زنده ماندن به هر قیمتی | نقد و بررسی بازی Fade To Silence
بازیهای ژانر بقا، همواره تفاوتهای اساسی با دیگر بازیها داشته و دارند. اگر همین الان چند مورد بازی Survival در ذهنتان مرور کنید، احتمالا متوجه حرفم بشوید. Don’t Starve یا Seven Days To Die را در نظر بگیرید; این دو بازی نمونههای شاخص و نسبتا جدیدی از بازیهای بقا با المانهای RPG هستند. قطعا اگر یکی از این دو عنوان را تجربه کرده باشید، باید بدانید گیمپلی ابن بازیها بسیار با دیگر بازیهای نقشآفرینی تفاوت دارد. در این بازیها، چالش اصلی شما زنده ماندن در یک شرایط محیطی نامطلوب است. آتشسوزی، طوفان، زلزله و هر بلای طبیعی دیگری، زمینهساز داستان این بازیها هستند و اکثرا هم در یک محیط مخروبه با اتمسفری تاریک روایت میشود. اینگونه بازیها معمولا روی لبه یک تیغ حرکت میکنند; یا صد درصد دوستشان خواهید داشت یا از آنها به دلایل مختلفی متنفر خواهید شد.
شرکت THQ Nordic، تا دو سال قبل تجربه خاصی در زمینه ساخت این دست بازیها نداشت. در سال ۲۰۱۷ بود که عنوان Fade To Silence به صورت دسترسی زودهنگام در دسترس کاربران استیم قرار گرفت و با استقبال نسبتا خوبی هم مواجه شد; هرچند که در آن زمان مشخصا بازی هنوز کامل نبوده و سازنده فقط یک نمونه اولیه را در اختیار بازیبازان قرار داده بود. امروز، ۳۰ آپریل ۲۰۱۹، بازی رسما در استیم ، Xbox Live و PSNبعد از ۲ سال به صورت کامل منتشر شد. آیا Fade To Silence با ادعای سازندگانش مبنی بر ارائه یک بازی نقشآفرینی-بقا واقعگرایانه و با کیفیتی درخور مطابقت دارد یا مانند بسیاری از بازیهای این روزهای بازار باز هم شاهد وعدههایی پوچ و عملکردی ضعیف هستیم؟ اگر طرفدار این بازیهای بقا نباشید، Fade To Silence باز هم برای شما مناسب است؟ با گیمفا در بررسی این بازی همراه باشید.
اگر کسی بگوید داستان و روایت آن در یک بازی RPG مهمترین رکن است، حرف اشتباهی نزده. این بازیها عموما بسیار طولانی هستند و اگر داستان مناسبی پشت اتفاقات آن نباشد، در هر صورت شکست خواهد خورد. چرا بازیباز باید صد ساعت از وقت خود را روی بازی که معلوم نیست در آن چه خبر است و بسیار بد روایت میشود بگذارد؟ قطعا المان گیمپلی هم در مورد چنین عنوانی تا حدی تاثیرگذار خواهد بود و بعد از ساعتهای طولانی تاثیرش کمرنگ خواهد شد و اهمیت داستان خودنمایی خواهد کرد. خوشبختانه Fade To Silence در این زمینه بد عمل نمیکند. وقتی به Survival بودن بازی دقت کنیم، کمی هم سختگیریهای معمول کمتر خواهد شد. بازیهای بقا، عموما داستان پیچیدهای روایت نمیکنند و حتی بسیاری ز آنها بیشتر سعی میکنند با استفاده از نمادها و دستنوشتهها داستان خود را روایت کنند; اما FTS اینگونه نیست و با وجود داستان سر راست و قابل فهم خود، عمده ی آن از طریق دیالوگها و کاتسینها روایت میشود.
داستان بازی آینده نسبتا دوری را نشان میدهد. موجودات شیطانی طی یک سری حملات سازماندهی شده به نام Blight( اگر Dragon Age را بازی کرده باشید با مفهموم آین نام آشنایی دارید) به زمین هجوم آورده و هرچه بوده و نبوده را به آتش و نابودی کشاندهاند. زمین تبدیل به جهنمی غیرقابل باور تبدیل شده است و حال تمامی بازماندگان باید از شانس خود استفاده کرده و با تمام وجود برای نجات خود و عزیزانشان تلاش کنند. Ash، پروتاگونیست بازی، به صورت ذاتی قابلیت زنده شدن پس از مرگ را دارد که البته تعداد آن محدود است اما همین مورد شانس بسیار بیشتری به او برای زنده ماندن در این دنیای بیرحم میدهد. با پیشروی در طول داستان و بقای بیشتر، داستان بازی تکه تکه روایت میشود تا اینکه پازل داستان بازی کامل شده و همهچیز کنار هم قرار میگیرد. روایت و داستان بازی کاملا قابل قبول است و نکته مبهمی را در صورت به پایان رساندن آن در خود باقی نمیگذارد; هرچند توقع ما از شخصیتپردازی در یک بازی نقش آفرینی بیشتر است اما شخصیتپردازی هم در حد متوسطی قرار دارد و نمیتوتنیم از آن به عنوان یک نقطه ضعف باد کنیم.
در یک بازی RPG Survival گیمپلی چیزیست که شما را جذب خود خواهد کرد. طراحی گیمپلی برای این بازیها بسیار سخت است و سازندگان باید برای آن سختی زیادی متحمل شوند. طراحی متنوع محیطها، المانهای بقا، ماموریتهای متوع برای تکراری نشدن بازی، واضح بودن وظیفه بازیباز در طول بازی و نحوه جمعآوری مواد مختلف، طراحی قابل فهم سیستم Crafting و پیشرفت کارکتر اصلی و… از سختیهای طراحی یک گیمپلی لذتبخش برای چنین عنوانیست. خوشبختانه باید بگوییم THQ در این زمینه به خوبی عمل کرده و شاهد رعایت اکثر این موارد در گیمپلی زیبای بازی هستیم. اولین چیزی که شما را به خود جذب خواهد کرد اتمسفر بینظیر بازی است که نمونه آن را بسیار کم دیدهاید. محیطی برفی، مخروبه و ساکت که کوچکترین صداها هم در آن شنیده میشوند و با ورود ناگهانی یک دشمن سرسخت در میان جست و جویتان برای منابع لرزه را به اندام شما میاندازد. بازی یک ترس بقا نیست اما طراحی عالی محیط آن و دشمنان بدفرمش، هیچچیز برای ترساندن شما کم ندارند; مخصوصا در شب که شاید راه چند صد متری خود تا پناهگاهتان را فقط بدوید و از ترس جانتان پشت سرتان را هم نگاه نکنید.
در بازی چند عنصر بقا وجود دارد که برای ادامه بازی و زنده ماندن باید به آنها رسیدگی کنید. در واقع اگر در عنوانی مانند RDR 2 این مسئله یک چیز فرعی بود، اینجا شاکله بازی و چالش اصلی شما خواهد بود. گرسنگی، دمای بدن و میزان سلامتی شما پارامترهایی هستند که میزان موفقیت شما در جهان بازی را مشخص خواهند کرد. این موارد با سرعت منطقی تغییر خواهند کرد و مانع لذت بردن شما از گشت و گذار در محیط و جمعآوری منابع نخواهد شد. منابع قابل نیاز شما در بازی بسیار زیاد هستند و مهمترین آنها شامل فیبر، چوب، گوشت، گیاهان مختلف برای بهتر کردن وضعیت سلامتی، پارچهها و الیاف مختلف، Arrow و تکه آهنهای مختلف که با ترکیب این مواد میتوانید وسایل مورد نیاز بسیاری نظیر تبر، تیرکمان، لباسهای مختلف، غذاهای متنوع و بسیاری چیزهای دیگر که شاید هنوز به مراحل مربوطهاش نرسیدهام درست کنید. این توع در سیستم Crafting بازی بسیار قابل تحسین است.
جست و جو در محیط با وجود دشمنان بسیار و اتمسفر سنگینش بسیار لذتبخش است. Loot کردن مناطق مختلف و استرسی که در حین آن برای دیده نشدن توسط دشمنان گردن کلفت آن ناحیه تحمل میکنید در هیچ بازی دیگری پیدا نخواهید کرد. حال اگر این دشمنان شما را ببینند باید بر اساس منطق تصمیم بگیرید; مبارزه یا فرار. این یک تصمیم بسیار حیاتی در بازیست و از آن جایی که در درجه سختی Survival تعداد دفعات مردنتان محدود است( در ادامه توضیح میدهم) بسیار باید محتاط عمل کنید. گاهی فرار خطرناکتر از مبارزه خواهد بود و چون هوش مصنوعی دشمنان هم بسیار خوب است بعید است حین فرار دشمنان دیگری نیز متوجه سر و صدای ایجاد شده نشوند. بنابر این تعداد مبارزات شما در بازی زیاد است و باید با سختیهای آن هم کنار بیایید. به شخصه وقتی با اولین دشمن بازی روبه رو شدم کمی غافلگیرم کرد. با زدن اولین ضربه متوجه کاهش درصد کمی از Health او شدم و با کمی پیشرفت در بازی متوجه شدم مبارزات بازی اصلا آسان نیست. اگر از طرفدران سری سولزبورن هستید،مبارزات بازی را بسیار دوست خواهید داشت. در مبارازت باید دقت کنید و بعد از Lock-on کردن روی دشمن به خوبی در اطراف او حرکت کنید، در زمان مناسب Block و Parry کنید و جاخالی دهید. جاحالی دادن نقش اصلی را در مبارزات بازی ایفا میکند و به طور کلی مرا بسیار یاد شاهکار From Software، بازی Bloodborne انداخت.
در ابتدای بازی دو درجه سختی برای انتخاب وجود دارد; Survival و Exploration. در توضیحات درجه Survival، میبینیم که بازی یک تجربه بسیار سخت با مبارزات طاقتفرسا و از همه مهمتر تعداد جانهای محدود و سیستم پیشرفت را به ما ارائه میدهد. یعنی در این درجه سختی شاهد Permadeath یا مرگ دائمی کاراکتر بعد از چندین بار مرگ خواهیم بود و سیستم ارتقای کاراکتر یا Level Up هم در آن وجود دارد. مواردی که در Exploration نمیبینیم. همچنین اگر تروفیهانتر هستید تنها باید روی این درجه سختی بازی را تجربه کنید، چون در حالت آسان بازی هیچ اچیومنتی برایتان باز نمیشود. البته حالت “آسان” بازی تنها نامش این است; در عمل درجه Exploration هم سخت است و اصلا طوری نست که با انتخاب این درجه سختی هیچ چالشی را در بازی تجربه نکنید. اتفاقا چالشهای زنده ماندن در این حالت هم به خوبی دیده میشود و شاید برایتان جالب باشد که مبارزات بازی در این حالت هم بسیار دشوار است! در واقع انتخاب بازیباز برای مبارزات بین بسیار سخت و بسیار سختتر است و حالت نرمالی در این قسمت از بازی وجود ندارد. این ویژگی برای طرفداران بازیهای دشواری مانند سولزبورن یا گیمرهای هاردکور احتمالا بسیار هم خوشایند است، اما برای کسی که مانند نام این درجه سختی فقط میخواهد به جست و جو و لذت بردن از بازی بپردازد، خوشایند نیست.
شک ندارم که در وهله اول با دیدن حجم بازی و مقایسه آن با گرافیک آن شگفت زده خواهید شد. بازی تنها ۱۰ گیگابایت حجم دارد اما کیفیت بصری بازی بسیار خوب و راضیکننده است. کیفیت تکسچرها و افکتهای محیط که واضحترین آن برف و طوفان است به زیبایی طراحی شدهاند و نمیتوان خردهای به آن گرفت. نورپردازی بازی در روز و شب با دقت انجام شده و شاهد یک نورپردازی کار شده و با دقت هسنیم. فریم ریت بازی با وجود صحنات سنگین آن در برخی از قسمتهای بازی کاملا ثابت است و در طول تجربه بازی کمترین افت فریمی در بازی مشاهده نکردم. چهره شخصیتهای بازی با وجود آنکه تعدادشان زیاد نیست قابل قیول است و شاهد چهرههای زندهای هستیم. انیمیشنهای بازی بسیار جای کار دارند و گهگاهی شاهد حرکات عجیب و غریب کاراکترها به دلیل طراحی نامناسب انیمیشنهای مختلف آنها هستیم. این مورد در ارتباط گرفتن شما با بازی میتواند خلل ایجاد کند و امیدواریم سازندگان هرچه زودتر برای رفع آن اقدامی کنند. همچنین کیفیت تکسچرهای بازی هر چقدر که از دور و نمای سوم شخص زیباست; از نزدیک تعریف چندانی ندارد. هرچند چندان اهمیتی ندارد چون شما تنها در حین کاتسینها میتوانید تکسچرها را از نزدیک ببینید و بازی از حالت اول شخص پشتیانی نمیکند.
وقتی در دل شب، بیرون از پناهگاه مشغول جمعآوری منابع هستید و در سکوت مطلق ناگهان یک هیولا از دور آرام آرام به شما نزدیک میشود و نواخته شدن یک موسیقی دلهرهآور میزان ترستان از مرگ را به بینهایت میرساند، علاوه بر نشان دادن هنر سازندگان در طراحی یک اتمسفر خفقان و تاریک، خوش سلیقگی آنها برای ساخت موسیقیهای مناسب و صداگذاری خوب محیط هم نشان میدهد. موسیقیهای بازی بسیار مناسب با جو آن است. تعداد قطعات موسیقی در بازی زیاد نیست و به دلیل سبک بازی شاهد قطعات محدودی هستیم اما از همین تعداد کم ترکها بسیار خوب و به جا استفاده میشود. سکوت محیط و صداگذاری خوب محیط هم در ایجاد جو بازی بسیار موثرند. در شب سکوت مطلق را شاهد هستیم و تنها گاهی صدای پای Ash و برف و بوران این سکوت را میشکند. تمام اجزای محیط به خوبی صداگذاری شدهاند و شاهد کمبودی در این قسمت نیستیم. تنها موردی که در این قسمت باید به آن اشاره کرد، صداگذاری نامناسب بعضی از کاراکترهاست که بسیار خشک دیالوگهای خود را ادا میکنند و شاهد هیچ حسی در صدای آنها نیستیم.
Fade To Silence برای طرفدارن بازیهای بقا یک تجربه واجب است. اگر از طرفدارن بازیهای نقشآفرینی و به خصوص سولزبورن هم هستید تجربه بازی را از دست ندهید. المانهای بقا به خوبی در بازی پیاده شدهاند و با وجود بعضی ضعفهای گرافیکی، یک بازی بسیار خوب در سبک خودش به شمار میرود.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- مایکروسافت: هر دستگاهی میتواند یک ایکس باکس باشد
نظرات
یکی از دوستان بود که گفت گرافیکش پایینه؟
جدا از این تصمیم دارم بازیش کنم
در ظمن بابت نقد دستتون درد نکنه
*ضمن
اوه حاجی تو چقدر باسوادی
رفت تو ویشلیست.ممنون برای نقد عالی.هروقت تخفیف بخوره میخرمش
برا من که خیلی وقته رفته تو بوکمارک برا دانلود :blush:
بازیهای این سبکی رو از دست نمیدم.
قشنگ وقتی بازیش توسط RELOADEDکرک شد نقد و بررسیش رو انجام دادید دمتون گرم 😎 :rotfl: