وحشت، از زاویه دید بازیباز | برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای
از قدیم الایام موضوع ترس در بازی های رایانه ای بسیار جدی بوده است و عناوین بسیار زیاد و قدرتمندی در این شاخه ساخته شدهاند و مورد تحسین قرار گرفتهاند و یا مورد توجه واقع نشده اند. تصور کنید که در جایی کاملا تنها هستید، در محیطی فرورفته در تاریکی مطلق و بدون راه خروج، و کاملا ناشناخته برای شما که هیچ کمک و راه فرار و اطلاعاتی نیز از آن ندارید. حتی نمی دانید زنده می مانید یا نه. فکر می کنید که در این شرایط چه حسی در شما بیشتر از همیشه نمود می یابد؟ چه غریزه ای با بیشترین قدرت در شما بیدار خواهد شد؟ قطعا حس و غریزه بقا. غریزه تلاش با تمام وجود و تا سرحد مرگ برای زنده ماندن و نجات پیدا کردن. قوی ترین غریزه یک انسان که از ابتدای تاریخ تاکنون باعث ماندگاری و پایداری ما در زمین شده است. سازندگان زیادی تاکنون سعی کردهاند تا بازی خود را بر محور ترس بنا کنند حال عده ای مانند استاد میکامی این ترس را با اکشن در آمیخته و کاری می کند که با یک شات گان در دستتان با دیدن نمسیس که از پنجره به داخل می پرد ۳ متر از جا بپرید انگار نه انگار که اسلحه دارید و عده ای از سازندگان نیز مانند استودیو Frictional Games ترس را در قالب شاهکاری فاقد اکشن مثل Amnesia پیاده می کنند که در واقعا ترس ناشی از احساس شدیدا آسیب پذیر بودن است و دیگر مانند عناوین اکشن ترسناک این گونه نیست که مثلا از یک موجود تنها نترسید و بدانید که آن را با یک تیر حرام می کنید، زیرا در اینجا هیچ چیزی غیر از یک چراغ قوه ندارید و حتی یک خطر کوچک هم برای شما بزرگترین به حساب می آید و جانتان را خواهد گرفت پس فقط باید فرار کنید یا قایم شوید که در هر دو حالت تا حد مرگ استرس می گیرید و می ترسید (یاد مرحله ای از Until Dawn بخیر که در کمد قایم شده بودم و قاتل درست کنارم بود و باید من هم نفسم را مانند شخصیت بازی حبس می کردم تا با نفس کشیدنم کنترلر تکان نخورد و قاتل پیدایم نکند زیرا کوچکترین تکان کنترل یعنی مرگ بدون بازگشت). در هر دو حالت ترس در بازی های رایانه ای که خدمتتان توضیح دادم، هم عناوین زیبا و قدرتمند داریم و هم عناوین بسیار سطح پایین و بیشتر خنده دار تا ترسناک. در بخش اکشن وحشت بقا می توان به شاهکارهای Resident Evil ساخته استاد Mikami و یا Silent Hill های نسل ۶ و اخیرا عنوان زیبا جدید Shinji Mikami یعنی شیطان درون اشاره کرد و در بخش عناوین فاقد اکشن وحشت بقا می توان شاهکارهایی مثل Amnesia مخصوصا در نسخه اول و Outlast را نام برد که حس ترس ناشی از بیچارگی و بی سلاحی را به بهترین شکل پیاده کرده اند. البته قطعا ترساندن بازیباز در حالی که یک آر پی جی در دست دارد کار بسیار سخت تری است و در حقیقت ساخت شاهکارهایی مثل نسخه های اول تا سوم رزیدنت اویل بسیار سخت تر از عناوینی مثل Amnesia: The Dark Descent است و باید به هنر استاد میکامی تعظیم کرد که می تواند چنین ترسی را در ما ایجاد کند. در این مقاله تمرکز ما بر هر دو نوع ترس و وحشتی است که از آنها صحبت کردیم، اما یک المان دیگر را نیز در نظر گرفته ایم و آن هم زاویه دوربین بازی است که در این مطلب تنها عناوینی انتخاب شده اند که وحشت یا وحشت وحشت بقای “اول شخص” باشند.
در واقع در این مطلب قصد داریم تا به ۱۱ عدد از برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای اشاره کنیم و آن ها را همراه شما برشماریم. بازی هایی که برخی از آن ها شاهکارهایی بی نظیر هستند و هر کدام برای ما خاطرات زیادی را رقم زده و بسیار محبوب هستند. به مانند همیشه و در مقالات ۱۰ برتر و ۲۰ برتر و … قبل از شروع این مطلب باید نکاتی را ذکر کنم که از شما عزیزان خواهشمندم آن ها را مطالعه نمایید تا شک و شبهه ای برای شما دوستان پیش نیاید. در ابتدا باید عرض کنم که قطعا جدا از این لیست که بنده تهیه کرده ام تعداد بسیار زیادی گزینه های دیگر وجود داشته اند که می توانستند در این مطلب حاضر باشند اما به هر حال تعداد محدودیت دارد و نویسنده، انتخاب هایی را که از نظر خود برتر بوده اند در لیست جای داده است. پس دقت کنید که این مقاله، “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” به انتخاب بنده است، زیرا که اساس چنین مقالاتی این گونه است و سلیقه شخصی نیز بسیار اهمیت دارد. رتبه بندی و ترتیبی که در این لیست برای بازی های مختلف لحاظ شده است کاملا نظر شخصی نویسنده است و هیچ معیار و میزانی برای درست یا غلط بودن آن وجود ندارد زیرا پای سلیقه مطرح است البته سلیقه منطقی، نه این که مثلا کسی یک بازی سوم شخص را بیاورد و در صدر لیست قرار دهد و بگوید این سلیقه من است زیرا که این توهین به شعور مخاطب است اما به هر حال سلیقه شخصی نیز در چنین مقالاتی بسیار اهمیت دارد. همچنین در این مطلب رده بندی بر اساس المان های وحشت و قدرت آن در بازی انجام گرفته است وگرنه قطعا بازی بایوشاک نسبت به کل عناوین لیست چند سر و گردن بالاتر است و تنها به خاطر تمرکز بر المان های وحشت است که در رتبه دیگری غیر از نخست قرار دارد. قطعا در رده بندی این بازی ها سلائق و علائق با هم متفاوت است و بر اساس تجربه و خاطراتی که هر شخص دارد جایگاه ها را تعیین می کند و قاعدتا هر شخصی از هر بازی که خاطرات بیشتری داشته و به آن ها بیشتر علاقمند باشد، آن عناوین را بالاتر قرار خواهد داد. البته ما در این مطلب سعی کرده ایم تا بازی هایی را قرار دهیم که یک وفاق جمعی بین بسیاری از بازیبازان دنیا در مورد برترین بودن آنها در این ژانر برقرار است و بدون شک بازی های حاضر در این لیست در خیلی از ویدئوها و مطالب مربوط به برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای، با مطلب ما مشترک هستند. در نظر داشته باشید که عنوانی که مثلا من در رتبه ششم قرار داده ام دلیلی بر این نیست که آن بازی حتما و به صورت وحی منزل، ششمین بازی برتر اول شخص وحشت تاریخ است، بلکه برای من این گونه است و شاید برای شما اول یا دهم باشد و یا شاید اصلا در لیست شما حضور نداشته باشد. نکته بعدی این که تمامی گزینه های این لیست بر اساس داشته ها و اطلاعات نویسنده گرد آوری شده اند و در این مطلب قرار گرفته اند. شاید شما عقیده داشته باشید که مثلا بازی دیگری می توند به جای فلان شماره از این لیست قرار بگیرد و یا جایگاه آن فرق کند. در اینجا نیز معیار و میزان ثابتی نداریم و عقل و منطق در کنار احساس و خاطرات است که در ذهن هر شخص با هم ترکیب می شوند و اسم هایی مختلف را به عنوان خروجی بیرون می دهند. پس بهتر است تا این مطلب را به عنوان یک مقاله سرگرم کننده که به همراه آن برخی خاطراتتان را مرور خواهید کرد یا با چند بازی باکیفیت آشنا خواهید شد، نگاه کنید. با بیان این نکات اگر تا کنون به خواندن مقاله ادامه داده اید از شما دعوت می کنم تا در ادامه مطلب “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
۱۱ – Slender: The Eight Pages
سازنده: Parsec Productions
ناشر: Parsec Productions
ژانر: Survival Horror
پلتفرم مقصد:Microsoft Windows, OS X
سال انتشار: ۲۰۱۲
امتیاز متا: ندارد
در سال های اخیر شاهد بودیم که یک نام به سرعت بین تمامی مراجع و مجافل گیمینگ رواج یافت و هر کجا که صحبت از یک عنوان خیلی ترسناک و مرگبار بود قطعا نامی از Slender یا مردی به نام Slender Man نیز به چشم می خورد. این نام در ابتدا با یک بازی با نام Slender: The Eight Pages بر سر زبان ها افتاد و اینترنت و فضاهای مجازی به سرعت پر شدند از ویدئوهای مختلف و ترسناک بازی کردن Slender که در عین سادگی و کوتاه بودن، ترس و استرس فوق العاده ای را همراه خود دارد. در واقع برای مدتی همه جا پر شد از ویدئوهای مخوف این بازی که همان طور که قبلا نیز اشاره کرده ام “مخصوصا اگر در این حین یک دوست نامرد هم داشتید که شما را اضافه بر اینها در لحظه دیدن Slenderman می ترساند دیگر ممکن بود واقعا سکته کنید!” سازندگان Slender: The Eight Pages با خلق ترکیبی زیبا و ساده از “استرس بصری” به همراه وحشت موفق شدند تا بازی باکیفیتی در این سبک عرضه کنند و خیلی زود طرفداران زیادی را به سمت بازی خود جذب نماید. Slender: The Eight Pages خیلی سریع در عین شگفتی همگان تبدیل به یکی از ترسناک ترین بازی های دنیا شد و انواع و اقسام ویدئوهای بازی کردن ترسناک و سکته زدن بازیبازان هنگام بازی کردن آن منتشر می شد و خیلی زود نام آن در تمام دنیا پیچید. دلیل اصلی این موضوع هم شخصیت منفی اصلی یا آنتاگونیست بازی بود (که البته تنها شخصیت حاضر در کل بازی غیر از شما بود!) که مردی سیاه پوش با چهره ای ترسناک و دست و پاهای بسیار دراز بود و Slenderman نام داشت. شخصیتی که ضربه خاصی به شما وارد نمی کرد ولی دیدن آن برابر با مرگ بود! بد نیست تا به سنت همیشگی مقالات ۱۰ برتر گیمفا، ابتدا به معرفی کلی این بازی بپردازم.
بازی Slender: The Eight Pages که استودیو Parsec Productions وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، یک بازی در ژانر شوتر سوم به حساب می آید که در سال ۲۰۱۲ برای پلتفرم های Microsoft Windows و OS X منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز خود کمپانی Parsec Productions بر عهده داشت. موفقیت این بازی و شخصیت Slenderman سبب شد تا بازی برای انواع و اقسام پلتفرم ها منتشر گردد و همینطور یک بازی جدید هم بر اساس این شخصیت به نام Slender: The Arrival ساخته و برای پلتفرم های نسل هفتم و هشتم و رایانه های شخصی و وی یو و … منتشر گردید. شما در بازی باید به دنبال ۸ قطعه یادداشت گمشده می گشتید و تنها یک چراغ قوه در اختیار داشتید. باید تمام مکان های مختلف را می گشتید و در همین حین Slenderman نیز به دنبال شما بود و باید مراقب می بودید که یک لحظه هم در صورت او نگاه نکنید و با او روبرو نشوید زیرا که این مساوی با مرگ بود. مثلا تصور کنید که باید درون یک بخش مربوط به سرویس های بهداشتی را می گشتید که راهروی باریکی داشت و تنها راه رفت و آمد هم همان راهرو بود. شما تا انتها می رفتید و کاغذ را برمی داشتید و تا رویتان را برمی گرداندید نور چراغ قوه تان به روی Slenderman که منتظر شما بود می افتاد و دیگر راه فراری نبود. این اتفاق چنان ترسناک و ناگهانی رخ میداد که واقعا بازیباز را شوکه می کرد (مخصوصا به خاطر جو بازی و همینطور افکت خاصی که تصویر، با نزدیک شدن Slenderman و دیدن او پیدا می کرد)، یکی از نکاتی که در مورد این عنوان باید ذکر کرد آن است که برخی افراد عقیده دارند با توجه به بسیار کوتاه بودن عنوان Slender نباید زیاد آن را به عنوان یک بازی در نظر گرفت و بیشتر یک تجربه تعاملی است، اما به عقیده من این طور نیست.
مهم نیست که بازی چه پلتفرمی دارد و چه مدت زمانی طول میکشد و …، مهم اینجاست که شما شخصیت درون ابن تجربه تعاملی را کنترل میکنید پس این یک بازی است و از آن گذشته وقتی پای ترس به میان میآید همین تجربه کوتاه کاری با شما میکند که از ترس زهرهترک شوید و این تنها نکته مهمی است که در یک بازی ترسناک اهمیت دارد. تمام این بحثهای بازی بودن یا نبودن Slender، وقتی که صدای خوفناکی مثل صدای خزیدن Slender Man را در بازی میشنوید و صفحه نمایشتان کمکم شروع به پارازیتی شدن و بد نشان دادن تصاویر میکند، همگی فراموش میشوند. در چنین لحظاتی متوجه میشوید که Slender Man به سرعت در حال نزدیک شدن به شماست و واقعا احساس میکنید که قلبتان می خواهد از استرس از درون سینه بیرون بیاید و مگر این اوج هنر و خواسته یک بازی ترسناک نیست؟ اگر عاشق ترسیدن هستید در حق خودتان لطفی مرتکب شوید و این بازی را در محیطی بدون نور و با هدفون انجام دهید تا آن وقت متوجه شوید که آیا Slender بازی هست یا نه! تردیدی نیست که بازی Slender: The Eight Pages با وجود سادگی خود، تا همیشه جزو بازی های جذاب در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و این عنوان در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” جایگاه یازدهم را به خود اختصاص داده است.
۱۰ – Condemned: Criminal Origins
سازنده: Monolith
ناشر: Sega
ژانر: First Person Survival horror
پلتفرم مقصد: Xbox 360, Microsoft Windows
سال انتشار: ۲۰۰۵
امتیاز متا: ۷۸/۱۰۰
Condemned: Criminal Origins از آن بازی هایی است که همیشه نامش در ذهنم مانده است و دوست داشته و دارم که بتوانم آن را تجربه کنم ولی تاکنون موفق به این کار نشده ام چون نسخه پلی استیشن برای این بازی وجود ندارد (البته نسخه دومش برای پلی استیشن ۳ هم موجود است). بازی Condemned: Criminal Origins که استودیو Monolith وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، یک بازی در ژانر First Person Survival horror به حساب می آید که در سال ۲۰۰۵ برای پلتفرم های Xbox 360 و Microsoft Windows منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Sega بر عهده داشت. در سال ۲۰۰۸ نیز همان طور که کمی قبل اشاره کردم، یک نسخه دوم با نام Condemned 2: Bloodshot برای کنسول های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ عرضه گردید. داستان بازی به این شکل است که در ابتدای کار شما کنترل پروتاگونیست بازی به نام Ethan Thomas که یک افسر SCU را برعهده می گیرید و برای بررسی یک صحنه قتل به یک ساختمان رها شده می روید که اطرافش پر است از مجرمین و روانی ها. صحنه جنایت مربوز به یک زن جوان است که آثار و زخم های خفگی مشهودی دارد.
اتان و همکارانش در صحنه جرم اعتقاد دارند که این قتل کار Match Maker است که یک قاتل سریالی می باشد که اتان در تعقیب اوست. بعد از جمع آوری مدارک، اتان و همکارانش بوی سیگار را متوجه می شوند و احتمال می دهند که این سیگار متعلق به مظنونشان است که هنوز در ساختمان است. آنها تصمیم می گیرند که جدا شوند و هر کدام به دنبال مظنون بروند و به این ترتیب ادامه وقایع بازی رقم می خورد. جالب است بدانید که سازندگان این بازی از فیلم هایی مثل The Silence of the Lambs و Seven به عنوان منابع الهام خود برای خلق Condemned: Criminal Origins یاد کرده اند. گیم پلی این عنوان بیشتر بر اساس مبارزات نزدیک و حل کردن پازل های مختلف شامل به دست آوردن اثر انگشت و جستجو برای یافتن مدارک است. در واقع با این که در بازی سلاح گرم هم وجود دارد ولی Condemned: Criminal Origins یک شوتر اول شخص traditional نیست و بیشتر بر مبارزه با سلاح نزدیک تمرکز دارد. سلاح های گرم در بازی برخلاف خیلی از شوترهای اول شخص، بسیار بسیار مرگبار هستند و اغلب تنها با یک شلیک افراد کشته می شوند. سلاح های گرم در بازی را یا باید پیدا کنید و یا از دشمنان بگیرید. وقتی که تیر این سلاح ها تمام شود می توانید از آنها به عنوان سلاح سرد استفاده نمایید.
جالب است که دشمنانی که سلاح گرم دارند نیز یک مقدار مشخص از مهمات دارند که هر چقدر مبارزه تان با آنها بیشتر طول بکشد تیر بیشتری از سلاحشان مصرف می شود و بعد از مردنشان تیر کمتری برای شما باقی مانده است و به این ترتیب در بازی تشویق می شوید که دشمنانی که سلاح گرم دارند را خیلی زود و قبل از بقیه بکشید. سازندگان Condemned: Criminal Origins با خلق ترکیبی کم نقص از المان های عناوین اکشن اول شخص به همراه وحشت و تلاش برای بقا موفق شدند تا موفق عمل کنند و Condemned: Criminal Origins توانست پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای خوب ۷۸/۱۰۰ را کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از عناوین اول شخص خوب در سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران خاص خود را نیز پیدا کند. در اغلب نقدهای بازی از داستان این عنوان و همچنین عدم وجود هیچ گونه سیستم پیشرفت در بازی ایراد گرفته شده و از آن سو از کنترل عالی بازی و المان های خاص و تازه ای از سبک وحشت بقا که در آن قرار داشت، مورد تحسین قرار گرفته بود. تردیدی نیست که بازی Condemned: Criminal Origins جزو بازی های خوب و جذاب در ژانر وحشت اول شخص است و این بازی در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” جایگاه دهم را به خود اختصاص داده است.
۹ – Clive Barker’s Undying
سازنده: Westlake Interactive, DICE Los Angeles, DreamWorks Interactive
ناشر: Electronic Arts
ژانر: First-person shooter, Survival horror
پلتفرم مقصد: Microsoft Windows, Macintosh operating systems
سال انتشار: ۲۰۰۱
امتیاز متا: ۸۵/۱۰۰
Clive Barker از نویسندگان مشهور و قدرتمند دنیای وحشت به حساب می آید که در صنعت و هنر بازی های رایانه ای هم شاهد دو سه کار از او بوده ایم که انصافا هم بازی های جذاب و لذتبخشی مثل Undying و Jericho بوده اند. در این بخش صحبت از عنوان فوق العاده زیبای Undying است. بازی Clive Barker’s Undying که استودیوهای Westlake Interactive, DICE Los Angeles و DreamWorks Interactive وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بودند، یک بازی در ژانر شوتر اول شخص و وحشت بقا به حساب می آید که در سال ۲۰۰۱ برای پلتفرم های Microsoft Windows و Mac منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Electronic Arts بر عهده داشت. همان طور که از نام بازی مشخص است Clive Barker وظیفه خلق داستان و پیش زمینه داستانی را برعهده داشت و البته خودش هم صداگذاری یکی از شخصیت های بازی به نام Ambrose Covenant را نیز انجام داد. داستان بازی ماجرای یک محقق ماجراجوی ایرلندی به نام Patrick Galloway که تخصصش در موارد فراطبیعی است (او در جنگ جهانی اول نیز حاضر بوده و یک حرفه ای در نبرد است) را در سال ۱۹۲۰ دنبال می کند.
Patrick Galloway برای تحقیق و بررسی در مورد یک سری وقایع عجیب و غیر طبیعی که در املاک دوستش Jeremiah Covenant رخ داده است و به گفته دوستش نفرینی است که تمام خانوداه اش را از بین برده است، فراخوانده می شود و از اینجا وارد یک سری اتفاقات جذاب داستانی و وقایع غیرطبیعی و… می شود که باعث شده اند داستان بازی برای بازیباز کاملا جذابیت داشته باشد. سازندگان Clive Barker’s Undying با خلق ترکیبی کم نقص از المان های عناوین شوتر اول شخص به همراه وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Clive Barker’s Undying موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بسیار مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای عالی ۸۵/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین شوتر اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید. این بازی زیبا حتی در سال ۲۰۰۱ کاندید جایزه Computer Action/Adventure Game of the Year نیز شد ولی رقابت را به عنوان عالی Return to Castle Wolfenstein واگذار کرد. در یکی دو مراسم دیگر نیز این بازی کاندید دریافت جوایزی در بخش های بهترین بازی اکشن سال و … شد ولی نهایتا باز هم این جوایز به عناوینی مثل Aliens versus Predator 2 و Operation Flashpoint: Cold War Crisis تعلق گرفت.
گیم پلی بازی به صورت یک عنوان شوتر اول شخص با المان های وحشت بقا است و باید از سلاح های مختلفی برای از بین دشمنان در طول مراحل استفاده کنید. خط سلامتی شما به صورت یک طرح صلیب مانند و یک عدد در زیر صفحه نمایش داده می شود و با ضربه خوردن از دشمنان این خط سلامتی کاسته می شود (به صورت خودکار پر نمی شود و باید از بسته های سلامتی استفاده کنید) و وقتی کشته شوید معمولا هر بار یک کات سین جذاب و خونین و خشن را به صورت زاویه سوم شخص از دشمنی که شما را کشته است می بینید که چطور کار شما را به خشن ترین شکل می سازد! یکی از المان های گیم پلی بازی که آن را تا حدودی شبیه به عناوین نقش آفرینی می کند آن است که در کنار استفاده از سلاح های مختلف در بازی برای از بین دشمنان، شما می توانید از تعداد زیاد و متنوعی از قدرت ها و وردهای جادویی نیز استفاده نمایید که هر کدام مقدار مشخصی از میزان خط قدرت جادویی شخصیت اصلی (یا همان Manaی خودمان!) را مصرف می کنند. برخلاف میزان سلامتی، مقدار قدرت جادویی شما با گذشت زمان خودش دوباره پر می شود. همچنین در گیم پلی بازی برخی از المان های حل کردن پازل های ساده نیز وجود دارد که مثلا شامل برداشتن یک مانع از سر راه و درب های قفل و… هستند. در نهایت باید گفت تردیدی نیست که بازی Clive Barker’s Undying تا همیشه جزو بازی های باکیفیت و خوش نام در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه نهم را به خود اختصاص داده است.
۸ – System Shock 2
سازنده: Irrational Games, Looking Glass Studios
ناشر: Electronic Arts
ژانر: First-person Action RPG, Survival horror
پلتفرم مقصد:Microsoft Windows ,OS X ,Linux
سال انتشار: ۱۹۹۹
امتیاز متا: ۹۲/۱۰۰
بازی System Shock 2 که استودیو افسانه ای Irrational Games و Looking Glass Studios وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، یک بازی در ژانر اکشن اول شخص نقش آفرینی و وحشت بقا به حساب می آید که در سال ۱۹۹۹ برای Microsoft Windows منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Electronic Arts بر عهده داشت. البته این عنوان در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به ترتیب برای پلتفرم های بر پایه OS X و Linux نیز عرضه گردید و در دسترس طرفداران قرار گرفت. طراح این بازی استاد کن لوین بزرگ است که چند سال بعد شاهکار جاودانه بایوشاک را خلق کرد و اتفاقا چه در نام و چه در المان های بازی، الهام گیری از سری System Shock مشخص بود. البته خب شاید چون طراح System Shock 2 هم خودش بوده است دیگر نشود دقیقا گفت “الهام گیری”، زیرا که بالاخره کارها و طراحی های یک هنرمند، یک پایه و اساس کلی و شبیه هم دارد و به نوعی یک امضای خاصی دارد ولی از هم الهام نگرفته اند.
در واقع باید گفت سری عناوین شاهکار و جاودانه بایوشاک در اصل یک دنباله معنوی و ادای دین و احترام برای سری System Shock محسوب می شوند. این بازی در ابتدا قرار بود که یک عنوان مجرا و جدید باشد ولی بعدا زمانی که الکترونیک آرتز ناشر بازی شد و امتیاز فرنچایز System Shock را نیز در اختیار داشت، این عنوان تبدیل به ادامه و نسخه دوم بازی سال ۱۹۹۴ با نام System Shock گردید. وقایع بازی در یک کشتی فضایی در دنیایی سایبرپانک و در سال ۲۱۱۴ رقم می خورد. شما به عنوان یک سرباز باید سعی کنید از گسترش و شیوع کامل یک عفونت ژنتیکی مخوف که سفینه را از بین برده است جلوگیری نمایید. به مانند بازی نخست، گیم پلی بازی شامل مبارزات مختلف و همینطور گشت و گذار و اکتشاف در محیط بازی است. همچنین المان های نقش آفرینی نیز در بازی موجود هستند و شامل یک سیستم ارتقا و توسعه مهارت ها از قبیل توانایی هک کردن می باشند.
سازندگان System Shock 2 با خلق ترکیبی کم نقص و شاهکار از المان های عناوین اکشن اول شخص به همراه نقش آفرینی و وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و System Shock 2 موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بی نظیری را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای شاهکار ۹۲/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت و یکی از باکیفیت ترین بازی های تاریخ در تمام سبک ها شناخته شود. متاسفانه با این که نقدها و نمرات بازی شاهکار بود و خیلی از منتقدین از این بازی به عنوان یک بازی که از زمان خود جلوتر است یاد کرده بودند (این بازی در لیست برترین عناوین تاریخ که در سال ۲۰۰۷ منتشر گردید نیز قرار داشت) ولی System Shock 2 به طور عجیبی از نظر فروش و موفقیت اقتصادی، خوب عمل نکرد. در سال ۲۰۱۳ امتیاز این سری در اختیار Night Dive Studios قرار گرفت ولی در سال ۲۰۱۵ کمپانی OtherSide Entertainment اعلام کرد که امتیاز بازی را خریده است و قصد دارند تا دنباله ای برای این سری با نام System Shock 3 عرضه کنند که امیدواریم این طور باشد و باز هم شاهد بازی های این فرنچایز زیبا با کیفیت نسل جدید باشیم. در نهایت باید گفت تردیدی نیست که بازی System Shock 2 تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت در ژانر وحشت اول شخص قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه هشتم را به خود اختصاص داده است.
۷ – Bioshock
سازنده: Irrational Games
ناشر: ۲K Games
ژانر: First Person Shooter, Action
پلتفرم مقصد: Microsoft Windows ,Xbox 360 ,Xbox One ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,OS X ,iOS ,Linux ,Shield Portable ,Shield Tablet ,Shield Android TV
سال انتشار: ۲۰۰۷
امتیاز متا: ۹۶/۱۰۰
فکر می کنم بیشترین عنوانی که تاکنون در گیمفا در مورد آن مطلب نوشته ام، بازی بایوشاک در کنار سری سولز است و واقعا بایوشاک تاثیری روی زندگی و دید من داشته است که واقعا آن را با تمام وجودم حس می کنم. همیشه گفته ام باز هم می گویم “اگر یک بازی باشد که بعد از انجام آن تا آخر عمرتان به گیمر بودن افتخار کنید و برای غیر گیمرها افسوس بخورید که آن را ندارند، آن بازی فقط و فقط و فقط Bioshock است و بس… این را بدانید که فکر شما و دنیای گیمری شما قبل از Bioshock و بعد از Bioshock با هم فرق خواهد داشت و دیگر آن گیمر قبل نیستید. تازه می فهمید که “واای خدای من، این دیگر چه بود. تا اخر عمرم همچین داستان و فضایی نخواهم دید” و درست هم فکر می کنید زیرا نخواهید دید.” باید بدانید که دلیل قرار گرفتن این بازی در این رتبه از لیست به این خاطر است که این مقاله بر المان های وحشت تمرکز دارد، وگرنه بایوشاک در هر لیستی که باشد شایسته رتبه نخست است. باز هم رجوع می کنم به یکی از مطالبی که قبلا در مورد این بازی برای شما عزیزان نوشته ام. ” Bioshock فقط بازی نیست. اصلا و ابدا یک بازی خالی نیست. Bioshock یک معنا و یک مفهوم است. Bioshock یک فلسفه است. همینطور از کنار آن نگذریم. به آن فکر کنید، آن وقت است که تازه ذهنتان باز می شود و آن وقت است که وقتی می خواهید بخوابید از فکر آن بیرون نمی آیید. دوستان عزیز اگر دارک سولز بازی نکنید، بلادبورن بازی نکنید، انچارتد بازی نکنید، هیلو بازی نکنید، کال اف بازی نکنید هیچ اتفاق مهمی نمی افتد فقط یک بازی شاهکار بی نظیر را از دست داده اید و کارنامه گیمریتان از تعدادی بازی فوق العاده خالی می ماند اما وقتی بایوشاک دارید و بازی نمی کنید، ذهنتان خالی می ماند، فکرتان خالی می ماند، یک بازی با عمیق ترین معناها و زیباترین فلسفه ها و دردناک ترین حقیقت ها از دست داده اید. وقتی بایوشاک بازی کرده اید زمانی که کسی می گوید بازی ها سطحی هستند و مال بچه ها هستند اولین چیزی که به یادتان می اید بایوشاک است و این که با خود می گویید چقدر آن فرد کوته فکر است. بایوشاک را ندیده است.”
بگذارید تا از ابتدای افسانه آغاز کنیم. بازی Bioshock که استودیو Irrational Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، تنها عنوان این لیست است که در کنار نامش از ژانر “وحشت” استفاده نمی کنند ولی خب المان های ترسناکش واقعا از بسیاری از عناوین سبک وحشت هم مخوف تر و قابل لمس تر هستند و نوعی ترس روانی خاص در کل بازی همراه شماست. Bioshock در سال ۲۰۰۷ و سپس در طول سال های بعد تا به امروز، برای پلتفرم های Microsoft Windows ,Xbox 360 ,Xbox One ,PlayStation 3 ,PlayStatio و چندین پلتفرم دیگر منتشر گردیده است و وظیفه انتشار این بازی را کمپانی ۲K Games بر عهده دارد. داستان این بازی در شهری به نام رپچر رخ می دهد. شهری در اعماق اقیانوس که ایده های بزرگی را در بطن خود داشته است، ایدههایی از تاسیس یک آرمان شهر بر اساس افکار یک ایدئالیست و یک شخص آرمان گرا به نام اندرو رایان. فردی که بیشک یک نابغه بود و اگر نبوغ خود را در راه های بهتری غیر از جدا کردن جامعهای از مردم برای بردن به یک آرمانشهر، به کار میگرفت می توانست یکی از برترین افراد تاثیر گذار تاریخ بشریت باشد. وقتی به تفکرات و ایده های اندرو رایان می نگریم و صحبت های وی را مطالعه می کنیم، بیشک به نبوغ و عزم بالای وی برای رساندن بشریت به آزادی و دادن حق انتخاب به همه و از بین بردن اختلاف طبقاتی، پی می بریم اما این نبوغ در راه صحیحی استفاده نشد و در نهایت به یک تراژدی ختم شد، به آرمان شهری که تبدیل به فاجعه بشری و شکست محض شد. با چه امید و آرزوهایی مردم پای به این شهر گذاشتند و در جستجوی کمال و رستگاری دست در دست خانواده هایشان زندگی در رپچر را آغاز کردند و گمان میبردند که فرزاندانشان چه عاقبت بخیر، فرهیخته، موفق و باعث افتخار بشریت خواهند گردید اما چه گمان میکردند و چه شد. همین مردم مدتی بعد وحشیانه در شهر به جان هم افتاده بودند و بر سر ذرهای Adam به راحتی یکدیگر را پاره پاره میکردند و قتل و غارت، تمدن و فرهنگ آنها شده بود. ساختمانهای شیک و زیبا، تالارهای پر طمطراق و اعیانی، نماهای جذاب و که در جای جای رپچر به چشم میخوردند، همه و همه حکایت از آرزوهای بزرگی داشت که اندرو رایان برای این شهر و ساکنین آن در سر میپرورانده است و قرار بوده تا بهنرین جامعه انسانی که تاکنون در دنیا وجود داشته است در اعماق اقیانوس شکل بگیرد و سرنوشت نسل بشر را تغییر دهد، اما چه زود این رویاها، کابوسی مرگبار شدند و چه زود آرمانهای شکل دادن تمدن ایدهآل تبدیل به آرزویی محال شدند. بایوشاک مصداق بارز هنر ناب، تعریف کامل بازی بی نقص و برترین نماینده هنر و صنعتی به نام بازی های رایانه ای در دنیا برای نشان دادن زیبایی های آن است. ساخته مردی که عمر و جوانی خود را پای آن ریخت و از شیره وجودش برای آن مایه گذاشت و سرانجام نیز ساخت این سری پیرش کرد.
استاد کن لوین خیلی بیشتر از یک انسان عادی یا یک بازیساز صرف، می فهمد و می داند و دغدغه اجتماعی دارد، برای همین هم غمگین و پیر می شود. دانستن درد است و وقتی Bioshock بازی کنید تازه می فهمید کن لوین چقدر می داند. تازه می فهمید که ذهن و هنر یک بازیساز تا کجا می رود. مانند لوین یک یا دو نفر در کل تاریخ این صنعت و هنر داریم و نه بیشتر. ولی حیف از ما… حیف از ما که هیچ گاه قدردان نیستیم و باز هم بین بایوشاک و فلان بازی همین فلان بازی را انتخاب می کنیم زیرا نمی خواهیم فکر کنیم. نمی دانیم که بایوشاک هر چقدر هم ما را به فکر وادارد باز هم یک شوتر است که گیم پلیش به تنهایی تمام شوترهایی که بازی کرده ایم را در جیب چپش می گذارد. وقتی یک الماس دارید سراغ جواهرات بدلی نروید. استاد لوین وجود خود را پای بایوشاک گذاشت و به همین خاطر هم هست که با تمام وجود عاشق و دلباخته بایوشاک می شویم. مقداری که آن را تجربه کنید دیگر راه بازگشتی از آن نیست زیرا تازه می فهمید این مرد بزرگ، این نابغه، چه الماسی ساخته است. بازی های ۳ گانه بایوشاک عناوینی هستند که انگار هر بار بازی می کنید تازه چیز جدیدی یاد می گیرید و بازی برای شما نکته و فلسفه جدیدی را رو می کند که شما را به فکر وا می دارد و همچنین با گیم پلی فوق العاده متنوع خود و تعداد بسیار زیاد روش هایی که می توانید در مبارزات استفاده نمایید، ارزش تکرار بسیار بالایی می یابد و هرگز برای شما خسته کننده نمی شود.
سازندگان Bioshock با خلق ترکیبی شاهکار و بی نقص از یک بازی عمیق اکشن اول شخص با برخی المان های خاص وحشت موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Bioshock موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهایی فراتر از شاهکار را دریافت نماید. بازی بلافاصله تبدیل به یکی از برترین عناوین آن سال شد و همه جا صحبت از آن بود و در تمامی منابع و مجامع خبری معتبر تحسین و تحسین و تحسین بود که از بایوشاک و کن لوین سازنده جوان آن می شنیدیم. امتیازات فوق العاده یکی پس از دیگری برای بازی اعلام می شدند که برخی از مهمترین آنها شامل امتیاز ۱۰۰ از وبسایت گیم اسپای، امتیاز ۱۰۰ وبسایت یوروگیمر، امتیاز ۱۰۰ وبسایت گیم شارک، امتیاز ۹۷ وبسایت IGN و امتیاز ۹۰ گیم اسپات بودند که همگی نشان از عنوانی فراتر از یک شاهکار داشتند. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای رویایی ۹۶/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از برترین عناوین کل تاریخ گیم شناخته شود. باید بگویم خیلی بازی ها شاهکار هستند، خیلی بازی ها نمره کامل گرفته اند، به شخصه به چند بازی نمره کامل و ۱۰ داده ام اما امتیاز ۱۰ Bioshock زمین تا آسمان فرق دارد. Bioshock از شما فکر می خواهد. Bioshock قوه تخیلتان را به کار می کشد. Bioshock شما را عاشق بازی می کند و عاشق فکر کردن به بازی ها. داستانی مانند Bioshock را تا به حال ندیده اید و نخواهید دید. قدر ۳ گانه ای که اکنون در نسل ۸ دارید را بدانید، ۳ گانه ای که با پول یک بازی چیزی فراتر از ۱۰۰ بازی به شما می آموزد و ۳ عنوان را به دست می َآورید که شاید ۱۰ بار بازی کنید. خلق کردن عنوانی مثل Bioshock تنها و تنها از ذهن یک نابغه با دیدی وسیع نسبت به مسائل اجتماعی، عرف، ارزشها، ضد ارزشها و هنجارها بر میآید که خاطری نگران دارد. شخصی که همواره پیچش مو را میبیند، میتواند عمق فاجعه و کنه مطلب را درک کند.
اصولا اعتقاد لوین بر این است که ایدهآل گرایی و کمالطلبی بیش از حد توسط انسان و جدا کردن عدهای خاص برای شهری خاص و زندگی خاص، همواره اثر معکوس خواهد داشت و باعث به بار آمدن فاجعهای انسانی خواهد شد. دلیل این موضوع آن است که انسان خود، کامل نیست و نمیتواند که به دنبال زندگی کامل و بدون نقص باشد، حال هرچقدر که برای دستیابی به آن سخت تلاش کند… رپچر به قدری زیبا و استادانه توسط استاد کن لوین خلق شده است که مو لای درز آن نمیرود و از هر نظر با فکر و حساب شده ساخته و پرداخته شده است و از هر نظر شهری کامل است. Bioshock معنا و مفهوم یک اثر هنری است. نه تنها یک بازی بلکه یک اثر هنری کامل که متعلق به کل جامعه هنر در دنیاست و نه فقط هنر بازی های رایانه ای. Bioshock هرگز نیازی به خودنمایی و از خود تعریف کردن ندارد و سازنده اش هم در کمال تواضع هیچ گاه از بازی اش کوچکترین تعریفی نکرده است زیرا استاد لوین می داند که بازی اش، خود معنای هنر ناب است و اگر تعریف کردن شایسته یک بازی باشد، آن بایوشاک است و بس. تردیدی نیست که بازی Bioshock تا همیشه جزو بازی های شاهکار دارای المان های وحشت در سبک اول شخص قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” جایگاه هفتم را به خود اختصاص داده است.
۶ – SOMA
سازنده: Frictional Games
ناشر: Frictional Games
ژانر: First Person Survival horror
پلتفرم مقصد: Linux ,Microsoft Windows ,OS X ,PlayStation 4 ,Xbox One
سال انتشار: ۲۰۱۷
امتیاز متا: ۸۴/۱۰۰
SOMA عنوانی بود که از همان زمان معرفی امید بسیار زیادی به آن می رفت و دلیل این امید، نام استودیو سازنده بازی یعنی Frictional Games بود که خالق یکی از برترین عناوین وحشت تاریخ یعنی Amnesia: The Dark Descent است که واقعا عنوانی بی نظیر بود و به بهترین شکل ممکن ترس را در جان ما نهادینه می کرد! SOMA عنوان خیلی جذابی به نظر می رسید و پس از انتشار نیز متوجه شدیم که این جذابیت قلابی نبوده است و بازی به واقع جذاب و ترسناک است. بازی SOMA که همان طور که گفته شد استودیو Frictional Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر اول شخص وحشت به حساب می آید که در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرم های Linux ,Microsoft Windows ,OS X ,PlayStation 4 و Xbox One منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز خود Frictional Games بر عهده داشت. SOMA یک داستان منحصر به فرد در سبک اول شخص وحشت sci-fi که کاملا از هم سبک ها و بازی های هم رده خود متمایز است را به بهترین شکل برای ما بازگو می کند. درست است که بالارفتن ضربان قلب هنگامی که توسط یک ربات غول پیکر تعقیب می شوید بسیار جذاب و سرگرم کننده است ولی در حقیقت این داستان و روایت بی نظیر SOMA است که باعث می شود برخلاف اکثر عناوین این روزها، تا مدتی پس از تمام کردن بازی هنوز به آن فکر کنید. برخلاف عنوان Amnesia: The Dark Descent، در بازی SOMA شاهد پروتاگونیستی (شخصیت اصلی) هستیم که یک پیشینه مشخص دارد و دارای شخصیتی است که کاملا نسبت به اتفاقات وحشتناکی که در طی مسیرش در PATHOS-II برای وی رخ می دهند واکنش نشان می دهد. به همین ترتیب تمامی حرکات و فعالیت ها و تصمیماتی که وی (نام شخصیت اصلی بازی Simon Jarret hsj) می گیرد و با آن ها برخورد می کند پر از معنا و مفهوم هستند. به طرز عجیب و شگفت آوری PATHOS-II یک ایستگاه در زیر آب است که تضاد بسیار زیادی با ایستگاه فضایی که انتظار داشتیم بستر افکار پیاده شده در بازی باشند و تکنولوژی های آینده نگرانه خود را به ما تحویل دهند، دارد. این محیط و این بستر زیر آب حس بسیار قوی از انزوا و تک و تنها بودن را به ما منتقل می کند. SOMA همان سبک گیم پلی Amnesia را در مجموعه ای بسیار زیبا، خطرناک و وحشتناک به نام PATHOS-II پیاده کرده است. خوشبختانه SOMA راه خود را به زیبایی در تاریکی پیش می برد و باعث می شود تا فکر و ذهن بازیباز کاملا تحریک شود و در میان همین افکار است که بازی حس ترس و وحشت خود را به ما القا می کند که این کار به زیبایی و با هوشمندی هر چه تمام تر سازندگان انجام شده است. از انواع و اقسام محیط های دربسته بازی گرفته تا قعر اقیانوس، چه در زمینه گرافیکی و چه در زمینه صداگذاری، SOMA فوق العاده به نظر می رسد و کار سازندگان بسیار تحسین برانگیز است. در تجربه چندین ساعته ای که از بازی داشتم اتمسفر خاص بازی همواره من را مشتاق نگاه داشت و هیچ گاه خسته کننده نشد که این به دلیل گرافیک و صداگذاری و طراحی محیط عالی بازی است که در ترکیب با صداگذاری زیبای بازی باعث ایجاد یک اتمسفر تاثیرگذار شده اند.
با وجود این که بازی تکنولوژی آینده نگرانه ای دارد، ولی در طول بازی چندین بار پیش آمد که احساس می کردم فشار آب در عمق اقیانوس هر لحظه ممکن است باعث شود که آب از شیشه های ترک خورده ایستگاه و یا دیواره فلزی نه چندان مطمئن آن در برخی قسمت ها وارد محیط بازی شود و در واقع انگار فشار عمق اقیانوس را بازیباز نیز حس می کند. در واقع SOMA در زمینه گرافیک، صداگذاری، داستان و روایت آن فوق العاده عمل می کند و سازنده این نکات عالی را با یک گیم پلی با استایل مخفی کاری ترکیب کرده است و عنوانی با اتمسفر بسیار گیرا و جوی محزون و غم زده پدید آورده است که سرشار است از معانی و مفاهیم عمیق و مختلف. تصمیماتی که در بازی باید بگیرید بسیار چالش برانگیز هستند و در واقع نه تنها به آزاد کردن ذهن شما کمکی نمی کنند بلکه سازندگان هنرمندانه از این تصمیمات در جهت بیشتر درگیر کردن ذهن شما و به چالش کشیدن آن استفاده کافی برده اند و یکی از برترین عناوین این سبک را خلق کرده اند. سازندگان SOMA با خلق ترکیبی کم نقص از قرار دادن تصمیمات سخت و اخلاقی به همراه وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و SOMA موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۴/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود. اغلب شخصیت هایی که در بازی با آن ها برخورد خواهید داشت شامل روبات ها و ماشین هایی هستند که در PATHOS-II هستند. بسیاری از این روبات ها رفتار و صحبت کردن و صدای انسانی دارند و اکثرا احساسات و عواطف انسانی، درد و رفتارهای متفکرانه از خود نشان می دهند، من به شخصه واقعا در مورد برخی داستان هایی که در مورد پس زمینه این ایستگاه یاد گرفتم احساساتی شدم. یک رنج خفه کننده و تکنوارگانیک که حسی مثل به دهان داشتن یک پوزه بند است در سراسر محیط ایستگاه پراکنده شده است و ماشین ها و روبات هایی که در آن هستند را تحت تاثیر قرار داده است. شما بایستی هر چه زودتر و قبل از این که اوضاع خراب شود از PATHOS فرار کنید. این فرار منجر به گرفتن بسیاری از تصمیمات بحث برانگیز در طول بازی برای شما خواهد شد. در یک منطقه، شما باید برق را به یک درب بسته منتقل کتید تا بتوانید پیشروی کنید در حالی که یک ربات شکسته در تلاش برای زنده ماندن، باعث انحراف مسیر منبع انرژی اتاق به بدن خود می شود.
وقتی که دارید با خود می گویید “بی خیال بابا، این که فقط یه ماشینه دیگه” صدای ناله و التماس وی را می شنوید که عاجزانه از شما خواهش می کند وی را از منبع انرژی قطع نکنید در حالی که شما ناگزیر مجبور به این کار می شوید ولی تاثیر غم انگیزی بر روی شما می گذارد. “آیا من فقط یک موجود بی فهم و شعور را کشتم؟ پس چرا عاجزانه التماس می کرد؟” این فکری بود که تا مدتی بعد از این کار در ذهن من جریان داشت. این تنها قسمت کوچکی از موضوع است و در واقعا تنها نوک یک کوه یخ است که از آب بیرون آمده است و شما می بینید. بازی پر است از تصمیمات و انتخاب های اخلاقی که باید بگیرید و همواره این حس را دارید که شما باعث بسیاری از اتفاقات داخل ایستگاه هستید و تاثیر زیادی بر دنیای بازی دارید. داستان بازی یک لحظه هم شما را به حال خود نمیگذارد و همواره در حال ایجاد کردن سوالاتی در ذهن شماست و تفکر شما را بر میانگیزد. این افکار که مطمئن هستم به سراغ هر بازیبازی که این عنوان را تمام کند می آیند، در مورد یک سری کارها و تصمیمات وحشتناکی است که در بازی به خصوص طی مراحل آخر بازی می گیرید. این حس ترس آمیخته با تفکر و یک ترس ذهنی است که تنها با تعقیب شدن توسط Slender man یا بیرون پریدن یک زامبی از کمد، به آن دست نمی یابید. این وحشت است، حس ترس نابی که هنگام بازی کردن SOMA به شما منتقل می شود و کمتر عنوانی در سبک وحشت، چنین قدرتی را دارد که این گونه ترس عمیقی را که تا مدت ها بعد به آن فکر کنید به شما هدیه می دهد. باید بگویم SOMA یکی از خاص ترین عناوین سبک وحشت است و حس ترس و وحشتی که به بازیباز منتقل می کند شبیه به دیگر عناوینی که اغلب، فقط وحشت های سطحی و ناگهانی را به همراه دارند نیست. حتما می دانید که خوفناک ترین و درگیرکننده ترین نوع ترس، نوعی است که با ذهن و تفکر شما گره می خورد و شما را به تفکر وا می دارد، تفکری که ترسناک است ولی شما را از آن گریزی نیست چون با ذهنتان آمیخته شده است. چنین عناوینی هر روز و هر ماه در بازار این روزهای بازی های رایانه ای منتشر نمی شوند و عناوین کمیابی هستند که باید قدر آن ها را دانست. تردیدی نیست که بازی SOMA تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت First Person Horror قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه ششم را به خود اختصاص داده است.
۵ – P.T
سازنده: Konami
ناشر: Konami
ژانر: First Person Survival Horror
پلتفرم مقصد: Playstation 4
سال انتشار: ۲۰۱۴
امتیاز متا: ندارد
قرار دادن یا ندادن P.T در این لیست خودش یک بحث است و واقعا هم می توان دلایلی آورد که این نام نباید در لیست باشد و هم از طرفی می توان گفت اتفاقا باید حتما حضور داشته باشد. به شخصه عقیده دوم را می پسندم زیرا اگر در این لیست بناست تا ترسناک ترین بازی های اول شخص را نام ببریم و حتی بازی کوتاهی مثل Slender را هم در آن قرار داده ایم، پس بدون شک P.T که به معنای واقعی خوفناک و هراس انگیز است نیز بایستی در لیست ما حاضر باشد. P.T دمویی فوقالعاده وحشتناک از یک عنوان با نام Silent Hills بود که بدون معرفی قبلی و بدون این که کسی برای آن آماده باشد در شبکه پلیاستیشن قرار گرفت. توجهات وقتی بیشتر به این عنوان جلب شد که اعلام گردید آقای هیدئو کوجیمای افسانهای و گیلرمو دل توروی مشهور کار ساخت آن را بر عهده دارند و نقش اول آن را نیز Norman Ridus، شخصیت محبوب داریل در سری The Walking Dead شبکه AMC ایفا میکرد.
پس از کلی خوشحالی و امیدی که در جامعه بازیبازان به جهت ساخت این بازی ایجاد شد ناگهان این دمو از شبکه پلیاستیشن حذف شد و مشخص گردید که به لطف کونامی فلان فلان شده! و اختلاف این کمپانی با هیدئو کوجیما (که در نهایت به جدایی کوجیما انجامید)، به طور کلی این بازی کنسل و ساخت آن متوقف شد. جالب است که قبل از انتشار بازی رزیدنت اویل ۷ و به خاطر زاویه اول شخصی که گیم پلی این نسخه داشت برخی آن را با Silent Hills و دموی P.T مقایسه می کردند که کپکام با بیان این که نسخه هفتم رزیدنت اویل حتی قبل از وجود آن عنوان در حال ساخت بوده است به شایعات پایان داد و هر گونه موردی را مبنی بر استخدام اعضای مشغول در ساخت آن بازی برای نسخه هفتم اویل را رد کرد.
P.T که مدت هاست دیگر قابل دانلود نیست، از آن دست بازیهایی بود (دمو) که به طرز نبوغ آمیزی ترس زیر پوستی را به شما القا میکرد و شما را از لحاظ روانی تحت تاثیر قرار میداد. ترس در این دمو از آن ترسهایی بود که بسیار بسیار در دنیای بازی های رایانه ای کم شده است و به همین خاطر هم همگان منتظر آن بودند. به پایان رساندن این دمو به دلیل تصادفی ایجاد شدن برخی اتفاقات کار سختی بود بود. بعد از مدت زیادی که از حذف شدن این دمو میگذرد و مدت آن نیز نسبتا کوتاه بود، ولی هنوز که هنوز است بازی بازان در مورد آن و تئوری های مرتبط با پازل نهایی و مبهم این دموی فوق العاده صحبت می کنند، حتی بیشتر از یک بازی کامل. هرچند P.T رفته است و احتمالا دیگر هیچگاه خبری از آن نخواهد بود ولی این دمو و بازی که قرار بود در این چارچوب ساخته شود هیچگاه فراموش نخواهد شد و تا همیشه کونامی به خاطر آن بدو بیراه می شنود! دموی زیبای P.T با وجود کوتاه بودن و یک بازی کامل حساب نشدن، بدون شک یکی از ترسناک ترین ها در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب می آید و در لیست ما از برترین عناوین سبک وحشت در جایگاه پنجم قرار می گیرد. وای که اگر ساخته می شد اکنون در جه جایگاهی بود….
۴ – Outlast
سازنده: Red Barrels Studio
ناشر: Red Barrels
ژانر: First Person Survival Horror
پلتفرم مقصد:PlayStation 4, Nintendo Switch, Xbox One, Microsoft Windows, Linux, Macintosh operating systems
سال انتشار: ۲۰۱۳
امتیاز متا: ۸۰/۱۰۰
داشتن یک ایده و یک پلان جذاب برای یک بازی رایانه ای آن هم در ژانر وحشت تنها مقداری از قضیه است و در واقع بهترین ایده برای یک بازی ترسناک نیز اگر خوب پیاده نشود تبدیل به یک بازی ضعیف خواهد شد که ایده خوبی را خراب کرده است. اما وقتی ایده ای جذاب در یک بازی ترسناک با گیم پلی عالی و فضاسازی فوق العاده، پیاده شود آن گاه است که عنوانی مانند Outlast خلق می گردد. ایده گیر افتادن در یک تیمارستان روانی که شایعاتی مبنی بر انجام آزمایشات عجیب و غریب و خوفناک بر روی مریض های آن به بیرون درز کرده است، ترسناک و جذاب است و البته همان طور که گفته شد برای یک بازی با چنین ایده ای، مهم درست پیاده کردن ایده در قالب داستان و گیم پلی است. در عمل نیز سازندگان بازی Outlast موفق شدند تا به بهترین شکل، ایده گفته شده را در قالب یک بازی سبک وحشت پیاده کنند و یکی از برترین عناوین ترسناک را در تاریخ صنعت بازیهای رایانه ای به مخاطبین سبک وحشت هدیه دهد. هدیه ای فوقالعاده ترسناک و مرموز و نفس گیر. بازی Outlast که Red Barrels Studio وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر وحشت اول شخص به حساب می آید که در سال ۲۰۱۳ برای پلتفرم های PlayStation 4, Nintendo Switch, Xbox One, Microsoft Windows, Linux و Mac منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Red Barrels بر عهده داشت.
شما در بازی هیچ وسیله دفاعی ندارید، هیچ گزینهای غیر از فرار و مخفی شدن از دست روانیها و موجودات ساکن بیمارستان ندارید و به دفعات لحظات ترسناک و وحشت انگیزی در بازی برای شما اتفاق میافتد که نشان از پیمودن مسیر درست توسط سازندگان در خلق یک عنوان سبک وحشت دارند. با این که وقتی به اواخر بازی نزدیک میشویم Outlast کمی ره خود را گم میکند، ولی به هر حال یک عنوان فوقالعاده عالی و ضروری برای کسانی است که میخواهند ترس معنی داری را در بازی تجربه کنند و البته بسته الحاقی این بازی یعنی Whistleblower از خود بازی نیز عملیات ترساندن شما را بهتر انجام میدهد. Outlast موفق شد طرفداران بسیار زیادی را برای خود دست و پا کند و این تعداد، مخصوصا با رایگان شدن یک ماهه این بازی برای کاربران پلی استیشن پلاس، بیشتر هم شد و خیلی از کسانی که نمیخواستند بازی را بخرند نیز آن را تجربه کرده و شیفته این سری شدند. سازندگان Outlast با خلق ترکیبی کم نقص از المان های ژانر وحشت و پیاده کردن آن در بستر یک تیمارستان روانی مخوف موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Outlast موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای بسیار مناسبی را دریافت نماید.
Outlast نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۰/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید. نسخه دوم بازی نیز در نسل هشتم منتشر گردید و با این که از دیدگاه منتقدان و بازیبازان موفقیت بازی اول و بسته الحاقی آن را کسب نکرد اما باز هم یک بازی بسیار خوفناک و وهم انگیز بود که جزو برترین ها در ژانر خود قلمداد می شود. صداگذاری و موسیقی در یک عنوان سبک وحشت از هر بازی دیگری مهم تر هستند و می توانند باعث موفقیت یا شکست عنوانی در این سبک شوند. صدا نقش بسیار مهمی در ترساندن بازیبازان ایفا می کند و حتی گاهی از دیدن نیز وحشتناک تر است. تنها صدای موجودات و نکرومورف های دد اسپیس را که از دور می شنیدیم و موسیقی متن آزار دهنده و دلهره انگیز آن را به یاد بیاورید و یا جیغ های خوفناک آنها را که از دیدن هر هیولایی ترسناک تر بودند و مو به تن آدم سیخ می کردند. بی شک صداگذاری عالی یک بازی وحشت می تواند حتی یک بازی معمولی این سبک را بسیار با کیفیت تر از ان چه که هست نشان دهد و همین طور برعکس، یک صداگذاری ضعیف و بی کیفیت حتی می توان یک بازی خوب را نیز خراب کند. یکی از دلایلی اصلی خوفناک بودن عنوانی مانند Outlast بدون شک صداگذاری مخوف آن بود که باعث می شد بازی چند برابر از آن یازی که هست ترسناک تر شود. تردیدی نیست که بازی Outlast تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت در ژانر First Person Horror قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده است.
۳ – Alien: Isolation
سازنده: Creative Assembly
ناشر: Sega
ژانر: Action-adventure, stealth, survival horror
پلتفرم مقصد: Microsoft Windows ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,Xbox 360 ,Xbox One ,Linux ,OS X
سال انتشار: ۲۰۱۴
امتیاز متا: ۸۱/۱۰۰
Alien isolation بی شک یکی از زیباترین عناوینی است که تاکنون بر اساس فرنچایز Alien ساخته شده است و همچنین این بازی در سبک وحشت و به نوعی وحشت بقا نیز یکی از عناوین بسیار قدرتمند و جذاب محسوب می شود که تجربه آن برای طرفداران ترس و هیجان بسیار لذتبخش است. یکی از دلایل اصلی خاص بودن این بازی آن است که بر خلاف دیگر بازی ها و مدیاهای این فرنچایز که در آن ها با تعداد زیادی از بیگانگان خوفناک طرف هستیم، در Alien isolation تنها ماییم و یک عدد از این بیگانگان یا Xenomorph. یعنی در حقیقت در این بازی کشتن زینومورف در کار نیست و فقط باید از دست او بگریزید تا شما را نبیند. همین موضوع نیز Xenomorph را به مخوف ترین بیگانه این سری تبدیل کرده است که در یک لحظه می تواند شما را به دیار باقی رهسپار کند! بازی Alien: Isolation که استودیو Creative Assembly وظبفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر اول شخص وحشت به حساب می آید که در سال ۲۰۱۴ و به صورت یک بازی میان نسلی برای پلتفرم های Microsoft Windows ,PlayStation 3 ,PlayStation 4 ,Xbox 360 ,Xbox One ,Linux و OS X منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را کمپانی Sega بر عهده داشت. Alien Isolation یک بازی عالی بود و شخصیت اصلی آن یعنی Amanda Ripley یکی از اصلی ترین دلایل عالی بودن این عنوان Amanda Ripley است. وی دختر شخصیت اصلی فیلم اریجینال “بیگانه” یعنی Ellen Ripley است که در عنوان Alien Isolation درگیر ماجرایی خوفناک برای بقا میشود که کوچکنرین اشتباهی از سوی او تنها و تنها یک معنی دارد و آن، مرگی سخت و دردناک است. کاری که Amanda Ripley در این عنوان زیبا انجام داد از تمامی فعالیتهای قهرمانانه، شجاعانه تر و مخوف تر بود و در واقع فقط و فقط هوش فوق العاده بالای وی را به ما نشان داد. وی یک مهندس خبره و کاربلد است که خوب می داند از هر ایتم و وسیله به ظاهر به درد نخوری چطور به نفع خود استفاده کند و برای بقا بجنگد.
آماندا به به همراه یک بیگانه بسیار باهوش (با رفتاری بسیار طبیعی و هوشمندانه که واقعا چنین هوش مصنوعی را در کمتر عنوانی تا به حال دیدهایم) عنوانی را شکل دادند که در لیست برترین بازی های سال اکثر سایت ها و مراسم معتبر جای داشت و درخشیدن یک شخصیت در چنین عنوانی که اصلی ترین رابطه وی با یک بیگانه مرگبار است بسیار سخت تر از دیده شدن یک شخصیت در یک عنوان پر از افراد و روابط گوناگون است. جالب اینجاست که هر چه در طول بازی پیش میروید انگار حس می شود که یک رابطه نامرئی بین بیگانه و آماندا شکل گرفته است که واقعا عجیب است و انگار حالتی از ترس و احترام و شرافتمندانه مردن بین آنها در جریان است که هر چند اینطور هم نباشد ولی چنین فضایی را حس خواهید کرد. بله… در واقع نکته جالب در مورد Alien Isolation آن است که در بازی انگار یک رابطه عجیب بین زینمومورف و شخصیت اصلی بازی شکل می گیرد و گویی بین این دو، نوع خاصی از ارتباط لازم و ملزوم بر قرار می شود، زیرا که هر دو می دانند که فقط آن ها در این مکان هستند و انگار هر دو به هم احتیاج دارند تا سرپا باشند و تلاش کنند. انگار که بیگانه میداند بدون وجود آماندا او نیز معنایی نخواهد داشت. در بازی بایستی فقط از دست این موجود مخوف فرار کنید زیرا که مبارزه و .. با او در کار نیست و یک بار که شما را ببیند و به شما حمله کند کشته خواهید شد و باید مجددا کار را آغاز کنید. همین موضوع که زینومورف در این بازی غیر قابل کشتن است باعث شده تا استرس و اضطراب بسیار بالاتر رود و هر لحظه ترس از حضور وی را در نزدیکی خود حس کنید و البته خوب هم می دانید که وقتی شما را پیدا کند کارتان تمام است و با یک حمله کشته می شوید. سازندگان Alien: Isolation با خلق ترکیبی کم نقص از المان های وحشت خالص و وارد کردن استرس شدید با مکانیک مخفی کاری، موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Alien: Isolation موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار خوب ۸۱/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و طرفداران زیادی را به سمت خود جذب نماید.
حتی یک لحظه اشتباه از سوی شخصیت اصلی بازی و در واقع شما، برابر با زنده زنده خورده شدن توسط بیگانه داستان بازی بود و واقعی گرایی بازی در کنار هوش مصنوعی بی نظیر بیگانه کاری کرده بودند تا بازی از هر عنوان دیگری پر استرس تر به نظر برسد و مجال هیچ اشتباهی را به وی نمیداد. همان طور که اگر ما نیز در چنین شرایطی گیر بیافتیم قطعا با یک اشتباه خواهیم مرد و جایی برای کماندو بازی و اسلحه گرفتن و به رگبار بستن بیگانه ها نخواهیم داشت. اضطراب و قدرت و استقامت و ترس را با هم میشد در چهره و شخصیت Amanda در بازی دید. حس و حال زمانی که در مناطق تاریک و مخوف بازی به آرامی حرکت می کنید و مدام چشمتان به صفحه سنسورتان است که مبادا زینومورف به شما نزدیک شود را تنها کسانی درک می کنند که این بازی را تجربه کرده باشند و استرس واقعی که این عنوان زیبا به بازیباز منتقل می کند را کاملا درک کرده باشند. مخصوصا زمانی که متوجه می شوید زینومورف نزدیک شماست و قلبتان از هیجان شروع به تپیدن شدید می کند و با دستپاچگی دنبال این هستید که راه فرار و مخفیگاهی پیدا کنید و جان خود را حفظ کنید. به حدی سازندگان حس استرس و ترس را در این عنوان، واقعی و با کیفیت به بازیباز منتقل می کردند که گاها انگار یادمان می رفت در حال تجربه یک “بازی” هستیم و به واقع گویی می خواستیم خودمان از چنگال زینومورف فرار کنیم. تردیدی نیست که بازی Alien: Isolation تا همیشه جزو برترین عناوین ژانر First Person Horror قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی جایگاه سوم را به خود اختصاص داده است.
۲ – Resident Evil 7: Biohazard
سازنده: Capcom
ناشر: Capcom
ژانر: Survival Horror
پلتفرم مقصد: Microsoft Windows ,Xbox One ,Playstation 4
سال انتشار: ۲۰۱۷
امتیاز متا: ۸۶/۱۰۰
از همان زمانی که نسخه هفتم بازی رزیدنت اویل معرفی شد و سازندگان بازی اطلاعاتی را در مورد ان در اختیار بازیبازان قرار دادند بحث و گمانه زنی ها در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این بازی شروع شد و همگی در شک و تردید به سر می بردند که ایا Resident Evil 7:Biohazard خواهد توانست سری از نفس افتاده رزیدنت اویل را نجات دهد و نام کپکام را دوباره بر سر زبان ها بیاندازد یا خیر؟ البته به واقع نیز بازیبازان حق داشتند که این گونه فکر کنند زیرا که همه چیز و همه چیز در بازی Resident Evil 7:Biohazard با عناوین همیشگی این سری فرق داشت. داستان بازی کاملا دگرگون شده و هیچ شخصیت آشنایی در آن به چشم نمی خورد. زاویه دوربین بازی که همیشه به سوم شخص بودن آن در یک عنوان سری اصلی اویل عادت کرده ایم، به صورت اول شخص در آمده و هیچ شباهتی به عناوین قبلی ندارد. این دو تغییر به قدری بزرگ بودند که انگار کل بازی را نسبت به عناوین قبلی عوض کرده بودند و به واقع نیز همین طور بود. به همین دلیل هم بود که نظرات بسیار ضد و نقیضی از سوی طرفداران این سری به گوش می رسید و عده ای کاملا موافق و عده ای کاملا مخالف این تغییرات اساسی در بازی بودند و البته به هیچ وجه نمی توانستیم تا در مورد این بازی یک نتیجه گیری کلی انجام دهیم و حتی حدس بزنیم که آیا این عنوان کاملا موفق خواهد بود یا خیر. چاره ای نبود جز این که تا زمان انتشار بازی صبر کنیم و ان را تجربه نماییم و نظر منتقدین و بازیبازان را در سراسر دنیا در مورد این عنوان ببینیم. بازی Resident Evil 7:Biohazard که کپکام وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرم های Playstation 4 ,Xbox One و PC منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز مثل هر رزیدنت اویل دیگری کمپانی کپکام بر عهده داشت. در نام بازی برای اولین بار هر دو کلمه “Resident Evil” و “Biohazard” که یکی مربوط به نسخه های غربی و دیگری مربوط به نسخه های ژاپنی بازی بوده است با هم حضور دارند و این بار نام بازی در تمام نسخه ها در دنیا یکسان است.
داستان Resident Evil 7 Biohazard در سال ۲۰۰۷ رخ می دهد. تقریبا ۴ سال بعد از وقایع نسخه ششم رزیدنت اویل. بازی در شهر دلوی در ایالت لوئیزیانا در جنوب ایالات متحده امریکا دنیال می شود. شخصیت اصلی این بازی اتان وینترز نام دارد که یک شخصیت کاملا جدید برای این سری به حساب می آید و یک شهروند معمولی است که در مقایسه با شخصیت های اصلی قبلی این سری از مهارت های مبارزه ای و تیراندازی خیلی کمتری بهره مند است. اتان در جستجوی یافتن همسر گمشده اش میا است که این جستجو وی را به یک عمارت زراعی متروک می رساند که متعلق به خانواده بیکر است. اگر چه در داستان ارتباط هایی با عناوین قبلی این فرنچایز وجود دارد اما این بازی یک مجموعه کاملا جدید از شخصیت ها را به بازیبازان معرفی می کند که هیچ گاه در این سری حضور نداشته اند. اتان وینترز به نحوی در این عمارت متروک به دام افتاده و اتفاقات وحشتناکی را تجربه می کند که داستان حضور او در اینجا و جستجوی وی برای یافتن همسرش و تلاش برای نجات یافتن از این قتل گاه، پلات اصلی داستانی بازی را تشکیل می دهد. داستان بازی کشش و توانایی لازم برای جذب بازیبازان و طرفداران این سری را داراست و کاملا مناسب برای یک نسخه از سری رزیدنت اویل می باشد. معرفی یک داستان کاملا جدید با شخصیت هایی کاملا جدید که برای اولین بار در این سری حضور دارند یک ریسک بزرگ برای سازندگان این عنوان بوده است اما از آنجایی که به واقع همه می دانستیم که این سری نیاز به یک شوک بزرگ و یک خانه تکانی دارد، این تغییر داستان و شخصیت های جدید همان تحول وشروع دوباره ای بود که سری رزیدنت اویل به آن نیاز داشت.
Resident Evil 7: Biohazard نخستین بازی از فرنچایز رزیدنت اویل است که از نمای اول شخص دنبال می شود. در بازی بایستی در عمارت متروک و خوفناک بیکرها راه خود را باز کنید و چاره ای برای فرار از دست آن دیوانگان آدمکش پیدا کنید که البته به هیچ وجه کار آسانی نیست و چالش های زیادی برای شما در این راه وجود دارند. البته شما نیز در این راه دست خالی نیستید و مانند همیشه در عناوین این سری، بازیباز به انواع سلاح در بازی دسترسی دارد مانند پیستول، شات گان، آتش انداز، مواد منفجره و حتی اره برقی. این سلاح ها برای مبارزه با دشمنان در بازی استفاده می شوند که از آن ها با نام موجودات جهش یافته نام برده شده است. Resident Evil 7 به هیچ وجه یک عنوان تماما اکشن و به عبارتی یک “فستیوال اکشن و تیراندازی” نیست و این نسخه بیشتر از همیشه در زمینه گیم پلی به ریشه های خود بازگشته است و شاهد یک عنوان وحشت بقای واقعی هستیم. در بازی برخی مکانیک های همیشگی سری رزیدنت اویل مانند حل کردن پازل ها و مدیریت منابع و مهمات و همچنین گیاهان دارویی برای پر کردن خط سلامتی وجود دارند که بازی بسیار جذاب می کنند. صداگذاری شخصیت های بازی عالیست و صداپیشگان بازی به بهترین شکل ممکن از پس نقش خود بر آمده اند و اتان وینترز و خانواده دیوانه بیکر و … همه به بهترین شکل حس و حال نقش خود را به بازیباز منتقل می کنند. همچنین در بازی شنوای یک موسیقی کاملا مناسب برای یک بازی سبک وحشت بقا هستیم و موسیقی بازی کاملا با حال و هوای آن هماهنگ است و حس وحشت و استرس و ناامنی را در شما تشدید می کند. عنوان رزیدنت اویل ۷ در زمینه جلوه های بصری چه از دیدگاه فنی و چه طراحی هنری نیز یک عنوان کاملا با کیفیت و زیباست. در بازی شاهد جلوه های بصری بسیار عالی و کاملا مناسب یک بازی نسل هشتم هستیم که این جلوه های بصری فوق العاده باعث شده اند با واقعی تر به نظر رسیدن همه چیز در بازی، حس ترس و وحشت بسیار بیشتر شود و استرس بیشتری به بازیبازان منتقل شود، مخصوصا با توجه به این که زاویه دید بازی در این عنوان به صورت اول شخص است، در Resident Evil 7 شاهد بازگشت به ریشه های این سری با خلق عمارتی مرگبار و هراس انگیز هستیم که دوباره بازیبازان را تا سرحد مرگ ترسانده و معنای وحشت بقا را دوباره به این فرنچایز بازگردانده است. جلوه های بصری فنی و هنری با کیفیت نقش بسیار مهمی را در مخوف تر کردن فضا و اتمسفر بازی برای بازیباز دارد. طراحی هنری بازی نیز چیزی در حد فوق العاده است.
به واقع عمارتی که بازی در آن جریان دارد به خودی خود و بدون وجود هیچ موجودی در آن، ترسناک و مخوف است و نفس آدم را بند می اورد. در Resident Evil 7: Biohazard شاهد همان طراحی همیشگی سری اویل که در نسخه های اولیه وجود داشت و کاری می کرد تا حتی از رد شدن از کنار پنجره و دو قدم به جلو برداشتن هم بترسیم، هستیم. در واقع این طراحی هنری حس ترس و وحشتی را که مدت هاست از این سری رخت بر بسته است دوباره به آن باز گرداند. محیط های اکثرا در داخل عمارت و اتاق ها و راهرو ها و دالان های تاریک یا انبارهای متروک عمارت بیکر دنبال می شوند به واقع یادآور عناوین قدیمی این سری هستند و شباهت های زیادی به عمارت عناوین محبوب و اولیه این فرنچایز دارند. سازندگان Resident Evil 7:Biohazard با بازگرداندن عالی المان های عمیق وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Resident Evil 7:Biohazard موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای فوق العاده ای را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار عالی ۸۶/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و ثابت کند که کپکام این بار تصمیم درستی را در جهت دوباره احیا کردن این سری گرفته است و تغییراتی که بازی به خود دیده است همان تغییراتی بوده اند که سری رزیدنت اویل به آن ها نیاز داشته است. Resident Evil 7: Biohazard برای اکثریت طرفداران و منتقدان در دنیا همان رزیدنت اویلی بود که انتظار داشتند و قصد داشتند ببینند و برای عده کمتری نیز به خاطر تغییرات زیاد قابل قبول نبود و آن را بازی دیگری محسوب می کردند. اما باید گفت کپکام موفق شد تا دوباره اقتدار را به این سری محبوب بازگرداند و دوباره مانند گذشته قدرت نمایی کند. درست است که Resident Evil 7: Biohazard تغییرات زیادی داشت اما مگر نه این که همه می گفتیم این بازی نیاز به تغییر دارد و مگر نه این که در نسخه های ۵ و ۶ که همه شخصیت های آشنا حضور داشتند کلی ایراد گرفتیم و گفتیم این بازی ها خوب نیستند؟ کپکام ریسک کرد، ریسک بزرگی هم کرد ولی این ریسک خیلی خیلی لازم بود. این سری نیاز به یک شروع دوباره داشت و و همین بازی شروع دوباره ای است برای این سری وحشت بقای محبوب و دوست داشتنی که لااقل می توانیم دوباره بگوییم یک سری وحشت بقاست و نه یک بازی شوتر سوم شخص و تماما اکشن. مدت خیلی زیادی برای عرضه یک رزیدنت اویل واقعی صبر کردیم و سرانجام به نظر می رسد که کپکام راه درست را پیدا کرد و بعد هم که با شاهکار رزیدنت اویل ۲ ریمیک غوغایی به پا کرد و نشان داد خوب فهمیده یک بازی رزیدنت اویل باید چطور باشد. تردیدی نیست که بازی Resident Evil 7:Biohazard تا همیشه جزو بازی های بی نظیر ژانر وحشت و بقای اول شخص قلمداد می شود و این عنوان زیبا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” با شایستگی در جایگاه دوم قرار گرفته است.
۱ – Amnesia Collection
سازنده: Frictional Games
ناشر: Frictional Games
ژانر: First Person Horror
پلتفرم مقصد: نسخه کالکشن روی PS4 و Xbox One / نسخه های اول و دوم به صورت جداگانه روی PC
سال انتشار: ۲۰۱۶
امتیاز متا: بازی اول ۱۰۰/۸۵ – بازی دوم ۱۰۰/۷۲ – کالکشن ۱۰۰/۷۸
خیلی راحت و رک می گویم. هیچ بازی در تاریخ بازی های رایانه ای میزان ترس و استرس وحشتناک و مخوفی که بازی های سری Amnesia مخصوصا بازی اول آن با نام Amnesia: The Dark Descent به بازیباز منتقل می کند را دارا نبوده اند و هرگز یک بازی نمی تواند بیشتر از این سری مخوف بترساند و تا مرز بی خیال شدن و رها کردن بازی پیش ببرد. در واقع باید گفت دو عدد از برترین و ترسناک ترین عناوین لاوکرفتی در چندین سال اخیر و البته در تمامی تاریخ عناوین سبک وحشت، بدون شک بازی های زیبای Amnesia: The Dark Descent و Amnesia: A Machine for Pigs هستند که از المانهای موفق برخی بازیهای ترسناک دیگر استفاده کرده و آن ها را سطح جدیدی ارتقا دادند. خوشبختانه سازندگان این سری در Frictional Games تصمیم گرفتند تا کالکشن و مجموعه این دو نسخه را که تنها بر روی پی سی موجود بودند، برای کنسول پلی استیشن ۴ و یک سال بعد برای ایکس باکس وان نیز منتشر کند تا تعداد بیشتری از بازیبازان طعم یک وحشت ناب و خالص را بچشند. بازی Amnesia Collection که استودیو Frictional Games وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود، مثل تمامی عناوین این لیست یک بازی در ژانر وحشت اول شخص به حساب می آید که در سال ۲۰۱۶ و سپس در سال های بعد از آن برای پلتفرم های Playstation 4 و Xbox One منتشر گردید و البته هر دو بازی آن از چند سال قبل تر بر روی پی سی موجود بودند. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز Frictional Games بر عهده داشت.
هیچ گاه تجربه بازی کردن Amnesia: The Dark Descent را فراموش نخواهم کرد که حتی با وجود این که با حضور برادرم این بازی را انجام میدادیم ۲ نفری بارها و بارها از جا می پریدیم و قلبمان بطور مداوم از استرس بسیار زیاد می تپید تا حدی که برادرم از خیر بازی کردن و تماشا کردن آن گذشت و دیگر به سراغش نیامد. بازی با هدفون در شب تبدیل به عنوانی میشود که هیچ عنوانی در ژانر وحشت، توانایی این سطح از ترساندن شما را دارا نیست. نسخه دوم بازی هر چند نتوانست کاملا موفقیت های نسخه نخست را تکرار نماید ولی باز هم یکی از برترین عناوین ترسناک در تاریخ با داستانی بسیار مخوف و جذاب محسوب می شود که تنها نسبت به بازی قبلی خود سری ضعیف تر است وگرنه از دیگر بازی های ژانر وجشت یک سر و گردن ترسناک تر و مخوف تر است. سازندگان Amnesia Collection با خلق ترکیبی کم نقص از المان های ناب وحشت و بقا با داستان گویی جذاب موفق شدند تا مثل دو بازی اصلی (البته خیلی کمتر از آنها به صورت جدا جدا) تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند و Amnesia Collection موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای مناسبی را دریافت نماید. این بازی نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای خوب ۷۸/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب طرفداران دو عنوان زیبای این سری بر روی پی سی، بتوانند روی کنسول های خود نیز این دو بازی بی نظیر سبک وحشت را تجربه نمایند. شما در بازی نخست کنترل مردی که دچار Amnesia است را برعهده دارید و بدون هیچ اطلاعات دیگری بازی را شروع میکنید. شما در یک عمارت بزرگ مانند قصر هستید و باید تلاش کنید چیزی را به خاطر بیاورید که به دلایلی از ذهنتان پاک شده است.
هر چه پیش می روید، بیشتر داستان و وقایع خوفناک بازی برایتان آشکار می شود و در انتها واقعا سازندگان بازی را به خاطر این داستان مخوف و بی نظیر با روایتی فوق العاده، تحسین خواهید کرد. ماندن در فضاهای تاریک یا نگاه کردن در تاریکی سلامت عقلی شخصیت اصلی بازی را کاهش میدهد، در حالی که نور مجددا آن را بهبود خواهد بخشید. شما در این قصر تنها نیستید و پر است از هیولاها و موجودات خوفناک. برخلاف بسیاری بازیها شما نمیتوانید در این عنوان با هیولاها مبارزه کنید و تنها گزینه شما این است که در سایهها و نقاط تاریک در گوشه و کنار مخفی شوید و امیدوار باشید که هیولاها شما را پیدا نکنند. نسخه دوم یعنی Amnesia: A Machine for Pigs نیز داستان بسیار قدرتمند، عجیب و غریب و مخوفی داشت که شما را کاملا به درون خود می کشید و در دل ترس مرگبار تک تک لحظات بازی غرق می کرد تا جدی که از صدای نفس ها و راه رفتن خودتان هم می ترسیدید. تردیدی نیست که بازی Amnesia Collection و مخصوصا عنوان نخست این مجموعه تا همیشه جزو بازی های بسیار باکیفیت First Person Horror و به طور کلی سبک وحشت قلمداد می شود و این عنوان زیبا کاملا شایسته است تا در لیست ما از “برترین عناوین اول شخص سبک وحشت در تاریخ بازی های رایانه ای” و حتی “برترین عناوین سبک Horror (از نظر المان وحشت)” در رتبه نخست قرار بگیرد.
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
FP بهترین زاویه دوربینه. از سبک شوتر بگیر تا ریسینگ (البته به جز سپرت گیما) با دوربین FP هیجانانگیزتر میشن.
از لیستم فقط بایوشاکو که اصلاً ام وحشتناک نبود زدم. فقط چندتا صحنه خشونتآمیز داش که اونم تو گیمای امروزی طبیعیه.
ولی از رو هالووین ۲۰۱۸ یه بازی با دوربین FP بزنن بد از آب در نمیاد. چون عامل ترسش تخیلی نیس، همینم ترسناکترش میکنه.
اگه دد بای دی لایت رو دوربین survivor هاشو هم تول شخص کنن حله و همه این شخصیتایی که گفتی هم قبلا اومدن توی این سری 🙂
فقط آنلاینه متاسفانه 🙁
اگه آفلاین موخوای باید friday 13th بزنی که آفلاینم داره ولی اول شخص نیست :/
نزدیک ترین بازی توی لیست که به این حسی که گفتی نزدیک بوده هم condemned هس
دد بای دی لایت اگه دوربین سوروایر ها اول شخص شه کلا بهم میریزه بازی :/ در هر صورت بازیش خیلی نا عادلانس هروقت سوروایور هستی هیولا میاد می زنه جرواجرت می کنه بعضیاشونم که سلاح پرتاب می کنن دیگه بازی کاملا میشه اوج نامردی از اون ور وقتی یکی از مانستر ها میشی امکان نداره حداقل یکی دوتا سوروایور رو نگیری
داداش deceit هم دقیقا واسه رقابت با دد بای دی لایت اومده و اگه یه ذره دیگه پیشرفت کنه میرسه بهش.۶ ماهیه هم دد بای دی لایت میزنم و هم دسیت و به جرعت میتونم بگم توانایی بهترین شدن تو این زمینه رو داره.
والا من deceit رو نصبش کردم تو استیم ولی اصلا بازی اجرا نمی شد نمی دونم مشکل چی بود
هیتلر شکن نشه فراموش 🙂
واس منم همین طوری بود تا این که فهمیدم اینام ایرانیارو پشمک حساب کردن 🙂
حالا از روی Friday the 13 زدن خوب در اومد؟؟ نمیگم بده ها ولی زیاد آدمو جذب نمیکنه
slender man:والله هیچ ترسناک نیست اخه چی این ترسناکه؟ خیلی مسخرست این بازی هیچ ترسناک نیست!
تا دیدیش سرت رو برگردون یه جا دیگه رو نگاه کن! مسخره
amnesia :اینم مسخرست نصبش کردم واقعا تو سبک وحشت outlast یه سر و گردن ازش بالاتره از لحاظ گیم پلی و روون بودن بازی اصلا بدرد نمیخوره
re 7:بازی ترسناک خوبیه ولی فقط تا اواسط بازی بعدش میشه Cod و از اون به بعدش ازش خوشم نیومد
re7 هم ۵۰% jump scare هاش نوآوری نداشت اصلاً و خلاصه میشد به این نوع ترس : وقتی مثلا تو راهرو بودی و یکی از اعضای دیوانه خانواده زنت بود میخواست پیدات کنه و بکشت
تو طرف دیگه راهرو رو نگا میکردی تا ببینم یواش میتونی یه راه فراری پیدا کنی و فرار کنی و تا دوباره میخواستی سمت اونا رو ببینی و بفهمی کجا ان و اینا یهو با چرخش screen میگرفت ات و میرسوند ات یعنی بیش از۵۰% از ترس هاش چرخش صفحه ای بود که با چرخش screen به سمت دشمنات میخواست غافلگیر ات کنه و نوآوری زیادی نداشت
outlast:از نظر من بهترین ه تو این لیست ولی باز یه ایرادی که داشت قابل پیش بینی بودن jump scare هاش بود مثلاً یکی از اون دیوونه هه رو ویلچر تو یه راهروی باریک نشسته بود و تکون نمیخورد. خب معلومه اونو گذاشتن که یهوو موقعی که میخوای رد بشی بترسونتت خیلی تابلو بودن ۲۰% jump scare هاش ولی ۸۰% اش عالیییی بود :yes:
داداش این بازیا یه خورده قدیمی شدن وگرنه الان حتی بازی جدیدی مثل visage همشونو میخوره عملا :/
راستشو بخوای من خودم غیر از یه جاش اصلا از اوت لست نترسیدم اون ترس هم فقط برای اول بازی بود شاید اولش بترسی ولی بعدش ترس های بازی کاملا تکراری میشه همش هم اینجوریه که یا یکی دنبالت می کنه یا باید از صدای یه دیوونه بی اعصاب بترسی که کاملا هم بعد دفعه اول و دوم تکراری میشه ولی انصافا بیشتر اعصاب خورد کن بود تا ترسناک هی هم اون کریس واکر میومد …. به زحمت هامون
چه گیمای ترسناکی (البته بجز بایوشاک) بزارین من تیمو بگوشم. شبا همینجور سلندرمن سیخم میزنه.
رالف والدو امرسون فیلسوف و نویسنده مشهور آمریکایی : همیشه اقدامی را انجام بده که از آن میترسی 🙂
برای من بهترین عنوان بین عناوین وحشت قطعا بایوشاکه
نسخه ی اولش بی نظیر بود کن لوین نشون داد بازی داستان محور چطور باید باشه در حالت ایده آلش
روایت داستان از طریق گیم پلی و با کمترین کات سین و حواس پرتی گیمر
در حین توجه به داستان تمرکز از گیم پلی کنار نرفته (برخلاف بعضی عناوین مشهور که به خاطر داستان گفتن گیم پلیو به صلوات دادن D;)
یه داستان عالی( به نظرم بهترین داستان تاریخ گیم)
یه گیم پلی خوب (عالی نسبت به زمانش)
شخصیت پردازی جالب
اتمسفر بی نظیر و تکرار نشدنی
وحشت بایوشاک الزاما به خاطر jump scare و ترس چیپ نیست که تو فیلمای امروزی اکثرا میبینین
و وحشتش با بازیایی مثل outlast متفاوته
وحشت بایوشاک تو اتمسفرشه
وحشت بایوشاک تو داستانشه
وحشت بایوشاک تو لول دیزاینشه
و وحشت بایوشاک ناشی از اینه که گیمر رو مشتاق نگه میداره تا داستان و قضایا رو متوجه بشه
این حس تعلیق که تو رپچر تجربه کردمتو هیچ بازی ای تجربه نکردم
الحق هیچکاک دنیای گیمه کن لوین
دمت گرم آقا سعید مثل همیشه خوندن مقاله ای که نوشتی لذت بخش بود.
البته بین بازی ای این لیست نمیدونم چرا ولی هیچ کدوم اندازه ی slender منو تو عمرم نترسونده.یادمه اولین بار که slender man arrival رو بازی کردم تا شب نتونستم بخوابم و حتی جرات نداشتم برم دستشویی. اصلا برام یه کابوس شده بود.outlast 1 هم از بهترین بازیای ترسناکی بود که بازی کردم .البته خب تو کل این لیست هیچ عنوانی رو به اندازه ی BioShock دوست نداشتم هرچند به نظرم نمیشه گفت ترسناک بود.
در کل لیست خوبی بود .خسته نباشی
درود بر اقا سعید عزیز اقا شما بخ من بگو قبول داری یا نه توی گیم اواردز ۲۰۱۷ حق اویل ۷ نبود توی بهترین بازی سال جای پابجی لعنتی کاندید میشد؟ و چید دیگه ایی هم که میخواستم اقا سعید میشه یه مقاله مفصل درباره بازی نامه بنویسین خیلی ممنون میشم یه مقاله قدیمی توی سایت هست ولی محدوده
عالی
اقای بابایی واقعا لذت بردم نکته ی جالب درباره ی مقاله های شما اینکه از خط اول انگار حرف دل ادم رو می زنید و واقعا به دل ادم می شینه یادمه چقد با افراد مختلف بحث کردم که ترس اویل ویتین یا رزیدنت اویل ها خیلی خاص تر و سختر هست تا یه بازیه hide and run عادی زحمتی که ساخت بازی های وحشت بقا داره چند برابره چون خیلی سخت تر هست که انواع و اقسام سلاح ها رو داشته باشید و قدرت مقابله هم داشته باشید و بترسید یا اینکه شما تنها سلاحتون یه دوربین فیلم باشه و بترسید
از تمام بازیای لیست فقط resident evil و amnesia رو تجربه کردم هر دوتاش واقعا محشر بود تو سبک خودش
ولی من با resident بیشتر حال کردم حس ترس و استرس رو خیلی قشنگ به گیمر منتقل میکرد
یادش بخیر وقتی حدودا چهار سالم بود Clive Barker’s Undying رو بازی می کردم حتی آهنگ منوش هم ترسناک بود یکی بود تو بازی اسمش الیزابت بود هر وقت میومد از ترس میمردم
سلام خدمت آقا سعید گل میشه راهنماییم کنید بازی بایوشاکو از کجا پیدا کنم تو اینترنت که نیست تو فروشگاهم که پیدا نکردم ممنون
ممنون بابات مقاله تو بازی های ترسناک فقط Clive Barker’s Undying که بهش تو فارسی میگفتن روئینتن
یکی از ترسناک ترین و خاطره انگیز ترین بازی هایی بود که زندگیم باهاش گذشت یادش بخیر
کاش ریمیکش میکردن قدیما خیلی بازی ها پر محتوا بودن
من بچه بودم بازیش می کردم تا نصف بازی رفتم ولی دیگه به مدت چندماه شبا خوابم نمی برد تا اینکه ماه قبل ادامشو شروع کردم ولی دیگه اون حس و حال قدیم رو نداره اره کاش ریمیک می کردن واقعا بازیش عالی بود
‘واقعا نمیمیره این مرتیکه نفهم’ :rotfl:
جذابیت تو ذات بازی های ترسناکه 🙂
با عرض خسته نباشید خدمت اقا بابایی گل مرسی ک به این موضوع پرداختید اما راستش تو رتبه بندی عناوین سبک ترس شاید کم لطفی شده باشه چون راستش RE7 با اینکه خیلی فنش هستم و از بازی لذت بردم اما به نظرم ترسش بسیار کوتاه مدت بوده و شاید مث عناوینی مثل alien و outlast نرسه بعد از خانواده بیکر هر اتفاقی میفته دیگه ترسناک نیست اما شاید alien و outlast شاید بدترین بازی های عمرم باشه چون ابتدا ک نصب کردم بازی و و یکم جلو رفتم ی ترسی از همون اول بازی داشت تا اخرش و حتی تا اخر بازی و بعدشم تموم نشد اما در مورد امنیژا واقعا لقب بهترین بازی سبک ترس برازنده شه در تمام مدتی که بنده بازیش کردم با اینکه از لحاظ بازی کردن و معما حل کردن بازی بسیار سختی بود اما تجربه ای که دوست دارم به همه پیشنهادش کنم و دوستان عزیز گول گرافیک پایینشو نخورید واقعا بازی ترسناکیه :inlove: :inlove:
دست آقای بابایی درد نکنه با این قلم شون که قشنگ وقتی مقاله رو میخونیم میریم تو حس قدیم ها و خاطرات و چقدر که این احساس لذت بخشه…
خیلی هم خوشحالم که در مورد بایوشاک چنین عقیده ای دارین واقعا طرز تفکر کن لوین افسانه ای برای داستان سرایی الگوی هر نویسنده ای در هر مدیایی ه چه برسه به گیم… سه گانه بایوشاک ( مخصوصا پایان Infinite) کاری باهام کرد که تا مدت ها بعد از پایان ش هیچ بازی دیگه ای برام جذابیت نداشت و بدون شک برای من بهترین بازی شوتر اول شخص تاریخ و یکی از برترین های تاریخ ( اگه بهترین نگیم چون سال ۲۰۱۳ افسانه ای منتشر شد که پایان ش کاری باهام کرد که کلا با دید دیگه ای به این صنعت نگاه کنم و تا الان هم به جز GOW چیزی نتونسته جاشو برام پر کنه) هستش و واقعا حیف که مدتی ه خبری از نسخه بعدی این اثر جاودانه نیست
وای اینه مقاله ای که من میخوام!!! فوق العادست و دمتون خیلی خیلی گرم آقای آقابابایی!
به جز undying هم همه بازی هارو تموم کردم و بعضیاشون مثل اوت لست و اسلندر رو سه چهار بار تموم کردم xd
فقط یه اعتراض خیلی خیلی کوچیک داشتم.میدونم تو مقاله بش اشاره شده ولی از نظرم بهتر بود به جای eight pages ، arrival رو میذاشتین.چون arrival علاوه بر ایت پیج ۶ تا مرحله خوفناک دیگه هم داشت !
تا باشه از این مقاله های خوفناک! عجب خاطره بازی ای شد واسم….به جز اوت لست هم همه رو تو شب با هدفون و تنهایی بازی کردم!!!
من خودم با هیچ کدوم از قسمت های اسلندر نترسیدم بهتر بود به جای اسلندر visage یا کانجرینگ هوس رو قرار می دادن تنها بازیم که تو این لیست واقعا باهاش ترسیدم کلایو بارکر انداینیگ بود اصلا زمانی که اومد خدای بازی ترسناک بود برا خودش
انصافا حسی که فیلم و بازیای ترسناک بهت میدن رو هیچ سبک دیگه ای نمیتونه بده!!!
فقط تو همین سبکاس که آدم حس میکنه شخصیت اصلی بازیه و کاملا هم با طرف همدردی میکنه.
مقاله ی خوبی بود سعید اقا خسته نباشید مطمعنم اگه p.t ساخته میشد رتبه اول لیست و حتی بهترین بازی ترسناک جهان میشد لعنت به کونامی re7 هم فقط تا زمانی که در عمارت بیکر ها بودیم بازی ترسناک بود بعد از اون دیگه ترسش رو ازدست میداد باس اخر هم که نگم بهتره
خسته نباشی سعیدجان
این بایوشاک چه شاهکاری بود خداییش! الحق که از استادی مثل کن لوین کمتر از این انتظار نمیره.
شخصا دموی P.T رو تجربه نکردم ولی واضحه چقدر عالی بوده…دوستانی که میگن “چرا به کوجیما میگید استاد؟” (البته مشخصه از کجا ناراحتن :rotfl: ) کوجیما یه دمو ساخت که تو همه لیست های ترسناکترین ها حضور داره
به نظر من ترسناک ترین بازی هست واقعا یک قدم نمیتونی بری جلو خیلی بده
لیست عالی بود مرسی از زحماتتون اقای بابایی جای خالی رزیدنت اویل سه هم واقعا احساس میشه ولی تو زندگیم بخاطر بازی نکردن بایوشاک تاسف میخورم واقعا انواع بازی ها رو بازی کردم همین یدونه هست که جز بهترین های تاریخه ظاهرا حتما تجربش میکنم :inlove:
ممنونم بابت مقاله زیباتون بین بازی های این لیست برای من Outlast2 وSystem Shock 2 و Bioshock جزو ترسناک ترین بازی های اول شخص بودند
عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای آقابابایی
مثل همیشه یک مقالۀ فوقالعاده و بینظیر دیگر را شاهد بودیم. آثاری که در مقاله نام برده شد، بسیار عالی بودند و مطمئناً ۸۰% ما گیمرها با این عناوین آشنایی کامل را داریم و باهاشون خاطرات فراوان داریم. در این مقاله، سه اثر مرا مجذوب خود کردند؛ اولیش Bioshock، اثری که واقعاً لایق کلمۀ “شاهکار” است و در تمامی این مجموعۀ اعظم، میتوان ارکان شاهکار بودن یک بازی را در آن مشاهده کرد و هرچند که در وصفش بگوییم ناتوان و عاجز و درمانده و ذلیل و حقیر هستیم و نمیتوانیم آنرا به خوبی توصیف کنیم. دومیش هم، Outlast است که در همان اوایلی که خبرش اومد، آنقدر خوب نمایانگر شد که، به کلی من را مجذوب خودش کرده بود، اما هنگامی که اومد و بازیش کردم، اصلاً میخواستم پول واقعی به سازندش بدهم تا یه بسته باتری قلمی رو توی جیبم بذاره، که اگر باتری دوربینم تموم شد، یه زاپاس داشته باشم!!!! سومیش هم Slender است، که جبهۀ تمامی ترس و خوف من در بازیهای رایانهای را شکست و خودش یه مرز جدید را برایم ساخت. واقعاً تمامی ترس من در این بازی، این بود که به داخل حیات و یا یه مکان تاریک بروم و Slender Man پشت سرم ظاهر شود و در یک آن نابودم سازد. آخرش نفهمیدم که Slender Man با چه روشی من را میکشت!!! 😎
در پایان و در اول، لازم است که از آقای “آقابابایی” بابت مقاله و بابت زنده کردن خاطرات گذشته از ایشان یک تشکر جانانه بکنم. موفق و مؤید باشید.
داداش بهترین ارک های one piece کدوما هست ممنون میشم بگی
درود
واللا به نظر من، ارک انیس لوبی و ارک دوفلامیگو و ارکی که حالا در آن قرار دارد یعنی ارک بیگ مام و بهترینشان هم(البته واسه من) ارک مارین فورد بود که وایت بیرد در آنجا ظاهر شد.
اره داداش یه نظر سنجی هم که گرفتن ارک مارین فورد اول بود
ای جانم عجب مقاله خاطره برانگیزی…
ببخشید من وقتی ترس میاد سراغم هیجانزده میشم! همه مون با این عناوین خاطره داریم و میدونیم چقد ترسناک بودن.. من به شخصه ژانر وحشت رو توی بچگی برای عقب نیفتادن از دوستام بازی کردم و زیاد با روحیاتم سازگار نیستن ولی مگه میشه از عناوین قدرمتمند این ژانر مثل دد اسپیس، رسیدنت اویل ، ایلین ، بایوشاک، مترو و غیره و غیره گذشت و اونها رو انجام نداد؟! یکی از بهترین بازیهای تاریخ ینی لست آو آس خودمون در ژانر وحشت هست و مگه میشه گیمر بود و لست رو بازی نکرد و دوست نداشت؟!
سعیدجان دمت گرم و خیلی ممنون بابت این مقاله با قلم فوقالعاده قشنگت
پس fear کجا رفت اینایی که نام بردی کاملا صلیقه ایی داداش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقا سعید گل.تشکر میکنم بابت مقاله.خیلی وقت بود یه چیزی میخواستم بهت بگم سعید جان ولی یادم میرفت.در این نقد و بررسی های ویدیویی جذاب که از بازی ها درست میکنی که به نظرم در سطح کشور بهترینه من لینک ها رو بیشتر از رزولوشن ۷۲۰ پیکسل ندیدم.اگه در کیفیت ۱۰۸۰ پیکسل هم بزاری نور علی نور میشه.البته اگه جسارت نباشه. آقا سعید از بودنت درگیمفا تشکر میکنم مرسی که هستی.
پس fear کجا رفت اینایی که نام بردی کاملا صلیقه ایی (از شما بعید بود)
☆سلیقه
سلام بچه ها یه سوال داشتم تو رینبو بین نسخه blood orchid و wind baster چه تفاوت عمده ای وجود داره؟؟؟ممنون
هر سال چند تا آپدیت (حدود ۴ تا) عرضه میشه که برای آنلاین بازی کردن آپدیت واجبه.
توی Operation Blood Orchid که نسبتا قدیمیه ، دو تا اپراتور یعنی Caveira توی دیفند و Capitâo توی اتک اضافه شدن ، و توی Operation wind bastion که اتفاقا همین سیزن پیش بود دو تا اپراتور Nomad در اتک و Kaid در دیفند اضافه شدن ، البته سیزن Blood Orchid با Wind bastion خیلی فرق داره چون از اون موقع تا حالا اپراتور های خیلی زیادی اضافه شدن ، خیلی!!! امیدوارم کمکی کرده باشم :yes:
داداش اون Operation Skull Rain بودش که کویرا و کپیتاو اضافه شدن
عرض کنم خدمت شما که الان توی Operation Burnt Horizon هستیم و دو اپراتور Mozzie و Gridlock اومدن .
نسخه نمیشه گفت . بازی با اخرین اپدیتش میره به جدیدترین Operation . و هر سال ۴ تا Op میان که فاصله بینشون ۳ ماه هست . جمعا میشه ۸ اپراتور .
بله اشتباه شد :yes: :yes:
رزیدنت اویل ۷ :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
ممنون خسته نباشید بسیار جالب بود.Clive Barker نسخه فارسیش ترسناک تر بود.
راستش سری Amnesia اصلا برام جالب نبود شاید بخاطر اینکه دیر تجربش کردم ولی Outlast 2 عالی بود
.F.E.A.R برای من یکُم بود و هست.
اقای آقابابایی فکر کنم خیلی طرفدار سری رزیدنت اویل نیستن.
چون اگه اشتباه نکنم Re7 سومین یا چهارمین نسخه این فرنچایزه که با نمای اول شخص دنبال میشه.
W.H.A.T.
توی لیستی که قرار دادین Resident Evil تو اوایل بازی یه ترسی همراهش بود که کم کم کمرنگ میشه-condemned یک گیمه فوق العاده بود که گیم پلی و تجربه جدیدی بود و نسخه اولش به نظرم بهتر بود…Bioshock هم ترسش به خاطره جو و محیط راز آلودش بود اما در کل ترسناک نبود- Amnesia هم زمان خودش خوب بود ولی گیمرهایی که الان اونو تجربه میکنن شاید لذت میرن-outlast هم فوقالعاده و به معنی واقعی ترسناک بود مخصوصا نسخه دومش که عالی…توی لیست هم جای بازی layers of fear خالیه که به نظرم خیلی خوب بود و گیمرای طرفداره این سبک واقعا لذت خواهند برد..
Dying Light هم فوق العاده بود .
ایکاش توی لیست بودش
توی شب که ورق کاملا بر میگشت و با کوچکترین صدایی موجی از Volatile ها
حمله ور میشدن :dazed:
دوستان به نظر هم دیگه احترام بگذارید
مثلا Electro Pop نظرش رو میگه و شما موافق نیستین دلیل نمیشه بیاید بکوبیدش و منفی بدید
حرف منطقی خودتون رو محترمانه بگید :pirate:
بابت مقاله ممنون اما انصافا بازیهای Doom 3 یا حداقل نسخه ی اول F.E.A.R میتونستن حضور داشته باشند. با وجود شوتینگ سریعی که این بازیها داشت اما گیمر رو مجاب میکردن خودشو مدام به دیوارهای اتاق ها بکشه و با احتیاط بیشتری وارد محیطهای بعدی بشه خصوصا اینکه چراغ قوه ابزار حیاتی توی این ۲ بازی بود.
اما منم فکر میکنم توی ژانر اول شخص Amnesia ترسناکترین تجربه ای بود که انجام دادم ترس روانی توی محیط بازی منو واقعا با دنیل همراه میکرد توی اون قلعه ی مخوف برننبورگ. با تمام خاطرات و فضاسازیهای مخوفی که دنی توی نامه هاش آورده بود… طراحی اولین هیولای بازی که باهاش روبه رو میشید هم اگر بهترین نباشه به نظر جزو ۵ تای برتر هست خصوصا وقتی که میفهمید نمیتونید از دستش فرار کنید چون به راحتی شمارو میگیره!
Amnesia از اون بازیهایی هست که اگر با بودجه ی بیشتری ساخته میشدن تاریخ سازی میکردن هرچند همین الانش هم جزو بهتریناس…
دم سعید آقابابایی گرم :male: :rose: چقدر سخته چندتا بازی ترسناک اول شخص خوب نام ببریم. کار بجایی رسیده که عناوینی مثل بایوشاک :inlove: :-* تو لیست هستن! انصافا بایوشاک شاهکاری بود که چندین چند حس مختلف رو تو خودش جا داده بود، که خب اندکی ترس هم یکی از این احساسات بود، ولی یه بازی معروف به ترسناک بودن نبوده…
لیست عالی بود ممنون ولی حتما توصیه میکنم کاندمند رو بازی کنین از اون بازی هاست که هرگز فراموش نمیکنین
خسته نباشی جناب اقابابایی
عناوین بسیار عالی ای در مقالت بودند که هر کدام فوق العاده هستند و چند تا از عناوین نامبرده رو تجربه کردم . بایوشاک که اصلا جای بحث نداره و جزو عناوین برتر همیشه هست
جای خالی fear 1 تو مقاله حس میشد . کاش بهش اشاره ای میشد
در ضمن re7 اولین بازی از سری نبود که اول شخص بود بلکه چند نسخه فرعی از رزیدنت اویل بود که اول شخص بودن . البته فقط aim بود و اسلحه رو نشون نمیدادند . مثل re surviver که برای ps1 منتشر شده بود
ممنون سعید جان مقاله وحشتناکی بود
تعریف ترسناک برای این مقاله چی بوده ؟
چون bioshock واقعا جزوه بازی های ترسناک قرار نمیگیره !
اگه داستان مد نظر بوده که خب inside و limbo هم پس جزء این لیست باید قرار بگیره!
به نظرم سعی کنید برای اینجور مقاله ها که بازی های زیاد برتری وجود نداره منظورم همین اول شخص ترسناک هست top 5 بزارید البته فقط پیشنهاده چون وقتی تعداد بازی ها بیش تر از ۵ تا میشه عملا این وسط یسری بازی ها کمرنگ تر هستن مثل همین bioshock که من به شدت با بودنش در بازی های ترسناک اول شخص مخالفم!
اتمسفر و محیط ترسناکی شاید داشته باشه که بازم من موافقش نیستم ولی من موقع بازی کردن نترسیدم !
RE7 هم در واقع میخواست ترکیبی از دو عنوان کلاسیک و مدرن re باشه که به نظرم نمیتونه …
RE7 میاد ابتدا محیط کلاسیک و فرار از دست دشمن رو مطرح میکنه و پدر خانواده رو به عنوان نمسیس بازی معرفی میکنه که به هیچ وجه ترس نمسیس رو منتقل نمیکنه و در نیمه ی دوم بازی ترس رو میکشه و بازی رو تبدیل به عناوین مدرن RE میکنه که بکش برو جلو !
البته واقعا تجربه ی خوبی بود و هست و نیمه ی اول بازی خیلی خوب بود …
به نظرم یه مقاله برای بهترین بازی های ترسناک سوم شخص هم برید که خیلی خوب میشه از این به بعد عنوان RE2 REMAKE رو هم جزوه سر دسته ها قرار داد … کپ کام واقعا شاهکار کرد با این نسخه
حضور ME.X و معرفی اون به عنوان یه باس فایت و نمسیس بازی کاملا به جا و منطقی ( برخلاف نسخه ی ۷ ) هست و باعث افزایش ترس در محیط بازی میشه ….
ممنون بابت مقاله
bioshock میتونه توی این لیست قرار بگیره چون در زمان خودشم خیلیها اونو به عنوان یک بازی ترسناک شوتر اول شخص میشناختن. فضاسازی رپچر تاریک و حمله های ناگهانی دشمنان با صداگذاری عالیشون که اکثر اوقات در محیط اکو میشد همگی نوید یه بازی عادی رو نمیداد. علاوه بر اون ابتدای بازی بسیار مرموز و اتفاقا هولناک بود وقتی یکی جلو چشمان جک کشته میشه و در باز میشه و… حداقل برای من نسخه ی اول بایوشاک تا بخشهاییش یه احساس نا امنی به وجود می آورد. حداقل تا روبه رو شدن با دکتر Steinman . و نکته ش اینه که bioshock به مانند Half life ترسشون توی اوایل بازی بیشتر معنی پیدا میکنه البته اون هم برای عده ای میتونه ترسی نداشته باشه. این ۲ بازی وقتی که تازه شروع میشن شمارو میترسونن و بعدا با پیشرفت در بازی قضیه فرق میکنه. به هرحال من با حضور بایوشاک توی این لیست موافقم اما فکر میکنم بعضی از بازیهایی که بیس شون ترسناک نیست مثل Return to castle wolfenstein میتونن حتی جایگاه بالاتری رو از بایوشک توی چنین لیستی بدست بیارن حالا امثال FEAR و… بماند
نمیدونم والا برای من هیچ نسخه از BIOSHOCK ترسی نداشت شاید من ترس رو توی عنوانی مثل RE3 میبینم یا همین دموی P,T اما برام یکم نامفهوم هست که فکر کنم BIOSHOCK میتونه جزوه بازی های ترسناک اول شخص قرار بگیره!در اینکه شاهکاره شکی نیست اما ترسناک ؟ نمیدونم با توجه به صحبت شما گویا واقعا برای بعضیا ترسناک بوده 🙂
در مورد FEAR و wolfenstein هم با شما موافقم ….گرچه باز هم از نظرم wolfenstein ترس بعضی بازی هارو نداره
شاید این رو بذارید به حساب ترسو بودن و این حرفا! شایدم این یجور تلقینه که بگیم چی ترسناکه و چی نیست! البته منظور از بایوشاک قطعا نسخه ی اول اونه و منم خدمت شما گفتم که این بازی تا یه حدی میتونه این کارو انجام بده و بعد اون اثری از ترسش باقی نمیمونه. پیشرفت و احساس قدرتمند شدن در این بازی قضیه رو تغییر میده
هرچند بازم میگم شاید تلقین از همون شروع بازی باعث شده چنین دیدگاهی به وجود بیاد حداقل برای خودم
داداش من کی باشم به شما بگم ترسو!!!
نه آقا من منظورم این بود احتمالا دیدگاه هرکس در رابطه با ترسناک بودن این بازی متفاوته و شاید خیلیا مثل شما در بازی یه جور احساس نا امنی کردن …
اصلا بحث ترس خیلی گستردس من بعد از تجربه ی سایلنت هیل۲ از همون موقع شروع کردم به خوندن مقاله های احساسات انسان مثل ترس و …
حقیقت ماجرا اینه که ترس کاملا بسته به موقعیت طرف و یسری عموامل متفاوته
مثال ساده میزنم
من اگه در یه زمان عادی با کلی تفریح بزنم بیرون و اون شب مه هم بوده باشه و یه فرد ناشناس به طرف بیاد طبیعتا عادی برخورد میکنم
اما اگه همون شب من بازی سایلنت هیل رو تجربه کرده باشم و این اتفاق برام بیفته ۱۰۰% واکنش من نسبت به موضوع و واکنشی که در مغز انسان ایجاد میشه فرق داره
الان شما یه فیلم ترسناک ببین …
کاملا درک میکنی که شب ممکنه از یسری چیز مسخره هم بترسی!حتی خوره های فیلم ترسناک مثل خود من!
مغز در یسری شرایط برای خودش دلیل و توهم میسازه و شاید بخشیش همون تلقینی باشه که شما میگی … واقعیت ها در خیلی از موارد دیده نمیشن و به گفته ی خیلی از مراجع علمی که من مطالعه کردم حداقل چیزی رسما به نام حقیقت و واقعیت وجود نداره و صرفا ساخته و پرداخته شده ی مغز ما هست که یه چیز رو واقعی و چیز دیگر رو خیالی در نظر میگیره حالا وقتی شما یه فیلم ترسناک میبینی با واکنش هایی که انجام میشه ممکنه روی این عمل تاثیر بزاره و کاملا قضیه رو معکوس کنه یعنی برای یه دلیل حقیقی مغز یه توهم و تلقین رو میسازه (گفته ی من یه خلاصه ایی از مطالبی هست که قبلا مطالعه کردم الان منبع خاصی ندارم اما تو نت هست اگه کنجکاو باشید )
قضیه bioshock هم احتمالا همینه که شاید بسته به موقعیت هرکس اون اتمسفر دارک بازی در نسخه ی اول باعث ایجاد حس نا امنی بشه و بعله من با شما موافقم در این مورد :yes:
شما که عزیزی
بابت توضیحات مفیدتون ممنون
درود خسته نباشید خدمت اقا سعید
به نظرم کنسل شدن سایلنت هیلز که استاد کوجیما قرار بود بسازه جزو افسوس های فراموش ناشدنی دنیای گیم خواهد بود
فعلا که آمدن صدای قدم های Mr X در اویل ۲ ترسناک ترین چیزیه که دیدم.
خیلی ممنونم بابت این مقاله
با رتبه بندی تا حدودی موافقم ، تنها مشکلم با رتبه ی RE7 هست ! نمیدونم با چه معیاری اون رو دوم قرار دادید ! اگه از لحاظ حس ترس و وحشت هست که امثال Outlast و PT خیلی ازش بالاترند ، اگه از لحاظ فضا سازی و اتمسفر هم بخواید مقایسه کنید عناوین بسیار بهتری نسبت بهش وجود دارند . قصدم این نیست بگم که RE7 بازی ترسناکی نبود ، ولی به شخصه ترسی که با این بازی تجربه کردم اصلا قابل مقایسه با عناوینی مثل PT ، Outlast یا حتی بایوشاک هم نیست ! RE7 شروع طوفانی و ترسناکی داشت ، ولی به مرور زمان این ترس اینقدر کاهش پیدا کرد که تو قسمت های پایانی دیگه واقعا چیزی برای ترسیدن من وجود نداشت ! البته این نظر شخصی من هست و نظرات متفاوته …
سلام. ببخشید ولی یک بازی را یادتان رفت:
call of cthulhu: dark corners of the earth
به نظر من p.t و outlast و slender man از همشون ترسناک تر هستن چون اتمسفر و جو تاریک و دلهره اوری رو دارن مخصوصا pt
مهمترین بخش هر بازی ترسناک دقیقا همین اتمسفر خاصی هست که خلق میکنه این اتمسفر باعث میشه ادم حتی از هیچی هم بترسه و همین اتمسفر دلهره اور نکته مثبت p.t بود 😛 :yes:
از لیست بالا بیشترش رو بازی نکردم
اگه لیست رو من مینوشتم
بایوشاک
dead space
رزیدن اویل ۴ و ۷
تو این سبک دوست دارم هر چند دوربیناشون متفاوته
با سلام و خسته نباشید به اقا سعید دوست داشتنی. واقعا ادم کیف میکنه مقاله های شما رو می خونه. وقتی عکس بازی Clive Barker’s Undying رو دیدم یک عالمه خاطر امد جلوی چشمام، یادمه این بازی جزوه اولین بازی هایی بود که روی ویندوز xp بازی کردم. حتی بازیش دفترچه راهنما هم داشت. باورم نمیشه باز Bioshock در لیست قرار دادید لامصب این بازی همه فن حریفه الکی نیست جزوه بهترین بازی دنیاست به نظرم هر کی بازی نکنه گیمر نیست . اگر هر بازیه دیگه بازی نکردید مهم نیست ولی این بازی فرق میکنه. شما یکم پای این بازی بشینید و یکم وقت بزارید این شاهکار فوق العاده رو تجربه کنید، داستان بازی bioshock ادم رو دیوانه میکنه و اینقدر داستان بازی عمیق و فلسفی و پر معناست که بیشتر بازی ها ازش الهام میگیرن. و خب در مورد ترسناک ترین بازی به نظرم p.t ترسناک ترین بازی دنیاست با توجه به زاویه دوربین و گرافیک و اتمسفر سنگینی که داره ادم وحشت میکنه به خصوص صدا برداری که بازی داره. و در اخر تشکر از سعید اقا بابایی که پای این مقاله وقت گذاشته خسته نباشی.
من با Resident Evil 7: Biohazard خیلی حال کردم واقعا از همه نظر عالی بود.
کاش دایینگ لایتم قرار میدادید شباش فوق العادس
P.T شاید. بزرگ ترین حسرت هر گیمری باشه.
فک کنم بد نمی شد اگه Five nights at freddy’s تو این لیست می بود.
فک میکردم prey تو این لیست باشه. یا evil within 2 که با مود. اول شخصش جذابیت بازی رو دو چندان کرد.
خسته نباشید اقای اقا بابایی. واقعا امقالات شما بی نظیر هست و همیشه متفاوت تر. از بقیه است