تلاشی سخت برای قهرمانی!| نقد و بررسی بازی Shantae: Half-Genie Hero Ultimate Edition
اجازه دهید تا یک راست برویم سر اصل مطلب و عنوانی که می خواهیم امروز نقد و بررسی آن را تقدیم شما عزیزان کنیم. بازی Shantae: Half Genie Hero ابتدا در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶ (۳۰ آذر ۱۳۹۵) برای پلتفرمهای کامپیوتر، پلی استیشن ۴، وی یو، ایکس باکس وان و پلی استیشن ویتا عرضه شد. پس از عرضه ی اولیه، این بازی در تاریخ ۸ ژوئن ۲۰۱۷ (۱۸ خرداد ۱۳۹۶) برای پلتفرم نینتندو سوییچ نیز عرضه شد. این عنوان ساختهشده و منتشر شده توسط شرکت WayForward Technologies و پشتیبانی شده توسط ساپورت مردمی در سایت Kickstarter است و از همین طریق هم موفق به بدست آوردن مبلغ ۹۰۰ هزار دلار برای ساخت شد. این قسمت، در واقع بخش چهارم از سری بازی های Shantae است. بد نیست تا سازندگان این بازی زیبا را نیز بشناسیم. Shantae: Half Genie Hero توسط مَت بوزون کارگردانی، کریستوفر شَنلی و گلِن سیدِل تهیهکنندگی، مَت بوزون و جیمز مونتاگنا طراحی، توسط والتر هکت برنامهنویسی و توسط جیک کافمن هم رهبری موسیقیایی و compose شده است.
Shantae: Half-Genie Hero از لحاظ طراحی نسبت به سایر بازی های همسبک خود تا حدودی متفاوت بوده و از طراحی مشابه با انیمههای ژاپنی بهرهمند است. طراحی این بازی به شدت یادآور سریال انیمیشنی سندباد میباشد. این نوع از طراحی حسی تازه و متفاوت به بازی میدهد. این بازی از نظر طراحی محیط هم بسیار موفق عمل کرده است. طراحی این بازی به صورت لذتبخشی رنگارنگ و چشم نواز است. در عکسهای زیر میتوان مشاهده کرد که طراحیهای مراحل در این بازی کاملا متنوع هستند و ساخته شدند برای یک بازی پلتفرمر. در طول بازی بازگشتهای بسیاری به مراحل قبلی زده میشود (جهت تکمیل ماٌموریتهای جدید). همچنین بسیاری از مراحل موانع و دشمنان خاص خود را دارند که از لحاظ ظاهر و در بسیاری از شرایط از لحاظ نحوهی مبارزه نیز متفاوت هستند. برای مثال در مرحلهی صحرایی بازی دزدان دریایی اسکلتی دشمنان اصلی هستند و در مرحلهی دریایی تمرکز برای دشمنان اصلی روی تمساحها و خرچنگها میباشند.
طراحی باس فایتهای بازی کاملاً منحصر به فرد هستند. همچنین سازندههای بازی به طریقهای طنزآمیز باسهای مراحل مختلف را معرفی میکنند. برای مثال دو باس فایتی که در عکسها مشخص شده اند با نامهای گیگا پری دریایی و تینکر اسلاگ (بهش پوپ توت نگو) معرفی شدهاند. جدا از آن موانع محیطی مراحل از یکدیگر مجزا هستند. برای مثال، عکس پایین در سمت چپ نشاندهندهی طوفان شنی میباشد که در مرحلهی صحرایی شما را به عقب رانده و برای پیشروی باید در پشت سطوح مختلف پناه بگیرید و در زمان مناسب حرکت کنید. یکی دیگر از مثالهای تنوع دشمنها در عکس بالا در سمت راست قابل مشاهده است که تنها در یک پنل از مرحله سه نوع مختلف از دشمن مشاهده میشود. موسیقی این بازی یکی از بهترین نمونههای موسیقیهای بازی در چند سال اخیر میباشد. ترکیبی از موسیقی شرقی، متال و پاپ. این بخش یکی از بهترین نقاط قوت این بازی و در همین حال یکی از نقاط ضعف بازی میباشد. هر یک از مراحل یک یا دو موسیقی منحصر به فرد برای آن مرحله دارد. معمولاً مراحل با موسیقی شرق پاپ تلفیقی شروع میشود و در بخش انتهایی مرحله این موسیقی به راک و متال تغییر سبک میدهد که باعث ایجاد حس اضطراب و ارتباط عمیقتر با محیط میشود.
موسیقی شرقی کاملاً با ریتم حرکات افراد و حتی برخی از عناصر بازی هماهنگ است و ریتم راه رفتن و یا حتی بدن کارکترها با موسیقی در حال پخش و بِیس آن کاملاً در ارتباط است. برای مثال در شهر اصلی بازی که در آن خریدها صورت میگیرند و ماٌموریتها به شما سپرده میشوند نگهبانی وجود دارد که با بیت و بِیس موسیقی بدن خود را به عقب و جلو حرکت میدهد.
تنها اشکال این بخش تکراری شدن موسیقیها پس از بازی کردن برای مدت طولانیست. برای مثال در مرحلهی اول بازی، شما برای اولین بار موسیقی اصلی این بازی را تجربه میکنید، تجربهی موسیقیایی خارقالعاده، اما، پس چندین بار تکرار کردن مرحله برای تکمیل ماٌموریتهای مختلف بازی (که اجباریست) خستهکننده میشود. با وجود اینکه تکرار باید مراحل را هم خستهکننده کند، این اتفاق رخ نمیدهد. (دلیل در بخش گیمپلی بررسی میشود)
داستان در این بازیها معمولاً نقطهی تمرکز نمیباشد و متاٌسفانه باید گفت که این بازی در این بخش مستثنا نیست. داستان این بازی نقاط قوت خاصی ندارد جز اینکه برای طرفداران این سری بخش جذاب و جالبیست چراکه در کنار شخصیت نو و تازه در داستان، ما شاهد بازگشت چندی از شخصیتهای قدیمی این سری نیز هستیم. شخصیتهایی همچون Risky Boots، Rotty Tops، Bolo و Sky که آنها را میتوان جزو شخصیتهای اصلی این سری دانست.
اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که داستان این بازی نقاط قوت خود را نیز دارد. برای مثال چندپایانی بودن این بازی، استفادهی مناسب سازندگان از نام شخصیتها برای اهداف طنزآمیز به صورت بینقص و زمینهسازی بازی برای گذشتهی شخصیتها. با این وجود این بخش نیز نقصهای خود را دارد که البته چندان حائز اهمیت نیست چراکه تعداد بازیهای پلتفرمر که داستان خاص، جذاب و یا حتی پیچیدهای انگشت شمار هستند.
اما یکی از بخشهای ناقص بازی از نظر نویسندهی این نقد، برخی از دیالوگ و یا نحوهی گفته شدن برخی از دیالوگها میباشد. برای مثال دیالوگ اول که میگوید “I am not soft! I just have one foot in the grave, that’s all!” معنای این دیالوگ به این صورت است که “من احساساتی نیستم. من فقط یه پام لب گوره، همین!” این دیالوگ از جانب عموی شخصیت اصلی، مردی پیر و کهنسال گفته میشود اما کمی برای افراد کهنسال توهینآمیز است که پیر شدن به این شیوه توصیف شده است. بیشتر دیالوگهای شانتِی به صورت نسبتاً بیاحساس ارائه شده است. این مورد باعث میشود که شما نتوانید بار اضطراب یا فضای بازی را به درستی درک کنید. اما این موضوع هم در بسیاری از بازیهای پلتفرمر شایع است. مورد دیگری که وجود دارد برخی شوخیهای نچندان درست میباشد. حتی اگر به صورت طنز در نظر گرفته شده باشند، برخی از نقاط طنز بازی بیشتر اهانتآمیز یا بیادبانه دیده میشوند.
این بازی از لحاظ سبک در بخشبندی پلتفرمر دو بعدی قرار میگیرد. مرکز گیمپلی این بازی حول رقص و جادو میچرخد. شخصیت اصلی با استفاده از موهای جادویی خود و جادوی جینی از خود در مقابل دشمنان دفاع میکند. جادوهایی همچون پرتاب آتش یا تیغههای چرخان که به دور شخصیت اصلی میچرخند و از او در مقابل دشمنان محافظت میکند. عنصر رقص در این بازی صرفاً جهت سرگرمی نیست و شخصیت اصلی از آن برای تغییر شکل دادن به فرمهای مختلف استفاده میکند. این تغییر شکلها در حل کردن معماهایی که بعداً به آنها میپردازیم کارآمد هستند و مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال ما یک فرم میمون داریم که به کارکتر قابلیت بالا رفتن از سطوح مختلف و چسبیدن به آنها را میدهد. که گاهی اوقات به ضرر شما تمام میشود، اما بیشتر اوقات به نفع بازیکنان است. یکی دیگر از قابلیتهای رقصی شانتی، قابلیت تبدیل شدن به فیل برای از بین بردن موانع ترک برداشته است. فرمهای بسیاری هستند که هر کدام از آنها قابلیتهای خود را دارند و هر کدام در موقعیتی متفاوت مورد استفاده قرار میگیرند.
جدا از عناصر گیمپلی شخصیت محور، این بازی عناصر گیمپلی محیط محوری نیز دارد. برای مثال برخی از نقاط بازی تنها پس از بدست آوردن یکی از فرمها قابل دسترسی هستند. برای مثال در مرحلهی اول شما تنها میتوانید روی خشکی مبارزه و ماٌموریت خود را به پایان برسانید اما پس از باز کردن قابلیت رفتن به زیر با یکی از فرمها، متوجه میشوید که یک بخش مخفی زیر آب نیز وجود دارد. تمامی ماٌموریتهای بازی توسط شخصیتهای موجود در شهر به بازیکنها داده میشود و بسیاری از آنها نیازمند تکرار کردن یکی از مراحل سابق است اما همانطور که گفتیم این موضوع آزاردهنده نیست چراکه هر بار تکمیل کردن یک مرحله یک بخشی از آن مرحله را به بازیکن نشان میدهد که در دفعهی قبلی به آن بخش دسترسی نداشته است پس گرفتن ماٌموریتهای تازه برای منطقههای قدیمی هم میتواند جذاب و مفرح باشد.
هر باس فایت پَتِرن گیمپلی خاص خود را دارد. برای مثال یکی از باسفایتها نیازمند این است که شما به توپهای کشتی دشمن جاخالی بدید و سپس، توپ خود را شلیک کنید. این در حالیست که در یکی دیگر از باس فایتها باید یک پری دریایی را آزاد و سپس آرام کنید. یکی از جذابترین مبارزههای من در بازی مبارزه با ویلبِر است که بازی از دو بعدی به دو و نیم بعدی تغییر پرسپکتیو داده و شما باید با پَتِرنهای ویلبِر آشنایی کامل پیدا کنید. مراحل نیز پَتِرنهای گیمپلی خود را دارند و باید با آنها و دشمنان موجود در آن آشنایی پیدا کنید تا بتوانید تا به انتها و با میزان قلب مناسب جان سالم بدر ببرید. گیمپلی این بازی یادآور بازیهای معروف پلتفرمر دیگری همچون ماریو، کراش و در بسیاری از نقاط، رِیمَن میباشد. مراحلی که استیج در حال حرکت هستند نیز در این بازی حضور دارند. آیتمهای این بازی یکی دیگر از نقاط قابل توجه این بازی هستند. یک فروشگاه (Item Shop) بزرگ در شهر اصلی بازی وجود دارد که با ورود به آن میتوانید آیتمها و قابلیتهای جدید بگیرید یا اینکه میتوانید آیتمها و قابلیتهای کنونی خود را به روزرسانی کنید.
فروشگاه آیتم بازی (که در عکس بالا میتوان مشاهده کرد) پر شده است از آیتمهای متنوع بسیار که هر کدام کاربرد خود را دارد. (جدا از مقالهی نقد شدیداً پیشنهاد میکنیم که آیتم Dodge را که برای جاخالی دادن مورد استفاده قرار میگیرد را خریداری کنید.) آیتمهایی همچون قلبهای اضافه و یا رقصهای جدید که قابلیتهای تازهای را برای شما آزاد میکنند. هر کدام متفاوت از آیتمهای دیگر. بهترین نقطهی قوت این بازی گیمپلی آن است.
این بازی مدهای بسیاری دارد که مد اصلی آن Main Game است. در این مد شما در نقش شخصیت اصلی بازی میکنید و داستان اصلی بازی را به اتمام میرسانید. بخش اصلی بازی از ابتدا شروع میشود و به صورت عادی تا به انتها پیش میرود. بخشی دیگر از بازی که بیشتر جنبهی طنز را دارد، Jammies Mode یا همان مد پیژامهای است. همان مد اصلی اما با این تفاوت که شَنتِی با لباس خواب خود ظاهر میشود. یکی دیگر از مدهای بازی مد ساحلی یا همان Beach Mode است که در آن لباس شَنتِی به لباس ساحلی و آتشهای پرتابی به توپ والیبال تغییر میکنند. یکی دیگر از بخشهای بازی، مد قهرمان یا همان Hero Mode است که در واقع بخش اصلی داستانیست اما با این تفاوت که تمامی قدرتها و رقصها بازی و کاملاً به روزرسانی شدهاند. این بخش پس از به اتمام رساندن بخش اصلی باز میشود.
مد دیگری در بازی وجود دارد که کاملاً برای عکس وحشتزدهی شَنتِی مناسب است. این بازی به خودی خود بسیار سخت و چالش برانگیز است و این مد حتی سختتر هم میکند. این مد همان مد هاردکور یا Hardcore Mode میباشد. مد نینجا یا همان Ninja Mode بخشی از بازیست که در آن عناصر هک و اسلَش به بازی اضافه میشوند و بازی با سرعت خیلی بالاتر در جریان خواهد بود. مد افسری یا همان Officer Mode نوعی بخش آرکید مانند است با طراحی محیطهای متفاوت که به بازی حسی نو میبخشد. این بخش داستانی دربارهی دوستان شَنتِی و ماجراجوییهای آنهاست و اسم این بخش هم Friends to the End! یا همان دوستان برای همیشهست.
جذابترین بخش جانبی به نظر من بخش کوئست ملکهی دزد دریایی یا همان Pirate Queen’s Quest است که شما را در جایگاه شخصیت منفی اصلی سری با همان Risky Boots قرار میدهد که بسیار برای طرفداران طولانی مدت سری جذاب است. در این بخش شما به ماجراهای این شخصیت منفی میپردازید. جذاب و تحسین برانگیز است که بدانید تمامی این بخشهای جانبی برای پشتیبانی مردمی بوجود آمدند.
تحلیل عمقی
شَنتِی اسمی هندوست که به معنای آرام میباشد که منطقیست چراکه شخصیت شَنتِی رقصی آرام و در آن واحد هماهنگ با بیت دارد. رقصی که این شخصیت در طول بازی انجام نوعی از رقص الشرقیست که در واقع این نوع از رقص در هندوستان، ترکیه و یا نقاطی از ایران و عربستان باستان مورد استفاده قرار میگرفته است. معماری مراحل اصلی و صحرایی بازی برگرفته از معماری اسلامی هندی است. جذابیت دیگر این بازی در پس اسم این بازیست که خود اشارهای به تاریخچهی هند دارد، شَنتِی قهرمان نیمه جینی. اشارهی این اسم به تاریخچه ی هند در این زمینه است که در زمانهای باستان هندیها بر این باور بودند که هر شهر قهرمانی نیمه جینی دارد که توسط شیوا فرستاده شده است تا از آن مراقبت کند. لباس شَنتِی هم اشارهای به تاریخ هندو دارد، چراکه رقاصهای شاهان هندو و ثروتمندان معمولاً زنانی با همین ظاهر را در دربار خود داشتند. اسم یکی از شخصیت منفیهای اصلی سری Risky Boots میباشد، که بسیار مناسب است. او عاشق خطر و دزدیست و یک دزد دریاییست. معنای اسم او چکمه خطری میباشد. نام یکی دیگر از شخصیتهای این بازی Rotty Tops میباشد که برای یک شخصیت زامبی کاملاً دقیق است. معنای اسم او سینه فاسدست. یکی از جذابترین اشارات متعلق به اسم Bolo میباشد که در واقع اصطلاحی نظامیست به این معنا که حواستون جمع باشه یا همان Be On the Look Out. این معنی برای Bolo مناسب است چراکه او مسئول مراقبت از عموی شخصیت اصلی میباشد و شَنتِی دائم به او یادآوری میکند تا حواسش را جمع کند. یکی دیگر از جذابترین اشارات اسمی این بازی، اسم عموی شَنتِی یا همان Mimic است که بسیار جذاب است. Mimic یا همان میمیک به معنای تقلید است. این نام برای او مناسب است چراکه او از روی تمامی آرتیفکتهایی که پیدا میکند کپی میکند.
طراحی بازی به سبک انیمه و به طرز لذتبخشی کودکانهاست. طراحی دشمنان نسبت به محیطی که در آن قرار دارند متفاوت است. طراحی باس فایتهای بازی منحصر به فرد هستند. بسیاری از آنها طنزآمیز هستند. موسیقی این بازی ترکیبی از موسیقی شرقی، متال و پاپ است. در برخی از مراحل سبک موسیقی تلفیقی پخش میشود. ریتم این موسیقی با ریتم شخصیتها هماهنگی دارد. متاٌسفانه پس از مدتی تکرار کردن مراحل این موسیقی تکرار کننده میشود. داستان این بازی نقطهی قوت این بازی نیست اما اصلاً مورد عجیبی نمیباشد چراکه ۹۹ درصد از بازیهای پلتفرمر داستان تحصین براگیزی ندارند. شخصیتپردازی این بازی نسبتاً قدرتمند است اما برخی از صداپیشگان نتوانستهاند به درستی احساسات را منتقل کنند. برخی از نقاط طنز دیالوگها توهینآمیز یا نامناسب به نظر میآیند. اما داستان این بازی برای طرفداران این سری بسیار جذاب خواهد بود. گیمپلی نقطهی قوت این بازی میباشد و بسیار متنوع و جذاب است. این بازی ممکن است از لحاظ سختی برای برخی از بازیکنان دشوار باشد. داینامیکهای رقص و جادو در این بازی آن را به قطعهای منحصر به فرد تبدیل میکند. مدهای بسیاری در این بازی موجود است که هرکدام به نوعی منحصر به فرد هستند. این باعث میشود که بازی کردن دوبارهی این بازی خسته کننده نشود. همچنین معماهای مرحلهای، پَتِرنهای محیطی و باس فایتها این بخش را جذاب میکنند. بازی عمیقاً غرق اشارات تاریخی و فرهنگیست. اگر طرفدار بازیهای هاردکوری همچون Dark Souls و سادگی و لذت بازیهای پلتفرمری همچون Shovel Knight هستید، شدیداً این بازی را به شما پیشنهاد میکنیم. در هر صورت این بازی موفقیت خارقالعاده و بسیار بزرگی در زمینهی بودجهی مردمی و صحنه ایندی (مستقل) میباشد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
با سلام و عرض خسته نباشد
نقد بسیار خوبی بود به نظر بازی جالبی میاد سعی میکنم حتما بازیش کنم
ممنون. خوشحالم که لذت بردید.
نقد خوبی بود به جز دوتا نکنه منفی که بنظرم اشکال به حساب نمیان
چرا لباسو سانسور کردین؟ معمولا زومجی اینکارو میکرد XD
نقد بسیار خوبی بود ولی کلا ازین سبک بازی لذت نمیبرم.ممنون بابت گزاشتن نقدهای بازی های کم سروصدا.
صحنهی مستقل صنعت بازی یا همون Indie نیاز به توجه خیلی بیشتری داره. درسته که بودجه یا ساپورت عظیمی که شرکتای AAA دارن رو ندارن ولی همیشه یه بخش از بازیشون هست که خاص و متفاوت از بقیهاس.