لذت در قالب ترس | برترین لحظات سری Resident Evil
همیشه عناوین و مجموعههایی هستند که در برههی زمانی خاصی، با ارائهی محتوایی متفاوت و البته خارقالعاده، تا مدتها نام خود را بر سر زبانها میاندازند و اگر بتوانند روند موفقیت آمیز خود را به خوبی ادامه دهند، به یکی از پرچمداران آن سبک به خصوص تبدیل میشوند. این روند از ابتدای صنعت بازیهای ویدئویی وجود داشت و در چند سال اخیر نیز همچنان این اتفاق رخ میدهد. سری Witcher با این که سابقهی طولانی دارد، با نسخهی سوم میآید و تعریف جدیدی از بازی نقشآفرینی را ارائه میدهد و نام خود را در کنار بزرگان این سبک نظظیر Skyrim قرار میدهد. Death Stranding با تعریف سبکی جدید، به کلی میخواهد راه جدیدی را در پیش بگیرد. نسخهی آخر سری Darksiders زاویهی دوربین را تغییر میدهد و خود را به یکی از بزرگترین رقبای Diablo تبدیل میکند. The Last of Us بیان میکند که با وجود حضور و سابقهی زیاد عناصر وحشت و بقا در صنعت بازیهای ویدئویی، هنوز هم جا برای تکامل انان وجود دارد. اما بیایید به سراغ ریشهی همین سبک برویم…وحشت…بقا…اولین نامی که با شنیدن این دو کلمه به ذهن بسیاری از بازیبازان خطور میکند، Resident Evil است که در همان اوایل کار خود با ارائهی تجربهای ترسناک، غنی و خشن، به عنوان یکی از پرچمداران این سبک خود را معرفی کرد و هنوز هم که هنوز است، در این سبک میتواند رتبههای اول تا سوم را کسب کند. البته این موضوع را نیز فراموش نکنید که این سری برای بسیاری از بازیبازان چنان مورد مقبولیت و محبوبیت است که هیچ مجموعهای توان رقابت با آن را ندارد. امروز قصد داریم تا به اتفاق یکدیگر، از ابتدای این سری را خرد خرد و آهسته مرور کنیم و ۱۵ لحظه از برترین لحظات کل تاریخ این سری را دوباره یه یاد بیاوریم. البته سلیقهی شخصی نیز در این مقاله کاملا دخیل بوده و ممکن است که لحظاتی متفاوت از نظر بنده و از نظر شما در این لیست قرار بگیرند؛ ولی تا حد امکان تلاش کردم که لحظات انتخاب شده، مورد قبول اکثریت بازیبازان قرار بگیرد. پس با من، گیمفا و ۱۵ لحظهی ماندگار و برتر سری Resident Evil همراه باشید.
Resident Evil 1
اولین برخورد با زامبیها
تاریخ سری Resident Evil بر مبنای شیوع ویروس و تبدیل مردم به زامبیها بنا شده است، پس قطعا و بدون شک اولین لحظهای که قرار باشد در این سری ماندگار به حساب آید، اولین برخوردتان با دشمنی خشن، کمی شل و ول، بدون اعصاب و البته مقاوم است که هنوز هم پس از سالها، بازیبازان درگیر مبارزه با آنان هستند. بله…تمام داستان از تیم آلفا شروع میشود که شما در ان کنترل جیل ولنتاین یا کریس ردفیلد را بر عهده میگیرید. بدنی که شما فکر میکنید متعلق به یک جسد است، به ارامی سرش را بالا میآورد و داستان چندین سالهی Resident Evil با نمایش صورت این زامبی، شروع میشود.
Resident Evil 2
حملهی Licker
اگر در نسخهی اول، چیزی که به عنوان ترس ناگهانی و غافلگیر کننده در جای جای بازی حضور داشت، پریدن سگهای عفونی و مریض به سمت شما بود، نسخهی دوم ایدهای حتی بهتر از آن داشت. بازی یک زامبی جدید به نام Licker معرفی میکند که الحق باید بیان کرد طراحی فوقالعادهای داشت. این زامبی برای اولین بار به بازیباز این حس را القا میکرد که هیچ جای این دنیا برای تو امن نیست. حتی زمانی که شما در ساختمان پلیس، در اتاق بازجویی و روبروی آیینهای هستید و برای لحظهای حس آرامش و امنیت به شما دست میدهد، این Licker است که ناگهان آیینه را میشکند و به سمت شما حملهور میشود.
Resident Evil 3
معرفی نمسیس
جیل ولنتاین به عنوان یکی از مظلومترین افراد ممکن از نظر من است. نه تنها در شهری گیر کرده بود که افراد داخل آن همه به ویروسی مبتلا شده بودند که آنان را به زامبیهایی زشت و خونخوار تبدیل میکرد، بلکه این افتخار را نیز داشت که با نمسیس روبرو شود! موجودی که طراحی آن سر تا پا حس ترس را به بازیباز منتقل میکند، خشن است و اعلام حضور او با دیوارهای خراب شده، جسد های نصفه و نیمه و خونریزی از سقف است. اولین برخورد جیل با نمسیس، شاید در ذهن همگان باقی بماند، ولی این موضوع تنها شروعی بر سختیهای این شخصیت و البته حکومت نمسیس بر Resident Evil 3 است.
Resident Evil 4
زامبی با اره برقی
بدون شک یکی از محبوبترین یا شاید محبوبترین نسخهی سری Resident Evil تا کنون، نسخهی چهارم این مجموعه است. معمولا در بازیهای مختلف، در ابتدای مرحلهی اول، بازی تلاش میکند تا مکانیزمهای مختلف را به شما یاد دهد و کمکم شما ره به دل مبارزه میفرستد. ولی در رابطه با Resident Evil 4 قضیه متفاوت است. در همان لحظات ابتدایی که شما کنترل لیان را به دست میگیرید، باید با یک روستا که تمامی اهالی آن به زامبی تبدیل شدهاند مبارزه کنید. زمانی که زامبیها را یکی پس از دیگری به درک واصل میکنید، صدایی را میشنوید…زامبی از دور به سمت شما میاید و بالای سرش چیزی را میچرخاند…یک اره برقی. بله! دقیقا زمانی که احساس میکنید در مرحلهی اول بازی به خوبی در حال پیشرفت هستید، بازی یک دشمن وحشی به شما معرفی میکند که در صورتی که بتواند به شما برسد، تنها کاری که از دستتان بر میاید، نصف شدن است! اینجا است که متوجه میشوید برای این که یک کارگردان بخواهد قدرت خود و موقعیت سنجی خود را به رخ همگان بکشد، لازم نیست تا زمان زیادی از یک بازی را سپری کنید.
Resident Evil: Code Veronica
الکسیا و آلفرد
شما در نسخهی Code Veronica در قالب شخصیت کلیر، باید با دوقلوهای اشفورد دست و پنجه نرم کنید. در طول بازی، شما به کرات هر یک از برادر و خواهرهای اشفور به نامهای الکسیا و آلفرد را ملاقات میکنید و در صدد هستید که با آنان مقابله کنید. اما در اواخیر بازی، زمانی که با الکسیا صحبت کرده و به دنبال او میروید، مشاهده میکنید که لباس و کلاهگیس همرنگ و متناسب با او روی زمین افتاده است و در جلوتر، با آلفرد روبرو میشوید. اینجا است که ذهن شما خود به خود به بررسی میپردازد: آیا تا کنون این دو فرد را به صورت همزمان دیدهام؟ هنر بازی با جالبترین روش ممکن، بیان میکند که در اصل تنها یک فرد وجود داشته و در نقش دوقلوهای اشفورد خودش را جا زده بود. این لحظه، برای بسیاری از بازیبازان و طرفداران سری Resident Evil جالب و به یادماندنی خواهد بود.
Resident Evil Zero
دکتر مارکوس زنده است
شاید بسیاری از شما Resident Evil Zero را به یاد نداشته باشید؛ عنوانی که به عنوان یک پیش در آمد برای کل این مجموعه ساخته شد و دلیل بسیاری از موارد را مشخص کرد. شما در این نسخه برای اولین بار با مادر، پایه، منبع و مرکز اصلی ویروس معروف این سری آشنا میشوید: Queen Leech. پس از وقایع بازی، به واسطهی دکتر مارکوس و البته Queen Leech، ویروس به همه جا شیوع پیدا میکند و همین مورد میشود اغاز سفری چندین ساله برای بازیبازان و البته بدبختی و مبارزات سخت و نفسگیر برای شخصیتهای مورد علاقهی ما.
Resident Evil 2
مرگ ادا وانگ
رابطهی میان لیان و آدا در نسخهی دوم، رابطهای عجیب و سخت است. آدا شخصیتی رئیس مابانه دارد و لیان نیز در این میان کاری نمیتواند بکند بجز این که از او در مقابل هر خطری محافظت کند. همین شخصیت کامل، با پرستیج، سرد و جدی آدا بود که بسیاری از بازیبازان را شیفتهی خود کرده بود. با تمام این وجود، زمانی که در اواخر بازی جام لین در خطر است، به نظر میرسد که آدا خودش را فدا میکند تا لیان زنده بماند. با وجود این مورد، علاوه بر موارد قبلی جذابیت او، از خودگذشتگی نیز به آدا اضافه شد و او را به یکی از محبوبترین شخصیتهای این سری تبدیل کرد.
Resident Evil 4
محصارهی کلبه
اگر بخواهیم صادق باشیم، فقط از نسخهی جهارم میتوان یک لیست تهیه کرد که مملو از لحظات ماندگار باشد. ولی بیایید کمی به دیگر نسخهها نیز فضا بدهیم و تنها چند مورد از بهترین لحظههای نسخهی چهارم را ذکر کنیم. به جرئت، یکی از بهترین سکانسهای مبارزه و استرس در بازی، مربوط به زمانی است که شما داخل یک کلبه هستید و سیل زامبیها از در و دیوار و پنجره به داخل حجوم میاورد. در این حین شما زمانی فکر کردن ندارید، باید کاملا از روی غریضه با هر چه که دم دستتان است زامبیها را عقب برانید و از بین ببرید. اگر هنوز این بازی را تجربه نکردهاید، باید بگویم که این مرحله با وجود این که در ابتدای بازی نیز است، اصلا آسان نبوده و به خوبی شما و غریضهی بقای شما را به چالش میکشد.
Resident Evil 1
اولین برخورد با لیزا ترور
شخصیتهای تراژدیک زیادی در طول تاریخ Resident Evil حضور داشتند، ولی لیزا یکی از غمانگیزترین انان است. او برای سالها تحت آزمایش بود. زمانی که بالاخره میتواند فرار کند و در ساختمانی مخفی شود، لیان به سراغ او میرود. در بدو ورود به ساختمان، لیان نامهای پیدا میکند که در ان ذکر شده لیزا چقدر دلش برای مادرش تنگ شده است. در همین زمان لیزا شما را بیهوش میکند و زمانی که به هوش میایید، متوجه میشوید که او کاملا عوض شده و رسما به یک هیولا تبدیل شده است. این تنها اولین برخورد شما با لیزا است، آخرین برخورد که لیزا در ان از سرنوشت مادر خود آگاه میشود، حتی غمانگیزتر نیز میشود.
Resident Evil Revelations 2
معرفی الکس وسکر
زمانی که به داستان بازی Resident Evil Revelations 2 رسیدیم، آلبرت وسکر به دار فانی پیوسته بود. شخصیتهای این نسخه باید با فردی سایه مانند به نام Overseer مقابله میکردند و هویت او تا مدتها برای همه نامشخص بود. در اواخر بازی که کلیر تابلویی از آلبرت وسکر پیدا میکند، مشخص میشود که فردی در کنار آلبرت ایستاده که در حقیقت همان Overseer بوده و الکس وسکر نام دارد: محصولی دیگر از پروژهی W و نشانی بر این که دنیای سری Resident Evil همیشه به یک عضو از خانوادهی وسکر نیاز دارد.
Resident Evil 6
مرگ پیر نیوان
شاید اگر بخواهیم از نظر داستان و روایت عناوین این مجموعه را رتبه بندی کنیم، نسخهی ششم در رتبهی آخر قرار بگیرد، ولی نباید از سکانس هنری مرگ دستیار کریس چشمپوشی بکنیم. پیر قطعا یکی از بهترین همکارانی بود که کریس به عمر خود میتوانست داشته باشد. در طی مراحلهی آخر بازی، دست او قطع میشود، ولی پیر میداند که اکنون زمان عقب نشینی نیت، پس از ویروس C به خود تزریق میکند و علاوه بر گرفتن نیرویی مضاعف، قدرت صاعقه و برق نیز به دست میاورد. در زمانی که کریس نیز میخواهد از ساختمان فرار کند و هیولایی به سمت کابین او حملهور میشود، پیر آخرین قطرات سلامتی و نیرو را در خود جمع میکند و به هیولا صاعقهای پرتاب میکند. این صحنه، پایان زندگی و دفتر سرنوشت پیر و البته برگ جدیدی در کتاب زندگی کریس را رقم میزند.
Resident Evil 5
بازگشت جیل ولنتاین
زمانی که بازی Resident Evil 5 شروع میشود، بازیباز میداند که در تقابل با وسکر، جیل ولنتاین مرده است، اما شخصیت اصلی این نسخه یعنی کریس این مورد را باور ندارد و در کنار تحقیق در رابطه با ویروس و وسکر، به دنبال سر نخهایی در رابطه با جیل نیز میگردد. بازی البته کمی کلیشهوارانه و مشخص این مفهوم را به بازیباز منتقل میکند که جیل زنده است، ولی در زمان خود و به نوبهی خودش، تا حدی قابل قبول بود. البته اصلا آنطور که کریس از دیدن فرد کلاه به سری که تحت کنترل وسکر است (همان جیل) تعجب کرد، شما در بازی تعجب نخواهید کرد.
Resident Evil 7
یافتن و مبارزه با میا
یافتن میا، مبارزه با او و پی بردن به داستانی که پیش از شروع طوفانی نسخهی هفتم جریان دارد، قطعا جزو برترین لحظههای این نسخه است. وقتی که شما برای اولین بار میا را به عنوان یک آدم زنده پیدا میکنید، قطعا شگفتزده خواهید شد. پس از کمی تحقیق، متوجه میشوید که او ابتدا به اتان حمله کرد و سپس خودش بیهوش شده است. پس از این مورد دوباره به هوش آمده و طبق عادت دیرینهی این سری، به یک اره برقی دست پیدا کرده و بقیهی داستان و نابودی دیگر اعضای گروه. نسخهی هفتم این سری به خوبی توانسته است تا پیش زمینهی داستانی خود را در میانهی بازی تعریف کند و ذهن بازیباز را به تسخیر خود در آورد.
Resident Evil 2
Mr. X
حضور Mr.X در نسخهی دوم بازی و پس از آن در نسخهی بازسازیشدهی این شماره، آن را برای بسیاری از بازیبازان تبدیل به یک هیولای وحشتناک و قدرتمند کرده است. همه چیز در رابطه با این شخصیت در بهترین شکل خود قرار داشت؛ طراحی عالی، طرحی استایل راه رفتن، ورود با ابهتش در حالی که همهی زامبیها را به کنار هل میداد تا به هدفش برسد، طراحی صورت و ظاهر چروکیدهاش، همه و همه این شخصیت را در آن واحد به یکی از ترسناکترین و محبوبترین کاراکترهای این سری تبدیل کردهاند.
Resident Evil 7
اتاق مهمانی
دیگر اعضای خانوادهی بیکر، اثبات کردند که ذاتی هیولا مانند دارند و نفرتانگیز، ولی قضیه با لوکاس متفاوت بود. او تحت کنترل اولین (Eveline) نبود و تصمیم گرفت که به جای تقابل مستقیم با اتان، از دیگر راهکارهای ممکن استفاده کند. او برای تقابل با اتان، برای او معماها و پازلهای متعددی را طراحی میکند که اوج خلاقیت و مهارت او، در اتاق مهمانی پدیدار میشود. اتاقی که در ان بازیباز با بزرگترین چالش بازی روبرو میشود: بادکنکهایی پر از نخ، کیکهای خطرناک و البته قضیهی عروسک و پرهای خونین که تا خودتان تجربه نکنید اصلا قابل وصف نیستند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
نمسیس…….. :-X :-X :-X نگا چیکار باهاش کردن……
والله دروغ بده نظراتمم هست چقدر با قیافه جدیدش مشکل داشتم اما الان دارم بازی میکنم از نظر (من)واقعا عالیه ابهتش محشره دقیقا مثل نسخه کلاسیکه قبول دارم کلی ازش حذف کردن اما واقعا باز هم از نظر من تجربه ش نسبت ب تجربه نسخه دوم واسم خیلی بهتر بود.
اصلا ابهت نمسیس بار اول باهاش برخورد میکنین یاد اولین برخورد تو رزیدنت اویل ۵ با وسکر افتادم در اون حد ابهت داره لعنتی خیلی توپه خیلیییی
بعدشم رزیدنت اویل نباید بهار منتشر میشد اصلا اویل و چه به بهار اومدن باید میزاشتش پاییز تا دقیقا مثل نسخه ps1 درمیاوردن محیطاشو.
حیف خیلی پتانسیل داره خیلییییی یعنی راحت پتانسیل متا بالای ۹۰ رو داشت.
درسته بازی واقعا ناقصه ولی هنوز یه RE هستش
راستش نیمسیس مکانیزم تعاملش عالی بود ترسناک و خطرناک و سریع… مشکل فقط دیزاین چهرش بود که اون اصلا مهم نیست قدیم داغونیش دوست داشتی بود که این بار هم داغونترش کردن چیز مهمی نیست که بخایین روش فکوس کنید. اگه شما خیلی به فکرش هستی خوب منتظر مادها باش…
در واقع مشکل: مشکله گیم پلی بسار کم بازی هست اره قبول دارم یک سری بازیهای شناخته شده گیم پلی کمی داشتن ولی به اونا کاری نداریم RE3 اصلی تقریبا ۱۵ الا ۱۸ ساعتی گیم پلی داشت خوب اون چند ساعت کجا رفتن؟ مشکل تلخش اینجات مگه ریمک نیست؟ باید بازی موفقتر از قبل بشه نه این که پسرفت کنه.
با تمام احترام:اگه نسخه اصلی رو بازی کرده باشی میدونی که گیمپلیش از ۷ ساعت بیشتر نمیره(البته تا جایی که یادم میاد برای بار اولی که تمومش کردم ۱۷ ساعت طول کشید ولی بعدها به کمتر از ۷ ساعت رسید)ولی کلا گیمپلیش ۷ ساعت بیشتر نیست این re3Remake رو هم اگر بخوایم کل محیط بازی و ….رو بگردیم میشه ۱۱ ساعت :yes: :yes:
https://howlongtobeat.com/game.php?id=7719
درود: ولی برای اولین بار فقط با ۵ ساعت این رزیدنت ریمک شده تموم میشه… میدونی یعنی چی؟ والله یکی از رفقا گفت چهار ساعت و یک دقیقه رنکینگ ۴:۱ //عجله ی کپکام اصلا درست نیست هیچکس راضی نیست//
خوب داری میگی با ۱۷ ساعت نسخه اصلی رو تموم کردی داداشمون مهردادps4 بازی رو در جا پلات کرد فقط ۳ گزینه واسش موند که گفت میتونم با بار دوم کامل پلاتش کنم
مشکل اینجاست و وقتی که این نسخه جدید رو برای بار دوم بری میتونی خیلی خیلی زوتر تمومش کنی… من این ۱۱ ساعتی که شما میگی اصلا قبول ندارم چونکه حاوی خوش گذرنی هست…
کافیه بزنی یوتیوب ببینی چطوری با چه سرعتی دارن بازی رو تموم میکنن! بازی تباید اینطوری تموم بشه اخه مگ فلش گیمه؟ والله فلش گیم هم طولانیه. قبول کن از نسخه دومش در خیلی جاها فاصله داره که اگه نگم خیلی بهتره چونکه من هم یک فن کپکام هستم و دوست ندارم همه چیزو بیان کنم
ولی RE2R هم مشکل کوتاه بودن گیمپلی داشت و راحت میشد زیر ۳ ساعت (۲:۳۰) تمومش کرد:))مشکل این بازی بد بودن نسبت به RE2R نیست مشکلش پایبند نبودن به اورجینالش هست که کاملا طرفدارای قدیمی رو ناراحت کرده مثلا ۹۰ درصد معماها رو حذف کردن و برخی از مکان های بازی حتی داستان رو هم تغییر دادن:))اگر این بازی با نسخه اورجینالش مقایسه نشه و با دید منفی نرن سمتش قطعا بازخوردهای بهتری از سمت بازیبازها به بازی داده میشه:))در هر صورت کپکام نتونست فنای قدیمی خودشو راضی بکنه و امیدوارم تا تو بازی های بعدیش جبران کنه و دیگه دست از ریمیک کردن بازی ها و خراب کردن خاطراتمون برداره:))
:yes: :yes: :yes:
اقا این گزینه ویرایش رو بزارید اخه چیه اون شکلک:)) من خواستم ) بزارم که شکلک برام گزاشته…لطفا گزینه ویرایش رو برگردونین :rose:
بازی RE3Rخیلی کوتاه تر از ریمک نسخه دوم هستش… نمیدونم والله شاید در چشم شما اینطور باشه. ولی برای ما که نه
دوست خوبم نسخه دومش خیلی عالی بود امکانتات زیاد و ارزش تکرار بسیار بالایی داشت… نمیدونم چرا دوست داری الکی اشکال بگیری هیچ فردی با اولین بار نتونست بازی RE2Rرو با۳ ساعت تموم کنه! اما RE3R خیلی ساده با ۴ساعت تموم میشد خوب حیفه… عزیزم دارم میگم بازی مشکل داره در زمان گیم پلیش که با اولین باز زود تموم میشه اما نسخه کلاسیکش برای کسی که میخاد اولین بار بازی مکنه و تمومش کنه باید ۱۶ ۱۸ ساعتی باهاش بگذرونه که خود شما هم گفتی من با ۱۷ ساعت تمومش کردم.
راجب داستان ریمک نسخه دومش اگه یکمی داستان رو تغیر دادن خوب به نفع خود بازی و تکامل نسخه هستش که واقعا گل کاشتن و همه عاشقش شدن.
هیچ فردی از فن REهای قدیمی برای ریمیک جدید ناراحت نشد و تا جایی که میتونن بازی کردن از جمله من که پلاتش کردم از بس که بازی شرینی بود اون هم با این که پلات کردنش ان چنان هم اسان نبود!
راجب معماها حرفات درسته خوب نمیباس حذف بشن باز هم نقد دارم در مورد این نسخه ولی گفتم فن کپکام هستم و نمیخام همیچی رو بیان کنم.
من که این نسخه RE3Rرو اصلا با نسخه اصلی مقایسه نمیکنم اما RE2Rرو چرا بدون شک مقایسه میکنم و به راحتی میگم نسخه ریمکش خیلی بهتره از اون نسخه کلاسیکش هست چونکه واقعا گیمرا باهاش حال کردنچه جدید چه قدیمی از جمله خودم که با RE بزرگ شدم.
مشکل کپکام عجله کردناش هست :rose: :heart: انشاالله درست بشه
:yes: :yes: :yes:
:rose: :rose:
من چهار ساعتو یک دقیقه برای بار اول بردمش ریکینگ C داد بهم…توی یوتوب speed run یک ساعته اومده فاجعه هست
کپکام عجله کرد :rose: :heart:
۳٫۵ ساعت گیم پلی بازی در حالت نگرفتن آیتم ها
۵ ساعت اگه بخوایم خط داستانی رو کامل بریم
۶ ساعت در حالت گرفتن تمامی آیتم ها بازی گیم پلی داره
و در نهایت ۱۳ ساعت برای گرفتن تمامی تروفی ها و کامل کردن چالش ها ( re3 remake )
نسخه ی اصلی بازی:
۶ ساعت بدون گرفتن آیتم ها
۸ ساعت با گرفتن آیتم ها
۱۱ ساعت برای گرفتن و کامل کردن همه چی ( تازه اومقع تروفی هم نبوده )
——————-
ضمن اینکه خود بازی اورجینال هم آمار عجیب غریبی دادید!! ۱۷ ساعت ؟؟؟؟ چه خبره ؟
re3 یکی از کوتاه ترین بازی های مجموعه هست و اصلا قرار نبود به صورت یه بازی جداگانه باشه! اینو خود میکامی هم گفته
مشکل بازی اینه که برچسب ریمیک خورده روش ولی ریمیک نیست! در واقع Reimagined هست .
پایدار باشید
یعنی یکی باید به کپکام بگه این چی چی بود اوردین گندشو در آوردین … ولی دروغ چرا بازی هنوز لذت بخشه
اونقدرام بد نیست که تبلیغ منفی میکنن یه سری .اتفاقا صداگذاری بهتری داره من عاشق استارز گفتنش هستم وقتی فریادش میزنه.توی مبارزه خیلی سریع و قوی هست ده برابر مستر ایکس بهت استرس وارد میکنه یه کاری میتونستن بکنن اینکه به بازیکن حق انتخاب بدن چهره کلاسیک انتخاب کنه مثل لباس کاراکترا میتونست نمسیس هم کلاسیک داشته باشه اجازه بدن رایگان انتخاب کنن .کلا نسخه ریمیک ۳ من که تازه بازیو تمام کردم پتانسل اینو داشت که درحد نسخه اصلی باشه ومتای نود بالا بگیره .ریتم بازی خیلی عالیه گرافیک بازی مثل نسخه هفت و ریمیک ۲ عالیه صداگذاری اگه با هدست خوب بازی کنی مثل ریمیک دو عالیه کاراکتر جیل خیلی خوبه مخصوصا صداپیشه صداش کاملا با کاراکتر و شخصیت کاراکتر مطابقت داره ولی به نظرم مشکل اصلی کوتاه بودن بازیه که کلا مشکل نسخه های اخیر بازیه نسخه دو دو داستان داره وگرنه اگه یکی رو به حساب بیاری داستان جیل با لیان و کلر گیم پلی تقریبا یکسان داره به جای اینکه توسعه دهنده ها محیط های جدید اضافه کنن داستان رو گسترش بدن یه سری هم حذف کردن و پازل ها کمه که باعث شده رفت و برگشت ها کم باشه گیم پلی کوتاهتر بشه و اکشن تر به نظر بیاد البته که کپکام اولین بارش نیست کم کاری میکنه و این بی توجهیش ادمو دلسرد میکنه به خودشون زحمت ندادن اینونتوری جدید طراحی کنن و مال نسخه دو رو کپی کردن.در کل ارزش تجربه کردن رو داره امیدوارم یه روزی کپکام یاد بگیره بعد این همه سال مخاطب واقعا ازش چه انتظاری داره
سلام با بودجه ۱۵ میلیون چه سیستمی میشود برای گیم خرید؟ ( قطعات اینتل و انویدیا)
خب این سری لحظات خوب و ترسناک زیاد داره و واقعا سخته انتخاب کردن.برای من کات سین آخر اویل۳ هست(کلاسیک)
اولین برخور زامبی در پلی استیشن کرایه ای. یادش بخیر.
لحظه باور نکردنیی بود.
پسر نظری دادی که تو قلب ما جاودانس
سلام و درود بر آقای مرادی خیلی ممنون اره مقاله: راستش دیگه فکر نکنم یک RE ساخته بشه که بالا دست RE4 بزنه… حالا فارغ از پیشرفتی که برای دنیای گیم داشته گیم پلی و حس حیان و ترسی که به مخاطب تزریق میکرد کاملا یک پدیده ی تکرار نشدنی بود در واقع کپکام میتونه یک بازی مثل اون بسازه اما مشکل اینجاست که کپکام حس و هوای اون زمان رو نداره عشقی به در اون زمان برای بازی ساخت داشت دیگه مرده و دلیلش هم همون نسخه پراکنی سری RE بود از ریمک نسخه دوم مستقیم زود و سریع پرید به ساخت ریمک نسخه ی سوم و در عرض چند ما اون رو ساخت و به گیمرا تحویل داد…
اگه دقت کنیم کپکام در این چند ماه فاصله زمانی خیلی کم یک بازی خیلی خوبی داده اما اگر اون رو با عشق و ارام ارام میساخت مطمئن باشید که یک شاهکار بزرگی در میومد… خلاصه این اقدام اقدام بسیار اشتباهی هست که قرار سال اینده RE8 رو هم بده البته که شایعست ولی معمولا بیشتر شایعه هایی که در مورد کپکام گفته میشه ۸۵ درصدشون درست از اب در میان
کپکام شدیدا به شینجی میکامی بزرگ نیساز داره تا بتونه اون عشق بازی سازیش رو احیا و زنده کنه.
بهترین های سری RE4 بعد RE2R بعد RER2 بعد RE5 البته نسخه های RE1 2 3 هم عالی هستن حتا نسخه های فرعی: ولی برای تجربه ی امروزی و بر اساس لذت در گیم پلی لیستم رو چیدم :rose: :heart:
رزیدنت اویل ۲ و ۳ با هم ساخته میشدند
مرسی بابت مقاله.یک مقاله راجع به بهترین لحظات عناوین میکامی یا سری the evil within کار کنید
همون طور که تو بازی های سری mr X و نمسیس هیچوقت ادم رو ول نمی کردن ، خاطراتشون هم ادم رو ول نمی کنه .
مقاله خیلی خوبی بود و تک تک این لحظات مورد اشاره تو مقاله واقعا نوستالژیک وناب بود هر چند لحظات دیگری هم بود که کاش بهش اشاره میشد مثله کات سین اول نسخه دوم یا حمله نمسیس به مترو تو نسخه ۳ کلاسیک وکل نسخه ۴ واقعا کپکام باید قدر این فرانچایزو بدونه واینقدر مثله موش آزمایشگاهی توش تغییر سبک نده ،احتمال همکاری استاد میکامی با کپکام خیلی پایینه وخودش گفته بود هیچ کدوم از نسخه ها از ۴ به بعدو بازی نکرده بود ویکی از دلایل جدایش هم به نقل خودش انتشار نسخه ۴ واسه بقیه کنسول ها ونداشتن استقلال لازم بود،امیدوارم کپکام سر عقل بیاد و یه نسخه کامل وبی نقص حتی شده با چندین سال کار رو بسازه واز اشتباهاتش درس بگیره
خسته نباشید آقای مرادی خاطراتم زنده شد
ای کاش به صورت ویدیویی هم قرار میدادین واقعا عالی میشد
خطر اسپویل برای رزیدنت اویل کلاسیک ۳
.
.
.
.
به نظرم قشنگ ترین صحنه کل اویل اونجایی هستش که جیل منتظر یک هلکوپتر بیاد کمکش کنه یکدفعه نمسیس با بازوکا میزنه امیدش رو متلاشی میکنه :rotfl: یکی هم اون جایی که اون یارو سرباز زخمیه تو قطار هستند با نارنجک خودش رو منفجر میکنه نمسیس رو بیرون پرت میکنه حیفه این دو صحنه تو مقاله نیست :pain:
با تشکر بابت مقاله :heart:
اسپویل RE6:
.
.
.
واقعا مرگ پیر تو RE6 خیلی شوکه کننده و ناراحت کننده بود
خودش رو فدا کرد تا کریس زنده بمونه
لحظه خداحافظی این دو هم واقعا اشک مخاطب رو درمیاره…
بعد رزیدنت چهار بقیش به نظر من فیلم هندی شد تا رزیدنت هفت. شاید بعضیاش خوب باشه اما دیگه اون فازه را نداشت. حسمم می گه دوباره کپ کام می خواهد گندکاری بار بیاره.
حست داره بهت درست میگه با اون خبری که برای رزیدنت اویل ۸ امد
در مورد “اولین برخورد با لیزا ترور”، فکر میکنم این کریس بود که با لیزا برخورد کرد و نه لیان.
این مقاله نسبت به حجم عظیم اتفاقات، خیلی خوب بود و اکثر وقایع بیاد ماندنی رو گفت.
ولی بیاد ماندنی ترین اتفاق تو سری رزیدنت اویل از نظر من حضور تصادفی یا به صورت رندوم نمسیس تو رزیدنت اویل ۳ بود. همینجوری هم که میدونستیم نمسیس کجا قراره بیاد، اپیلاسیون میشدیم دیگه وای به حال اینکه تو رزیدنت اویل ۳ ممکن بود نمسیس جایی ظاهر بشه که وقتی بار قبلی بازی کردی اصلا اونجا نبوده!! یعنی پشم ریزونی بود اون مدل غافلگیر شدن.
من که از لحظه مبارزه با چاقو با “کرازر” خیلی حال کردم منظورم اونجاست که “ادا وانگ” آخر مبارزه به داد “لیون” رسید و بدترین لحظه هم برا من مردن “لوییس سرا” بود…یادش به خیر
منظورم evil4 بود
یادش بخیررر عجب مبارزه نفس گیری بود
بازی رو نقد کنید زودتر
اقای مرادی اولین برخورد با لیزا ترور لیان نبود لیان اصلا تو رزیدنت اویل یک حضور نداشت کریس و جیل بودن ک با لیزا برخورد کردن
سلام خواهش میکنم جواب بدین
راهنمایی کنید
من اکانت ریجن ۳ نسخه ژاپنی سکیرو رو دستگاهمه ایا روشی هست بشه زبانشو انگلیسی کرد؟ ایا اپدیتهاش زبانشو انگلیسی میکنه پکی چیزی هست براش بگیرم خواهش میکنم جواب بدید البته هنوز بازی رو باز نکردم و نمیدونم زبان متنش هم ژاپنیه یا فقط زبان گفتارش
خیلی ممنون مقاله عالی بود
حقیقتا تمامیشون خیلی خیلی ترسناک هستن و انتخاب سخته اما به عنوان مثال نمسیس و مستر ایکس و لیکر ها برتر هستن
هیچکدوم اندازه این دوست دختر مرد هه تو رزیدنت ۷ ترسناک نبود
هر بار که این دختره زامبی میشد من پشمام میریخت
خب بالاخره تمومش کردم RE3
اول حیف که بازی کوتاه بود
دوم نمسیس بیشتر شبیه alien بود
سوم ترسناک نبود متاسفانه مثه RE2
چهارم نمسیس در حالت inferno طوری بود که یعنی اگه جم بخوری جمت میده. 😯
کسی این اخری رو تونست بازی کنه ؟
واسه ما که کرک نشده 😕
با مس افکت اندرومدا فعلا خودمو سرگرم کردم