ماجراجویی که هیجان انگیز نیست… | نقد و بررسی RemiLore: Lost Girl in the Lands of Lore
بازی های Indie (شکل خلاصه شده کلمه Independent) برای برخی مخاطبان جزء لذت های اساسی محسوب می شود و فارغ از پلتفرمی که در اختیار دارند، در لیست خرید آنها چه به صورت فیزیکی یا چه به صورت دیجیتالی، بازی های مستقل نیز به چشم میخورند. از جمله موفق ترین و برترین عناوین مستقل یا Indie می توان به بازی های Super meat boy, Celeste, Supershot, Hotline Miami و مثال های متعدد دیگر اشاره کرد. عناوین مستقل کوچک مانند مثال های بالا، به لطف برخی ویژگیها و جذابیت های ذاتی، تجربه ای متفاوت، سرگرم کننده و لذت بخش را برای بازیبازان فراهم می سازند. اکثر عناوین مستقل و کوچک، دوبعدی یا به صورت ایزومتریک هستند، گیم پلی آنها ساده و کلی است و ارتباط برقرار کردن با آنها راحت است، معمولا پلتفرمینگ یا همان سکوبازی نقش مهمی در این عناوین ایفا می کند، داستان و به خصوص شخصیت های اصلی بسیار در روایت داستان اهمیت دارند و در نهایت جلوه های بصری و گرافیکی آنها با این که جزء با کیفیت ترین و واقعی ترین گرافیک ها به شمار نمی روند، اما ظاهری بسیار جذاب چشم نواز و زیبا دارند. البته بدیهی است روی صحبت ما با عناوین موفق و برتر Indie است نه تمامی بازی های مستقل چون طبیعتا همه ی آنها موفق ظاهر نشده و نخواهند شد. در این مقاله به سراغ یکی از جدیدترین بازی های Indie امسال رفته ایم، RemiLore: Lost Girl in the Lands of Lor…عنوانی که برای سه پلتفرم اصلی و همچنین نینتندو سوییچ عرضه شده است. با نقد و بررسی این عنوان همراه گیمفا باشید.
امروزه اکثر عناوین کوچک و بزرگ، Indie یا AAA, انحصاری یا غیر انحصاری، هنگام ساخت و عرضه با عناوین گوناگون مقایسه شده و از حیث شباهت های مختلف بررسی می شوند. فکر می کنید Remilore به کدام بازی بیش از همه ی عناوین دیگر نزدیک است و از آن الهام گرفته؟ ممکن است نام های مختلفی به ذهنتان خطور کند ولی جواب درست و منطقی تنها یک نام است، Diablo… شاید در نگاه اول بسیار عجیب و غافل گیر کننده باشد که عنوانی فانتزی مانند Remilore, که عنوانی مستقل محسوب می شود، الهامات زیادی از یکی از برترین فرنچایز های نقش آفرینی، یعنی Diablo گرفته باشد چون به ظاهر شاید تنها شباهت آنها دوربین ایزومتریک دو بازی باشد، اما پس از مشاهده گیم پلی یا تجربه بازی برای مدت کوتاهی، به شباهت های موجود پی خواهید برد. علاوه بر دوربین ایزومتریک، مبارزات بازی نیز شباهت ها و اشتراکات آشکار و قابل توجهی به Diablo دارند و کاملا واضح است سازندگان سعی در الهام گرفتن از فرمول موفق عناوین Diablo داشتهاند. علاوه بر این المان های نسبتا گسترده نقش آفرینی همچون سیستم ارتقأ یا Level Up, گستره ی زیادی از انواع و اقسام سلاح ها و جادو ها و تجهیزات مختلف، از دیگر تشابهات این دو بازی به شمار می آید.
برویم سراغ گیم پلی بازی و ببینیم گیم پلی بازی چه عملکردی از خود به جای گذاشته. ساختار گیم پلی و مبارزات بازی، بسیار ساده و سطحی طراحی شده اند. چهار دکمه برای حمله سبک ( Light Attack ), حمله سنگین ( Heavy Attack ), جادو ( Spell ) و جاخالی دادن ( Dodge ) در بازی وجود دارد و کل مبارزات و پیشروی بازی بر اساس همین چهار دکمه است. شما با استفاده از سلاح های موجود که طیف گسترده ای نیز دارند با دشمنان مبارزه کرده و در بازی پیشروی می کنید. با استفاده از حملات سریع و سبک و ادغام آن ها با حملات سنگین و کند، می توانید کمبو های مختلفی را به اجرا دربیاورید که بسیار مفید و کارآمد هستند. هر سلاح و آیتم نیز کمبو ها و فن های مخصوص خود را داراست که البته عادی نیز به شمار می رود. همچنین Spell ها یا جادوها مختلفی نیز وجود دارند که با استفاده درست از آنها نابودی دشمنان کوچک و بزرگ، به مراتب آسان تر و راحت تر خواهد بود.
اما اگر از دید انتقادی به گیم پلی و سیستم مبارزات بازی نگاه کنیم، باید بگویم متاسفانه مبارزات بازی بسیار سطحی، آسان و تک لایه بوده، و علاوه بر اینکه هیچگونه چالشی ندارند، پس از مدت نسبتا کوتاهی حس تکرار و یکنواختی به شما دست خواهد داد و دیگر لذت چندانی از گیم پلی و مبارزات نخواهید برد. با وجود تعداد قابل توجه سلاح ها، تجهیزات، جادو ها و کمبو ها در بازی، شما اصلا نیازی به استفاده از بسیاری از آنها ندارید و پس از آنکه سلاح مورد نظرتان را انتخاب کردید و متوجه شدید کدام سلاح به شیوه بازی شما نزدیک تر است، تقریبا تمامی دشمنان را تا آخر بازی می توانید با همان نوع سلاح و فقط با ارتقأ های کلی از پای در آورید و در بازی پیشروی کنید. حتی باس فایت های گاه و بیگاه نیز آسان هستند و به راحتی پس از یاد گرفتن استراتژی کلی حملات و نقاط ضعف آنها، می توانید آنها را به راحتی از پای دربیاورید. همین آسانی بیش از حد بازی و نبود هیچ گونه چالش خاص موجب هدر رفتن پتانسیل و لذت المان های نقش آفرینی نیز شده است. تعداد و دسته بندی تجهیزات بسیار مناسب و قابل قبول است اما وقتی سلاح ها و جادو های گوناگون جذابیت پیدا می کنند و به دست آوردن آنها چه از طریق کشتن دشمنان یا گشتن صندوقچه ها جذابیت دارد که بازی دارای چالش باشد و شما نیاز به پیدا کردن تجهیزات بهتر داشته باشید تا مثلا دشمنان خاصی را از پای در آورید. چیزی که در عناوین نقش آفرینی بسیار مشهود و پراستفاده است و مثلا هنگامی که به دشمن یا هیولایی برخورد می کنید که لول و قدرت او از شما بسیار بیش تر است، شما با گشت و گذار و کاوش و کشتن دشمنان، سلاح، زره و آیتم های جدیدی به دست می آورید و از طرفی لول آپ نیز می کنید و سپس دوباره به مصاف آن دشمن رفته و این بار اورا شکست می دهید. این پیروزی لذت بسیار بالایی برای بازیباز دارد. سازندگان در Remilore فقط نیمه دوم این ویژگی را به خوبی اجرا کرده اند و آن نیز لذت کلی ارتقأ و پیدا کردن تجهیزات قویتر و باکیفیت تر است. بد نیست اشاره ای نیز داشته باشم که سیستم Looting و ارتقا بازی نیز شباهت های قابل توجه به عنوان Diablo III دارد. اما همانطور که پیش تر گفتم چون بازی عملا چالش خاصی ندارد، لذت بازی به همان لول آپ کردن و پیدا کردن تجهیزات بهتر خلاصه می شود وگرنه آنچنان در نبرد ها به دردسر نخواهید افتاد، پس از مواجه با هر دشمن و یادگرفتن حملات و حرکات آنها، کشتن آنها به شدت راحت است. Remilore آن قدر بدون چالش و ساده است که حتی امکان قابل توجهی وجود دارد که از ابتدا تا انتهای بازی حتی یکبار تیز کشته نشوید!!! البته پس از پایان بخش Campaign درجه سختی جدیدی باز می شود و در دسترس قرار می گیرد اما مطمئنا شما آن زمان انگیزه ای برای انجام دوباره این بازی نخواهید داشت و جه بسا تا پایان دور اول نیز فقط گیم پلی تکراری بازی را تحمل کرده باشید.
در مورد قسمت های بعد از پایان بخش داستانی نیز حرف زدیم بد نیست به یک نقطه منفی دیگر اشاره کنیم. یکسری از سلاح ها و آیتم ها و به خصوص مود های جذاب بازی، در بار اول در دسترس نیستند و شما می بایست ابتدا یکبار بازی را به اتمام برسانید تا به این تجهیزات و مود ها دسترسی داشته باشید و از قضا برخی از این سلاح ها و مود ها بسیار جذاب و سرگرم کننده هستند و اگر از همان ابتدا در دسترس بودند، حس تکراری شدن و یکنواختی بازی می توانست کمتر به چشم بیاید. مثلا در یکی از این بخش های Alternative, نوع سلاح شما پس از کشتن هر دشمن عوض می شود مثلا اگر سلاح فعلی شما شمشیر است پس از کشتن دشمن تبدیل به پتک می شود و… . این ویژگی در نوع خود جالب است و می تواند برای مدت کوتاهی نیز که شده شما را سرگرم کند. همچنین تعداد قابل توجهی از سلاح ها و برخی تجهیزات جالب پس از اتمام بازی در دسترس هستند که نکته ای بسیار بد محسوب می شود. چون عملا پس از اتمام یکباره بازی، بعید میدانم کسی بخواهد دوباره این بازی را از ابتدا هر چند با تجهیزات و ویژگیهای جدید شروع کند چون واقعا بازی انگیزه ی خاصی به مخاطب نمی دهد و نبود چالش نیز مزید بر علت می شود.
بزرگترین نقطه قوت گیم پلی بازی از حیث آسانی مبارزات و گیم پلی، این است که تقریبا همه افراد با هر پیشینه گیمری می توانند با این بازی ارتباط برقرار کرده و به راحتی به بازی کردن مشغول شوند، اما با این وجود، سادگی بیش از حد، نبود چالش خاص، و سطحی بودن بیش از حد مبارزات به کیفیت نهایی بازی لطمه وارد کرده است.
در بخش پایانی نقد به سراغ گرافیک و موسیقی بازی می رویم. از لحاظ گرافیکی Remilore در سطح مطلوبی به سر می برد و هر چند طبیعی است که با گرافیک هنری فوق العاده ای طرف نیستیم، اما گرافیکی هنری-بصری بازی با تم و اتمسفر بازی هماهنگی و مطابقت خوبی دارد. رنگ بندی محیط و اجسام نیز علاوه بر اینکه تنوع و زیبایی خوبی دارد، مناسب و منطقی کار شده و هیچگونه استفاده افراطی و بیش از حد از رنگی خاص به چشم نمی خورد، سایه زنی ها نیز با این کمی ساده و بدون جزئیات هستند، اما کمتر مشکلات فنی از این حیث به چشم میخورد. محیط فانتزی و کارتونی بازی نیز جذابیت ظاهری خوبی دارد به خصوص برای بازیبازان کم سن و سال. البته این نکته را هم اضافه کنم که با توجه به ساختار ماجراجویی گونه بازی و فانتزی بودن این بازی، سازندگان باز می توانستند عملکرد کامل تری از خود به نمایش بگذارند به خصوص این که به علت ساختار کارتونی-فانتزی دنیای بازی، دست سازندگان در طراحی اکثر بخش ها و قسمت ها باز بود و در واقع پتانسیل بخش گرافیک بازی از این نیز بیشتر بود. اما با این وجود سازندگان در این بخش نمره قبولی می گیرند.
در مورد بخش صدا گزاری و موسیقی بازی هم باید بگویم عملکرد و کیفیت کلی این بخش حالتی پنجاه پنجاه و یکی به نعل یکی به میخ داشته، از طرفی صداگذاری شخصیت ها خوب و جالب کار شده و تنوع دیالوگ ها نیز به این امر کمک کرده، اما از طرف دیگر موسیقی هایی که هنگام نبرد یا لحظات مختلف شنیده می شوند آنچنان تعریفی ندارند و به شخصه انتظار بیشتری داشتم. به خصوص این که معمولا موسیقی در عناوین Indie جزء بزرگترین نقاط قوت محسوب می شود.
جمع بندی:
بازی RemiLore: Lost Girl in the Lands of Lore, عنوانی مستقل است که با تم فانتزی گونه و کارتونی خود، بازیباز را به ماجراجویی در دنیایی خیالی می برد. با الهامات قابل توجه از بازی Diablo, سازندگان سعی در ارائه مبارزاتی جذاب و سرگرم کننده داشته اند اما با این وجود به خاطر نبود چالش و همچنین تکراری شدن و یکنواختی بازی پس از حتی مدت کوتاهی، گیم پلی و مبارزات بازی با سطح انتظارات فاصله قابل توجهی دارد. با این وجود به لطف شخصیت های جالب و صداگذاری مناسب آنها، گرافیک هنری قابل قبول و المان های نقش آفرینی مختلف و نسبتا عمیق، Remilore برای یک بار تجربه انتخاب بدی به شمار نمی رود، به شرطی که سطح انتظارات را در حد معقولی نگه دارید و انتظار یک عنوان درخشان را نداشته باشید.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
یاتاقان زدم!!! تا به حال گیمی شبیه این بازی نکردم. چه دوربین عجیبیام داره.
چیزی که من از عکسای بازی برداشت کردم :
المان های yandere simulator
+ سبک شخصیتای doki doki literature club
+دوربین ایزومتریک
میشه این بازی :/
خیلی دوس دارم اینجور بازیارو بازی کنم ولی از بس تعدادشون زیاده اصلا آدم نمیفهمه از کجا شروع کنه
ماشاالله تو استیم و جاهای دیگه هم کلی بازی که دوستای اهل دلمون ساختن ریخته :/
چرا اینقدر نظرات دیر تایید میشن :/
داداش من اون کلیپ رو دیدم و درست بود اما برای لهجه انگلیسی درباری نه لهجه امریکائی یا انگلیسی عامیانه
شرمنده اما لهجه درباری بجای هلو میگه هالو یعنی سلام و یجورای کلاس افتخاری داره که تمامی کلمات انگلیسی رو اشتباه بگن
به قول استاد زبان انگلیسیمون اقاد محمدی : هر وقت با یه انگلیسی تونستی انگلیسی صحبت کنی بگو که انگلیسی بلدی و غیر از اون باشه شما داری امریکائی صحبت میکنی
ddlc که فاجعه ترین بازی تاریخه (اگه بازی کرده باشی میفهمی چی میگم) از لحاظ داستانی
لازم نیست حتما از جای خاصی شروع کنی همین امروز یه دونه از همین بازی هارو رندوم شروع کن مثلا با valkeria chronicle خوبه
کامل بازیش کردی؟؟؟!!!!!!
آخراش منو داشت تا سرحد مرگ میترسوند (خبر هم نداشتم که بازی اونطوری باشه 🙂 )
تنها بازی که اینطوری تونسته با دنیای واقعی ارتباط برقرار کنه mirror layers هست که اون دیگه قیافتو O_O میکنه :/
خسته نباشید اقای زاهدی جان مرسی از نقد و برسیتون :rose: :heart:
خدایی تعجب میکنم! یک بازی RPG فنسینگ با مبارزات H&S چطوری؟ میتونه ایننقدر سرد باشه!؟ یعنی شرکت ها چرا این مسئله رو درک نمیکنن که این سال هاست سایت ها دارن در مورد این نکات مبتدیانه نقد -منفی میذارن! دیگه ساخته چنین بازی هایی به چه اومیدیه!؟
باز هم مرسی از نقدتون اقای زاهدی عالی بود :rose: :heart: موفق باشید.