هنر شمشیرزنی | نقد و بررسی بازی Sword Art Online: Alicization Lycoris
در آن روز که من را در این درازگودال تاریک مجازی انداختند، میدانستم که باید سخت بسوزم تا بلکه خروجی باشد. سالها میگذرند و من با دوستانم، نه راه فراری داریم و نه راه نجاتی که بدانیم. شاید روزی زمانش برسد. اگر هم من خارج شوم، دوستانم چه میشوند؟ آنان که تا نهایت، پای عهد دوستی ایستادند را به کدام دلیل رها کنم؟ من و دوستانم را در این زندان مجازی، در این بازی پست و ظالم انداختهاند. گفتند راه نجاتتان این است که از کنار بازی سالم بگذرید. باید همه را به خاکوخون بکشید. در دنیای بازی Sword Art Online، من را ببین که با دوستانم چه تقلایی برای خروج میکنیم. آیا این نهایت زندگی ماست؟ مردن در یک دنیای مجازی یا زندگی بدون دوستان. باید اندیشه میکردم. گاهی تنها راه نجات از این مخمصه مجازی، دل بستن به رسیدن من و دوستانم به دنیای واقعی بود. با گیمفا و نقد و بررسی بازی Sword Art Online: Alicization Lycoris همراه باشید.
برای عاشقان نقشآفرینی و انیمههای بزرگ، ترکیبات خالصی وجود دارد که حیف است از آنها استفاده نشود. سرودی که از جانِ یک داستان خیالی سردرمیآورد و درمقام یک بازی نقشآفرینی پرجزئیات قدم برمیدارد. برای عاشقان انیمههای ژاپنی از سبک و سیاقهای متفاوت اما، نام Sword Art Online نام دور و نامفهومی نیست. شخصیتهای جدیدی که با تماشای این محصول وارد زندگی میشوند، قابل توجه هستند و سردردهای خاص خودشان را دارند. حالا این دنیای پرجزئیات که اتفاقاً خود درباره بازی و دور بازی است، وارد قالبی به اندازه یک بازی ویدیویی جدید شده است. این بازی جدید، المانهای مشخص و واضح نقشآفرینی دارد و از این جهت، بحث ما بیشتر حول این مسئله دوران دارد که آیا بازی جدید Sword Art Online موفق به ساخت یک نقشآفرینی درجهیک در قیاس با رقبایش شده است یا همه چیز صرفاً براساس برخی قواعد نانوشته برعلیه این بازی درآمده؟ باندای نامکو که ناشر این بازی است، خود به همراه استودیو Aquria در یک مسیر طولانی در مواجهه با این سوال قدم برداشتهاند. بازی جدیدی که به صراحت، از رمانی (که بعدها مصورسازی شد) به همین نام برداشت شده است و روایتگر بخش عظیمی از زندگی شخصی به نام Kirito است که در یک بازی مجازی با نام Sword Art Online گیر میافتد. پس از ورود به این بازی، بازیکنان تازه متوجه میشوند که راه خروجی وجود ندارد و سازنده بازی میگوید که تنها راه خروج از دنیای عجیب این بازی، مبارزه با دشمنان در هر طبقه از این مکان است. هرطبقه خود مانند یک منطقه وسیع است. حال Kirito هیچ راهی ندارد جز اینکه به کمک برخی از افرادی که با آنها آشنا شده، راهی برای شکست دشمنان پیدا کند. شخصیتهای دوستداشتنی که هرکدام پیشینه خاص خودشان را دارند و در فضاسازی کار میدرخشند.
همه چیز با از خواب پریدن کریتو، شخصیت اصلی بازی ما آغاز میشود. کریتو در دنیایی به نام Underworld هوشیار میشود و دراینجا، بازی با یک دیالوگ ساده به مخاطب میگوید که او هنوز کاملاً هوشیار نشده و نمیداند برای چه اینجاست و ماجرا از چه قرار است. این مقدمه ما را به قسمت اول بازی متصل میکند. بخش اول، نزدیک به ۱۵ ساعت طول میکشد که رقم معمولی برای یک بازی نقشآفرینی است. از آنجا که داستان بازی صمیمانه وابسته به ماجراهای انیمه خود است، بد نیست قبل از آغاز بازی حداقل فصول ابتدایی انیمه را تماشا کنید تا حساب کار دستتان بیاید و با جهان Sword Art بیشتر آشنا بشوید. درهرصورت، از آنجا که شاهد یک محصول جدید هستیم، برخی شخصیتهای نو هم در مسیر حرکت شما معرفی میشوند که کلی دردسر (البته از نوع خوب!) با خود حمل میکنند. بازی، از همان ابتدا تعارف را کنار میگذارد و حتی کسانی که قبلتر، با داستان مجموعه آشنا بودند و کتاب و انیمه را هم دیدهاند دعوت به تجربه این عنوان میکند. بازی برای همه افراد چیزهای زیادی برای نشان دادن دارد و دیدن انیمه و خواندن کتابهای مجموعه بهانه خوبی برای دور ماندن از این بازی نیست. شخصیتهای جدید قابل دفاع هستند، زندگی و مشکل دارند و از انگیزههای خود میگویند و همین مورد باعث میشود که بازیکن همراهان بسیار خوبی را در طول حضورش در دنیای بازی کنار خود ببیند. قریب به یک دهه است که سری Sword Art Online کار خود را به عنوان یک مجموعه بازی ویدیویی آغاز کرده اما تصمیمی که این بازی برای روایت داستان خود گرفت، از همان ابتدا محل بحث و گفتوگوی طرفداران بود. اگرچه بازی در قسمت اول بی چونوچرا وفادار به ماجراهای انیمه است، اما پس از قسمت اول، آهسته و بیسروصدا مسیر خودش را میرود. این اتفاق به هردوگروه از بازیکنان این بازی کمک میکند تا تجربهای به مراتب جدیدتر و باکیفیتتر از بازیهای قبل سری تجربه کنند. سازندگان تصمیم گرفتند تا بازی در عین توجه و وفاداری به منابع الهامش، شخصیت و صدای خاص خود را داشته باشد تا هردو طرف ماجرا را راضی نگه دارد. چه آنها که قبلاً به وسیله انیمه و بازیهای قبلی در دنیای مجموعه حاضر بودند و چه کسانی که برای اولین بار قصد ورود به مجموعه را دارند.
بازی برای هردو گروه پر است از پیچشهای غیرمنتظره و باکیفیت، قسمت اول بازی به جرأت توانایی هل دادن بازیکن به دنیای Sword Art Online را دارد و کاری میکند که علاوهبر عادت کردن به مکانیکهای گیمپلی، شخصیتها را بشناسید، انگیزههای هرکدام را بدانید و در یک کلام بخشی از بازی بشوید. این قدم اول که با قدرت برداشته میشود، در ادامه هم توانایی خود را به خوبی حفظ میکند تا زمانی که با قسمت دوم بازی آشنا شوید که در مقایسه با قسمت اول (که به وضوح برداشتی از انیمه این عنوان است) افت شدیدی دارد. وارد کردن شاخکهای مستقل به داستان بازی در قسمت دوم، ریسکی بود که عوامل کار پذیرفتند و این تصمیم جسورانه کاملاً شایسته احترام است. اما هنگامی که این افت را حتی در طراحی مراحل و گاهی باسفایتهای بازی میبینیم، متوجه میشویم که نیاز بود توجه بیشتری به این مهم شود. گاهی اوقات در قسمت دوم، با افرادی ملاقات میکنید که حواستان را کلاً از ماجرای اصلی پرت میکنند و چهبسا درجای اشتباهی حاضر شده باشند. پیچشهای داستانی در قسمت دوم از فرمولهای تکراری و ضعیف استفاده میکنند که دیگر کشش و قدرت قسمت اول را ندارند. این مسئله خود اگر کنار رود، مشکل دیگر بازی کاتسینهایی با حالت رمان هستند که وقت زیادی از شما میگیرند. حضور کاتسینهای طولانی به خودی خود عیبی ندارد اما مشکل زمانی خود را نشان میدهد که در یک کاتسین ۱۰ یا ۱۵ دقیقهای، هیچ سوالی درباره داستان بازی مطرح یا پاسخ داده نمیشود که برای بسیاری از بازیکنان، زمان زیادی است و خستهکننده بودن هم براین اساس به لیست اضافه میشود. مکالمات شخصیت اصلی با دیگر کاراکترها گاهی به بیراهه هم میروند و بعضاً طولانیتر از صبر و تحمل هستند. زمان طولانی بارگذاری و لود شدن میان قسمتهای مختلف هم اضافه کنید تا متوجه شوید که برخی اوقات چقدر فاصله بین روایت و گیمپلی در بازی زیاد میشود. این نکته هم شایسته ذکر است که زبان اصلی بازی ژاپنی، و بازی رسماً فاید دوبله انگلیسی یا صداگذاری انگلیسی است و تنها به زیرنویس بسنده کرده. هرچند در عین حال، صداگذاری شخصیتها به شدت باکیفیت ظاهرشده و همیشه متفاوت و مناسب یک بازی در این سال است.
آن زمان که صحبت از یک بازی نقشآفرینی میشود، حقیقت این است که بازی Sword Art Online: Alicization Lycoris در زمینه طراحی یک سیستم مبارزه مناسب خیلی خوب عمل کرده. مبارزات بازی مبتنی بر دو بخش دفاع و حمله هستند که هرکدام به اندازه کافی عمیق هستند و ساعتهای طولانی بازیکن را درگیر میکنند. استاد شدن در مبارزات بازی نیازمند صرف زمان زیادی است که به خودی خود، تا حد زیادی بازی را از دام تکراری شدن نجات میدهند. دو بخش مبارزه و حمله هرکدام با حرکات و انیمیشنهای مخصوص و با تنوع بالا حاضر هستند. بدون اغراق گیمپلی عمیق است و از عناصر مختلفی برای زنده ماندن استفاده میکند که خیلی موفق هستند. ممکن است انیمیشنهای حمله کمی طولانی شده باشند اما کمکم با چیدن استراتژی و داشتن برنامه، به یک نقطه قوت در مبارزات تبدیل میشوند. اگر بازیکن دقت کافی را در انتخاب نوع و زمان حمله داشته باشد، بدون شک دست بالا را در مبارزات با باسفایتها تصاحب میکند. چون حمله در بازی شدیداً گسترده است، ضربات مختلفی (با رنگهای مختلف) وجود دارند که بازیباز باید در شرایط مختلف از آنها استفاده کند. بعضی از ضربات قدرت زیادی دارند و قابل دفاع نیستند، برخی سریعتر هستند و در میزان آسیب وارد شده متفاوت عمل میکنند. در دفاع هم به همین صورت حرکات مختلفی وجود دارد که باید در زمان مناسب، و با توجه به شیوه مناسب انتخاب شوند. میتوان تنها در مقابل حملات ایستاد، میتوان حملات را به جهتی مشخص هدایت کرد و سپس اقدام به حمله کرد. میتوان حالتی نوبتی به بازی داد یا اینکه به صورت همزمان مبارزه کرد. علاوهبر همه اینها، برخی از حرکات ویژه هم در جریان بازی وجود دارند که بهشدت کاربردی هستند. هر شخصیت در بازی حرکات ویژهای دارد که باعث تفاوت و تمایز او میشود و چون درجریان مبارزات، نه تنها باید به حرکات خود، بلکه به حرکات همتیمیها نیز توجه شود، نیاز است تا دقت خاصی به حرکات ویژه هر شخصیت داشته باشید. پس از وارد کردن مقدار خاصی از آسیب به یک باسفایت، زمان کوتاهی به نام Hazard سر میرسد که باسفایت در ضعیفترین حالت خود قراردارد و درآن زمان باید با ترکیب حرکات ویژه و ضربات سریع، بیشترین میزان آسیب به یک باسفایت وارد شود که به نوعی یک امتیاز اضافی نیز محسوب میشود.
ضربات ویژه هم تنوع بسیار بالایی دارند و بسته به انتخاب بازیکن، برخی به فعال شدن حالت ضعف باسها کمک میکنند و یا برخی بیشترین آسیب را تنها در این زمان به دشمنان وارد میکنند. نکته جالب ماجرا این است که هر سلاح در بازی، تقریباً مرتبط با درخت مهارت و ویژگیهای مخصوص است که تجربه هر بازیکن را به شدت متفاوت میکند. تنوع سلاحها در بازی آنقدر زیاد است که کمتر کسی نیازش را فراتر از محتوای حاضر در بازی بداند. در مجموع نه کلاس مختلف از سلاح در بازی وجود دارند که هرکدام شیوه و سیره مخصوص به خود را اتخاذ کردهاند. بازیکنان میتوانند با توجه به مدل سلاح خود، با فعالکردن بخشهای مختلف مهارت در بازی، سطح جدیدی از شخصیسازی را تجربه کنند که تا قبل از این حاصل نمیشد. درخت مهارت در بازی شامل بخشهای دفاع و حمله میشود و آنقدر در ارتباط با سلاحهای بازی گسترده شده است که گاهی شرایط هربازیکن با دیگری زمین تا آسمان تفاوت دارد و ممکن است برای هربازیکن، ویژگیهایی وجود داشته باشد که تا پیش از این، کسی از آنها استفاده نمیکرد. ممکن است گاهی شخصیتهای همراه آنقدر که باید مفید به نظر نرسند اما از آنجا که باید در حالت آفلاین به شخصیتهای همراهتان دستور بدهید که چه زمانی حمله کنند، برنامه چیدن برای هر حرکت همراهانتان هم به یک موضوع اساسی تبدیل میشود. به همراه انواع مختلف ضربات، آیتمهایی به نام Sacred Arts هم در بازی حضور دارند که از طریق یک منوی سریع و جمعوجور در جریان مبارزات قابل دسترسی هستند. برای مثال برخی از آنها قابلیت پرش بلند را فعال میکنند یا ویژگیهای درمانی و کمکی به بازیکنان میدهند تا جایی که سبکهای مختلف بازی در میان بازیکنان قابل تشخیص باشد.
هرچند به وضوح بخشهایی از بازی درجهت تازه کردن هوا و گاهی به دلایل عجیب حاضر هستند، اما جدیدترین بازی از مجموعه Sword Art Online در زمینه محتوا یک عنوان قابل دفاع است. بازی جهانباز نیست اما محیط گستردهای دارد که باعث شده تجربه عمیقی از گشتوگذار در این نسخه حاصل شود. محیطهای وسیع بازی پراز غافلگیریها و آیتمهای مفیدی هستند که بازیکنان ممکن است با آنها برخورد داشته باشند. گاهی هم یک باس عصبانی سرراهتان حاضر میشود که به خون شما تشنه است! صندوقچههایی به صورت تصادفی دربازی وجود دارند که آیتمهای مختلف درآنها قراردارند. برخی از آنها خیلی ساده بهدست میآیند و برخی دیگر در مناطق و گذرگاههای صعبالعبور به انتظار نشستهاند. گاهی باید با برخی از مجسمههای درون نقشه صحبت کرد تا آیتمهای ارزشمندی بدین وسیله آزاد شوند. مجسمهها در نقشه بازی، نقشی مثل ماشینهای خرید و فروش یا یارهای کمکی ثابتی دارند که به شدت در جریان گیمپلی مفید واقع میشوند. مانند برخی آیتمهای کمکی که شیوه مبارزه بازیکنان را تقویت میکند و در بعضی موارد هم به طور کلی تغییر میدهد. درهرصورت، نباید این مجسمهها که ایستگاههای استراحت و تقویت بازیکنان هستند را نادیده بگیرید. به خصوص پس از گذشت مدت زمانی نسبتاً طولانی از شروع، مدام نقش این ایستگاههای تقویتی پررنگتر میشود. با شروع یک مکالمه با مجسمه، دستوراتی وارد بازی میشوند که با انجام آنها میتوان برخی سلاحهای قدرتمند بازی را باز کرد یا آیتمهای ویژه دریافت کرد. برای مثال برخی مجسمهها از شما میخواهند تا تعداد به خصوصی از دشمنان را از پای دربیاورید تا در عوض آیتمهای ویژهای مثل Sacred Arts یا مهارتهای مهمی از درخت مهارت مربوط به شخصیت بازی آزاد شود.
محیط گسترده بازی در قسمت اول که نقشی شبیه به مقدمه را دارد، شامل تعداد زیادی باسفایت متفاوت با جوایز مختلف است و برخی مراحل فرعی که دشمنان اصلی این بازی نقشآفرینی هستند! هراندازه که مراحل محوری بازی مهم و قابل دفاع هستند، مراحل فرعی بازی در کشتن تعدادی حیوان یا جمع کردن برخی از آیتمها خلاصه میشوند هرچند تعداد کمی استثنا هستند. مشکل اینجاست که محل حضور این آیتمها و حیوانات در اکثر مواقع مشخص نیست و بازیکن به سختی قادر به یافتن آنها در محیط بازی میشود. با ورود به هر منطقه، معمولاً تعدادی سکنه حاضر هستند که شهر یا روستایی ترتیب دادهاند و معمولاً با مشکلات اساسی سر میکنند. کمک به مردمان هر شهر یا روستا، به شدت مفید است و جوایز مربوط به برخی مراحل غیرقابل گذشت هستند. درهرصورت، گاهی باید تکراری شدن مراحل فرعی را تحمل کرد تا آیتمهای مناسبی از دل این شهرهای پردرد بهدست آورد. اگر تکراری شدن مراحل فرعی هنوز شما را ناراحت نکرده، باید گفت علیرغم گستردگی قابل قبول محیط در بازی، گاهی این احساس به من دست میداد که برخی از مناطق بازی از روی یکدیگر بدون حتی کوچکترین تغییر ممکن الگوبرداری شدهاند و گشتوگذار در این مناطق تکراری است. گاهی اوقات هم برخی از باگهای نابخشودنی ظاهر میشدند که تجربه بازی را سختتر از گذشته میساختند. برای مثال گاهی اوقات وقتی میخواستم برای دریافت یک مرحله با شخصیتی مکالمه داشته باشم، ناگهان شخصیت از نقشه بازی به بیرون پرت میشد و راهی برای ادامه مرحله وجود نداشت. قطار مشکلات فنی بازی به همینجا ختم نمیشود و در نسخههای کنسولی افت فریم شدید گریبان بازی را میگیرد و تحت هیچ شرایطی رها نمیکند. حتی در صحنههای خلوت هم شاهد افت فریم بودیم و بازی از لحاظ فنی عملکرد خوبی از خود نشان نمیدهد. نسخه کنسولی بازی به سختی تلاش میکند تا در محدوده ۳۰ فریم در ثانیه نفس بکشد. این تقلاً به خصوص برای چنین عنوانی بسیار عجیب به نظر میرسد. باندای نامکو اخیراً اعلام کرده که به زودی بخش زیادی از این مشکلات حل میشوند.
اما بخش چندنفره که پس از به پایان رساندن قسمت اول آزاد میشود، دریچهای جدید برای ساخت تجربههای نو است. پس از چندین ساعت وقت گذاشتن برای قسمت اول، اکثر بازیکنان کاملاً با مکانیکهای بازی آشنا هستند و پس از آن، با ورود به بخش چندنفره تحت شبکه، بازیکنان میتوانند به یکدیگر در شکست دادن باسفایتها، رد کردن مراحل اصلی و فرعی و برخی فعالیتهای جانبی کمک کنند. چهار بازیکن میتوانند به صورت همزمان با یکدیگر به بازی بپردازند. البته ظرفیت کلی نقشههای بازی بیشتر از اینهاست و گاهی ممکن است در جریان بازی، متوجه حضور افراد بیشتری در محیط بازی بشوید که مشغول انجام فعالیتهای دیگری هستند. مشکل اساسی بخش چندنفره بازی محدودیتهای عجیبی است که گاهی درجریان پذیرش بازیکنان رخ میدهد. برای مثال اگر بخواهید به دوستانتان در جریان انجام یک مرحله خاص بپیوندید، ممکن است هرگز موفق به کمکرسانی نشوید. چراکه اگر برخی مأموریتها را در لیست خود نداشته باشید، عملاً تلاش شما برای پیوستن به دوستان بیفایده است. جدای از این مشکل اما، بخش چندنفره بازی کارآمد ظاهر میشود و انجام مبارزات با دوستان و نزدیکان کیفیت تجربه بازی را ارتقا میدهد.
بخش دوم بازی با اختلاف طولانیتر از بخش اول است و شامل مناطق و مراحل زیادی میشود. شخصیسازی ظاهر کاراکتر شما و ساختن آواتار همزمان با آزاد شدن بخش چندنفره در بخش دوم ظاهر میشود که البته بسیار محدود است و مخصوصاً در ابتدا که بازیکنان از ابزارها و آیتمهای کمی برخوردار هستند، تقریباً همه شخصیتها شبیه هم هستند و همه هم بر اساس داستان یک نام دارند. شخصیسازی ظاهر کاراکتر بازی تنها در مدلمو و رنگ آن و برخی ویژگیهای ظاهری ساده و سطحی خلاصه میشود. متاسفانه بخش دوم بازی هم پر شده از مراحل فرعی تکراری و خستهکننده به همراه برخی استثناها که جریان بازی را کموبیش زنده نگه میدارند. مکالمات با بعضی از شخصیتها کمی شبیه به هم میشود و البته بعضی از باسفایتهای قسمت دوم به طرز عجیبی آن تنوع همیشگی را ندارند. برای مثال یکی از باسفایتهای بازی یک درخت است که باید مدام به آن ضربه بزنید و از آن جهت که درخت است، به سختی به حملات شما پاسخ میدهد و آخرسر یک مبارزه طولانی و بدون چالش از نقاط ضعف مراحل اصلی بخش دوم سربلند بیرون میآید! اگرچه به مشکلات برخی از باسفایتها اشاره کردیم، اما همچنان طراحی و تنوع باسفایتهای بازی از نقاط قوت آن است. طراحی خلاقانهای که هربار هنرشمشیرزنی شما را به چالش میکشند. بخش دوم بازی بسته به مدل بازی بازیکنان ممکن است بیشتر از ۴۰ ساعت طول بکشد. حال اگر بازیکن بخواهد به انجام تمام مراحل فرعی و محتویات اضافه بپردازد مدتزمان گیمپلی به بیش از ۸۰ ساعت میرسد. حتی اگر بازیکنان مراحل اصلی را تمام کنند، تقریباً درسطح ۴۰ قرار دارند که در آن زمان هنوزهم باسهایی با سطح ۵۰ یا بیشتر در نقشه حاضر هستند. در این صورت ماجراهای بازیکن پس از اتمام خط داستانی تمام نمیشود.
در عین حال که جستجو برای آیتمها در بازی Alicization Lycoris مهم است، مشکل بزرگی در این عنوان وجود دارد که ممکن است تمام این تجربه اکتشاف بازیکن را نابود کند. سیستم ذخیرهسازی خودکار بازی در یک کلام تاریخمصرف گذشته است و برای یک بازی در این سال خیلی نامعمول. بازی به صورت خودکار عملکرد شما را ذخیره میکند اما فقط در ابتدای هر بخش یا پس از گذارندن چندین مرحله از مراحل اصلی و فرعی. این یعنی اگردر جریان جستجو در محیط شخصیت اصلی بمیرد، تمامی عملکرد و پیشرفت شما در بازی از دست میرود و محل ذخیره بازی چندین مرحله قبل را نشان میدهد. ذخیره خودکار در بازی کاملاً بیفایده است و به هیچ عنوان نباید روی آن حساب باز کرد. بهخصوص برای یک بازی با این سبک از گیمپلی و کاتسینهای طولانی که در صورت از دست رفتن پیشرفت، از ابتدا رفتن این مراحل و شکستدادن باسفایتها تبدیل به یک کابوس میشود.
درنهایت اما، آنچه که پس از این گفتوگوی صمیمانه با بازی به دست آمد، یک ترکیب دلنشین هم ساخت. اسم بازی را اگر کامل بگویم، پس از آن هنوزهم ویژگیهای درجه یکی در این محصول انیمهدوست و رفیق نقشآفرینی میتوان یافت. پاسخ این است که بازی دوباره موفق شده تا اولاً جسور باشد و داستان اصلی انیمه را کمی قلقلک بدهد، و ثانیاً، گیمپلی مناسب و صاحب اعتباری را به بازیکنان معرفی کند که برای یک نقشآفرینی خیلی قوی و عمیق است. بازی در زمینه گیمپلی تمام توانش را میگذارد که خستهکننده ظاهر نشود و در این مسیرهم موفق است. چه به صورت تکنفره و چه با همکاری دوستانتان، تجربه مبارزه با باسفایتهای خلاق و زیرک بازی، تجربهای جدید و قابل احترام است. به جز بخشهایی که شامل ذخیرهسازی خودکار، مراحل فرعی ساده و کارنشده و برخی مشکلات فنی میشوند، این بازی هنوزهم یکی از بازیهای خوب امسال در سبک و سیاق خودش است که برای علاقهمندان به انیمه Sword Art Online و نقشآفرینی دوستانی که از ایرادات بازی باخبر هستند سفری خوش است که با شخصیتهای قدیمی و جدید سری رقم میخورد. سفری برای شمشیرزنی یا برای هنر شمشیرزنی.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
از انیمه متنفرم 😐
Me Too :yes:
I’m not a fan boy
ببخشید نظر میدم رو نظر شما
اما بنظرم یکبار بدون زمینه فکری قبلی انیمه رو تجربه کنید، این تخته سفیدی که انیمه فلان بیسان رو اول کاملا از فکرتون پاک کنید بعد شروع به دیدن انیمه کنید
انیمه از هالیوود جلوتره، نویسنده های ژاپنی فوقالعاده خلاق و نابغه هستن، آدم به ذهن زیباشون غبطه میخوره
خیلی از فیلمهای هالیوودی منشا از انیمه دارن نمونه ش edge of tomorrow که تام کروز نقش اول بود
شما پرنسس مونونوکه رو ببین، مگه میشه عاشقش نشد؟ یا خیلی های دیگه که از حوصله خارجه، انقدر تاثیرگذارن که خود صنعت انیمیشن سازی سرمایه گذاری فوق العاده ای روی انیمه داشته
اگه خواستید شروع کنید
Berserker
RWBY
ATTACK ON TITAN
SORD ART ONLINE
اینا پیشنهاد منه
البته دومی برا ژاپن نیس اما فوق العاده س
پشیمون نمیشی داداش
راست میگه خودم قبلا همینجوری بودم
راستی اگه یه انیمه طنز ببینین one punch man رو شدیدا پیشنهاد میکنم 😀
من تو انیمه ها فقط ناروتو رو دوست دارم 😐
منم همینطور بودم و فقط naruto رو دیده بودم و علاقه ای به هیچ انیمه دیگه ای نداشتم ولی با پیشنهاد یکی از دوستام mob psycho و bleach رو دیدم , از اون موقع هر انیمه جدیدی میاد حداقل ۲ قسمتشو میبینم بعد اگه خوشم اومد ادامه میدم ولی جدیدا انیمه خیلی زیاد شده و مثل قبل کیفیت ندارن , مثلا همین naruto عجب اتمسفر تاریک و گیرایی داشت ولی boruto که ادامه این سری هست به نظرم یه آشغال به تمام معنا هست , الان همه انیمه ها با محتوای تقریبا یه شکل هستن یکی در میون شاید ارزش داشته باشن , ولی بهت حتما اون دو تا انیمه که گفتم رو پیشنهاد میدم مخصوصا که از naruto خوشت میاد . اینا هم هستند حتما ببین :
darlin in the franxx
akame ga kill (این عالی هست)
kimetsu no yaba
samurai champloo
soul eater
tokyo ghoul
تمام حرفات رو قبول دارم به جز بخشی که میگی انیمه از هالیوود جلو تره ، یا درست هالیوود رو نشناختی و نمیدونی داره پشت صحنش چی میگذره یا خیلی داری سر انیمه اغراق میکنی ( خودم انیمه رو به فیلم های هالیوودی ترجیح میدم ولی نمیتونم منکر حقیقت بشم )
اره شوما خیلی کول و باحالی ایول
باشه تو خوبی اصلا انیمه تا حالا ندیدی
ده دوازده سال قبل منم از انیمه خوشم نمیومد تا اینکه با ژانر اچی آشنا شدم و به شدت به انیمه های کمدی رومنس اچی دبیرستانی علاقمند شدم و افسوس میخوردم که چرا زودتر تماشای این انیمه ها رو شروع نکردم. کلا یه سری افکار و احساسات و آرزوهایی در این انیمه ها مطرح میشه که در فیلم و سریال و کارتونای دیگه نیست .
به به
آقا حسین گل، خسته نباشی داداش گلم
نقد رو کامل خوندم خیلی موشکافانه و البته کمی شاید بنظر من، تاکید دارم بنظر من، کمی کمی کمی سخت گیری داشتی حسین جان، دلیل دارم، اونم اینه که سری SAO بطور کل همینه زورش، یعنی این نسخه باید با نسخه های قبلی مقایسه بشه و حق نمره ی ۸ رو داره، به کیفیت انیمه که به هیچ وجه نمیرسه اما در کل خوبه خصوصا مبارزات و ارتقا که شما خیلی خوب توضیح دادید
البته قبول دارم داداش، نسخه های قبلی سرگرم کننده تر بود شلوغ پلوغیش بیشتر کیف میداد نمیدونم چرا
اصلا فکر نمیکردم اهل انیمه باشی دادا
سلام برفرهاد عزیز و رفیق همیشگی و قدیمی ما. فرهاد جان همیشه با حضورت افتخار میدی و وزن میدی به کار. راستش درباره سری وقتی همچین گیمپلی با کیفیت و عمیقی زدن که درجه یکه، با اون درخت مهارت عالی و بزرگ و باس فایت های خوب، دیگه اینکه بازی بهینه نباشه هنوز و مشکلات عجیب و باورنکردنی داشته باشه واقعاً نکته منفی حساب میشه برای همچین بازیای آخه. این نشون میده اینها توانایی ساختن یک بازی کامل رو هم داشتند و واقعاً کارشون خوب بوده فرهاد عزیز. به خاطر همینه که از نظر من نمره رو باید کم میکردم چون بازی میتونست و کاملاً تواناییش رو داشت. این همه نکته خوب با چندتا مسئله ساده که میشد روشون کار کرد خراب شدند وگرنه واقعاً بازی خوبیه.
درباره انیمه هم، همه چیز اگر ارزش داشته باشه چرا که نه. البته من مثل شما یا بعضی از دوستان خوب خیلی حرفهای نیستم. چندتایی دیدم تاحالا اونایی که از نظرم موضوع و متن زیبایی داشتند. :cowboy:
ممنونم بابت مطالعه فرهادبزرگوار دمت گرم آقا :rose:
فدات بشم داداش گلم
من نقد قبلی شما همینطور نظری که در رابطه با لست دو رو که همراه با بقیه ی اعضای تیم داده بودید رو خونده بودم اما خب نظر بخصوصی چون نداشتم کامنتی نذاشتم، تا امشب که واقعا خوشحال شدم هم بخاطر نقد هم اینکه متوجه شدم اهل انیمه هستید
.
.
.
داداش دور را دور حواسم بهت هست همیشه 😉
نفرما آقا فرهاد نفرما. عزیزی شما. هیچ اشکالی نداره که. نظر برای وقتیه که آدم نظری داشته باشه. اما همین که یک سلام هم میکنی خودش برای من کافیه. البته توی تحریریه بچهها هم حواسشون هست کلاً. خودِ سردبیر هم بیشتر از من حواسش به بازیهای مختلف هست از بازیهای شبیه به این بگیر که به پیشنهاد سردبیر بود تا سادهترین بازیهای ممکن. اعتبار و ارزش آرشیو با بازیهای این شکلی به شدت بالا میره.
ممنونم فرهادجان. آقا ما هم فراموش نمیکنیم که شما رو. دیگه یکی دو روز نیست چند ساله اینجاییم با رفقا. 😎
دستتون درد نکنه ممنون که بازی های رو که شاید خیلیا نشناسن رو نقد میکنین :heart: :rose:
سلام آرمین جان. سرت درد نکنه. کاری نکردم. تشکر از منه که شما لطف میکنی نظر میدی. بله آرشیو رو باید کامل کرد چون بازیهای خوب اصلاً کم نیستند و بازیهای خوب ناشناخته هم بیشتر. ناشناخته البته به این معنی نیست که اسمشون رو ندونند مردم. شاید گاهی معنی بازی رو فراموش کنند خیلیها.
ممنونم. :rose:
:heart: :rose: قربونتون!
سلام.خیلی ممنون بابت نقد زیباتون…خسته نباشید :heart: :rose:
راستش من تازه اسم این بازی رو شنیدم ولی نقدرو خوندم و توجهمو جلب کرد و تصمیم گرفتم تا تجربش کنم :yes:
سلام خدمت شما. بزرگوارید. چشماتون قشنگ میبینه. سلامت باشید. :rose: :rose:
خیلی خوشحالم از این بابت. اگر نقشافرینی دوست دارید بدونید که گیمپلی بازی خیلی عمیقه و اگر انیمه دوست دارید بدونید که بازی از روی یک انیمه معروف ساخته شده. سلیقه شما مهمتر از همست در نهایت. ممنونم که افتخار دادید مطالعه کردید. :rose: :cowboy:
به نظر میاد که توی بارب های اقتباسی از بقیه کیفیت بیشتری داشته باشه،مطمئناً برای فن هاش لذت بخشه،من به شخصه با این سبک انیمه حال نمیکنم
بارب=بازی -_-
نقدتون فوق العاده بود آقای غزالی خسته نباشید :yes: :rose: :rose: