مترویدوانیایی جذاب، زیبا و کلافه کننده| نقد و بررسی بازی Blasphemous
دیگر آنقدر سالانه بازیهای باکیفیت گرافیکی عالی عرضه میشوند که فکر میکنم خیلی دیگر حتی متوجه عرضه بازیهای هنری با گرافیک پیکسلی یا Cell-shade هم نمیشوند. خصوصا افرادی که بیشتر دنبال بازیهایی با گیمپلی ساده یا داستانی سرراست هستند; این دسته از افراد هیچ موقع به دنبال بازیهای سولزلایک و بسیار سخت نخواهند رفت. اما گیمرهایی مثل من که همواره دنبال چالش هستند و میخواهند سختترین ها هم تجربه کنند و کمی خود را آزار بدهند، مشتاقانه به سمتشان خواهند رفت. اگر یادتان باشد، چند وقت پیش بازی زیبای Dark Devotion را بررسی کردم که یک سولزلایک زیبا بود و علاوه بر الهامات زیاد از آن سری بینظیر، نوآوریهای خودش را هم داشت. از آنجایی هم که شما کاربران عزیز اکثرا دوستدار فرنچایز Dark Souls هستید و عدهای تان چندین بار آن را تجربه کردهاید، لازم دانستم نقد یک سولزلایک دیگر هم برایتان بنویسم که دیگر حجت را تمام کرده باشم. با بررسی بازی Blasphemous با من و گیمفا همراه باشید.
ابتدا بگذارید یک نکته را برای شما بگویم. از آنجایی که عنوان Dark Devotion از همه لحاظ یک سولزلایک عالی بود، دیگر کمتر بازی میتواند تا آن حد من را راضی و مشتاق خود کند. لذا اگر شما هم مثل من آن بازی را تجربه کردهاید، مانند سابق از زیبایی این بازی تعجب نخواهید کرد و کمی برای شما عادی خواهد بود. اما اگر Dark Devotion را بازی نکردید و مستقیم به سراغ Blasphemous میروید، باید بگویم قطعا برای شما یک تجربه عالی خواهد بود. به شخصه اعتقاد چندانی به مقایسه بازیها ندارم و معنقدم هر عنوانی لذت خاص خودش را دارد; اما به سبب شباهت زیاد هر دو عنوان به یک Dark Souls دوبعدی، لازم دانستم این نکته را برایتان بگویم.
سخن را کوتاه میکنم و به سراغ بررسی خود بازی میروم. با داستان آغاز میکنیم که هر عنوان مترویدوانیایی باید در آن سربلند باشد. به هر حال وقتی شما تا این حد دارید خودتان را آزار میدهید و گیمپلی سخت بازی را تحمل میکنید، باید دلیل آن هم بدانید. مگر نه به دو ساعت نرسیده از بازی خسته میشوید و هر چقدر هم گیمپلی زیبایی داشته باشد، عطای آن را به لقایش میبخشید. اما نگران نباشید; Blasphemous داستان بسیار خوبی دارد و خواهید توانست با آن درگیر شوید.
داستان بازی در سرزمین رو به تخریب Oxodoxthia اتفاق میافتد. مردم اعتقاد بسیار زیادی به دین دارند و آنقدر به دینشان معتقدند که اولویت هر چیزی بعد از دینشان قرار میگیرد. اما خرافاتی در شهر رواج پیدا میکند که مدام بر منفوریت دین تاکید دارد و سعی بر از بین بردن اعتقادات مردم دارد. بعد از مدتی افراد پشت این ماجراها موفق میشوند و کلیساها خالی از مردم میشوند. دین و اعتقاد به خداوند جای خود را به پرستش چیزهای بیهوده و خرافات مضحک میدهد. ظولی نمیکشد که عذاب الهی بر مردم نازل شده و به دلیل این اعتقادات توهین آمیز، همه مردم به هیولاهایی بدریخت و زننده تبدیل میشوند. اما این تازه ابتدای کار است. این هیولاها که در اعتقادات پوچ خود غرق شدهاند، حال در قامت یک هیولا، یک خونخواری وسیع و توقف ناپذیر دارند و به هیچ چیز رحم نخواهند کرد. این شما هستید که جرو معدود افراد در امان مانده از عذاب هستید و باید اندک چیزی که از سرزمینتان باقی مانده را نجات دهید و هیولاها را از بین ببرید.
همانطور که احتمالا حدس زدهاید، بازی رازهای زیادی در داستانش دارد. ریشه این خرافات از کجا آمده؟ چه کسی میخواست این اتفاق بیافتد؟ چرا مردم ناگهان به چنین موچودات خونخواری تبدیل شدهاند؟ واقعا دلیل تمامی اینها صرفا بی ایمانی به خداست یا آنها کارهای بدتری هم کردهاند؟ و دهها سوالی که پیش میآید و تقریبا به تمامی آنها در طول بازی پاسخ داده میشود. در طول راه به شخصیتهای سالم زیادی برخورد نخواهید کرد و بازی صرفا تاکید بر پرده برداشتن از اسرار داستان با استفاده از محیط و نوشتهها و نتیجهگیریهای شخصیت اصلی است. خلاصه میگویم از آنجا که شخصیتپردازی پروتاگونیست بازی هم خوب از آب درامده است، اگر با نحوه روایت سولزلایکها و خود فرنچایز اصلی کنار آمدهاید، با داستان Blasphemous و نخوه روایت مرموز آن هم کنار خواهید آمد و آن را دوست خواهید داشت.
گیمپلی بازی واقعا خوب و درست کار شده است. بسیاری از المانهای لازم برای گسترش یک بازی سخت و چالش برانگیز لازم است در بازی رعایت شده و خوشبختانه اینها آنقدر خوب هستند که اندک مشکلات گیمپلی که در عین حال غیر قابل چشمپوشی هم هستند، چندان آزارتان نمیدهد. ابتدا از مبارزات بازی شروع میکنیم. اگر با این بازیها از قبل آشنایی دارید، مشکلی با بادگیری قلق مبارزات نخواهید داشت. کلیت مبارزه بر حملههای به موقع و Parry کردنهای مناسب است. در واقع Parry کردن بیشتر از جاخالی دادن به کار شما میآید و این مورد من را بسیار یاد اثر فاخر استاد میازاکی، Sekiro Shadows Die Twice انداخت. حتی در مبارزات با سختترین باس فایتهای بازی هم( به جز یک مورد) رعایت این نکات کافی خواهد بود; اما در عمل الماسی به نام زمانبندی هم اهمیت خواهد داشت که مرگ و زندگی شما را میتواند به تنهایی تعیین کند.
سکوبازی در Blasphemous، لذتبخش است. گاهی اوقات به دلیل فاصله زیاد سکوها باید پرش خود را بر اساس باد تنظیم کنید که چالش خوبی خواهد بود. به طور کلی پریدن از یک لبه به لبهای دیگر و در عین حال استرس مرگ ناگهانی داشتن، استرس لدتبخشی است. اما نکته ای که وجود دارد، اعصاب خردکن بودن بعضی از این قسمتهاست. متاسفانه Insta Deathهای بخش پلتفرمینگ بازی زیاد است و کمی لغزش به طور ظالمانهای شما را مجازات خواهد کرد. مشکل اینجاست که در این قسمتها چندان نخواهید توانست همه چیز را روی حساب و کتاب پیش ببرید و صرفا باید بپرید و رسیدن شما به مقصد کاملا شانسی است و باید بارها آزمون و خطا انجام دهید تا سرانجام بدون منطق خاصی به مقصد برسید. مورد بعدی دشمنان ضعیفی هستند که وقت و بیوقت مزاحم میشوند و بدون اینکه چالشی ایچاد کنند کشته میشوند. واقعا نمیدانم دلیل وجود این افراد ضعیف و بیفایده چیست.
تنوع دشمنان مناسب است و کم پیش خواهد آمد در طول بازی با بیش از سه چهار دشمن یکسان برخورد کنید و عموما تفاوتهای خوبی با هم دارند; چه از نظر ظاهر و چه نوع حملات. Power-upها و perkهای زیادی در طول بازی آزاد خواهید کرد که اتفاقا بسیار هم کاربردی هستند و هر کدام قابیلیت خاصی( چه موقتی و چه دائمی) به شما خواهند داد که در طول بازی کمک حالتان است.
ظراحی هنری و گرافیک بازی زیبا و چشمنواز است. البته چشمنواز نه به معنای واقعگرایی; چشمنواز به معنای رنگبندی زیبا و طراحی پیکسلی بینظیر. اکثر پسزمینههای بازی سیاه و قهوه ای است و کمتر به رنگهای شاد و زنده برخورد خواهید کرد. فضای بازی بسیار مرده و غمناک است و هماهنگ با داستان و گیمپلی آن طراحی شده. خوشبختانه مشکلات فنی نظیر افت فریم و لگ هم در بازی دیده نمیشود و کاملا یک تجربه روان خواهید داشت. تقریبا میتوانم تضمین کنم که از ابتدا تا انتها از رنگبندی زیبای بازی لذت خواهید برد و اتفاقا یکی از دلایل ادامه دادنتان تا پایان خواهد بود. متنوع بودن رنگهای تیره هم نقش بسیاری در این امر داشته است.
موسیقی و صداگذاری بازی هر دو در سطح خوبی قرار دارد. صداهایی که دشمنان و باسفایتها تولید میکنند و اصوات دلهرهآوری که از محیط به گوش میرسد همه دست به دست هم میدهند تا میزان دلهره و ترستان از مرگ و از دست دادن پیشرفتتان به حداکثر خود برسد. تمرگز در این مواقع بسیار سخت است و این سختی کاملا لذتبخش و به یادماندنی است. اتمسفر بیظیر بازی وقتی با موسیقی ترسناک آن مخلوط میشود حجت را برهر دوستدار بازی های مترویدوانیایی تمام میکند.
Blasphemous یک مترویدانیای سولزلایک بسیار خوب است که قظعا مشکلاتی در خود دارد. اما این مشکلات به هیچ عنوان در حدی نیستند که بتوانند به تجربه این بازی لطمه بزنند. مبارزات سخت، پلتفرمینگ لذتبخش و در کنار اینها گرافیک هنری و موسیقی عالی، بازی نکردن Blasphemous را سخت میکند.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
خیلی خیلی ممنون از اقای رضایی عزیز بابت نقد و بررسی بسیار عالی و کامل
یه بازیه بسیار خوبه همین دیشب تمومش کردم لامصب خیلی ادمو کلافه میکنه درست مثل سری بازی های سولز و … و اینم بگم همون طور که تو نقد اومده فضای بازی بسیار تاریک و غمناکه که تاثیر زیادی رو ادم میزاره مبارزات بازی جذاب و سخته دشمنا بسیار زیاد هستن باس فایت ها طراحی های بسیار خوبی دارن و گرافیک پیکسلی بسیار خوبی داره
من که عاشق بازی دوبعدی و سولز لایک بودم بیخیال شدم خیلی رو مخ بود
در این سبک من بازی death gambit رو پیشنهاد میدم خیلی خوبه تا از بازی های برزگ فاصله بگیریم و بریم سراغ این نوع از بازی ها
خواهش میکنم شما همیشه به من لطف دارید
بازی بسیار خوبی هست همونطور که خودتون اشاره کردید
بازی خوبی نیست در مقایسه با چیلدرن آف مورتا
این دو بازی اصلا در یک سبک نیست این بازی باید با death gambit یا salt and sansurty مقایسه کرد
مرسی بابت نظرتون البته سبک این دو بازی کاملا فرق داره
ممنون آقای رضایی عالی بود
خواهش میکنم مهرداد جان ممنونم
یکى از زیباترین ایندى گیم هاى چند سال اخیر بود. واقعا لذت بردم از مبارزات خونین و وحشیانش. نمى دونم چرا به این بازى میگین سولز لایک. تنها وجه اشتراک این بازى با شاهکاراى میازاکى سخت بودن گیم پلى و روایت داستانى گنگ هستش و به جز این دو مورد هیچ تشابهى با سرى سولز نداره. مخصوصا سیستم آپگرید بازى خیلى سطحیه و اگه با بازیایى مثل salt and sanc tuary و death’s gambit مقایسه کنیم هیچ حرفى برا گفتن نداره که همینم باعث میشه بازى ارزش تکرار نداشته باشه. اما در کل فوق العادس این مترویدوانیا.
دوستان س چهار تا بازی تو این سبک برای پی سی هم باشه معرفی کنین هرچقدر بیشتر بهتر دوبعدی ..بازی ها دوبعدی معروف برای پی سی
قبلا تریلرش رو دیده بودم خیلی خوشم اومده بود تازه دارم بازیش میکنم تاحالا تو این سبک بازی انجام ندادم واقعا قشنگه هیچ وقت فکر نمیکردم گرافیک پیکسلی انقدر جزییات داشته باشه. به نظرم بازی های دیگه ای هم که گفتید باید تجربه کنم
ولی چه داستان عمیقی داشت این بازی
انگار اول داستانش رو طراحی کرده بودند بعدش بازیش رو
بهترین تجربهی مترویدوینیای عمرم بود