روزی روزگاری: سفیر صلح | نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid: Peace Walker
یکی از نقاط عطف تاریخ صنعت بازی سازی، تولید کنسول های دستی شرکت های سونی و نینتندو بود. هنگامی که این کنسول ها تولید شدند، گوشی های هوشمند به هیچ وجه تا این اندازه پیشرفته نبودند و وجود این کنسول ها باعث می شد گیمرها هر جای دنیا هم که باشند، به راحتی بتوانند به بازی های مورد علاقه شان دسترسی داشته باشند. درست است که کیفیت این کنسول ها هیچ گاه به اندازه ی کیفیت کنسول های خانگی نبود، اما می توانستید گاد آو وار، آنچارتد، متال گیر و بسیاری از بازی های دیگر را روی یک کنسول دستی و در مسافرت بازی کنید. دیگر چه از این بهتر که علاوه بر نسخه های اصلی بازی هایی که نام بردم، نسخه هایی کامل از هر یک را با داستانی کامل بر روی کنسول دستی خود داشته باشید؟ خوشبختانه نینتندو توانست از نابود شدن کنسول های دستی خودش جلوگیری کند و اکنون نینتندو سوویچ دارد با قدرت هر چه تمام تر به کار خود ادامه می دهد، اما در این میان کنسول دوست داشتنی سونی، یعنی PSP را از دست دادیم. اکنون دیگر برای این کنسول هیچ عنوان جدیدی ساخته نمی شود و PS Vita هم هر سال میزبان تعداد بسیار محدودی بازی گمنام است و عملاً نفس نمی کشد. اما چه بخشی بهتر از بخش «روزی روزگاری» برای اینکه به سراغ آن دوران طلایی برویم و یادی بکنیم از بهترین بازی های ساخته شده برای این کنسول دستی. عنوانی که نه تنها در بین عناوین دیگر PSP، که در تاریخ بازی های کامپیوتری هم حرفی برای گفتن دارد. فرنچایزی از یک سری شاهکار به نام Metal Gear Solid که نتیجه ی نبوغ یکی از بهترین بازی سازان کل دوران، یعنی هیدئو کوجیماست.
معرفی هیدئو کوجیما در سال ۲۰۲۰ شاید کار خنده داری به نظر بیاید، زیرا نام او هم اکنون از جهان بازی ها بسیار فراتر رفته و به یک شخصیت جهانی تبدیل شده است. کاری که کوجیما با سری متال گیر و بعدها با عنوان Death Stranding و حتی دمویی کوتاه به نام P.T با جهان بازی ها کرد، کاری نیست که هر بازی سازی بتواند مشابه اش را انجام دهد. به جرئت می توان گفت کوجیما یکی از نترس ترین و خلاق ترین افراد این صنعت است که بدون او، دنیای بازی ها شکل و شمایل دیگری داشت. حتی اگر کسی طرفدار کارهای کوجیما نباشد و با بازی هایش حال نکند، انکار اینکه او همیشه با عناوینش سعی کرده مرزهای خلاقیت و نوآوری را در دنیای بازی ها گسترش دهد، ممکن نیست. شخصیت بیگ باس (Big Boss) یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های کل تاریخ بازی هاست، داستان متال گیر جزو غنی ترین داستان هاست، گیم پلی این سری از بهترین نمونه های سبک اکشن مخفی کاری و طراحی کانسپت های آن منحصر بفرد است. گرد آوردن چنین تیم هنرمندی فقط از عهده ی او بر می آید و در واقع کسانی مثل او، میازاکی و استاد میکامی هستند که ژاپن را به یک قطب در بازی سازی تبدیل کرده اند. بدون سخن بیشتر، یک راست به سراغ بازی Metal Gear Solid: Peace Walker می روم تا همراه شما گیمرهای خفن گیمفا، نگاهی کوتاه بیندازیم بر یکی از بهترین بازی های کنسول فقید سونی، پس با من، گیمفا و بیگ باس همراه باشید!
داستان Metal Gear Solid: Peace Walker مانند بازی های دیگر سری متال گیر، داستانی غنی و تا حدی مرموز است که به تدریج که در داستان پیش می روید، گره های بیشتری برایتان بازی می شود. چون این عنوان، انحصاریِ کنسول PSP است، ممکن است خیلی ها فکر کنند که داستانی جمع و جورتر دارد که باید بگویم اصلاً این طور نیست و حداقل ۲۰ ساعت، آن هم فقط برای اتمام مراحل اصلی بازی به زمان احتیاج دارید. داستان Peace Walker باز هم شما را در نقش اسنیک قرار می دهد و این بار باید با او به آمریکای لاتین و کشور کاستاریکا سفر کنید. جریان از این قرار است که ارتشی مرموز که افراد آن تا بُن دندان مسلح اند، کشور کاستاریکا را اشغال کرده اند و دولت نمی تواند در این باره کاری بکند. بنابراین چه کسی بهتر و خفن تر از اسنیک که عملیات آزادسازی کاستاریکا را به او بسپارند. به هر حال اگر سازنده ی بازی کوجیما است، اینکه اسنیک می تواند ارتش تشکیل دهد و با ارتشش کشور را آزاد کند، اصلاً چیز عجیبی نیست! اگر کسی با سری متال گیر آشنا نباشد، احتمالاً با این توصیفات فکر می کند که این بازی یک بازی تماماً اکشن است. اگر از این دسته هستید، باید به شما بگویم انتظارات تان را در مورد اکشن پایین بیاورید و در عوض صبر و حوصله تان را افزایش دهید، چون چیزی که با آن طرف هستید، یکی از استراتژیک ترین و ناب ترین مخفی کاری های کل تاریخ است.
اسنیک و ارتش شخصی اش، پایگاه های دشمن را یک به یک تسخیر می کنند، ولی خیلی نرم، استراتژیک و هوشمندانه. البته این به آن معنا نیست که بازی اکشن ندارد، اتفاقاً برعکس؛ صحنه های اکشن بازی، باس فایت ها و کلاً مبارزات آن قدر روان و خوب طراحی شده اند که هیچ جای بحثی نمی گذارند. اما بار دیگر به نام بازی توجه کنید: سفیر صلح! بازی عمداً شما را در موقعیتی قرار می دهد که کشتن سربازهای دشمن کار لذت بخشی باشد، اما در پایان هر مرحله برایتان امتیازی در نظر می گیرد که این امتیاز رابطه ی مستقیم با میزان خشونتی دارد که در آن مرحله به کار گرفتید. یعنی هر چه مراحل بازی را خونین تر و با کشت و کشتار بیشتر به پایان برسانید، امتیازی که در پایان مرحله کسب می کنید کمتر خواهد بود. بازی حتی اچیومنتی برای کسانی در نظر گرفته که در طول بازی به جز مواردی که جزو داستان اند، کسی را نمی کشند. گرفتن این اچیومنت واقعاً مشکل است و صبر و حوصله ی زیادی می خواهد، اما هیدئو کوجیما عادت ندارد بازی های بدون پیام بسازد. ساخته ی ۲۰۱۰ او، یعنی Metal Gear Solid: Peace Walker نیز با پیام صلح روی کنسول دستی شما می نشیند و شما را قلقلک می دهد تا از خشونت استفاده نکنید؛ کاری که با اکشن ناب بازی واقعاً مشکل به نظر می رسد!
گیم پلی بازی چند حالت مختلف دارد. ابتدا از حالت مولتی پلیر و Co-op شروع می کنم که بخشی نوآورانه برای بازی MGS: Peace Walker به شمار می آید. بخش مولتی پلیر بازی چیزی نیست که سازندگان خیلی روی آن حساب باز کرده و یا طرفداران به خاطر آن بازی را تهیه کنند، اما به خوبی توانسته مکملی بر بخش داستانی کامل بازی باشد. حالت های معمولی مانند Team Deathmatch در این بخش وجود دارند که اگر بعد از پایان خط داستانی و چیزی حدود ۱۰۰ مرحله ی جانبی، باز هم از Peace Walker سیر نشدید می توانید آن را امتحان کنید. البته اکنون ۱۰ سال از عرضه ی بازی می گذرد و خیلی بعید است که هنوز هم بتوانید از بخش آنلاین استفاده کنید، اما هنگام عرضه این حالت، اتفاقی جدید برای سری متال گیر بود که شایان ذکر است. بخش Co-Op نیز رنگ و بویی جدید به Peace Walker می بخشید و اگر در میان دوستانتان هم کسی پیدا می شد که بازی را داشته باشد، می توانستید بازی را دو نفره به پایان برسانید و در برخی از مراحل با دو سه نفر دیگر از دوستانتان همراه شده و باس آن مرحله را شکست دهید
اما بخش اصلی گیم پلی، مراحل داستانی اند که خط داستانی آزادسازی کاستاریکا را روایت می کنند. داستان بازی کمی پس از اتفاقات Metal Gear Solid 3: Snake Eater و در دهه ی ۷۰ میلادی رخ می دهد. علاوه بر خط اصلی داستانی، پیچیدگی های روایی مربوط به خود کاراکتر اسنیک نیز بخش مهمی از این مراحل را تشکیل می دهند. همانطور که ذکر کردم، هسته ی اصلی گیم پلی بازی مخفی کاری است. بازی بیشتر در جنگل های سبز و انبوه کاستاریکا دنبال می شود و محیط های کم دیگری هستند که داستان در آن اتفاق بیفتد. البته به جز این مراحل، اسنیک ارتش شخصی خود را در جزیره ای اسکان داده که برای سامان دهی ارتش و مدیریت منابع خود به آن جا، یعنی Mother Base می روید. طنز خاصی بر تمام لایه های بازی حاکم است، طنزی که در شش نسخه ی قبلی این سری نیز شاهد آن بودیم. سربازان شما به راحتی پرده ی چهارم را می شکنند و با خود شما صحبت می کنند. همان اول بازی که یکی از سربازان تان با صدای بلند فریاد می زند که «رییس، برای حرکت باید جهت جلو را فشار دهید» و …، می فهمید با اینکه Peace Walker هم مانند تمام متال گیرهای دیگر، درون مایه ای جدی و حتی بعضاً تاریک دارد، اما هیچ وقت از این شوخی ها نمی گذرد. مانند بازی های دیگر سری، هنوز هم برای پرت کردن حواس سربازان از یک سری مجلات استفاده می کنید و برای استتار می توانید از کارتن های موجود در محیط استفاده کنید. همچنین برای آزادسازی گروگان ها یا برای گم و گور کردن سربازهایی که کشته اید، می توانید آن ها را به بادکنک های هلیومی ببندید و در هوا رهایشان کنید!
مراحل بازی از تنوع خوبی برخوردارند، اما اکثراً در دو گروه کلی جای می گیرند: یا باید به یکی از پایگاه های دشمن نفوذ کنید و یا باید با باس های بازی بجنگید. البته این ماموریت ها از بس جذاب و بی نقص پشت سر هم چیده شده اند که به هیچ وجه حس خستگی نمی کنید. نه تنها این، بلکه پس از پایان بازی، وسوسه ی تمام کردن دوباره ی آن، رهایتان نخواهد کرد. تنها مشکلی که این وسط وجود دارد، فاصله ی زیاد چک پوینت ها در مراحل داستانی است که می تواند تکرار دوباره ی آن را به کاری خسته کننده تبدیل کنید. همچنین، باس فایت های بازی بسیار جذاب و نفس گیر طراحی شده اند، اما اینکه نمی توانید به راحتی اسلحه های خود را در میان مبارزه با آن ها عوض کنید، می تواند به اشکالی جدی تبدیل شود. چون برای این کار مجبورید لیست بلند بالای Inventory خودتان را باز کنید و از میان آن همه آیتم یک اسلحه را انتخاب کنید و همه ی این ها در حالی است که بازی در حال جریان است!
میان پرده های بازی در سبک کامیک استریپ روایت می شوند که حس داستان گونه ی بازی را نیز بالا می برد. طراحی کانسپت این میان پرده ها به شدت جالب و هنرمندانه است. همچنین با اینکه الآن گرافیک بازی شاید تاریخ مصرف گذشته به نظر برسد، اما برای سال ۲۰۱۰، آن هم برای کنسول دستی PSP یک شاهکار به حساب می آمد. موسیقی های بازی، هر لحظه ی آن را به یاد ماندنی تر کرده اند و صداگذاری نیز بی نقص است. اگر وسوسه ی تجربه ی دوباره ی مراحل داستانی هم دست از سرتان بردارد، مطمئن باشید مراحل جانبی بازی آنقدری خوش ساخت هستند که از هیچ یک از آن ها نگذرید.
روی هم رفته، Metal Gear Solid: Peace Walker، یکی از بهترین متال گیرهای ساخته شده، یکی از بهترین بازی های PSP و یکی از غنی ترین بازی های ساخته شده در دهه ی گذشته به شمار می رود که تجربه ی آن برای هر کسی، به خصوص برای شیفتگان سری متال گیر واجب و ضروری است. اگر تا حالا آن را تجربه نکرده اید، بهتر است به فکر قرض کردن PSP یا دانلود شبیه ساز مناسب برای تجربه ی این شاهکار باشید!
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
حیف کنسول Psp خیلی جذاب بود یزمان psp go داشتم گاد و تیکن بازی میکردم سونی میتونست سری جدید psp قویتر و جذابتر بسازه نمونش میشد نینتندو سوییچ
شاهکاره بازی
این بازی برای هر گیمر واجبه به خصوص pc گیمر های عزیز این نسخه قبل فانتوم پین . گرند زیرو گرند زیرو ادامه اینه برای همین اگه میخواید از اون دو عنوان لذت ببرید این رو پلی بدید
متالگر جزو بهترین سری بازی هاست حیف خیلی ها قدر نمیدونن و از این سبک زیبایی مخفی کاری بدشون میاد میون دوستای گیمر خودم هیچ کدوم مخفی کاری نمی رفت همه عین خر کله رو مینداختن پایین حمله میکردن من برای این که بتونم تقریبا همه مراحل v رو s بگیرم بالای ۱۰۰ ساعت وقت گذاشتم و بجای خسته کننده بودن لذت بخش تر از حالت عادی بازی کردن بود
با تشکر بابت نقد :heart: :rose:
یکی از بهترین metal gear ها بود و یکی از بهترین داستان ها رو تو این سری داشتش
اونایی که که معنی واقعی دردی که توی phantom pain بود رو درک نکردن احتمالا این نسخه رو تجربه نکردن
به طور کلی اگر غمناک بودن داستان phantom pain بعد از تجربه peace walker صد برابر بیشتر میشه
CALL ME BIG BOSS
این سری واقعا تمام نسخه هاش شاهکارن
فقط حیف که دیگه کونامی زده تو جاده خاکی و…
کوجیما همیشه جزو اون دسته از کارگردانا بوده که توی بازیهاش به مقوله صلح توجه زیادی کرده مثل همین متالگیر و صد درصد دث استرندینگ که دست بازیکن رو برای کشتن یا زنده نگه داشتن دشمن باز میگذاشت و این مورد به گیمر متذکر میشد که هر چقدر تعداد کشته ها کمتر باشه وصل شدن بین شهر های آمریکا راحت تر انجام میگیره :yes:
جون….این بازی بود که باعث شد کوجی فانتوم پین رو بسازه…فانتومپین رو ۵ بار تمام کردم هنوز ازش سیر نشدم…کوجی حرف نداره.this pain is ours.اون کاتسینای بعد از انتقام بهترین کاتسینای صنعت گیمن و حسی به آدممنتقل میکنه که بینظیره…اون دیالوگای میلر توی کاتسینا…مرحله۴۳ که دیگه باروح و روان آدم بازی میکنه…اونجاش که همین نوارpeace walker پخش میشه و سربازا به اسنیک ادای احترام میکنن و…این بازی بینظیره.امیدوارم یک روزی کوجیما دوباره متال گیر بسازه…هنوز هیچ بازی واسه من فانتومپین نشده. :inlove:
اون سکانس رو نگو که اشک چشمام رو دراورد
اسنک عجب سربازای وفاداری داشت 😥
A HIDEO KOJIMA LEGEND
LET THE LEGEND COME BACK TO LIFE :inlove:
من نسخه ی ریمسترشو گرفتم…. که توش همراه این mgs3 با mgs2 بود…. یادش بخیر واقعا قدیمی نمیشه….
به نظرم بهترین شخصیت متال گیرها ونوم اسنیکه…خیلی خفنه لامصب..توی مرحلهQUIET EXIT.سربازه به ونوم میگه بهتanti venom زدیم..این یعنی پارادوکس…یا توی مرحله بیمارستان اسماعیل با صداخفه کن حواس اون سرباز سایفر رو پرت میکنه…اینا همش هنر کوجی جونه…
دستتون درد نکنه اقای مقدم عزیز نقد عالی بود
metal gear فقط metal gear زمانی که کوجیما بود
کوجیما یکی از باهوش ترین انسانهایی هست که دنیا به خودش دیده…حرف نداره…زودتر بازی بعدیتو بساز که مردیم مرد… 😥 دث به فانتوم پین نمیرسه…البت دثو که بازی نکردم ولی۱۰۰ درصد بازی میکنم.من جونم بره بازیای کوجی از دستمنمیره…توی تاپ تنم اول فانتومپینه بعد هم سایلنت هیل۲.دیگه چی بگم از هنر این بزرگمرد.به نظرم بازی بعدیش تبدیل میشه به خاص ترین و مرموزترین بازی تاریخگیم البته با یک گیمپلی از درد فانتوم خفن تر…ببینید کی گفتم…در کل عاشق کوجیمام نه فردیا چیز دیگه ای.!!! :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: درضمن دث هم خوبه نگید گفت فانتوم بهتره…هر چی از استاد رسد خفن است چون خود استاد خفن است :-* :-* :-*
عجب دورانی بود با متال :inlove:
فعلا هم که Death stranding رو بازی میکنم و باید بگم خیلی بازیه خوبیه
اسپم:جای یه کنسول دستی خفن تو خوانواده پلی استیشن که موفقیت psp رو تکرار کنه حس میشه
شاه بازی
واقعا مجموعه ی متال گیر یک شاهکار به تمام معناست :yes:
من با تک تک نسخه هاش حال کردم , شاید بعضی از فن ها بگن فانتوم پین ضعیف ترین نسخه ی شماره دار متال بود ولی برای من از خیلی از بازی های این نسل بهتر بود و حدود ۲۰۰ ساعت وقت برای تکمیل کردنش گذاشتم و از بازیش نهایت لذت رو بردم ولی همچنان بهترین نسخه ی متال گیر برام اسنیک ایتره و بعدش شماره ی ۱
بیگ باس رو خیلی دوست دارم ولی به پای ونوم اسنیک نمیرسه ونوم اسنیک واقعا شخصیت شاهکاری داشت :inlove: :inlove: بهترین شخصیت متال گیره بنظرم
همه دارن از بازی تعریف میکنن و احتمالن یه نفرشونم بازی رو تموم نکرده، سیستم گیم پلی بازی فوق العاده وشکل دار همون موقعشم ، باگ داشت ، و نسبت به گیم پلی روونی مثه جیمز باند هیچ حرفی نداشت
:rotfl:
😐
هیچی ندارم بگم در مورد خط اول
در مورد باگ هم باید بگم من یکی هم ندیده بودم
تو بازی های فرانچیز و سری رو دستش نیست.بهترین متال گیر ها از نظر من
۱
۳
۵
۲
( ۴ رو بازی نکردم )