شرارههای خونین برف | نقد و بررسی Wasteland 3
سری Wasteland از جمله فرنچایزهای با سابقه سبک CRPG است که با بازگشت موفقی که نسخه دوم آن با عرضه پس از سالها فاصله نسبت به نسخه اول تجربه کرد، زمینه برای ساخت نسخه سوم آن به طور کامل مهیا شد. بدین ترتیب حالا بعد از گذشت حدود ۶ سال از عرضه نسخه دوم، سومین قسمت از این سری عرضه شده است. در ادامه میخواهیم به بررسی این عنوان بپردازیم.
پیش از شروع نقد و بررسی به طور مختصر در مورد تاریخچه استودیو inXile Entertainment توضیح میدهم. این استودیو در سال ۲۰۰۴ و توسط برایان فارگو که از بازیسازان با سابقه در ساخت بازیهای نقش آفرینی بود تأسیس شد. در ابتدا این استودیو عنوان جدیدی از سری The Bard’s Tale را ساخت؛ عنوانی که بر مبنای فرنچایز قدیمی The Bard’s Tale ساخته میشد، عنوانی که خود برایان فارگو هم روی چند نسخه آن به عنوان نویسنده و تهیه کننده کار کرده بود. پس از ساخت این بازی، تا مدت زیادی استودیو inXile Entertainment بر روی عناوین کوچک کار میکرد تا این که در نهایت در سال ۲۰۱۲ نقطه عطف بزرگی در مسیر این استودیو ایجاد شد. با توجه به سابقه کار برایان فارگو و بسیاری از اعضای استودیو بر روی عناوین نقش آفرینی قدیمی از جمله سری Fallout و همین طور نسخه اولیه Wasteland، آنان تصمیم گرفتند کمپین کیک استارتری راه بیندازند تا با کمک بودجه مردمی بتوانند نسخه دوم این سری را بسازند. کمپین کیک استارتر این بازی فوقالعاده موفق ظاهر شد و در کمتر از ۴۳ ساعت، ۹۰۰ هزار دلاری که برای هدف اولیه قرار داده شده بود جمع آوری شده و در نهایت کمپین با جمع آوری حدود ۲٫۹ میلیون دلار به طور مستقیم به کار خود پایان داد. بدین ترتیب روند ساخت Wasteland 2 به خوبی پیشرفت و در سال ۲۰۱۴ شاهد عرضه عنوانی باکیفیت به عنوان دنباله این سری محبوب بودیم. در طول بازه سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، این استودیو دو بازی دیگر را هم بر اساس فرنچایزهای قدیمی ساخته است. یکی از آنها Torment: Tides of Numenura است که به عنوان دنباله معنوی بازی قدیمی Planescape: Torment ساخته شده و دیگری هم نسخه جدید The Bard’s Tale بوده که با نام The Bard’s Tale IV: Barrows Deep عرضه شد. در نهایت میرسیم به سال ۲۰۲۰ و عرضه سومین نسخه سری محبوب Wasteland 3. 3 میلیون دلار از بودجه این عنوان به کمک پلتفرم Fig که عملکردی شبیه کیک استارتر دارد جمع آوری شده است و مابقی بودجه هم توسط سازنده یعنی inXile Entertainment و همچنین ناشر بازی یعنی شرکت Deep Silver تأمین شده است. ضمن این که خریداری شدن این استودیو توسط مایکروسافت و جذب نیروهای جدید هم کمک شایانی به توسعه بازی کردهاند تا در نهایت بالاخره بتوانیم امسال شاهد انتشار این عنوان باشیم.
با این مقدمه به سراغ بررسی خود بازی میرویم. سری بازی Wasteland که به نوعی از نظر داستانی الهام بخش مجموعه Fallout بودهاند، در دنیایی پساآخرالزمانی اتفاق میافتند که در اثر انفجارهای هستهای فراوان، تمدن مدرن دچار فروپاشی شده است و گروههای مختلفی در دنیای بیرحم در تلاش برای بقا، به هر کاری دست میزنند. داستان Wasteland 3 ادامه مستقیم نسخه قبلی است. پس از وقایعی که در پایان قسمت قبلی اتفاق افتاده است، گروهی از Ranger ها که در نسخه قبلی در صحراهای آریزونا مستقر بودند، در پی یافتن سرپناهی جدید راهی منطقه برفی و یخ زده کلرادو میشوند. فردی موسوم به Patriarch در پیامی به آنها اعلام کرده است که در ازای کمک آنها میتواند سرپناه جدیدی برای گروه رنجرها آماده کند و به همین علت دستهای از رنجرها موسوم به Team November به آن منطقه اعزام شدهاند. طبیعتاً همانند بسیاری از داستانهای دیگر، اوضاع چندان خوب دنبال نمیشود. در هنگام ورود و گذر از یک دریاچه یخ زده در کلرادو، تیم مورد هجوم و حمله شدید یک گروه وحشی به نام Dorsey قرار گرفته و به جز دو شخصیتی که شما آنها را کنترل میکنید و در ابتدای بازی میتوانید ظاهرشان را طراحی کنید وعدهای معدود، تقریباً تمامی تیم قتل عام میشوند. به هر حال، شما میتوانید به سختی از مهلکه جان سالم به در برده و خود را به Patriarch که نام واقعیاش Saul Buchanan است، برسانید. هر چند او انتظار تیم بزرگتری را داشته ولی از آن جایی که به هر حال به رنجرها قول داده بوده و خودش هم تا حدی نسبت به این که خطر Dorsey ها را نادیده گرفته بوده مقصر است، مقر مد نظر آنها را که البته تا حد زیادی نیاز به تعمیر و بازسازی دارد، به آنان تحویل میدهد. هدف Patriarch برای فراخواندن رنجرها هم این بوده که او نیرویی برای دستگیر کردن سه فرزندش میخواهد. سه فرزند Patriarch هر کدام به گروهی ملحق شده و به نوعی قصد دارند که پدرشان را که کنترل نسبتاً بالایی بر کلرادو دارد، شکست داده تا این منطقه را تحت اختیار خود در بیاورند. به دلیل همین اوضاع کل این منطقه دچار هرج و مرج نسبتاً زیادی شده است. از آن جایی که تعدادی از رنجرهایی که در حمله زنده ماندهاند هم به اسارت گروههای تحت کنترل این افراد در آمدهاند و به هر حال Patriarch با دادن امکانات و این که عملاً کمک به او به نفع خود رنجرها هم هست، امیدوار است که رنجرها وفادارانه در این کار به او کمک کنند.
بدین ترتیب پایه داستان بازی به شکل نسبت خوبی گذاشته میشود. در طول بازی، اتفاقهای غیرمنتظره بسیار زیادی روی میدهند که بعضاً به انتخابهای بازیکنان در طول بازی هم بستگی دارند و از این رو این ساختار شروع استاندارد، به شکل زیبایی تکامل پیدا کرده و در نهایت داستانی کامل، پیچیده و مناسب سبک داستان محور CRPG را شکل میدهد.
شخصیت پردازی، عامل مهم دیگر در بازیای با این سبک است. در یک بازی CRPG اصولاً شخصیتهای بسیار زیادی در داستان قرار دارند که بعضی در طول مأموریتهای مختلف بازی سر و کله شان پیدا میشود و بعضی دیگر هم شاید در حد بخشی جزئی از یک مأموریت را بر عهده داشته باشند. با این همه، نکته مهم این است که سازندگان عنوانی در این سبک باید سعی خود را بکنند که همه این شخصیتها تا حد امکان باورپذیر به نظر برسند و صرفاً یک قالب آماده و Generic نباشند که در جایجای بازی از آنها استفاده شده باشد. در این زمینه باید گفت که عملکرد تیم نویسندگی Wasteland 3 فوقالعاده بوده است. شخصیتهای بسیار زیادی در طول بازی با شما ملاقات میکنند که اکثر آنها، شخصیت پردازی منحصر به فرد و خوبی داشته و با دیالوگهای مناسبی که بین شما و آنها رد و بدل میشود، به خوبی میتوانید خصیصه شخصیتی منحصر به فردی برای هر کدام از این کاراکترها در ذهن خود تشکیل بدهید. از کاراکترهای کلیدی داستان که نقش مهمی در بازی دارند گرفته تا بعضی کاراکترهایی که شاید در حد دو سه دقیقه با بازیکن تعامل دارند، همگی به لطف دیالوگهای خوبی که توسط نویسندگان بازی نوشته شدهاند، به شخصیتی منحصر به فرد در ذهن بازیکنان تبدیل میشوند. به طوری که حتی بعد از تمام کردن بازی هم اگر نام شخصیت یادتان نمانده باشد، حداقل رفتاری که در بازی داشته را هنگامی که به بازی فکر کنید میتوانید به یاد بیاورید؛ این که چنین چیزی برای بسیاری از شخصیتهای فرعی بازی هم وجود دارد نشان میدهد که سازندگان توانستهاند به خوبی از پس این بخش بر بیایند. ضمن این که به جز شخصیتهایی که خودتان میسازید و به خدمت میگیرید، در طول بازی تعدادی از افراد هم هستند که تحت عنوان Companion با شما همراه میشوند. این افراد هم شخصیت پردازی خوبی داشته و بعضاً حضور یا عدم حضورشان در یکسری مأموریتها میتواند روند داستانی آن مأموریت را دچار تغییراتی بکند و همین موضوع باعث عمیقتر شدن عمق این بخش از بازی میشود.
مسئله دیگر هم در یک بازی CRPG مربوط به فضاسازی و ساخت اتمسفر و Lore مناسب برای دنیای بازی میشود. به طوری که بازیکن احساس بکند با یک دنیای زنده و پویا از نظر داستانی طرف است. این موضوع از جمله حیاتیترین ویژگیهایی است که باعث ماندگاری یک بازی در این سبک میشود و با توجه به قدمت بالای سری Wasteland که بعد از این همه سال، هنوز هم طرفداران زیادی دارد، میتوان مطمئن بود که حداقل از بعد پیشزمینههای داستانی، بازی چیزی کم و کسر ندارد و در کنار آن، به خوبی میتواند با گسترش دنیای خود به فضایی کاملاً جدید که در نسخههای قبلی سری وجود نداشته و به تصویر کشیدن رفتارهای انسانها در یک دنیای پساآخرالزمانی که بقا، خشونت عناصر اصلیاش را تشکیل میدهند، فضای داستانی مناسبی خلق کند. در کنار این، Easter Egg های زیادی هم در بازی وجود دارد که بعضی از آنها به عناوین دیگر اشاره دارند و بعضی هم مستقیماً اشاره به خود سازندگان این عنوان دارند. مثلاً یکی از شخصیتهای نسبتاً قابل توجه که در بازی حضور دارد فاران برایگو (Faran Brygo) نام دارد که در نسخههای قبلی هم حضور داشته و مشخصاً نام او برگرفته از Brian Fargo مؤسس استودیو inXile Entertainment است.
نکته مهم و نهایی هم که در مورد داستان باید به آن اشاره کنیم، نقش تصمیمات شما در تغییر روند مأموریتها و موارد مختلف است. بر اساس تصمیماتی که در دیالوگها میگیرید، روند یکسری مأموریتها به طور جزئی یا کلی تغییر میکند و تصمیمات شما مستقیم یا غیرمستقیم بر دنیای بازی تأثیر میگذارند. ضمن این که حتی در مورد مأموریتهای کوچک هم که شاید تأثیر جدی نداشته باشند، به دلیل نویسندگی خوبی که روی شخصیتها انجام شده و این که شما اکثر اوقات نمیدانید که تصمیم شما تأثیر جدی دارد یا نه، مجبور میشوید که فکر شده عمل کنید تا ناخواسته باعث مرگ افراد بیگناه و تغییر روند یکسری اتفاقات نشوید. پیاده سازی درست سیستمی که بازیکن خود را در روند دنیای بازی دخیل بداند، کار سختی است و خوشبختانه میتوان گفت که تیم inXile توانسته تا حد خوبی از پس این چالش بر بیاید.
در نهایت با همه مواردی که در مورد داستان بازی گفته شد، میتوان به این نتیجه رسید که سازندگان عملکرد بسیار خوبی را در این زمینه داشتهاند. یکی از اصلیترین عناصر بازی نقش آفرینی نظیر Wasteland 3 مربوط به داستان آن، خلق دنیای پویا و شخصیتهای باور پذیر میشود که خوشبختانه در تمامی موارد با اثری فوقالعاده طرف هستیم که میتواند انتظارات طرفداران را برآورده سازد. بازی همچنان حس طنز تاریک و بعضاً خشنی که در نسخههای قبلی وجود داشت را هم به معجون خود افزوده است تا در نهایت با اثری شایسته احترام طرف باشیم.
بعد از داستان نوبت به گیم پلی بازی میرسد. به طور کلی، گیم پلی این اثر را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم کرد. بخش اول مربوط به مبارزات بازی میشود و بخش دوم مربوط به جست و جو در محیط، صحبت با کاراکترها و به طور کلی هر کاری به جز قسمت مبارزات میشود. از بین این دو بخش ابتدا به مبارزات میپردازیم اما پیش از آن، باید در مورد روند کلی ساخت شخصیت و قابلیتهایی که میتوانید در اختیار افرادتان قرار بدهید صحبت بشود.
در ابتدای بازی، میتوانید از بین چند شخصیت و قالب از پیش آماده شده یکی را انتخاب کرده و یا خودتان به طور دستی، دو شخصیت مد نظر خود را که قرار است نقش افراد اصلی تیم را داشته باشند، طراحی کنید. همانند سایر بازیهای این سبک، قابلیتهایی برای طراحی ظاهری شخصیت در اختیار شما قرار گرفته ولی بعد مهم دیگر، مربوط به ویژگیهای شخصیتهاست. اولین موضوع مهم که صرفاً در همان ابتدا قابل تعیین است، پیشینه شخصیت است. هر شخصیت بسته به پیشینهای که دارد، در زمینههای خاصی قویتر میشود و در نتیجه باید بسته به این که قصد دارید از شخصیت خود در چه زمینههایی استفاده کنید، پیشینه مناسب را برای آنان انتخاب کنید. مورد دیگری که باید در همان ابتدا تعیین شده و قابل تغییر نیست، Quirk است. این سیستم شبیه Background عمل میکند با این تفاوت که Quirk ها علاوه بر نقاط قوت، باعث نقاط ضعف خاصی در شخصیت میشوند. مثلاً ممکن است سطح مقاومت و زره شخصیت را بالاتر ببرند اما در عوض از سرعت او بکاهند. این مورد باید با احتیاط بیشتری توسط بازیکنان انتخاب شود و میتوان برای آن حالت No Quirk را هم انتخاب کرد. اما برای بعضی Build های شخصیتی خاص که در زمینه مشخصی توانایی خیلی بالایی داشته باشند، استفاده از Quirk ها ضروری است.
موضوع دیگر مربوط به Skill ها و مهارتهاست. تواناییهای هر شخصیت در چهار دسته کلی دسته بندی میشوند. موارد مربوط به مبارزات که امکان استفاده از سلاحهای خاصی را به شخصیتها میدهند. موارد عمومی که شامل موضوعاتی نظیر امکان استفاده از مواد منفجره یا مواد درمانی با کارایی بالاتر میشود، موارد مربوط به اکتشاف که مربوط به قابلیتهایی نظیر باز کردن قفل درها و یا تعمیر لوازم مکانیکی میشود و دسته آخر که تواناییهای اجتماعی هستند که شامل مواردی نظیر چانه زنی سر قیمت یا قلدرانه حرف زدن میشود. البته این تقسیم بندی توسط بازی برای راحتی کار انجام شده و لزومی به انتخاب توانایی از هر دسته وجود ندارد و میتوانید مثلاً برای یک شخصیت کلا به تواناییهای اجتماعی اهمیت نداده و تواناییهای دیگر را افزایش داده و در نهایت تواناییهای اجتماعی را با شخصیت دیگری پوشش بدهید. هر چند در کل باید به تأثیرات متقابل این تواناییها توجه کرده و سعی کنید که از متخصصین هر کدام از قابلیتها یک نفر در گروه حضور داشته باشد. در نهایت مبحث خصایص هم وجود دارد که قابلیتهای پایهای شخصیتها نظیر هوش، قدرت بدنی، توانایی ضربه وارد کردن و مواردی نظیر این را تحت تأثیر خود قرار میدهد و بر روی سایر تواناییها هم اثر گذار است.
در نهایت مسئله Perk ها هم مطرح میشود. بعد از کسب مقدار مشخصی از توانایی برای هر کدام از Skill ها امکان فعالسازی Perk های خاصی برای شخصیتها فعال میشود. این Perk ها بعضاً تواناییهای حمله منحصر به فردی را برای شخصیتهای شما فعال میکنند و بعضاً هم قدرتهای شخصیت را در زمینههای مشخصی به شدت افزایش میدهند و در کل اگر به درستی انتخاب شوند، روند بازی و مبارزات را به شدت دگرگون میکنند. به عنوان مثال، یک قابلیت به تک تیرانداز اجازه میدهد که در نقطهای کمین کند و اگر حرکتی دشمنی را دید، او را از پا در آورده و به طور پیوسته در همان دور دشمن، این قابلیت را روی حرکات تمامی دشمنان اجرا کند، بدون این که حتی وارد نوبت خود بشوید. در چنین حالتی، ممکن است بتوانید به راحتی و در نوبت دشمن، سه تا از افراد آنها را بدون این که حتی توانایی خود را در نوبتتان خرج کنید از پا در بیاورید.
با معرفی قابلیتهای کلی شخصیتها، به سراغ خود مبارزات میرویم. سبک مبارزاتی این بازی و نسخه قبلی آن به صورت نوبتی بوده است. با این حال در همین سیستم نوبت بندی، تفاوتی نسبت به نسخه قبلی ایجاد شده است. در Wasteland 2 هر کدام از شخصیتها نوبت مجزایی داشتند و مثلاً ممکن بود اول نوبت یکی از کاراکترهای شما باشد، بعد نوبت دو تا از دشمنان و دوباره نوبت یکی دیگر از کاراکترهای همراه شما، اما در این بازی سیستم نوبت تفاوت پیدا کرده و یک دور به طور کامل به شخصیتهای تحت فرمان شما (با هر ترتیب دلخواهی که بخواهید) اختصاص دارد و دور بعد به طور کامل به دشمنان. ضمن این که انجام هر حرکتی نیاز به مقدار مشخصی Action Point دارد و بعد از اتمام Action Point های هر کدام از افراد در نوبت خود، آن شخص دیگر نمیتواند کاری انجام بدهد.
به طور کلی، همان طور که پیشتر نیز توضیح داده شد، شخصیتهای شما بر اساس خصیصههایی که دارند و با لول آپ شدن میتوانند ارتقا پیدا کنند، توانایی حمل سلاحهای خاصی را دارند. برای این اساس، بعضی از افراد سلاحهایی نظیر تپانچه، شاتگان و رایفل حمل میکنند، بعضی دیگر اسنایپر و تک تیرانداز، بعضی نیز سلاحهای سنگین وعدهای نیز امکان حمله سلاحهای عجیب و غریبی که عملکردهای خاص دارند را به دست میآورند. ضمن این که در کنار همه این موارد، گروهی از افراد هم بر اساس سلاحهای سرد پیشروی میکنند.
همانند بسیاری از بازیهای تاکتیکی دیگر، اساس اصلی در مبارزات سنگیرگیری مناسب در محیط است. با سنگر گیری مناسب شما تا حد خوبی خود را از تیررس دشمنان در امان نگه می دارید. اما در عین حال به هر حال دشمنان هم همین شیوه را به کار میگیرند و نیروهای مبتنی بر سلاحهای سرد هم میتوانند به راحتی به سراغ افراد پشت سنگرها بروند و نسبت به آنان حملات سنگینی را انجام بدهند. از این رو باید حواستان به این موارد باشد.
المانهای محیطی هم نقش اساسی در هر مرحله ایفا میکنند. در صورتی که بشکه مواد منفجره در کنار دشمنان قرار داشته باشد، میتوانید با نابود کردن آن، علاوه بر وارد آوردن ضربه سنگین به دشمنان، آنان را به آتش بکشید تا حتی دشمنان قویتر که در اثر انفجار کشته نشدند هم به مرور در اثر آتش آسیب ببیند. ضمن این که سلاحهای قدرتمندی نظیر RPG و شعله افکن و همچنین تجهیزاتی نظیر انواع و اقسام نارنجک هم وجود دارند که میتوانند برای وارد آوردن آسیب جدی به دشمنانی که نزدیک به هم قرار دارند و یا گیج کردن آنها به کمک قابلیتهای جانبی نظیر دود و… وارد عمل بشوند. ضمن این که باید حواستان باشد که اگر افراد دشمن هم دسترسی به چنین سلاحهایی داشته باشند، میتوانند در صورت نزدیک بودن نیروهای شما به یکدیگر، آسیب جدی به تمامی آنها وارد کنند. در کنار این موارد، یکسری ربات هم در بعضی مراحل در مقابل شما قرار میگیرند که معمولاً زره قدرتمندی دارند و با سلاحهایی که بتوانند به شکل الکتریکی به آنان آسیب برسانند راحتتر میتوان این نوع رباتها را از پای در آورد. همچنین افراد شما بعد از وارد کردن چندین ضربه به دشمن، امکان استفاده از قابلیت ویژهای به نام Precision Strike را پیدا میکنند که میتواند ضربه را با قدرت بسیار بیشتری به دشمنان وارد کند. ضمناً وسیله نقلیه قدرتمند گروه که Kodiak نام دارد، در بعضی مبارزات میتواند به کمک سلاح قدرتمندش به شما کمک کند و دشمنان را قتل عام کند.
در طول مبارزات، بعضی ممکن است شخصیتهای دوست دیگری به جز افراد گروه شما هم حضور داشته باشند که در نابودی دشمنان به شما کمک میکنند. به علاوه در طول بازی میتوانید حیوانات را هم با خود همراه کنید. این حیوانات مستقل از دستور شما در طول نبرد به دشمنان حمله میکنند و برخلاف انتظار، به شدت هم حملات قدرتمندی دارند. تنها ضعف آنها در مبارزهاین است که در صورت کشته شدن در نبرد، به هیچ وجه قابل احیا نیستند و باید به دنبال حیوان جدیدی بگردید و با توجه به این که نسبتاً بیپروا به دشمن حمله میکنند، احتمال کشته شدن آنان چندان کم نیست. هوش مصنوعی دشمنان هم در کل و به خصوص در درجات سختی بالا، وضعیت مطلوبی دارد و میتوانند به خوبی برای بازیکنان چالشهای جدی ایجاد کنند.
نکته مهمی که در بازی وجود دارد، این است که در کنار همه این موارد، واقعاً تاکتیک و ترکیب افراد همراه شما در نبرد اهمیت بسیار زیادی دارد. همیشه بهتر است افرادی با مهارتهای گوناگون را همراه خود داشته باشید و سعی کنید در زمینه قابلیتهای هر کدام از کاراکترها، از داشتن شخصیتهایی با قابلیتهای یکسان –به جز در معدود مواردی- پرهیز کنید. بدین ترتیب نیروهای همراه شما بیشترین آزادی عمل را در مبارزات به دست میآورند. ضمن این که باید به قدرت کلی شخصیتهای خود هم توجه داشته باشید. به طور کلی در نبردهای ابتدایی بازی نیروهایی که از راه نزدیک حمله میکنند چندان کاربردی نیستند. زیرا ممکن است به راحتی با توجه به قرار نگرفتن در سنگر و نیاز به نزدیک شدن به دشمنان، از پای در میآیند. در عوض در اواسط و با ارتقا پیدا کردن، این نیروها از نظر سلامتی میتوانند بسیار توانمند شده و با توجه به قدرت بالای ضرباتشان، آسیب جدی به دشمنان وارد کرده و بسیاری از دشمنان را با یک ضربه از پای در بیاورند.
بعد از مبارزات، باید به سراغ سایر قسمتهای بازی برویم. بخش زیادی از بازی، مبتنی بر جست و جوی شما در محیط و استفاده از قابلیتهای مختلف شخصیتهایتان برای حل مشکلات است. مثلاً قابلیتی نظیر Nerd Stuff میتواند در مکانهایی که سیستمهای کامپیوتری محیط را قفل کردهاند، میتواند به شما کمک کند تا آنان را هک کنید و به نقطه مد نظر دسترسی پیدا کنید. همچنین قابلیتها مختلفی برای باز کردن قفل بدون کلید و یا شناسایی مینهای مخفی شده در محیط ها در اختیار شما قرار میگیرد. نکته مهم این است که این کارها تنوع زیادی دارند و در هر محیطی که وارد میشوید، بسته به تخصص افرادتان راههای ویژهای برای پیشروی به شکلی منحصر به فرد با استفاده از قابلیتهای شما وجود خواهد داشت. از این رو باید سعی کنید که گستره تواناییهای خود را بین افراد گوناگون پخش کنید تا بتوانید در هر محیط، کارهای مختلف زیادی را انجام بدهید.
علاوه بر قابلیتهای مربوط به محیط، تواناییهای اجتماعی هم اهمیت بسیار زیادی دارند. بخش زیادی از کارهای بازی را میتوان بدون هیچ مبارزهای و از طریق گفت و گو حل کرد. برای این کار، باید تواناییهای اجتماعی شخصیتها نظیر قلدری یا چاپلوسی را بالاتر ببرید تا از طریق آنان، بتوانید نظر افرادی که با آنها صحبت میکنید را تغییر داده و ایشان را مجاب به انجام کار مد نظر خود بکنید.
محیطهای طراحی شده برای بازی هم از نظر ساختاری تنوع خوبی دارند. اتاقهای گوناگون و محیطهای طبیعی مختلف که دسترسی به بخشهای خاص و مهمی از خیلی از آنان نیاز به تواناییهای خاص دارد. مثلاً ممکن است ببینید جلوی یک در یخ زده است. در این حالت در صورتی که یکی از افرادتان شعله افکن داشته باشد، میتواند از طریق آن برف را آب کند. نکته مهم این است که بازی در چنین حالتی مستقیم به شما نمیگوید که اصلاً چنین کاری را میتوانید انجام بدهید یا نه و عموم این بخشها که جنبه فرعی دارند، برای بازیکنان کنجکاو طراحی شدهاند که سعی کنند موارد مختلف را روی قسمتهای گوناگون تست کنند. این کار معمولاً به خوبی هم جواب میدهد و آیتمهای باکیفیت و خوبی در اثر بررسی دقیق محیط به دست میآورید.
از آن جایی که خود کلرادو ایالت بزرگی است و قرار دادن همه آن در بازی کار آسانی نبوده، در اصل بازی به قسمتهای مختلفی تقسیم شده که بخشی از جا به جایی در آن بهوسیله وسیله نقلیه شما که Kodiak نام دارد صورت میگیرد. چنین روشی را به شکل دریایی پیشتر در بازی Pillars of Eternity 2: Deadfire که از نظر سبک مشابه این عنوان است دیده بودیم. نکته مهمی که در حین جا به جایی با Kodiak باید به آن توجه کنید، این است که بخش عمده محیط کالیفرنیا حاوی تشعشات رادیواکتیو ناشی از انفجارهای هستهای گذشته است و در نتیجه، اگر مدت زیادی در آن باقی بمانید، احتمال آسیب رسیدن به افرادتان زیاد است و در نتیجه باید سعی کنید با سرعت نسبتاً مناسبی خود را به مکانهای دیگر بازی برسانید. ضمن این که در اثر حرکت در نقشه، ممکن است به طور تصادفی با فروشندگان دوره گرد و یا دشمنان جدیدی رو به رو بشوید که در این حال بر اساس تواناییهای شخصیتهایتان، میتوانید بدون مبارزه از چنگ آنان خارج بشوید و یا مجبور خواهید شد با آنان مبارزه کنید.
با مواردی که در بالا گفتیم، مشخص است که المانهای اصلی که یک عنوان در این سبک باید داشته باشد، در بازی پیاده سازی شدهاند و خوشبختانه در اکثر موارد، پیاده سازی آنها به شکل خوبی هم انجام شده است. شاید اساسیترین مشکل بازی، بیشتر مربوط به یکسری باگهایی باشد که احتمالاً به مرور زمان و در طی آپدیتهای آینده بازی مرتفع خواهند شد. مثلاً خود من در هنگام ساخت شخصیت، بعد از این که یک Quirk را انتخاب کردم و میخواستم آن را عوض کنم و به حالت No Quirk ببرم، با وجود کلیک روی گزینه، عملاً هیچ اتفاقی نمیافتاد. در حالی که در دفعات دیگر مشکلی در این زمینه نبود. همچنین گزارشهایی از بعضی بازیکنان مبنی بر این که در یکی دو تا نبرد دکمه End Turn دیگر کار نکرده و آنان مجبور شدهاند بازی را از سیو قبلی لود کنند هم دیده شده است. چنین مواردی، قطعاً آزاردهنده هستند ولی قطعاً ایرادات اساسی و ساختاری در بازی نیستند و امید میرود که به زودی اکثر این باگها مرتفع بشوند.
در مجموع با در نظر گرفتن تمامی این موارد، میتوان گفت که بازی از لحاظ گیم پلی نیز کیفیت بسیار بالایی دارد. سیستم مبارزات بازی با کیفیت خوبی پیاده سازی شده است و در کنار آن، مکانیزمهای نقش آفرینی بازی هم عمق کافی را داشته و نتیجه کار، اثری جذاب است که در عین رعایت سنتهای کلی بازیهای این سبک، میتواند برای بازیکنان جدیدی که تا به حال سراغ این سبک نرفتهاند هم جالب توجه باشد.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک میرسد. در بعد هنری بازی فوقالعاده عمل کرده است. فضاسازیهای انجام شده برای القای حس حضور در یک محیط برفی که در عین حال درگیر یک فضای آخرالزمانی و هرج و مرج شدید است، به شدت خوب از کار در آمده و در عین حال، حس طنز خشونت بار بازی هم به کمک تصویرسازیهای مناسبی که بر عهده تیم هنری بازی بوده است، به خوبی به بازیکنان منتقل میشود. در بعد فنی، از چند جنبه میتوان به بازی نگاه کرد. گرافیک کلی بازی به عنوان یک اثر با زاویه دید ایزومتریک بسیار خوب است. اما بازی در قسمتهایی از نمای نزدیک هم شخصیتها را نشان میدهد که بعضاً طراحی خوبی داشته و بعضاً دارای چهرههایی با طراحی خیلی معمولی هستند. ضمن این که در بخش ساختن شخصیت هم شاید بعد از انجام بازیهای نقش آفرینی مختلف با گرافیکهای بالا، چندان این قسمت جذاب به نظر نرسد. در نهایت بحث پرفرمنس بازی مطرح میشود. به طور کلی عملکرد بازی از این لحاظ خوب و قابل قبول است و حتی سیستمهای نه چندان قدرتمند هم میتوانند بازی را در حد معقولی اجرا کنند. تنها مشکلی که وجود دارد، این است که بعضاً در زمانهایی که عناصر UI بازی عوض میشوند، افت فریمهای ناگهانی و خیلی شدیدی رخ میدهد. در چنین مواردی، به نظر میرسد که مشکل از توان پردازشی و قدرت کارت گرافیک نباشد. من در دو سیستم با کارت گرافیک متوسط و قوی این موضوع را در سطوح گرافیکی مختلف تست کردم و در هر دو به مشکل مربوطه برخوردم. از این رو به نظر میرسد مشکل مربوط به نحوه پیاده سازی آنها در خود کدهای بازی دارد. این مشکل هر چند خیلی جدی نیست، ولی چون در دفعات نه چندان کمی در مبارزات ممکن است بسته به روش شما تکرار بشود، ممکن است کمی آزاردهنده باشد. هر چند به نظر مشکل غیرقابل رفعی نیست و احتمالاً در آپدیتهای آینده بازی وضعیت این مورد کمی بهتر بشود.
در نهایت به بحث موسیقی و صداگذاری بازی میرسیم. در زمینه موسیقی هم عملکرد تیم سازنده بازی بسیار خوب بوده است و با ضبط قطعات صوتی مختلف که تم آمریکایی خاصی دارند، کاملاً حس و حال فضای بازی را منتقل میکنند. ضمن این که تعدادی از قطعات بازی با همراه خوانندگان در بازی قرار گرفته است و از این رو موسیقی بازی به خوبی در انتقال همان حس آمریکایی و حضور در ایالت کلرادو در یک فضای هرج و مرج زده و پساآخرالزمانی موفق بوده است. در بعد صداگذاری عملکرد سازندگان بیشک فوقالعاده بوده است. در اکثر بازیهای CRPG به دلیل حجم بالای دیالوگها شامل دوبله کامل صدای شخصیتها نیستیم و اکثراً فقط بخشهای مهم صداگذاری میشوند، با این وجود در این عنوان تقریباً برای تمامی دیالوگها صداگذاری کامل صورت گرفته است. چنین موضوعی در عنوانی با این حجم زیاد از دیالوگها قطعاً نکتهای بسیار مثبت محسوب میشود.
نتیجه گیری نهایی:
در نهایت و با تمام مواردی که گفته شد، میتوانیم به این جمع بندی برسیم که Wasteland 3 یکی از بهترین CRPG های چند سال اخیر است. در چهار پنج سال اخیر، شاهد افزایش تعداد بازیهای CRPG بودهایم که به جز یکی دو مورد که ضعیف بودهاند، اکثر آنها در دسته خوب و موارد معدودی در سطح عالی و فوقالعاده قرار میگیرد. Wasteland 3 را میتوان در دسته دوم، یعنی عناوین فوقالعاده قرار دارد. از بعد داستانی و گیم پلی، این عنوان شرایط بسیار خوبی دارد و تنها مشکلات اساسی آن، مربوط به گرافیک فنی و بعضی باگها میشود که احتمالاً به مرور زمان بهبود پیدا خواهند کرد. اگر از طرفداران بازیهای CRPG هستید، به هیچ وجه Wasteland 3 را از دست ندهید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
نظرات
ممنون بابت نقد و بررسی
یکی از بازی های خوب امسال
همونطور که توی نقد اشاره شد
داستان و شخصیت پردازی بینظیری داره
از موسیقی و صداگذاری بینظیر هم نباید غافل شد
inxile خرید خوبی برای مایکروسافت بوده
مبارک همگی:yes:
نقد عالی بود ایول
.برای ps4 هم میاد؟
دوستان xفن بزنید حال کنید .
اومده
ممنون مسعود جان
wooowww
نمره خوبی گرفته
اسپنسر دست رو استودیوهای خوبی گذاشته
imxile و برایان فارگو نابغه اند.
هیچوقت این سبک رو تجربه نکردم ولی با توجه به بازی کردن عناوینی مثل Diablo و dead nation و alienation که دوربین بازی به همین سبک هست، احترام میذارم به این مدل بازی استراتژیک و با این نقد خوب که دیگه وسوسه شدم برم سمتش.
دوست عزیز زاویه ی دوربین Isometric هستش ولی هیچ شباهتی با بازی های استراتژی نداره.
این ها بازی های نقش آفرینی اصیل هستن واقعا
از نظر تخصصی حرف شما کاملا درسته. این بازی و divinity و pillars of eternity سبکشون نقش آفرینی هست. ولی مبارزاتشون مثل xcom نوبتی هست و باید با استراتژی پیش بری تو مبارزات.
وگرنه نقش آفرینی های با دوربین ایزومتریک مثل دیابلو رو بازی کردم که مبارزاتشون نوبتی نیست.
به زودی اینو با گیم پس تجربه میکنم
حقش ده بود
تقریبا اخرش هستم
اگر پایان خوبی هم داشته باشه حقش ده هست
اگر بخوایم بخاطر چندتا باگ ده ندیدم تکلیف نودونه درصد ده هایی که این نسل داده شد چی میشه
متای این بازی خیلی کم شد و در حقش نامردی کردن
این نقد نشان از معتبر تر بودن گیمفا نسبت به متا است
من این بازیو بخاطر coop بودن میخواستم بگیرم
چرا هیچی از این بخش نگفتید؟
. فکر کردم قرار نیست نقد کنین این بازی رو… واقعا تشکر میکنم ازتون آقای نامجو. اینکه فن های cRPG توی این سایت هستن باعث افتخاره
فکر کنین با بودجه ی پایین چنین شاهکاری رو ساختن. واقعا کارشون قابل تحسینه
دوستان لطفا یکم تنبل بودن رو بزارین کنار و تجربه کنین این بازی رو
همین بازی و divinity Original sin 2 بهترین RPG های اصیل این نسل هستن. خیلی از شرکت ها که اسم نمیبرم به راحتی میتونن اسم RPG روی بازی هاشون بزارن ولی هیچکدوم نمیتونن تجربه ی اصیل نقش آفرینی رو به طرفداران بدن.
استودیوهایی مثل Larian و Obsidian واقعا نعمتی هستن برای RPG فن ها
برای ps4 هم هست؟
هیچ جوره این عنوان رو پیشنهاد نمیدم فقط اگه پی سی دارین و عاشق این سبک هستین کرکی ایش ارزش داره
کاری به کوچک بودن استودیو ندارم چون نسخه دوم همین بازیشون به مراتب تجربه ی بهتری هست
باشه تو راست میگی
😐
نظر شخصی خودشونه چرا هر چی میشه فک میکنید تروله
حالیت نیست
والا الان طرف به حرف این که اصلا بازی نکرده میکنه و دیگه بازی نمیکنه
نه تو حالیته!
حالا اگه این استودیو رو مایکروسافت نخریده بود هیچکدومتون تو پستش هم نمی اومدین
این رو مطمعنم
من با اون چیکار دارم بازیی که نمرش ۹.۳ شده بده؟اصلا بازی کردی بازیو؟
مرسی اقای نامجوی عزیز
الحق که یه شاهکار دیگه تحویل دادن و به نظر من باید صد در صد بازیش کنیم
عجب اتمسفری داره
خیلی دلم میخواد بشینم این سری رو بازی کنم حیف که نوبتی هست….