت ها و نبرد با هیولاها در بخش های مختلف مناسب تر است. همچنین علاوه بر فابلیت های اولیه و ثانویه ی هر شخصیت، آنها یک قدرت فراطبیعی یونیک هم داشتند که باز هم تنوع و عمق بازی را بیشتر می کرد. مثلا شخصیتی که به طور اولیه شما کنترلش را بر عهده داشتید و یک سایکیک مداواگر بود می توانست اعضای تیم که نزدیک مرگ هستند را کاملا مداوا کند و خط سلامتیشان را پر کند. یا یم شخصیت می توانست یک شیطان آتشین احضار کند، دیگری می توانست زمان را آهسته کند، یک شخصیت می توانست شلیکی هدایت شونده داشته باشد و یک شخصیت دیگر هم می توانست از خط سلامتی دشمنان بگیرد و به خود اضافه کند. این قدرت های یونیک هر شخصیت نقش بسیار مهمی را در گیم پلی بازی ایفا می کرد. واقعا با این همه شخصیت متنوع و عالی آن هم در یک بازی شوتر داستانی، حق این بازی خیلی بیستر از امتیاز متای ۶ بود و رسما در حق آن بی انصافی شد. باور کنید که حتی الان هم اگر بروید سراغ این بازی اگر با گرافیک کنار بیایید کلی لذت خواهید برد زیرا کمتر عنوانی شبیهش را تجربه کرده اید.
۶ – Hunted: The Demon’s Forge عنوانی بود که اصلا ارزش تجربه کردن نداشت
یک بازی که واقعا برای تجربه ی دو نفره خیلی جذاب بود مخصوصا که بازی این سبکی و دو نفره در نسل هفتم و هشتم زیاد نداشته و نداریم. عنوانی که ایراد داشت ولی ارزش تجربه کردن هم داشت مخصوصا کوآپ که بازی بر اساس آن ساخته شده بود. سال ۲۰۱۱ و در نسل هفتم بود که عنوانی با نام Hunted: The Demon’s Forge در سبک اکشن نقش آفرینی و هک اند اسلش که توسط استودیو inXile Entertainment ساخته شده بود توسط کمپانی Bethesda Softworks برای پلتفرم های PlayStation 3, Xbox 360 و Microsoft Windows منتشر گردید. بازی ابدا با سرو صدای زیاد و ادعاهای پوچ و بیهوده ای منتشر نشده بود و تنها قرار بود که یک بازی جذاب و تقریبا خوش ساخت و استاندارد باشد که بتواند طرفداران اکشن نقش آفرینی را به خود جذب کرده و لذتی چند ساعته از یک بازی اکشن نقش آفرینی با برخی المان های خاص و مخصوصا با تکیه بر کواپ برای آن ها به ارمغان بیاورد که تا حدی نیز در این امر موفق بود اما اشکالات و ایرادات زیادی نیز داشت. بازی Hunted: The Demon’s Forge داستان دو شخصیت اصلی بازی با نام های E’lara و Caddoc را دنبال می کند. Caddoc یک شخصیت مذکر قوی هیکل متخصص در مبارزات نزدیک است و E’lara (همان دلارام خودمان که اتفاقا بیراه هم نیست!!) نیز یک شخصیت مونث الف است که متخصص در مبارزات راه دور و تیروکمان است و البته از مزیتی به نام لباس تقریبا بی بهره است و کل مجموع لباس هایش روی هم حدود ۳۰ سانتی متر پارچه مصرف کرده است و قاعدتا او باید ۱۰۰ سال پیش یخ زده بود. اگر در تصاویر این مطلب هم احیانا فکر کردید بازی یک شخصیت اصلی فقط دارد حق دارید زیرا از نمایش دقیق و با جزییات سرکار خانم الف محترم در تصاویر به طرز شدیدی معذوریم!
این دو شخصیت از آن مبارزان خیلی مثبت که برای افتخار و شرف می جنگند و .. نیستند و در حقیقت مزدورانی هستند که برای پول و طلا مبارزه می کنند و ماموریت می گیرند. آن ها در ازای یک مبلغ خوب، ماموریتی را از زنی مرموز که به طور عجیبی با پورتال های مختلف سروکار دارد، قبول می کنند اما حتما می دانید که کار به این سادگی ها هم نخواهد بود و دو شخصیت اصلی قصه ما، پایشان به یک داستان خیلی بزرگتر و عمیق تر باز می شود. مکانیک اصلی گیم پلی عنوان Hunted: The Demon’s Forge بر پایه بازی کو آپ و دو نفره است. E’lara با استفاده از یک سیستم کاورگیری خوب در بازی، می تواند از راه دور با تیروکمان دشمنان را مورد عنایت قرار دهد و از سمت دیگر Caddoc با هیکل ورزیده و تنومندش به دل دشمنان می زند و با مبارزات نزدیک کار آنها را می سازد در حالی که توسط الف عزیز حمایت می شود. در همین جا به یکی از مواردی که زیاد جالب نیست بر می خوریم و آن هم عدم بالانس و توازن جذابیت و کارآیی بین دو شخصیت اصلی بازی است که Caddoc جذابیت بازی کردن با E’lara را دارا نیست. تیر و کمان E’lara بسیار موثر و کار آمد است و استفاده از آن خیلی لذتبخش و آسان است و به راحتی برای از پای در آوردن دشمنان از راه دور کفایت می کند. اما از سوی دیگر مبارزه با Caddoc دردسر زیادتری دارد و خود را بین خیل عظیم دشمنان که بر سرتان ریخته اند می یابید و باید با سختی خود را از شر آن ها خلاص کنید و به هر کدام ضربه بزنید.
به طور کلی در مورد این بازی و المان های مختلف آن باید بگویم داستان نسبتا جذاب و قابل قبول است. شخصیت های بازی را می توانید دوست داشته باشید و در کنار هم لحظات جالبی را برایتان می سازند. تنوع مراحل و محیط ها در طول سفرتان بسیار عالی است و انواع و اقسام محیط ها را تجربه خواهید کرد که باعث می شوند هرگز خسته نشوید. هوش مصنوعی بار همراه شما بسیار خوب و عالی عمل می کند، سیستم کاورگیری در بازی بسیار کارآمد و دقیق است. در کنار این موارد مثبت، بازی نقاط ضعف تقریبا زیادی نیز دارد که شامل گرافیک و تکسچرهای ضعیف و گاها افتضاح، باگ ها و گلیچ های مختلف، سیستم دویدن بسیار بد، سرورهای بسیار خلوت برای بازی و معطل شدن بیش از حد برای بازی کردن آنلاین، سیستم طلا خرج کردن در بخش Crucible mode که به چندین بار تمام کردن بخش داستانی بازی نیاز دارد، عملا بازیبازان را از پیشروی زیاد در آن باز می دارد زیرا Hunted: The Demon’s Forge عنوانی نیست که آن را چندین بار تجربه نمایید. حالا ببینیم بازخورد منتقدین چطور بود. Hunted: The Demon’s Forge بازخوردهای گوناگونی از مثبت تا منفی را دریافت کرد و برخی از منتقدان از آن خوششان آمده بود و برخی دیگر آن را شدیدا کوبیدند اما نکته جالب این بود که تقریبا به طور نسبی تمامی منتقدان یک دامنه ثابت از نمره را به این بازی اختصاص دادند که بیشترین آنها بین امتیاز ۶ تا ۶٫۵ بود. این بازی امتیازاتی را مانند امتیاز ۶ از IGN، امتیاز ۷ از یوروگیمر، ۶٫۵ را از Destructoid و ۶ را از Game Informer دریافت نموده و نهایتا امتیاز متای ۶۱ را که نشانگر یک بازی متوسط رو به بالا است، کسب کرد. استودیو inXile Entertainment سازنده بسیار خاصی بود و جالب است بدانید که این سازنده، ساخت عناوین زیبایی مثل Wasteland در سال ۱۹۹۸ و Wasteland 2 را در سال ۲۰۱۴ بر عهده داشته است و از دیگر عناوین این سازنده می توان به The Bard’s Tale و Torment: Tides of Numenera اشاره کرد.
Hunted: The Demon’s Forge عنوانی متوسط رو به بالا بود ولی المان هایی جذاب مخصوصا به صورت کواپ داشت که باعث می شد قطعا ارزش یک بار تجربه کردن را داشته باشد آن هم در زمانی که کمتر بازی در این سبک بر پایه کواپ ساخته می شد. Hunted: The Demon’s Forge ضعف های زیادی داشت، ولی نکات مثبت و جذاب آن هم قابل قبول بوده و در اندازه ای ارزش داشتند که بازی را تبدیل به یک عنوان مناسب برای طزفداران این سبک نماید مخصوصا اگر دنبال یک تجربه داستانی دو نفره بودید. Hunted: The Demon’s Forge برای طرفداران سبک هک اند اسلش و نقش آفرینی قطعا ارزش تجربه کردن را داراست و جدا از اینها، برای هر شخصی که با دوست یا خانواده خود به دنبال یک بازی دارای بخش داستانی به صورت کوآپ آفلاین یا آنلاین می گردد نیز Hunted: The Demon’s Forge یک توصیه خوب به شمار می رود که ارزش بازی کردن را مخصوصا در حالت کوآپ داراست. Hunted: The Demon’s Forge یک عنوان خوب است و نه اصلا بیشتر. عنوانی که در هنگام تجربه کردن آن، هیجان خوبی به شما منتقل می شود و اصلا و ابدا اینطور نیست که مثلا بخواهید بازی را نیمه کاره رها نمایید زیرا آن قدر نقاط قوت دارد که بتواند قطعا یک بار تا پایان شما را به خود جذب نماید. هر چند اگر مشکلات تقریبا زیادی که در این بازی وجود دارند، رفع می شدند می توانستیم شاهد یک عنوان فوق العاده عالی باشیم، اما اکنون نیز با بازی طرف هستیم که می توانم تجربه کردن آن را به شما توصیه کنم و جذابیت های خاص خود را داراست. پس گول حرف هایی مثل “Hunted: The Demon’s Forge عنوانی فاقد جذابیت بود” را نخورید.
۵ – Folklore چون زیادی خاص بود بازی خوبی نبود
یکی از بازی هایی که شخصا واقع دوستش دارم و عنوانی بی نهایت خاص است که هرگز و هرگز چیزی شبیهش را در دنیای بازی ها ندیده ایم. تعداد خیلی خیلی کمی در کشورمان Folklore را تجربه کرده اند ولی خب در گیمفا چند بار این بازی را طی مقالات مختلف و نقد و بررسی و … برای شما معرفی کرده ام تا بیشتر با این بازی زیبا آشنا شوید. بازی Folklore عنوانیست در ژانر اکشن نقش آفرینی که توسط استودیو فقید گیم ریپابلیک ساخته شد و در سال ۲۰۰۷ توسط کمپانی سونی به صورت انحصاری برای پلی استیشن ۳ منتشر گردید. خیلی عجیب است که یک بازی “انحصاری پلی استیشن” باشد و شاید ۹۵ درصد کسانی که پلی استیشن دارند حتی نامش را نیز نشنیده باشند. استودیو گیم ریپابلیک سازنده بسیار خاصی بود و عناوینی مثل Genji: Dawn of the Samurai ،Folklore ،Knights Contract و همینطور Majin and the Forsaken Kingdom را در کارنامه خود داشت اما متاسفانه نهایتا Knights Contract آخرین بازی آنها بود و سپس این استودیو برای همیشه به تاریخ پیوست و برای من که هر ۴ بازی اش را تجربه کرده ام و خیلی هم به آنها تعلق خاطر دارمٰ تا همیشه محبوب خواهد بود. Folklore یک اکشن نقش آفرینی فوق العاده خاص و زیبا بود که دلیل اصلی این خاص بودن در مبارزات بازی و همینطور دنیای عجیب آن بود. مبارزات بازی بی نهایت خاص و عجیب بود (به خاطر نوع مبارزات عجیبش خیلی از منتقدان از آن نمره کم کردند) و در ابتدا شاید اصلا خوشایند به نظر نمی رسیدند ولی وقتی که قلق آنها را یاد می گرفتید بازی برایتان بسیار جذاب می شد و از زیبایی دنیای آن و تنوع روح ها و حملات و قدرت های مختلف آن لذت می بردید.
دنیای بازی خیلی عجیب و غمگین بود و طراحی دشمنان ان هم بسیار منحصر به فرد بود. در بازی دو شخصیت قابل بازی وجود داشتند که در طول بازی با هم عوض می شدند و باید با هر دو بازی می کردید مبارزات بازی بر قابلیت Six Axis کنترلر پلی استیشن ۳ تاکید زیادی داشتند و کنترل مبارزات در ابتدا برای بازیباز بسیار سخت به نظر می رسید. زیرا که بعد از مبارزه باید در انتها روح دشمن را بیرون می کشیدید که برای این کار باید بارها و بارها کنترلر را به شکل های مختلف تکان می دادید تا نهایتا روح وی جدا شود و شکست بخورد. حالا برخی دشمنان که قوی بودند مقاومت زیادی می کردند و باور کنید که برای بیرون کشیدن روح برخی از آنها تمام دستتان درد می گرفت و کلی طول می کشید تا بخواهید روح آنها را بیرون بکشید. نکته جالب اینجا بود که حملات شما هم در بازی با همین روح ها بود. یعنی دشمنانی که روح آنها را می گرفتید را باید به انتخاب و سلیقه خود بر روی دکمه های کنترل تنظیم می کردید و هنگامی که آن دکمه را در مبارزه فشار می دادید روح آن دشمن بیرون می آمد و به روش مبارزه آن دشمن، به دیگران ضربه می زد. روح های دشمنان کوچکتر حملات سریعی داشتند و فعال کردن یکی دوتا از آنها برای مبارزات همیشه حیاتی بود. روح دشمنان قوی تر ضربات کند ولی مرگباری داشتند که البته نمی توانستید هر چقدر می خواهید پشت سرهم از همه این حملات استفاده کنید و قوانین خاصی برای این کار وجود داشت.
Folklore یک بازی به معنای واقعی خاص و یونیک بود که هنوز هم عنوانی را شبیهش نداریم و از نظر نحوه مبارزات و نوع فضاسازی، بسیار خلاقانه و جذاب عمل کرده بود (البته مشکلاتی با کنترلر در برخی مبارزات داشتیم) اما همین زیادی خاص بودن باعث دردسر آن شد و Folklore از لحاظ بازخوردها و امتیازات با این که تقریبا خوب و موفق عمل کرد ولی حقش بیشتر از امتیاز متای ۷۵/۱۰۰ بود که دریافت نمود و به راحتی می شد آن را در سطح یک بازی با امتیاز ۸ قلمداد کرد. قطعا همین امتیازات در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بودند و بازی Folklore با بی مهری منتقدین تبدیل به یک فرنچایز ادامه دار نشد و بعدها نیز استودیو گیم ریپابلیک تعطیل شد که شاید کسی باور نکند که گاهی همین نمره ها و مقداری بالاتر و پایین تر، می تواند سرنوشت یک تیم بزرگ را رقم بزند و به همین دلیل است که منتقد باید خیلی با شرافت رفتار کرده و اصالت قلمش را حفظ نماید. در نهایت باید بگویم برخی از بازی ها مثل عنوان The Darkness یا عناوین سودا ۵۱ هستند که وقتی به هر ۸ نسل بازی های رایانه ای نگاه می کنیم، می بینیم که مانند آن ها نداریم و این بازی ها شدیدا خاص هستند. البته حتما این خاص بودن دلیلی بر این نیست که حتما شاهکار بوده باشند ولی خب آنقدر خاص هستند که مانندشان وجود ندارد. نکته ی اصلی در مورد بازی Folklore هم شدیدا خاص بودن آن است به طوری که وقتی آن را تجربه کنید کاملا این حس به شما دست می دهد که “عنوانی را تجربه کردم که مثل آن ندیده ام و احتمالا هم نخواهم دید.”
۴ – بازی Enslaved: Odyssey to the West یک عنوان معمولی بود
بله! بالاخره نمی شود که مقاله ای با این موضوع بنویسیم و از عنوان بی نظیر نینجا تئوری که یکی از مظلوم ترین بازی های تاریخ است یاد نکنیم. واقعا این که کسی بگوید “بازی Enslaved: Odyssey to the West یک عنوان معمولی بود” برای من این جکم را دارد که یا آن شخص زیاد با بازی های درست و حسابی میانه ندارد و سلیقه ی درست حسابی ندارد و یا این که اصلا این عنوان را بازی نکرده است! بازی Enslaved: Odyssey to the West عنوانیست در ژانر اکشن ماجرایی و پلتفرمینگ که توسط استودیو Ninja Theory ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ توسط Namco Bandai Games برای پلتفرم های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و سپس در سال ۲۰۱۳ برای رایانه های شخصی منتشر گزدید.
این بازی یک تجربه اکشن ادونچر جذاب است که از لحظه اول تا انتها فوقالعاده سرگرم کننده است و لحظهای نیز شما را ناامید نمیکند. در واقع این عنوان از آن دست بازیهایی است که سازندگان آن کاملا معنای احترام به مخاطب را درک کرده و سعی کردهاند تا در تکتک بخشهای بازی حداکثر تلاش خود را به کار گیرند و برای بازیبازان سنگ تمام بگذارند. روایت جذاب داستان، شخصیتهایی دوستداشتنی، دنیایی خیرهکننده و چشمنواز به همراه گیمپلی و مبارزات هیجانانگیز و سرگرم کننده سبب خلق عنوانی شدهاند که برای ما تا همیشه به یادماندنی و دوست داشتنی است و دوست داریم باز هم از آن بشنویم. البته تا امروز که ۸ سال از انتشار بازی می گذرد هنوز خبری از ساخت نسخه ای دیگر از این فرنچایز مطرح نیست ولی بی شک اگر این موضوع اتفاق بیافتد بازیبازان زیادی در دنیا خوشحال خواهند شد.
Enslaved: Odyssey to the West از لحاظ بازخوردها و امتیازات (مخصوصا در نسخه رایانه های شخصی) به هیچ وجه در سطحی که شایسته اش بود تقدیر نشد و نهایتا با امتیاز متای ۷۰/۱۰۰ در نسخه پی سی به کار خود پایان داد که قطعا این متا در دنیای امروز که بازیبازها به طور عجیب و غریبی چشمشان به متا است، در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بوده و بازی Enslaved: Odyssey to the West تبدیل به عنوانی شد که با وجود کیفیت عالی، احتمالا دیگر نامش را نخواهیم شنید. ولی ما اینجا در گیمفا چشممان را روی این بازی ها نمی بندیم تا اگر احیانا به خاطر متا سراغشان نرفته اید بدانید که متا یا فروش این بازی ها هرگز بیانگیز کیفیتشان نیست. جالب است بدانید که Enslaved odyssey to the West در زمان انتشار خود از نظر برخی سایتها حتی کاندید قرار گرفتن در بین برترین عناوین سال نیز بود و این برای چنین عنوان بیادعایی یک موفقیت بسیار بزرگ محسوب میشد و ارزش آن را بیش از پیش مشخص میکرد.
در نهایت باید بگویم بسیاری از ما گیمرها یک سری بازی هایی را در ذهن داریم که شاید آنچنان بزرگ و مشهور هم نباشند ولی در قلبمان ثبت شده اند و تا همیشه به یاد آنها هستیم و دوستشان داریم. بازیهای نه چندان بزرگ و عظیمی که بسته به سلیقه افراد متفاوت هستند و هر بازیبازی قطعا یکی دو بازی را به این شکل در ذهن و قلب خود سراغ دارد و عمیقا و در حد یک بازی شاهکار به آنها عشق می ورزد و همواره دلش برای آنها تنگ می شود و دوست دارد که دوباره پس از چند وقت به آن ها بازگردد و دوباره این عناوین را تجربه کند و یا خبر اعلام ساخت نسخه جدیدی از انها را بشنود. برای بنده و شاید برخی دیگر از بازیبازان که ارزش کارهای نینجا تئوری را می دانیم باشد Enslaved odyssey to the West یکی از همین بازی هاس قلمداد می شود که همواره به یادش هستیم. این روزها واقعا شاهد کمتر بازی هستیم که به داستان و اکشن به یک اندازه بها بدهد و بی خیال بخش لعنتی تمام آنلاین و چند نفره و بتل رویال شود و مثل Enslaved: Odyssey to the West به قدری داستان را زیبا روایت کند و به قدری شخصیتپردازی عمیق و عالی داشته باشد که نتوانید از آن دل بکنید و عاشق شخصیتهای آن شوید و برای همیشه آنها را خاطر خود بسپارید.
۳ – Killzone Shadowfall یک بازی معمولی و حتی ضعیف است
یادش بخیر… اولین بازی که برای پلی استیشن ۴ به همراه کنسول خریداری کردم عنوان Killzone Shadow Fall بود و قطعا تا آخر عمرم هرگز و هرگز یادم نمی رود بار اولی که به لبه نخستین صخره بازی رسیدم و منظره روبرو و تابش خورشید را مشاهده کردم… وای خدایا… این چه گرافیکی است؟ مگر ممکن است این قدر زیبا؟ واقعا در ابتدای نسل هشتم این بازی یک لانچ تایتل عالی و یک نمایش قدرت برای کنسول پلی استیشن ۴ بود که چشم ها را به خود خیره می کرد. بد نیست تا به رسم این قبیل مقالات، نگاهی به کلیت فرنچایز کیلزون هم داشته باشیم. بر روی پلتفرمهای سونی، یعنی کنسولهای پلیاستیشن خانگی از نسل ششم تا کنون، برترین فرنچایز شوتر اول شخص انحصاری که خلق شده است بیشک سری Killzone است که توسط استودیو توانمند گوریلا گیمز ساخته شده است. این فرنچایز در نسل ششم بازیهای رایانهای با نسخه اول Killzone متولد شد و نوید یک سری قدرتمند را داد.
نسخه اول سری Killzone که در نسل ششم برای کنسول پلی استیشن ۲ منتشر شده بود یکی از بهترین بازی های شوتر زمان خود بود ولی باید گفت این فرنچایز با نسخه دوم خود به اوج رسید و خود را به عنوان یکی از برترین فرنچایزهای انحصاری سونی مطرح کرد و بسیاری آن را بهترین شوتر پلی استیشن ۳ قلمداد می کنند. در واقع این فرنچایز در نسل هفت با عناوین Killzone2 و Killzone3 به اوج رسید و بسیار محبوبتر از قبل شد و در نسل هشتم نیز با Killzone Shadow Fall به عنوان یکی از اولین عناوین منتشره برای پلیاستیشن ۴ خودنمایی کرد و گرافیک بسیار زیبا و گیم پلی لذتبخشی را در اوایل نسل هشت به دارندگان این کنسول هدیه داد. البته بر روی کنسول دستی پلیاستیشن پورتابل یا همان PSP نیز یک عنوان جانبی از این سری منتشر شد که به دلایلی از قبیل نداشتن آنالوگ استیک دوم، در سبک شوتر اول شخص نبود و یک شوتر ایزومتریک محسوب میشد که البته کیفیت خوبی نیز داشت.
کاملا قابل پپش بینی بود که با آغاز نسل هشتم، سونی به عنوان یکی از لانچ تایتل های این کنسول قدرتمند، نسخه ای جدید از سری کیلزون را هم در نظر بگیرد و این اتفاق با انتشار نسخه ای اسپین آف از این سری رخ داد. بازی Killzone Shadow Fall که کار ساخت و توسعه آن را Guerilla Games برعهده داشت، عنوانی در سبک شوتر اول شخص محسوب می شود که در سال ۲۰۱۳، شرکت سرگرمی های تعاملی سونی (Sony Interactive Entertainement) آن را به صورت یک لانچ تایتل انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۴ منتشر نمود تا در دسترس علاقمندان و طرفداران قرار بگیرد. سیستم تیراندازی بسیار لذت بخش و جذاب بود و انواع و اقسام سلاح های مختلف را در اختیار شما می گذاشت. گیم پلی و گان پلی جذاب و خوش دست در کنار صداگذاری فوق العاده و البته جلوه های بصری شگفت انگیز در ابتدای نسل هشتم و بخش چندنفره هیجان انگیز، از این بازی یک شوتر باحال و جذاب و زیبا ساخته بودند. همین طور به سنت همیشگی این سری، انواع و اقسام صحنه های سینمایی بسیار باکیفیت و هیجان انگیز در بازی وجود داشت که آن را برای بازیباز بسیار لذتبخش تر و جذاب تر می کرد.
Killzone Shadow Fall با وجود گرافیک شگفت انگیز و داستان جذاب و گیم پلی بسیار لذتبخش، از نظر بازخورد منتقدین و امتیازات اصلا نتوانست مانند عناوین قبلی اش در نسل هفتم عمل کند و از مجموع نقد ها و نمرات خود، به کسب امتیاز متای ۷۳/۱۰۰ نائل آمد که انصافا امتیاز خیلی کمی برای این عنوان محسوب می شد و با ۳ بار تجربه کردن این بازی واقعا اعتقاد دارم که متای ۷۳ حق این بازی نیست و میتواند نمره اش ۸ باشد. درست است که اصلا مثل کیلزون ۲ شاهکاری انقلابی نیست ولی الحق و والانصاف هم دیگر نمره زیر ۸ حقش نیست زیرا با وجود این که مثل دو شاهکار نسل هفتمی این فرنچایز عمل نکرد، ولی باز هم یکی از برترین عناوین انحصاری کنسول PS4 تا به امروز است. اگر این عنوان را تجربه نکرده اید شک نکنید که وقتی یک بار آن را بازی کنید حتما بار دوم هم به سراغش خواهید رفت.
۲ – بازی Singularity یک عنوان ضعیف بود که چون شناخته شده نبود پس کیفیت بالایی نداشته است
تا حالا ندیده ایم که کسی که بازی Singularity را تجربه کرده است وقتی اسم این بازی مطرح می شود کلی ذوق نکند و از آن با کلی خوبی و خاطره یاد نکند. این بازی واقعا به حقش در دنیای بازی ها نرسید. بازی Singularity عنوانیست در ژانر شوتر اول شخص و تا حدودی وحشت بقا که توسط Raven Software ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ توسط کمپانی اکتیویژن برای پلتفرم های پلی استیشن ۳، ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گزدید. نکته اصلی جذابیت بازی مکانیک کنترل زمان در آن بود که به بهترین شکل در بازی قرار داده شده بود و استفاده از هآن برای کارهایی مثل پیر کردن و کشتن دشمنان و … بسیار لذتبخش و جذاب بود. Singularity هرگز عنوانی مانند دیگر شوترها نیست، زیرا با مکانیک کنترل زمان که در بازی در اختیار دارید و با ترکیب آن با سلاح های مختلف می توانید لذت ناب یک بازی خوش ساخت را از این عنوان کسب نموده و مبارزات بسیار جذابی را با دشمنان مخوف و قدرتمند بازی تجربه نمایید.
مخصوصا این که با خوش ذوقی سازندگان، یک تم ظریف و جذاب وحشت بقا نیز در بازی قرار داده شده است که آن را هیجان انگیز تر از حالت عادی کرده و لحظاتی در بازی وجود دارند که واقعا جا می خورید و می ترسید. در مورد سازنده این بازی شاید خیلی از شما اطلاعاتی نداشته باشید و آن را نشناسید. لازم است بدانید استودیو Raven Software مسئول ساخت بخش های چند نفره و مولتی پلیر و برخی از دی ال سی ها و بخش زامبی تقریبا تمامی عناوین کال او دیوتی از زمان Call of Duty: Black Ops در سال ۲۰۱۰ تا کنون است و حتی بخش چند نفره بازی Call of Duty: WWII نیز توسط این استودیو ساخته شده است. همچنین این شرکت بازی های دیگری مثل Marvel: Ultimate Alliance و X-Men Origins: Wolverine و X-Men Legends و Quake 4 و Wolfenstein (سال ۲۰۰۹) را نیز تا به امروز ساخته و منتشر کرده است. Singularity با این که نقدهای مثبت و تقریبا مناسبی را دریافت نمود ولی در کل نتوانست امتیازی که واقعا به خاطر کیفیتش شایسته کسب آن بود را دریافت نماید و نهایتا با امتیاز متای ۷۷/۱۰۰ به کار خود پایان داد که قطعا این متا در دنیای امروز که بازیبازها به طور عجیب و غریبی متاپرست هستند، در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بوده و از بازی Singularity هرگز در حد شایستگی اش تقدیر نشد.
در واقع Singularity از عناوینی است که متای آن غلط انداز بوده و کیفیت بازی در مجموع بسیار بهتر از متای آن است. در واقع ارزشی که Singularity دارد، از نمره های خوب آن بیشتر است، زیرا که یک بازی خاص است، یک شوتر اول شخص با المان های کنترل زمان و جابجایی در زمان که آن را از بسیاری از عناوین هم سبک خود متمایز کرده است و حال وهوای جذابی به بازی بخشیده است که در کنار جو و داستان تاریک بازی، ترکیب لذتبخشی را پدید آورده اند. اگر احیانا به خاطر متا سراغ Singularity نرفته اید بدانید که امتیاز این بازی در بدترین حالت باید بالای ۸ باشد. البته توجه داشته باشید که Singularity به هیچ عنوان بازی بی نقصی نیست و قطعا ایراداتی مانند شخصیت های نه چندان پرداخت شده، گرافیک کهنه و رنگ و رو رفته و بخش چند نفره سطحی دارد، اما نقاط قوت پرتعداد آن، بسیاری از معایب را می پوشانند و سبب می شوند تا یک تجربه لذتبخش در یک داستان و دنیای تاریک برای شما رقم بخورد و عنوانی را تجربه نمایید که وقنی آن را به پایان می رسانید، از وقتی که برای آن گذاشته اید راضی هستید و می گویید که ارزشش را داشته است. Singularity دارای نقاط قوت بسیاری است که سبب شده اند نقاط ضعف آن کم رنگ تر شوند و خاطره خوبی از این عنوان برای بازیباز باقی بماند.
داستان و روایت جذاب بر پایه تغییر اتفاقات گذشته با سفر در زمان و پایان بندی و نتیجه گیری قبل قبول، محیط های خفقان آور و مناسب با جو بازی، گیم پلی و مبارزات بسیار لذتبخش و هیجان انگیز با ترکیب سلاح های گوناگون و دستگاه کنترل زمان که هیجانی بی نظیر به بازی بخشیده است، دشمنان قدرتمند و مخوف و وجود یک تم ظریف و مناسب از وحشت بقا در لایه زیرین بازی، همگی سبب خلق یک شوتر خوش ساخت و هیجان انگیز شده اند که دستگاه کنترل زمان آن را بسیار خاص و جذاب کرده است. شک نکنید که همین الان هم به نسل هفتم بروید و این بازی را تجربه کنید کیف می کنید. این را با قطعیت می گویم زیرا خودم در نسل هشتم از بس دلم برای این بازی تنگ شده بود نشستم پای پلی استیشن ۳ و آن را یک بار دیگر بازی کردم و واقعا لذت بردم. Singularity نه تنها یک بازی ضعیف نیست بلکه یکی از خوش ساخت ترین و یونیک ترین شوترهای نسل هفتم است.
۱ – Bioshock 2 چون به کارگردانی کن لوین نبوده است پس در حد این سری نیست
بایوشاک یک شاهکار بی بدیل بود و نسخه ی دومش هم آن قدر و آن قدر شبیه به بازی نخست بود که اصلا نمی شود گفت شاهکار نبود زیرا اگر چنین چیزی بگوییم یعنی بازی اول هم بازی بی نظیری نبوده است. واقعا در حق بازی دوم این سری ظلم شد و فقط و فقط چون نام کن لوین در قالب کارگردان نبود می گفتند این بازی ضعیف تر است دقیقا مثل دارک سولز ۲ که در قسمت های قبلی مقاله به آن اشاره کرده ام. فرنچایز بایوشاک برای من جزو ۲-۳ فرنچایز برتر تاریخ بازی های رایانه ای نیز هست و به واقع باید بگویم طراحی هنری شهر رپچر و کلمبیا را هیچ وقت و در هیچ بازی دیگری تاکنون مشاهده نکرده ام. بایوشاک مصداق بارز هنر ناب، تعریف کامل بازی بی نقص و برترین نماینده هنر و صنعتی به نام بازی های رایانه ای در دنیا برای نشان دادن زیبایی های آن است. ساخته مردی که عمر و جوانی خود را پای آن ریخت و از شیره وجودش برای آن مایه گذاشت و سرانجام نیز ساخت این سری پیرش کرد. وقتی مصاحبه مدتی قبل کوین لوین را که در پاسخ به سوال آیا دوباره هم از این سری بازی خواهید ساخت؟” کن لوین در پاسخ سوال بالا به خبرنگار گفت “بایوشاک مرا پیر کرد، زندگی ام را تغییر داد”. این حرف کاملا در چهره این نابغه نیز پیداست. وی وجود خود را پای بایوشاک گذاشت و به همین خاطر هم هست که با تمام وجود عاشق و دلباخته بایوشاک می شویم. مقداری که آن را تجربه کنید دیگر راه بازگشتی از آن نیست زیرا تازه می فهمید این مرد بزرگ، این نابغه، چه الماسی ساخته است. بازی های ۳ گانه بایوشاک عناوینی هستند که انگار هر بار بازی می کنید تازه چیز جدیدی یاد می گیرید و بازی برای شما نکته و فلسفه جدیدی را رو می کند که شما را به فکر وا می دارد و همچنین با گیم پلی فوق العاده متنوع خود و تعداد بسیار زیاد روش هایی که می توانید در مبارزات استفاده نمایید، ارزش تکرار بسیار بالایی می یابد و هرگز برای شما خسته کننده نمی شود. Bioshock از آن شوترهای بی کیفیتی که بازی می کنیم و مولتی پلیر دارند، نیست. Bioshock فقط بازی نیست. اصلا و ابدا یک بازی خالی نیست. Bioshock یک معنا و یک مفهوم است. Bioshock یک فلسفه است. همینطور از کنار آن نگذریم. به آن فکر کنید، آن وقت است که تازه ذهنتان باز می شود و آن وقت است که وقتی می خواهید بخوابید از فکر آن بیرون نمی آیید. Bioshock از شما فکر می خواهد. Bioshock قوه تخیلتان را به کار می کشد. Bioshock شما را عاشق بازی می کند و عاشق فکر کردن به بازی ها. داستان Bioshock را تا به حال ندیده اید و نخواهید دید. همان طور که قبلا نیز خدمت شما عرض کرده ام فکر شما و دنیای گیمری شما قبل از Bioshock و بعد از Bioshock با هم فرق خواهد داشت و دیگر آن گیمر قبل نیستید. برای بار شاید بیستم خواهش می کنم قدر این ۳ گانه ارزشمند را بدانید و آن را از دست ندهید. هر بازی را که انجام ندادید مهم نیست ولی خودتان را از بایوشاک محروم نکنید. می توانم آن قدر از بایوشاک بنویسم و بگویم که اندازه یک کتاب حرف داشته باشد و تازه باز هم مطمئنم که نتوانسته ام در دل خودم راضی باشم که حق مطلب را در مورد این سری ادا کرده ام.
بد نیست حالا که صحبت از این فرنچایز است نگاهی به هر ۳ نسخه ی این سری داشته باشیم تا ببینید چطور بازی دوم از لحاظ امتیازات و نمرات به خاطر نبود کن لوین مورد قضاوت بی انصافانه قرار گرفت. سال ۲۰۰۷ بود که افسانه Bioshock متولد شد و به منصه ظهور رسید. در آن سال عنوانی با نام Bioshock که توسط ۲K Games و Irrational Games ساخته شده بود توسط شرکت ۲K Games برای پلتفرم های ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گردید (یک سال بعد برای پلی استیشن ۳، منتشر شد) و شاید حتی سازندگانش نیز فکر موفقیتی که برایشان در راه بود نمی کردند. بازی بلافاصله تبدیل به یکی از برترین عناوین آن سال شد و همه جا صحبت از آن بود و در تمامی منابع و مجامع خبری معتبر تحسین و تحسین و تحسین بود که از بایوشاک و کن لوین سازنده جوان آن می شنیدیم. امتیازات فوق العاده یکی پس از دیگری برای بازی اعلام می شدند که برخی از مهمترین آنها شامل امتیاز ۱۰۰ از وبسایت گیم اسپای، امتیاز ۱۰۰ وبسایت یوروگیمر، امتیاز ۱۰۰ وبسایت گیم شارک، امتیاز ۹۷ وبسایت IGN و امتیاز ۹۰ گیم اسپات بودند که همگی نشان از عنوانی فراتر از یک شاهکار داشتند. سرانجام با سیلی از امتیازات فوق العاده که بسیاری از آنها امتیاز ۱۰۰ و ۱۰ بودند، بایوشاک موفق گردید تا امتیاز متای رویایی ۹۶ را کسب نماید که نام این بازی و این سری و البته خالق آن یعنی کن لوین را برای همیشه در تاریخ این صنعت و هنر جاودانه کرد.
داستان بازی اول و دوم این سری در شهری به نام رپچر رخ می دهد. شهری در اعماق اقیانوس که ایده های بزرگی را در بطن خود داشته است، ایدههایی از تاسیس یک آرمان شهر بر اساس افکار یک ایدئالیست و یک شخص آرمان گرا به نام اندرو رایان. فردی که بیشک یک نابغه بود و اگر نبوغ خود را در راه های بهتری غیر از جدا کردن جامعهای از مردم برای بردن به یک آرمانشهر، به کار میگرفت می توانست یکی از برترین افراد تاثیر گذار تاریخ بشریت باشد. وقتی به تفکرات و ایده های اندرو رایان می نگریم و صحبت های وی را مطالعه می کنیم، بیشک به نبوغ و عزم بالای وی برای رساندن بشریت به آزادی و دادن حق انتخاب به همه و از بین بردن اختلاف طبقاتی، پی می بریم اما این نبوغ در راه صحیحی استفاده نشد و در نهایت به یک تراژدی ختم شد، به آرمان شهری که تبدیل به فاجعه بشری و شکست محض شد. با چه امید و آرزوهایی مردم پای به این شهر گذاشتند و در جستجوی کمال و رستگاری دست در دست خانواده هایشان زندگی در رپچر را آغاز کردند و گمان میبردند که فرزاندانشان چه عاقبت بخیر، فرهیخته، موفق و باعث افتخار بشریت خواهند گردید اما چه گمان میکردند و چه شد. همین مردم مدتی بعد وحشیانه در شهر به جان هم افتاده بودند و بر سر ذرهای Adam به راحتی یکدیگر را پاره پاره میکردند و قتل و غارت، تمدن و فرهنگ آنها شده بود. ساختمانهای شیک و زیبا، تالارهای پر طمطراق و اعیانی، نماهای جذاب و که در جای جای رپچر به چشم میخوردند، همه و همه حکایت از آرزوهای بزرگی داشت که اندرو رایان برای این شهر و ساکنین آن در سر میپرورانده است و قرار بوده تا بهنرین جامعه انسانی که تاکنون در دنیا وجود داشته است در اعماق اقیانوس شکل بگیرد و سرنوشت نسل بشر را تغییر دهد، اما چه زود این رویاها، کابوسی مرگبار شدند و چه زود آرمانهای شکل دادن تمدن ایدهآل تبدیل به آرزویی محال شدند….
نسخه دوم سری با نام Bioshock 2 سه سال بعد از بازی اول در سال ۲۰۱۰ برای رایانه های شخصی و پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ منتشر گردید و به دلیل این که در این نسخه خالق سری یعنی کن لوین کارگردان بازی نبود، امتیازات آن از هر دو بازی قبلی و بعدی خودش پایین تر شد و متای ۸۸ را کسب کرد که این امتیاز به تنهایی نمایانگر یک بازی بی نظیر است ولی برای سری بایوشاک پایین محسوب می شود و تازه مهم تر این است که حداقل حق و لیاقت این بازی هم متای بالای ۹۰ بود. BioShock Infinite نیز که سومین بازی سری به حساب می آیدذ توسط استودیو Irrational Games ساخته شد و در سال ۲۰۱۳ توسط ۲K Games برای پلتفرم های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گردید. این عنوان بعد از انتشار با سیلی از تحسین طرفداران و منتقدان مواجه شد و به عنوان یکی از برترین بازی های آن سال معرفی گردید و حتی در برخی موارد به عنوان بازی سال نیز انتخاب شد. این عنوان موفق گردید تا امتیاز متای ۹۴ را کسب نماید گه کاملا هم شایسته این شاهکار فوق العاده بود. BioShock Infinite انواع و اقسام جوایز مختلف را نیز در بخش های مختلف دریافت کرد که از این جوایز می توان به VGX Award برای بهترین آهنگ در بازی، VGX Award برای بهترین شوتر، VGX Award برای بهترین شخصیت سال، BAFTA Games Award برای بهترین موسیقی سال و Kerrang! Award برای برترین بازی سال، اشاره کرد. داستان Bioshock Infinite بی نظیر بود. داستانی که در اصل بر اساس رویای آمریکایی نوشته شده بود ولی پیچ و تاب های بسیار آن و دخیل کردن ماجرای بوکر و الیزابت و … آن را تبدیل به یکی از برترین داستان ها در تاریخ بازی های رایانه ای کرده است. به مانند دو عنوان قبلی بایوشاک، داستان Bioshock Infinite نیز حول یک آرمان شهر می چرخید، یک آرمان شهر مرده و رویایی نابود شده. رپچر آرمان شهری مرده در زیر اقبانوس بود و کلمبیا آرمان شهری به فنا رفته در دل ابرها و آسمان. اما هر دو یک فلسفه داشتند. هر دو توسط فردی بسیار باهوش و نابغه بنا شده بودند که شاید در ابتدا واقعا قصد بدی از ساخت شهر نداشته اند اما در گذز رمان، قدرت آن ها را فاسد کرده و شهر در مسیر نابودی قرار گرفته است. در نسل هشتم خوشبختانه ناشر سری تصمیم گرفت کالکشن ریمستر شده این ۳ بازی را عرضه نماید و به این شکل بود که بازی Bioshock: The Collection در ژانر اکشن ماجرایی و شوتر اول شخص که توسط Irrational Games ,2K Australia و ۲K Marin ساخته شد، در سال ۲۰۱۶ توسط کمپانی ۲K Games برای پلتفرم های PlayStation 4, Xbox One و Microsoft Windows و البته Mac منتشر گردید. در نهایت در این مطلب که در مورد نسخه ی سوم سری است باید بگویم اصلا فکر نکنید که Bioshock 2 لذتش خیلی کمتر از بازی اول یا اینفینیت باشد و در واقع باید گفت فضاسازی، تنوع مراحل، اتمسفر و گیم پلی و … در این نسخه ضعیف تر از بازی اول نیست. حتی برخی المان های گیم پلی این بازی در بازی اول هم جذاب تر بودند و قرار گرفتن در نقش یک بیگ ددی قدرتمند پروتوتایپ همان چیزی بود که همه ما آرزو داشتیم. تنها باید گفت عمق داستان و روایت آن بود که بین بازی اول و دوم تفاوت ایجاد می کرد. در آخر باز هم می گویم در حق خودتان جنایت نکنید و نه بازی اول، نه دوم و نه سوم را از دست ندهید. عزت زیاد!
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خسته نباشی سعید جان با دیدن بعضی از عناوین خاطرات ما زنده شد مثلا بازی جریکو کلا از حافظه من پاک شده بود 😀 جالبه سعید جان اکثر بازی هایی که تو لیست هستن من هرگز نرفتم ببینم چه متایی گرفتن یعنی اصلا برام حرف منتقد و نمره مهم نبوده فقط تجربه خودم برام اهمیت داشته و در مورد بایوشاک کاملا موافقم به راستی که یکی از شایسته ترین نماینده ها برای هنر هشتم هست واقعا باید دست های سازنده هاشون رو بوسید که انقدر بازیشون رو با عشق و هنر ناب ساختن.
.
.
سعید جان من مطمئنم خیلی از گیمر ها با بازی های فرا شاهکار نسل ۵ و ۶ غریبه هستن حتی نسل ۴ البته که کار مشکلیه چون سالها گذشته و کار هر کسی هم نیست چون شاید تجربشون نکرده باشه ولی چقدر خوب میشد هر از چند گاهی اون بازی های ماندگار نامشون دوباره شنیده میشد و دربارشون صحبت میکردیم عناوینی مثل :
Over blood
Jade cocon
Fatal frime
Dino crisis
Heart of darkness
Legacy of kain , soul reaver
Pandemonioum
و اگه بخوام بگم شاید با بالای هزار عنوان طرف باشیم که یاداوری کردنشون و تجربه کردنشون بسیار خاطره انگیز و لذت بخشه ، همش احساس میکنم ویدیو گیم یه دایره المعارف نیاز داره و نوشتن این کار هر کسی نیست باید یه گیمر عاشق و قدیمی باشه که خیلی کم هستن این افراد ، من حساب کردم با یه آمار دست و پا شکسته تا به حال در ۳۰ سال بازی کردن رو ۱۰ پلتفرم مختلف بازی کردم و تقریبا بیشتر از ۲۵۰۰ عنوان رو پلی دادم که فکر کنم ۸۰٪ رو تموم کردم، اولش خودم باورم نشد ولی دیدم نه اتفاقا طبیعیه …. شما و خیلی دوستان قدیمی از خودتون آمار بگیرین فکر کنم خودتون باورتون نشه چه کردین تا حالا 😀 جالبه
ایول بالاخره یکی مثل خودم پیدا کردم 😀 .تازه من یه بازی خور بودم و میرفتم یه بازی میگرفتم و میشستم یک نفس تا تموم کنمش.
:yes: 🙂
آقا منم ۴تا عنوان به اون لیستت اضافه کنم که فکر میکنم هر کدوم دوران خودشون بهشون کم لطفی شد 😀 🙂
Obscure 2
Clock Tower 3
Dark Watch
I Am Alive
من هردفعه i am alive رو بازی میکردم افسردگی میگرفتم انقدر داستان و اتمسفر بازی غمگین بود
سر I am alive خیلی حق خوری شد
لامصب یوبی شاهکار ساخته بود
I am alive انصافا شاهکار نبود
بازی کوتاه بود و شاید به این دلیل بود که گیمپلی چیز جدیدی برای گفتن نداشت(بعد از یک دوساعت بازی کردن)
گرافیک فنی ضعیف
پایان بندی خیلی ضعیف !
اما اتمسفر فوق العاده ای داشت
ایول :yes: با کلاک تاور و دارک واچ کلی حال کردم و ایم الایو خیلی عالی بود اصلا انتظارشو نداشتم و البته obscure که خیلی خاطره دارم باهاش با دوستام سر این بازی مسابقه بود کی زودتر تمومش میکنه یادش بخیر…..لامصب خیلی بازی هست فقط پلی استیشن ۱ فکر کنم ۴۵۰۰ تا بازی براش منتشر شده ( البته امارم دقیق نیست ) حالا خودت حساب کن چقدر ما بازی داریم در این سالها
انقدری که من Soul Reaver بازی کردم فکرنکنم مجموعه دارک سولز بازی کرده باشم(هر ۳ نسخه رو ۲-۳ بار تموم کردم)
صبح که بیدار میشدم بازی میکردم تا شب
هیچ وقت هم ازش دلسرد نمیشدم
آهنگ های حماسی ای هم که داشت لذت بازی رو دوچندان میکرد
تیکه اولش که کین بالهای رازیل رو شکوند انقد ناراحت شدم به خودم قول دادم انتقامشو ازش بگیرم
واقعا یادش بخیر اون موقع بازی کردن یه لذت دیگه داشت
دقیقا ، به نظرم بزرگترین دلیلی که اون دوران بازی ها انقدر لذت بخش بود یکیش وضع اقتصادی بود که باعث میشد به خیلی چیزا فکر نکنیم و مهمترین دلیلش به نظر من اورجینال بودن بازی ها بود ایده ها بسیار نو و تازه بودن و ویدیو گیم داشت یک پوست اندازی بزرگ میکرد نسبت به نسل های قبل تر
من گیمو از نسل هفت شروع کردم ولی وقتی میبینم با کنسول هایی جادویی مثل پلی استیشن ۱ و ۲ و سگا بازی نکردم حسرت میخورم که کاش سنم بیشتر بود و کم کمش از پلی ۱ شروع می کردم
ولی چیزی که آزار دهنده است اینه که خیلی ها فقط به گرافیک اهمیت میدن و وقتی بازی های سگا و پلی ۱ رو میبینن از اون به عنوان یه بازی بد یاد میکنن (بلانسبت) البته این شامل گیمر های قدیمی و شما بزرگان نمیشه بلکه بعضی ها که به خودشون میگن گیمر
الان یه پلی یک پیدا کردم تا بریم واسه عشق و حال با سایفون فیلتر و رزیدنت اویل و مدال افتخار
باور کن اگه از یه چیزی تو زندگیم خیلی راضی باشم اونم اینه که بزرگ شدنم همگام با بزرگ شدن این صنعت بوده واقعا خوش شانسی میشه اسمشو گذاشت ، داداش من اونایی که به بازی های پلی استیشن ۱ و ۲ و سگا میگن بد و فقط دنبال گرافیک هستن هیچ اعتباری نزد هیچ گیمری ندارن ، درود بر شما که اینطور نیستی :rose: اون ۳ تا بازیی که اسمشو نوشتی اگر بدونی چه خاطره هایی برا گیمرا درست کردن … واقعا فراموش نشدنیه
ممنون از نظرت محسن جان
از اینکه میتونم تو این سایت با کسایی مثل شما هم صحبت بشم خیلی خوشحالم.
ما هم خوشحال میشیم :rose:
الان نمیدونی که چقد واسه مدال ۱ تو پلی ۱ هایپم.
چون سبک مورد علاقه ام شوتر اول شخصه اونو یکم تو کامپیوتر با شبیه ساز بازی کردم ولی با اینکه قدیمیه هیجان زیادی رو تزریق میکنه.
ولی میدونی که هیچی به بازی کردن با خود کنسول نمیرسه حتی شبیه ساز.
این پلی یک هم دسته نداره الان دنبال دسته ام ایشالله تجربه گیمی م رو کامل میکنم
یادش بخیر اولین بازی که شروع کردم سونیک تو سگا بود بعدش دورانps1,2,3رو گذروندم بعدشم ps4خریدم واقعن افتخار میکنم که در کنار این صنعت رشد کردم
وای.نگو.اون بازی جزو معدود بازیای بود که ذهنم رو دگیر کرد.انقدر درگیر کرد که هر شب خوابش رو میدیدم.چون یه جو دارکی داشت برم تازه بود
من اولین بازی کامپیوتری عمرم نید فور اسپید اندرگراند ۲ بود که رو پی سی خوذم تجربه کردم چقدر کیف میداد مخصوصا شخصی سازی ۲۰۶ اصلا عالمی بود واسه خودش
سلام خدمت اقا سعید عزیز بی شک میدونم مقاله عالی هستش هنوز وقت نکردم که کامل بخونمش
اما میخوام چند تا نظر بدم
اول اینکه بازیه singularity از نظر من که یه بازیه بسیار جذاب بود و هنوز که هنوزه اون اسلحه رو یادم که خودت میتونستی هدایت گلوله اش رو بدست بگیری خیلی باحال بود
medal of honor 2010 از نظر من که یه بازیه خوب بود چرا چونکه از اون نسخه تا الان میتونیم نسخه ۲۰۱۰ رو در مقابل بقیه یه شاهکار ببینیم
البته با کارهایی که ea جدیدا با این سری میکنه نباید انتظار احیا شدن این مجموعه که زمانی رقیبی جدی برای call of duty بود رو داشته باشیم
bioshock فقط همین کافیه 😐
خسته نباشید مجدد میگم به سعید آقابابایی عزیز و دوست داشتنی. :heart: :rose:
اعتراف میکنم چندتا از عناوین این شماره از مقاله رو بازی نکردم که شاید بخاطر متا و حرف و حدیثای دیگه بوده. ولی اکثرشون رو که بازی کردم طعم خوششون هنوز زیر زبونمه!
Genji انقدر زیبا بود که باعث شد هر بازی با حال و هوای ژاپن افسانه ای ساخته بشه من یکی مشتریش باشم؛ لامصب بهشتی بود واسه خودش این بازی از لحاظ مناظر زیبا .
Folklore تو زمان خودش عنوانی بود که از جهاتی بسیار کلاسیک بود، مثلا دوربین ایزومتریک بازی یا حرف نزدن کاراکترها و از جهاتی هم پیشرفته که خب واقعا گیم پلی سریع و عمیقی داشت که دائما با گرفتن مهارت های جدید تغییر میکرد.
من عاشق نسخههای کلاسیک مدال افتخار هستم، شخصا اونا رو بهترین شوتر جنگی تاریخ میدونم! ولی مدال ۲۰۱۰ هم (تو زمان خودش) بسیار خوش ساخت بود و واقعا گیم پلی بازی هیچی کم نداشت و تنوع مراحل عالی و لذتبخش بود.
در مورد killzone shadow fall هم کاملا با سعید جان موافقم که یه سلام خوب به نسل هشتم بود و واقعا هر کی بازی کرده میدونه کیفیت بازی واقعا بیشتر از متای ۷۳ هست!!
در کل این شماره از مقاله هم برای من خاطره بازی خوبی بود با عناوینی که شاید کمتر ازشون یاد و تجلیل بشه در حالیکه استحقاقش رو دارن. :yes:
من واقعا فکر نمیکردم تو کل ایران کسی اسم Folklore رو حتی شنیده باشه !!
واقعا تعجب کردم چه بازی هایی چه لیستی…. خیلی خوشحالم میبینم گیمرهامون با این چنین بازی های ناشناخته ای آشنان و یا حتی اونا رو تجربه کردن واقعا عالی بود….
فولکلور رو من الان دیسکشو دارم.من دیسک دیمون سولز و متال ۴ رو هم دارم.
سلطانی شما
بیزحمت ایدی تلگرام یا شماره تماست رو بده باهات بتونیم بیشتر در ارتباط باشیم
😀 . این دیسکا رو من با دعوا کتک کاری و هزار تا فرایند عجیب غریب که یه کتابه واسه خودش گرفتم.واسه همین نگهشون داشتم.دوستم برام از دانمارک اورد.
لیست عالی بود اقای اقابابایی
ولی من با رتبه ی سه موافق هم هستم هم نیستم
شدوفال به خودی خود بازی خوبی بود اما نسبت به سه نسخه ی قبل افتش محسوس بود
به خاطر همین نمرش انقدر متوسط شد
واقعا عالی بود این مقاله اما و اما بایوشاک ۲
میتونم بگم این نسخه حتی از نسخه اول هم برای من بهتر بود شاید درواقع وقتی میخوایم کیفیت داستان نسخه ۱و۲ رو مقایسه کنیم باید براساس محتوا نه براساس نوع داستان گویی چرا که داستان نسخه ۱درباره شهر رپچر و جک هستش اما نسخه ۲دباره یه عشق پدر دختر یه پیوند جدا نشدنی چیزی شبیه مرحله اخر لست اف اس ۱ اما در بایوشاک ۲تمام طول بازی ما به خاطر کسی که برامون عزیزه داریم با همه میجنگیم میتونم بگم غم انگیز ترین پایانی که حداقل من تو کل تجربه ۱۰سالگی گیمنگم داشتم یکی از پایان های بایوشاک ۲بود خطر اسپویل………….
اون لحظه که ما برای اینکه دخترمون مثل ما یه ادم کش نشه اجازه نمیدیم حافظه ما رو به خودش منتقل کنه و جملاتی که اون لحظه میگه پدر فکر میکردم قراره باهم دنیا رو فتح کنیم مادرمو رها کردم اما حالا که اینجام فهمیدم تو میخواستی به من ازاد بودن رو یاد بدی
(در این لحظه همراه با موسیقی غم انگیز و شاهکار بیگ ددی میفته و میمیره ) از خود گزشتیگی تو به من انسانیت و امید داد پدر تو به من یاد دادی این مردم هستن که برای سرنوشتشون تصمیم میگرن ازت متشکرم پدر تو همیشه در قلب منی
واقعا این صحنه همیشه تو ذهن منه به نظر شما بازی که همچین صحنه احساسی داشته باشه یه بازی ضعیفه
خسته نباشید میگم آقای بابایی من باز هم مثل همیشه از مقالات شما لذت بردم.انصافا خاص بودن یک عنوان میتواند یک امتیاز باشد تا یم نقطه منفی من این منتقدان را اصلا درک نمیکنم به امید عرضه بازی folklore و genji down of samurai در قالب یک ریمستر برای تمامی پلتفرم ها.
خسته نباشید آقای آقابابایی یجا توی مقالتون گفتید کیلزون توی نسل ۶و۷ بهترین شوتر اول شخص انحصاری بود منظورتون انحصاری سونی بود یا تمام پلتفرم ها ؟ چون فک کنم توی متا با هیلو قابل قیاس نباشه
البته در نسل ۶ به نظر من خاص ترین و برترین شوتر عنوان half life 2 هست و بیراه نیست بگم شاید بشه گفت تا الان بهترین شوتر و اول شخص تاریخه البته نظر شخصی هست و البته هیلو ۱ یک شاهکار تمام عیار هست خصوصا اگر کسی اونو در زمان خودش بازی کرده باشه اون مرحله آخر که باید فرار کنی و با ماشین از رو پل رد بشی به نظرم جزو top 10 بهترین مرحله های تاریخ ویدیو گیم هست ….. عناوین شاهکار بسیار زیاد هستن و هر کسی بسته به سلیقه خودش بهترین رو تعریف میکنه مثلا اینایی که من گفتم شاید از نظر یک گیمر حرفه ایی دیگه یا حتی فوق حرفه ایی اشتباه باشه و سلیقه اون فرق کنه که مهمترین خاصیت یک گیمر حرفه ایی احترام به سلیقه دیگران هست و انتخابی که با تجربه خودش بدست میاره نه نمره متا ، این به نظر من بسیار بسیار مهمه
هف لایف فوق شاهکار بود
من بدون دونستن ذره ای زبان بازی کردمش و رفت تو تاپ تن زندگیم
ولی هر جوری اون جمله رو نگاه میکنم مشکل داره
هف لایف تا جایی که من یادمه انحصاری پیسی بود
که میشه بهترین شوتر اول شخص انحصاری نسل شیش
تو نسل هفت هم هیلو ۲ و ۳ یه سرو گردن از سری کیلزون بالاتر بودن
احتمال میدم منظور از اون جمله انحصاری سونی بوده باشه
هف لایف ۲ انقلابی بود.انقلاب!من با پسر عموم نشستیم تمومش کردیم.یعنی هیچ بازی اون لذت هف لایف رو بهم نداده.پورتال و که نگم جزو تاپ فایومه.ولو نابغه ای است که تا ۳ بلد نیست بشمارد
پورتالو من هیچوقت نتونستم تموم کنم
ایشالله بعد اسکایریم و هالو نایت میرم سروقتش
اه اه والهالا رو یادم رفت
پرتالو حتما بزن از یکش فوق شاهکاره
پورتال یک و دو رو هر کی بازی نکرده باشه اصلا سبک پازل رو بازی نکرده . هاف لایف یک و دو هم بازی زندگی من بود و بزرگترین شوتر اول شخصه تاریخه . واقعا نمیدونم ولو دیگه چرا نمیسازه .
بله شا درست میگید من به شخصه لذتی که از دارک سولز ۳ با متای ۸۹ بدست آوردم از لست ریمسترد و جی تی ای وی با متاهای ۹۵و۹۷ بدست نیاوردم
من واقعا لذت گیمم رو به آقا سعید مدیونم که منو با سری سولز آشنا کرد
کاش وقتی پی اس ۴ میخریدم بلاد بورنو از توی لیست حذف نمیکردم
ببخشید من متن رو اششتباهی ندیدم نوشتید سونی
اقای اقابابایی حتما در مورد دروغ ها و اراجیف در مورد گاد اسنشن بگید!نمیدونم چرا این بازی خوش ساخت و با کیفیت با اون گرافیک شاخ انقدر مورذد بی مهری بازیکنان منتقدین قرار گرفت وخیلی ها اصلا جزو گاد حسابش نمیکنن و یه عنوان فراموش شده است.در حالی که داستان بسار زیبا مرحل چالش بر انگیز و پازل های سخت و باس فایت های فوق العاده نفس گیر بود.به شخصه خیلی لذت بردم ازش
توی مقاله های قبلی درموردش صحبت کردن
Enslaved: Odyssey to the West برای من لذت بخش ترین بازی نسل پیش بود حیف که این بازی های بی نظیر مورد بی مهری قرار میگیرن و فروشی که لایقشون کسب نمی کنند و به خاطره ها می پیوندن
با این حال خوش حالم نینجا تئوری هنوز هست و برامون بازی میسازه :heart:
بد بودن کیلزون شدو فال : بزرگترین دروغ تاریخ گیم
بد نبود.افت کرده بود
enslavedو کیل زون شدوفال بهترین تجربیات من توی عمرگیمریم محسوب میشه
یادمه اون زمانی ک شاهکارenslavedمنتشر شد کنسول نداشتم ک تجربش کنم بخاطرش رفتم و برایxboxپسرخالم گرفتمش و اونجا تجربش کردم خیلی عالی بود
یکی از افسوس هایی ک میخورم اینه ک چرا سونی نینجا تئوری رو نخرید تا عناوین شاهکار بیشتری براش منتشر کنه
عنوان heavenley swordاولین شاهکاری بود ک درزمان لانچ کنسول افسانه ایps3منتشر شد و متاسفانه زیاد تحویلش نگرفتن درصورتی ک ریمیک ویا ریمستر این عنوان فراشاهکار توی نسل نهم میتونست عین بمب صدا کنه
کیل زون شدو فال هم فوق عالی بود واسم تجربش
گرافیک عالی درزمان لانچ باعث شد دهن خیلی ها باز بمونه بعد از دیدنش
مثل همیشه عالی بود،برای من یکی از عناوین که حتما توی برنامه هام برای تجربه بوده عنوان folklore بوده،بقیه عناوین مثل گنجی و enslaved هم بسیار مناسب بودن…همچنان لطفا به این مقالات ادامه بدید و خوب میشه که به عناوین توی سبک مترویدوانیا مثل سری Mega Man Zero که متفاوت از باقی عناوین سری اش بود و عناوین نینتندو هم بعدا بپردازید،چون بیشتر عناوین نینتندو مخصوصا قدیما روی شبیه ساز با کامپیوتر امکان پذیره، Pandora’s Tower یکی از آندریتد ترین بازی ها نینتندو برای من بوده است.
سلام و خسته نباشید به اقای بابایی مقاله زیبایی بود بگذریم من خودم از سری بایوشاک فقط نسخه اول سری رو تموم کردم که اون هم شاهکاری فوق العاده بود حالا هم دارم نسخه دوم بایوشاک رو میرم درسته که بازی در حد نسخه اول نیست اما باز هم بازی خیلی خوبی محسوب میشه و ارزشش از بسیاری از بازیهای شوتر امروزی بیشتره بگذریم اقای بابایی برای قسمت دهم مقاله یک پیشنهاد دارم امیدوارم مورد استفاده تون قرار بگیره پیشنهاد من بازی total war rome 2 هستش حتما طرفداران این سری میدونن این باز موقع انتشارش پورت بسیار بدی داشت اما خوب بعدها با اپدیت های که برای این بازی اومد وضع بازی بسیار خوب شد و خوب من با این بازی نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ ساعت سرگرم شدم و حتی یک لحظه هم خسته نشدم اما خوب بعضی با نگاه به متای بازی که فکر کنم حول و حوش ۷۰ باشه گول بخورن و فکر بکنن این بازی بازی خوبی نیست اما کاملا در اشتباه می کنن چونکه دلیل کم شدن نمرات بازی پورت بسیار بد بازی هستش که (به مرور زمان کاملا حل شد) و بازی در بخش گیمپلی اصلا ضعف خیلی خاصی نداره درکل اقای بابایی اگر صلاح دونستین این بازی رو هم در بخش دهم مقاله قرار بدید در کل بازهم ارتون تشکر میکنم برای این مقاله ی بسیار زیبا و امیدوارم با قدرت به کارتون ادامه بدید :rose: :rose: :rose:
سعید جان بازم ممنون بابت زحمت این مقاله زیبا و صد البته خاطره انگیز. باید بگم که خاطره شما در مورد killzone 4 و بنده دقیقا شبیه همه و با خوندنش بیاد اونروز افتادم که یکی دو روز بعد از لانچ ps4 رفتم و کنسول رو همراه کیلزون خریدم و وقتی گرافیک رو واسه اولین بار دیدم دهنم باز مونده بود. و همینطور منو بیاد بازی زیبای enslaved انداختی، از بهترین بازیایی که ازش ثانیه به ثانیه لذت بردم. ممنون که خاطراتمو زنده کردی، دمت گرم :heart:
خسته نباشین من نظری ندارم چون هیچ کدوم رو متاسفانه بازی نکردم
والا سر اون Bio shock سه چهار بار برا X-box گرفتیم تو هیچکدوم حتی بازی بالا هم نیومد 🙁 خلاصه داغش رو دلم موند همیشه
حیف شد من اونا رو پسر داییم برام گرفته بود نسخه ۱و ۲هر دوتا دوبله فارسی قشنگ تا دوروز فقط موقع شنیدن دیالوگ های فارسی پشتک میزدم خدایا با چه چیز های خوش بودیم :chic:
دیسک کپی همینه خودم دوبار دیسک GTA V رو خریدم آخرش رفتم اصفحان پیدا کردم خریدم تا اجرا شد
Enslaved شاهکار بود
سلام خدمت شما آقا سعید عزیز.ممنون بابت مقاله.
چقدر مورد بجایی بود بایوشاک ۲.چون بنده تحت تاثیر این حرف که بازی نسبت به نسخه اول حسابی ضعیف تره بازی رو شروع کردم و خدا رو شکر بازی خلافش رو ثابت کرد.در واقع اصلا برام قابل فهم نیست که چرا همچین حرفی در مورد این عنوان زده میشه.گیم پلی بازی نسبت به نسخه اول تغییراتی داشت که بعضیا در جهت بهبود بازی بودن و بعضی هاشون هم به منزله عقب گرد محسوب می شدند.اما سر هم رفته بازی مثل نسخه اول یک بازی عالی و نابه.در ضمن بنده هنوز قسمت نشده infinite رو تجربه کنم و حسابی نسبت به تجربه اش هیجان زده ام.
Clash of titan و medal of honor هم عناوینی دیگه ای تو این لیست هستند که شانس تجربه کردنشون رو داشتم و با سخنانتون کاملا موافقم.منتظر قسمت های بعدی هم هستیم.
در آخر میخواستم درخواست کنم اگر امکانش هست نسخه اول The evil within رو هم در مقاله بعدیتون قرار بدید چون خیلی ها این شاهکار رو بخاطر نقد های ضد و نقیض از دست دادن.
ممنون از آقای سعید آقابابایی به خاطر این مقاله خوب
به نظرم medal of honor اصلا بازی بدی نبود ولی به نظرم پایان بندیش یکم گنگ بود حالا من درحدی نیستم که راجب این بازی نظر بدم
بازی ۲۵to Life هم هست،فکر کنم سازنده هاش قصد کپی کردن یه سری المان ها از max payne رو داشتن ولی در کل خیلی سوم شخص خوبی بود،افراد کمی هم میشناسنش
آی گفتی خاطراتم تازه شد دیسکش رو برای ps2 خریده بودم ۲۵۰۰ اولین بارم خونه رفیقم بازی کردم.
لامصب چه حالی میداد دیوار نویسی با اسپری رنگ یا با چوب بیسبال پلیسا رو کتک زدن یا گروگان گرفتناش…
مثل همیشه عالی
آقا سعید دمت گرم
….
دوستان کسی nfs heat رو تو pc نسخه کرکیش رو بازی کرده؟
بازی تر و تمیز اجرا میشه؟
میگن اونی که کرک شده نسخه اولیه بازیه و خیلی بهینه نیست و باگ هم داره
کرک جدیدی هم ازش ندادن
میدونم امتحان کردنش ضرری نداره یه دانلود سادس ولی گفتم اول اینجا یه دور بپرسم
بهتر نبود اسم مقاله رو میزاشتین اندریتد ترین بازی ها؟
سعید جان جدا باید بگم لقب نویسنده خوش ذوق و خستگی ناپذیر گیمفا برازندته… کاملا خودمونی، صمیمی و با جزئیات
دوتا بازی که واقعا باهاشون خیلی کیف کردم killzone و singularity بود…. میشه گفت اگه یخورده بهشون بها داده میشد الان جزو کلاسیک های سبک خودشون بودند…
تو singularity گاهی اوقات مجبور بودی بدون گلوله از دست اون آدمای آبی رنگ در بریم….
تو کیلزون هم تنها یخورده مخفی کاریش حرص آدمو درمیآورد وگرنه از نظر درگیری و دست به سلاحش خیلی خوش دست بود… گرافیکم که تا الان انگشت شمار بازی میتونه ازش جلو بزنه…
یه بار دیگه خسته نباشی…
سلام آقای آقابابایی. همیشه دنبال یه فرصت برای تشکر از شما بودم. من تا چند ماهه که قصد دارم سولز کرده بودم ولی جراتش رو نداشتم تا اینکه بالاخره ترس رو گذاشتم کنار.
و چهارشنبه نصبش کردم و با PDF راهنمایی شما رفتم جلو نتیجه شد:
واقعا بهترین تجربه عمرم!
خیلی سریع با بازی و محیط و مکانیزم هاش خو گرفتم
بطوریکه دیگه دلم نمیکشه ازش جدا شم واقعا ممنونم.
الآنم سر روح های اون منطقه (اسمش الان یادم نیست ولی آدرس میدم) بعد بونفایر دوم بازی که از پله میری پایین و بعد از آسانسور میری پایین به یه منطقه میرسی تاریک و پر زامبی در حال عبادت که از به پل رد میشی میرسی به به جا روح ها دنبالت مغیکنم و تو باید بدوی من اونجا همش میمیرم…
حیف اون همه سول که جمع کردم.
بهر حال میخواستم تو فرصت مناسب ازتون تشکر کنم ممنون!
بازی Medal of Honor2010خیلی باهاش خاطره دارم موندم چرا بهش کم محلی شد و دیگه ادامه ندادن این فرنچایز رو واقعن شاهکار بود زمان خودش فقط حیف که ادامه ندادنش وگرنه مصل کالاف وبتلفیلد الان سرزبون ها بود در ضمن اقا سعید خدا قوت بابت نوشتن این مقاله
سلام به سعید عزیز و گل
سعید جان یه دونه باشی و خسته نباشی.
با تشکر فراوان :rose: :rose: .
یادش بخیر ورودی جهنمه جریکو تو تخت جمشید بود … یسری که خیلی خوب بودن مثل کیلزون و یسری از این بازی ها بد نبودن و خودم یک بار تمومشون کردم ولی بی انصافی هم نشده در حق خیلی هاشون همین لورد اف شدو دو هم تو داستان هم تو گیمپلی هم تو باس ها هم تو طراحی مراحل هم تو حجم از نسخه قبلیش ضعیف تر بود یادمه اون زمان دبیرستان بودم و حتی بیشتر از گاد اف وار نه تنها به من بلکه خیلی هامون حال داد ولی نسخه دوم در حد گرشاسپ هم نبود حتی شخصیت بیاد موندنی مثل زوبک رو می شد تو نسخه دو کامل فراموش کرد یا مدال که هم زمان با مدرن وار فیر ۲ اومد سطح این دو از زیر زمین تا آسمون بود و حتی این جریکو اگه صادق باشیم بازی خوبی نبود
بایوشاک ۲ شاهکار بود ! اما از نظر مفهوم یجورایی متوقف شده بود.
گرچه داستان فوق العاده ای داشت. بازی کردن در نقش بیگ ددی و محافظت از دخترمون که در اواخر بازی یه تیم میشیدم با هم. یادش واقعا بخیر… دوست دارم برگردم رپچر
medal 2010 هم خوب بود اما عنوانی نبود که بشه به عنوان یه ریبوت برای سری عظیم مدال قبولش کرد. موسیقی رامین جوادی و صداگذاری سلاح ها عالی بود. هرچی بود به مراتب بهتراز افتضاح Warfighter بود.
مثل همیشه عالی خسته نباشی سعید جان. Clash of the Titans شاید باورتون نشه ولی من این بازی رو کامل تمومش کردم، هیچ فقط فکر نمیکردم سعید اقابابایی این بازی تجربه کرده. البته فقط این بازی نیست Singularity رو هم یادمه که بازی کردم. در مورد bioshock 2 باید بگم یک بازی بی نظیر بود با المان های جدید که باعث شد یک شوتر بی نقص بشه، ولی این بازی باعث شد نصف کارکنان شرکت که داشتن روی نسخه infinite کار میکردن، جدا بشن البته من این خبر یه جا شنیده بودم حالا دقیق نمیدونم درسته یا نه.
Genji یکی از بهترین بازیای ps2 بود من عاشقش بودم هر کی میگه افتضاح بود بیاد من باهاش یه صحبت نادوستانه دارم 😐