هفت تیر کشی هوشمندانه | نقد و بررسی Desperados III
سری بازی Desperados از جمله عناوین مطرح سبک استراتژی همزمان تاکتیکال بودهاند که در سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ بین بازیکنان این سبک محبوبیت بالایی داشتند. به دلایل مختلفی، سالها این سری فراموش شده بود و خبری از نسخه جدید آن نبود تا بالاخره در چند سال اخیر و به کمک شرکت THQ Nordic و همچنین استودیوی توانمند Mimimi Games، این سری مجدداً احیا شده و اکنون شاهد عرضه سومین نسخه اصلی از این سری هستیم. در ادامه به نقد و بررسی این عنوان میپردازیم…
پیش از شروع نقد، اندکی به تاریخچه این سری و همچنین پیشینه سازنده آن میپردازیم. اولین نسخه سری Desperados در سال ۲۰۰۱ و با نام Desperados: Wanted Dead or Alive عرضه شد. این عنوان در آن سالها از نظر نمرات، با استقبال نسبتاً خوبی رو به رو شد و به علاوه با ارائه شکل خاصی از استراتژی همزمان که در آن صرفاً تعداد اندکی از نیروها را کنترل میکردید، به همراه فضای داستانی جذاب در غرب وحشی که شما را در نقش یک جایزهبگیر به نام جان کوپر و همراهانش قرار میداد، توانست به محبوبیت خوبی بین بازیکنان این سبک دست پیدا کند. نسخه دوم این بازی در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و هر چند از نظر نمرات کمی نسبت به نسخه قبل افت کرده بود، اما همچنان بازی خوبی بود و توانست نظر طرفداران را جلب کند. آخرین نسخه این سری در آن دوران عنوانی فرعی با نام Helldorado بود که متأسفانه نتوانست به موفقیت نسخههای قبلی دست پیدا کند و بعد از آن چند سال بعد، به مرور وضعیت شرکت سازنده آن یعنی استودیوی Spellbound Entertainment هم رو به افول رفته و این شرکت منحل شد. هر چند بعداً همین استودیو با نامی دیگر به نام Black-Forest Games توسط تعداد زیادی از کارکنان همان شرکت قبلی تأسیس شد. در این میان، استودیویی به نام Mimimi Games در سال ۲۰۱۶ با عرضه عنوانی در سبک استراتژی همزمان تاکتیکال به نام Shadow Tactics: Blades of the Shogun، نشان داد که استودیویی فوقالعاده شایسته در زمینه ساخت بازیهای این سبک است و با استقبال فوقالعادهای از سوی طرفداران و منتقدان رو به رو شد. در همین حین باید توجه داشته باشیم که در سال ۲۰۱۳ شرکت بزرگ THQ دچار ورشکستگی شد ولی کمکم به لطف استودیوی Nordic Games نام THQ در قالب THQ Nordic احیا شده و این شرکت توانست حق ساخت ای پیهای مختلف و گوناگونی را به دست آورده و همچنین خود شرکت Black-Forest Games را هم بخرد. بدین ترتیب، رسماً حق ساخت نسخهای جدید از سری Desperados به دست این شرکت بزرگ افتاده بود و با توجه به موفقیتهای Mimimi Games، منطقی بود که THQ Nordic به سراغ بازیسازان توانای این شرکت برای ساخت عنوان جدید این سری برود. در نهایت هر طور که شد، سومین نسخه اصلی سری Desperados با نام Desperados III در سال ۲۰۱۸ معرفی شده و هم اکنون، شاهد عرضه نسخه رسمی و کامل آن هستیم.
با این مقدمه، به سراغ بررسی داستان بازی میرویم. شخصیت اصلی مجموعه Desperados یک جایزهبگیر به نام جان کوپر است. در همه نسخهها، اتفاقاتی میافتند که باعث میشوند که جان کوپر راهی ماجراجویی مهیجی شده و در این راه، افراد مختلفی هم با او همراه میشوند. از آن جایی که مدت زمان زیادی از عرضه نسخههای قبلی گذشته است، سازندگان قصد نداشتند که داستان نسخههای قبلی را ادامه بدهند؛ زیرا در این صورت، جذب کردن نظر طرفداران جدیدی که به تازگی با این سری آشنا شده بودند، کار دشواری بود. از این رو، این نسخه از نظر داستانی به نوعی پیش درآمدی بر نسخههای قبلی حساب میشود.
در مأموریت ابتدایی بازی، شاهد جان کوپر نوجوان هستیم که همراه پدرش، به یک مأموریت به دنبال فردی خاص رفتهاند. این مأموریت، در اصل حکم بخش آموزشی بازی را دارد که به نوعی شما را با فضای کلی انجام بازی هم آشنا کرده و بعد از انجام آن، مأموریت بعدی بازی، از نظر زمانی وارد دوره جوانی جان کوپر میشود. این بازی، در اصل قصد دارد علاوه بر ارائه یک خط داستانی اصلی که هدف کلی عنوان در آن دنبال میشود، شما را به تدریج با شخصیتهای اصلی نسخههای قبلی نظیر دکتر مک کوی (Doc McCoy) و همچنین کیت اُهارا (Kate O’Hara) هم آشنا کرده و چگونگی همراه شدن آنان در نسخههای دیگر این مجموعه با جان کوپر را برای بازیکنان بازگو کند. در این میان، در طی چند مأموریت نسبتاً کوتاهتر که به نوعی در حکم فلش بکهای داستانی هستند، گذشته جان کوپر و این که اصلاً چرا وارد فضای جایزهبگیر بودن شده است و دلیل این که مدت زیادی است دنبال یک فرد خاص میگردد چیست. از این رو، بازی قصد دارد با این شیوه، بازیکنانی که تا به حال هیچ نوع شناختی از سری Desperados نداشتهاند را با آن آشنا کرده و حتی فضایی را آماده کند که شاید در آینده بتوانیم شاهد نسخههای بعدی این عنوان هم باشیم.
در طول بازی، در کل ۵ شخصیت اصلی و مثبت در داستان وجود دارند که در طی مأموریتهای مختلف، کنترل یک یا تعدادی از آنها را بر عهده میگیرد. اولین مورد همان طور که در بخشهای قبلی هم گفتیم، جان کوپر است. او یک جایزهبگیر و به نوعی رهبر گروه است و هسته اصلی داستان بازی، حول شخصیت او شکل گرفته است. دومین شخصیت، فردی به نام دکتر مک کوی است، او هم همانند جان، در همه نسخههای قبلی سری حضور داشته است و با وجود این که جان، در تمامی نسخهها همراه او بوده است، اما هیچ وقت در بازیها نام کامل او مشخص نشده؛ چیزی که معلوم است، این است که او فردی به شدت حرفهای است و علاوه بر استفاده از تکنیکهای پزشکی و شیمی برای کشتن دشمنان و یا درمان دوستان خود، یک تک تیرانداز ماهر هم هست. فرد دیگر کیت اهارا است. او هم زنی زیبارو است که در این نسخه، برای اولین بار با گذشته سخت او مواجه شده و متوجه دلایل روحیه ماجراجو و تا حدی خشن او خواهیم شد. دو شخصیت دیگر، افراد جدیدی هستند که برای اولین بار در این نسخه وارد داستان شدهاند. Hector Mendoza، یک شکارچی قوی هیکل است که ظاهری دوستی قدیمی با جان کوپر دارد و در ماجراهایی که برای او و همراهانش پیش میآید، با آنان همراه میشود. در نهایت نفر آخر هم Isabelle Moreau است. زنی که به نوعی به دنبال جادوگری و طلسمهای وودو است و از روشهای ماورا الطبیعه برای از میان برداشتن دشمنان استفاده میکند. شخصیت پردازی همه این افراد به خوبی انجام شده است و در طول داستان، با ابعاد مختلفی از خلقیات و روحیات آنان آشنا شده و با دیالوگهایی که بین آنها رد و بدل میشود، آنها تبدیل به شخصیتهایی ماندگار در ذهن شما میشوند. بدین ترتیب در طول بازی، میتوانید به خوبی با آنان ارتباط برقرار کرده و احساس حضور در فضا و اتمسفر خاص بازی را داشته باشید.
نکته کلی که در مورد داستان بازی وجود دارد، این است که علیرغم شخصیت پردازی خوب، کلیت روایت و داستان بازی، آن طور که باید و شاید پیچیدگی ندارد. البته منظور من این نیست که داستان بازی نمیتواند بازیکنان را با خود همراه کند؛ قطعاً از نظر روایی بازی در حدی قرار دارد که بتواند تا انتها شما را به خود مشغول کند، اما با این حال، احساس من این است که داستان بازی پتانسیل این را داشت که شخصیتهای فرعی متنوعتر و بیشتری را در آن شاهد بودیم که پیچیدگیهای مختلفی را وارد آن میکردند. در این میان، با وجود این که هر مرحله را به شکلهای خیلی مختلفی میتوان انجام داد، اما این که به شکل مشخص چیزی به نام مأموریت فرعی در بازی وجود ندارد، کمی آزار دهنده است. البته توجه کنید که یکسری چالش در هر مرحله وجود دارد که با انجام آنها، نشانهایی را در بازی دریافت خواهید کرد؛ اما این که به طور مشخص، یک مأموریت فرعی خاص نصیب شما بشود که مختار به انجام ندادن آن باشید ولی انجام دادن آن باعث تغییرات قابل توجه در مراحل بشود، میتوانست بازی را بسیار بهتر بکند. هر چند نمیتوانیم نبود آن را نکته منفی بزرگی به حساب بیاوریم.
در نهایت و با تمام این صحبتها، باید بگوییم که Desperados III از لحاظ داستانی عنوان موفق و خوبی است. شاید از همه پتانسیلهای آن استفاده نشده باشد، اما در کل بازی موفق میشود با شخصیت پردازی بسیار عالی و روایتی خوب و قابل قبول، انگیزه کافی را در بازیکن برای ادامه تکتک مراحل بازی ایجاد کند و در خلال این مراحل، داستان جذابی هم در طول بازی شکل میگیرد. هر چند به نظر من پتانسیلهای بازی از لحاظ داستانی، بیشتر از وضعیت فعلی بوده است، اما برآیند کلی سیستم داستانی بازی را میتوان مثبت و خوب ارزیابی کرد.
بعد از داستان نوبت به اصلیترین بخش بازی یعنی گیم پلی آن میرسد. عناوین سری Desperados در سبک استراتژی همزمان تاکتیکال قرار دارند. در این سبک، برخلاف بازیهای استراتژی همزمان دیگر که شما نیروهای زیادی را به خدمت گرفته و به دشمنان حمله میکنید، در هر مرحله، یک یا چند شخصیت را کنترل میکنید که معمولاً تعداد کلی افرادی که همزمان باید اهداف را برایشان مشخص کنید، به بیش از ۵ نفر نمیرسد. بدین ترتیب، این بازیها جنبه مدیریت منابع و ساخت و ساز در بازیهای استراتژی دیگر را کنار گذاشته و تمامی هدف شما در این بازیها، کنترل این چند شخصیت برای رسیدن به هدف اصلی در هر مرحله است. چیزی مانند این را در بخشهای مبارزاتی عناوینی نظیر XCOM هم شاهد هستیم، اما نکته مهم در مورد عنوانی نظیر Desperados این است که برخلاف XCOM، این بازی به صورت کاملاً همزمان است و خبری از نوبت در نیست.
استودیوی سازنده بازی یعنی Mimimi Games، پیشتر با ساخت Shadow Tactics: Blades of the Shogun که یکی از منابع اصلی الهامش، همین نسخههای اولیه Desperados بودهاند، به خوبی خود را ثابت کرده بود که از پس ساخت بازیهایی در این سبک بر میآید و اکنون با Desperados 3 بار دیگر شاهد این موضوع هستیم. طراحی مراحل این بازی فوقالعاده است. بخشهای مختلف محیطها، نحوه اتصال آنان به یکدیگر، جای گیری دشمنان مختلف و آیتمهای گوناگونی که در بازی وجود دارند و همچنین قرار داشتن اجزای محیطی مختلفی که میتوانند باعث مرگ دشمنان به شکلهای مختلف و خلاقانه بشوند، باعث میشوند که محیطهای بازی به ترکیبی ایده آل و فوقالعاده برای عنوانی در این سبک تبدیل بشوند.
مهمترین نکتهای که در بازیهایی در این سبک باید در نظر داشته باشید، این است که این بازیها تا حد زیادی تأکید بر مخفی کاری دارند. در طول بازی، میتوانید میدان دید دشمنان را مشاهده کنید. در بخشهایی از این میدان دید، دشمنان دید کامل دارند و در بخشهایی دیگر، اگر شخصیت شما به حالت نشسته حرکت بکند، دشمن دید چندانی روی او نخواهد داشت. از طرف دیگر، دشمنان به صدا حساس هستند و با شنیدن صداهای مختلف، حواسشان برای لحظاتی متوجه آن نقطه خواهد شد. در این حال، باید تاکتیک اصلی شما این باشد که دشمنان را به شکلهای مختلف، از پای در آورده و یا از دستشان فرار کنید تا بتوانید در نهایت اهداف هر مرحله را انجام بدهید. به جز یکی دو مرحله بازی، بقیه مراحل اکثراً محیطهایی بزرگی را در مقابل شما قرار میدهند که بخشهای مختلف آنان، به شکلی زیبا و متناسب به یکدیگر متصل شدهاند و برای انجام هدف اصلی آن مأموریتها، همواره راههای متعددی وجود خواهد داشت. حتی با وجود این که گفتم مخفی کاری تمرکز اصلی بازیهای این سبک است، امکان پیشروی پر سر و صدا و کشتن مستقیم دشمنان هم وجود دارد، ولی طبیعتاً باید حواستان باشد که انجام چنین کاری، منجر به جلب حواس دشمنان بیشتر خواهد شد و در اکثر اوقات میتواند منجر به سختتر شدن کار بشود.
صحبت از سختی شد، بازی به طور کلی چهار درجه سختی دارد که هر کدام، موارد مختلفی نظیر میزان توجه و حواس دشمنان، تعداد تیرهای اولیه همراه شخصیتها و تیرهایی که در محیط پیدا خواهید کرد، تعداد کلی دشمنان و مواردی نظیر این را تحت تأثیر قرار میدهند. نکته مثبت کار این جاست که میتوانید ترکیبی از چند درجه سختی را برای این موارد در نظر بگیرید تا بازی را مطابق تواناییهای خود جلو ببرید. در درجه سختیهای بالا، مخفی کاری اولویت بسیار بیشتری نسبت به مبارزات پر سر و صدا خواهد داشت، زیرا با کمتر شدن مهمات موجود در مرحله، بهتر است گلولههای خود را تنها برای زمانهای ضروری نگه دارید.
نکته مهم دیگر، وجود دشمنان مختلف در بازی است. دشمنان سادهای که با آنها رو به رو میشوید، معمولاً افراد ساده لوحی هستند که به راحتی فریب تلههای شما، نزدیک سوت زدن و مواردی نظیر این را خورده و به دام میافتند. دستهای دیگر که Poncho گفته میشوند، معمولاً باهوشتر هستند و با ایدههای ساده کلک نمیخورند. هر چند همچنان نسبت به بعضی روشها همچنان آسیب پذیر هستند. در نهایت قویترین دسته دشمنان، Long Coat ها هستند. این افراد، رده بالاترین افراد دشمن هستند که به هیچ عنوان گول زدن آنان کار سادهای نیست و حتی میتوانند فردی نظیر Kate را در صورت تغییر لباس و چهره هم شناسایی کنند. به علاوه، این افراد از نظر قدرت بدنی هم بسیار قویتر از بقیه هستند و به جز Hector که از نظر جسمانی از بقیه قویتر است، هیچ کدام از افراد دیگر نمیتوانند آنان را با یک ضربه شکست بدهند و حمله مستقیم به آنان، محکوم به شکست است.
طبیعتاً در هر مرحله، ترکیب مختلفی از این افراد در قسمتهای گوناگون حضور خواهند داشت و در نتیجه، باید با فکر و کاملاً عمل شده رفتار کنید. در هر بخش از بازی هم شما از بین ۵ شخصیت بازی، بنا به اقتضائات داستان، یک یا چند شخصیت را که بعضاً در نقاط مختلف مرحله و با فاصله از همدیگر قرار گرفتهاند، در اختیار دارید و باید با توجه به تواناییهای آنان، در مرحله پیشروی کنید. فردی نظیر John Cooper، توانایی شکست دادن راحت اکثر دشمنان به جز Long Coat ها را به کمک کلت و چاقوی خود داشته و از طریق پرتاب سکه هم میتواند حواس دشمنان را پرت کند. از طرف دیگر، دکتر مک کوی، از قابلیتهای تفنگ تک تیرانداز خود و همچنین جلب توجه دشمنان به نقطهای خاص از طریق پرتاب کردن کیفش که مجهز به دود کور کننده موقت است، استفاده میکند. کیت، میتواند حواس دشمنان را پرت کرده و با ضربه پا، آنان را برای مدتی بیهوش کند. هکتور، با قدرت بالای بدنی خود، میتواند Long Coat ها را با یک ضربه بکشد و همچنین از یک تله خرس بزرگ برای کشتن دشمنان استفاده کند. در نهایت ایزابلا هم با تواناییهای ماورایی، ایجاد اختلال در تواناییهای دشمنان و یکسری قدرتهای جادویی، در کار خود پیشروی میکند. علاوه بر این، باید توجه کنید که مثلاً جان و ایزابلا به دلیل چابکی بیشتر، توانایی بالا رفتن از پیچکهای روی صخرهها را دارند و از این طریق، میتوانند خود را به نقاط با ارتفاع بالاتر برسانند. در حالی که بقیه اعضای گروه، فقط از طریق وسایل رایج نظیر نردبان میتوانند ارتفاع خود را تغییر دهند. همه این موارد، باعث میشوند که تیمی که در هر مرحله در اختیار دارید، مجموعهای از تواناییهای مختلف و گوناگون باشد و باید با کمک آنها، از موانع و مشکلات قسمتهای مختلف گذر کنید.
یکی از مکانیزمهای مهم بازی، سیستمی به نام Showdown Mode است. این سیستم، زمان بازی را به طور کامل متوقف کرده و بعد از آن، شما میتوانید برای تکتک شخصیتهای خود، عملی را مشخص کنید و بعد با زدن یک دکمه، همه همزمان این حرکات را انجام بدهند. این حالت، در اصل برای بخشهایی که دشمنان بیشتری در بازی حضور دارند و نیاز به هماهنگی بالاتری برای از پا در آوردن همزمان آنها وجود دارد، مورد استفاده قرار بگیرد و به علاوه، حسی یک فرمانده ماهر و استراتژیست قوی را به شما منتقل میکند. در بالاترین درجه سختی بازی این حالت بدون متوقف کردن زمان در اختیار شما قرار میگیرد اما همچنان سیستم برنامه ریزی برای انجام همزمان چند حرکت برای شما وجود خواهد داشت و در بسیاری از بخشهای بازی که ممکن است فکر کنید به بن بست خوردهاید و راهی برای پیشروی پیدا نکنید، این سیستم میتواند چاره ساز باشد.
یکی از نکات خیلی مهم در بازیهای این سبک، مسئله سعی و خطا است. در قسمتهای مختلف بازی، ممکن است تصمیم به انجام یک روش خاص بگیرید و بعد متوجه شوید که این روش جوابگو نبوده است و در نتیجه بخواهید روش دیگری را تست کنید. از این رو بازیهایی در این سبک باید مکانیزم خوبی برای سعی و خطا در نظر بگیرند. علاوه بر امکان سیو کردن دستی بازی که به شکل معمول وجود دارد، گزینهای برای Quick Save و Quick Load در بازی وجود دارد که تنها با فشار دادن یک دکمه، میتوانید به سرعت بازی را ذخیره کرده و با فشردن یک دکمه دیگر بازی به سرعت لود میشود. بازی حتی به طور پیش فرض، اگر ۱ دقیقه از زمان آخرین Save شما بگذرد، به شما اخطار میدهد که توصیه میشود بازی را سیو کنید. بدین ترتیب، خود سازندگان هم کاملاً شما را به انجام این مکانیزم تشویق میکنند. این مکانیزم این امکان را به شما میدهد که روشهای مختلف را در هر مرحله امتحان کنید. مراحل بازی به طور بالقوه، در صورتی که به همه نکات ریز آنان مسلط باشید، در زمانهای ۱۰ تا ۲۰ دقیقهای قابل تمام کردن هستند و اصلاً تروفی/اچیومنتهایی هم برای اسپیدران کردن مراحل به این شکل وجود دارد؛ اما برای دفعات اول بازی، عدم تسلط به همه نقاط ریز مرحله، در کنار این مکانیزم Quick Save که شما را تشویق به انجام مرحله به شکلهای مختلف میکند، باعث میشود که مراحل بسته به ابعادشان، از ۱ ساعت تا ۳ یا ۴ ساعت هم به طول بینجامند و در نتیجه تمام کردن کامل بازی، حدود ۲۵ تا ۳۰ ساعت از شما زمان خواهد برد. مکانیزمی نظیر Quick Save، جزو سیستمهایی است که اگر طراحی مرحله بازی به شکل خوبی متناسب با آن نباشد، میتواند باعث بشود که بازی آسیب جدی ببیند؛ اما خوشبختانه در Desperados 3 شاهد هماهنگی کامل این سیستم با مکانیزمهای گیم پلی هستیم و سرعت لود شدن مجدد سریع هم باعث میشود که استفاده از این مکانیزم کاملاً معقول و عملی باشد. به علاوه، اگر از جمله بازیکنان خیلی علاقهمند باشید، میتوانید بعد از اتمام بازی به همین شکل، یک بار دیگر آن را بدون استفاده از مکانیزمی نظیر Quick Save تجربه کنید و سعی کنید که شرایط را همان طور که بسته به تصمیمات شما پیش میآیند، ارزیابی کرده و تصمیم گیریهای بعدی را انجام بدهید.
یکی از مسائل مهمی که در مورد این بازی وجود دارد، عرضه آن بر روی کنسولهاست. برخلاف اکثر بازیها که عرضه آنها بر روی پلتفرمهای مختلف، در بخش گیم پلی دردسر خاصی ندارد و نهایتاً معطوف به تغییر کلیدهای انجام بازی است، بازیهای سبک استراتژی نیاز به کار زیادی برای پیاده سازی سیستم کنترلی متناسب با کنسولها دارند. اکثر اوقات حتی نیاز به تغییر UI بازی برای تناسب پیدا کردن این عناوین با فضای کنترلی کنسولها احساس میشود و نیاز به تستهای فراوانی از سوی سازندگان برای پیاده سازی درست تمامی سیستمهای بازی برای اجرای روان روی کنسولها دارد. به دلیل همین مشکلات، خیلی از این نوع بازیها به طور کلی قید عرضه شدن روی کنسولها را میزنند. من بازی را هم با استفاده از موس و کیبورد و هم با کنترلر تجربه کردهام و باید بگویم برخلاف اکثر بازیهای استراتژی، این بازی تجربه بسیار خوبی بر روی کنترلر به کاربران ارائه میکند. در حالت تجربه بازی با موس و کیبورد، مشابه بازیهای استراتژی، میتوانید شخصیتها را انتخاب کرده و به آنها فرمان بدهید تا به نقطه خاصی بروند و یا کار خاصی انجام دهند. در هنگام تجربه بازی با کنترلر، در اکثر اوقات، شما کنترلر شخصیتی که انتخاب شده را به صورت مستقیم در دست دارید و در نتیجه، تجربه متفاوت اما لذت بخشی برای شما خلق میشود. هر چند به عنوان یک فردی که بازیهای استراتژی نسبتاً زیادی را انجام داده است، طبیعتاً کنترل بازی با موس و کیبورد برای من راحتتر بوده است، اما در هنگام انجام بخشی از بازی با کنترلر هم احساس مشکل خاصی نکردم و آن طور که از تجربه سایر بازیکنانی که صرفاً با کنترلر و روی کنسولها بازی را به اتمام رساندهاند متوجه شدهام، سازندگان کار بسیار فوقالعادهای در پیاده سازی سیستم کنترلی این عنوان انجام دادهاند. بازی به طور کامل UI متفاوتی در هنگام تجربه با کنترلر دارد که گاهی اوقات هم برای انجام یک حرکت، باید چند دکمه را همزمان فشار بدهید، اما در کل سازندگان موفق شدهاند تجربهای روان و لذت بخش را به سیستم کنترلی کنسولها منتقل کنند و از این بابت باید به آنان تبریک گفت.
تنها ایرادی که در گیم پلی بازی دیده میشود و شاید از بعضی جهات هم نتوان آن را خیلی ایراد بزرگی به حساب آورد، شباهت آن به عنوان قبلی سازنده یعنی Shadow Tactics است. قطعاً فضای غرب وحشی و اضافه شدن تفنگ به عنوان یک سلاح اصلی و همچنین بزرگتر شدن محیطهای بازی، جزو مواردی هستند که بازی را تا حدی از لحاظ گیم پلی نسبت به آن عنوان متمایز بکنند اما همچنان، بازی شباهتهای زیادی به Shadow Tactics دارد. انتظار میرفت بعد از گذشت حدود چهار سال، یکسری مکانیکهای جدید وارد بازی شده ولی هر چند بازی قطعاً از نظر ابعاد و بسیاری جهات، نسبت به آن عنوان پیشرفت کرده است، اما همچنان با وجود تغییر کامل فضای داستانی از ژاپن دوران Edo به غرب وحشی، حس کلی حاکم بر گیم پلی دو عنوان بسیار شبیه هم است. این موضوع، هر چند در کیفیت کلی بازی به عنوان یک اثر مستقل تأثیری ندارد، اما به هر حال وقتی یک بازی یک سازنده را با عنوان قبلی خودش مقایسه بکنیم و با وجود تغییر کامل فضای داستانی، همچنان از نظر گیم پلی و حتی با در نظر گرفتن دو عنوان به شکل بسیار زیادی شبیه هم باشند، تا حدی میتوان این موضوع را به عنوان نکته منفی در نظر گرفت. توجه کنید که منظور من از این جمله این نیست که یک سازنده وقتی به فرمول موفقی رسیده، باید آن را کامل دگرگون کند، قطعاً به خاطر سبک یکسان، میان دو بازی شباهتهایی دیده میشود ولی با انجام بازی و مشاهده تغییرات نسبتاً کم مکانیزمهای دو بازی، این موضوعی کمی آزاردهنده میشود. هر چند، با وجود تمامی این صحبتها، منظور من به هیچ وجه این نیست که بازی کیفیت پایینی دارد و در کیفیت بالای گیم پلی بازی شکی نیست.
در نهایت و با همه این صحبتها، باید بگوییم که Desperados 3 از نظر گیم پلی، عنوانی بسیار ارزشمندی است که سازندگان آن با طراحی مرحله عالی و خلق یک تجربه لذت بخش و چالش برانگیز در سبک استراتژی همزمان تاکتیکال، توانستهاند به خوبی به این سری که در ساخت عنوان قبلیشان هم یک منبع الهام بزرگ بود، ادای دین کرده و یکی از برترین عناوین این سبک را از نظر گیم پلی خلق کنند.
بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی میرسد. در بعد هنری، بازی وضعیت بسیار خوبی دارد. محیطهای بازی به شکل زیبایی طراحی شدهاند و حال و هوای غرب وحشی کاملاً به بازیکنان منتقل میشود. از طراحی ساختمانها و مزرعهها گرفته تا طراحی بافت گیاهی محیط، همگی به خوبی حس و حال یک عنوان مناسب را در این سبک منتقل میکنند. از سوی دیگر، در بعد فنی هم میتوان عملکرد بازی را قابل قبول دانست. با این وجود، در این بخش به نظر میرسد نسبت به بازی قبلی سازندگان یعنی Shadow Tactics شاهد پیشرفت خیلی چشم گیری نبودهایم و بخشهای زیادی از بازی همچنان همان شکل و شمایل را از نظر فنی دارند. هر چند گرافیک فعلی بازی برای عنوانی در این سبک در حد خوب و قابل قبولی قرار دارد و خوشبختانه وضعیت بازی از لحاظ پرفورمنس و باگهای فنی هم خوب و بدون ایراد جدی است، اما عدم پیشرفت زیاد نسبت به نسخه قبلی، نکته چندان جالبی نیست. هر چند همان طور که گفتم، وضعیت فعلی بازی در کل برای عنوانی در این سبک مناسب است و نمیتوان ایراد خیلی جدی را به آن وارد دانست.
در نهایت به موسیقی و صداگذاری بازی میرسیم. در این زمینه هم عملکرد سازندگان فوقالعاده بوده است. قطعات موسیقی استفاده شده برای عنوانی در فضای غرب وحشی، عالی هستند و تا حدی هم حس و حال فیلمهای وسترن را در بازی ایجاد میکنند. از بعد صداگذاری هم بازی بسیار خوب عمل کرده است و علاوه بر دوبله خوب صدای شخصیتها، افکتهای صوتی شلیک، ضربه با چاقو و… هم همگی به خوبی پیاده سازی شدهاند.
نتیجهگیری نهایی:
عنوان Desperados 3، یک اثر بسیار موفق و عالی در سبک استراتژی همزمان تاکتیکال است که با گیم پلی فوقالعاده خوبی که از طراحی مرحله هوشمندانه حاصل شده است، در کنار موسیقی عالی و گرافیکی مناسب، میتواند تجربهای لذت بخش برای طرفداران این سبک به ارمغان بیاورد. حتی اگر تا به حال با عناوین این سبک آشنا نبودهاید، انجام این بازی باکیفیت میتواند شما را با این ژانر که نیاز به تفکر و برنامه ریزی زیادی هم دارد آشنا بکند. تجربه Desperados 3 را از دست ندهید.
پر بحثترینها
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- شایعات مربوط به حضور God of War در TGA 2024 قوت گرفت [تکذیب شد]
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
- آیا بازیهای ویدیویی به ما آسیب میرسانند؟
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
نظرات
بسیار عالی
مرسی بابت نقد اقای نامجوی عزیز
خیلی از این بازی خوشم میاد :drool: :drool:
شباهت بیش از حد گیم پلی به عنوان قبلی این سازنده رو نمیشه ایراد در نظر گرفت چون اصلا عنوان قبلی این استدیو از دسپرادوز الهام گرفته و طبیعیه خود دسپرادوز رو شبیه خودش بسازن دیگه 🙂 در مورد گرافیک فنی هم اینو بگم که بازی های استراتژی خیلی سخت افزار زیادی طلب میکنه چون همزمان کل مپ رو به ما نمایش میده و شاید دلیلی که گرافیک فنی رو بالا نبردن توان محدود ps4 و x1 و در مورد داستان هم چون هنوز تمومش نکردم نظری ندارم ولی شخصا نمره ۱۰ رو میدم چون میدونم چقدر سخته یه بازی رو تا این حد بدون نقص شبیه نسخه ی اول بسازی و اینقدر حرفه ای ارتقاش بدی و واقعا متوجه نمیشی اینو یه استدیو دیگه ساخته دمشون گرم :inlove:
یه بازی فوقالعاده در سبک RTT
حتما بازی کنید ،اگه بخواید که مراحل رو ۸ ستاره برید هم بسیار چالش برانگیز میشه.
دسپرادوس یکی از ماندگار ترین و خاطره انگیز ترین بازیها تو سبک تاکتیکال برای ما گیمراس
نسخه اول به معنای واقعی کلمه حیرت انگیز بود و لذت ناب یه ویدئو گیم رو در زمینه طراحی، داستان، گیمپلی و … کاملا احساس میکردی
نسخه سوم که دست پخت استودیوی می می می هست هم تونست این فرنچایز رو تو اوج نگه داره و با داستان خوب و گیمپلی بی نظیر دوباره مارو به دوران خوش گیمریمون برگردونه
اگر بخوام با نسخه اول مقایسه کنم، ui و صداگذاری نسخه سوم اصلا در حد و اندازه های نسخه اول نیست چون انصافا نسخه اول تو همه زمینه ها حیرت انگیز بود، اما تجربه این نسخه هم واقعا لذت بخش و فوق العادست
حتما اگر گیمر هستین این عنوان رو از دست ندین
امیرمهدی جان خیلی شما کارت درسته! عجب بازی هستش این Desperados. من واقعاً از همون اولین معرفی ها، حتی کاور بازی داد میزد همونیه که با حال و هوای باحال وسترن میخونه و از این دست بازیا خیلی کم داریم. مخصوصاً که من کلاً مثل شما یا بقیه بچه ها استراتژیست نیستم اما این یکی واقعاً نظرم رو جلب کرد! با توجه به نقدت هم قطعاً توی لیستم هست مهدی جان. خسته نباشی. خسته نباشی. خسته نباشی. :rose: :rose: :rose: :rose:
نقد عالی بود.بی نظیر. آقای نامجو اگه پیامای ما رو می بینید یه جوابی چیزی بدین بفهمیم (:
سلام.
بله پیام ها رو می بینم :)) خیلی ممنونم از نظر لطف شما و سایر کاربران عزیز سایت.
در یکی از مطالب دیگه هم، در بخش نظرات نوشته بودم، متاسفانه سرم به شدت شلوغه و اکثر اوقات وقت نمی کنم که به نظرات دوستان جواب بدم. ولی مطمئن باشید تک تک نظرات رو می خونم و اگه انتقاد یا پیشنهادی هم باشه، حداکثر تلاشم رو می کنم که در مطالب بعدی، اون ها رو مد نظر قرار بدم.
ممنون از نظرتون.
ممنون بابت زحماتتون
من حدود ۱۰ ساعته تاحالا بازی کردم و واقعا عاشقش شدم. به شدت بازی فان ی هستش و البته خیلی سخت
برای من که تاحالا از ژانر Real Time Tactics بازی نکرده بودم خیلی جذاب بود و احتمالا سراغ بازی های دیگه ای از این ژانر هم برم.
کرکترها رو هم خیلی دوست دارم از جان کوپر گرفته تا کیت و ایزابل و مکوی
اگه از یه سری از ایرادای دوربین چشم پوشی کنم ۱۰/۱۰ میگیره این بازی بنظرم :yes: