خاطرهانگیزتر از گذشته | نقد و بررسی عنوان Tomb Raider
بالاخره انتظارات به پایان رسید و بعد از ۲-۳ سال انتظار و تاخیرهای پیدرپی بازی TR توسط Square Enix منتشر گردید. اینبار هم لارای جوان موفق ظاهر شد و سازندگان مزد زحمات خود را گرفتند. اینبار شاهد یک Reboot برای داستان لارا هستیم که به بهترین شکل ممکن به اجرا درآمده و اکثر منتقدان را راضی نگه داشته است. شما را به خواندن نقد این بازی در ادامه دعوت میکنم.
نام بازی: Tomb Raider
سازنده بخش تک نفره: Crystal Dynamics
سازنده بخش چند نفره: Eidos Montreal
ناشر: Square Enix
سبک: Action-Adventure
پلتفرم: PC|X360|PS3
رده بندی سنی: بالای ۱۷ سال (جوانان)
باکس آرت رسمی بازی:
===================================================
مقدمه:
بالاخره انتظارات به پایان رسید و دوباره بازیبازان میتوانند کمی در نقش لاراکرافت در دنیای مجازی به دنبال ماجراجویی باشند. اما یک ماجراجویی متفاوت! حال، چرا میگوییم یک ماجراجویی متفاوت؟ با خواندن کامل این نقد که در آن سعی شده بی طرفانه در رابطه با بازی صحبت شود، پاسخ این سوال را میابید.
اگر یک بازیباز قدیمی باشید حتما قبول دارید که تنها بازیای که می توانست حتی بازیبازان حرفهای را در دوران نسل پنجم و بر روی کنسول Play Station one به زانو درآورد بازی محبوب آن زمان یعنی Tomb Raider بود که با وجود تناقض هایی که با دنیای واقعی داشت به خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار میکرد. هر ساله به تعداد کارکتر های مرد بازیهای رایانهای افزوده میشود ولی در بین این همه کارکتر مذکر تعداد کمی از محبوبیت لاراکرافت پا فراتر گذاشتهاند. حتی کارکتر هایی چون الطایر و اتزیو از سری محبوب Assassin’s Creed و کارکترهایی که صنعت گیم با آنها تعریف میشود همچون Mario و Sonic و تعداد بسیار زیاد کارکتر دیگر در محبوبیت با لاراکرافت برابری میکنند. از همان اوایل بازی های سری TR شما دختری جوان را میبینید که علاقهی خاصی به مقبره ها و کاوش در درون مقبرههای خطرناک را دارد و سرگرمیاش استفاده از انواع اسلحههای گرم است و کشتن یک فرد او را دچار عذاب وجدان چندانی نمی کند! همین تناقض میان ویژگی های یک دختر در دنیای حقیقی با لاراکرافت در دنیای مجازی شاید مهمترین دلیل محبوبیت او باشد و این تناقض جالب سبب مجذوب بودن اجتناب ناپذیر لارا شده است! دختری جوان که تشنهی یادگیری و کنکاش در محیط اطرافش است و از هیچ چیز ترسی ندارد و به راحتی تفنگ به دست میگیرد و با دشمنان وارد درگیری های خونین میشود، وارد مقبرههای بس ترسناک و دلهره آور و تاریک میشود تا شاید بتواند هیجان را تجربه کند.
در این نسخه از بازی که در سال ۲۰۱۱ در کنفرانس Microsoft در E3 معرفی شد و بار ها و بار ها تاخیر خورد. آخرین بار بازیسازان که قرار بود بازی را در تابستان ۲۰۱۲ منتشر کنند به بازی تا زمستان ۲۰۱۳ مهر تاخیر زدند و بالاخره بازی در تاریخ ۵ام March 2013 منتشر شد. همچون بقیهی بازیهای فصل زمستان بازی TR از سایت های مختلف بازخورد هایی متفاوت داشت. برای مثال سایت IGN امتیاز ۹.۱ از ۱۰ و سایت Eurogamer هم به بازی امتیاز ۸ از ۱۰ را دادند که نسبتا نمرات قابل قبولی بودند. سازندگان در این بازی سعی در این داشتند که داستان و گیمپلی را به طور کامل نوسازی کنند و یک بازی متفاوت را در اختیار بازیبازان قرار دهند. اما از اولین نمایش های بازی در نمایشگاه E3 و درخشش آن در این نمایشگاه، منتقدان بسیاری این عنوان را تقلیدی از عنوان Uncharted عنوان انحصاری PS3 میدانند. ولی سازندگان این مسئله را تکذیب کردهاند و گفتهاند که با وجود شباهتهایی که این دو بازی با یکدیگر دارند نمیتوان گفت که عنوان جدید TR تقلیدی بوده از عنوان Uncharted. اگر به قدمت این دو بازی توجه کنیم خواهیم دید که بازی TR از سال ۱۹۶۰ میلادی منتشر شده در حالی که سری Uncharted کمتر از ۱۰ سال قدمت دارد و المانهای اصلی گیمپلی این سبک را به نوعی برای اولین بار در بازی TR دیدیم و این عنوان بود که ما را با استانداردهای این سبک آشنا کرد. داستان دو بازی هم به کلی متفاوت هستند. لاراکرافت دختری ۲۱ ساله است که با خواند کتابی به باستان شناسی علاقهمند میشود فکر کنم مسائل زیادی این دو را از هم مجزا می کنند. لارا یک ماجراجوی ۲۱ ساله است که با خواندن کتاب می خواهد باستان شناس شود. البته این موضوع را رد نکردند که در ساخت این بازی از المانهای بازی های دیگر بهره نبرده اند و احساس رضایت کردهاند از مقایسه کردن این بازی با بازیهایی چون Uncharted و فیلمهای هالیوودی به خاطر شباهت های بیش از حد صحنههای سینماتیک این بازی با اینگونه فیلم ها. میتوان بازی را نوعی بازی Survival دانست. زنده ماندن در طول این بازی کار آسانی نیست. کلی امکانات جدید به بازی اضافه شده اند، کلی اسلحه های جدید به بازی اضافه شدهاند که در این راه به شما کمک میکنند. به طور کلی این بازی از جمله بازیهایی است که نمیتوان آن را یک شاهکار دانست ولی در سطح قابل قبولی قرار دارد که به راحتی نمیتوان از کنارش گذشت و یادآور بسیاری از خاطرات گذشته است و کمک میکند شما لارایی را بشناسید که از کشتن هراس دارد. از همه مهمتر اینکه اینبار شاهد بخش چند نفره در این بازی هستیم که با توجه به کمبود هایی که دارد اما نباید فراموش کرد که به طور کلی سازندهی این بخش از سازندهی بخش اصلی متفاوت است و تا حد زیادی این بخش از بازی طرفداران را راضی نگه داشته است. این موضوع نشان میدهد که با توجه به اینکه بازی شاهکار محسوب نمیشود اما سازندگان توانستهاند بیشتر منتقدان را راضی نگه دارند و از آنان نمرهی قبولی بگیرند.
داستان:
لارا دیگر همان لارای گذشته نیست که عاشق ماجراجویی باشد. لاراکرافتی که با آن در این بازی مواجه هستیم علاقهی چندانی به ماجراجویی ندارد و زندگی آرام و بدون دردسر را ترجیح میدهد. وی بارها و بارها در صحبت هایش عنوان میکند که از مقبرهها (Tombs) متنفر است و از کشتن یک موجود کوچک هم بیزار است چه برسد به انسان! ولی ویژگی کنجکاوی و ماجراجویی در او هنوز وجود دارد با اینکه رغبتی تا کنون به ماجراجویی از خود نشان نداده.۲۱ سال سن دارد و پس از فارق التحصیل شدن از کالج تصمیم میگیرد که مدتی به دور از استرس ها و مشکلات شهری در جایی به دور از محل زندگی کنونیاش به تفریح بپردازد. بدین ترتیب همراه با دوستانش وارد کشتی Endurance میشود تا با این کشتی به مقصد نهاییاش که مکانی است به نام مثلث اژدها در دریای ژاپن که چندان مکان امنی با توجه به زیبایی هایی که دارد به شمار نمیرود. همه چیز قبل از رسیدن به دریای ژاپن روال عادی خود را طی میکند تا اینکه با نزدیک شدن به جزیره کم کم اوضاع به هم میریزد و کنترل کشتی از دست خدمه خارج میشود. طوفانی سهمگین به راه میافتد و تنها چیزی که خدمه میدانند این است که تنها نزدیک مقصد هستند اما هیچ معلوم نیست که این طوفان آنها را از مقصدشان دور نکرده باشد.
کشتی در اثر طوفان به ناگاه از وسط به دو نیم تقسیم میشود و لارا از دوستانش فاصله میگیرد. لارا با تمام وجود سعی میکند به دوستانش در نیمهی دیگر کشتی ملحق شود اما به ناگاه اتفاقی میافتد که لارا به دریا میافتد. نا امیدی از چشم دوستانش پیداست و آنها دیگر اثری از لارا نمیبینند. ولی اندکی بعد میبینیم که لارا در بین لاشههای کشتی به هوش میآید. او خود را مقصر گم شدن و شاید حتی کشته شدن آنها میداند ولی ناامید نمیشود و تصمیم میگیرد که دوستانش را بیابد تا با هم به خانهشان برگردند. این اتفاق هستهی اصلی داستان بازی را تشکیل میدهد و از همینجاست که میتوان قدرت تخیل نویسندهی مشهور داستان لاراکرافت جدید را شناخت. نویسندگی داستان این بازی بر عهدهی خانم Rihanna Pratchett است که کارنامهی درخشانی در نویسندگی دارد و چهرهای شناخته شده است. خانم Pratchett برای اولین بار توانایی ذهن خود را با نوشتن سناریوی زیبای Heavenly Sword به رخ جهانیان کشید و انگشت نمای عام و خاص شد.
برگردیم به داستان بازی؛ لارا در حالی که از شدت درد به خود میپیچد میایستد و به این فکر میکند که هرچه سریع تر خود را به برجهای رادیویی جزیره برساند و برای دوستانش که احتمالا جان سالم به در برده اند پیامی بفرستد و موقعیتش را اعلام کند. اما ناگهان ضربهای محلک به سرش میخورد و از هوش میرود. از همین اول داستان چالشهای بیپایان لارا شروع میشود. با به هوش آمدن لارا، او خود را معلق در هوا و در بند پیچیده شده میبیند. به طور واضح میتوانید اسکلت انسانهای دیگر که قبل از شما در این جزیره گرفتار شده بودند، در گوشه و کنار غاری که در آن زندانی شدهاید وجود دارد. پس شما اولین نیستید ولی اگر دیر بجنبید خواهید مرد. این اولین امتحانی است که لارا باید آن را با موفقیت پشت سر بگذارد. لارا با کمک گرفتن از جسدی که همانند او معلق است طناب دور خود را باز میکند. بدین صورت که با هل دادن او به سوی آتش باعث شعلهور شدنش میشود و با شعله ور شدن او طناب های دور لارا نیز شروع به سوختن میکند و لارا خیلی سریع از موقعیت استفاده میکند و پا به فرار میگذارد. در این بازی هر ثانیه باید منتظر اتفاقی عجیب باشید. از حملهی حیوانات وحشی گرفته تا مقابله با دشمنان تفنگ به دست تنها با یک تیروکمان! در این راه دوستانی را ملاقات میکنید که پیش از این نمیشناختید. حتی در مسیر فرار از جزیره آنها را از دست میدهید. اما ناامیدی وقتی که امیدواری تنها راه حل ممکن است، فایدهای برای لارا ندارد. همانطور که فهمیدید به غیر از لارا، حیوانات و دوستان لارا و خدمهی کشتی ،افرادی در گوشه و کنار جزیره پرسه میزنند که خود را مالک آنجا میدانند و کارهای شیطانی خود را از این جزیره پایهریزی میکنند. رحم و مروتی در رفتارشان نیست و حتی به یک دختر بیپناه ۲۱ ساله نیز رحم نمیکنند و به سمت او شلیک میکنند. لارای جوان وحشتزده تر از همیشه تنها راه فرارش را در امیدواری میابد و وجدانش به او این اجازه را نمیدهد که بدون دوستانش از جزیره فرار کند. هر چند وقت یک بار جملهی کوتاه اما پر معنی “I Can” به معنی من میتوانم را تکرار میکند تا شاید اندکی از ترسش بکاهد. کمبود این تنوع ها در داستان سری TR همیشه احساس میشد حتی آن روزهایی که بازی در کنسول PS1 و PS2 حرف اول و آخر را میزد. سازندگان به خوبی توانستهاند از پتانسیل بالای داستان بازی که آن را مدیون نویسندهی کارکشتهی خود هستند، بهرهببرند و با روایتی مناسب و زیبا عنوانی لایق تشویق را در اختیار بازیبازان علاقهمند به لارا قرار دهند تا باز هم بعد از سالها بازیبازان احساس کنند که با لارا میتوانند ارتباط برقرار کنند و باز هم هرچند کوتاه ولی شیرین زندگی را از دید او بنگرند.
در اوایل بازی از ناتوانی ظاهری لارا ناامید میشوید. ولی فقط کافیست کمی صبر کنید تا نظرتان عوض شود. علاوه بر اینکه با پیشروی در بازی شاهد رشد توانایی های لارا هستیم و میبینیم که چطور قوی و قوی تر میشود، سازندگان با فلشبکهایی ما را به دوران کودکی و قبل از اینکه لارا وارد کشتی شود میبرند. اینجاست که لارایی را میبینیم که توانایی ذهنیاش بیش از آن چیزیست که انتظارش را داشتیم. حرفها و پیشنهادات او حتی در زمان کودکی هم مورد احترام بزرگسالان بود و همیشه تحسین میشد. حال در این بازی شاهدیم که لارایی که تجربهی درگیری های فیزیکی را نداشته چگونه به وسیلهی استادش Roth زنده ماندن و زندگی کردن در جزیرهای که بهتر است اسمش را ناکجا آباد بگذاریم، را میآموزد. بد نیست اشاراتی به لارای گذشته بکنیم تا کسانی که نتوانستهاند بازیهای پیشین را تجربه کنند، وی را بشناسند. والدین لارا میخواستند که او نجیبزاده شود و با این هدف او را پرورش دادند. لارای آن زمان کسی نبود که مبارزه با مشکلات را برای تجربهی یک سفر پرهیجان را به زندگی مرفه نجیبزادگان ترجیح دهد. همه چیز از یک سفر با یک هواپیمای اجارهای آغاز شد، در راه بازگشت میان رشتهکوههای هیمالیا گرفتار شد و حالا زمانی بود که حس ماجراجویی خود را بشناسد. بعد از تحمل مشکلات زیاد دوباره به زندگی عادی خود بازگشت، اما اینبار تنها هدف زندگیاش ثروتمند شدن نبود! او میخواست هر موقع که دلش میخواهد ترس و هیجان را تجربه کند و زندگیای متفاوت داشته باشد. در بازی جدید که خبری از این داستان نیست و دوباره او را در نقش یک نجیب زاده میبینیم. به نوعی نویسندهی ماهر این عنوان که هنرش را در Mirror’s Edge به رخ کشید به خوبی یک Reboot بسیار قوی را برای شخصیت لارا را برای بازیبازان مشتاق تدارک دیده است.
بعد از E3 با الکس وزنیاک (Alex Wozniak) تهیه کننده ارشد بازی Tomb Raiderمصاحبهای انجام گرفت. وی دربارهی لارای جدیدی که با او مواجه میشویم نظرات جالبی داد و اشاره کرد که سازندگان قصد داشتهاند بازیباز را به دنیای یک دختر تنها و بدون پناه ببرند که نمیداند چگونه فرار کند و آرام و قراری ندارد. حیوانی را نکشته اما اگر این عادتش را ترک نگوید مجبور است زندگی در دنیا را ترک کند، انسانی را نکشته اما برای اینکه در امان باشد مجبور میشود مردی را که قصد دارد از او سوءاستفاده را کند را بکشد. شما در این بازی شاهد تبدیل شدن لارا از دختری ترسو که تنها در خیالاتش میتواند خود را قدرتمند فرض کند را به دختری شجاع و نترس و با تجربه در ماجراجویی هستید. اگر به فیلمها و مستند های ژانر Survival علاقه داشته باشید، شباهت این بازی با این دسته از فیلم ها و مستند ها را شاهد هستید. به راحتی میتوانم بگویم که اگر مستندهای این ژانر مخصوصا مستند انسان و طبیعت که بار ها و بار ها از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به روی آنتن رفته را دیده باشید هیچ مشکلی در پیشروی در داستان و فرار از دست خطرات نخواهید داشت چون سازندگان بر اساس واقعیات این بازی را بنا کرده اند که جای تشکر دارد. در یک کلام تجربهی این عنوان علاوه بر اینکه داستان زیبایی از لارا را شاهد خواهید بود و خاطرات گذشته را مرور خواهید کرد به یاد ماجراجوی ۳۸ سالهی بریتانیایی یعنی Bear Grylls نیز خواهید افتاد که برنامههای تلویزیونیاش طرفداران میلیونی در ایران دارد.
گیمپلی:
شاید مهم ترین بخش یک بازی، گیمپلی آن باشد. سازندگان به خوبی از پس طراحی مراحل بازی TR بر آمدهاند و علاوه بر اینکه داستانی مهیجتر از گذشته را در این عنوان شاهدیم با گیمپلی ای پیشرفتهتر و کامل تر نیز روبهرو هستیم. در این عنوان راه متفاوتی دارید برای پیروی در داستان. به نوعی تنهای ویژگی Sand Box بازی همین بخش است. میتوانید کمترین ریسک ممکنه را بکنید و مخفیانه در داستان پیش بروید. در تمام مراحل این قابلیت در اختیار شماست. شاید فکر کنید که در مواقعی که دشمنان زیادی در یک فضای کوچک منتظر کشتن شما هستند چطور میتوان بدون دیده شدن گریخت. جواب این سوال بسیار محسوس است؛ قبل از رسیدن به این محل سازندگان راه حل این مشکل را در اختیارتان گذاشته اند. کافیست کمی به اطراف خود دقت کنید. راهی که غیر از مسیری که شاید در نگاه اول تنها راه عبور باشد، را بیابید. سپس کافیست تنها یک دشمن را با اسلحهی گرم مثلا با سلاح شاتگان لارا بکشید. سریع راه دوم را در پیش بگیرید. حال دقیقا همان زمانیست که سازنده را تحسین میکنید. هوش مصنوعی فوق العادهی این عنوان همینجاست که خود را نشان میدهد؛ دشمنان شما سریع و به شکل غافلگیرانه خود را به معرکه میرسانند حال فرصت خوبیست که بدون مزاحمت آنها از معرکه بگریزید. البته این بدان معنی نیست که نمیتوانید کسی را بکشید. سازندگان یک تیر و کمان و یک وسیلهی مخصوص کوهنوردی را به عنوان سلاحهای سرد و بی صدا در اختیار لارا گذاشته اند و می توانید با مشتعل کردن تیر خود مواد انفجاری را منفجر و در محل آتش ایجاد کنید و تعداد زیادی دشمن را به راحتی از بین ببرید یا حتی از پشت آنها را خفه کنید! بدون سر و صدا!
راه حل دیگر این است که بیپروا و با هدف شکار XP های بیشتر رو در رو به آنها بجنگید. البته هوش مصنوعی بالای دشمنان شما را با مشکلات زیادی روبهرو میکند پس باید خیلی در این کار حرفهای باشید تا جان سالم به در ببرید. به طور کلی میتوانید برای کشتن هر دشمن از محیط اطراف خود کمک بگیرید مانند ایجاد حریق و یا پرتاب کردن دشمنان به دره و غرق کردن آنها در آبهای خروشان. راه دیگر استفاده از ضد حمله و قابلیت هایی است که در Camp base-که در ادامه دربارهی آن به طور مفصل خواهیم گفت- آنها را Unlock کردهاید. لارا میتوانن از اسلحهی دشمن علیه خودش استفاده کند. در یک چشم بر هم زدن اسلحه رو میگیرد و تنها انگشتش را روی ماشه نگه میدارد و او را گلوله باران میکند. البته این تنها ضد حملهی لارا نیست برای مثال او از تیر های تیروکمانش و اسلحههای دیگر بهره میبرد. قابلیت هایی را هم میتوانید باز کنید که برای مواقعی که اسلحهای در دست ندارید به کمکتان میآیند. برای مثال یکی از این قابلیت ها این است که لارا یک مشت خاک را روی صورت دشمن میپاشد و با اسلحههای آنها، آنها را میکشد. این دو توانایی تا حدی شبیه یک دیگر است و فرقشان را در داخل بازی خواهید فهمید ولی میتوان آنها را در یک گروه جای داد. به طوری کلی کاور گیری و استفاده از تیر و کمان که به نظر تیر نامحدود دارد اصلیترین روش مبارزهی شما خواهد بود.
حال میرسیم به مشخصهی اصلی سری TR. بله، حل معماها و ماجراجویی در دنیای بازی. جزیره به قدر کافی پر از چیزهای شگفت انگیز است؛ هرگوشهی آن معمایی انتظار شما را میکشد. این بخش از بخش مبارزات هم گستردهتر است و گاهی در میان مبارزه معماهای بسیاری را باید حل کنید. مثلا چطور بدون اینکه شناسایی شوید و سر و صدایی ایجاد کنید با کمترین بهره از مهمات دشمنان را از پای درآورید. اما معمای تکراری این بازی این است که چگونه خود را از صخرهای به صخرهای که فاصلهی زیادی با شما دارد برسانید. میتوانید از ابزار کوهنوردیای که Climbing Axe نام دارد که در محیط بازی آن را میابید استفاده کنید و از کوه بالا بروید البته در این میان صحنههای سینماتیک زیادی انتظار شما را میکشند، به قدری سازندگان از این حقهی جذاب تر شدن بازی بهره بردهاند که گاهی اوقات خیال میکنید در حال تماشا کردن فیلمی سینمایی هستید! راه حل دوم استفاده از تیر و کمان لارا میباشد؛ بدین ترتیب که تیر را در حالی که به آن طناب وصل کردهاید، به سوی محل مشخص شده پرتاب کنید و روی آن سر بخورید.
برای زنده ماندن نیاز به شکار حیوانات دارید. هوش مصنوعی حیوانات با این که جای کار بیشتری داشت اما به طور کلی مناسب عنوانی چون TR است. البته این بخش را نمیتوان جزء مراحل اصلی بازی به حساب آورد، ولی تاثیری مستقیم در پیشروی داستان بازی مخصوصا در اوایل بازی دارد. در طول بازی تنها اجازه و توانایی حمل ۴ سلاح را دارید. میتوانید یک سلاح گرم سبک مانند اسلحهی کلت و دو سلاح سنگینتر مانند شاتگان در کنار تیر و کمان که سلاح اصلی شماست بهره ببرید. در بین سلاح ها مطمئنا تا کنون با قابلیت های تیر و کمان لارا آشنا شده اید. اما سلاح دیگری که لارا در اختیار دارد Climbing Axe که نوعی وسیلهی کوهنوردی میباشد، است. به وسیلهی آن درهای بسته را میگشایید، صندوقچههای اطراف بازی را باز میکنید، از موانع ست بالا میروید، دشمنان را میکشید و به عنوان یک اهرم در بلند کردن و جابهجا کردن اجسام از آن بهره میبرید. که البته برای اینکه این کار ها را بهتر در طول بازی انجام دهید، نیاز است که CA را در Base Camp آپگرید کنید.
در بازی شما شاهد Bace Camp هایی در نقشه هستید که بسیار برای شما و لارا مهم و حیاتی هستند. در آنجا میتوانید قابلیت های جدیدی را Unlock کنید، قابلیت های لارا در مبارزات را ارتقا ببخشید و … . وقتی به Bace Camp میروید در مقابل خود سه گزینه را مشاهده میکنید، Fast Travel که با توجه به بزرگی نقشهی بازی بسیار کارآمد است، Gear و Skills که میتوانید در آن توانایی های لارا را در مبارزات یا به اصطلاح Survival Combat و همچنین توانایی شکار او و… را مدیریت کنید. اسلحههای خود را میتوانید در این مکان Upgrade کنید؛ برای مثال اسلحهی خود را دوربین دار کنید! توانایی پرشهای بلند تر و صعود از صخرهها و ده ها عمل دیگر که در طول بازی ضروری هستند را باید در BC خود آنها را فعال کنید. میرسیم به مهمترین بخش BC که Gear نام دارد. در این بخش میتوانید اسلحههای خود را آپگرید کنید تا بتوانید در طول بازی از آنها استفادهی بیشتری داشته باشید. با استفاده از گزینهی Fast Travel هم به راحتی میتوانید از یک BC به BC دیگر بدون طی کردن مسیر، بروید. قابلیت دیگری که شما را در طول بازی یاری میکند Survival Instinct است که هر زمانی که در حل کردن معماهای بازی مشکلی داشتید و یا اینکه نمیدانید باید به کدام سمت بروید با استفاده از این قابلیت میتوانید از غریزهی لارا کمک بگیرید.
اما به غیر از بخش تک نفره و داستانی بازی شما این قابلیت را دارید که با دوستان خود به طوری آنلاین و چند نفره به مبارزه بپردازید. استدیوی Eidos Montreal به طوری مستقل سازندهی بخش MP این عنوان میباشد. اما متاسفانه نتوانستهاند به مانند استدیوی سازندهی بخش SP به خوبی از پس ساخت بخش مخصوص خود برآید. بارها در نقشهی بازی MP گم میشوید و نمیدانید که دقیقا باید به کدام سمت بروید. مخصوصا در مواقعی که باید با همکاری دوستانتان به هدفی برسید، تنها کافیست جایی سر در گم شوید، چون در این مواقع دیگر نمیتوانید از دست دشمنانی که با وجود بارها کشته شدن به سوی شما تیراندازی میکنند عصبانی نگردید! مدهای مختلفی در بخش MP بازی وجود دارند مثل Survivors و Scavengers که با وجود تکراری شدن شما را ساعت ها به خود مشغول میکنند. البته به این نکته نیز توجه کنید که برای اولین بار است که در طول سری TR ما شاهد بخش MP هستیم که میتواند شروع حرکتی رو به رشد و بزرگ باشد.
گرافیک:
در انتهای نسل هفتم کنسول ها هستیم و چندی دیگر شاهد عرضهی کنسولهای نسل بعد خواهیم بود. سازندگان با موتور اختصاصی خود به خوبی یک گرافیک خیره کننده را چه در بخش هنری و چه در بخش فنی را فراهم نمودهاند. البته شاهد باگهای ریز و درشتی در بخش فنی هستیم ولی گرافیک فنی تا حدی عالی کار شده که آن را میپوشاند. چهرهی لارا زیباتر از قبل شده و سازندگان روی جزئیات چهرهی او به خوبی کار کرده اند. لارا در طول بازی بارها زخمی میشود، بارها بدنش از شدت ضربات کبود میشود و بار ها مقدار زیادی آب بر روی بدنش پاشیده میشود. در تمامی این موارد سازندگان افکت خاصی را برای بدنش تدارک دیده اند. گاهی اوقات که این افکت ها با یکدیگر ترکیب میشوند، طوری به بازی خیره میشوید که زمان از دستتان در میرود. مخصوصا در شبی بارانی که لارا زخمی است و از درد به خود میپیچد و با هزار تقلا خود را به مکانی امن میرساند و آتشی برپا میکند و کنارش مینشیند. این صحنه اوج هنر نمایی بازیسازان میباشد. بدن کوفتهی او را میبینیم که زخمی شده و قطرات خون روی لباس و دست و صورتش توسط آب باران شسته شده. در این حال علاوهبر اینکه افکتی زیبا از دود و شعلههای آتش را شاهد هستیم، میبینیم که چگونه نور حاصل از شعلهها در محیط پراکنده میشود. علاوه بر این موارد شاهد سایهزنی کمنقص در بازی هستیم و سازندگان طوری شما را بهت زده میکنند که حس میکنید در حال تماشای یک فیلم سینمایی هالیوودی هستید! در شب نور مشعلها و نوری که از دهانهی اسلحهی در حال شلیک خارج میشود و در روز نور خورشید، مهم ترین منابع نوری بازی هستند که هر یک سایهی مخصوص خود را به وجود میآورند. سایهای که خورشید ایجاد میکند به دلیل اینکه نورش مستقیم و بدون وقفه به لارا میتابد سایهای ثابت و یک دست دارد. اما شعلهی آتش نوری متفاوت را تولید میکند؛ به طوری که میتوانید واضح ببینید که نورش کم و زیاد میگردد؛ بنابراین سایهی مخصوص خود را میخواهد!
جزئیات محیط و بافت ها به طور کلی عالی کار شده گرچه در بعضی موارد شاهد کم کاریهایی بودهایم اما آنچنان نیست که به گرافیک بازی لطمهای جدی را بزند. تاخیرهای پی در پی این عنوان باعث شده بود همگان انتظار گرافیکی زیبا را داشته باشند که خوشبختانه انتظارات تا حد زیادی برآورده شده است. پشت بشکهی آبی کاور میگیرید؛ نور خورشید در زمان غروب و از نزدیکی افق از لابهلای درختان به شما و سنگرتان میتابد؛ سایهای بلند بر روی زمین تشکیل شده، اینجاست که با یک حرکت کوچک دشمن متوجه حضورتان میشود و شلیک میکند در کسی از ثانیه بشکهی آب میترکد و آب بر روی صفحهی نمایش جاری میشود. لذت این لحظه به حدیست که بار ها و بار ها این عمل را تکرار می کنید! یا اینکه هوا بارانیست؛ کافیست زاویهی دوربین را تغییر دهید تا شاهد حرکت قطرات باران روی صفحهی نمایش باشید. بله، درست است که بازیهای جدید این افکتها را دارا میباشند اما به درستی طراحی قطرات آب و افکت آب در این عنوان اگر بهتر از عنوان تحسین برانگیز Uncharted نباشد از آن بدتر هم نیست! به طور کلی این بخش عالی کار شده؛ از افکت باران و آتش و آب بگیرید تا خون و گرد و غبار همگی عالی بوده در یک کلام. درختانی سرسبز و زیبا و درههایی پر از جزئیات چیزیست که تحسین هر کسی را بر میانگیزد.
صداگذاری:
از موسیقی در یک بازی ماجراجویی مخصوصا در پرچم دار این بازیها یعنی TR چه انتظاری دارید؟ مطمئنا همهی شما میخواهید که موسیقی شما را در مواقعی که باید بترسید بترساند و در مواقعی که لازم است سرعت و هیجان بازی را افزایش دهند و… . سایر افکت های صوتی مانند صدای آب مخصوصا در اطراف آبشارها و رودخانهها بسیار طبیعی میباشند و همچنین شنیدن آوای خوش پرندگان در طول بازی چیزیست که برای دقایقی شما را از فضای بازی بیرون میکنند. هر اسلحه صدای خاص خودش را دارد و حتی کمان مخصوص لارا صدای مخصوص به خودش را دارد. آهنگساز این بازی یعنی Jason Graves که در سهگانهی Dead Space مهارت و خلاقیت خود را به رخ همگان کشید، میباشد. وی با کمک تیم موسیقی خود دست به ساخت ادوات جدیدی زد و بدین وسیله صداهای جالبی را برای مواقعی خاص در بازی خلق کرد. در بسیاری از لحظات بازی، از موسیقی خبری نیست و تنها افکت هایی مانند صدا و ناله های لارا یا صدای باد و باران و شلیک اسلحهها به گوش می رسند. تصور کنید که صدای موسیقی بومیان جزیره که اهل شرق آسیا هستند را در مقبرهها بشنوید. مطمئنا همهی شما از شنیدن موسیقیهای شرق آسیا در طول بازی احساس آرامش خواهید کرد و به نوعی زنگ تفریحی برای شماست!
آنچه که از یک بازی بزرگ انتظار میرود این است که صداگذاری آن در حدی باشد که تحسین همگان را برانگیزد. در گذشته اگر عنوانهای پیشین سری TR را تجربه کرده باشید، صدای آشنای Keeley Hawes را به یاد دارید. در گذشته با توجه به این که نیاز بود بازیباز از همان ابتدا شخصیت شجاع و نترس لارا را بشناسد، بازیسازان از صدای خانم Hawes که از صدایی مقتدرانه بهرهمند است بهره گرفتند. اما با توجه به تغییر زیاد لارای قدیم با لارای جدید نیاز بود که از صدایی شکنندهتر به جای Keeley Hawes استفاده کنند. اینجا بود که بازیسازان سرا بازیگر مشهور ۲۹ ساله بریتانیایی یعنی Camilla Luddington رفتند. این بازیگر بریتانیایی به راحتی و به زیبا ترین شکل ممکنه با بازیباز ارتباط برقرار کرده و بازیباز را بارها به خنده و گریه وا میدارد. دیالوگ ها به لطف صدای او زیبا تر بیان میشوند و حس خوبی را به بازی بخشیده اند. صدا گذاری بقیهی شخصیت ها به اندازهی لارا خوب کار نشده ولی در سطح مناسبی هستند. حتی دیگر NPCها به زبان و لهجهی ژاپنی و روسی صحبت میکنند که شیرینی بازی را در بخش صداگذاری چندین برابر میکنند.
نتیجهگیری:
سازندگان به خوبی به قول خود عمل کرده اند و اینبار شاهد این هستیم که به مانند سری Devil May Cry بازی به دوران اوجش بازگشته و سازندگان اصل این بازی را فراموش نکرده اند و با کمی ارتقای قابلیت ها و ارائهی داستانی جامع تر از عهدهی بازی برآمده اند. در تمامی بخش های بازی شاهد افت و خیز هایی هستیم. بله، این بازی بدون مشکل نیست و ما با یک شاهکار به تمام معنا رو به رو نیستیم ولی بازیای است که ارزش بازی کردن را دارد. شاید اگر شروعی مناسب برای داستان در نظر گرفته میشد و روی بخش MP این بازی کمی بیشتر کار میشد، اکنون شاهد شاهکاری با هنر نمایی لاراکرافت محبوب بودیم.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
امسال فقط با دو تا بازی حال کردم یکی FarCry3 و یکی tomb raider
واقعا بازی ردیفیه فقط تو گرافیک از uncharted 3 عقبه
فوق العاده.تک تکه.عالی.یکه!یک
فقط بگم این بازی شاهکار نسل هفتم بود وتمام وتا چند روز دیگه سراغ این بازی بزرگ خواهم رفت :drool: :snicker:
امیر عزیز خسته نباشی برای مقاله کامل وزیبایت :-* :yes:
درسته مهدی یکی از بهترین بازی های این نسل هستش 😀 :yes:
من الان دارم بازیش میکنم واقعا عالیییییییه یعنی حرف نداره :inlove: :yes: 😀 :yes:
گیم پلی و گرافیکش و داستان و کلا همه چیزش عالییییییییه :yes: :yes: :yes:
اول خواستم به بازی نمره ی پایین تری مثل ۳۵ یا ۳۶ بدم
ولی وقتی کمی فکر کردم دیدم که باید به احترام بازیسازای خوش قول که زیر قولشون نزدن و این بازی رو به روزهای اوجش برگردوندن باید نمره ای بالاتر بدم و دیدم نمره ی ۳۹ لایق این عنوان و لارا و سازندگانشه :yes:
چقدر طولانی بود هر چی میخوندیم تموم نمیشد :laugh: یک رمان مینویشتی امیر جان :yes: :yes: :yes:
نوشته ی اولیه چیزی حدود ۷۵۰۰ کلمه بود (این نوشته ۵۰۰۰ تا هم نیست 😐 )
به خاطر این که زیادی نشه و شما رو خسته نکنم شد همینی که الان میبینی
کلی از لارا و شباهت مستند های Man Vs Wild و آنچارتد با این بازی توی نمونه ی اولیه بود که حذفشون کردم
رمان رو بعدا می بینی :yes: حالا نمی گم تا لو نره میخوام چه کنم :rotfl:
برای کسایی که ps3 نداشتن و تو کف بازی کردن uncharted موندن (مثل من) خوبه
البته در کل عالیه
شما هم به هیچ بازی زیر ۳۵ نمیدی 🙂
بازی ۳۹ یا ۴۰ میگیره که یه جورایی تاریخی بشه و توی ذهن همه بمونه قبول دارید؟
اگر از طرفدارای TR و لارا بودی به خاطر اینکه سازنده ها به قولشون عمل کرده بودن و بازی رو به اصلیتش برگردوندن الان ۴۰ میدادی
من میخواستم ۳۵ بدم که دلیل تغییر تصمیمم رو توی کامنتای قبلی خیلی واضح دادم
این بازی از IGN امتیاز ۹.۱ و از گیم اسپات ۸.۵ گرفته
این رو در نظر داشته باشین که LA Noire امتیاز ۹ و God Of War جدید هم ۸ از ۱۰ رو از Gamespot گرفته بودند
در زیبایی بازی هیچ شکی نیست :yes:
ممنون امیر جان ! عالی نوشتی ! کامل و بی تقص ! دمت گرم دادا :yes:
تصاویر زیبایی هم گذاشته بودی :inlove:
همچنین ممنون از شما عزیز که وقت گذاشتی و مطالعه کردی 😉
امیرجون سپاس بابت خبر. 😀
اسپمم توحلقم.ببخشید.امیرجون من تازه امروزنسخهpcاش روخریدم،اینTress Xعجب چیزیه،هروقت فعالش میکم فریم میشه۲۰!! :sweat: :sweat:
اوه…خسته نباشی … واقعا راست می گفتی می خوای کولاک کنی … :yes: ….عالی و بسیار زیبا بود :دی ….هنوز بازی نکردمش …دیگه رفتم زیر خط فقر این بازی هم که ۱۹۳ هزار تومن !!! 😐
به من که خیلی حال داد
تا حالا با لارا اینقدر حال نکرده بودم :yes:
حداقل کپیش رو بخر
والا ارزش داره :yes:
چرا ۱۹۳ تومن ارش جون؟اصل میگیری یا کپی؟
xbox یps 3 😯 😯 😯 😯 😯 😯
آخرین باری که بازی کپی گرفتم ۵-۶ سال پیش بود
آرش خان هم تو مرامش بازی کپی نیست :yes:
البته فکر کنم آرش برای PS3 خواست بگیره و به دلیل گرونی Blue-ray شده ۱۹۳ هزار تومن
راستی آرش جان از آمازون میخری؟
درود…نه باو آمازون کجا بود ؟! ps3 کجا بود ؟! من فقط بازی انحصاری برای ps3 می خرم …تامب ریدر قیمت فقط سی دی کی بازیش ۱۹۳ هزار تومن هست برای pc …من که دیگه پول برای گاد اف وار هم ندارم …ps3 ارزش نداره براش بازی مالتی پلتفرم بگیریم فعلا می مونیم تو خماری تا یه پولی دستون برسه :دی …
ببخشید که اینجا این رو می پرسم ولی کسی Bear Grylls رو میشناسه؟
به نظر من بازیسازا تا حدی به مستند های این شخص که در ایران به انسان و طبیعت معروفه، نیم نگاهی داشتن چون نمونه ی واقعی یه Survival و تلاش برای بقا هست این مستند ها :yes: اگه ندیدین پیشنهاد می کنم حتما حتی یه قسمتش رو ببینین تا متوجه شباهت های بخش Survival این بازی با این مستند بشین 😉
امیر هادی پور عزیز ممنون بابت نقدت :yes: :yes: :yes: :yes: :-* :inlove: :evilgrin:
چه نقدی بووووووود 😐
خسته نباشی امیر
این قدر بد بود؟ 😯
نه عالی بود :kissed:
این بووووووود ماله طول نقد بود :giggle:
من هم به همشهری عزیزمون خسته نباشید میگم که همیشه مطالب پربار تحویل ما گیمر ها میده
خواهش میکنم همشهری :inlove:
شما که ترجمه هات زبانزد عام و خاصه…ما کوچیکتیم :inlove:
امیر هادی پور داداش خسته نباشی نقدت عالی بود :-*
این بازی چیزی بیشتر از انتظار من بود :inlove: :drool: 😎
فقط میتونم بگم فوق العاده بود :rotfl:
عالی بود….
خسته نباشی
:yes:
همین امروز صبح بازی به دستم رسید. فوق العاده زیبا. انیمشین روون لارا. محیط شگفت انگیز. هر کار کردم که یه ایرادی از بازی بگیرم نشد! عجیب قشنگه! بعد از فاری کرای ۳ و بتمن ، این بازی هی منو قلقلک میده که جزیره رو جست و جو کنم.
با تشکر از همکار عزیز ، آقای هادی پور که به موقع نقد رو رسوندن واسه سایت. خسته نباشی :yes:
ممنون از شما
تجربه نکردن این بازی = هدر رفتن نیمی از عمر
عالیه :yes: فقط اگه میشه بگید این بازی به چه سیستمی احتیاج داره 😀 :yes:
در سایت وجود داره کافیه کمی جست و جو کنین
بهترین نقدی که دیدم بود هنوز نمیدونم چه جوری بابت نقدت تشکر کنم
:yes: :yes: :yes: :yes: :rotfl: :yes: :yes: :yes: :yes:
بعد از farcry 3 بهترین بازیه که تو زندگیم تجربه کردم 😀 :laugh: :-*
بازم ممنون امیر جان :inlove:
خواهش می کنم 😉
تو نقدش نوشته (سازندگان با فلشبکهایی ما را به دوران کودکی و قبل از اینکه لارا وارد کشتی شود میبرند) چه چیزهایی من تا آخرردش کردم ولی فلش بک به کودکی ندیدم!!!
میدونستم همین موضوع براتون سوال میشه
منظور از فلش بک اینجا تیکه ای مثل فیلم نیست دوست عزیز
اگه به لارا که در طول داستان توجه کنی و داستانش رو کامل بفهمی مخصوصا توی دیالوگ ها و اگه کامیک های این بازی رو خونده باشی یاد همون لارای قدیم می افتی و می فهمی که شخصیت واقعیش چی بوده
منظور بنده فیلم نبود
بلکه حسی بود که بازیباز با بازی کردن این عنوان از گذشته ی لارا بدست می آورد. لارا در همون صحنه های اولیه کاملا کسی هست که اطلاعات علمی زیادی داره و وقتی عتیقه ای پیدا میکنه خیلی راحت و سریع بدون این که تجربه ی جست و جو در مقبره ها رو داشته باشه درباره ی اونا صحبت میکنه
این به معنی آموزش هایی هست که به او در کودکی می دادن و با توجه به داستان اصلی سری او ابتدا قرار بود یه نجیب زاده ی واقعی بشه که دانایی شرط اولش بود
ولی با این حال حرف شما رو قبول دارم. بهتر بود منظورم رو بهتر می رسوندم و طوری نمی نوشتم که براتون سوءتفاهم پیش بیاد
بسیار بسیار مقاله زیبایی بود متشکرم :yes: :yes:
بازیش واقعا زیبا بود 😀
ممنون نقد کاملی بود. تنها ایرادی که میشه از بازی گرفت ارزش تکرارشه , برای همین بهش ۹.۵ میدم. بازیش رو ۱۰۰% کردم چون تو این چند سال بعد از Batman:AC و Farcry 3 این سومین بازییه که واقعا ارزشش رو داشت.
omg
من همین الان بازی رو تموم کردم و میتونم بگم که در مقایسه با باقی قسمت ها که همه رو بازی کردم این یکی یه شاهکار بود و بسیار عالی و یک تجربه لذت بخش. هر کس تا حالا بازی رو انجام نداده نصف عمرش بر فنا است :inlove: :inlove: :inlove:
همین امشب نصبش کردم.تا چند دقیقه پیش هم که بیام اینجا داشتم بازی میکردم.
بدون شک لقب شاهکار برازنده این بازیه!به معنای واقعی شاهکاره.
ممنون بابت نقدت کامل و مفیدت امیر هادی پور عزیز.خسته نباشی :yes: 😉
man dishab nasbesh kardam.topppppppppppppeh.vagh-an ali-ye
بازی خوبی بود! :yes: ولی تکراری هم بود! :smug: همه چیز بازی خوب بود! اگه گرافیکش بیشتر از آنچارتد بود دیگه شاهکار میشد! 😀 (قزیه ی تکراری بودن رو هم دوستانی که آنچارتد ۱/۲/۳) رو بازی کردن میفهمن چی میگم! 😐
۳۷ بسشه
دیگه نباید انتظار داشت که قد uncharted گرافیک داشته باشه. uncharted بازیه انحصاریه معلومه که گرافیکش بالاتره تا بتونه قدرت کنسولی که روش اجرا میشه رو نمایش بده. تا چند روز دیگه بازیش میاد دستم هر وقت اومد میگم خوشم اومد یا نه.
:)or):
آخرای بازیشم فوق العادست آنچارتدروخورده. :yes:
عالی بود لذت بردیم ممنون جناب امیر آقای هادی پور :yes:
من که عاشقش بودم هنوز بازیش نکردم-دارم واسش له له میزنم :chic:
کلا بخش چند نفره حذف میشد بهتر بود 😀
سپاس بابت این نقد زیبا
دادا خسته نباشی عالی بود :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
بازی بسیارعالی بود یاد خاطرات قدیمم افتادم به همین خاطر۹۰ درصد رو تا العان تموم کردم دارم سعی میکنم کل اچیمنت ها رو بگیرم بی نظیر توی این سال های اخیر که همه بازی ها دچار تکرار شدن Tomb Raider نو آوری های خیلی تازه ای برای بازیکنان خود داشت همین این ها هم به خاطر دیر بیرون آمدن بازی هست چند سال صبر کردیم یه عنوان بی نظیر دیدیم امسال هم قطعا جزو نامزدهای بهترین بازی توی VGA 2013 حتما جایزه های زیادی میاره مطمعا ام :yes:
خسته نباشی نقد خیلی خوبی بود . :yes: :yes: 😀
این بازی برای من که نسخه های قبلیش رو هم بازی کرده بودم عالی بود و از این بهتر فکر نکنم میشد . 😀
تو بخش گرافیک بازی گزینه TressFx کارت گرافیکم رو خورد می کنه . با آخرین جزئیات بدون TressFX به من ۷۰ – ۷۵ فریم میده ولی وقتی فعالش می کنم میاد زیر ۲۰ – ۲۵فریم . ?:-) :-/
در کل بازی عالی ـی بود . :yes:
آهای اونایی که بازیش کردین، بگین این بازی گرافیکش تو چه سبکی هست؟؟ :shout: :shout: مثلا اندازه فارکرای ۳ هست؟/ :shout: :shout: یا پایین تره؟ :shout: