زندگی، بدتر از مرگ | شخصیتهایی که سختترین زندگی را داشتند – بخش اول
زندگی سخت است، بسیار سخت. در آن هیچ شکی نیست. چه بسیار انسانهایی بودهاند که زیر بار سنگینیهای زندگی کمر خم کردند و به زانو درآمدند. زندگی همانند انیمیشنها و فیلمهایی نیست که آخر آنها با جملهی «و آنها تا ابد با یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی کردند» روبرو شویم. زندگی قصاب بیرحمی است که بدون هیچ تمایزی، در تلاش است که انسانها را به زانو در آورد. در این میان بعضی افراد توانایی مقابه با آن را دارند و کمی اوضاع بهتری پیدا میکنند، ولی عدهی دیگری نیز هستند که به راحتی تسلیم شده و میدان مبارزه را ترک میکنند. آیا تا به حال به این جنبه از زندگی توجه کرده بودید؟ زندگی با تمام بیرحمیها و سختیهایش، دقیقا همان موردی است که میتواند از انسان یک اسطوره بسازد. هیچگاه یک انسان به مراتب بالا و قدرت نمیرسد، مگر این که سختیهای زندگی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشد.
در حقیقت، همین سختیها که ممکن است نابودگر یک انسان باشد، میتوانند زمینهساز شکوفایی و ستاره شدن او را نیز فراهم کنند. بازیهای ویدئویی نیز همانطور که میدانید، دنیای بزرگی برای خود دارند و این دنیا هم مهربانتر از دنیای ما با شخصیتهایش برخورد نمیکند. تفاوت دنیای آنها این است که بعضی شخصیتها قدرتهای فوقالعادهای دارند که ما نداریم. از طرفی دیگر ولی مصیبتهای وارده به شخصیتها نیز به مراتب سنگینتر از مشکلاتی است که بر سر راه ما قرار میگیرد. در ادامه، به سراغ لیستی از شخصیتهای بازیهای ویدئویی میرویم که زندگی اصلا با آنها نساخت. به قول معروف، این شخصیتها با جملهی «من تک، شما همه» زندگی کردند و دوران به شدت سخت و طاقتفرسایی را پشت سر گذاشتند. سختیهای دنیای آنان، شخصیتهای لیست ما را به اسطورههایی بزرگ تبدیل کرده است. در حقیقت، در بیشتر شخصیتهایی که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد، برههی زمانی وجود دارد که آن شخصیت باید عوض شده و به صورت کلی به فرد دیگری تبدیل شود. با من و گیمفا همراه باشید تا مروری هرچند کوتاه، به نامهی پردرد زندگی چند تن از غمانگیزترین شخصیتهای بازیهای ویدئویی بیندازیم.
ناکتیس (Noctis)
بازی: Final Fantasy XV
ناکتیس شاهزادهی لوس و مغرور نسخهی پانزدهم سری Final Fantasy محسوب میشود. کسی که خیلی کاری به حرفهای پدرش ندارد و هر جا که میرود به همراه محافظ شخصیاش است. اما دقیقا پس از این که به قصد مسافرت شهر را ترک میکند، خبر حمله به مقر پادشاهی پدرش را میشنود و متوجه میشود که اکنون در دنیایی بزرگ، ظالم و خشن، تنها شده است. او به همراه ۳ دوست و رفیق خود باید سفری را آغاز کند و در پی بدست آوردن قدرت کافی برای بازپس گیری تاج و تخت باشد. سفری که ما در بازی Final Fantasy 15 مشاهده میکنیم، یک نمونهی واقعی از سفر است. در این میان با لحظات شاد و غمگین بسیاری روبرو میشویم که تکتک آنان برروی شخصیت ناکتیس تاثیر میگذارد. ناکتیس که در ابتدای بازی تلاش میکند حرفهای پدرش را نشنیده بگیرد و تنها به خوشگذرانی خودش اهمیت میدهد، در انتهای بازی فردی عاقل و بالغ شده است که تلاش میکند تمامی حرکاتش را از روی منطق و عقل انجام دهد. نتیجهی سختیهای زندگی ناکتیس چند وجهه داشتند. درست است که او بسیاری از موارد و کسانی که برایش ارزشمند بودند را از دست داد، حتی نامزدش را، ولی همین موارد بودند که او را از یک شاهزادهی بیمنطق و لوس، به فردی تبدیل کرد که حاضر شد جان خود را به خطر بیندازد تا جهان را نجات دهد و زندگی تمامی مردم آن را آزاد کند.
گابریل رایس (Gabriel Reyes)
بازی: Overwatch
شخصیتی که شما در بازی Overwatch با نام Reaper و شاتگانهای قدرتمندش میشناسید، در اصل فردی به نام گابریل رایس است. او در آمریکا به دنیا آمد و به نیروهای نظامی پیوست. در زمان بسیار کمی توانست رتبهی خود را افزایش دهد و حتی در این میان مدال افتخار نیز کسب کرد. او در پژوهشی برای ساخت ابرسرباز شرکت کرد که باعث میشد به سربازهای نمونه، قدرت و سرعت باورنکردنی بخشیده شود. نتیجهی این آزمایشات، افرادی مانند گابریل و شخصیت Soldier 76 در بازی Overwatch است. قابل ذکر است که گابریل نیز با نام مستعار Soldier 24 در این پروژه شناخته میشد. گابریل به سازمان Overwatch پیوست و ماموریتهای بسیاری نیز برای این سازمان انجام داد، ولی نهایتا در مبارزهای که در مقر فرماندهی این سازمان صورت گرفته بود، به دلیل یک انفجار کشته شد. حداقل دیگر افراد تصور میکردند که گابریل کشته شده است، ولی او در قالب شخصیت Reaper با ماسک اسکلت، کتی بلند و مشکی و البته دو شاتگان قدرتمند به میادین بازگشت. اکنون او به عنوان یک ماشین کشتار شناخته میشود و اصلا برای او مهم نیست که چه کسی روبروی او قرار میگیرد. گابریل را میتوان جزو افرادی دانست که در ابتدا نیتی خیر داشتند ولی حسادت،خیانت، پست و مقام در نیروهای نظامی و البته فرماندهی گروههای مختلف، نهایتا منجر به مبارزهی او با دوستانش شد که در آخر شخصیت Reaper را درست کرد. شاید گابریل همانند ناکتیس پدرش را از دست نداده باشد و سفر سختی را پشت سر نگذاشته باشد، ولی خیانتهایی که در ماموریتهای مختلف توسط دوستانش به او شد، ضربهی بسیار بزرگ و نابودگری را به او وارد کرد که جرقهی عوض شدن شخصیت او را زدند.
مارتین واکر (Martin Walker)
بازی: Spec Ops: The Line
باری دیگر صحبت از بازی Spec Ops: The Line شد و باید در رابطه با این که این بازی در حیطهی داستانسرایی چقدر بینظیر عمل کرد ولی متاسفانه مورد توجه افراد چندانی قرار نگرفت، صحبت کنیم. این بازی شخصیتی به نام کاپیتان واکر را به بازیبازان ارائه داد که در سفرش به دوبی، شاهد شکستن و خرد شدن شخصیت و روان او بودیم. او به دوبی آمد تا بررسی کند آیا هیچ بازماندهای باقی مانده است یا خیر. در انتها، این خود کاپیتان واکر بود که باید به عنوان بازمانده نجات داده میشد. در طی داستان، واکر به دنبال کاپیتان جان کنراد (John Konrad) است و در پی یافتن او، به هر کاری دست میزند: با فسفر جان تعداد زیادی از انسانهای بیگناه را میگیرد، ذوستانش را فدا میکند، مبارزه میکند و … ولی در انتها چیزی که نصیبش میشود، فقط سرگردانی و بهت است. بله…کاپیتان کنراد قبل از این که واکر به او برسد، کشته میشود و در اصل واکر برای هیچ و پوچ دست به چنین کارهایی زده بود. اکنون او، عذاب وجدان، زخمهای عمیق روحی و روانی آشفته باقی مانده است که باید تاوان فدا شدن همه چیز را بدهند. کاپیتان واکر شاید در بین بازیبازان مشهور نباشد، شاید سختیهای زندگی از او یک قهرمان نساخته باشد، ولی نمونهی بارز یک انسان از دست رفته برای اهدافش محسوب میشود؛ فردی که تمام تلاشش را برای رسیدن به هدفش کرد، ولی در نهایت بدون هیچ نتیجهای به جنون کشیده شد.
کریتوس (Kratos)
بازی: God of War
وقتی کسی لقب خدای جنگ را به دوش میکشد، انتظار دارید که دوران راحت و خوشی را پشت سر گذاشته باشد؟ سازندگان سری God of War همیشه پسزمینهی داستانی غمانگیزی را برای کریتوس در نظر گرفتهاند. از ابتدا که شروع کنیم، کریتوس یک اسپارتان محسوب میشد و جوانترین رهبر سپاه اسپارتانها. او میل شدیدی به قدرت داشت و به هیچ وجه تحمل شکست را در خود نمیدید. در یکی از جنگهایی که در برابر بربرها بود، سپاه کریتوس در موضع ضعف قرار گرفت و در شرف شکست خوردن. در این زمان بود که کریتوس از خدای جنگ، آرس، تقاضای کمک کرد. آرس نیز به او شمشیرهای آشوب مشهور این سری را بخشید و کریتوس به کمک آنها، دشمن را به کلی از پا درآورد. پس از این واقعه، کریتوس بدون توجه به هیچ چیزی و با چشم بسته به دنبال اهداف آرس افتاد و آنها را یکی پس از دیگری به دیار باقی میفرستاد. ولی زمانی که آرس با حقه و فریب، کاری کرد که کریتوس زن و بچهی خودش را به قتل برساند، قضیه به کلی عوض شد. کریتوس برای انتقام خانوادهی خود به دنبال آرس افتاد و نهایتا با شکست او، به خدای جنگ تبدیل شد. تراژدی سه نسخهی ابتدایی این سری، برای کرتوس کافی نبود و در نسخهی جدید نیز شاهد آغاز بازی با مراسم ختم و بزرگداشت مرگ همسر کریتوس روبرو میشویم. شاید کریتوس شخصیتی بیرحم باشد، ولی به طور قطع دارای یکی از دردناکترین پسزمینههای داستانی در میان شخصیتهای مشهور بازیهای ویدئویی است. شاید همین مورد، یعنی تراژدیهای بی حد و مرز و البته سختیهای زیاد از دوران جوانی، باعث شده باشند که کریتوس، به ماشین کشتاری تبدیل شود که امروزه تمام خدایان یونان به دست او سلاخی شدهاند.
مکس پین (Max Payne)
بازی: سری Max Payne
قبل از این که بخواهیم در رابطه با داستان و پیشزمینهی مکس صحبت کنیم، یک سوال بپرسم. به نظر شما، کسی که نصف بازی را با زیرپوش مبارزه میکند، بدبخت نیست؟ همین یک دلیل کافی است که بیان کنیم مکسپین یکی از شخصیتهای سختی کشیدهی صنعت بازیهای ویدئویی محسوب میشود. به سراغ داستان که برویم، در ابتدا با یک پلیس خوب روبرو میشویم. کسی که در زندگیاش غمی ندارد و دغدغهی هر روزش دستیگیری خلافکاران شهر است. پس از ساعت اداری نیز به خانه رفته و در کنار خانوادهاش دوران خوشی را سپری میکند. ولی ناگهان و بدونه هیچ اخطار قبلی، زن و بچهی مکس به قتل میرسند. خب برای پدر خانواده این امر بسیار سنگین است. دردسرهای مکس از این نقطه شروع میشود. در نسخهی دوم نیز مکس شخصیتی به نام Mona Sax را از دست میدهد و در نسخهی سوم، شاهد دردسرهای یک محافظ شخصی هستیم. به قول خود مکس، او تا اینجا توانسته تا مرگ را فریب دهد، ولی به احتمال زیاد شانس او در حال تمام شدن است. سختیهایی که مکس در زندگی کشیده است، در تکتک دیالوگهای او بروز پیدا کردهاند و همین مورد باعث شده است تا با چند تا از مفهومیترین و جالبترین دیالوگهای تاریخ این صنعت روبرو شویم. در نهایت، مکس یکی از مظلومترین و در عین حال غمانگیزترین شخصیتهای بازیهای ویدئویی است. شخصی که به ما نشان داد وقتی چشمانتان را میبندید، تازه متوجه میشوید که چقدر درون انسان تاریک و خشن است.
اتزیو (Ezio)
بازی: Assassin Creed II/ Assassin Creed Brotherhood/ Assassin Creed Revelation
اتزیو قویترین اساسین نیست، ولی به طور قطع او محبوبترین اساسین در کل دوران و تاریخ است. او نوجوان خوشگذرانی بود که شب را در خانهی دیگران به سر میبرد و صبح زود مجبور میشد از آن خانه فرار کند. کسی که هیچ دغدغهی مهمی نداشت و به همراه دوستانش در سطح شهر آشوب به پا میکرد. ولی همانند هر شخصیت دیگری که در این لیست قرار دارد، او نیز نقطهی عطفی در زندگیاش داشت که به کلی همه چیز را عوض کرد. چه احساسی دارد زمانی که پدر، مادر و برادرتان را جلوی چشمانتان دار بزنند؟ اتزیو این اتفاق را تجربه کرد و شاید منبع قدرت او و ارادهی راسخی که در دو نسخهی بعدی از او میبینیم، از همین اتفاق نشات گرفته باشد. این نقطه جایی بود که اتزیو باید آن پسر خوشگذران قبلی را دور میانداخت و به مردی تبدیل میشد که خواهرش را نجات دهد و در آینده نیز یکی از رهبران بزرگ فرقهی اساسینها شود. در ادامه نیز اتزیو بسیاری دیگر از دوستان و آشنایان خود را از دست میدهد و تمامی این موارد باعث میشوند تا اتزیو به یکی از زجرکشیدهترین شخصیتهای بازیهای ویدئویی و البته یکی از محبوبترینهایشان تبدیل شود. در اصل اگر بخواهیم مقایسهاین انجام دهیم، تنها شاید الطایر و ادوارد کنوی بتوانند در حیطهی محبوبیت کمی به اتزیو نزدیک شوند و دیگر اساسینها در این حیطه به کلی از رقابت به دور هستند.
توماس آنجلو (Thomas Angelo)
بازی: Mafia 1 / Mafia 2
قصهی زندگی تامی بیشتر از این که دردناک باشد، حس بدشانسی را به بازیباز منتقل میکند. تامی یک رانندهی تاکسی ساده بود و زندگی آرامی داشت. ولی خب انتظار ندارید که همه چیز همینطور باقی بماند؟ در یکی از شبهایی که تامی طبق معمول منتظر مسافر بود، ۲ فرد زخمی سوار ماشین او میشوند و به او میگویند که به سرعت راه بیوفتد. تامی غافل از این که پا در چه قضیهای گذاشته است، شروع به حرکت میکند. در همین زمان تامی صدای تیر میشود و مسافر کنار دستش نیز شروع به شلیک به ماشین پشت سر میکند. تامی بدون این که بخواهد، بدون این که هیچ قصدی داشته باشد، وارد یکی از بزرگترین باندهای مافیا شد و زندگی خلافکارانهای را شروع کرد. او در این میان در تلاش بود که فرد خوبی باشد و تا حد امکان کار درست را انجام دهد. در نهایت او تصمیم میگیرد تمامی اعضای باند مافیا و حتی رئیس باند، آقای سالیاری، را لو دهد. او همچنین به ۱۰ سال زندان مجکوم میشود. پس از این ۱۰ سال، او با هویتی جدید و در شهری جدید شروع به زندگی میکند و تا دوران پیری زندگی خوبی را پشت سر میگذارد. البته در انتها، روزی که تامی در حال آب دادن به گلهای جلوی خانهاش است، ۲ فرد به سمت او میآیند، جملهی معروف «آقای سالیاری سلام رساند» را میگویند و تامی را به قتل میرسانند. تامی نمونهی بارز کسی است که حتی علاقهای به ملحق شدن به مافیا نداشت، علاقهای نداشت تا انسانی بزرگ شود و حتی یک بزنبهادر قدرتمند نیز نبود. یک پلیس درجه یک با قابلیت آهسته کردن زمان نبود…تامی تنها یک راننده تاکسی بود که از قضا، زندگی با او نساخت و او را به تباهی کشاند.
ایلوی (Aloy)
بازی: Horizon Zero Dawn
ایلوی از دوران کودکی خود از قبلیه طرد شده بود. دیگر کودکان قبیله با او بازی نمیکردند و او را به دلیل مشخص نبودن مادرش مسخره میکردند. هیچ یک از اعضای پذیرفته شده در قبیله حق نداشت با کسی همانند ایلوی که یک اخراجی یا همان Outcast محسوب میشود، ارتباط برقرار کند و این کار به عنوان جرم شناخته میشود. ایلوی در تمام زندگیاش، تنها یک فرد را در کنار خود داشت به نام راست (Rost). راست برای ایلوی نقش پدر را داشت و همچنین نقش معلم او در حیطهی مبارزه را ایفا میکرد. راست زمانی که ایلوی را راهی قبیله میکرد تا در مسابقهی پذیرفته شدن میان اعضای رسمی شرکت کند، به او گفت که دیگر همدیگر را نخواهند دید؛ چرا که ارتباط یک فرد از قبیله با یک اخراجی کاملا غدغن است. ولی در روز مسابقه همه چیز طبق برنامه پیش نمیزود و شرکت کنندگان این مسابقه مورد حمله قرار میگیرند. دقیقا زمانی که ایلوی مرگ را در جلوی چشمان خود میبیند، راست پا به میدان میگذارد و جان او را نجات میدهد…البته این کار به قیمت جان خود راست تمام میشود و اینگونه است که ایلوی، تنها فرد مهم و مورد علاقهاش در زندگیاش را از دست میدهد.
ولوورین (لوگان) (Wolverine)
بازی: X-Men
شخصیت ولوورین را بیشتر شما به واسطهی سری فیلمهای این شخصیت و البته نقشافرینی بینظیر هیو جکمن میشناسید. جالب است که بدانید این شخصیت چندین بازی ویدئویی نیز دارد که هیچ کدام چندان جالب نیستند، البته نباید از حضور این شخصیت در سری بازیهای Ultimate Alliance گذشت که تقریبا هر سه نسخهی این سری، بازیهای خوبی بودند. بیایید به سراغ ریشه و داستان این شخصیت از فیلمها برویم؛ چرا که شما نیز آشنایی بیشتری با این بخش از شخصیت لوگان دارید. لوگان دارای برادر و همسری است که عاشقانه آنان را دوست دارد. طی یک دسیسه، ماجرا را به صورتی نشان میدهند که برادر لوگان، همسر او را به قتل رسانده و فرار کرده است. لوگان برای برتری پیدا کردن بر برادر خود، در آزمایشاتی به نام پروژه X شرکت میکند که استخوانهای بدن او را با آدامانتیوم که فزی بسیار مقاوم است جایگزین میکند. همچنین قدرت خود التیامی نیز به او داده شد که باعث تبدیل شدن او به یک ماشین کشتار میشود. از چنگالهای سهتایی او که نماد ولوورین نیز است، حرفی نزدیم چون شما میدانید و نمیخواهم که سر شما را درد بیاورم. او به سراغ برادر خود میرود ولی در نهیات مشخص میشود که تمام این اتفاقات یک دسیسه بوده و فرد اصلی و کسی که تلاش داشته همسر لوگان را به قتل برساند، که در انتها نیز کار خود را انجام میدهد، همان مسئول پروژهی X بوده است. لوگان زمانی که تلاش داشت قاتل همسرش، که شاید بتوان او را خالق ولوورین دانست، بکشد، به دلیل گلولهای که به سرش اصابت میکند تمام حافظهاش را از دست میدهد. پس از آن، لوگان باقی ماند با حافظهای خالی، قدرتی فرابشری و دنیایی که از او متنفر است. از دیگر سختیهای زندگی لوگان میتوان به این اشاره کرد که او مجبور شد برای نجات دنیا، زنی که به او علاقهمند بود را به قتل برساند. همچنین قدرت نامیرایی او باعث شد تا مرگ تمامی دوستان خود را به چشم ببیند و هیچ کاری از دستش بر نیاید. در نهایت، لوگان برای نجات یک فرد دیگر که از DNA او ساخته شده بود و میتوان او را دختر لوگان خواند، توسط کلون خودش کشته شد.
کلویی پرایس (Chloe Price)
بازی: Life is Strange
هر یک از شخصیتهایی که در این لیست نام بردیم، یک بار زندگی کرد و در این زندگی سختیهای زیاد را متحمل شد. اما بحث سر کلویی کاملا متفاوت است. اول این که کلویی شخصیتی نوجوان است و در دوران دبیرستان به سر میبرد. قطعا تمامی ما این دوران را پشت سر گذاشتهایم و حال او را به خوبی درک میکنیم. دوم، کلویی در هر آیندهی قابل احتمالی که شما بیان کنید، سختیهای بسیار زیادی را تحمل میکند. بگذارید از ابتدا شروع کنیم. کلویی در داستان ابتدایی و اصلی بازی دختری است که تا سن ۱۲ سالگی زندگی خوبی را پشت سر گذاشت. شروع سختیهای کلویی، مرگ پدرش در یک تصادف رانندگی است. او در این حادثه پدر خود را از دست میدهد. مصادف با همین اتفاق، بهترین دوست کلویی، مکس، نیز مکان زندگیاش را عوض میکند و بین این دو دوست صمیمی فاصله میافتد. مادر کلویی پس از مدتی با فردی به نام دیوید که سرباز ارتش بوده و اتفاقا مسئول امنیتی دبیرستان کلویی است، ازدواج میکند. رابطهی کلویی و دیوید را یکی از بدترین رابطههای پدر و دختری میتوان نامید. او تلاش میکند تا خلاءهای درونیاش را با استفاده از مواد مخدر یا رنگ کردن مو جبران کند. در دبیرستان، کلویی با شخصیتی به نام ریچل آشنا میشود که او هم به طور ناگهانی و بدون هیچ خبری ناپدید میشود و نهایتا نیز مشخص میشود که ریچل به قتل رسیده است. برای حسن ختام سختیهای زندگی کلویی در این بخش، میتوان به اخراج او از دبیرستان اشاره کرد.
در صورتی که بخواهید زندگی او را تغییر دهید و مانع مرگ پدر کلویی شوید، پس از مدتی پدر او برایش یک ماشین میخرد. کلویی برای مدتی شاد است ولی با ماشین تصادف میکند و قطع نخاع میشود. سیستم تنفسی او نیز دچار مشکل میشود و تنها به واسطهی دستگاههای پزشکی و مراقبتهای شدید میتواند زنده بماند. این شرایط به حدی برای او دردناک است که کلویی از مکس خواهش میکند سیم دستگاه را قطع کند، باعث آزار و اذیت بیشتر خانوادهاش نشود و کار او را تمام کند.
در حالت عادی و بدون هیچ تغییر در زندگی کلویی، او در همان ابتدای بازی در سرویس بهداشتی دبیرستان به قتل میرسد. یعنی شما هر کاری که بکنید، کلویی در نهایت کشته میشود…بدون دستکاری در زمان، در دبیرستان کشته میشود. با دستکاری زمان او را روی ریل قطار میبینیم که گیر کرده و قطار از روی او رد میشود، هنگام تست اسلحه مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و یا توسط معلم دبیرستان خود کشته میشود. کلا شما هر کاری بکنید، این بنده خدا میمیرد. شاید اینجا واقعا باید بیان کنیم «سلطان غم، کلویی».
در آخر، یک حضور افتخاری برای شخصیت جان ویک (John Wick) داریم. البته این شخصیت چندان سختی زیادی بغیر از کشته شدن همسر و سگش نداشته، ولی با در نظر گرفتن و جمع کردن سختیهای بازیگر این کاراکتر یعنی کیانو ریوز، او را نیز لایق حضور در این لیست ولی کاملا به صورت افتخاری میدانیم. خارج از شوخی، شخصیتهای بسیار زیادی هستند که میتوانند لیست ما را کاملتر کنند. انشاالله در مقالههای بعدی در تلاش برای کاملتر کردن این لیست بلندبالا خواهیم بود.
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
خب میتونه کلی شخصیت باشه تو این لیست ولی برام سواله مثلا الوی شخصیت Horizon Zero Dawn زندگی سختری از اسحاق یا همون آیزِک شخصیت dead space داشته؟که اون تو لیست نیست این هست 😐 😐 😐 😐 😐
اخ گفتی پوریا :yes:
ایزک واقعا مظهر بدبختی و درماندگی بود
از یه طرف مارکر دست از سرش برنداشت و دیوانش کرد و درد نیکول و الی هم شد غوز بالا غوز و از طرفی دیگه هم اندرو ویلسون ویسرال گیمز رو تعطیل کرد و حسرت نسخه ۴ رو گذاشت رو دلمون
یه دروغ گفتن که بعد از انتم میان و دد اسپیس ۴ رو میسازن ولی دروغی بود تلخ
فقط کریتوس و لوگان جای جاناتان ویک خالی
دقیقا امین جان شاهکار dead space نسخه دوم اون بود کاش چهارش میومد قویتر از نسخه دوم ولی حیف که در صنعت گیم شد خاطره
یکی از سخت ترین زندگی ها هم اگه حساب کنی میشه زندگی ما گیمرای ایرانی :-(( اگه بخام مشکلات رو بگم احتمالا ۲۰ تا یا بیشتر میشن 😀
رتبه یک بد بخت ترین موجود جهان
فکر کنم بازی گرون کنسول گرون سیستم گرون کمه باید با یه مشت آدم عین سلولی هم سر و کله زد
:yes:
چند سال پیس یه مقاله دیدم که یه کرم نشسته بود رو صندلی و نوشته بود گیمر ایرانی گونه ای در حال انقراض :pissedoff: :reallypissed:
ولی الان به لطف بعضیها خر ایرانی خیلی زودتر منقرض شد و گربه ها و سگها هم دارن تبدیل به سوسیس و کالباس میشن و جنازه ها از تو قبر گم میشن
میدونم کامنتم واقعا زشته اما حقیقته محظه و اگه تعید نشه خداوکیلی کم لطفی و خیانت به روح ازادی خویشه
اون قضیه کرمه مال دو سال پیش بود ، روزنامه تسنیم
تو این لیست رتبه اول رو میاریم :sweat: :sweat: :quiet: 😥
اول سلام عرض میکنم خدمت تمامی دوستداران و کاربران گرامی گیمفا
همون طور که میدونید این مقاله دو قسمتیه و حتی با نگارش هر دو قسمت هم تمامی شخصیت هایی که سرنوشت سختی داشتن رو نمیشه پوشش داد. قطعا شخصیت هایی که شما عزیزان نام میبرید، امکان نداره در نسخهی بعدی حضور نداشته باشن. ممنون از این که وقت گذاشتید و مقاله رو مطالعه کردید.
:yes: :rose:
این شماره اول مقالس. مگرنه کلی شخصیت هست که باید تو این لیست باشن مثل جوئل یا همون آیزک
والا منم تعجب کردم از دیدن شخصیت الوی و حس میکنم نویسنده خواسته همرو راضی کنه 😀 بهرحال با شخصیت نوکتیس یا نوتیس یا هرچی حالا ! خیلی حال نکردم چون واقعا چطور میشه با کسی همذات پنداری کرد که با کت و شلوار اتو کشیده و موی فشن میره با هیولاها میجنگه؟ 😛 بهرحال این کاپیتان واکر بنده خدا و مکس پین بنطرم از همه بیشتر زجر کشیدن…
یادش بخیر مافیا عجب بازی بود 😥 😥 اصلا ادم لذت میبرد …
من از نسخه سومش هم به شدت لذت بردم به حدی که نسخه اصلیشم خریدم تو استیم ولی خب این بیشتر لذت گیمپلی پر جزییاتش بود و دو نسخه اول لذتش بیشتر داستان سوزناکشون بود…
تو قسمت دوم پرتاگونیست ,DISHONORED یعنی جناب CORVO ATTANO نباشه خونم گردن شماست اقای نویسنده !
نشد ویرایش کنم ! دوستان گل PC گیمر MAX PAYNE ۳ تو استیم تخفیف خورده و شده ۱۰ دلار ! من خودم ریجنارو سرچ کردم تا ۴۰ تومن هم امکان خریدش هست… وظیفه PC گیمریم دیدم اطلاع رسانی کنم 😀
پلتفرم رایگان :laugh: :rotfl:
یعنی باید باور کرد که سنوا ، در لیست نیست ؟!!
سنوا از همون اول یه پدر مذهبی افراطی داشت و یه مادر دیوانه که به دست پدر کشته شد و ……
واقعا نمیشه حرفتو زیر سوال برد سنوا زجر رو به معنای واقعی لمس کرد
این کلویی به معنای واقعی ته بدشانس بود.یعنی بدشانسی و بدبختی جلو این سوء تفاهم بودن.
من خیلی ناراحت شدم سرش بعد نسخه بیفور استورم دوباره نسخه اول رو رفتم و اون سکانس پیدا کردن ریچل اشکم رو در آورد
خدا به هرکی درد میده درمانش هم میده
اسپم :
اصلا ازین فصل کراش ماشینی راضی نیست . بر خلاف اون ۲ تا مپ قبلی که خوب بودن ، لین مپ spyro اصلا خوشدست نیست . شخصیت های جذابی هم نیستن این اسپایرویی ها .یک بچه اژدها که صدای یک مرد بالغ رو داره . امیدوارم فصل بعدی پربار تر باشه . راستی این شخصیت های coming soon کی میان اخه . (اون زن ها) از فصل قبل زده coming soon
و در اخر درود بر ناتی داگ که کراش ماشینی رو خلق کرد . مرسی ناتی و مرسی اکتی که دوباره زنده کردی این شاهکار را
مقاله جالب بود ولی جا داشت که لیست بزرگتری رو میذاشتین
سنوا یا هیدیاسو یا ایزک کلارک یا اسکورپیون و خیلیهای دیگه میتونستن تو لیست بزرگتر و کاملتری باشن
اما در هر حال میگم که ممنون اقای مرادی
اقا جان ویک هیچ سختی ای بعد مرگ زنش و سگش نداشته؟ بابا همین الانش برای سرش دوازده میلیون دلار پول گذاشتن مجبوره هی در بره :laugh:
:yes: :yes: :yes:
در بین تمام شخصیت هایی ک میشناسم چه تو سینما چه تو دنیای گیم ولورین حقا سخت ترین سرنوشن رو داشته
…
با تشکر بخاطر مقاله توی بخش دوم حتما کرکتر های جوئل از TLOU و کلمنتاین از TWD رو هم قرار بدید
به نظر خودم بعد از کریتوس این دو شخصیت سخت ترین زندگی ها رو داشتند هنوز هم وقتی یه وقایع فصل اول و دوم TWD فکر میکنم یک بغضی وجودم رو میگیره اونایی که یا یازی زندگی کردن میفهمند
Clem واقعا خیلی سریع بزرگ شد بچه ای که باید عروسک و اسباب بازی ش رو دستش میگرفت باید یاد میگرفت چطور با اسلحه کار کنه چطور بکشه و بدتر از همه چطور با کشته شدن عزیزانش کنار بیاد
از مهم ترین ها یعنی لی و کنی بگیر تا کم اهمیت ترین ها به هرحال فصل اول و دوم این شاهکار دیگه بعیده چیزی در حدش تولید شه ولی حداقل یادش همیشه باقی میمونه…
Everyone I’ve cared for has other died or left me….. everyone fu…except for you….. Ellie Williams TLOU
این از شخصیتی که میتونه تو ادامه لیست باشه اما یه شخصیتی که واقعا لذت بردم از بودنش تو لیست: Chloe
تراژدی زندگی این دختر واقعا غیر قابل توصیف یعنی با احتساب وقایع Before The Storm یه تایم لاین ساده بریم: از دست دادن پدری که مهمترین فرد تو زندگی ش بود تو ۱۲ سالگی، دقیقا مصادف با اون زمان از دست دادن بهترین دوست ش Max، بعد از مدتی ناپدری وحشتناک ( حتی با وجود نیت نهایی دیوید تو اپیزود ۵ م این شخصیت از منفورترین ها س) که از قضا نگهبان مدرسه هم بود، بعد آشنایی با ریچل امبر دومین دوست برتر زندگی ش و در نهایت اپیزود سوم دروغ گفتن به اون ( کلویی مادر ریچل رو پیدا کرد ولی این موضوع رو مطرح نکرد تا رابطه ریچل با پدرش از هم نپاشه) ، گم شدن ناگهانی ریچل امبر و بازگشت مکس و در نهایت پیدا کردن قاتل و مرگ کلویی(( در هر حالت)) که پایان تراژدیک لایف ایز استرنج رو به روی طوفان رو به تصویر کشید….
صداپیشگی بی نظیر کلویی ( که احتمالا میدونید همون Aloy هورایزن هم هست) باعث خلق چنین شخصیت پردازی ابرشاهکاری شد
برا ادامه مقاله هم قطعا اونی که اول گفتم رو برید، لی و کلمنتاین، ایزاک کلارک، جیمز ساندرلند، ایدن پیرس، گبریل بلمونت، جان مارستون و آرتور مورگان، ایثن مارس ( تو هوی رین) ، و مهمتر از همه شاهکار قرن جودی هولمز ( برترین شخصیت پردازی تاریخ از نظر من)
تو واقعا الوی رو شخصیت پردازی ابرشاهکار میدونی؟
البته شاید واقعا شاهکار باشه و من ندونم اما من که نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
ولی ازون طرف کلویی خیلی عالیه
هرچند تو پرانتز بود و منظورم از شاهکار همون کلویی پرایس بود….
ولی آره الوی و هورایزن برترین های ۲۰۱۷ برای من بودند حتی از کلویی فریزر و Senua هم بیشتر برام جذابیت داشت