زیرزمین جهنمی! | نقد و بررسی بازی The Binding of Issac: Rebirth
اگر بخواهیم مفاهیمی چون “عمق”, “واقع گرایی” و یا “وسعت” را به بهترین و کامل ترین شکل در دنیای بازی های ویدئویی مشاهده کنیم، آن وقت باید به سراغ فرانچایز هایی مانند Red Dead Redemption, Forza Horizon و Uncharted برویم تا به بهترین شکل ممکن، مفاهیم یاد شده را درک کنیم. اما اگر بحث خلاقیت و ابتکار در میان باشد، بهترین عرصه برای یافتن چنین عناوینی، با اختلاف بسیار زیاد بازی های مستقل یا Indie هستند. عناوینی که با بودجه ای ده ها و بعضا صدها برابر کمتر از عناوین و ناشران بزرگ، با نیروی انسانی انگشت شمار و با محدودیت های متعدد ساخته می شوند. اما نکته این جاست که همین محدودیت های گوناگون، بستری بی نظیر برای سازندگان بازی های Indie فراهم می سازند تا عنصر خلاقیت و نوآوری را به تک تک قسمت های آثار خود تزریق سازند و عناوین فوق العاده خلاقانه ای را به مخاطبان ارائه دهند. از عناوینی مانند Inside گرفته، تا آثاری مانند Limbo, My Friend Pedro و صدها عنوانی که هر بازیبازی به نوبه خود برخی از آنها را تجربه ساخته و از آنها لذت برده است. در این مقاله نیز به سراغ یکی از این عناوین فوق العاده خلاقانه و نوآورانه رفته ایم. بازی The Binding of Issac: Rebirth. با من و گیمفا همراه باشید با نقد و بررسی این عنوان فوق العاده…
همانند بسیاری دیگر از عناوین Indie, بازی The Binding of Issac نیز از داستانی عجیب اما جالب برخوردار است. داستان بازی از ماجرای قربانی معروف که در تمامی ادیان به آن اشاره شده الهام گرفته شده است. البته با تغییر زیاد در جزییات مربوطه. بازی پیرامون پسری به نام Issac در جریان است که همراه با مادرش زندگی می کند. تا اینکه پس از سلسله اتفاقاتی، یک روز مادر او تصمیم می گیرد که پسرش را قربانی کند. Issac نیز که از این موضوع مطلع می شود به سرعت به اتاقی فرار می کند و در حالی که مادرش با تبر قصد ورود به اتاق و کشتن او را دارد، آیزک به ناچار وارد زیرزمین می شود تا جان خود را نجات دهد. این جاست که ماجراجویی آغاز می شود. البته بهتر است اسم این اتفاق را تلاشی برای بقا گذاشت تا ماجراجویی!چرا که زیرزمین خانه پر است از هیولا ها و موجودات خونخوار، وحشی، چندش آور و ترسناک و خود زیرزمین به مانند سیاهچالی عظیم، از بخش ها و قسمت های مختلفی تشکیل شده است. حال بازیبازان کنترل آیزک را بر عهده گرفته، و باید خود را از این زیرزمین مخوف و جهنمی نجات دهند.
گیم پلی جایی است که نبوغ سازندگان به اوج خود می رسد. اول از همه باید گفت The Binding of Issac عنوانی Rougelike محسوب می شود و به همین دلیل، شاهد طراحی مراحل رندوم و تصادفی و همچنین آیتم ها و قدرت های اتفاقی در بازی هستیم. هر طبقه از زیرزمین از تعداد مشخصی اتاق تشکیل شده است. در بسیاری از اتاق ها، انواع و اقسام هیولاهای خونخوار و چندش آور حضور دارند که بازیبازان باید آنها را از پای درآورند. پر کنار این اتاق ها، شاهد برخی اتاق ها نیز هستیم که در آنها آیتم، قدرت و یا قابلیتی خاص برای استفاده کردن وجود دارد. و البته هر از چند گاهی شاهد حضور فروشگاه یا Store در برخی اتاق ها هستیم که با پول جمع آوری شده در طول بازی، می توانید کلید، سلامتی و یا آیتم های مختلف دیگری نیز خریداری کنید. همچنین مواردی مانند صندوق های قفل شده، اتاق های مخفی و موارد مشابه نیز در بازی وجود دارد که با توجه به Rougelike بودن بازی، کاملا بدیهی به نظر می رسد.
نکته بسیار قابل تحسین در مورد ساختار مراحل و گیم پلی بازی، عمق فوق العاده ای است که در آنها به چشم میخورد. بازی پر است قابلیت های مختلف و عجیب و غریب و البته سودمند، آیتم های گوناگون که هر کدام ویژگی مخصوص خود را دارا هستند. آپگرید های همیشگی مفید و بسیار کارآمد و همچنین امکاناتی نظیر بمب یا شخصیت همراه که بسیار یه شما در جریان مبارزات دشوار کمک می کنند. در واقع همین مسأله ارزش تکرار بازی را تا حد بسیار زیادی بالا می برد. چرا که هر بار که از ابتدا به انجام بازی میپردازید، با آیتم ها، چالش ها و شرایط متفاوتی مواجه خواهید شد. حتی ممکن است پس از ساعت ها انجام بازی، با تجربه مجدد، با آیتم یا قابلیتی مواجه شوید که کاملا برای شما جدید و ناشناخته باشد. همین عمق و گستردگی بسیار قابل توجه بازی، که به نوعی حالت المان های کلی نقش آفرینی را در بر می گیرد، همانند ادویه ای فوق العاده خوش طعم، تجربه بازی را لذت بخش تر از پیش ساخته است. متاسفانه تنها مسأله ای که اینجا ممکن است کمی آزار دهنده باشد این است که از آنجایی که همه چیز بازی کاملا تصادفی ساخته می ظود، گاهی اوقات برهی مراحل ببش از پیش سخت و چالش برانگیز می گردند به نوعی که نه آیتم ها و قابلیت های شما آنچنان مفید هستند، و نه شرایط مراحل منصفانه است. البته بدیهی است این مسأله مشکلی بسیار کوچک در مقابل نقاط قوت بازی به شمار می آید.
دیگر نقطه قوت بزرگ بازی، فضاسازی بیمارگونه و چندش آور بازی است که فوق العاده از آب درآمده است. با توجه به داستان بازی و مبارزات با هیولاها، فضاسازی همخوانی فوق العاده ای با تم کلی بازی برقرار کرده است.
در مورد خود مبارزات بازی نیز باید بگویم آیزک با حملات از راه دور که به صورت پیش فرض از اشک او گرفته شده اند با دشمنان مبارزه می کند و هیولاها و دشمنان مختلف نیز برخی از نزدیک به شما حمله می کنند، و برخی دیگر از Ranged Attack استفاده می کنند. مصرف برخی آیتم ها و یا Equip کردن برخی قابلیت ها، بر روی سرعت حرکت شما، نوع حملات، سلامتی و موارد رایج دیگر تاثیر مثبت و برخی اوقات منفی می گذارند. همچنین در پایان هر مرحله از زیرزمین، می بایست با یک باس فایت نیز مبارزه کنید که معمولاً باس های بازی بسیار سخت و چالش برانگیز هستند. البته مشکل این باس ها این است که تعداد آنها کم است و تنوع آنها نیز پایین است و در تجربه طولانی مدت، باس های بازی به شدت تکراری و یکنواخت می شوند. با این وجود از حیث سختی، چالش و مبارزات، باس های بازی طراحی کامل مطلوبی دارند.
در مورد موسیقی بازی نیز باید بگویم موسیقی، کمک قابل توجهی به همخوانی اتمسفر بازی با تم اصلی داستان داشته است. البته در کل تقریبا اکثر عناوین مستقل، از حیث موسیقی متن و افکت صدا، عملکرد مطلوبی از خود به جای می گذارند.
در مورد گرافیک بازی, باید گفت از یک طرف، خلاقیت و هنر سازنده در طراحی هیولاها و دشمنان بازی فوق العاده تحسین برانگیز است. با تجربه کوتاه مدت بازی مانند یک یا دو ساعت، به خوبی به عمق هنر و خلاقیت سازنده در طراحی مخوف و چندش آور هیولاها و تقریبا تمامی اجسام و محیط های بازی پی خواهید برد. تنها مسأله ای که کمی آزار دهنده به نظر می رسد، این است که طیف رنگ استفاده شده در طراحی هیولاها و یا محیط ها و اجسام، به رنگ های قرمز تیره، مشکی و زرد تیره خلاصه می شود و همین مسأله، در طولانی مدت ممکن است کمی چشم مخاطب را اذیت کند. شاید اگر سازنده از طیف رنگ وسیع تری برای رنگ آمیزی اجسام و محیط استفاده می کرد، گرافیک بازی به مراتب چشم نواز تر نی شد.
سخن پایانی:
عنوان The Binding of Issac: Rebirth, یکی از برترین و در عین حال خاص ترین عناوین ایندی به شمار می آید. داستان عجیب و در عین حال جذاب، عمق بالای مبارزات و شرایط گیم پلی، باس فایت های سخت و چالش برانگیز و تعداد بالای آیتم ها، قابلیت ها و ویژگی های قابل موجود، همه و همه این عنوان را به تجربه ای بسیار لذت بخش و سرگرم کننده تبدیل ساخته اند.
پر بحثترینها
- واکنش ایلان ماسک به اظهارات نژادپرستانه کارگردان Avowed
- نقد و بررسی بازی STALKER 2: Heart of Chornobyl
- مدیرعامل ناتی داگ: بازی بعدی هیجانانگیزترین پروژهای است که روی آن کار کردهایم
- شایعه: پورت PS5 بازی Forza Horizon 5 آماده است اما تاریخ عرضه مشخصی ندارد
- مشکلات متعدد بهینهسازی STALKER 2 روی ایکس باکس سری ایکس؛ رسیدن به نرخ فریم صفر در مکانهای شلوغ
- اطلاعات جدیدی از مذاکره میان سونی و شرکت مادر FromSoftware منتشر شد
- رسمی: فروش پلی استیشن ۲ از ۱۶۰ میلیون واحد عبور کرد
- تحقیقات جدید FTC علیه مایکروسافت آغاز شده است
- سهگانه Batman Arkham؛ آغاز، اوج و پایان یک افسانه
- تماشا کنید: Light of Motiram معرفی شد، کپی بیشرمانه از Horizon Zero Dawn
نظرات
خیلی ممنون اقای زاهدی عزیز
خیلی حال کردم با تصاویر بازی
بعد یه ساعت پلی دادن میفهمی بازی داره با تو حال میکنه فوق العاده بازی سختیه و بی رحمانست من خودم شاید کلا ۴ ساعت تونستم نگه دارمش بعد پاک کردم فوق العاده سخت با یه تم دارک
دوستان این بازی خیلی عمیق تر و طولانی تر از اونی هست که فکر میکنید
من خیلی وقت پیش بازی رو کاملاً تموم کردم (و کامل تموم کردن واقعا کار سخت و طولانی هست)
روندش هم اگه یادم بیاد اینطوریه: بازی رو برای بار اول تموم میکنید، حالا دفعه بعدی که بازی رو تموم کنید وارد مرحله Womb میشید، حالا باید چندبار بازی رو تموم کنید (تا اخر Womb برید) تا براتون یک سری مراحل جدید به اسم Cathedral و Sheol باز بشن. هرکدوم از اینا رو باید چندبار تموم کنید و درنهایت براتون مراحل Chest باز میشن که دیگه مراحل نهایی هستن. نکته جالبش اینجاست که هرکدوم از این مراحل دشمن ها و باس های خودشون رو دارن.
اینارو فقط گفتم که بدونید چقدر بازی طولانی و جالبی هست. البته داستان داغون و مریض گونه ای داره اما بازم به خاطر گیم پلیش من پیشنهادش میکنم.
من کاربر جدید هستم
ممنون از نقد
:yes: