شمشیر زلدا | نقد و بررسی بازی The Legend of Zelda: Skyward Sword

 
زمان همیشه در حال گذر است، همه چیز در حال تغییر هست ولی افسانه ها و داستان هاهستند که همواره باقی مانده اند. یک جادوگر بدجنس، یک پرنسس ربوده شده و یک پسر با لباسی به رنگ سبز که تمام امید یک قلمرو پادشاهی است. همین، واقعا همین! کل داستان سری افسانه زلدا در همین یک جمله ی بالا خلاصه می شود!

سازنده : Nintendo EAD – Monolith Soft
ناشر : Nintendo
سبک : Action-Adventure
پلتفرم : Wii

————————————————————
همین داستان ثابت بارها و بارها در نسخه های مختلف به شکل های متفاوت گفته شده اما این بازی یک میراث ازگذشته است که شاید بتوان گفت فقط برخی از فرانچایزهای خود نینتندو می توانند با آن مقایسه شوند که باز هم این سری با اقتدار از همه بالاتر قرار می گیرد. ادامه دادن میراثی به این عظمت کار بسیار مشکلی است، یعنی هم بتوانی پیوسته با گذر زمان، تکامل و تغییر ایجاد کنی و هم از طرفی دیگر به پایه و هسته ی سری لطمه ای وارد نکنی. به عبارت دیگر: تازه و شاداب نگه داشتن سری به اضافه ی جلوگیری از دلزدگی و ناراحتی طرفداران! فرمولی که به جرات می توان گفت اولین بار توسط نینتندو کشف شد و هنوز شکست نخورده است. شاید بگویید مسئله به این سادگی ها هم نیست و چیزی فراتر از این دو مورد برای موفقیت یک سری لازم است ولی باور کنید همین دو مورد نه تنها کافی بلکه زیاد هم هستند! مسئله ای که شیگرو میاموتو (Shigeru Miyamoto) براساس آن توانست هم نام خود و هم بازی هایش را مشهور کند.
اگر یادتان باشد در پیش نمایش بازی Skyward Sword همان ابتدا گفتم که بازی جزو نامزدهای بهترین بازی های سال خواهد بود و همین هم شد، اما این به این معنا نمی باشد که بازی عاری از هرگونه عیب و ایراد است! متاسفانه کنترل جدیدی که به بازی یعنی Wii Motion Plus به زلدا اضافه شده بود، نتوانست انتظارات را کامل بر آورده کند! Wii Motion Plus می تواند حرکاتWii Remote را دقیق تر به بازی منتقل کند؛ نینتندو با این کار قصد داشت که بازیباز دقیقا خود را جای Link تصور کند. با این حساب حالا بازیباز مجبور می شود تا ضربات خود را با زمان بندی دقیق و زاویه مشخص به جای خاصی از بدن دشمن وارد کند. متاسفانه در کنفرانس خبری نینتندو هم کنترل بازی به دلیل اختلالی که پیش آمد به خوبی نشان داده نشد ولی بعدا در غرفه ی نینتندو سیستم جدید به خوبی خود را نشان داد و طرفداران را امیدوار کرد. با این حال پس از عرضه شدن بازی، از نظر من Wii Motion Plus خیلی نتوانست رضایت مرا جلب کند و هنوز جای کار دارد! جالب است بدانید بازی در Spike TV در بخشBest Motion Control Game برنده و همچنین بهترین بازی Wii امسال برگزیده شد.
حوادث Skyward Sword قبل از Ocarina of Time به وقوع می پیوندد، در واقع اولین داستان در سری The Legend of Zelda به حساب می آید. روزی روزگاری در یک سرزمین که مردم آن به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی می کردند موجوداتی اهریمنی به این سرزمین حمله می کنند. آن ها همه جا را نابود می ساختند و به هیچ کس و هیچ چیزی رحم نمی کردند. همه چیز در حال خراب شدن و سوختن بود، مردم در آتش جنگ می سوختند. آن ها می خواستند که Ultimate Power را از این سرزمین برای ملکه شان یعنی The Goddess بیاورند و موفق هم می شوند. طبق گفته ی خدایان باستان، هرکس این قدرت را به چنگ آورد می تواند هر آرزویی را برآورده کند. The Goddess ترس از این که روزی این قدرت به دست شیاطین بیافتدThe Ultimate Power را می فرستد به بالاترین نقطه از این سرزمین، جایی که دست هیچ موجود پلیدی به آن نرسد. او که حالا با انسان ها هم دست شده است، اهریمنان حاضر در این سرزمین را از بین می برد و دوباره صلح و آرامش را به انسان ها باز می گرداند. این داستان نسل به نسل بین مردم منتقل می شود تا این که به عصر و دوره Link می رسد.
Link جوان، متولد و بزرگ شده ی سرزمینی به نام Skyloft می باشد که برفراز آسمان ها، بالای ابرها واقع شده است. افراد این سرزمین اطلاعاتی از “های رول” ندارند و وسعت زیادی از این منطقه توسط موجودات اهریمنی به غارت گرفته شده بود. در این جا، پرندگان عظیم الجثه ای به نام Loftwings وجود دارند و مدرسه ای برای تربیت شوالیه ها هم تاسیس شده است. لینک به یکی از این مدرسه ها می رود و با زلدا که هنوز یک دختر بچه هست و پرنسس در این شماره به حساب نمی آید، آشنا می شود. لینک، سوارکار ماهر پرنده ی Loftwings در مسابقات پرنده سواری در طول جشنواره برنده می شود و جایزه ای از زلدا تحویل می گیرد. این دو نفر که حالا به یک دیگر علاقه مند شده اند سوار بر یکی از این پرندگان گشته و به خوشگذرانی مشغول می شوند که ناگهان گردبادی ظاهر می گردد و زلدا را با خود می برد. لینک، چهره ی غم به خود می گیرد و به زلدا قول می دهد که هرچه سریع تر او را نجات خواهد داد. افراد دهکده هم بیکار نمی شینند و برای لینک شجاع و قهرمان قصه ی ما وسایل جنگی را آماده می کنند. با جلو رفتن روند بازی، لینک موفق می شود شمشیری به نام Skyward پیدا کند که متاسفانه باعث آزاد شدن شیاطین در این سرزمین می شود. لینک سفر پرخطرش را از سرزمین زیر ابرها یعنی “های رول” شروع می کند، جایی که او تصور می نماید زلدا زندانی شده است. پس از رسیدن به آنجا، لینک با ارباب سرزمین هرج و مرج ها یعنی Ghirahim برخورد می کند، او نقش دشمن اصلی را در این شماره ایفا می نماید. Ghirahim به دلایل نامعلومی زلدا را زندانی کرده است اما لینک با استفاده از قدرت های شمشیر Skyward موفق می شود او را فراری دهد. به سفرش ادامه می دهد اما متاسفانه زلدا دوباره گیر دار و دسته ی Ghirahim می افتد. در این شماره لینک دو هدف را دنبال می کند یکی نجات زلدا و دیگری این که چرا دو دنیای اسکای لافت و های رول از هم جدا شده اند! داستان در زلدا هم به مانند دیگر بازی های نینتندو و تقریبا شبیه نسخه های قبلی می باشد و تنها به آن شاخ و برگ اضافه کرده اند. روایت داستان جای نقصی باقی نمی گذارد و از نکات قوت بازی به حساب می آید، انتهای داستان هم حوادث هیجان انگیزی اتفاق می افتد که بازیباز را هیجان زده خواهد کرد.
گیم پلی بازی تقریبا مشابه شماره های پیشین خود است. نقشه ای بزرگ در اختیار دارید که به خوبی شما را راهنمایی می کند. محیط بازی و شهرها گسترده تر شده و همه چیز برای ماجراجویی هیجان انگیز آماده است. بازیباز می تواند در شهر با افراد مختلف به پای صحبت بنشیند و با انجام ماموریت جانبی مشکل آن ها را حل کند! با به اتمام رساندن این ماموریت های شیرین و جذاب، مقداری جوایز و امتیاز مخصوصی می گیرد که با آن می توانید تجهیزات خود از طریق رفتن به مغازه های Skyloft ارتقا دهید. اگر هم نخواستید از طریق ماموریت پول بدست آورید می توانید الماس های سبز رنگی را که در سرتاسر مراحل پخش شده اند، جمع آوری کنید. تنوع سلاح ها هم بالا است و همه ی آن ها را می توانید آپگرید نمایید، علاوه بر شمشیر و سپر هم لینک یک تیرکمان کوچک و یک فلاخن دارد که دو شاخه است و لایش سنگ می کارد سپس به سمت دشمن پرتاب می کند. زلدا به لینک هم یک چنگ طلایی هدیه داده است که با نواختن آن بسیاری از معماها را می تواند حل کرد.
معماها و پازل ها هم هنوز پا برجا هستند و بازیباز برای حل کردن آن ها نیاز به فکر و حوصله دارد. به عنوان مثال، در میان آتش باید روی یک توپ پا بزنید تا به آن سوی دره بروید یا در مرحله ی Eldin Volcano برای عبور از آتشی که یک جانور از یک سوراخ خارج می کند، باید تربچه ای پیدا و به سمتش پرتاب کنید تا خاموش شود، غیر از این ها هم، باید کلید را در درب جاسازی کنید تا برایتان باز شود. در این نسخه یک خط استقامت (یک دایره سبز رنگ کوچک که هنگام دویدن کنار لینک ظاهر می شود) هم به بازی اضافه شده است و با دویدن لینک این خط کم رنگ تر می شود که با محدود کردن دویدن و بالا رفتن از بلندی ها حالت پلتفرمینگ را سخت تر کرده اما هنوز لذت بخش است. مکانیک جدیدی هم به نام Dowsing اضافه شده که به نوعی رادار لینک به حساب می آید و او را از وجود آیتم ها باخبر می کند؛ علاوه بر این برای پیدا کردن آیتم های مخفی در مکان های غیرقابل دسترس، می توانید سوسک پرنده را به پرواز درآورید و به این وسیله، آن آیتم ها را بیابید. Loftwingها در طول بازی هم وجود دارند و برای سفر از سرزمینی به سرزمین دیگر در Skyloft به آن ها احتیاج پیدا می کنید. پرندگانی غول پیکر و قرمز رنگ که وقتی لینک از ارتفاعی بلند در حال سقوط است، سوت می زند ظاهر می شوند. لینک زمانی که سوار بر آن ها می شود خطی سمت راست تصویر به نمایش درمی آید که ارتفاع را با دو شکل ابر و خورشید نشان می دهد. بازیباز هر چقدر به زمین نزدیک تر شود شکل پرنده به سمت پایین یعنی ابر می رود و هرچه بالاتر برود شکل پرنده به سمت خورشید نزدیک تر می شود. زمانی هم که به مقصد نزدیک شوید با زدن کلید اشاره روبه پایین، لینک شیرجه ای می زند و هنگام نزدیک شدن به سطح زمین، چتر نجات خود را باز می کند.
اما برسیم به Motion Plus! طبق آنچه قبلا سازندگان گفته بودند گیم پلی بازی کاملا متکی به موشن پلاس است و با این قطعه و افزایش حساسیت حرکت کنترلر بوده که اجرای بازی را امکان پذیر کرده است. Wiimote در نقش شمشیر و Nunchuck در نقش سپر بازی می کند و بازیباز هر طور که Wiimote را حرکت دهد، شمشیر هم به همان صورت در بازی به حرکت درمی آید. مشکل هم در همین جاست که سازندگان به وعده های خود به خوبی عملی نکردند. در اثر سیستم احمقانه ی مبارزات بازی، بازیباز بارها دچار باخت های مفتی می شود که نتیجه ای جز اعصاب خردی ندارد، به عنوان مثال در نبرد با یکی از باس فایت ها خود همین Ghirahim که با چند ضربه ی دیگر از بین می رفت، شمشیر دیرتر به حرکت درآمد (مشکل از حرکات بدن من نبود!!) و من از او شکست خوردم، واقعا زجرآور است! در کل اگر مشکل Motion Plus را در نظر نگیریم، دیگر گیم پلی جزو بهترین ها در سری خواهد بود، مخصوصا جنبه ی Adventure بازی!
صداگذاری و موسیقی هم مثل شماره های قبلی بهترین هستند. شیگرو میاموتو اعلام کرده است که موسیقی های بازی برای اولین بار در سری ارکسترال یعنی مشابه Super Mario Galaxy 2 خواهد بود. صدای دشمنان و گرفتن الماس ها هم بی نقص از آب در آمده است. سوتی را هم که لینک می زند به خوبی سوت زدن جان مارستن برای اسب ها است! گرافیک هم چه از نظر فنی و چه هنری جزو بهترین ها در Wii به حساب می آید. Skyward Sword بر خلاف شماره ی قبلی خود یعنی Twilight Princess که دارای فضایی جدی و دنیایی تاریک بود به حال و هوای شاد و رنگی خود بازگشته و جهانی زیبا و رنگارنگ را همان چیزی که از یک عنوان Zelda انتظار می رود ارائه داده است. لینک از طراحی خوبی برخوردار می باشد، قبل از این که زلدا را از او بدزدند او یک پسربچه بود که تفریح اش همین پرنده سواری است اما پس از اتفاق ناگواری او لینک سری افسانه زلدا می شود، این حرکت را می توان با شکل و ظاهر اتزیو در شماره دوم اساسینز کرید مقایسه کرد. محیط ها همه طراحی جداگانه ای دارد و هیچ گاه بازیباز احساس زدگی نمی کند، زلدا هم که یک دختر بچه به حساب می آید ظاهری بچه گانه و معمولی دارد و به پرنسس ها شباهتی ندارد. هر کدام از مردمان شهر هم ظاهر و قیافه ی جداگانه ای دارند و چهره ای تکراری در طول بازی مشاهده نمی کنیم.
در انتها، فکر کنم بازیبازی نیست که بگوید بازی ای از سری The Legend of Zelda ارزش خرید ندارد. The Legend of Zelda Skyward Sword هم مانند شماره های قبلی اثری فوق العاده است که امسال توانست در کنار بازی های بزرگی چون Batman Arkham City، The Elder Scrolls V Skyrim و … توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند، البته امیدوارم که دفعه ی بعدی سازندگان دقت بیش تری در استفاده از Motion Plus بکنند و زلدای کاملا بی نقصی را به هواداران هدیه دهند. تجربه ی بازی را به همه پیشنهاد می کنم حتی اگر Wii در اختیار ندارید!!