تاریخ از زاویهی ایزومتریک | نقد و بررسی بازی The Church in the Darkness
صفت «متفاوت» مانند یک شمشیر دو لبه است. البته اکثر اوقات به معنای مثبت به کار می رود و منظور از این تفاوت، نوآوری است. گاهی اوقات اما این گونه نیست. تفاوت معنای واقعی خودش را نشان می دهد و یک بازی را بسیار سلیقه ای می کند. بازی هایی مانند The Last of Us، GTA و یا Red Dead Redemption سلیقه ی خاصی نمی خواهند. تقریباً هر قشر گیمری که آن ها را بازی کند از آن لذت خواهد برد. این بازی ها طی سالیان پی در پی نوعی استاندارد خلق کرده اند که بقیه ی بازی ها می خواهند شبیه آن ها شوند. یعنی یک زمانی متفاوت بوده اند و مخاطبین اینقدر این تفاوت را دوست داشتند که اکنون تبدیل به نُرم شده است. این بازی ها یک عالمه نوآوری دارند، داستانی پخته و پرداخته شده را روایت می کنند، گیم پلی ای روان دارند و … . در سوی دیگر بازی هایی مثل Limbo را داریم که در زمان عرضه یکی از متفاوت ترین بازی ها بود و هنوز هم متفاوت است. اینگونه بازی ها به گونه ای مهر اصالت خود را بر پای عنوان کوبیده اند که اگر کسی می خواست آن را تکرار کند خودش گیر افتاده و متهم به کپی می شد. و سرانجام تفاوتی مثل تفاوت Fall of Light داریم که کلاً دو ثانیه بعد می توانستید تاثیر فشردن دکمه را روی کاراکترتان ببینید! هر سه نوع متفاوت هستند، یکی از نوع تاثیر گذارش، یکی از نوع خلاقانه اش و دیگری از نوع افتضاحش، جوری که نتوان از تفاوت آن لذت برد.
بازی ای که امروز قرار است به شکل کوتاه برایتان نقد کنیم، یک بازی جدید از کمپانی Paranoid Productions است که کلیسایی در تاریکی (The Church in the Darkness) نام دارد. این بازی نیز یکی از متفاوت ترین بازی هایی است که تا به حال بازی کرده ام، اما تفاوت آن کاملاً نسبی است. اینکه یک بازی ماجرایی – رمزآلود از نمای ایزومتریک روایت شود خودش ایده ی نسبتاً نویی است. بازی برای داستانش دست به دامن تاریخ شده است و موفق شده فضایی را بسازد که در همین ابتدا باید از آن به عنوان یکی از مثبت ترین نکات بازی اشاره کنم. اگر کسی باشید که اتمسفر یک بازی روی نظر شما درباره ی خوب یا بد بودن بازی اثر بگذارد، Church in the Darkness اتمسفر فوق العاده و متفاوتی دارد. اما همین تفاوت در برخی جاهای بازی مانند تیغی عمل می کند که تار و پود بازی را می شکافد و نمی گذارد تا گیمر راحت بتواند از آن لذت ببرد. به نظر می رسد سازندگان به قدری مشغول سر و سامان دادن به این تفاوت ها بوده اند که فراموش کرده اند در بخش گیم پلی، مکانیزم های کافی بگنجانند. در ادامه این موضوع و بقیه ی موضوعات حول The Church in the Darkness را با هم به شکل اجمالی بررسی خواهیم کرد. با من و گیمفا همراه باشید.
داستان بازی در دهه ی ۷۰ میلادی اتفاق می افتد. دهه ی هفتاد در نوع خود دهه ی پر تنش و جذابی بوده و هنوز پتانسیل بسیار زیادی برای داستان سرایی در دنیای بازی ها دارد. The Church in the Darkness تا حد خوبی توانسته از این پتانسیل استفاده کند. روزنامه هایی که از گوشه و کنار پیدا می کنید، بروشورها و پوسترها، آهنگسازی و خود درون مایه ی داستان می توانند جذبتان کنند. شما در نقش پلیسی به نام ویک (Vic) به شهر Freedom Town در آفریقای جنوبی رفتید تا برادر زاده ی خود را، که جدیداً عضو یک فرقه ی ضد کاپیتالیسم در آمریکا پیوسته پیدا کنید. این فرقه ها و مکتب های مختلف تفکر در دهه ی ۷۰ میلادی اصطلاحاً خیلی «تو بورس» بودند و بازی این موضوع را به خوبی به تصویر کشیده است. مردم آن منطقه زیاد مهمان نواز نیستند و اصولاً نباید کسی بی اجازه به آن وارد شود. بنابراین از لحظه ی ورود شما به این جزیره مشکلات تان آغاز می شود.
برای یک بازی ماجراجویی یکی از مهمترین چیزهایی که می تواند آن را جذاب تر کند، کاراکترهای اصلی و حتی NPCهای قوی است. در The Church in the Darkness به ندرت این را دیدم. البته از آنجایی که بیشتر اوقات دارید از دست آن ها در می روید، زیاد با مردم ارتباط برقرار نمی کنید، اما همان ارتباط نصفه و نیمه ای هم که دارید، خوب و به یادماندنی پرداخت نشده است. همچنین شخصیت خودتان انگار هویت خاصی ندارد. شاید بتوان تا حدی ساده تر بتوان از روی این موضوع عبور کرد، زیرا مدت زمان پایان بازی اصلاً زیاد نیست و حتی از برخی راه ها می توانید کل آن را نیم ساعته تمام کنید.
اگر می پرسید چرا باید فردی برای یک بازی به این کوتاهی پول بپردازد، باید بگویم بخاطر ایده ی خلاقانه ای که سازندگان در ساخت آن به کار برده اند. اصولاً شما به هر طریقی که عمل کنید، دفعه ی بعد که می خواهید بازی را شروع کنید، راه فرقه، اتفاقاتی که می افتد و شخصیت برخی از کاراکترها عوض می شود. حس نخواهید کرد که دارید همان عنوان را بازی می کنید. البته این بدین معنا نیست که هر دور بازی شما کلاً یک تجربه ی جدید و متفاوت است ولی مدت زمان کوتاه بازی شما را بسیار بیشتر ترغیب می کند تا بازی جدید را شروع کرده و خود را در موقعیت های جدیدتر قرار دهید. البته اگر این کار را بکنید، باید گیم پلی بازی را هم تحمل کنید که ضعیف ترین نکته ی بازی است.
بازی The Church in the Darkness در بخش گیم پلی می لنگد. محتوای کافی برای پر کردن این بخش وجود نداشته و برای همان مدت کوتاهی هم که مشغول بازی هستید شاید فکر کنید چرا دور خودم می چرخم و کار خاصی نمی کنم؟! که طبیعی است، چون جداً کار خاصی از شما خواسته نمی شود. اولین وظیفه تان این است که دور از چشم بقیه ی ساکنین منطقه بمانید که نه کار سختی است و نه کار جذابی، زیرا فقط باید خارج از محدوده ای که بازی آن را با خطوط مشخص کرده بمانید. نقشه ی بازی کوچک است و همان نقشه هم خلوت بوده و محتویات کافی را برای سرگرم کردن شما نخواهد داشت. در راندهای دوم به بعد شاید حس کنید حتی قدم زدن در محیط خسته کننده شده است. چیزی که جالب است، وقتی است که Vic گیر می افتد. شما وقتی مخفی کاری می کنید می توانید بعضاً اعضای فرقه را بکشید یا زنده نگه دارید. حالا اگر شما را گیر انداختند و شما بیشترشان را کشته بودید، به زندان خواهید رفت و بعد می توانید از آن زندان فرار کنید، اما اگر نه، اعدام خواهید شد و بازی در همان نقطه به پایان خواهد رسید و باید بازی جدیدی شروع کنید. بنابراین در انتخاب های خود در بازی خیلی خشن عمل نکنید!
از نظر طراحی بصری بازی حوب است. زاویه ی ایزومتریک بازی به آن کمک می کند تا حس کلی بازی را آن طور که می خواهد انتقال دهد. کاراکترها خوب طراحی شده اند و نور و سایه خوب کار شده. موسیقی بازی گاهی اوقات بسیار عالی می تواند حس و حال دهه ی هفتاد میلادی را انتقال دهد که در نوع خود جالب و زیباست و صداگذاری ها هم مجموعاً حرفه ای هستند.
در مجموع The Church in the Darkness بازی کاملاً متوسطی است که نکات منفی و مثبتش در دو طرف ترازو به یک اندازه سنگینی می کنند. این را باید بگویم که این بازی متفاوت است ولی تفاوت در همه ی جاها به نفعش تمام نشده. اگر در کل از نوآوری لذت می برید، بد نیست آن را امتحان کنید، در غیر اینصورت به نظرم The Church in the Darkness بازی ای نیست که بتواند نظرتان را جلب کرده یا در خاطرتان بماند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
ممنون از اقای مقدم یه نقد بسیار کوتاه اما در عین حال عالی بود متاسفانه بازی چشمو نگرفت