اکشن به معنای واقعی کلمه | نقد و بررسی بازی Vanquish Remaster
شینجی میکامی یک نابغه است. ممکن است تا به حال چندین و چند مقاله درباره ی او خوانده باشید و معمولاً چیزی به جز مدح و ستایش دستاوردهای او در این مقالات دیده نمی شود. سری فوق محبوب Resident Evil زاییده ی ذهن اوست. همین یک فرنچایز آن قدر بزرگ هست که دیگر به بازی دیگری برای نشان دادن قدرت بازی سازی میکامی نیاز نباشد، اما کارنامه ی او سرتاسر شاهکار است. سری Devil May Cry را میکامی کلید زد و یکی از بهترین هک اند اسلش های تاریخ را به دنیا هدیه کرد. او همچنین کسی است که سری Evil Within را پایه گذاری کرده و ساخت، سری ای که از بهترین نمونه های مدرن سبک ترس و بقا شناخته می شود. اما یکی دو تا بازی هست که کمتر کسی می داند آن را استاد میکامی ساخته است یا شاید هم صرفاً به اندازه ای که باید مورد توجه قرار می گرفتند، نگرفته اند. یکی از این بازی ها Vanquish است که در سال ۲۰۱۰ و توسط شرکت پرآوازه ی سگا (SEGA) متولد شد و تا به امروز یکی از ناب ترین و بهترین تجربه های اکشنی است که صنعت بازی به خود دیده است. البته نام استاد میکامی و سگا وقتی در کنار هم قرار می گیرد، طبیعتاً نباید چیز دیگری هم انتظار داشت. یکی از پرآوازه ترین بازی سازان دنیا و دیگری از کاربلدترین و قدیمی ترین شرکت های بازی سازی دنیا که تقریباً هرچه می سازد جذاب است.
در حوالی سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، سبک اکشن تحولات زیادی به خود دید و عناوینی مانند Gears of War، شکل و شمایل جدیدتر، کاربرپسندتر و روی هم رفته جذاب تری به این سبک بخشیدند. سیستم سنگرگیری و شلیک این بازی به عنوان الگویی برای بسیاری از بازی های دیگر قرار گرفت و همچنین اکشن شلوغ پلوغ، طوفان پوکه ها و سرعت و خشونت این سری در طی سالیان بعد، در بسیاری از بازی ها دیده شد. Vanquish نیز یکی از بازی های آن جریان است. اکشنی شدیداً شلوغ، پر سر و صدا، هیجان انگیز و کوتاه. تجربه ای که شاید مانند کارهای دیگر میکامی خیلی به یاد ماندنی نباشد، اما چیزی از شاهکار بودن آن کم نمی کند. حتی می توان گفت خود تیم سازنده، خواسته اند چنین عنوانی عرضه کند، عنوانی که جز اکشنی بی مغز چیزی نیست، اما آن قدر گیم پلی آن لذت بخش، متنوع و عمیق است که هر چیز دیگری، از داستان و صداپیشگی و غیره، همگی مسائلی حاشیه ای به شمار می آیند.
اخیراً شرکت سگا، به مناسبت ده سالگی دو بازی محبوبش، باندلی عرضه کرده که نسخه ی ریمستر شده ی هر دو بازی، یعنی Bayonetta و Vanquish در آن باندل قرار داده شده اند تا علاقه مندان بتوانند از این دو عنوان با کیفیت در نسل هشتم هم لذت ببرند. با اینکه نسخه ی ریمستر شده ی بایونتا فیدبک های خیلی خوبی دریافت نکرده، اما نسخه ی ریمستر شده ی Vanquish حتی قدرتمندتر از نسخه ی اصلی به این نسل قدم گذاشته است. چون این بازی قبلاً مورد نقد و بررسی کامل قرار گرفته است، سعی خواهم کرد در ادامه به نکاتی کلی درباره ی گیم پلی بازی اشاره کنم و از جزئی گویی بپرهیزم. پس در ادامه با من، گیمفا و نقدی مختصر بر Vanquish همراه باشید.
داستان بازی Vanquish از بزرگترین نقاط ضعف آن است. در واقع بازی ایراد بزرگ دیگری به جز داستان ضعیف و صداپیشگی آماتور ندارد! جریان کلی از این قرار است که شما در نقش Sam Gideon، یک پروتاگونیست کاملاً کلیشه ای قرار می گیرید که مثلاً خیلی خفن و نترس است و به عنوان مامور ویژه ی DARPA اعزام شده تا همه ی کارها را راست و ریست کند! پلات بازی از پروتاگونیست آن هم کلیشه ای تر است. در آینده ای دور، جمعیت کره ی زمین آنقدری زیاد شده که مردم کشورهای مختلف سر تامین منابع طبیعیه اولیه ی زندگی دچار مشکل شده اند و مانند همیشه ایالات متحده با یک پروژه ی عظیم به فکر حل کردن مشکلات مردم کره ی زمین است و روس ها هم آدم بدهایی هستند که کاملاً خودخواهانه دارند کارشکنی می کنند و نمی گذارند دنیا به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل شود. آن ها حتی سن فرانسیسکو را به یک ویرانه تبدیل کرده اند و می خواهند همین بلا را سر نیویورک هم بیاورند. در اوایل دهه ی ۲۰۱۰ موضوع کشمکش آمریکا و روسیه هنوز داغ بود، ولی با این حال نویسندگی بازی برای کسی جذابیتی نداشت. حالا که ۱۰ سال از آن روزها می گذرد و دیگر این موضوع که «آمریکا همیشه قهرمان جهان است و همه را نجات می دهد و روس ها هم آدم بدهای دنیا هستند و همیشه کارشکنی می کنند» واقعاً خسته کننده و مسخره شده است، داستان Vanquish هم بیشتر توی ذوق می زند.
البته باز هم می گویم، داستان، نقش مهمی در لذت بردن یا نبردن شما از Vanquish ندارد، چون فقط بهانه ای است برای اینکه مراحل فوق جذاب بازی را پشت سر بگذارید. در کنار داستان، دیالوگ ها هم به گونه ای نوشته شده اند که بعضی وقت ها از شدت دم دستی بودنشان آدم خنده اش می گیرد! خیلی سعی شده که کاراکترهای بازی خفن به نظر بیایند و حرف های قلمبه سلمبه بزنند، اما نتیجه ی کار کاملاً برعکس از آب درآمده است. شاید بعد از بازی کردن Vanquish نام هیچ یک از شخصیت هایش در خاطرتان نماند، حتی خود Sam که تنها چیزی که به عنوان یک کاراکتر اصلی به او هویت می دهد، سیگار کشیدنش است. اما این را مطمئن باشید که در عوض گیم پلی آن را اگر بخواهید هم نمی توانید از یاد ببرید!
گیم پلی Vanquish پر از مکانیک هایی است که هنوز پس از گذشت ده سال، نه تنها قدیمی یا ساده به نظر نمی رسد، بلکه آرزو می کنید کاش بازی های مدرن هم با همین میزان از جزئیات ساخته شوند! مهم تر از همه چیز، قابلیت سر خوردن یا Sliding شخصیت شماست. این طور برایتان بگویم که حتی اگر شما کل مدت زمان بازی کاری به جز سر خوردن و شلیک کردن انجام نمی دادید، باز هم بازی جذاب بود! Vanquish شرایط را برای شما مهیا می سازد تا اگر می خواهید سنگر بگیرید، اما در عین حال کاری می کند که از نبرد مستقیم بیشتر لذت ببرید. اولاً اینکه صحنه های آهسته که طی آن ها روبات ها را از بین می برید آن قدر لذت بخش هستند که چندین و چند بار بخواهید آن ها را تکرار کنید. ثانیاً، مردن در Vanquish به این راحتی ها نیست. البته این را به حساب آسانی بازی نگذارید، اتفاقاً Vanquish یک بازی کاملاً بالانس شده به شمار می آید، اما اینکه سازندگان شانس مردن شما را تقلیل داده اند، خودش عاملی است که می توانید از مکانیزم سریع و هیجان انگیز و همچنین نبردهای مستقیم بازی لذت بیشتری ببرید.
در Vanquish همواره در حال انجام فعالیت و حرکت هستید. حالا چه این حرکت سکانس های دکمه زنی باشد، چه سنگیرگیری و شلیک باشد، چه سر خوردن باشد و چه مبارزه با باس های هیجان انگیز بازی. در واقع بازی هیچ گاه از ریتم خود نمی کاهد و نمی گذارد حوصله تان سر برود. همچنین Vanquish معمای خاصی ندارد که بخواهید روی آن وقت زیادی صرف کنید و مراحل بازی آن قدری سخت نیستند که چند روز در یک جا گیر کنید. همه ی این ها یعنی Vanquish در سه کلمه خلاصه می شود: اکشن، سرعت و آدرنالین. هر عامل اضافی ای که باعث شود یکی از این سه مورد خدشه دار شوند از بازی حذف شده است.
دشمنان بازی و بخصوص باس فایت ها به جذابیت آن چندین برابر اضافه کرده اند. مبارزه با هر باس، لذت خاص خودش را دارد و بر چالش کلی بازی می افزاید. همچنین سکانس های دکمه زنی، استفاده از وسایل نقلیه ی متفاوت و چیزهایی از این قبیل، به گیم پلی بازی تنوع می بخشند. هنگامی که سم ضربه می بیند، بازی به شکل صحنه ی آهسته دنبال می شود که در واقع از این طریق به شما کمک می کند کمتر ضربه ببینید و دیرتر بمیرید. شما می توانید سه اسلحه با خود حمل کنید که آزادی عمل کافی را برای لذت بردن از مراحل به شما می دهد. ارتقاء این اسلحه ها باعث می شود عواملی از قبیل بُرد، قدرت و دقت آن ها بالا رود. پس از هر بار گیم اور شدن، برخی از این آپگریدها را از دست می دهید. سیستم مجازات Vanquish فقط به منظور بالانس کردن گیم پلی ایفای نقش می کند و این کار را هم به خوبی انجام می دهد. متاسفانه همه ی این مکانیزم های خوب و هیجان انگیز زود تمام می شوند، چون کل بازی چیزی بیش از ۶ الی ۷ ساعت به طول نمی انجامد.
هنگام عرضه ی بازی در سال ۲۰۱۰، از تکنیک های بصری مختلفی استفاده شده بود تا محیط ها پر جزئیات تر به نظر بیایند. این عامل باعث می شد تا Vanquish یک سر و گردن از بازی های هم دوره ی خودش زیباتر باشد. گرافیک تکنیکی و هنری بازی حرف نداشت و کنترل و انیمیشن های نرم بازی، لذت بصری را برای مخاطب دو چندان می کرد. اکنون با نسخه ی ریمستر شده ی بازی، گرافیک بازی کاملاً به یک بازی نسل هشتمی نزدیک شده است و مخاطباین جدیدتر نیز می توانند از آن لذت ببرند.
اگر شانس بازی کردن این بازی بی نظیر را در نسل هفتم نداشتید، الآن می توانید روی کنسول های نسل هشتمی خود، نسخه ی با کیفیت تر آن را تجربه کنید تا از یک اکشن سریع، هیجان انگیز و پر زرق و برق لذت ببرید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
مواد لازم برای ساخت یه عنوان شاهکار:
یه ناشر بزرگ + استاد شینجی میکامی
ممنون بابت بررسی تون…… این بازی فوق العاده است…..
بازی خوبی بود ولی ایرادات زیادی هم داشت.
به نظر من که از بازی های بیش از حد تحویل گرفته شده است که خیلی نکته عجیبی نداره
گاهی تو صنعت گیم ما اسم بازیساز گنده میشه هی بعد میگن شاهکار شاهکار شاهکار
یه سری طرفدار بی چون و چراش میشن هرچی میسازه میگن شاهکار شاهکار شاهکار
کلمه شاهکار کلا بین گیمرهای به خصوص ایرانی یه کلمه بی مزه و بی کاربرد شده رو هرچی میچسبونین
اینم داخل همین جوه نکته خاصی نداره وگرنه.
خب معلومه که شما نه ده سال پیش قسمتت بوده این بازی رو انجام بدی نه الان .
چون اتفاقا این بازی اونقدر مطرح نشد و تحویل گرفته نشد که بقیه بازیهای میکامی شدند.
ویژگی عجیبش هم گیمپلی فوق العاده ایه که داره.
نکته رو هم توی جزوه مدرسه دنبالش باش مگه یه بازی چیکار قرار بکنه جز دادن حس لذت از تجربش.
.
.
.ولی با کلیت حرفت موافقم که گاهی وقتاها به خاطر اسم سازنده بازی الکی هایپ میشه مثال بارز= death stranding
من نسخه ریمستر شده رو بازی کردم
درسته البته خیلی تحویل گرفته نشد ، اما گاهی هم صحبت هایی عجیبی از بی همتا بودنش و اینا خوندم که واقعا برازندش نیست. همین امتیاز گیمفا یک نمونشه. واقعا این امتیاز برا این بازی خیلیه. یه تکرار از مکانیسم های تکراری بازیهای دیگه.
منظور از نکته فرزندم ، گنده کردن بازی و دورش گشتن و حلوا حلوا کردن و عالی عالی گفتنشه.این طور که تعریف میشه بازی یک نکته تازه یه نوآوری یه چیز برجسته باید داشته باشه که انقدر راضی باشیم دور میکامی بگردیم . کل مکانیزم های بازی کاملا تکراری میشه. هوش مصنوعی هم که افتضاح بود تا جایی که یادمه.
ضمنا اینکه حس لذت بخش از بازی که فرمودی حداقل کاریه که یک بازی باید بکنه. اگر این کار رو نکنه که شکست خورده. البته بازی هایی هستند که حس های خیلی بیشتری از یه تجربه ساده گذرا رو بهت منتقل میکنن. چیزی که آنلاین بازها هرگز نخواهند فهمید. گیمینگ بیشتر از اینکه یک ورزش الکترونیک برای اون حس لذت بخشت باشه یک مدیا فق العاده برای داستان گوییه، برای انتقال حس انسانی، برای آموزش.
اینها نکاتین که آنلاین بازها محرومن ازش.
در نهایت همین نمره گیمفا هم براش زیاده.
حالا یوسف بی خیال!اگر اینطور به قضیه نگاه کنی کل گیرز هم تکرار مکررات هست!۱۰ ساعت بازی همش به کاورگیری خلاصه میشه!اتفاقا از این منظر ونکوییش اصلا تکراری نمیست و کلی کار میتونی انجام بدی!هر طور دوست داری میتونی بازی را بری
در رابطه با میکامی هم که دورش بگردیم اتفاقا همنن امثال کوجیما یا میازاکی خیلی تلاش کردند تا یک شوتر بسازن ما هرگز موفق نشدن!پس قربون صدقه رفتن برای یک بازیساز ژاپنی که هیچ شوتر درجه یکی در کارنامه ی بازیسازیشون دیده نمیشه واجب هست
هوش مصنوعیش هم هیچ مشکلی نداشت.احتمالا نسخه ای که بازی کردی مشکل داره!این همه نقد و برسی از بازی هست من ندیدم از هوش مصنوعی بگن!
کلا خوشت نیومده از بازی سعی نکن بازی را بکشی پایین
بهزاد یه نکته
چرا هر موقع از بازی بازیسازان محبوب یه سری، چیزی گفته بشه و کسی خوشش نیاد مکررا باید بیاد این ور اونرو برای اعلام نظرش جواب طرفدارای اون بازی ( در این مورد صرفا بازیساز) رو بده.
میکامی گل میکامی گلاب . میکامی بدون شک از تاثیرکذارترین آدمهای صنعت گیم
من موقع بازی کردن دشمنها عین خنگ ها دور و برم میچرخیدن. باور کن من تا اواخر بازی که مثل همیشه رو نرمال بازی میکنم اصلا نمردم و حتی جز چند جا اصلا مشکلی هم برام پیش نیومد. باس فایتها اصلا جالب و چالش برانگیز نبودند. جز باس اخر البته مبارزه با اون دوتا . اون واقعا هیجان انگیز بود. یکی هم مبارزه با ربات ها که تکه تکه میشن. بقیش همش یه چارتا دشمن با تنوع کم همش تکرار میشدن . گیرز من فقط شماره ۱ رو رفتم ولی داستان و تغییرات و مراحل مختلف ترکیبشون کنار هم برام جذاب بود. این نبود آقا. خوب نبود.
اینطور نباشد که هرکی بر خلاف بازی یه بازیساز محبوب گفت زود جبهه بگیرین. من تجربم رو میگم خودمم طرفدار میکامی ام. اصلا مگر میتونه کسی گیمر باشه و میکامی محترم نباشه براش.
این رو تو بازی کوجیما هم داریم. اون شدیدتره. چون استاااااد یه چی ساخته فقط باید به به چه چه کنیم.
بعدشم بهزاد من با این کاربرد کلمه شاهکار تو نقد و کامنت ها مشکل دار شدم. هرچی یکم محبوب یه نفر حتی منتقد هست میشه شاهکار. بعد تو ده برتر آقابابایی جالبه انقدر به همه بازی ها میگه شاهکار به یه سری مجبوره بگه ابر شاهکار.
چاکرم رفیق گیمرم :-*
(داستان بازی Vanquish از بزرگترین نقاط ضعف آن است. در واقع بازی ایراد بزرگ دیگری به جز داستان ضعیف و صداپیشگی آماتور ندارد!)
اون وقت اگه این نقطه ضعفه چرا توی خلاصه نقد آخر مقاله نیومده
بد نیست قبل انتشار نقد یه بار مرور کنید چیزی از قلم نیوفته
به هر حال ممنون بابت نقد و خسته نباشید :rose:
مثلاً میخواستن بگن برای عنوانی که هدفش چیز دیگریست اینا ضعف به حساب نمیاد
بازی ای بود که قبل از انتشار هیچ آشنایی ای باهاش نداشتم همینجوری خریدمش ببینم چجوریه و چنان به دلم نشست که هیچوقت گیم پلیشو از یاد نمیبرم شاید کمی اغراق آمیز باشه ولی بعد از اون سال تا حالا اکشنی با چنین گیم پلی گیرایی تجربه نکردم بازی ای بود که اینقدر غرق گیم پلی اکشنش میشدی که زمان از دستت در میرفت.
خوشحالم ریمستر شد، چون اصلا بازیش نکردم.
تو کامنتا سر شاهکار بودن و نبودنش بحث شده، ولی در هر صورت از بازی استاد میکامی نمیشه گذشت.
ممنون بابت مقاله.اخه خود گیرز هم داستان خاصی نداره.کلا شوترهای سوم شخص چند نمونه را در نظر نگیریم همشون داسان هاشون کلیشه ای هست
چون تو نمیتونی بفهمی دلیل نداره گیرز داستان نداشته باشه
اوه!بله ما نمیفهمیم!تامام!
اقای مقدم یک مقاله راجع به شخصیت های منفی در اثار میکامی کار کنید.مثلا یک تاپ ۵٫خیلی شخصیت های خفنی تو اثارش هستند.از وسکر گرفته تا روویک
امروز رفتم سراغ ps3 و دوباره dantes infrno رو تموم کردم
اخر بازی نوشت ادامه دارد …
منتظر ادامش هستم بی صبرانه
یعنی اگه ده سال پیش میفهمیدم یه روزی یه عده دهه هشتادی و نودی تازه به دوران رسیده و ناشیرین که اول نسل هشتم یادشون نمیاد و تا دیروز مای بیبی میشدن، میان از بازیای نسل هفت ایراد میگیرن…همون موقع یه شیشه سیانور مینداختم بالا که این روز رو نبینم…
ببین vanquish و میکامی به چه روزی افتاده که نینی های اول نسل هشت ازش ایراد میگیرن…خدایا العفو!
عزیزم اگر منظورت منم که از آتاری ۲۶۰۰ و سگا و… شروع کردم .
اشکال شماها اینکه فن بازی بلدین فقط و اسم یه بازیساز رو یاد گرفتین هم تکرار کنین این ور اون ور
و اصلا تحمل شنیدن نظرات مخالف رو هم ندارین.
متاسفانه این بد رفتاری رو به خصوص تو گیمفا زیاد میبینیم.
اصلاح کنین خودتونو